You are currently browsing the tag archive for the ‘سید علی خامنه ای’ tag.

ولایت فقیه یعنی #حکومت_ایدئولوگ ها!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است!(۱۰۹)#حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (۶۶)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان#قانون_اساسی (اول) تا دوره ی مطلقه

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار)@shourimohammad

سوال: در مورد #ولایت_فقیه صحبت بکنیم. ابتدا نظرتان را می پرسم و سپس کارایی این اصل را در آینده بخصوص تاچه حد می توانددرپیشبرد انقلاب اسلامی و خود اسلام در منطقه و در سطح جهانی کارایی داشته باشد؟سید #علی_خامنه_ای: بنده موافق ولایت فقیه هستم، زیرا معنای ولایت فقیه را می فهمم! و معتتقدم آن کسانی که مخالف با ولایت فقیه هستند، از ولایت فقیه تلقی درستی ندارند.ولایت فقیه را به این معنا همواره پیشنهاد کردیم: #حکومت_ایدئولوگ ها!بعد از کارهای اجرایی در دنیا، امروز تقریبا بدون استثنا در جوامعی که بر مبنای یک ایدئولوژی اداره می شود، مسلط ترین افراد برآن ایدئولوژی در راس قدرت قرار دارند.این دبیرکل های #حزب_کمونیست در کشورهای سوسیالیستی، این ها ایدئولوگ های حزبی هستند و می بینید که آنجا قدرت اجرایی از آن کسانی که بانام اجرایی مسئول وظایفی هستند، بیشتر است. و این یک چیز طبیعی است!اگر قرار هست که یک نظام بر مبنای یک ایدئولوژی باشد، آن کسی می تواندبهتر این نظام را رهبری کند که این #ایدئولوژی را بهتر و آگاهانه تر و عیق تر بفمهد و نسبت به آن مسئول باشد و آن وقت اگر در کنار آن #فقیه، یعنی یعنی #ایدئولوگ_اسلامی شرط مدیریت و مدبریت و امین بودن و آگاه بگذاریم، این خواهد شد بهترین کسی که می تواند در راس قدرت حکومت قرار بگیرد.ولایت فقیه را با #حکومت_آخوند اشتباه نکنید. تااین همه حرف پیش نیاید!غالبا این تصور غلط را دارند و چون در قشری که به نام روحانی و آخوند شناخته شدند این ویژگی ها را کمتر سراغ داشتند فکر کردند که ولایت فقیه به معنای حکومت عده ای است که بانداشتن صلاحیت ها و با داشتن مدعای زیاد بنا است حکومت کند و این خطاست!سوال: ولایت فقیه را کسی جز روحانی و آخوند می تواند عهده دار باشد؟جواب: شخص غیر روحانی فقیه البته؛ چون فقیه غیر ملبس به لباس است! شرط، فقیه بودن است! داشتن عمامه و قبا نیست!سوال: در مورد کارایی؟جواب: با این بیان،خیلی روشن است مساله کارایی. این ضامن تداوم حرکت انقلابی این جامعه هست! این ضامن این هست که نظام آینده ما از اسلام سر مویی تخطی نکند! زیرا که ما یک اسلام شناس آگاه از اسلام این هم با داشتن عدالت، تقوا، امامت، در راس کار است! هرگز این اجتماع، این جامعه، این نظام اسلام، از خط تخطی نخواهد کرد و اگر غیر از این باشد، آینده بدی است!#علی_اصغر_حاج_سید_جوادی:ولایت فقیه درادبیات سیاسی ایران مساله ای است که تا کنون هرگز مطرح نشده است. و جامعه، جز معدودی از اهل اطلاع، هیچگونه سابقه ذهنی و عملی و تجربی از آن ندارد. مردم ایران در فرهنگ سیاسی جهان، اصطلاحات #دمکراسی و #کمونیزم و #سرمایه داری و #جمهوری و #دیکتاتوری و نظایر آن را می شناسند و کم و بیش به مفاهیم این قبیل اصطلاحات آشنایی دارند، اما از مفهوم ولایت فقیه بیگانه اند. در این صورت قبل از هر مطالعه این سوال پیش می آید که اگر در احکام تشیع و #مذهب_تشیع امامیه چیزی بنام ولایت فقیه وجود دارد،چرا این مساله در ادبیات سیاسی و آکادمیک حوزه های علنی آنطور که بایدوشاید مطرح نشده و موردبحث قرار نگرفته بود؟! بگذریم…اما درک من از ولایت فقیه این است که فقیه اگر بخاطر تحصیلات و مطالعات خاص خود دراستنباط احکام تخصص یافته است، به همین علت این تخصص نمی تواند به استنباط او ازهمه مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه تسری یابد و به علت اساسی دیگر، یعنی در نظام جمهوری دمکراتیک و یا هر نظام دیگردمکراتیک،هیچ قدرتی که رای اکثریت و نمایندگان منتخب واقعی آن هابرای قانون بوجود می آید، وجود ندارد. بنابراین ولایتی ما فوق ولایت قانون مخلوق حاکمیت مردم که مالا مورد نظارت مردم باشد، وجود ندارد وقتی فقیه ولایت می یابد!بنابراین آثار مستنبط از احکام او چه سیاسی و چه اقتصادی و چه اجتماعی قابل استیناف نیست. زیرا فقیه نه منصوب مردم است و نه منتخب مردم. فقط به عنوان اینکه مجتهداست و مسلط بر استنباط احکام، اگر به عنوان فردی عمل کند. بنابرابن هر فقیه و هر مجتهدی دارای همبن نوع سلطه و اختیار و قدرت است که هم بودن مستقل از حوزه نظارت بر مردم است و هم مستقل از نظارت قدرت مافوق و به صورت شورای فقها. طبعا با داشتن این دو نوع خصوصیت به صورت قدرتی مافوق و متمرکز دردمی آید که به کسی حساب پس نمی دهد و در همه شئون جامعه نیز برای خود حق دخالت و نظارت و وتو قاّل است. بنابراین قدرتی که از حیطه نظارت مردم و نمایندگان آن ها خارج باشد از اساس یک قدرت است با تمام‌ خصوصیات خود. یعنی قدرتی که هم میل به استقدال دارد هم میل به نفوذ دارد و هم میل با بی رقیب بودن. در منطق ما آدم ها کم و بیش میل به سوی قدرت و نفوذ و انحصاری بودن آن دارند. قانون و دخالت و نظارت مردم و مدل ها و الگوهایی که در فرهنگ بشری برای حکومتهاچه دمکراسی،چه سوسیالیسم بوجود آمده است هم در طریق غلبه بر این میل چه فردی و چه گروهی بوده است ولایت فقیه و قدرت های ممتازه و انحصاری او نیز از این واقعیت خارج نیست.#شمس_آل_احمد:ما ولایت فقیه را‌ الان به صورت نظری حدود شاید یک ماه است که مطرح کرده ایم. اما واقعیت این است که ولایت فقیه ازآنزمانی که بختیار بی اختیار نخست وزیر بود ما عملا به این صحه گذاشتیم. آن زمانی که در حضور آقای #بختیار امام #خمینی آمدند در آن مدرسه علوی نشستند و آقای بازرگان کنارشان و فرمان نخست وزیری به آقای #بازرگان دادند که به لحاظ اینکه من این شخص را با ایمان می بینم، با تقوا می بینم، دارای صفات می دانم و این مسئولیت را به او تفویض کردم، و ما و تمام گروه های اجتماعی شروع کردیم تهنیت به امام و بازرگان گفتن، ما به ولایت فقیه صحه گذاشتیم!سوال:فکر می کنید در آینده این ولایت فقیه تا چه حد در پیشبرد انقلاب و تحقق اهدافی که مردم بخاطر آن خون دادند موثر باشد؟جواب: من خیال می کنم که احتمال دارد ما نگران باشیم حق داشته باّشیم نگران باشیم از اینکه یک چنین قدرتی رابه عهده یک یاچند تن بسپاریم‌! احتمال دارد که این دل واپسی بی جا نباشد! اما ما هیچ چاره دبگری نداریم. مردم ما، ملت ما تمربن و تجربه پنجاه ساله را دارند که اعمال اختیارشان در اختیار یک تن بوده که گروهی همکار فقط و فقط از بین آن گروه از #روشنفکران شیفته غرب انتخاب کردند و در طول این پنجاه سال تمام مملکت را فروختن. این قراردادهای واگذاری و بخششی که ما کردیم، #بحربن بخشیدیم هم از جغرافیا هم ازمعادن بخشیدیم، از همه چیز بخشیدیم یک دانه از این قراردادها امضای یک روحانی، یک مرجع تقلید پاش نیست! مردم ما دیگر در آن چنان موضعی هستندکه نمی توانند برای یک بار دیگر، برای پنج سال دیگر، برای۱۰سال دیگر،امیدببندندبه این گروه روشنفکرها. به کلی از روشنفکرها مایوس شده اند. دلیلم چیه؟ دلیلم این است که انتخاباتی که برغم من بسبار آزاد بود و ابن انتقاداتی که به نحوه #انتخابات کردند، (منظورم #مجلس_خبرگان و #رفراندوم) در هر دوی این انتخابات دیدید که بسیار ولنگاری ها انجام شد. بزعم من دو تا از دمکرات مابانه ترین انتخاباتی بود که امکان داشت از طرف مردم باشد، آن اقبال را پیدا نکرد؟! نه اینکه روشنفکران این لیاقت را ندارند به لحاظ اینکه ما سکوت کردیم تمام روشنفکران خوشنام و دامن‌نیالوده با سکوت مان صحه گذاشتیم به رذالت های هم لباسهای خودمان و در طول این مدت گذشته ۲۹ سال گذشته این چند سال مردم اعتمادشان از آن ها و ما متساویا سلب شده ومی بینید که یک مجلسی داریم مجلس خبرگان متجاوز از ۶۰ نفر از آقایان معممین قابل پیش بینی بود جز این نمی شود و جز این نیست. روشنفکرباید یک تجدبدنظر در احوال خودش بدهد اگر صمیمانه دلسوز به احوال مردم باشد… بایدزبان مردم را بتواند بدست آورد. باید به دل مردم نفوذ بکند هیچ چاره ای ندارد جز اینکه کنار روحانیون مترقی و انقلابی خودش را قرار دهد.. یک قبول نسبی وجود دارد که اگر در یک دوره یا زمانی ما قرار گرفتیم که این صفات که برای یک فرد جمع نبود ما این حق را داشته باشیم که چند نفر را بگزینیم و این حق رااختیارو اقتدار را در اختیار آن شورا قرار بدهیم. این به نظر من یک گام دمکرات مابانه دیگر…[ #روزنامه_جمهوری _سلامی، ۲۶ مهر، ۱۳۵۸.ویژگی های انقلاب اسلامی. آخرین قسمت.مصاحبه با: سید علی خامنه ای، علی اصغر حاج سید جوادی و شمس آل احمد ]توجه:شماره بعد اخرین قسمت از بخش اول از فصل دوم است!ادامه دارد…۷ آذر ۱۴۰۰#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

خاتمی خامنه ای را نجات می دهد!
تنهاکسی که می تواند آیت الله خامنه ای را از مخمصه فعلی نجات دهد، سید محمد خاتمی است!
1-واقعیت(و هم حقیقت)این است که آیت الله سید علی خامنه ای(رهبرفعلی ج.ا.ا.)آن کاریزمایی امام خمینی(رهبرانقلاب بهمن 57)راندارد؛ووقتی به مقام رهبری رسید،بادو رئیس جمهوری روبرو شدکه هم ازنظرتوانایی های فکری و هم از نظرسوابق سیاسی اگرازوی سرترنباشند،کمترازاونیزنیستندوباوجودقانون اساسی موجود-که متشابهاتش ازمحکماتش فزونی داردوهمان نیزمحل شبهه ومنازعه های بی حاصل شد-او(آیت الله خامنه ای)به فردی احتیاج داشت که بلحاظ علمی و سوابق سیاسی از خودش خیلی پائین ترباشد،احمدی نژاد بهترین گزینه ای بودکه مشاوران امنیتی و اطلاعاتی وبیت رهبری به او پبشنهاد ویا تحمیل کردند.
چون هم وی(احمدی نژاد)ازجنس خودشان بود،ودرعمل هم دیده شد که اکثر پست های مدیریتی رادراختیار افرادی با سوابق امنیتی،اطلاعاتی ونظامی گذاشت،و هم چنین وی بدلیل سوابقش،به زعم و یایقین آنها براین بوده و هست که مهار و رام ایشان(احمدی نژاد)باآنهاوساده است.والان هم برخی قرائن و شواهد صحت آنرا تائیدمی کندوآنچه رفتار سیاسی وی(احمدی نژاد)راتغییر داده و شکل مخالف خوانی گرفته همه وهمه بخاطر حضوربرای بعداز رهبری وبعدازریاست جمهوری است که ازسوی همان رؤسای اصلی احمدی نژادترتیب داده شده است.
2-واقعیت(و هم حقیقت)این است که اداره مملکت دراختیار افرادی ویژه است. برخی شان نام آشناهستند و آشکاراازسالهای نخست انقلاب تاالان در راس مدیریت های کلان قرار داشته و دارند؛که برخی شان هم در دوره احمدی نژاد خواستند دیگر سرباز گمنام امام زمان نباشند ورسانه ای شوند! لذا از پستوی خود بیرون آمدند؛و برخی هم هرچند برای برخی نام آشناهستند،ولی برای مردم و رسانه هنوز سربازان گمنام محسوب می شوند!؟!!
وقتی به سوابق اداره کنندگان کشورنگاه کنیدمتوجه می شویدهمیشه اداره ورتق وفتق دردست همین چند نفربوده است.
مجموعه ای که یادروزارت اطلاعات ونهادهای مشابه آن،و در یا قوه قضائیه و یا در بیت رهبری،که سالهاست لنگرانداخته و درحال گنگرخوردن و بهره بری از رانت هستند!
بی تردیداعم نظرات ودیدگاهها وراهکارها وشیوه های راهبردی رهبر ج.ا.ا متاثر از مشاوره ورهنمود آنهاست.وآنچه ایشان(آیت الله خامنه ای)درمیان افکار عمومی اظهارمی کنند،تبیین شده تفکرات این مجموعه افراداست.
این افرادبی گمان میل ندارند قافیه قدرت رادر بعداز رهبری ببازند.احمدی نژاد نیز تعلیم دیده همانهاست!
3-سوابق و عملکرد سیدمحمد خاتمی(رئیس جمهوری دو دوره نظام ج.ا.ا.)حاکی از آن است که وی بیش از همه روسای جمهوری دیگر،از رهبری اطاعت پذیری داشته،تاآنجاکه همان اداره کنندگان اصلی کشور توانستندمرحله به مرحله با ایجادبحران،وی را واداربه عقب نشینی کنند.
او هرچند مثلا وزیر ارشادش عطاء الله مهاجرانی بود،اماتوانستنددردوره 8ساله او مطبوعات را تعطیل،قتلهای زنجیره ای را هدایت،و افراد مستقل در عرصه مطبوعات و سیاست را زندانی کنند.و قس علیهذا…
خاتمی واقعا سودای حفظ نظام ج.ا.ا. را دارد و تمام هّم وغمّ ورویکردهای متفاوتش هم حاکی از همین است که جمهوری اسلامی را از ورطه سقوط و اضمحلال نجات دهد.
اما پرسش اصلی این است که آیاوی می خواهد بازباهمان شیوه و همان مجموعه اداره کنندگان کشور این کار را بکند؟
آیا مردم نمی گویندآزموده را آزمودن خطاست و آیا اگر چنین رویکردی هم به ایشان دوباره شود،تکرار تلخ گذشته تکرار شدنی نیست؟
وآیا او می خواهد انقلاب بهمن 57،باهمان شعارها و همان دیدگاه های امام خمینی که در فرانسه داشت!ج.ا.ا. را نجات دهد؟ و یا باز هم حفظ نظام اوجب واجبات است و وی باز هم تن به عقب نشینی می دهد.
با این وجود بهترین گزینه برای آیت خامنه ای برای خروج از این بحران سیدمحمد خاتمی است؛با همان خصوصیات اخلاقی و آداب!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)/21آبان/1391

بایگانی

دسته‌بندی