You are currently browsing the category archive for the ‘خاطرات سیاسی’ category.


#الفقیه
!!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره(۹۲)[ #حکایت_حکومت_ولایت فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۴۹)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

من مخالف #ولی_فقیه نیستم، ولی مخالف این رهبر یا شورا هستم. من می خواهم بگوبم رهبر و شورا هر دو باید همراه باشد. زیرا طبق رویه پیغمبر که همیشه در کارها مشورت می کرد، غیر از مورد رای، و جنگ و خندق یکی از آن موارد عدبده هست و همینطور ۱۲۰ سال بعد از ابنکه امام در گذشت تا ما برویم یک #فقیه دیگری را انتخاب کنیم یک مدتی خواهد گذشت و بعد دوباره اگر موفق نشدیم باید شورای رهبری انتخاب کنیم و این هم طول خواهد کشید و در این مدت سرنوشت ملت و دولت چه خواهد شد. بنده پیشنهاد می کنم رهبری و شورا هر دو تواما همیشه باشند.[ #رستم_شهزادی. نماینده #اقلیت_زرتشتیان_ایران. ص۱۰۶۳. ماخذ]در این جمله آخر که می گوید رهبر یا شورای رهبری در اداره امور کشور مسئولیت هایی را که در اصول بعد تعیین می شود،از این جمله این مطلب استنباط می شود که ما ابتدا به ساکن می خواهیم اصل رهبری را مطرح کنیم و یک وظایفی را تدوین و وضع بکنیم و به عهده رهبر بگذاریم و حال آن که شرعا این مسئولیت ها به عهده او نیز هست چه ما انتخابش بکنیم یا نکنیم و ما حق نداریم که مسئولیت های او را از پیش معین بکنیم. اگر رهبر است و شرایط رهبری را دارد، خودش مسئولیت های خودش را می داند.[ #محمد_رشیدیان. ص۱۰۶۴. ماخذ]من این مساله را خیلی مبهم می دانم. برای اینکه ما نمی دانیم به چه مسئولیت هایی در این اصل رای می دهیم؟ چون نوشته که مسئولیت هایی را که در اصول بعد تعیین می شود به عهده می گیرد، آن مسئولیت هایی که در اصل بعد تعیین می شود اگر روشن بود معلوم می شد چه هست و ما می توانستیم رای بدهیم. اصلا امکان رای دادن با این اصل نیست!نایب رئیس:[ #بهشتی]:عرض می شود که مسئولیت هایی را که شما به آن رای می دهید که دراصول آینده رای می آورد! یعنی اینجا شما رایی که می دهید این است مسئولیت هایی را که بعدا بررسی می کنیم حد نصاب رای را در جلسه خواهد آورد به عهده خواهد گرفت.محمد جواد #حجتی_کرمانی:کسی که رای می دهد باید با اصول بعدی موافق باشد تا رای بدهد. ممکن است با اصول بعدی مخالف باشد، آنوقت چطور می تواند به این اصل رای دهد ،یا با یکی از آن اصول موافق و با یکی مخالف باشد، آنوقت چطور می تواند رای بدهد؟۱[محمد جواد حجتی کرمانی. ص۱۰۶۴. ماخذ]بنده چند تا سوال دارم،سوال اولم این است که در اینجا نوشته شده از بین بردن دوگانگی حکومت شرعی و عرفی، چگونه؟دوم اینکه رابطه این #شورا با #مرجعیت چطور تنظیم می شود چون اینکه در خارج تنظیم می شود کفایت نمی کند، بفرمائید در قانون چطور تنظیم می شود؟دیگر اینکه رابطه حصر ولایت به این شورا [شورای رهبری] و منع دیگر فقها، بخصوص مراجع از اعمال آن، چه جور ترتیب می دهید که فقط اعمال ولایت بکنند؟ ودیگر حل تعارض میان تصمیم شورای رهبری و منتخبان ملت چگونه خواهد شد؟اگر در عمل این دو گانگی که می خواهید از بین برود تبدیل شد به سه گانگی، آن تدابیرقانونی که کرده ایدبرای ممانعت کردن ازاینکه هم مرجعیت باشد و هم شورا باشد و هم دولت عرفی و هم اینکه باهم ناسازگار بشوند، برای این ها چه جوری فکر کرده اید؟[ #ابوالحسن _بنی_صدر. ص۱۰۶۶،ماخذ]بنام خدا.آقایان آیات عظام!بنده این افتخار را پیدا کردم که چندین بار در این مورد مطالبی عرض کنم و عرض هم کرده ام و معتقدم که #ولایت_فقیه بالقوه در جامعه ما وجود دارد. یعنی بزرگترین مرجعی است که درطول مبارزات ملی مراجع بودند که ما به آن ها متوسل می شدیم و در آخر کار هم امام خمینی بودند که این نهضت را به نتیجه رساندند و ما مدیون امام هستیم. در مورد امام هم عرض کردم که مادام که امام در قید حیات هستند رهبری مسلم از آن ایشان خواهد بود و حتی بنده پیشنهاد کردم که اختیارات خاصی برای امام در قانون اساسی پیش بینی بشود. این در مورد وضع حال که روشن است. اما راجع به این که ما دید وسیع تری داشته باشیم و آینده را نگاه کنیم و آنکه همیشه این انتظار را نداشته باشیم که این امام خمینی وجود داشته باشد، در این مورد بنده روزی نیست که به یاد فرمایشات آقای #طالقانی نیفتم، یک روز در اینجا در آن اصل سوم که مربوط به مسائل خارجی بود صحبت شد ایشان مطلبی فرمودند _که آخرین جلسه ای بود که در جلسه تشریف داشتند_ گفتندبه جای اینکه دنبال لغت بگردیم وپس و پیش بکنیم محتوا رادرنظر بگیربم ودر قالب الفاظ آوردن کار آسانی است. الان این اصلی که مطرح است ابهام زیادی دارد، از ما می خواهید که این اصل را تصویب بکنیم، البته چه ابهامی دارد، الان عرض می کنم، این اصل به عقیده بنده که می خواهید تصویب بکنید باید ببینید عناصر تشکیل دهنده این اصل چه هست، یعنی در اینجا ما صحبت از رهبر می کنیم، البته عرض کردم که شرایط خاص امروز را در نظر نگیرید، شورا می کنید و بعد وظیفه اش را تعیین می کنید ولی اینجا می بینیم که بر عکس است و اول وظایف را می نویسید و این مساله ولایت فقیه در جامعه ما یک نوع تاثیری پیدا کرده ویک حالت روانی درجامعه پیداشده عده ای موافق هستند و عده ای مخالف این مذاکرات. بنده با نظر آقای حجتی موافقم هر چند زیاد باشد در مورد این اصل بی فایده نیست. چون مردم باید بفهمند که وقتی می گوئیم ولایت فقیه، در واقع چه هست و حدود و اختیاراتش برای آینده چه خواهد بود. عده ای نگران هستند و فکر می کنند که با تصویب این اصل می خواهند حقوق مردم را فراموش کنند و این به عهده ماست در اینجا که هستیم برای مردم روشن بکنیم مطلب را اگر در اینجا بحث بشود و روشن بشود نگرانی های مردم مرتفع خواهد شد. وگرنه این به حالت یک عقده درجامعه باقی خواهد ماند.[ #رحمت_الله_مراغه_ای.ص۱۰۶۷.ماخذ]به آن اشکالی که در ذهن بسیاری از آقابان می آمد باید توجه کرد که در عین اینکه ولابت از طرف خداوند عالم جعل شده است و به عنوان الفقیه توسط امام و پیامبر داده شده مردم دخالت دارند، به این تعبیر که گاهی توسط بعضی رفقا شد که سیستم حکومت، سیستم خدا مردمی است، یعنی در عین آنکه این عنوان از طرف خدا معین شده است که حق تصدی امور را دارد از طرف مردم مشخص می شود یعنی فرق است بین جعل حق تصرف روی الفقیه و بین تشخیص آنکه آن فقیه کیست. اینجا که رسیدیم می گوئیم که این مردم هستند که براساس ضوابط خاصی باید بشناسند آن #فقیه کیست نه اینکه هر کس تحت عنوان تضادی که در ذهن آقایان می آمد نه آن تضاد شرعی و عرفی بلکه تضاد بین جعل ولایت برای فقیه و مردمی بودن و احترام به آرای عمومی گذاشتن و #حاکمیت_ملی که در ذهن آقای #منتظری هم می آمد که یک تضادی هست. اگر فقیه حاکم است پس حاکمیت ملی چطور؟ و باید عبارتی بیاوریم که حاکمیت ملی هم مشخص بشود. در اینجاست که عرض می کنم خداوند فقیه را از همان طریقی که امام و پیامبر را به عنوان کلیش حق ولایت ونصدی را برایش داده، ولی مردم هستند که باید انتخاب بکنند و مشخص بکنند که این شخص این حق را دارد، در یک مواردی به صورت یک درجه ای و در یک مواردی به صورت دو درجه ای که آنچه که در طرح گروه چهار آمده است، همان دودرجه ای است. یعنی توسط خبرگان. یعنی برای اینکه مشخص کنبم کیست آن فقیه که بایدامر رابدستش بدهیم از طریق منتخبین و خبرگان که منتخببن مردم هستند و منتخببن مردم انتخاب می کنند پس خدا مردمی است.[ #محمد_یزدی. ص ۱۰۶۸. ماخذ)آقا من نمی دانم.من اینطور استنباط کردم یا همه آقایان؟ مثل اینکه جنابعالی فرمودید که اگر در یک شخص موضوع الفقیه است، یا یک صفات اگر این در یک شخص بود می شود رهبر! اگر این صفات در یک شخص نبود و یک مقدارش بود و یک مقدارش در شخص دیگری بود اینجا می شود شورای رهبری! این صد در صد غلط است ( #بنی_صدر: غلط اندر غلط)برای اینکه بعضی صفات نباشد اصلا این رهبر نیست و فقیه جامع الشرایط نیست. (یزدی: مساله حد نصاب مطرح است) مساله شورای رهبری جائی مطرح می شود که دو نفر، سه نفر عنوان ففاهت و عنوان صفات هرچه گفتید، اگر شجاعت هم گفتید شجاعت، آگاه به مسائل روز حافظ الدین که مطیعا لامرمولاه حوادث واقعه شناس و تمام این ها در او جمع است و امتیازات احدی را بر دیگری نمی تواند این مجلس خبرگان بدهد. اینجا است که قهرا برای اینکه تبعیض نشود شورا مطرح است.[ #جلال_طاهری _اصفهانی.ص۱۰۶۹، ماخذ]ماخذ:#کتاب_صورت_مشروح_مذاکرات_مجلس_بررسی_ نهایی_قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی_ایران، ج۲، جلسه۳۹،چهاردهم مهرماه۱۳۵۸ادامه دارد… ۳ آبان ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

فقیه حافظ آزادی و مانع استبداد است؛ ما آنرا لمس کرده ایم!!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره(۹۱)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۴۸)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

چون در بعضی از روزنامه ها دیدم که هنوز تعقیبی دارند به #ولایت_فقیه و با اینکه اینها #شیعه هستند گویا از عقاید خودشان غافلند که ما را شعیه امامیه می گویند. یعنی قائل به امامت. که معنای قائل به امامت این است که امام نماینده خدا است و فرمان او واجب الاطاعه است… و این که گفتیم ولایت فقیه، در عین حال خداوند به مشورت امر کرده است. وشاورهم فی الامر، از این رو است که مجلس شورای ملی طرف مشورت فقیه است نه اینکه مصوبات مجلس بر مردم واجب باشد… هر قانونی که از تصویب مجلس گذشت باید فقها هم حکم بدهند بر وجود موافقت آن قانون، تا بر مردم واجب شود… اینکه در دهان مردم افتاده است که حکومت مردم بر مردم، این حکومت را هیچکس بر مردم نداده است. برای اینکه ان الحکم الا لله. حکومت مخصوص خدا است جه برسد به اینکه مردم بر سایر مردم حکومت داشته باشند. [ #خادمی. ماخذ، ج۲ ص۹۴۳ جلسه سی و ششم، ۹ مهر ۱۳۵۸]نکته دیگری که باز می خواستم عرض کنم مربوط به اصل ولایت فقیه است که در یکی از روزنامه هایی که عصر منتشر می شود یک نامه ای را منتشر کرده بود. باید عرض کنم در مساله ولایت فقیه و این که ولایت فقیه می تواند متصدی یک حکومتی باشد هیچ فقیهی در این مساله اختلافی ندارد. اگر اختلاف نظری هم در بین باشد از نظر مراتب و درجات است. تمام #فقهای_شیعه در این مساله اتفاق نظر دارند که فقیه می تواند این مناصب و مراتب را متصدی باشد. حالا یکی در درجه اول تکلیف فقیه می داند که فقیه یکی از وظایف اولیه اش تاسیس حکومت و اداره حکومت است. یکی هم اگر درجه اول تلقی نکند به صورت واجب کفایی تلقی می کند که اگر واقعا جمعیتی صالح حکومتی را تاسیس کردند، از عهده فقیه ساقط است و امام اگر اقدام نکردند بر فقیه لازم است به عنوان یک امور حسبی این کار را تثبیت کند. بنابراین اینکه می گویند این مساله از نظر مراجع مورد اختلاف است اختلاف در نتیجه نیست و همه این ها اتفاق نظر دارند و قطعا فقیه هم صلاحیت این کار را دارد و فرد صالح تر از فقیه در این مساله نیست.حالا گاهی در نظر گروهی به صورت واجب اولی تلقی می شود و گاه از نظر بعضی به صورت واجب کفایی. در هر حال تصدی فقیه نسبت به این مناصب از نظر صحبت جای بحث و اشکال نیست.[ #جعفر_سبحانی. ماخذ، ج۲ ص۱۰۱۶ جلسه سی و هشتم، ۱۱ مهر ۱۳۵۸]وجود یک رهبر با آن شرایطی که ما در آن اصل ۵ گفتیم این در حفیقت یک فایده دیگری دارد که در این اصل بیاید از این حاکمیت ملت بهتر است. وجود یک #ففیه_عادل و آگاه با آن شرایط، این حافظ آزادی است و جلوگیری از #استبداد می کند و ما عملا این را لمس کرده ایم که هر موقع یک فقیه مقتدر در اجتماع ما بوده است چه در گذشته و چه در حالا، این واقعا به آزادی های ملت کمک می کند و تا حدودی یا اساسا جلوی استبداد را می گیرد. هم در زمان مراجع گذشته ما این را دیده ایم و هم حالا. [جعفر سبحانی. ماخذ، ج۲، ص ۱۰۶۳، جلسه سی و نهم، ۱۴ مهر ۱۳۵۸](ماخذ: #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسیادامه دارد…۱ آبان ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

ولایت فقیه با اصل شورا در تناقض است!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است (۹۰ )[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم ( ۴۷ )تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون €ساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

بعد از نامه سرگشاده #جبهه_ملی خطاب به ملت ایران درباره انحراف #مجلس_خبرگان از اصول قانونگذاری و تشکیل هیات حاکمه جدید توسط قشر ممتاز مذهبی، بعد از ظهر پنجشنبه دکتر #مهدی _ذر عضو این جبهه در مورد #ولایت_فقیه در تشکیلات مرکزی جبهه ملی سخنرانی کرد.قبل از شروع سخنرانی یکی از گردانندگان پشت میکروفن رفته و بیان داشت:مطالبی که توسط سخنرانان در اینجا گفته می شود نظر شخصی افراد و اعضای جبهه ملی است و نظر رسمی جبهه ملی فقط توسط سخنگوی جبهه ملی اظهار خواهد شد. سپس دکتر آذر پشت میکروفن قرار گرفت و سخنان خود را با نام خدا آغاز کرد و چنین گفت:ولایت فقیه یک موضوع بغرنج و پیچیده ای است و در یک مصاحبه که چندی پیش با آیت الله #شریعتمداری صورت گرفت ایشان ولایت فقیه را فقط به امور و مطالب شرعی منحصر کردند. بدون اینکه این ولایت به امور حکومتی و سیاسی و امثال این ها سرایت کند.ایشان افزودند: مبنای ولایت فقیه آیه 64 سوره مائده است.که ولایت عبارت می شود از خدا و رسول و علی ابن ابیطالب؛ و دیگر به اولاد علی منتقل نمی شود. و وقتی به اولاد علی منتقل نشود در نتیجه به فقها هم منتقل نخواهد شد.ایشان ادامه دادند: ولایت فقیه با #اصل_شورا در تناقض است. چون با توجه به آیه «امرهم شورا بینهم» یعنی مسلمانان آنچنان مردمی هستند که کارها را با مشورت انجام می دهند، ولی آن هایی که معتقد به ولایت فقیه هستندمی گویند که امور مملکت از بزرگ و کوچک همه زیر نظر فقیه است! و مشورت معنی ندارد. پس این دو اصل در تضادند. و با توجه به اینکه خداوند به پیامبر فرموده «وشاورهم فی الامر» یعنی در کارها مشورت باشد، با توجه به اینکه پیغمبر ولی ما بعد از خدا است موظف باشد که مشورت کند و برحسب مشورت عمل کند دیگر ولایت فقیه و آن هم به صورت انحصاری معنی ندارد. ایشان افزودند: از جمله موضوعاتی که از ولایت فقیه استنباط می شود این است که عزل و نصب قضات هم باید با کسانی باشد که خودشان را از لحاظ فقاهت ولی می دانند. اما چون فقیهی امسال است و پس از درگذشت او فقیهی دیگر می آید و به دلیل اینکه حق دارد در تمام امور دخالت کند و نظر بدهد و قاضی را منفصل کند، تکرار این عمل موجب خواهد شد که یک عده قاضی های دیگر بیایند و یک همچون قضاوتی درست نخواهد بود. و همه جا منطقا و عقلا معتقدند که قاضی باید ثابت و مصون از تعرض باشد و تحت امر کسی نباشد تا بتواند با آزادی قضاوت بکند.وی در ادامه سخنانش چنین اظهار داشت که فتواهای فقها بر اثر استنباط آن ها فرق می کند و دو فقیه در تمام امور دارای یک فتوا نیستند.وی اشاره به #رساله_های_عملیه نمود و افزود:تکلیف ما مسلمان ها که باید به این حرف ها گوش بدهیم و این مطالب را در نظر بگیریم چه خواهد بود؟وی راه حل را در بیان مرحوم #دکتر_مصدق دانست که آن عقل است. و در حقوق اسلامی هم آمده است. به این معنی که هر چیزی که عقل بر آن حُکم کند همان چیز را شرع هم جایز می داند و هر چیزی که شرع حکم می کند عقل هم آن را قبول دارد. یعنی قوانین شرع مخالف با عقل نیست. و بالعکس.دکتر آذرهم چنین در خلال صحبت هایشان از جوابی که آیت الله #منتظری به نامه سرگشاده جبهه ملی داده بود نیز انتقاد کرد.[دکتر آذر. جبهه ملی ایران. #روزنامه_انقلاب_اسلامی ۸ مهر۱۳۵۸]ادامه دارد۲۹ مهر ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

11


#شکایت_از_رهبری
، شکایت از خداست!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره(۸۹)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۴۶)تصویب ا#صل_ولایت_فقیه در مجلس خبرگان #قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

یک جمله دیگری را هم عرض می کنم و فکر می کنم مساله مهمی که این ها را ناراحت ساخته مساله ولایت فقیه است.برادران و خواهران! کسانی که سخنان مرا می شنوید، فرض می کنم درباره ولایت فقبه یک اصلل کلی سربسته نوشته شده است، شما اجازه بدهید شرح این مساله بزودی خواهد آمد. و آنوقت تصدیق می کنید که تضادی در قانون نیست. مساله دیکتاتوری مطرح نیست. نقض #حاکمیت_ملی نیست.چیزی است که در اراده مردم می جوشد! و در مسیر منافع مردم است. شما یک اصل کلی را بگیرید و رویش قضاوت کنید بدون آنکه شرحش را بدانید ، این خلاف هر برنامه و مبنا و منطقی است ! آنچه تسویه به آن شده است که جای دغدغه ای نیست و آنچه هم کلی گفته شده است شرحش درآینده خواهد آمد. باید عرض کنم که افرادی هستند که ناراحتی از جاهای دیگری دارند ، منتها آن ها را نمی توانند صریحا اظهار بکنند . اخیرا شروع کرده اند به حمله کردن به #مجلس_خبرگان . [ #ناصر_مکارم_شیرازی. ص ص۸۵۵ ماخذ]این روزها در جراید و حتی از جانب بعضی از برادرانی که در همین مجلس هستند در مورد #اصل_پنجم (ولایت فقیه) مطالبی مطرح شده است. خواستم دیدگاه خودم را درباره این اصل بیان کنم، لذا اول باید بدانیم پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین(ع) چه مقاماتی داشته که در زمان غیبت این مقامات طبق روایاتی به #فقیه_جامع_الشرایط اعطا گردیده… ما با آن هایی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند و یا حدود و قدرت اختیارات فقیه را محدود و مقید می سازتد به موردی که کار و امور مسلمین زمین و معوق مانده و متصدی ندارد و خلاصه حداقل دو عبارت از ولایت امور غیب و قصر می دانند عرض می کنم: آیا شما این سه هدف اسلام را می توانید منکر شوید؟ هدف های اسلام را در نظر بگیرید و بعد ببینیم از ولایت فقیه چه استفاده ای می شود؟ … و اگر بگوئید ممکن است افرادی پیدا شوتد در صحنه سیاست که علاوه بر اینکه از سیاست و کاردانی و لیاقت رهبری برخوردارند در اجرای برنامه اسلامی قرآنی زیر نظر ففها و علما کوتاهی نمی کنند و فرمان آنان را اجرا می نمایند، ما هیچوقت اصراری نداریم حتما تصدی حکومت و ولایت امت را فقهای شجاع و مدیر و مدبر شخصا بر عهده بگیرند بلکه به فرمان رهبر و چنین افرادی پیدا شوند و مجازند از طرف فقیه باشند و کار آنان را فقیه امضا نماید. و اگر اسلام راستین در چنین فرضی پیاده شود با هدف مباینت ندارد.[#محمد_جواد_فاتحی. ص۹۱۵ ماخذ]این نحوه دفاعی که گاهی توسط بعضی از نمایندگان در مجلس از ولایت فقیه می شود، همان چیزی است که ما ازآن برحذر هستیم و می خواهیم ولایت فقیه را به صورت انسانی و اسلامی و آن چیزی که پشتوانه حاکمیت مردم هست معرفی کنیم. وقتی که صحبت می شود شکایت به شورای رهبری، مثل شکایت به خدا است بنابراین در قانون نمی گنجد. یعنی ما از #ولایت_فقیه برای مردم تصویری عرضه می کنیم که برخلاف روح اسلام و روح پیغمبر و روح ولی امر است. در حالی که خود پیغمبر، خود #امیرالمومنین و همه ائمه مورد سوال قرار می گرفتند، به آن ها اعتراض می شده، ولی امر، فقیه، #مرجع_تقلید هر کی می تواند از طرف آحاد ملت مورد سوال و استیضاح قرار بگیرد.[ #محمد_جواد_حجتی_کرمانی.ص ۹۳۰ماخذ][ #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی..ج ۲ جلسه ۳۳ و سی و پنج. ۵ و ۸ مهر ۱۳۵۸]ادامه دارد…۲۷ مهر ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

اصل ولایت فقیه رابه رفراندوم بگذارید!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۸۸)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۴۵)تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

اصل ولایت فقیه رابه #رفراندوم بگذارید#ولایت_فقیه یکی ازمسائل مهمی است که اکنون درجامعه مطرح می باشد،ولی در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون کمتر راجع به این اصل حیاتی بحث می کنند.به نظر من اگر این اصل به اجرا در آید مساوی است با از بین رفتن حالت روحانی و قداست علمای شیعه. زیرا #علمای_شیعه در طول قرن ها یا بر علیه نظام های فاسد حکومتی مبارزه کرده اند و یا با سکوت. و با تصویب این اصل خود توجیه کننده هر عمل حکومتی می شوند و چون ۱۴معصوم بیشتر نداریم این اصل سبب می شود اگر فقیهی اشتباه کرد و کسی اشتباهش را تذکر داد او نپذیرد و حتی برای آن توجیه شرعی و زور بکار برد و دین ضد زور، خود زور مدار شود و اگر بپذیرد تنها سرمایه جذب مردم یعنی حالت قدیسیت و روحانی خود را از دست خواهند داد. و نهایتا جریان به صحرای کربلا و استبداد ضد دینی منجر خواهد شد. من پیشنهاد می کنم در مورد این اصل مهم جدا از قانون و این اصل مهم، بایستی به رفراندوم گذاشته شود. در رفراندوم کافی است دو برگ چاپ شود، یک برگ #قانون_اساسی آری یا نه؛ و دیگر اصل ولایت فقیه آری یا نه؟(نویسنده مطلب: #احمد_حاجی_محمدپور).ابهام در انتخاب فقیه:با اینکه از آغاز مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان و شریف و طنمان به رهبری رهبر عالیقدر و سازش ناپذیر انقلاب تاکنون همواره با دل و جان از همه رهنمودهای نجات بخش امام و دولت انقلابی پشتیبانی و اطاعت کرده ام، ولی جریان امور در #مجلس_خبرگان به دلایل زیر مرا نگران و مایوس ساخته است:۱_ حذف کلمه نظام توحیدی از قانون اساسی که صلاحیت اکثریت تصویب کننده این کلمه پر محتوا و نوید بخش را مورد تردید قرار می دهد.۲_ #اصل_پنجم_قانون_اساسی(ولایت فقیه) به صورتی که تصویب شده است. در این اصل نحوه انتخاب این فقیه مشخص نگردید و معلوم نیست مردم چگونه فقهای واجد شرایط بالا را برای شورا انتخاب خواهند کرد. البته اگر آنطوری که حضرت #آیت_الله_منتظری در خطبه #نماز_جمعه ۵۸/۶/۲۳ عنوان کردند معمم بودن این #فقیه یا فقها الزامی نبوده و از طریق مراجعه به آرای عمومی برای مدت حداکثر ۴ سال انتخاب شود، اشکال نخواهد داشت. در غیر این صورت در آینده ای نه چندان دور ملت ما باید انتظار قربانی شدن خود در جنگ قدرت مدعیان ولایت و به هدر رفتن خون شیهیدانش و بالاخره یک نوع دیکتاتوری خشن تر از هر زمان دیگر در تاربخش باشد.( #مریم_ذاکر_صفایی. دانشجو).ولایت فقیه ناقض تعمیم امامت است:اصل پنجم قانون اساسی به تصویب مجلس خبرگان رسید، اما این تذکرات لازم است:یکی از عوامل تکاثر و تمرکز قدرت و ثروت در زمینه فرهنگ و از جمله انحصار تفسیر قوانین، #فتوا، #اجتهاد و قضاوت است. که بحث ما در زمینه تفسیر قوانین، فتوا و اجتهاد است. در تشیع با شناختی که ما از امامت دایم، این مهم حل گردیده است. یعنی آزادی اجتهاد تنها به مذهب تشیع اختصاص دارد. (با شناختی که از مذاهب دیگر داریم) اما با تصویبب اصل ولایت فقیه، اصل امامت و تعمیم آن به همه مسلمانان(منظور از مسلمانان شیعیان است) نقض گردیده است. چرا که تسلط بر فقیه عادل و با تقوا یا تسلط بر آن شورای فقهای معادل است با تسلط بر شیعه.برای اطلاع خوانندگان باید عرض کنم که در بین مسیحیان نیز تنها فتوا دادن و تفسیر و تشخیص قوانین بر عهده پاپ و یا شورایی از آن ها می باشد. و هم چنین در بین برادران #اهل_تسنن، اجتهاد به جهار تن: حنبل، مالک، شافع و حنف، اختصاص دارد.( #نورالدین_حسینی. شیرار)[ #روزنامه_انقلاب_اسلامی ۵ مهر ۱۳۵۸. ستون مردم و خبرگان]ادامه دارد…۲۵ مهر ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

این نوع جدید از #جمهوری!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (87)[#حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (44)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

«نظام امت و امامت اساس #جمهوری _سلامی است. این نظام انقلابی بر اساس دمکراسی متعهد قرار دارد.#دمکراسی متعهد عبارت است از حکومتی است که بدست مردم متعهد و مسئول ایجاد می گردد. در این حکومت همواره #آرای_عمومی مبتنی بر اصول و ضوابط و با پیروی از رهبری آن ابراز می گردد. هم اکنون ما شاهد زایش این نوع انقلابی دمکراسی در جامعه خود هستیم. در این نوع دمکراسی که ملت ما ایجاد نموده است. اراده خلق و آرای عمومی بر اساس تعهد به اسلام و پیروی از رهبری امام خمینی اعمال می شود. این نوع دمکراسی هرگز به جامعه ما تحمیل نشده است. و هیچ قدرتی مردم را مجبور نمی کند که از فرامین امام خمینی اطاعت نمایند. بلکه آن ها در تجربه پیروزمند انقلابی خویش به این نوع دمکراسی رسیده اند و این نوع رهبری را در سرنوشت سیاسی خویش پذیرفته اند. تجربه سیاسی ملت هم نشان می دهد که این نوع دمکراسی یک دمکراسی آزادیبخش و واقعی است.این نوع جدید از جمهوری که مبتنی بر نظام امت و امامت است در زمان غیبت امام زمان(عج) به عنوان #ولایت_فقیه تعبیر می گردد که نه تنها برای #روشنفکران غیر اسلامی قابل فهم نیست، بلکه حتی برخی از #روشنفکران_مذهبی نیز که تحت تاثیر دمکراسی غیر متعهد غربی قرار دارند نمی فهمند و ندانسته بر آن می تازند. یکی از این برادران می گوید چه اشکالی دارد که #رئیس_جمهور ضد اسلامی باشد! باید مردم در انتخاب رئیس جمهور کاملا آزاد باشند. و دیگری می گوید اگر رهبران مذهبی وارد سیاست شوند، اسلام #دین_دولتی می شود. پس بهتر است فقها در سیاست دخالت نکنند و متاسفانه بیشتر برادرانی که بر ولایت فقیه حمله کرده اند طوری این موضوع را طرح نموده اند که به نظر می رسد نمی دانند ولایت فقیه چیست و یا اگر می دانند معمولا کوشش در دگرگون جلوه دادن آن دارند. اساسا قبل از آنکه کسی بخواهد از این اصل دفاع کند یا بدان حمله نماید باید بداند که از چه چیز دفاع می کند و یا به چه چیز حمله نماید. نخست باید ولایت فقیه را خوب بشناسیم. و سپس قضاوت کنیم و موضع بگیریم.مثلا یکی از برادران ما در معرفی ولایت فقیه گفته است ولایت فقیه به معنای این است که افراد غیر مسئول فقیه در امور سیاست دخالت کنند. و یا ایشان گفته اند که ولایت فقیه موجب دو قطبی شدن قدرت سیاسی می شود و یا اینکه افرادی که متخصص و کارشناس امور سیاسی نیستند می خواهند کارها را بدست بگیرند. از جمله اخیرا ایشان گفته اند به نظر می رسد دعوا بر سر پست و مقام است و ایشان نگرانند که روحانیون مصدر امور شوند. دوست دیگر ما در شورای خبرگان می گفت ولایت فقیه قبائی است که روحانیون برای خود دوخته اند و بدینوسیله آخوندها می خواهند بر سرکار بیایند. این نوع طرح مساله نشان می دهد یا آقایان نمی دانند ولایت فقیه چیست؟ یا اگر می دانند دچار سراب قدرت شده اند و به قول خودشان #کیش_شخصیت آن ها را فرا گرفته است. و بر سر ریاست دعوا دارند و نمی خواهند مساله را به صورت عملی و فنی طرح و تحلیل نمایند. اما برای اینکه بخوبی مفهوم ولایت فقیه درک شود بهتر است مثالی را که امام در کتاب ولایت فقیه خودشان مطرح فرموده اند توضیح دهیم.امام در آن جا فرموده اند که ماهیت ولایت فقیه کار #قاضی و #دادستان است…دادستان بیشتر در مواردی دخالت می کند که جرم، مدعی خصوصی ندارد و مربوط به حق جامعه است. فقیه جامع الشرایط نیز در حوادث واقعه، و مسایل اجتماعی و سیاسی موظف است که بر اساس منابع قانونی حکم قضایا را پیدا کند…. #ولی_فقیه جامع الشرایط در تمام مسائل و حوادث اجتماعی دخالت نموده و بر اساس موازین اسلامی حکم می کند…[گفتنی است ما در شماره های نخست این مجموعه _در فصل اول_ قسمت هایی از سخنان خمینی در بحث دروس ولایت فقیه که در کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه منتشر شده است را آورده ایم، آنجا رجوع شود].کسانی که کوشش می کنند اصل #شورا را مخالف اصل ولایت فقیه جلوه دهند باید بدانند که اساسا از نظر قرآن دو اصل شورا و ولایت ممکل یکدیگرند. قرآن در یک آیه هر دو اصل را بیان کرده است: «وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله». یعنی مشورت «شورا» کن و سپس بر اساس شورا تصمیم بگیر و حکم نما. اصل شورا بدون امامت فقیه موجب می شود که عناصر ضد انقلابی در شوراها رخنه نموده و آن ها مسیر انقلاب را منحرف سازند…[گفتنی است تجربه 43 سال #حکومت_ولایت_فقیه ثابت کرد که ولی فقیه نه تنها مشورت نمی کند. و اگر هم بکند صرفا با کسانی طرف مشورت است که تملق کرده و یا باصطلاح ذوب در ولایت هستند!! و #نفوذ هم تا زیر عبای ولایت فقیه هم رخنه کرده و #فساد سیستماتیک همه جا را فرا گرفته است]و اما اینکه یکی از برادران گفته است ولایت فقیه یعنی حکومت روحانیون، صحیح نیست. و همانطور که #آیت_الله_منتظری فرموده اند ولایت فقیه یعنی اینکه اسلام باید تحت رهبری سیاسی اسلام شناش پیاده شود. حالا این اسلام شناس خواه معمم باشد خواه کُت و شلواری. لباس یا عنوان مطرح نیست… اینکه ایشان گفته اند ولایت فقیه موجب می شود که اسلام دین دولتی گردد، این واقعا مطالعه بسیار مضحکی است. ما مبارزه کردیم که دولت اسلامی بر سر کار بیاوریم… آقایان روشنفکر مطمئن باشند که #حکومت_سلامی#حکومت_روحانیون نیست و اگر یک روحانی اسلام شناش و متعهد و مسئول در راس حکومت باشد او خواستار آن نخواهد بود که روحانیون را در مصدر تمامی امور مملکت بگذارد، بلکه کار را به کاردان با تقوا می سپارد و به این ترتیب قدرت سیاسی هم دو قطبی نمی شود. بلکه رهبری فقیه به معنای رهبری دولت در مسیر اسلامی است. و هر گاه که دولتی بخواهد از این مسیر منحرف شود بر خلاف اراده متعهد خلق مسلمان عمل کرده است. و دیگر جای آن حرف نمی ماند که یکی از نمایندگان در یکی از کمیسیون ها گفته بود آقایان بنده را عده ای کاندید کرده اند و معنای اصل ولایت فقیه این است که اگر بنده به #ریاست_جمهوری انتخاب شوم فردا فقیه می گوید فلان کار تو خلاف شرع است و مرا اگر فوت کند باد می برد! خوب باید به این دوست روشنفکر گفت برادر جزای کسی که بر خلاف اراده مسئول ملت و مخالف با اساس جمهوری اسلامی عمل کند این است که باد او را ببرد. رئیس جمهوری مردمی باید بر اساس آنچه خلق مسلمان می خواهد، یعنی اسلام و قرآن عمل کند و اگر عمل کرد، دیگر بر خلاف اظهارات نماینده دیگر هرگز دولت دو قطبی نمی شود. و اگر هم نکرد ملت رئیس جمهور ضد اسلامی نمی خواهد.اما اینکه برخی دغدغه دارند پس از امام خمینی چه خواهد شد؟ باید بدانند که امام خمینی را امت اسلامی بوجود آورد و با تکامل انقلاب امت اسلامی تکامل یافته و از هم اکنون خمینی های دیگری برای ما مهیا نموده است. بگذارید جامعه اسلامی ایجاد گردد تا در جو آزاد و بارور آن خمینی ها زائیده شوند…».[ #حامد_کریمی. ولایت فقیه. 3 مهر 1358. #روزنامه_جمهوری_اسلامی]ادامه دارد…23 مهر 1400#نه_به_ولی€فقیه€سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

#ولایت_فقیه حدودی دارد و نباید در این میان قدرت ملت و حاکمیت مردم فراموش شود

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۸۶)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۴۳)تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

حضرت آیت الله العظمی #شریعتمداری در مصاحبه با تلویزیون قم.خبرگزاری پارس.خبرنگار تلویریون سوئیس اولین سوال را بدین نحو آغاز کرد که آیا استفاده از اصل ولایت فقیه در #قانون_اساسی باعث ایجاد یک #دیکتاتوری دینی در ایران نمی شود؟حضرت آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری جواب دادند:«ما نظر خود را راجع به این اصل گفته ایم. و شاید پاره ای از روزنامه های داخلی آنرا منتشر کنند. در این خصوص گفته ایم که ولایت فقیه که تصویب شده گنگ و مبهم است. و توضیح داده نشده که جنبه حقوقی آن تا چه اندازه است. البته ولایت فقیه وجود دارد، ولی این ولایت حدودی دارد. و نباید در این میان قدرت ملت و حاکمیت مردم فراموش شود. چون در #ایران رفراندومی که به نظام جمهوری اسلامی رای داد به این معنا است که قدرت مال ملت است. و انتخابات مجلس خبرگان و نمایندگان آن هم برای مردم بوده و نمایندگانی که الان در #مجلس_خبرگان وجود دارند به اعتبار از نمایندگی مردم صحبت می کنند، پس اصالت با ملت است. و حتی وقتی که قرار است که مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری با نظر مردم انتخاب شوند، دلیل دیگری برای حکومت ملی است. لذا نباید اصل ولایت فقیه به گونه دیگری تفسیر شود. از #ولایت_فقیه هیچگاه نباید دیکتاتوری تفسیر گردد. همانطور که گفتم ولایت فقیه وجود دارد اما بیشتر در جاهایی است که صاحب ندارد. مثلا در سابق مجلس نبود، دولت نبود، لذا دولت موقت فعلی با نظر ولایت فقیه تعیین شد. اما ولایت فقیه به معنای دیکتاتوری نیست که حکومت ملی و حاکمیت مردم را نفی کنیم. و همه کارها را در اختیار فقیه بگذاریم. همین مساله ای که این روزها به قانون شوراها مطرح است و از اصول قانون اساسی است به این معنا است که مردم برای مقدرات خود باید خودشان تصمیم بگیرند و این به آن معنا که در ذهن شما از ولایت فقیه رسوخ کرده جور در نمی آید. در هر حال ما پیشنهاد کرده ایم اصلی را که به نام ولایت فقیه تصویب شده چون مبهم است به صورت روشن توضیح و تفسیر شود». [ #روزنامه_جمهوری_اسلامی،۲ مهر ۱۳۵۸. #آیت_الله_شریعتمداری در مصاحبه با تلویزیون سوئیس]ادامه دارد…۲۱ مهر ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

آقای مجهول الهویه!

#ولی_فقیه _سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (84)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (41)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«ما نمی توانیم سرنوشت مملکت را به دست یک آقای #مجهول_الهویه بدهیم. باید در ذهن ما طرح کلی نسبت به این مساله و مفهوم #ریاست_جمهوری روشن بشود و در ذهن هر نماینده ای نیز سیستم حکومتی مشخص بشود تا بتوانیم به آن رای بدهیم… عرض بنده راجع به مساله #ولایت_فقیه است، یا ولایت فقیه را قبول داریم یا نه؟ رو در بایستی ندارد، یا واقعا شیعه دوازده امامی هستیم که با سرفرازی می توانیم عقیده خودمان را عرضه کنبم و اعتقاد به ولایت ففیه داربم و باید اساس کار بر مبنای آن باشد. اگر بعضی از آقایان می گویند قرن بیستم و چنین و چنان است و استبداد و این حرف ها را مطرح می کنند، طرح ما که روشن است، آن ها هم بیایند طرح شان را بدهند. طرح گروه چهار این است که شورای رهبری یا رهبر در صدر کار یا در راس منشور قرار گرفته و سایر قوا زیر نظر او هستند. آفایان می فرمایند این استبداد فقیه است، من می گویم همان آقایان آمده اند همین مقام و قدرت را به #رئیس_جمهوری داده اند که وضعش روشن نیست. وقتی گفتیم فقیه، فقیه عبارت از کسی است که اعلم، اتقی، آگاه، شجاع، و انسانی وارسته باشد نه وابسته به خون و نه وابسته به نژاد و گروه و قشر خاصی، که این ها می آیند و می گویند رهبری را منحصر کرده اند به یک گروه؟ گروه آن است که نژادش یا خونش و یا پولش مطرح باشد اما ما یک صفت عام انسانی به این فقیه داده ایم، یک صفتی که هرکس می تواند آن صفت را بدست بیاورد، بنابراین چطور ما صفات رهبر را مطرح می کنیم و می گوئیم باید این صفات را داشته باشد. وقتی رهبر در صدر کار قرار گرفته و حاکم هم خدا است و ما روی قوانین خدا داریم عمل می کنیم، قوانین اسلامی، خود به خود آن قوا، قوا نخواهند بود بلکه مجری آن ضوابط و اصولند، منتها با تقسیم کار، رهبر حکم و یا به اصطلاح فتوای خودش را به آن قوا می دهد تا اجرا کنند، با توجه به اینکه شورای نگهبان منتخب رهبر باشد و در مجلس و تمام مصوبات از زیر نظر #شورای_نگهبان که شش فقیه می باشند بگذارد، این خودش به امضای رهبر رسیده است. زیرا که شورای نگهبان منتخب رهبر و یا شورای رهبری است. بنابراین خود رهبر هم رابطه بین این سه قوه را از را بالا تنظیم خواهد کرد. آقابان همین قوا را در پیش نویس قبلی به رئیس جمهوری داده بودند که صفاتش برای ما معلوم نبود».[ #محمد_رشیدیان.ص567]«این سیستم، سیستمی مکتبی است. یعنی اسلام حاکم بر آن است. و شکل سیستم حکومتی باید مشخص بشود تا ببینیم هر کدام از این قوا در کجای این شکل قرار دارند… فقیه یعنی دانا ترین فرد مملکت از نظر عقلی. بر حسب ادله شرعیه باید دخالت داشته باشد، آن #فقیه به عنوان رهبر یا شورای رهبری در راس مخروط قرار گرفته، از ناحیه شناخت هم از طرف مردم تائید شده،… چون سیستم حکومتی مکتبی است و در این مکتب مقام ففاهت، نه شخص، نه #روحانیت که رویش حساسیت بوجود بیاید، مقام فقاهت با اوصافی که ذکره شده و با آن آزادی که هست که هرکسی می تواند خودش را به این مفام برساند و طبعا در راس مخروط هم قرار بگیرد».[ #محمد_یزدی.ص570]«همانطوری که آقای یزدی فرمودند ما بعد از اینکه این سیستم را قبول کردیم رهبریا شورای رهبری در راس مخروط است، آن وقت در هر سه قوه نقش دارد. در قوه مقننه نقش دارد برای اینکه شورای نگهبان از طرف فقیه معین می شود که قوانین را نظارت کند. در قوه قضائیه نقش دارد برای اینکه رئیس دیوانعالی کشور یا دادستان کل در شورای عالی قضائی باید مجتهدینی باشندکه ازناحیه او منصوب بشوند و دادگستری را زیر نظر بگیرند و اداره بکنند. در قوه مجریه رئیس جمهور را یا او تعیین می کند یا افرادی را برای رئیس جمهوری کاندیدا می کند که مردم انتخاب می کنند. علی ای حال بعضی از کارهای اجرایی هست که #ولی_فقیه مستقیما انجام می دهد. یعنی لازم نیست ریاست کل قوا را به رئیس جمهور بدهد. دست خودش است. بنابراین در عین حالی که رهبری می کند، رهبر فوق هر سه قوه است. رابط قوا است. و در عین حال یک قسمت اجرایی مخصوص به خودش است. مثل فرمان جنگ، فرمان عفو عمومی، و این قبیل چیزها که نمی توانیم دست رئیس جمهور بدهیم، دست خود آن رهبر می باشد. بنابراین سیستم این است که یک رهبری که فرد هم نیست، مقام یا شورای واجد شرایط او در راس مخروط است و در قوه مقننه و در قوه اجرائیه نقش دارد و بعضی از اجرائیات هم مستقیما زیر نظر خودش است».[ #حسینعلی_منتظری.ص571]ماخد:#کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی. ج1.جلسه بیست و دوم،28شهریور1358ادامه دارد…17 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

#ولایت_فقیه نباید به صورت وزن شعر درآید!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (83)[#حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (40)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

«این اصل اصولا با اصل ولایت فقیه جور در نمی آید. آن اصل تصویب شده، 53 نفر هم به آن رای دادند و در آن هم مساله اجرا بطور شدید هست، آقای #منتظری مفصلا گفتند، من تکرار نمی کنم. ولی این اصل اینظور باید باشد: اعمال #قوه_مجریه از طریق رهبر یا شورای رهبری، #رئیس_جمهور، نخست وزیر و سایرین. این قسمت قطعا باید در زپر آن باشد. ما ولایت فقیه را نباید دچار اصل دوم #متمم_قانون_اساسی سابق بکنیم که به صورت وزن شعر درآید که پنج نفر علمای طراز اول باید این کار را بکنند و تا ابدهم این کار نشد. و هیچ تاثیری هم در کار نداشت. آن اصلی [اصل ولایت فقیه] که تصویب شده وزن شعر نیست. هم باید در قوه مجریه و هم باید در #قوه_مقننه و هم در قوه قضائیه و قوای دیگر ذکر شود. برای اینکه آن اصل مفهومش این است و در تمام این قوا نقشی دارد… باز تاکید می کنم که ولایت فقیهی که در آنجا گفتیم هیچ معنایش دیکتاتوری و استبداد نیست… در یک کشور اسلامی #فقیه بودن در انحصار هیچ کس نیست. همه می توانند بروند درس بخوانند و با احراز صفات عدالت و سایر چیزها، به این مرحله برسند… در این اصل قطعا باید مساله رهبر و رهبری، حتی مطابق صحبتی که آقای دکتر #بهشتی کردند و خیلی هم صریح بود که گفتند ما باید قدر مسلم را مبنا قرار بدهیم، قدر مسلم این است که اصل #ولایت_فقیه تصویب شده است و بنابراین باید در این اصل بیاید. حالا آن هایی که قدر مسلم نیست،مثل ریاست جمهوری _که آقای #شیبانی می گویندما اینطور درنظر گرفته ایم، خوب وقتی که رسیدیم اگر آنطور درنظر گرفته شده بود که معلوم است، و طور دیگری هم در نظر گرفته شده بود، اصول قبل را تصویب می کنیم، اما قدر مسلم ولایت فقیه تصویب شده و باید در همه اصول #قانون_اساسی که مربوط به آن می شود منعکس بشود».[ #حسن_آیت]«یکی از آقایان نوشته اند: مقصود از امامت و رهبری چیست؟ آیا ولایت فقیه است؟ عرض شود ولایت فقیه جداگانه چه در کلیات و چه در سایر موارد آمده است که به موقع مورد بحث قرار خواهد گرفت.مفهوم امامت و رهبری هم در اسلام بخوبی روشن است».[حسن آیت]«وقتی که ما معتقدیم تمام قدرت از طرف خدا و هم چنین از طرف مردم به فقیه داده شده، حتما می پذیریم که رئیس جمهور را رهبر و ولایت فقیه تعیین کرده باشد. این اساس و مبنای اسلام است. و شما تصمیم دارید بدون در نظر گرفتن مبنا یک ساختمانی را بنا کنید،بدون توجه به اساسش».[ #محمد_جواد_فاتحی][ماخذ: #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1 ص239،560،561جلسه بیست و دوم،28شهریور1358]ادامه دارد…15 مهر 1400#نه _به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

خری که بالای بام بردیم؛ #رئیس_جمهوری، #ولایت_فقیه!!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (82)[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایرانفصل دوم (39)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«اگر اینجا بنویسیم و تصویب کنیم که اعمال #قوه_مجریه از طریق #رئیس_جمهور و نخست وزیر، تمام قدرت اجرایی را داریم می دهیم به رئیس جمهور و زیر دست هایش. یعنی به این معنا که #رئیس_کل_قوا، رئیس جمهور خواهد بود. ارتش در اختیار او خواهد بود. و حکم جهاد و غیره در اختیار رئیس جمهور خواهد بود. بنابراین یک چنین رئیس جمهوری که تمام اختیارات اجرایی کشور دست او باشد _که مهم ترین آن #ارتش است_ این یک #دیکتاتوری و قلدری در آینده برای ما درست می کند که از قلدرهای سابق هم بدتر است. آنوقت خری که بالای بام بردیم نمی توانیم بیاوریم پائین. از اول ما نبایستی قوه اجرایی را در او منحصر بکنیم. بلکه رئیس جمهور یک واسطه ای است. زیرا ممکن است ما احتیاج به رئیس جمهور نداشته باشیم. بر فرض هم که داشته باشیم، یک واسطه ای است بین مجلس شورای ملی و هیات دولت. ولی ارتش و خیلی از امور دیگر، مثلا دستگاه فرستنده، و وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو و تلویزیون هیچکدام نبایستی در اختیار دولت باشد. اگر خواستیم اختیار مطلق به او بدهیم شخص رئیس جمهور غلط است. و باید یک شورایی باشد .و این شوراها هم در همین حال باید تحت نظر رهبر مذهبی کار کند. آن رهبری که #ولایت_فقیه را که ما تصویب کردیم، در دست دارد».[ #آیت_الله_منتظری]«راجع به #ولایت_فقیه که صحبت می فرمائید اصل #آرای_عمومی هم تصویب شده است.یعنی هر دوی این ها ملاک کار بوده و باید در نظر گرفته شود. اما راجع به قوه مجریه. قوه مجریه یعنی کارهایی که مجلس یا فقیه به عهده او گذاشته است که اجرا بکند. بنابراین باید یک نفر باشد که این قوه را اجرا بکند. از نظر ارتش همانطور که آقای #منتظری فرمودندما درنظرگرفتیم که ارتش به صورت شورایی باشد. یعنی رهبری ارتش جزو وظایف رئیس جمهور به عنوان شخص نیست. بلکه یک شورایی است که بعدها وارد جزئیات آن شورا می شویم. مساله ای که مهم تراست این است که بنده یادمثالی افتادم که به یک به دبستانی گفتند بنویس «الف»، ننوشت. باز اصرار کردند. گفت نمی نویسم. آخرش گفتند چرا نمی نویسی؟گفت اگر بنویسم «الف»،بعد«ب» می آید و بعد«ج» و بعد«د». حالا #اصل_ولایت_فقیه را ما قبول کردیم ولی بعدش چه سیستمی می خواهد پیاده شود،معلوم نیست! یک دفعه باید راجع به کل سیستم سیاسی که می خواهد بر مملکت حکمفرما بشود بحث کنیم. زیرا اینجوری نمی شود که سیاست قدم به قدم را پیش بگیریم. اول باید آن نظام سیاسی را که می خواهیم بر ممکلمت حکمفرما باشد ما بفهمیم که چه هست؟ بعد یکی یکی این اصول را مطرح کنیم. برای اینکه من فکر می کنم به این ترتیب در هر اصلی دوباره ما گیر خواهیم کرد.(موسوی: #نظام_اسلامی است) ما با نظام سیاسی موافق هستیم، ولی ممکن است برداشت شما با من فرق کند… شما می فرمائید اسلامی هست، ولی علما و فقهایی خارج از این مجلس هستند که با این چیری که شما می فرمائید مخالفند. در صورتی که هم #فقیه هستند و هم عالم».[ #سید_احمد_نوربخش]( #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی_جمهوری اسلامی ج1ص558،561جلسه بیست و دوم،28شهریور 1358).ادامه دارد…13 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad


#قوه_رهبری
، دمار از روزگار ملت در آورد!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (80)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (37)تصویب ا#صل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی«مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«بشر یک خدایی را دارد. این خداوند بشر را آزاد خلق کرده است.حتی دراختیار مکتب و دراختیار مذهب هم آزاد خلق کرده است. بعدکه بشر به اختیار خودش یک مکتب الهی را اختیار کرد، در چهارچوب آن مذهب آزاد است. پس ملت مسلمان ایران بعد از اختیار مذهب پیغمبر اکرم (ص)، در حدود مذهب خودشان آزاد هستند.حق حاکمیت مال خالق است که به ملت داده، حق حاکمیت مال خداوند است در عرض ملت که به رهبرداده است. ثبوتا اختیار حاکمیت برای رهبر هم جمع شده است…می شودگفت قدرت های حاکمه در بین مردم پنج تا است.منتهاتشریع است…می توانم بگوئیم ملت پنج قوه دارد: یکی قوه ملت است، یکی #قوه_مقننه ویکی قوه مجریه و یکی #قوه_قضائیه که همه ناشی از قوه ملت است. ولی به هر حال ملت قوایش رامی تواندبه وکیل خودتفویض کند، قوه رهبری که در عرض قوه ملت و حاکمیت ملت است».[ #موسوی_تبریزی (سیدریحانی)میرابوالفضل ج1ص539 جلسه بیست و یکم] «ما قبلا یک بحثی داشتیم که قوای حاکمه چندتا است؟ آیا قوای حاکمه سه، چهار و یا پنج تا است؟ این اصلی است که ماگذاشتیم و اگر اینجا می رسیدیم به این مطلب که قوای حاکمه چهارتا است، یکی از آن قوا قوه رهبری است، این همان #ولایت_فقیه است که اسمش را قوه رهبری گذاشتیم. اگردر آنجا قوه رهبری را قوه علیحده ای در کنار قوه قضائیه و مجریه قرار دادیم، دیگر معنی ندارد که اینجا سوال کنیم که قوه مجریه چکاره است؟ فرض این است که رهبری را یک قوه علیحده قرار دادیم و اما اگرگفتیم قوه رهبری درراس مخروط است، پس نه تنهابایددرقوه مجریه از قوه رهبری، یعنی ازولایت فقیه اسم ببریم. بلکه در قوه قضائیه و مقننه هم باید اسم ببریم».[ #ربانی_املشی، محمد مهدی،ج1ص540 جلسه بیست و یکم ]«راجع به قوه رهبری، هیچ احتیاجی نیست به اینکه مابیائیم قوه رهبری رامستقل قرار دهیم. قوه رهبری تا قوه مقننه هست در جمیع شئون مملکت ساری و جاری است. به جهت اینکه شاید #شورای_نگهبان یکی از آثار قوه رهبری باشد یا رهبر مستقیما در آنجا دخالت کند. بنا براین جزو قوه مقننه است.جزو #قوه_مجریه هم هست چون ولایت فقیه است. چون خواسته اند زعامت امور را در دست #فقیه بگذارند. آیا می خواهید این رهبری فقیه را که قوه ای قرار می دهید از دست قوا مجریه جدا بکنید؟ این نقض غرض است».[ #رحمانی،حسینعلی ج1ص540جلسه بیست و یکم] «ما همه قبل از آمدن به جلسه از یک خطر می ترسیدیم و آن اینکه این قوا استقلالی به هم برسانند و دمار از روزگار ملت در آورند. پس منشا ترس یکی است. الا اینکه چون استقلال را برای این پنج قوه از همین حالا ساخته ایم این چهار قوه دیگر منتظرند که یک جایی خودشان را به هم بچسبانند و دمار از روزگارملت درآورند. هیچ قوه ای در جهان با استقلال نمی تواند عمل کنداگر معنی قوه ای را که در اینجا فهمیدیم تشکیلات و سازمان دادن برای انجام یک برنامه و هدفی باشد، حتی قوه پیامبران هم مستقل نیست و متکی به خدا است،این نیست که هرکس آمد گفت من پیغمبرم بگوئیم بله سمعا و طاعتا؟ اگر دقیق بشویم این همان است که امام بدفعات تصریح کرده اند که در اسلام قانون حکومت می کند. طریقه بیانش این است که خدا وحی می کندبه پیامبر و پیامبر هم ابلاع می کند به بشر. پس در اصل یک قوه نیست و آن قوه الهی است. این قوا را از طریق تشریع به صورت یک سازمانی به اجرا درمی آورد. در اصل قبل، شما حق حاکمیت را به مردم داده اید _البته در حدود شرع_ و حالا این حق حاکمیت را می خواهد اعمال کند. این محتاج یک قوایی است. تعداد این قوا را هر چه می خواهیدشما بشمارید. اما این مقابل ملت و مستقل ازملت نیستند،بلکه ابزار کار ملت هستند».[ #بنی_صدر،ابوالحسن.ج1ص537 جلسه بیست و یکم]«ما در آینده یک سلسله قوایی در این قانون اساسی پیش بینی می کنیم و یک مقداری هم تا حالا پیش ببنی شده است. این ها را بایدجمع بندی کرده و تحت برنامه قراردهیم.مسلماقوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه جزو این قوا هستند، ولی اینهم یک واقعیت است که رهبری یا شورای نگهبان، این دو تا را به هم ضمیمه بکنیم و یک اسم بگذاریم. این هم منشا حرکتی در جامعه است.چرا آقایان اصرار دارند که قوه را به معنی ابزار تعبیر کنند؟ قوه یعنی آن چیزی که منشا حرکتی در نظام حکومت است. آیارهبر منشاحرکتی در نظام حکومت هست با نه؟ آیا مردم هستند یا نه؟ اینکه بعضی از دوستان وحشت می کنند که در هیچ جای دنیا بیش از سه قوه گفته نشد، اولا ما می دانیم جمهوری اسلامی ایران، یک لوازمی پیدا کرده است که درنظام های دیگر نیست وتازه منحصر به سه قوه بودن جای دیگر هم مسلم نیست. و این هم نباید منشا وحشتی برای ما بشود».[ #مکارم_شیرازی،ناصر.ج1ص540 جلسه بیست و یکم] «فرض که ما #تفکیک_قوا را پذیرفته ایم، یک چیزی است که می گویند قوا از هم منفک و جدا هستند. که این در دنیای فعلی هم اجرا نمی شود و در بحث آن واردنمی شوم چون وقت ندارم. الان دنیای امروز تفکیک قوا را نه پذیرفته و نه قابل اجرا است. این است که ما یک قوه رهبری یا ولایت فقیه را دراصول قبلی قائل شده ایم، تصویب هم کرده ایم و خود بخود به عنوان یک قوه جداگانه خواهدآمد،ولی به معنای این نیست که در سابر قوا نقش آن ذکر نشود. چون درهمه پیشنهاداتی که اینجا آمده است همه خواسته اندقوه رهبری و یا# شورای_رهبری، بیاید منتها بعضی اشاره کرده اند که قوه رهبری را جداگانه بیاورند. آن خواهد آمد و جزو اصول هست ولی مفهوم آن نیست که نقشی که در قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه دارد ذکر نشود . با این توضیح بنده خیال می کنم کل طرح هم مشخص شد. چون ولایت فقیه یک تاسیسی است که در سایر حقوق نیست و در #حقوق_اسلامی است و خود این شکل و چگونگی طرح را نشان می دهد».[ #آیت،حسن.ج1ص 568جلسه بیست ودوم][ماخذ: #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی،27 و 28 شهریور1358]ادامه دارد…9 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

خیال می کنند که #ولایت_فقیه یک نوع #استبداد است

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (79)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (36)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی«مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«این اصل مطلب پیچیده ای را بیان نمی کند. یک واقعیتی را عمل می کند. که همه ما بارها در نوشته ها وسخنرانی های خود گفته ایم، استدلال هم می کنیم که«ان الله لایغیروا مابقوم حتی یغبروا مابانفسهم». سرنوشت همه مردم به دست خودشان است. و هرتغییری پیدا بشود باید از ناحیه خودشان باشد. اگر حق حاکمیت تفسیر نمی شد این بحث جا داشت. حق حاکمیت که همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است وقتی تفسیر شده است دیگر جایی برای ابهام و بحث باقی نمی ماند…( #طاهری_اصفهانی: اشکال این است که حق حاکمیت با حق تعیین سرنوشت اصلا به هم ربطی ندارد).( #ربانی_شیرازی: بله کاملا همیطنوز است).برای اینکه از این سوالاتی که شدرفع ابهام بشود من صریحا عرض می کنم در تمام این مراحل شما معتقد به این هستیدکه یک #قوه_مقننه در این مملکت خواهد بود و آیا این قوه مقننه در تعیین سرنوشت شما دخالت دارد یانه؟ آیا شما آنرا انتحاب می کنید یا دیگری؟ #قوه_مجریه را شما انتخاب می کنید یا دیگری انتخاب می کند؟ #قوه_قضائیه باز بوسیله شما تعیین می شود.یاوسیله مجلس یا بوسیله #رئیس_جمهور ویا به وسیله #فقیه. بالاخره بوسیله یکی انتخاب می شود. پس تمام قوایی که در این ممکلت هست بازگشت به ما می کند. سرنوشت مملکلت هم در دست #مجلس یا رئیس جمهور یا نخست وزیر و یا قوه قضائیه و یا در دست فقیه است که همه این ها به ملت و ما بر می گردد… هیچ فردی یاگروهی حق ندارد مساله رابه خود اختصاص بدهد و این قوای مملکت که بعدا خواهیم گفت یا حاکمیت را در هر شکلی باشد در مسیر منافع خاص قرار بدهد. این پاسخی است به وحشتی که بعضی ها از استبداد دارند و خیال می کنند که ولایت فقیه یک نوع استبداد است».[ #مکارم_شیرازی، ناصر. [ #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص 528 جلسه بیستم ،27 شهریور1358]«وقتی که ما در اصل پنجم آمدیم گفتیم که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته باشند این اکثریت مردم بودند که به ایشان حق حاکمیت قائل شده ایم. در این اصل حق حاکمیت به نحو روشن تری بیان شده و فکر می کنم نظرات تمام مردم و ملت را بیان می کند و هیچ منافاتی ببا اصول قبلی ندارد. و انسان واقعا حاکم بر سرنوشت خودش هست. ما حکومت ازلی نداریم که از قبل تعیین شده باشد و بوسیله وحی الهام شده باشد. این مردم هستند که حاکمشان را، سرنوشت شان را، راه و زندگی آینده خودشان را تعیین می کنند.[ #میر_مرادزهی،حمیدالله.کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص 536 جلسه بیست و یکم،27 شهریور 1358]ادامه دارد…7 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

11

سیدمهدی‌هاشمی؛انقلابی اعدامی (بازخوانی یک پرونده)در clubhous(جامعه امروز) و درگقت وگویی پیرامون #سید_مهدی_هاشمی

که در تاریخ 23 شهریور انجام یافت شرکت کردمششم مهرسال 1366سیدمهدی هاشمی توسط #دادگاه_ویژه_روحانیت به مرگ محکوم و #اعدام شد.در این برنامه جناب آقای رحیم پور مدیر جلسه بود. و دوست عزیز ما آقای احمد زربن آباد و حسین قیومی و هم چنین آقایان: مجتبی لطفی، تقی رحمانی، مهدی نوربخش، مهردادفرهمند، عطریانفر، احسان محرابی، مسعود سفیری، مرادویسی، دانشگر، کریمی و فرید مدرسی حضور داشتند.نظرم این بود که جدا جدا روی موضوعات هرکس حرف و سخنی دارد با رعایت وقت مساوی آن را ارایه دهد،که متاسفانه اقدام نشد و گاه نامرتبط با موضوع، حاشیه روی زیاد داشت… ابن برنامه حدود 8 و نیم ساعت طول کشید و آنطورکه به من گفته شد حدود 2 ساعت از فایل صوتی ضبط نگردیده است.این برنامه بخشی ازتاریخ شفاهی سرزمبن ایران است که شنیدنش خالی از لطف نیست. حوصله داشتید بشنوید!@shourimohammadسیدمهدی هاشمی هنوز هم هر ازگاهی و به هربهانه ای مطرح است.نظام ولایت فقیه هرجا کم بیاورد، و هر واقعه ای که آنرا فتنه بداند، منتسب به #باند_سید_مهدی_هاشمی می کند. و بدنبالش علاوه بر سرازیر شدن اتهاماتی، با ادبیاتی غیر اخلاقی آنرا در رسانه های خود منتشر می سازند. پیش تر و درگذشته وقتی وی و افراد منتسب به ایشان دستگیر و زندانی شدند، گفته شد: «چشم فتنه را کور کرده ایم» و از آنزمان تا الان انواع #فتنه (و از جمله فتنه سال 88) گریبان #نظام_ولایت_فقیه را گرفته است!روزگار و سرنوشت سید مهدی هاشمی به موضوعاتی متعدد گره خورده است. مثل موضوع «تفاوت دیدگاه فکری #روحانیت قبل و بعد از انقلاب». «اختلاف فکری و منش رفتاری #آیت_الله_منتظری و خمینی». «مساله #کتاب_شهید_جاوید صالحی نجف آبادی پیرامون امام حسین». «قتل شمس آبادی و چند فقره فتل». «امید نجف آبادی». «افشای ماجرای ورود مخفیانه #مک_فارلین مشاور امنیتی ریگان. رئیس جمهور اسبق آمریکا». «تروریسم». «جاسازی خرج پلاستبک(مواد منفجره)در ساک های حجاج عازم به مکه». « #نهضت_های_آزادیبخش، #محمد_منتظری، #صدور_انقلاب». «انحلال واحد نهضت های آزادیبخش #سپاه_پاسداران و اختلاف با فرماندهی سپاه». «اعلامیه های منتشر شده مثل دادن #رای_سفید در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری علی خامنه ای. و نامه 8 صفحه ای در نقد عملکرد علی خامنه ای در دوره ریاست جمهوری ایشان». و «ماجرای مخفی کردن اسلحه و داشتن خانه تیمی» و…اینجا بشنوید: تهران #محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)5مهرماه سال1400

لینک شنیدن

https://t.me/shourimohammad/1920

https://t.me/shourimohammad/1925

11

انحصار طلبی در گرفتن حق و در پیاده کردن حق هر دو ممنوع است!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (78)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (35)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی«مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

#حاکمیت_ملی غیر از اتکا به #آرای_عمومی است. حاکمیت ملی آن حاکمیتی است که کشور را می سازد و این مملکت را شکل می دهد. کشور شکل یافته اگر خواست کاری بکند باید متکی به اتکای آرای عمومی کار کند. حاکمیت سازنده سازمان یک کشور است. کشور شکل گرفته اگر خواست کاری بکند باید به اتکای آرای عمومی کار کند. حاکمیت سازنده سازمان یک کشور است. کشور شکل گرفته اگر خواست کاری بکند باید به آرای عمومی تکیه بکند و این غیر از آنست و مساله ای که در خلال این مطالب طرح شد که خدا واگذار کرده و تعبیر به «ودیعه الهی» شد، آن قانونگذاری نه قابل توکیل است و نه قابل تفویض و به احدی داده نشده و نه قابل توکیل و نه قابل تقویض است. این کلمه حق که چند جا تکرار شده شاید نیازی به آن نباشد. حاکمیت ملی که همان تعیین سرنوشت عمومی است، حقی است که برای رفاه همگان خدا به همه داده است. این کلمه عمومی و آحاد تکرار شد، بدون اینکه این دو مطلب را بفهماند. در ذیل این دو مطلب آمد که احدی حق #انحصار_طلبی ندارد که حاکمیت را به خودش اختصاص دهد. یا حق ندارد که این حاکمیت را در یک سمت و جهت مخصوص پیاده کند. نه انحصار طلبی در گرفتن این حاکمیت و نه انحصار طلبی در پیاده کردن این حق است. ولی در صدر یکی از آن دو مطلب آمده است حقی است عمومی که خدا به همه آحاد داده، نه این طور نیست. بلکه حقی است برای راه همگان که به همه داده است و انحصار طلبی در گرفتن حق و انحصار طلبی در پیاده کردن حق هر دو ممنوع است. بنابراین، این حاکمیت که به عنوان تعیین سرنوشت اشاره شده است، نه قانونگذاریست و نه به نحو وکالت است و نه به نحو تفویض. بلکه به نحو شناخت قانون است در رهبر و به نحو شناخت و پذیرش قانون شناس است در مردم. مردم هستند که قانونشناس را می شناسند و می پذیرند. لذا به عنوان افراد واجد الشرایط قید شده. و این حق برای مردم هست که مردم قانون شناسان خود را، فقه شناسان خود را و افراد واجدالشرایط لازم را بشناسند و بپذیرند. در اینجا نه حق خدا به کسی تفویض شده و نه در اینکار، خدا کسی را وکیل خود قرار داده. این «ان الحکم الا لله» قابل استثنا و تفویض و توکیل نیست. بنابراین اهمیت این اصل محفوظ است. و فرق این اصل با اتکای به آرای هم روشن است. با احترام به افکار عمومی هم روشن است. و تضادی بین این اصل و #ولایت_فقیه که در #اصل_پنجم قرار دارد، نیست. چون این اصل موافق با ذیل اصل ولایت فقیه است. ولایت فقیه را هم که دین تثبیت کرده و فرموده است که مردم بشناسند و بپذیرند. آن قانونشناسان الهی را بشناسنتد و بپذیرند. بنابراین نه مخالف با ولایت فقیه است و نه عین همان. بلکه اتکای به آرای عمومی است و با مساله امر به معروف و نهی از منکر هم در ارتباط است.[#جوادی_آملی، عبدالله. کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص 526 جلسه بیستم،27 شهریور1358]ادامه دارد…5 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

#حق_حاکمیت_ملی اصطلاحی خارجی است، جایش در #نظام_حقوقی_اسلام کجاست؟

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (77)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایران]فصل دوم (34)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی«مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

حق حاکمیت ملی اصطلاحی خارجی است، جایش در نظام حقوقی اسلام کجاست؟ و چه آیه و حدیثی در این باره دارید؟ اگر این اصطلاح حقوقی خارجی را می گیریدبگوئید که آن حق متعلق به جمع ملت است یامتعلق به فرد فرد و به قول شما آحاد ملت؟در آیه ان الحکم الالله حاکمیت منحصربه خدا است، پس این حاکمیت ادعائی شما چیست؟ و آیا همان حاکمیت خداست که به ملت یا آحاد ملت داده است؟ و اگر همه اش را نداده است و مثلا حق تشریح یا قانونگذاری و تعمیق حق و وظیفه را بخود اختصاص داده، چه قسم از حق حاکمیت را به آحاد ملت داده است؟ از طرفی شما می گوئید علاوه بر آحاد ملت، خدا قسمتی از حق حاکمیت را به « #فقها» داده است و برای آن حق #ولایت_فقیه ساخته اید؟ و از طرف دیگر ملت ازراه تعیین وانتخاب افراد واجد شرایط به حق حاکمیت خویش یا قسمتی از آن را به حکومت کنندگان می دهد وبه سه دسته قانوگذاری و قضاوت و مجریان یا هیات وزیران منتقل می کند. پس چهار شریک در حاکمیت وجود پیدا می کند: 1- خدا 2- فقها 3- مردم 4- حکومت کنندگان یا دولت. پس سهم هر یک از این چهار شریک را مشخص کنید. علاوه بر این یکی ازاعمال این حق حاکمیت ها که برای مردم باقی می ماند به صورت امر به معروف و نهی از منکر انجام می گیرد ولی توجه کنید که نه تنها مردم بلکه طبق اصول اسلام و طبق اصلی که خودمان چند روز پیش تصویب کردیم دولت هم نسبت به مردم #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر می کند و نیز فقها همین کار را می کنند و نیز خدا به حکم آیه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتای ذی القربی و ینهی عن الفحشا و المنکر والبغی یعظکم و لعلکم تذکرون» امر به معروف و نهی از منکر می کند. بنابراین یک بخش از حق حاکمیت هم هست که مشترک است میان چهار شریک! و باید اینها را دقیقا مشخص کنید.[#فارسی،جلال الدین. #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص524 جلسه بیستم،27 شهریور1358]ادامه دارد…3 مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

اگر حق را بوسیله افراد اعمال کنیم می شود همان #شاهنشاهی قدیمی!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (76)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (33)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«این حق حاکمیت ملی معنایش این است که یک ملتی در رابطه با ملل دیگر حق دارد که سرنوشت خود را تعیین کند. صحبت از حق حاکمیت ملی که می کنند معنایش همین است. #فقیه هم در طریق اجرای این حق حاکمیت است. حالا این را فقیه اعمال می کند یا قوای پنجگانه ناشی از آن، که یکی از قوای ناشی از حق حاکمیت است. و الا دیگران، انگلبسی، آمریکایی، فرانسوی، روسی، حقی بر ما ندارند. حق مربوط به این ملت و مال خود این ملت است. اگر ما در این اصل در مجلس خبرگان برای ملت حق حاکمیت قائل نشویم خدای نکرده یک وقت اقلیت هایی در داخل یک تحریکاتی می کنند و یا خارجی می آید و در اینجا هر کاری می خواهد می کند. این اصل ذره ای مربوط به قوای ناشی از حاکمیت نیست. آن مساله بعد است. که شما برای اعمال ابن حق قوایی در نظر می گیرید مثلا می گوئید مسئول این قوه فقیه باشد یا غیر فقیه. این مساله ثانوی است. مساله اولی این است که حاکمیت مال این ملت است و مال هیچ قدرتی دیگر روی زمین نسبت به این سرزمین نیست. حالا اگر این وضوح ندارد باید طوری آن را نوشت که مراد ما از حق حاکمیت این است. حالا که معنی حق حاکمیت این شد، یک ایراد اساسی بر متنی که شما تهیه کرده اید وجود دارد. شما در اینجا گفته اید این حق مستفیما یا از طریق افراد واجدالشرایط با رعایت کامل قوانین اعمال می شود، در صورتی که اعمال حق حاکمیت طبق #ولایت_فقیه است. زیرا فقیه متصدی امر ولایت است. و الا شخص به صفت فقیه که حاکمیت ندارد. و اگر این طور باشد خطر پیش می آید. مثلا شما بیست سال بعد را در نظر بگیرید که یک وضعیتی پیش بیاید و یک کسی یک رفراندوم قلابی بکند و بگوید که از طریق قانونی حق حاکمیت به من داده شده است. بنابراین به این شکل صحیح نیست اگر هم می خواهید بگذارید، بگذاریدکه مستقیما یا از راه قوایی که در اصل بعد می آید این حق را اعمال خواهد کرد. زیرا این حق را از طریق قوه باید اعمال کرد و اگر حق را بوسیله افراد اعمال کنیم می شود همان شاهنشاهی قدیمی که می گفت شاه مصدر بیم و امید است و حرف شاه قانونی است و مالک الرقاب کشور است و هرچه تصمیم گرفت باید اجرا شود. بنابراین اگر از طریق افراد باشد همیشه این خطر را دارذ. خوب حالا اگر قرار است که این تصحیح بشود باید این صورت باشد که با مواد دیگر هم ور دراید و ناراحتی آقایان هم درباره اینکه، این متناقض با ولایت فقیه است، از بین برود. [ #بنی_صدر، ابوالحسن. #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص520جلسه بیستم،27 شهریور1358.ادامه دارد…1مهر 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

11

در این #ولایت_فقیه باید #همه_پرسی کرد ببینیم صدی چند ملت این را قبول دارند؟

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (75)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (32)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

اساس این اصل از اصل سوم #اعلامیه_حقوق_بشر که در دو قرن قبل در فرانسه به تصویب رسیده است ناشی می شود. که آن عبارت این است…:«اصل سوم: حق حاکمیت ناشی از حقوق ملت است، هیچ فردی از افراد و هیچ طبقه ای از طبقات مردم نمی توانند فرمانروایی و حکمرانی کنند مگر به نمایندگی از طرف ملت».همین حق را در این #قانون_اساسی با یک تعارفی که آیه ای که حالا نمی دانم تفسیرش درست است یا نه و به عهده کسانی است که آنرا تفسیر کرده اند و باید جواب بدهند، حق الهی کرده اند و به ملت داده اند. آیه این است: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها». که امانت همین حقی است که در قانون اساسی فرانسه در دو قرن پیش نوشته شده و خدا هم توصیه کرده است که این حق را یعنی حق فرمانروایی و حق حکومت را به ملت بدهید. این جا هم در این اصل نوشته شده حق حاکمیت ملی که همان حق تعیین سرنوشت است. حالا نمی دانم چطور آقایان تفسیر می کنند و حق تعیین سرنوست چیست و با توجه به اصل ولایت فقیه معنی ولایت چیست؟ آیا منظور از عبارت تعیین سرنوشتی است که خدا تعیین کرده است؟ آنوقت چطور این حق را یکدفعه به #فقیه می دهیم و بکدفعه مستقیما به ملت می دهیم؟… آیا بعد از بیست سال دیگر ملت به ما نخواهند گفت که این چه حقی است که به گروه دیگری که فقها باشند داده اید؟ و به چه عنوانی اینکار را کرده اید؟ زیرا این حق ملت است… گفتیم که فقها باید با خبرگان مشورت کنند و اینکار هیچ اشکالی ندارد ولی باید تعیین بشود که چه حقی مال آن هاست و این حق حاکمیت چیست ولی اگر به همین اطلاقش بگذارید همان فرمانرمایی است همان ولایت فقیه است همان حکومتی است که ما برای فقیه درست کردیم و اگر آن را قلم بزنید خوب طبق قانون اساسی فرانسه این حق را به ملت می دهید و ملت هم هیچ وقت این را از ما قبول نمی کنند زیرا ملت مسلمان است حقوقی را که خداوند برایش مقرر کرده قبول دارد و حقوقی را هم که خدا برای دیگران و فقها و علما و رهبران معین کرده قبول دارد هم چنانکه در ولایت فقیه گفتیم. حالا اگر افرادی بخواهند این حق را قبول نداشته باشند و اشکال تراشی کنند آیا ملت و ما زبر بار می رویم؟ در این ولایت فقیه باید همه پرسی کرد ببینیم صدی چند ملت این را قبول دارند؟ ممکن است یک عده دویست سیصد و یا چند هزار نفری دور چند نفری را بگیرند و یک صحبت هایی هم بشود و اشکالاتی هم بر آرا نمایندگان خبرگان که نمایندگان ملت هستند گرفته بشود ولی ما از طرف ملت مسلمان یعنی ملتی که پایبند به اسلام است و پایبند به رهبر اسلامی است انتخاب شده ایم و اگر رهبر آن شرایطی را که دارا می باشد نداشت ملت او را قبول نداشتند بنابراین مردم شرایطی را که در رهبر شان هست قبول دارند و این شرایط را ما در ولایت فقیه ذکر کردیم».[ حیدری،عبدالرحمان.کتاب صورت مشروط مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص519جلسه بیستم،27 شهریور1358].ادامه دارد…30 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

اعمال #ولایت_فقیه هم باید بوسیله آرای مردم باشد!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (74)[#حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (31)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

توسط آقای دکتر #بهشتی دستور جلسه که اصل 14قانون اساسی بود بدین شرح قرائت گردید:حق حاکمیت ملی همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است. حقی است عمومی که خداوند به همه احاد ملت داده تا مستقیما یا از راه تفویض و انتخاب افراد واجد شرایط با رعایت کامل قوانین اعمال شود. هیچ فرد، یا گروهی نمی تواند این حق الهی، همگانی را بخود اختصاص دهد یا در خدمت منافع اختصاصی خود یا گروهی معین قرار دهد.آقای فوزی[محمد.نماینده استان آذربایجان غربی] در رابطه با این موضوع متذکر شد که متنی را که ما تهیه کرده بودیم تغییر دادند. خود اصل مورد قبول ماست و اشکالی به نظر نمی رسد. ولی عبارت طرح خالی از اشکال نیست. اما حق حاکمیت ملی همانطور که در صدر ماده آمده حقی است که از طرف خداوند عالم به آحاد و افراد ملت اعطا و تفویض شده است. اما این حق از دو کانال تفویض شده، یکی به آحاد ملت و افراد ملت داده شده و یکی هم به افرادی که در شرایط خاصی قرار گرفته اند. آن ها فقهای جامع الشرایط هستند. منتها آن حقی که به آحاد ملت داده شده کلیه افراد ملت در این حق سهیم هستند. فقهای جامع الشرایط هم که در شرایط خاصی قرار گرفته اند در این حق شریکند. آن ها هم حق امر به معروف، نهی از منکر، حق قیام دارند و لیکن آن ها بهتر می توانند این موارد را تشخیص بدهند. لهذا فقهای جامع الشرایط این حق را دارند که در موارد بخصوص در امور اجتماعی دخالت کنند. بنابراین عبارت از نظر ما بدین صورت که تنظیم شده اشکال دارد. زیرا آن فقها حق شان مستقل است و آحاد ملت یک حقی دیگر دارند. به هر صورت این حق حاکمیت ملی را گاهی مردم اعمال می کنند و گاهی هم فقهای جامع الشرایط . افرادی که واجد این شرایط هستند ملت آن ها را انتخاب نمی کنند، بلکه خود آن ها این شرایط را دارند و ملت فقط بایستی این موضوع را تشخیص بدهد.حجت الاسلام تهرانی[ #شیخ_علی_تهرانی نماینده استان خراسان]:قبل از آنکه موافقین و مخالفین صحبت کنند. فردی این اصل را بیشتر توضیح بدهد و سرانجام خود ایشان به عنوان توضیح کننده گفت:اصل حق حاکمیت ملی را ما در اصول دیگر به قوای سه گانه مقننه، مجریه،، قضائیه منشعب می کنیم. این اصل از اصول بسیار اساسی می باشد. و به هیچ وجه مغایرت با ولایت فقیه ندارد. بلکه کاملا با آن نیز موافق می باشد. حق حاکمیت ملی همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است. شما وقتی قبول می کنید که ملت هستند که مرجع را انتخاب می کنند، فقیه را انتخاب می کنند و قهرا باید بپذیریم که حق حاکمیت مال مردم است. باید بپذیریم که حق حاکمیت مال مردم است. حق انتخاب مال مردم است که راه صحیح را از راه غلط تشخیص می دهند. همه در تعیین سرنوشت خود آزادند. حق حاکمیت ملی است که ولایت فقیه را انتخاب می کند. ملت حق حاکمیت را به اهلش برمی گرداند و کسانی را انتخاب می کند که واجد شرایط هستند.حجت الاسلام #هاشمی_نژاد[ عبدالکریم. استان مازندران] به عنوان مخالف با اصل حاکمیت ملی اظهار داشت:در مورد ولایت فقیه سه روز بحث کردیم. بعضی از دوستان ما که در همان کمیسیون کمترین استدلالی نداشتند رفتند و از شرایطی استفاده کردند و مسائلی را مطرح نمودند. از نظر اسلام حدود اختیارات مردم معلوم است. بهترین راه این است که کسانی که مخالف هستند به یک مناظره عمومی دعوت شوند. تا حدود نظریات آن ها مشخص شوند. این اصل را برای چه اینجا آورده ایم در حالی که همه این مطالب در اصل ها ذکر شده است. فقط چیزی که اضافه شده است جمله اخیر آن است. به نظر من آوردن این اصل در اینجا هیچ ضرورتی ندارد مگر برای مقابله با کسانی که نخوانستند از این تریبون استفاده کنند و رفتند در جای دیگر نظریاتشان را ابراز داشتند.در این میان حجت الاسلام #حجتی_کرمانی گفت: نگذارید روابط ما با دوستانمان تیره تر از این شود. و آقای هاشمی نژاد در جواب اظهار داشت: این نصیحت را به آن ها بفرمائید. باز آقای حجتی کرمانی متذکر شد: اختناق اکثریت هم نباید باشد. و خطاب به رئیس مجلس که شما در مقام ریاست مجلس نصیحت بفرمائید.حجت الاسلام #سبحانی[جعفر] به عنوان موافق گفت: در جواب آقای هاشمی نژاد باید بگویم این اصل را دو روز پیش ننوشته ایم بلکه در همان هفته تنظیم شده است. حق حاکمیت ملی به عنوان یک وظیفه به بندگان خدا واگذار شده است. کسانی که ولایت دارند مستقیما ولایت نخواهند کرد، بلکه بوسیله مردم اعمال که ولایت خواهد شد اعمال ولایت فقیه هم باید بوسیله آرای مردم باشد.حجت الاسلام موسوی تبریزی [میرابوالفضل. استان آذربایجانشرقی]به عنوان مخالف گفت:روی این اصل خلق الساعه باید بیشتر بحث شود. که آقای بهشتی خطاب به ایشان نمود که ممکن است معنی خلق الساعه را بفرمائید؟!آیت الله #مکارم_شیرازی در رابطه با گفته آقای موسوی تبریزی اظهار داشت: دلیلش این است که آقا دیروز تشریف نداشتند….!آقای #یزدی[محمد] به عنوان موافق متذکر شد: این اصل سه مطلب را می رساند:1- حق حاکمیت ملی 2- حق حاکمیت الهی 3- ارتباط بین آن ها. منظور از حق #حاکمیت_ملی آن است که خداوند انسان ها را آزاد خلق کرده و هیچکس حق محدود کردن آن هارا ندارد. فقط خداوند در مواردی آن ها را محدود می کند…!حجت الاسلام موسوی تبریزی مجددا اظهار داشت: این اصل از نظر محتوا با اصل ولایت فقیه مغایرت دارد. شما می خواهید در لفافه آن ولایت فقیه را بیان نمائید و معلوم نیست آیا در 20 سال آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت یانه؟ [#روزنامه_انقلاب_اسلامی 28 شهریور 1358]ادامه دارد…28 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

11

می گویند #دیکتاتوری_آخوندی می خواهند راه بیندازند؟

!#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (73)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (30)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«راجع به #ولایت_فقیه از طرف یکی از دوستان که با من همسنگر بوده و هست و همانطور که گفت سی سال با بنده هم #زندان و همسنگر بوده و از نظر شخصی و خصوصیات اخلاقی بسیار شخص ارزنده و خدمتگزار و قصدش هم واقعا قصد خیر است در بیرون صحبتی شده که باعث شده نتیجه سویی از آن بگیرند. اینست که بنده لازم دیدم که بیایم و توضیح بدهم…. کوششی که اینجا می شود این است که می خواهیم حکومت قانون را پیاده کنیم و اگر #فقیه هم ولایت داشته باشد در چهارچوب قانون است.و ولایتش برای استفاده مشخص و حُب و بُغض نیست و با این شرایطی که برای فقیه معین کردیم که واقعیت دین هم همان است که این اصل را من مجددا می خوانم. خواهش می کنم توجه بفرمائید مخصوصا نمایندگان رادیو و تلویزیون و مطبوعات و من از مطبوعات خیلی گله دارم برای اینکه نمایندگان مجلس خبرگان همه تشریف بردند مجلس ترحیم آقای #طالقانی در دانشگاه، ولی روزنامه های آنروز را بیاورید ببینید یک عکس از شما انداختند؟ آنوقت می گویند آزادی هم هست، بلی آزاد هستند هرچه دلشان خواست بنویسند، اما مطلبی را که میلشان نیست هرچند هم رخ داده باشد، آن ها را ذکر نمی کنند. هفتم مرحوم طالقانی جناب آقای #منتظری، جناب آقای حجتی و بنده که هر سه هم زندان آقای طالقانی بودیم رفتیم و در مراسم شرکت کردیم، بعد بنده به مخبر روزنامه گفتم این را بنویس. گفت:حالا فکر بکنم ببینم می نویسم یا نه؟ بعدش هم که نوشت، خبرش درست نبود اما اصل ولایت فقیه را می خوانم در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت است برعهده فقیه عادل با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبراست که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند، حالا منتشر می کنند که با تصویب این اصل سرنوشت مردم چه می شود؟ ما برای خود این فقیه پذیرش مردم را قید آورده ایم. یعنی به رای اکثربت و عامه مردم توجه کرده ایم. آنوقت چطور می گویند که به رای توجه نمی شود؟ چطور می گویند دیکتاتوری آخوندی می خواهند راه بیندازند؟ این را مسلم بدانند که #آخوند نمی تواند از حدود قانون اسلام بیرون برود… در این اصل اسمی از آخوند نبرده اند. راست است. لازم نیست که حتما عبا و عمامه داشته باشد. اسلام هم به لباس نیست. اسلام به عمل است و ممکن است یک کلاهی هم فقیه جامع الشرایط باشد».[ #شیبانی، عباس. #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص508جلسه بیستم،27 شهریور1358].«این مردم چه می خواستند و می خواهند غیر از اسلام، و نظام اسلام، و ولایت فقیه؟ این مردمی که به جمهوری اسلامی متفق القول رای رادند، همه همین را می خواهند و هم اکنون هم هر روز به هر مناسبت و در هر فرصت ملت مسلمان ایران عهدش را با اسلام و با #مراجع_تقلید و با مقام رهبری و ولایت فقیه تجدید می نمایند».[ #صافی،لطف الله. کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص507جلسه بیستم،27 شهریور1358].ادامه دارد…۲۶دشهریور ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع. t.me/shourimohammad

#ولایت_فقیه معنایش یعنی اسلام شناس، حالا بازاری یا دهقان، کارگر، دانشجو باشد یا روحانی!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (72)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (29)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«با تصویب اصل ولایت فقیه (در زمان غیبت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت بر عهده #فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع و مدیر و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که یک فرد چنین اکثریتی نداشته باشد شورایی مرکب از فقهای واجد شرایط بالا[مربوط به قانون اساسی اول است. در قانون اساسی ترمیم شده شورای رهبری حذف شده است] عهده دار آن می گردند. طرز تشکیل این شورا و تعیین افراد آنرا قانون معین می کند). در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، از آنجا که این اصل به صورت کلی و مجمل بیان شده، و موارد و مصادیق و شرایط آن به روشنی مشخص نشده، مسائلی را مطرح نموده از جمله اینکه مساله حاکمیت ملی و نقش #آرای_عمومی در ارکان سه گانه قدرت در نظام آینده تا چه حد و میزانی می تواند موثر باشد و حق انتخاب و #نظارت و #استیضاح مردم در امر انتخاب رهبر و فقیه به چه شکل و صورتی تجلی خواهد نمود.مساله مطروحه دیگر، تشخیص و نحوه تعیین فقیه و اینکه آیا فقاهت انحصار به طبقه و لباس خاصی دارد و یا یک فرد غیر روحانی و معمم نیز می تواند عهده دار امور ولایت امت شود.تلاش ما براین است که این مساله را به انضمام مسائل دیگری که در مورد اصول تصویب شده در قانون اساسی پیش می آید با خود نمایندگان مجلس مطرح نمائیم.در بدو امر نظر حضرت آیت الله #موسوی_اردبیلی و آیت الله #مکارم_شیرازی را در موارد بالا جویا شده ایم».آیت الله موسوی اردبیلی:حتما هیچ شکی ما در این نداریم، نه من شاید هیچ احدی در این مساله شکی نداشته باشد، حالا شما فقط لباس را مثال زدید، در حالی که ما را از دیگران دو چیز جدا می کند، یکی معمم بودن ما که با داشتن لباس خاصی مشخص می شود، دیگری نحوه اشتغالمان است. مثلا ما نماز جماعت می خوانیم. منبر می رویم. #درس_فقه می دهیم. نه تنها لازم نیست لباسش مثل لباس ما باشد، حتی لازم نیست اشتغال روزمره اش هم مثل اشتغالات ما باشد. به عبارت دیگر یک استاد دانشگاهی که از مبانی فقهی آگاه باشد، در این جهت با من روحانی که هم معمم هستم و هم شغلم یک شغل دیگر است در مساله ولایت فقیه هیچگونه فرقی با من ندارد. اصلا فقاهت در دوره قبل نه لباس خاصی داشت و نه شغل خاصی، این «ابن صدوق» (ابن بابویه)که یکی از بزرگان فقهای ایران یک بزاز در بازار قم بوده و در صورتی که خیلی ها فکر می کنند ابن بابویه یک معممی بوده با ریش فلان و لباس فلان و شغل فلان. در حقیقت ولایت فقیه معنایش یعنی اسلام شناس، حالا بازاری یا دهقان، کارگر، دانشجو باشد یا روحانی.بیشتر مردم فکر می کنند فقیه یک طبقه بخصوص است. ما اعلام می کنیم فقیه طبقه نیست. در هر قشری ممکن است فقیه پیدا شود. الان در #بازار_تهران افرادی پیشه ور و بازاری که فقیه هم هستندکم نیستند و این امر در مورد دانشگاهیان نیز صادق است.بر طبق برداشت من اصل دیروز هیچ تغییر بنیادی در نظام آینده ما، یعنی از نظر آزادی، استقلال، احترام به رای مردم، حاکمیت مردم و غیره، بوجود نخواهد آورد. و نگرانی هایی که در مورد محدود شدن مسائل بالا وجود دارد بی اساس است. برای اینکه این ولایت فقیه مساله ای نیست که امروز درست شده باشد. همیشه وجود داشته و حتی در دوره انقلاب همه بوده و در عین حال ما می بینیم که عملا در کارها خصوصا در کارهای انقلاب، و امثال این ها هیچ وقت این مساله پیش نیامده که پای حاکمیت ملی به دلیل اینکه چون ما مسلمان و شیعه و معتقد به ولایت فقیه هستیم لنگیده باشد. جمهوری اسلامی هست، این را به #رفراندوم گذاشتند. این رفراندوم معنایش این نیست که به ولایت فقیه عمل نکرده باشد. پس معلوم می شود ولایت فقیه مساله ای نیست که با رفراندوم و #همه_پرسی و #انتخابات آزاد مخالف باشد. هیچکدام از این مسائل نیست. متاسفانه شاید بحث به قدر کافی نشده باشد. چون در این اصل ( #اصل_پنجم) فقط بطور مجمل و کلی مساله ولایت فقیه مطرح شده است. افرادی که با این بحث آشنایی ندارند کمتر به گوششان خورده است، خیال می کنند این مساله با اصول آزادی، دمکراسی، شوراها، انتخابات و امثال این ها با حاکمیت ملی منافاتی داشته باشد.شما در قبل از به ثمر رسیدن انقلاب تا به امروز می بینید که مردم در تمام مسائل آزادند، نظر داده اند و به حساب آمده اند و به عبارت دیگر بر سرنوشت خودشان حاکم بوده اند، و در برابر این ولایت فقیه هم بوده. یک فقیه عملش همین خواهد بود، همانطوری که تا بحال بوده. به همان ترتیب نیز عمل خواهد کرد. پس می بینید چیزی نیست که مردم را نگران بکند. حتی ما طرحی آماده کرده ایم برای پیاده کردن ولایت فقیه که در جای خودش خواهد آمد. من فکر می کنم وقتی که این طرح منتشر شد مقدار بسیار زیادی از این نگرانی ها از بین خواهد رفت. و متوجه خواهند شد که ولایت ففیه پایش روی حاکمیت ملی استوار است و هیچگونه تضادی با آن ندارد.آیت الله مکارم شیرازی:اگر کسی مجتهد بشود، چون ما داشته ایم کسانی را که مجتهد بوده اند، ولی ملبس به لباس روحانی نبوده اند، صنف و قشر خاص، لباس خاص در آن مطرح نیست. ولی باید در مسائل اسلامی مجتهد و صاحب نظر باشد.من فکر می کنم در مساله ولایت فقیه یک سوء تفاهمی پیدا شده، و یک مقداری این سو تفاهم هم بر اثر این است که این اصل راه سر بسته ذکر شده است. و من شخصا ترجیح می دادم که این اصل به صورت سربسته اینجا نگذارند، بلکه با تمام شرایط و خصوصیاتش در فصل مربوط به خودش بعدا بیاوند. برای اینکه این را تنها در اینجا ذکر می کردند حتما باعث سوء تفاهم می شود و یک عده خواهند گفت، این #حکومت_فردی شد یا حکومت افراد معدودی شد. پس بنابراین دمکراسی کجا رفت. بنابراین مساله حکومت مردم، #آرای_مردم چی شد؟ این سوء ظن برانگیز است. به همین دلیل من ترجیح می دادم که در فصل مناسب خودش ذکر بشود. و اگر ما این شرایط را باز کنیم معلوم می شود که جای سوء تفاهم نیست.حکومت، حکومتی است بر اساس آرای مردم و بر اساس انتخابات و دمکراسی. منتها از آنجایی که مردم در رفراندوم پذیرفته اند جمهوری اسلامی باید باشد، این تشخیص اسلام را باید یک گروهی که متخصص مسائل اسلام هستند بدهند. هم در مسائل مربوط به تصریح قوانین معلوم می شود که قانون بر ضد اسلام نیست.خود مردم گفتند که ما می خواهیم جمهوری اسلامی بشود. بنابراین خود مردم درضمن پذیرفته اند که یک گروهی از متخصصین تشخیص بدهند که این مسائل اسلامی هست یا نیست؟ مساله اجرای قوانین هم باید تحت نظارت کارشناس اسلامی، اسلام شناس، فقیه، هر تعبیری که می خواهیم بکنیم باشد. پس اگر ما محدود کنیم و بگوئیم ولایت فقیه در دو زمینه است: یکی اینکه قوانین ضد اسلامی را آنطور که تشخیص می دهدکنترل و بررسی می کند و اصلاح می نماید، مجددا به مجلس می فرستد و مجلس از نو تصحیح می کند. دیگری هم در مرحله اجرا. آن کسی که در راس هیات اجرایی قرار می گیرد ممکن است به پیشنهاد مثلا آن فقیه عده ای را کاندیدا بکنند یا شورای رهبری عده ای را کاندیدا بکند، و از میان آن عده ای که صلاحیت اسلامی دارد،کسی برای این کار پذیرفته بشود، یعنی به آرای مردم انتخاب بشود، بنابراین در مساله اجرا هم آرای مردم دخالت دارد. اگر چه باز یک نظارتی و کنترلی از طرف کارشناسان اسلامی هست تا جنبه اسلامی محفوظ بماند. در مساله قانونگذاری هم همینطور. و به هر صورت اگر یک کسی حدود و اختیارات در مساله ولایت فقیه روشن بشود، سوء تفاهامات از بین خواهد رفت. باید منتظر باشند تا آن فصلی که می آید آنرا کاملا مشخص خواهد کرد.[ سخن ایشان معطوف به اصولی است که در مورد مجلس خبرگان رهبری و وظایف رهبری در قانون اساسی تصویب شده است. که به حروف هیچ مساله و مشکلی (حداقل آنزمان) ندارد. اما در مقام عمل و در این 43 سال محض رضای خدا یک بار هم نشده و مردم ندیدند که مجلس خبرگان رهبری به وظیفه اش عمل کند. و در واقع به دلیل #نظارت_استصوابی#شورای_نگهبان که خود منصوب رهبری هستند!! نمایندگان مجلس خبرگان که می توانند رهبری را استیضاح و برکنار کند،خود منصوب رهبری (ولایت فقیه) هستند!! همین است که 42 سال دیوار انقلاب مردم ایران تا ثریا کج و کژ بالا رفت!][ فقیه کیست و تاثیر ولایت فقیه در نظام حکومت آینده، #روزنامه_انقلاب_اسلامی 25 شهریور 1358]ادامه دارد…24 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

42 سال از تصویب #اصل_ولایت_فقیه گذشت؛22شهریور1358

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (7۱)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (2۸)تصویب اصل ولایت فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

در چنین روزی سر تیتر #مطبوعات این بود:اصل ولایت فقیه تصویب شد و تا ثریا رفت دیوار کج و کژ!وقتی خوب به محتویات سخنان دقت شود،مثل چند مرحله ای بودن #انتخابات و #آرای_عمومی و بعد از آن، تفسیر قانون اساسی که #نظارت_استصوابی از دل آن بیرون آمد، تثبیت خاستگاه اصلی #روحانیت که #حکومت_اسلامی بود، تصویب شده است! و الصاق «#جمهوری» به «اسلامی» چیزی جز فریب و «#غش_در_معامله» نبوده و تمام ساختار سازنده ی یک جمهوری مثل انتخابات و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، #پارلمان و #احزاب، به شکل مهندسی شده در اختیار ولایت فقیه قرار گرفت. و همه ی آن ها در #نظام_ولایت_فقیه مصلوب الاختیار و مترسکی پیش نیستند! پیش از این، در شماره های گذشته محتویات تصویب #اصل_پنچ در مجلس خبرگان قانون اساسی اول را آوردیم. و نوشتیم که بحث روی اصل ولایت فقیه در جلسات غیر علنی انجام گرفته است و تنها در جلسه ی علنی، دو نفر به عنوان یک مخالف و یک موافق (طبق آئین نامه داخلی مجلس) حق سخن داشته اند! #رحمت_الله_مقدم_مراغه_ای نماینده استان آذربایجان شرقی به عنوان مخالف و #محمد_حسین_بهشتی(دبیرکل #حزب_جمهوری_اسلامی) به عنوان موافق سخن گفتند. که در شماره های قبل آن را درج کرده ایم. ادامه دارد…22 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

در جامعه های مکتبی #انتخابات چند مرحله ای است!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (70)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (27)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

میرمرادزهی:[حمیدالله] نماینده استان سیستان و بلوچستان:بسم الله الرحمن الرحیم. از نظر من اصول پنج و شش و هفت غیر قابل تفکیک هستند. و صحبت کردن در زمینه یکی از این ها، ایجاب می کند که در زمینه اصول بعدی هم صحبت شود. ما در پیش نویس قبلی که به ملت ایران ارائه شده بود یک اصل سه داشتیم به این ترتیب که #آرای_عمومی مبنای حکومت است. در پیش نویس های فعلی مبنای حکومت به سه قسمت تجربه شده است. مساله #ولایت_فقیه، و مساله آرای مردم در انتخابات، و مساله شوراها… با توجه به صحبت هایی که جناب آقای دکتر #بهشتی فرمودند، ما در یک جامعه ای هستیم که جامعه مکتبی است و ارزش آرای عمومی در حد پذیرفتن است. به عقیده من چنین اصلی ما در اسلام نداریم که تمام چهارچوب حاکمیت اسلام را روشن کرده باشد. … من اطلاع زیادی از اسلام ندارم ولی نمی توانم این اصل را بپذیرم به دلیل اینکه حضرت امیر المومنین(ع) ولایت و خلافت خودشان را ناشی از رای مردم دانسته اند… با توجه به اینکه اصل ولایت[فقیه] را پذیرفته ایم، #ریاست_جمهوری از نظر سازمانی در چه درجه ای جا خواهد داشت؟ و یا خود ولایت[فقیه] از نظر سازمانی در چه قسمتی است؟ آیا دریکی از قوای سه گانه است؟ یا ما فوق همه است؟ اگر مافوق همه باشد که خوب قوای بعدی اصلا منتفی می شود!دکتر #آیت[حسن]:بسم الله الرحمن الرحیم.من هر چه در صحبت های آقای مرادزهی که قاعدتا تحصیلاتشان در حقوق هم هست، دقیق شدم، متوجه نشدم که چه تضادی بین اصلی که تصویب شده است و اصل آرای عمومی وجود دارد. ما در آنجا گفتیم که ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد. یعنی آرای مردم. آقای زهی که حقوق خوانده اند حتما می دانند که مفهوم #حاکمیت_ملی، مفهوم آرای مردم این نیست که آرای مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رای دادند که فلان شخص باید بَرده باشد چنین رایی معتبر نیست. زیرا این استبداد اکثریت است. زیرا بسیاری از حقوق افراد اصولا سلب شدنی نیست. یعنی خود انسان هم از خودش نمی تواند آن حقوق را سلب کند. چه برسد به #اکثریت مردم. در خیلی موارد می بینیم این تلاش می شود که آرای عمومی را مغایر با اصل ولایت فقیه بدانند. آن فقیه شخص بخصوصی نیست. اینها صفات است. عینا مثل این است که بگوئیم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگوئید که حاکمیت ملی را زیر پا گذاشته اید. یا بگوئیم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگوئید که حاکمیت ملی را زیر پاگذاشته ایم. نه، این یک اصل است. آن فقیه، آن شخصی که باید امامت امت و ولایت امر که حدود اختیاراتش را هم قانون معین می کند داشته باشد، بالطبع با اکثریت آرای مردم انتخاب می شود. در این اصلی هم که الان مطرح است، باز آرای مردم در زمینه هایی که معتبر است، ذکر شده است که هیچکدام تناقضی ندارد. و تمام صحبت های ایشان با تمام قدرت استدلالی که خواستند بکار ببرند، هیج تضادی را نتوانستند ثابت کنند. و دیگران هم متوجه این مساله شده اند. برای اینکه ما_در اصلی که من اسمش را ولایت فقیه می گذارم _ گفتیم ملاک اکثریت آرای مردم است. در اینجا هم می گوئیم شورا را هم باز با آرای مردم انتخاب می کنیم. پس #اصل_5 که ایشان آنرا مغایر آرای مردم دانستند، در حقیقت یک تاکیدی بر اهمیت آرای مردم است. اگر ما گفته بودیم فلان شخص معین بر مردم ولایت دارد، و نسلا بعدا نسل هست، بله صحبت ایشان درست بود. ولی، ولی امر را در هر حال خود مردم تشخیص می دهند و قیود و شرایط هم برای چنین شخصی قید و شرطی است که در تمام دنیا برای رئیس جمهور و نماینده مجلس و هر کس که می خواهد این شغل را احراز بکند، ما قائل می شویم. مردم هیچ وقت نمی توانند رای بدهند که ما یک نفر دیوانه را رئیس جمهور بکنیم و حاکممان باشد. یعنی آرای مردم در همه جا معتبر نیست. و این را محدود کرده ایم. و حدش هم در تمام دنیا هست. من می خواستم همین موضوع را عرض کنم.هاشمی نژاد: آقای #مرادزهی بین اصل دو و سه تناقض قائل هستند.دکتر آیت: هیچ تناقضی وجود ندارد.نائب رئیس[محمد حسین بهشتی]:همانطور که دیروز هم توضیح داده شد، اصلی که به عنوان اصل 5 تصویب شده است، مطابق با آئین اسلام است. زیرا در آئین اسلام، و در این قانون اساسی که بر مبنای اسلام و #قرآن تنظیم می شود، همه مسائل مربوط به انسان ها بر مبنای قبول انتخاب آزاد انسان ها در جای خودش و به صورت متناسب با خودش بیان شده است. منتها یک وقت یک کسی می گوید انتخاب یک مرحله ای است و یک وقت می گوید چند مرحله ای است. در جامعه های مکتبی انتخابات چند مرحله ای است. و در جامعه های دیگر هم در خیلی از مسائل انتخاب چند مرحله ای است. ولی بحث ما در جامعه مکتبی است و برادر ما جناب آقای میرمرادزهی توجه کنند که در جامعه های مکتبی انسان ها اول مکتب را انتخاب می کنند. منتها می گویند بعد از اینکه مکتب را انتخاب کردی بدنبال مکتب انتخابی خودت بسیاری از مسائل برایت فرم و شکل می گیرد. ولی اگر مکتبی را انتخاب می کنی و مجددا روی شکل و فرم آن هم بخواهی اظهار نظر کنی با مکتبی بودن سازگار نیست. و این اصل[اصل ولایت فقیه] بیان این مکتب است… و انتخابات بعدی نمی تواند نقض کننده ی تعهدی باشد که قبلا پذیرفته است. در جامعه اسلامی می گوئیم پس از اینکه اعضای جامعه، مکتب اسلام را پذیرفتند، یکی از لوازم پذیرش مکتب اسلام این است که مقام امامت است. باید با این صفات باشد. و اصل 5 بیان کننده ی همین است.[ #حسن_آیت، #محمد_حسین_بهشتی، #حمید_الله_میر_مرادزهی. #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1ص405جلسه شانزدهم،4 شهریور1358].ادامه دارد…20 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

تصور مردم مردم ما از #ولایت_فقیه این نیست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بدست گیرند!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (69)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (26)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«ولایت فقیه به این معنی نیست که #فقیه خود در رأس #دولت قرار بگیرد، و عملا حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی، یعنی کشوری که در آن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم.وظیفه ایدئولوگ این است که براجرای درست و صحیح ایدئولوژی #نظارت داشته باشد،او صلاحیت مجری قانون و کسی را که می خواهد رئیس دولت بشود، مورد نظارت و بررسی قرار می دهد. تصور مردم آنروز -دوره #مشروطیت– و نیز مردم ما از ولایت فقیه این نبود و نیست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بدست گیرند بلکه درطول قرون و اعصارتصور مردم از ولایت فقیه این بوده که ازآنجاکه جامعه،یک جامعه اسلامی است و مردم وابسته به مکتب اسلامند،صلاحیت هر حاکمی از این نظرکه قابلیت اجرای قوانین ملی اسلامی را دارد یا نه، باید موردتصویب و تائید فقیه قرارگیرد…اساسا فقیه را خود مردم انتخاب می کنند و این امرعین دمکراسی است. اگر انتخاب فقیه انتصابی بود و هر فقهیی فقیه بعد از خود را تعیین می کرد جا داشت که بگوئیم این امر، خلاف دمکراسی است. اما مرجع را به عنوان کسی که در این مکتب صاحب نظر است خود مردم انتخاب می کنند». [ #مرتضی_مطهری،#کتاب پیرامون انقلاب اسلامی،انتشارات صدرا ص85] ادامه دارد…18 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

اگر #حذف را شروع کردیم، علی می ماند و حوضش!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (68)[#حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (25)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

مصاحبه اختصاصی با دکتر #بهشتیسوال:کار مجلس[خبرگان قانون اساسی اول] تا به حال نشان می دهد که در آن اکثریت و اقلیت شکل گرفته ای در برابر هم قرار ندارند. نمایندگان به تناسب موضوع و مورد متفاوت رای می دهند. به عبارت دیگر در مجلس #فراکسیون بازی به راه نیفتاده است. اما اذهان عمومی با نحوه مطالبی از طرف بعضی از آقایان که با زبان سیاسی نو سخن نمی گویند، آشنایی ندارند و مطالب برای وی مبهم می ماند. مثلا #ولایت_فقیه آنطور که باید و شاید برای مردم تشریح نشده است. و عده ای از آن این برداشت را دارند که غرض تحمیل حکومت قشر خاصی است. علیرغم نظر مردم، نظر شما در این مورد چیست؟ج:[دکتر بهشتی]:در مورد بخش اول سوالتان به چیزی بنام فراکسیون بازی و گروه بندی و رای گروهی در مجلس وجود ندارد و این درست است به این دلیل است که اگر قرار بود فراکسیونی باشد، در درجه اول احیانا باید فراکسیونی از نمایندگان مورد تائید و کاندیدا شده #حزب_چمهوری_اسلامی باشد و چون در خود #حزب اصولا این روحیه وجود ندارد، طبعا در مجموعه نمایندگان منتخبش نیز این روحیه نیست…..در مورد قسمت دوم سوال قبلی تان بگویم:ولایت فقیه وقتی مطرح می شود همانطور که اشاره کردید ممکن است برای بسیاری از مردم بخصوص تحصیلکرده ها مفهوم چندان موجهی نداشته باشد. در حالی که همین مساله را وقتی با تغییر و اصطلاح و طرز بیان دیگری مطرح کنیم می بینیم که مورد قبول عمومی است. مساله ولایت فقیه درحقیقت عبارت از این است که در یک نظام ایدئولوژیک مراکز تصمیم گیری و قدرت باید شناخت عمیق صاحب نظرانه از آن ایدئولوژی داشته باشند و البته این شرط لازم است و نه کافی. علاوه بر این باید مدیر باشند، مدبر باشند، زمان آگاه باشند. و بد نیست بدانید در پیش نویس که گروه اول – که منهم عضو آن هستم- تهیه کرده اند، در زمینه اصول کلی در یک اصل، درست همین مطلب بیان شده است:«در عصر غیبت در جمهوری اسلامی ولایت امر و امامت امت بر عهده برترین اسلام شناس فقیه عادل، باتقوا، آگاه به زمان شجاع و مدیر و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند».در نظام اسلامی و در جمهوری اسلامی و در یک جامعه اسلامی ولایت امر و مرکزیت عالی قدرت و تصمیم گیری باید همیشه بر عهده برترین اسلام شناسی باشد که ایدئولوژی زیر بنای این نظام راخوب درک کند. چون تصمیماتی که یک مرکز قدرت می خواهد بگیرد، تصمیماتی نیست که با تقلید بتواند بگیرد. او باید مجتهدانه درباه رویدادهایی که پیش می آید، درباه حوادث واقعه به تعبیر آن، روایت مسائل تازه، در رابطه با ایدئولوژی اسلامی نظر بدهد. و تازه چنین فردی اگر مردم او را نشناخته باشند و اکثریت مردم رهبری او را نپذیرفته یاشند، باز او تصمیماتش ضامن اجرایی ندارد. پس باید باشد کسی که مردم همه او را پذیرفته باشند. و اصولا خود این رابطه با مردم در تصمیم گیری ها اثر دارد. ما می گوئیم در یک جامعه ایدئولوژیک رهبر و مراکز رهبری، مراکز اصلی تصمیم گیری نمی تواند در دست کسانی باشد که قدرت تحلیل ایدئولوژیک نداشته باشد و الا به بیراهه و به ضعف کشانده می شود. معنی ولایت فقیه این است.در جوامع ایدئولوژیک دیگر هم همینطور است. مثلا مراکز تصمیم گیری و قدرت در جامعه #شوروی، در جامعه چین، در اقمار شوروی، در اقمار #چین نیز همینطور است. این خصلت یک جامعه ایدئولوژیک است. طبیعت این جامعه ایدئولوژیک است. و ولایت فقیه چیری جز این نیست. معنایش این است که از طرف ائمه ما(س) واقع بینانه و آنطور که اوج اندیشه اجتماعی ایجاب می کند، گفته شده است در عصری که امام معصوم وجود ندارد امامت و رهبری و مرکزیت تصمیم گیری ها در درست اینگونه افراد باشد. ولایت فقیه یک چنین چیزی است. و ما ازاین طریق است که امیدواریم که بتوانیم در جریان این مجلس این پیوند را با این نوع و اسلوب عرضه کردن آرمان ها تقویت کنیم و به نتایج مشترک برسیم.سوال:گفتید که باید اکثریت مردم رهبری #فقیه را پذیرفته باشند. به عبارت دیگر اگر اشتباه نکنم رجوع عامه به زبان امروزی یعنی آرای عمومی؟ج:همینطور هم هست. منتها بسیار فرق است بین این آرای طبیعی که در رجوع عامه وجود دارد و بین آرای خریداری شده یا تبلیغاتی که معمولا در خیلی جاها وجود داشت. در عین حال ما نمی خواهیم بگوئیم این شکل برترین شکل است. ما بدنیال دست یافتن به شکل برتر از این هم هستیم. چه بسا بتوانیم در آینده اصالت این آرا را با یک نوع سازماندهی آرا مخلوط کنیم و همه تلاش ها به چنین سوئی است. سوال:مساله این می شود که چطور رجوع عامه را با واقعیات زمان امروزی طوری در اصول ترجمه کنیم که امر حکومت مواجه با اشکال و توقف و تعطیل نشود. چون در مورد رجوع عامه مواردی پیش می آید که معلوم نیست اعلم کیست؟ یعنی هنوز شیاع عامه نیافته است؟ج:همینطور است. یعنی زمان طولانی می برد. همین ها مسائلی است که ما می توانیم در آینده حل کنیم. البته مشکلات وجود دارد. و بعضی دوستان ما به محض اینکه در یک مورد با دشواری و پیچیدگی برخورد می کنند، ترجیح می دهند سراغ راه حل های دیگر بروند. درحالی که ما معتقدیم راه حل هایی که داریم اصالتشان را شناخته ایم و آزموده ایم، حفظ کنیم. و اگر پیچیدگی و اشکالی درباره اش پیش آمد دوباره به آن فکر کرده، حل کنیم. و نه اینکه رد و حذف کنیم. من این روش برخورد حذفی را با اشخاص، اندیشه ها و گروه ها خطرناک می بینم. برای اینکه اگر حذف را شروع کردیم آخر کارطبق معروف علی می ماند و حوضش!سوال:در زبان جدید آن چیری که برای غیر معمم شاید درکش آسان تر باشد در امر حکومت، حق انتخاب حاکم، حق نظارت بر اعمال حاکم و حق اعمال عزل حاکم از بزرگترین دستاوردهای مبارزه بشر می باشند در برابر مستبدین. در شیعه این حقوق حتی در موردمرجع تقلید به شکل دیگری برای مردم وجود دارد. یعنی شخص در انتخاب مرجع تقلید خود مختار است و می تواند از او در صورتی که شکی در اعلم بودن او و یا سایر شرایط دیگرش کرد، عدول کند. آیا این سه حق در امر حکومت در آینده برای مردم تامین خواهد شد؟ج:این حقوق از پیش تامین شده است. یعنی در همین فتوای موجود، در همین آرایی که در رساله های علمیه آمده، همه این ها تامین شده است.جای نگرانی نیست. آنچه مهم است این است که ما چگونه نهادهای اجتماعی بوجود بیاوریم که در عالم سیاست و مدیریت مملکت نیز این سه حق حفظ شود و اعمال شود بدون اینکه اصالت ها و ارزش های دیرپا و پر معنویتی را که داشته ایم خدشه دار بکنیم. به عقیده من آنچه مشکل است آنچه وظیفه ای است که در این مجلس انجام بدهیم جمع بین این دو امر است. و الا اصل این مساله روشن است که با فتاوی موجود در رساله های علمیه نیز می توان به مردم نشان داد که این سه حق از پیش برای آن ها طبق همین فتوای شناخته شده است.[ #روزنامه_انقلاب_اسلامی 15 شهریور 1358 مصاحبه با دکتر بهشتی]ادامه دارد…16 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

چنانچه #ولایت_فقیه پایش را از گلیم خود دراز کرد، دیگر ولایت ندارد!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (67)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (24)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

حضرت آیت الله #حسینعلی_منتظری رئیس مجلس خبرگان روز گذشته طی یک مصاحبه اختصاصی با خبرنگار ما نقطه نظرهای خود را پیرامون قانون اساسی و ولایت فقیه، شورای ریاست جمهوری، رابطه #روشنفکران با #روحانیون، و پیشرفت کار مجلس خبرگان و کمیسیون های آن بیان کردند….«شورای نگهبانی که در طرح پیشنهادی دولت پیش بینی شده بود، خیلی اشکال دارد. من #شورای_نگهبان را به دو منظور می خواهم: یکی اینکه مواظب باشد قوانین مصوبه خلاف قانون اساسی نباشد، که اینکار را حقوقدان ها هم می توانند بکنند. و دیگر اینکه برخلاف مبانی اسلامی نباشد. که اینکار را باید متخصصین اسلامی، یعنی مجتهدین بکنند. به نظر من باید قوانین وقتی که بوسیله شورای نگهبان هم تصویب شد جنبه قانونی پیدا کند… از جنبه مذهبی آن باید 5 نفر مجتهد کنترل کند و از نظر حقوقی هم حقوقدان ها….نکته دیگر مساله ولایت فقیه است. و این را بعضی ها ذکر کردند ولایت فقیه به مفهوم برگشتن به #استبداد است. که اشتباه می کنند. حکومت و ولایت جزو برنامه های اسلام است… می دانیم که اسلام دین جهانی است (به عقیده ما). بنابراین باید برنامه های اقتصادی، سیاسی، و حکومتی داشته باشد. و داشته، منتها کمتر به این مسائل توجه شده است… آقایانی که توجه نداشته اند فکر کردند که ولایت یعنی دوستی اهل بیت… اجرای حلال و حرام خدا را به آن استبداد نمی توان گفت. استبداد یعنی خودکامکی و آرای دستورات الهی، خودکاملی نیست و چنانچه این شخص پایش را از گلیم خود دراز کرد، دیگر ولایت ندارد.ما نمی گوئیم ولایت فقیه این است که هر که عمامه سرش گذاشت این والی و حاکم است نه اینطور نیست. باید در علم خداشناسی کامل باشد. امین باشد. و محور کارش را همین کتاب و سنت قرار بدهد. نباید اسم این را استبداد گذاشت. و در عین حال در مسائل مختلف اقتصادی، یا سیاسی مشورت کند. حتی من عقیده دارم که اگر چنانچه در آینده بخواهیم کشوری با اصول صحیح داشته باشیم، بایستی آن کسانی که می خواهند #رئیس_جمهور شوند، یا #دادستان_کل، یا رئیس دیوانعالی کشور، این ها باید در عین حالی که باید از اشخاص کارشناس باشند، مجتهد هست که تشخیص می دهد که عادل برای این امور هست یا خیر؟ آنوقت 10 یا 15 نفر که آشنا به مسائل اسلامی هستند کاندیدا بکند و ملت انتخاب بکنند. چه بهتر که ملت بیایند و دادستان را انتخاب کنند. یا رئیس دیوانعالی کشور را. یکی دیگر از مسائلی که من خیلی عنایت دارم مساله رسانه های گروهی است این مشخص نشده که اگر در اختیار حکومت باشد می خواهد به نفع خودش باشد، این رادیو و تلویزیون باید در اختیار قوه مقننه باشد. و اداره اش هم باید در اختیار #قوه_مقننه باشد، نه در اختیار رئیس جمهور…سوال:در مورد فقیه مطالبی را که شما می گوئید در مورد شرط #فقیه چه شرطی باید داشته باشد که فقیه تلقی شود برای مردم قابل فهم است، ولی آن چیزی که ایجاد ابهام کرده و منجر به این شده که بعضی ها حمل به گرایش به طرف استبداد بکنند این است که در مورد فقیه اموری که معمول بوده اموری شرعی است، همه این ها صرف نظر از شرایط لازم برای فقیه، رجوع مردم بوده که در واقع موقعیت فقیه را به او داده، یعنی اگر عده ای #تقلید نمی کردند، دیگر فقیه دارای چندان تاثیری نمی توانسته است [داشته] باشد. نظرتان چیست؟یعنی از باب اینکه باید شناسایی بشود تا حالا مردم راه های صحیحی برای این شناسایی نداشته اند. به نظر می رسد که اگر در آینده طوری بشود این را هم مردم همانطوری که فرض بگیرید #مجلس_شورای_ملی را انتخاب می کنند، خبرگانی در این زمینه انتخاب بکنند و این خبرگان جمع بشوند یک نفر را که تشخیص می دهند از همه جهت بهتر است نه فقط #اجتهاد در این مسائل که فقط فقه بلد باشد از جهات دیگر هم شایسته باشد. متدین باشد. مجاهد باشد. باتقوا باشد. قاطع و مدیر باشد، خیلی خوب است. (مثلا امام خمینی را از این جهت فرق قائلیم که ایشان علاوه بر اینکه در مسائل طهارت، صلات و عبادت واردند در مسائل سیاسی و دیگر مسائل هم وارد هستند) همچنین آدمی وقتی سرکار آمد معنیش این نیست که تمام امور را مستقیما خودش انجام دهد. چون امروز سیاست خیلی پیچیده است. بابد از تمام کارشناسان استفاده بکند. منتهی در ایران یک دفعه انقلاب شد. شاید هنوز تمام خصوصیات پیش بینی نشده و امیدواریم شرایط طوری بشود که شناسایی بکنیم و افراد را بشناسیم و تربیت بکنیم و کسانی که صالح هستند بیایند سرکار… سوال:اکثر مردم به علت اینکه اشتباهی راجع به مساله ولایت فقیه پیش می آید و بعضی برداشت استبداد فقیه از آن می کنند و این ناشی از این نکته است ک توجه نمی شود حتی در امر انتخاب #مرجع_تقلید هم و تقلید نکردن اختیار اخذ تصمیم با خود مردم است؟بله مردم انتخاب می کنند. مجتهد تنها فایده ای ندارد. باید مجتهد باشد. عادل باشد. اسلام شناس باشد. مدیر باشد. آشنا به مسائل روز باشد. اهل هوی نباشد…سوال:برای دادن اطمینان خاطر به آن هایی که ولایت فقیه را بد فهمیده اند آیا می شود مطمئن بود که قانون اساسی به طرف این نمی رود و هیچکس قصد این ندارد که حکومت را منحصر بکند به یک قشر خاصی؟نه خیر مطمئن باشید قانون اساسی سعی دارد که حاکمیت ملت باشد. منتها زیر نظر کسانی که کارشناس مسائل اسلام هستند، و الا ملت صد درصد مورد توجه است![ #روزنامه_انقلاب_اسلامی 14 شهریور 1358]ادامه دارد…14 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

بایگانی

دسته‌بندی