You are currently browsing the tag archive for the ‘چنین روی در چند سال پیش’ tag.

#چنین_روزی_در_چند_سال_پیش#مجموعه_بهمن_ماه)
اسفند1397 مجموعه چنین روزی در چند سال پیش را آغاز کردیم. و در بهمن1398 به مدت1سال با مرور و با جستجو در منابع رسانه ای و ایضا برخی ازکتاب ها، مسائلی که در این زمان با آن روبرو بوده و هم چنین موضوعاتی که ساختار نظام ولایت فقیه با آن دراین 40سال شکل گرفت را با نگاهی به گذشته و بررسی حال و افق آینده،و ضعیت ایران را از نگاه خود آنالیز و تجزیه و تحلیل کردیم.و قصد داریم مجموعه یک ساله «چنین روزی در چند سال پیش» و مجموعه های « #چند_سال_پیش» که سال ها قبل در موضوعات و اشخاص مختلف منتشر شد را با تکمیل کردن و حاشیه نویسی در پاورقی،که بخشی از تاریخ معاصر ایران است را -چنانچه درایران میسور شود- در چندین مجلد منتشر کنیم.
بنابراین مجموعه بهمن آخرین قسمت«چنین روزی در چند سال پیش» است.
در این مجموعه موضوعاتی چون: #اقتصاد_بدون_نفت، #اقتصاد_خصولتی، #جمهوریت نظام، #فقه_حکومتی، #فقه_سنتی،نوسازی جامعه پس از انقلاب، فقر و فحشا، #مطبوعات_آزاد، #انتخابات، #صندوق_سایه، #رای_سفید،#مک_فارلین2، #شکنحه، #انقلاب_فرهنگی، روحانیت و دخالت در سیاست، قوه قضائیه، #مدرسه_حقانی، #صدور_انقلاب، مجمع تشخیص مصلحت نظام، #FATF ، #آیت_الله_منتظری، #بنی_صدر، #بازرگان، #علی_قدوسی، محمد منتظری، سید مهدی هاشمی، #مصطفی_رحیمی، خامنه ای،هاشمی رفسنجانی، محمد یزدی، میرحسین موسوی،و…را آنالیز کرده ایم.که می توانید در تلگرام و فیس بوک و ایضا « #تریبون_زمانه» آن ها را مشاهده کنید.
#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
سی ام بهمن نود و هشت
t.me/shourimohammad
https://www.facebook.com/assize.mahkame/
چنین روزی درچند سال پیش
2بهمن1360
یک چیزی غیر از این ها هم داریم؛ اقتصادخصولتی!
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه):
آیا اسلام نظام و سیستم اقتصادی دارد یا ندارد؟…بله دارد. و بهترین نوع اقتصاد را هم دارد. امروز در دنیا سه سیستم اقتصادی مهم وجود دارد: کاپیتالیسم یا سرمایه داری و سوسیالیسم که اوجش کمونیسم است و اقتصاد مختلط؛ به قول خودشان[میکسداکونومی]که معجونی از سرمایه داری و سوسیالیسم است… بسیاری از کشورها اقتصاد مختلط دارند. یعنی هم دولت است و هم بخش خصوصی. اسلام را نه می توانیم بگوئیم سرمایه داری،نه می توانیم بگوئیم سوسیالیسم و نه می توانیم بگوئیم به این معنای موجود [میکسداکونومی]. البته همانطور که می دانید ما در قانون اساسی بخش خصوصی داریم،بخش تعاونی هم داریم، بخش دولتی هم داریم و یک چیزی غیر از این ها هم داریم.
[ کتاب درمکتب جمعه،ج4،ص 199 ].
پاورقی:
اقتصاد و اصول آن یک مکانیسم علمی میکانیکی ریاضی است که کارشناسان با شناخت جغرافیا و منابع آن، ابتدا برنامه ریزی و سپس ازآن کالا تولید و در نهایت، عرضه برای فروش.
اگر بخواهیم اقتصاد را در یک جمله کوتاه تعریف و خلاصه کنیم،می شود:مکانیسم عرضه و تفاضا.
از اقتصاد وقتی سرمایه داری بوجود آمد که دستیابی سریع به پول و سرمایه ی بیشتر هدفش شد!
اقتصاد( پول و سرمایه) روبنایی است که هم زیر بنای های جامعه را می سازد و هم زیربناهایی را تخریب و ویران می کند.بستگی به نوع و شیوه برنامه ریزی دارد. و اقتصاد ارزشی در این پروسه هویت پیدا می کند!
هویت نظام سرمایه داری با چرکه انداختن و بدست آوردن سود بیشتر در کمترین زمان و ضرر کمتر، شناخته می شود. سرمایه داری ایدئولوژی نیست؛ بلکه بدلیل شیوه ی درآمدزایی، و ایجاد شکاف طبقاتی در دو قطبی کردن جامعه به فقیر و غنی، در ذات خود (آنتی تز) ایدئولوژی های بسیاری را تولید و ساخت؛ که این ایدئولوژی ها برای پر کردن خلا و توازن و برقراری باصطلاح عدالت بوجود آمدند:
سوسیالیسم، مارکسیسم،و لیبرالیسم(نئو لیبرالیسم)ازاین جمله هستند.
چیزی به نام[ اقتصاداسلامی ]نداریم.بلکه در ذیل دیگر احکام و روایات و فتاوی دینی،هویت پیدا می کند.خیلی از این احکام اخلاقی ست. یعنی به فرد مسلمان توصیه می شود که اگر مثلا صدقه یا قرض الحسنه بدهند،صواب اخروی آن این مقدار است و آن مسلمان با انجام این فعل،مقداری از سهم بهشت را می خرد!!
حکومت اسلامی با این شیوه های دستوری و نه لزوما الزامی، (و گاه سلبی،مثل عقوبت اخروی ندادن #خمس و زکات) درصدد پر کردن خلا و پوشش دادن به مساله معیشت است. برای حکومت اسلامی معیشت مردم اصل است. زیرا اعتقاد دارند کم و کیف معیشت زندگی درکم و کیف ایمان مردم به خدا و روز قیامت، و در انجام دادن و ندادن بزه و گناه اثر بارز و قوی دارد. و جامعه ای که گناه کمتری در آن شود، به عدالت سریع نزدیک می شود!
آنچه در 41سالگی انقلاب بیش از همه دراقتصاد کشور رخ می نماید، نهادینه شدن،اقتصاد خصولتی است.
نظام ولایت فقیه از همان سال نخست،افتصادش با اقتصاد خصولتی گره خورد.
همانطور که دولت سایه(یا پنهان) در راس حاکمیت است و دولت و تصمیم گیر اصلی اوست، اقتصاد سایه هم برمنابع و سرمایه کشور چنگ انداخته و آن را در اختیار خود دارد.منابع درامدزا (که متعلق به همه است و ملی ست)برخلاف قانون اساسی،ولی با توجیهات، تبصره و تفسیر هایی خاص،توجه ویژه ای به برخی افراد و نهادها شد و این منابع درامدزا مفت و ارزان و به قیمت ثمن بخس و با کمک رانت دولتی در اختیار آنان قرارداده شد.که الان برخی مثل سپاه و آستان قدس رضوی و بیت رهبری تبدیل به یک غول(تراست و کارتل) اقتصادی شده اند و آن قول اقتصادی(که اقتصاد اسلامی و عدالت هم مربوط به همین موعظه هاست!!) فراموش شد.و در کنارآن هم،البته کاسه لیس ها، نوکیسه ها و… و… و…رشد و غول بچه ها غول شدند.
وضعیت بدخیم و فلاکت بار معیشت مردم،و فسادی که نظام ولایت فقیه را دارد غرق می کند،همه ناشی از همان به اصطلاح اجرای اقتصاد اسلامی یا همان که هاشمی رفسنجانی در خطبه اش گقت:
[و یک چیزی غیر از این ها هم داریم]:اقتصاد خصولتی!
دوم بهمن نود و هشت
3بهمن1366
فاتحه ای که علی خامنه ای برای «جمهوری» خواند
روزنامه جمهوری اسلامی3بهمن1366
علی خامنه ای(خطبه نمازجمعه):
[کار ولی فقیه در جامعه چیست؟کار ولی فقیه عبارت است از اداره جامعه بر مبنای اسلام. اما آن جاهایی که مصالح اسلامی و اجتماعی را ولی فقیه تشخیص می دهد و بر طبق مصلحت یک دستوری صادر می کند، آن دستور، حکم الله است. آن دستور، یک دستور شرعی است.ولی فقیه چه با اتکاء به دلیل عقلی قطعی، و چه با اتکاء به ادله شرعی یک مصلحتی را برای جامعه تشخیص می دهد و آن مصلحت را اعمال می کند و آن حکم الله می شود و برای همه مردم این حکم واحب الاطاعه است. و معنای این جمله ای هم که در بیانات بزرگان تکرار شد که حکومت از احکام اولیه است، همین است….درجامعه اسلامی تمام دستگاه ها، چه دستگاه های قانونگذار، چه دستگاه های اجرا کننده، اعم از قوه اجرائیه و قوه قضائیه، مشروعیتشان بخاطر ارتباط و اتصال به ولی فقیه هست. والا به خودی خود، حتی مجلس قانونگذاری هم حق قانونگذاری ندارد…. بالاتر از این من بگویم قانون اساسی در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار چارچوب قوانین است، اختیارش بخاطر قبول و تائید ولی فقیه می باشد. والا خبرگان پنجاه نفر ،شصت نفر، صد نفر از هر قشری، چه حقی دارند دور هم بنشینند و برای مردم مملکت و مردم جامعه قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که قانون اساسی را امضا کنند و برای همه مردم این قانون را لازم الاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد #قانون_اساسی را برای جامعه قرار بدهد ولی فقیه هست.].
پاورقی:
فاتحه ای که علی خامنه ای برای «جمهوری» خواند.
از همان ابتدای پیروزی انقلاب، نقشه راه روحانیت حاکم و جبهه انحصار همین عقیده بود.یعنی در حقیت، اصل حکومت اسلامی هم همین است. منتها بواسطه ی اجبار زمانه، و تا الان روزامد شدن مردم، ،شکل آن را استحاله و با تحریف، همانی که ایشان در سال1366در خطبه نماز جمعه گفتند، به اجرا گذاشته شده است. وکلا انتخابات و رای مردم سالبه به موضوع است و مردم هیچ حقی ندارد که برای خود تصمیم بگیرند و مصلحت خود را، خود بگیرند.
خامنه ای آن زمان با کمک هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی راه ولایت فقیه خود را هموار می کرد.
در چند قسمت گذشته(در مجموعه دی ماه) پیرامون این موضوع، در چند شماره نوشته ایم. به آن جا شما را ارجاع می دهم.
طبق سخنان فوق هرچه وی بگوید حکم الله است و مخالفت با آن حرام و بر همه واجب است که اطاعت کنند؛ و قاضی می تواند بر مبنای آن برای مخالفین،حکم باقی و یاغی هم بدهد!!
بااین توصیف، هر اتفاقی که در جامعه بیفتد و تا الآن افتاده است، مسئولیت آن بر عهده خامنه ای و ولایت فقیه است و ایشان نمی تواند(مثل قضیه بنزین) از خود سلب مسئولیت بکند .هرچند ایشان حتی در مورد پوشاک بچه هم اعمال نظر کرده اند!!
بنابراین تمام نگاه ها و تمام اشاره ها، و تمام تحلیل ها (چه در داخل و چه در خارج از ایران) خصوصا مدعیان اصلاح طلب که در داخل منتقد وضع موجود هستند، باید طرف سخنان شان ایشان باشد و باید مساله ولایت فقیه باشد. چون تا اصل ولایت فقیه هست، نه امکان اصلاح است و نه امکان تحول و پیشرفت.
سوم بهمن نود وهشت
5بهمن1357
در صورت توطئه!
روزنامه آیندگان5بهمن1357
از یادداشت دکتر ح. روحانی:
[درصورت عدم توطئه]:این روزها گفته ای ورد زبان هاست، به این مضمون که: مارکسیست ها در صورت عدم توطئه در اظهار عقیده خود آزادند. ظاهرا: به نظر می رسد که لطفی بی پایان در حق مارکسیست ها مبذول شده است. ولی به گمان من سراسر این سخن مالامال از کم لطفی است. نخستین مطلب این است که در اینجا ابتدائا رقیب به شدت متهم گشته و آنگاه مورد عنایت و مهربانی قرار گرفته است. مطلب دیگر این است که این آزدای از طرف دیگران داده می شود. این یک نوع آزادی اهدایی است. عطیه ای است که امروز داده می شود و فردا یا هر روز دیگر می تواند توسط اعطا کننده آن پس گرفته شود…دراین هفتاد و اندی سال که از استقرار مشروطیت در ایران می گذرد این اصول همواره توسط قوه مجریه تفسیر و به سود آزادی عمل ایشان توجیه شده است…».
پاورقی:
در صورت توطئه.
و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
مگر در مواری که قانون تجویز کند(اصل22 ).
مگر آنکه مخل به مبانی اسلام باشد(اصل24و27 ).
مگر به حکم قانون(اصل2).
در مواردی که می توان با حقوق انسانی و حقوق شهروندی از آزادی و عدالت دفاع و آن را نهادینه کرد، قانونگذاران با موارد و موانع و بهانه های فوق، می توانند به مرور استبداد و دیکتاتوری را (حتی با قانونی کردن، کاری که نظام ولایت فقیه کرده است) بر مردم مستولی کنند.
ابن روند، بستگی به آن دارد که چه کسانی حاکم شوند، چه افرادی قانونگذار باشند و آن را بنویسند و چه تفکری رسانه را در اختیار داشته باشد. تا بتواند افکار عمومی را همراه خود کند. شیوه ای که نظام ولایت فقیه توانست انجام دهد. و در همان سال نخست انقلاب اتفاق افتاد. و روحاتیت بدلیل کاریزمایی خمینی و اتفاق همگان بر رهبری وی، حاکم بر انقلاب شد و بدون آن که مردم از محتوای اسلامی جمهوری آگاه شوند که چه اسلامی؟ بدعت ولایت فقیه بر سرنوشت مردم حاکم شد؛ تا جایی که علی خامنه ای آن زمان که رئیس جمهور بود، در سال1366، به صراحت در تعریف و حق ولایت فقیه می گوبد:
[بالاتر از این من بگویم قانون اساسی در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار چارچوب قوانین است، اختیارش بخاطر قبول و تائید ولی فقیه می باشد. والا خبرگان پنجاه نفر ،شصت نفر، صد نفر از هر قشری، چه حقی دارند دور هم بنشینند و برای مردم مملکت و مردم جامعه قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که قانون اساسی را امضا کنند و برای همه مردم این قانون را لازم الاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد قانون اساسی را برای جامعه قرار بدهد ولی فقیه هست .].
آنچه سبب شکست انقلاب و مانند آن می شود اعتماد و اتفاق روی بک شخص است.که درصورت بدست آوردن قدرت، او و تیمش تمام توان خود را بکار می گیرد تا دیگر از قدرت پائین نیاید.
روبکردی که باید در پسا جمهوری اسلامی روی آن مانور داد که تاربخ تکرار نشود. دوره دنبال قهرمان گشتن، و قهرمان پروری و تکیه و حمایت از یک فرد گذشته، رویکردی که برخی سعی دارند با پیش زمینه شاهزاده بودن!! رضا پهلوی، او را به کمک پروپاگاندای رسانه های جمعی و تکرار و تکرار و سرکوب و بابکوت و حذف دیگران او را بر مردم تحمیل و بواسطه او، و در اصل تیم او را حاکم کنند!!؟
باید به عقل جمعی که نمایندگی همه مردم را داشته باشد، اتفاق کرد.
پنجم بهمن نود وهشت
6بهمن1365
فقه حکومتی ولایت فقیه،فقه سنتی؛اجتهاد در مقابل نص؟!
روزنامه جمهوری اسلامی6بهمن 1365
خمینی در دیدار با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه_قم:
[من چنانجه نیز سابقا گفته ام، آن چیزی که تا به حال اسلام را نگهداشته است همان فقه سنتی است و همه همت ها باید معطوف این بشود که فقه به همان وصفی که بوده است محفوظ باشد.
پاورقی:
وقتی فقه ستنی در تدوین قوانین نتوانست نظام ولایت فقیه را ازبن بست چالش های زمانه خارج کند،خمینی که خود به تصمیم نهایی شورای نگهبان (نمایندگان فقه سنتی) و نقش محوری آن گردن نهاده بود، برای خلاصی و حفظ نظام، و خروج از بن بست های پیش رو، علاوه بر تاسیس غیرقانونی مجمع تشخیص مصلحت نظام (که در تعمیم قانون اساسی رسمی شد) در نامه ای بهدخامنه ای قدرت ولایت فقیه در اعمال حکومت را همطراز پبامبردانست و گفت: [از ییانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم واگذار شده و از اعم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه تقدم دارد صحیح نمی دانید و تعبیر به آنچه که اینجانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی برخلاف گفته های اینجانب است. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است باید ارض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مقوضله نبی اسلام (ص) یک پدیده بی معنا و بی محتوا می باشد…باید عرض کنم که حکومت شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است…آنچه که گفته شده است که شایعه است مزارعه و مضاربه و امثال آن ها با این اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض کنم که فرضا که چنین باشد این از اختیارت حکومت است و بالاتراز آنهم مسائلی هست که مزاحمت نمی کنم ].
به این ترتیب فقه حکومتی ولایت فقیه به مقابله و منازعه با فقه ستنی پرداخت.
اسلام تشیع که بعد از خلافت علی در کوفه،حکومتی نداشت با پیروزی انقلاب، و تاسیس جمهوری اسلامی برای اعمال فقه در تدوین قوانین کم آورد؛ چون ناکارامد بود؛ و برای آن هیچ فکر، برنامه و قوانینی تدبیر نشده بود؛ لذا با تمسک به بدعت اصل ولایت فقیه،(در واقع با دفع افسد به فاسد کردن مسائل)، و به بهانه حفظ نظام، حتی هر اقدام نامشروع و مبطلی را مشروع و محق دانست. چه رسد به آن که با روش خود، با فقه ستنی رایج در حوزه ها نیز به تنازع و ستیز و مقابله برخواست. تا آنجا که حتی برای مردم عادی هم خلاف قرآن بودن شیوه های حکومتی، اظهرمن الشمس و مشهود شده است.
بطور مثال قرآن به صراحت و به روشنی و وضوح فرمان داده که زنان مسن نیازی به رعایت حجاب ندارند، ولی هم ففه ستنی و هم فقه حکومتی ولایت فقیه مانع آن می شود و اجازه نمی دهد یک زن مسن بدون روسری و حجاب مرسوم، آمد و شد داشته باشد.
چه فقه ستنی که کارش کنکاش در روایات و احادیث برای باصطلاح فهم درست قرآن است تا با آن برای مقلدین خود نسخه فتوا و حکم بپیچند.و قبل از تاسیس جمهوری اسلامی صرفا در اعمال شخصیه و فردی غور کرده و مهارت داشته،و از این بابت مراجع تقلید و مجتهدین استقلال داشته و آزادی برقرار بوده، ولی بعد از تاسیس جمهوری اسلامی علاوه براینکه این استقلال و حربت از آنان گرفته شد و مراجع تقلید و مجتهدین و روحانیت به استخدام حکومت در آمدند، همان فقه ستنی هم الان بدون اذن فقه حکومتی ولایت فقیه کاری نمی تواند انجام دهد و منسوخ شده است!
و چه فقه حکومتی ولایت فقیه (که در اصل فقط اعمال نظر شخصی ولی فقیه بر ارکان حکومت و مردم است) هر دو،چه قبل و چه بعد از انقلاب،گاهی استنباط های فقهی آنان اصل و مبنا شد و قرآن که خود کتاب مادر است و به اصطلاح قانون اساسی فقه حوزه هست، فرع شد و به حاشیه رفت. بعنی اجتهاد در مقابل نص!
ششم بهمن نود وهشت
7بهمن1358
ولایت فقیه 40 سال است بر تابوت جمهوری نماز میت می خواند!
روزنامه جمهوری اسلامی7بهمن 1358
پیروزی بنی صدر قطعی شد.
بعد ازبنی صدر تیمسار مدنی بیشترین آرا را بدست آورد.
پاورقی:
حزب جمهوری اسلامی که تصور می کرد برنده انتخابات خواهد بود، با از دست دادن جلال الدین فارسی (کاندیدای محبوبش که غیر ایرانی بودنش محرز شده بود و از دایره انتخابات حذف شد)،اولین ضربه را خورد. و با جایگزینی حسن حبیبی با این تصور غلط و نظرسنجی اشتباه از افکارعمومی که فکر می کرد رای مردم را خواهد داشت ضربه دوم را لمس و بازنده قطعی انتخابات شد.
یکی از نشانه های توهم حزب جمهوری اسلامی و نیروهای همیار و همراهش از آرای مردم، نفر دوم شدن تیمسارمدنی بود که علیرغم افشاگری های دانشجویان مسلمان پیرو خطامام از اسناد سفارت علیه وی،بعد از بنی صدر بالاترین رای را آورد.
بنی صدر علیرغم شروع اختلاف وی با سران حزب جمهوری، (که بعدها در جریان افشای نوار #حسن_آیت علنی آشکار شد) رای اول را بدست آورد. قبل از رای گیری، و در زمان تبلیغات شعار بنی صدر صد در صد فراگیر عمومی شده بود.
اولین رئیس جمهوری، بدلیل مقاومت در برابر جبهه انحصار که خمینی نیز متاثر از آن ها بود، و تا پایان عمرش اطلاعاتش از جامعه و جنگ را از کانال آنان بدست می آورد، و صرفا به آن ها اعتماد می کرد، ناکام عزل شد.
مهم ترین دلیل ناکامی وی قانون اساس بود؛ که سه پادشاه را در یک اقلیم فرمانده کرده بود.که با تعمیم قانون اساسی و حذف نخست وزیر و مطلقه کردن ولایت فقیه، ریاست جمهوری هم در حد یک تدارکاتچی رهبری سقوط و نزول کرد.
عزل اولین رئیس جمهوری در نظام تازه تاسیس شده پس از انقلاب57 دیوار جمهوریت را کژ و کچ بالا برد و تا الان با حذف رکن های جمهوری مثل فرمایشی شدن انتخابات با نظارت استصوابی،40 سال است که ولایت فقیه بر جمهوری نمازمیت می خواند.
سلطنت پهلوی رفت، سلطنت فقیه سایه خدا شد!
هفتم بهمن نود وهشت
چنین روزی در چند سال پیش
8بهمن1365
مک فارلین2؟!
روزنامه جمهوری اسلامی8بهمن 1365
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رونالدریگان رئیس جمهوری آمریکاروزدوشنبه برای اولین بار توسط یک کمیسیون تحقیق در موردماجرای مک فارلین مورد بازجویی قرارگرفت واحتمال دارد یک باردیگراین تحقیق تکرار شود. ریگان دراین بازجویی یک ساعته که در کاخ سفیدانجام شدبه تمامی سوالات پاسخ داد.
پاورقی:
درماجرای ورودمخفیانه مک فارلین(مشاورامنیتی ریگان)به ایران،که باافشای آن توسط جریان سیدمهدی هاشمی،درسطح افکارعمومی آشکارشد،حزب جمهوری خواه ورئیس جمهوری انتخاب شده این حزب در آمریکابه دلیل مخفیانه بودن این مذاکرات،زیرسوال رفت،زیرا علیرغم تخاصمات ومنازعه رسمی وکلامی بین حاکمیت جمهوری اسلامی ودولت آمربکا،این اقدام صورت گرفته بود،وازآنجاکه ماجرالورفت وعلنی شد،به دلیل آزادی رسانه درآمریکاآن مذاکره عملی خلاف وغیرقانونی وغیر دیپلماسی تلقی شدودولت ریگان به مرز استیضاح نزدیک شد.امادر ایران،به دلیل عدم آزادی رسانه، ترتیب دهنده های این ملاقات از قیدمجارات رهایی یافته ودرعوض افشاکنندگان مجازات شدندو نظام ولایت فقیه و هاشمی رفسنجانی که خوددررای ماجرای این ورود مخفیانه قرارداشت،باجو سازی رسانه ای آن رابه نفع خودونظام 180درجه تغییرماهیت داده و کماکمان مثل همه روبدادهاو اتفافات درایران،ازآن بهره برداری سیاس شد.
درماجرای مک فارلین علاوه بر خریداسلحه ازمنابع اسرائیلی، گفت وگوهایی وقرارومدارهایی برای پس ازمرگ خمینی انجام شد.
برخی در ماجرای ترامپ،از مک فارلین2سخن گفته اند،که باید متذکرشد،دردوره عصرانفجار اطلاعات چیزی پنهان نمی ماند. هرچندنظام ولایت فقیه برای حفظ خودمجبوراست با مرگ خامنه ای رویکردایشان رانسبت به آمریکا تغییردهدونمی تواندسیاست فعلی راادامه دهد.
پافشاری ترامپ وحزب جمهوری آمریکابرای آوردن ایران به میزمذاکره وکلیدخوردن برجام2،بخشی ازآن می تواندانتقام آن شکست مذاکره مخفی دوره ریگان باشد.
درهرحال مذاکره مخفیانه ای که ازآن بوی معامله مخفیانه برای جناحی ازقدرت درنظام ولایت فقیه استشمام شود،تحت عنوان مک فارلین2محکوم ومطرود است!
هشتم بهمن نود وهشت
9 بهمن 1360
اقتصاد بدون نفت
هاشمی رفسنجانی(خطبه نماز جمعه):
امروز مانع اساسی برای حرکت مسلمین، فقط عربستان سعودی است. به خداقسم غیر از آن کسی نیست (تکبیر نمازگزاران). سوریه پیشنهاد می کند باباجون بیائید با ما همکاری کنید.نفت ندهید به این آمریکا. نفت ندهید به این فرانسه. نفت ندهید به این انگلیس. یک قدری به این ها نفت ندهید. این ها در مقابل دهان کجی می کنند. می گویند ما نفت را ارزان هم می کنیم. یعنی همین حالا گفته باز نفت باید چند سنت ارزان بشود. خوب این یعنی چه؟ خود آمریکا هم اگر در عربستان زندگی می کرد این مقدار رو نداشت که با این صراحت دهان کجی به مسلمان ها بکند. خوب آمریکا مقصر است. اسرائیل مقصر است و ما می دانیم این ها بدون نفت نمی توانند زندگی بکنند. و ما بدون نفت می توانیم زندگی کنیم. ایران درسه سال بعد از انقلاب با حداقل نفت زندگی کرده و داریم عادت می کنیم و شاید یک روزی برسد بتوانیم بدون نفت هم زندگی بکنیم.
[کتاب درمکتب جمعه،ج4،ص 222]
پاورقی
سرزمین ایران به کشف نفت گره خورده و تا الآن در فراز و فرود این ثروت ملی، با آن در چالش است.
نهضت ملی شدن صنعت نفت یکی از آن چالش هاست که سرانجام نیز دولت ملی مصدق را با کودتای انگلیسی-آمریکایی 28مرداد سرنگون کرد.
نفت یک ارثیه ملی است که متولیان توزیع درامد آن به دلیل نابخردی و سوء مدیریت هم آن را هدر داده اند و هم با چپاول، آنرا منبع مالی طبقه حاکم کرده اند و هم عامه مردم را از لذت رفاهی که می توانست برای آنان به ارمغان بیاورد،محروم ساخته اند!
یک علت مهم سقوط سلطنت پهلوی، نفت است.و ایضا می تواند عامل سرنگونی نظام ولایت فقیه هم باشد!
از همان سال نخست پیروزی انقلاب بهمن57، نظام ولایت فقیه در تمامی زمینه ها سنگ بزرگ که علامت نزدن است،محور و راس شعارها و تبلیغاتش شد؛ ولی به دلیل اولاانحصاری شدن قدرت_که دراطراف یک عده معدود و محدود می چرخد_ ثانیا ناواردی،کم اطلاعی و بی سوادی در تدییر اقتصادی، فساد فراگیر و رانتخواری را نهادینه و در سطح خرد و کلان آن را به صورت فرهنگ عمومی درآورد!
متولیان حاکم شده بر انقلاب، غوره نشده مویز شدند. هنوز سطوح اقتصادی را_که زیربناهای جامعه را می سازند_ برابر و همسان و سالم و پاکسازی نکرده و نمونه ای از اجرای عدالت را برای کشورهای مسلمان مدل سازی نکرده، به فکر صدور انقلاب افتادند.طببعی است سال نخست انقلاب کالایی که خریدار داشته باشد برای صادرات (صدورانقلاب) وجود خارجی و ملموس نداشت؛ جز شعار و حرف های مفت! تا از آن طرف، ازسوی مسلمانان جهان و به اصطلاح مستضعفین عالم تقاضایی برای دریافت آن باشد!!
در عوض صدورانقلاب تبدیل به صدور دخالت پنهان و آشکار عملیات نظامی و مانند آن شد.
همین که حاکمیت در شعارها و تریبون های رسمی از علی خامنه ای به عنوان رهبر مسلمین جهان نام می برد، می توان فهمید که توهم بر عقلانیت سوار است. و با این توهم نه می توان اقتصاد بدون نفت داشت و نه صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای همسایه و مسلمان؛ و ایضا تعامل با جهان بین الملل!
پاشنه آشیل همه دولت ها از سلطنت پهلوی تا سلطنت فقیه، فقط نفت است.ثروت عظیمی که هم نفله شده و هدر می می رود و هم عامل استقرار و استمرار استبداد و دیکتاتوری شده است. و ایضا در ذات و آنتی تزش حرکت تند به سمت سراشیبی سقوط دولت ها!
در41سالگی انقلاب، باز همان شعار اقتصاد بدون نفت تکرار می شود؛ چرا؟ چونکه تا به حال موفق نبوده ایم.
شرط اصلی اقتصاد بدون نفت وجود یک دولت ملی و دمکراتیک (که برامده از اراده جعمی همه مردم باشد)، است.
و در امتداد و هم عرض آن، توزیع برابر پول و سود حاصل از فروش نفت است که نباید در حساب بانکی دولت و حاکمیت واریز شود. آن ها نباید هبچگونه مالکیت و حق تصرف در آن را داشته باشند.باید درامد نفت در حساب های مردم واریز شود! در واقع یک شرکت سهامی عام که هیات مدیرش با مکانیزمی فنی و حقوقی از سوی مردم انتخاب می شود، اداره این شرکت را بدست گرفته و در جایی که لازم باشد از پول نفت بخشی از بودجه دولت را با اما و اگرها و شرایطی تامین کند!
نهم بهمن نود و هشت
16بهمن1360
روح اسلام؟!!
محمد یزدی(خطبه نمازجمعه):
در روز اول این دهه،یعنی دوازده بهمن دانشگاه باز شد.و انقلاب فرهنگی ایران اولین تجربه خود را به آزمایش گذاشت. انقلاب فرهنگی چیزی نیست که در زمان کوتاهی بتوان به آن رسید. راه این انقلاب طولانی است. اما شروع کرده است. مقدماتی را فراهم کرده است و اولین تجربه را به کارگرفته است.اسلامی شدن دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی تنها این نیست که چند کتاب درسی تغییر چهره دهد. یا چند برنامه دانشگاهی جایش را عوض کند. و یا چند استاد روحانی در دانشگاه بیاید. یا چند استاد دانشگاهی درحوزه شرکت کند و یک مقدار اطلاعات تبادل پبداکند. انفلاب فرهنگی یعنی انقلابی که روح اسلام را در دانشگاه بدمد وردر تمام رشته های مختلف #دانشگاه و در تمام کلاس ها و در تمام اساتید و دانشجویان روح اسلام و گرمی حرارت اسلام احساس شود… مساله این نیست که تنها علوم انسانی،اسلامی باشد.مساله این نیست که رشته خاصی از رشته های دانشگاهی به نام علوم انسانی -آن هم با تفسیرخاصی که بعضی از اساتید دارند-اسلامی باشد. مساله این نیست که گفته شود علومی چون روانشناسی، جامعه شناسی، آمار، جغرافیای انسانی و بعضی از علوم دیگر رنگ اسلامی پیدا کند.مساله این است که باید روح اسلام درتمام مراحل دانشگاه احساس شود.
[کتاب درمکتب جمعه،ج4،ص 226]
پاورقی:
روح اسلام همان تئوری ولایت فقیه است؛که 41سال است در تمامی شئون زندگی مردم احساس می شود و دخالت می کند!!
روحانیون حاکم بر انقلاب خود به خوبی می دانستند که از دین و اسلام و قرآن قرائت هایی گاه متضاد و متناقض و تفسیرهای مختلف می شود. و می دانستند با این تنوع نمی شود اسلام را به جمهوربت پبوند زد و حکومت را اداره کرد. لذا با بدعت ولایت فقیه (که جایگاهش را در اداره و مدیربت کشور، همطراز پیامبر معنا کرده و آن را از احکام اولیه و بالاتر از نماز و روزه )تمام قرائت ها را ملغی و منسوخ کرده و تنها قرائت ولی فقیه،که با 6 نماینده اش در شورای نگهبان اجرایی و مدیریت می شود، روح اسلام تجلی پیدا کرد. و در جامعه جاری و ساری شد.
در این 41 سال روحانیت منصوب ولی فقیه همه جا حضور دارد. و در هر کاری دخالت کرده و برای هر موردی اوامری صادر می کند.حتی در دوره ای روحانیت طیف محمد یزدی با تفسیرانحرافی از سیاست که عین دیانت است، بدلیل تخصصی بودن درک احکام دین که آن هم فقط در حوزه تحصیل می شود، دخالت در سیاست را به دلیل آن که یک عمل تخصصی است،حق خود و در انحصار خود دانستند.تا جایی که آش آنقدر شور شد که صدای خمینی را هم درآورد و به آن اعتراض کرد!
شانزدهم بهمن نود و هشت
مخالفت با بازرگان مخالفت با شرع است و جزایش بسیار زیاد است!
روزنامه آیندگان17بهمن1357
«آیت الله خمینی:به بازرگان فرمان تشکیل دولت موقت داد».
امام خمینی:«احتیاجی به رفراندوم نیست؛لیکن برای آنکه بهانه ها تمام شود این کار را می کنیم. مخالفت با بازرگان مخالفت با شرع است و جزایش بسیار زیاد است…مهندس بازرگان مردی است فاضل، متدین، و امین به دولت».
پاورقی:
شرع ولایت فقیه از همان ابتدا و قبل از رسمیت یافتن نظام جمهوری اسلامی، اولین فرمان نصربالرعب خود را با دادن جزای سخت برای کسانی که با نخست وزیری بازرگان مخالفت کنند، صادر کزد! و اتفاقا اولین کسانی که نقض غرض کردند و بیشترین مخالفت ها را کردند،حامیان پر و پا قرص خمینی بودند که بعدها خود خمینی هم به آن اضافه شد و آن مرد فاضل متدین امین، در مدت خیلی کم، به فرد غرب زده آمریکایی و چه و چه تبدیل شد!!
از همان سال نخست انقلاب، با وجود ولایت فقیه_که حکم پیامبر را در اداره حکومت دارد_نخست وزیر و ریاست جمهوری فقط اسم های پرطمطراق و گول زن برای ادای دمکراسی بود. حکومت اسلامی و چند فرمانده محال است.سه و دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد.
بازرگان آن را خوب فهمید و گفت: چاقویی که فقط دسته اش در اختیار اوست.
و بقول بازرگان،قبای ولایت فقیه فقط بر تن خمینی(آن هم بخاطر رهبرانقلاب بودن و کاریزمایی) اندازه بود.تجربه سی و اندی سال ولایت فقیه خامنه ای،نتیجه جز سوار شدن عده ای کوتوله و لمپن و بی سواد در عرصه مدیریت نداشت!
هفده بهمن نود و هشت
19بهمن1366
انتخابات چه مفهومی دارد؛وقتی مصلحت یک ملت در اختیاراین چندنفراست؟!!
روزنامه جمهوری اسلامی19 بهمن1366
میر حسین موسوی(نخست وزیر):
[حکم اخیر حضرت امام مبنی بر تشخیص مصلحت احکام حکومتی بن بست لوایح مهم را ازبین خواهد برد و مشکلات نظام اجرایی و قانون گذاری کشور را حل خواهد کرد…در قسمت اول حکم امام امت فقط بر اشکالات شرعی تشکیل نشده بلکه در مورد اشکالات قانونی هم تکیه شده است].
مجمع تشخیص احکام حکومتی به فرمان امام خمینی تشکیل شد:
[…برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعا و قانونا توافقی حاصل نشد مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات و حج اسلام آقایان خامنه ای، هاشمی، اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها و جناب میر حسین موسوی نخست وزیر و وزیر مربوطه برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد.و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم به دعوت عمل آید… امروز جهان اسلام،نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می دانند…].
پاورقی:
علی خامنه ای در سخنرانی اخیر خودگفت:
«ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید، اما اگر ایران را دوست دارد،بایدبه پای صندوق رأی بیاید.»
تجربه وکارنامه41ساله جمهوری اسلامی می گوید: نمایندگان منتخب مردم هیچکاره اند و فقط حکم پادو و کارچاق کن برای مشروعیت دادن به نظام ولی فقیه را دارند. نمایندگان برگزیده ملت در مجلس شورای اسلامی ابتدا توسط 6 فقیه شورای نگهبان-که خود منصوب ولی فقیه هستند-در لابراتوار نظارت استصوابی منصوب می شوند و مردم ما حق دارند از میان آن ها به تعداد کرسی های مجلس به افرادی رای دهند!!
«جمهوریت» در نظام ولایت فقیه از همان سال نخست پیروزی انقلاب57 مرگ مغزی شد و به کما رفت و 41سال است با دستگاه و صرف هزینه های گزاف به حیات خود ادامه می دهد.
شورای نگهبان قانون اساسی در همان سال های نخست درمقابل قانونگذاری های مجلس ایستاد و با مخالف شرع خواندن برخی لوایح و طرح ها سبب شد تا خمینی (برخلاف قانون اساسی)فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را بدهد تا به حل اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان رسیدگی کند. امری که الآن،در 41سالگی، بشدّت در ماجرای تصویب لوایح بانکی( FATF ) به دلیل عدم تصویب در مجمع تشخیص مصلحت نظام برجسته شده و می رود که قوز بالای قوز شود!!
با یک حساب ساده و سرانگشتی هم مجلس و هم اعضای شورای نگهبان و هم مجمع تشخیص مصلحت نظام همگی منصوبین ولی فقیه هستند و جرات و شهامت مخالفت با نظر ولی فقیه را هم ندارند.
انتخابات زمانی مفهوم واقعی خود را داردکه ساختارهای دیگر معیوب و ناقص نباشد. ازجمله:فعالیت احزاب. که در نظام ولایت فقیه بی معنا و بی مصما بوده و یک فریب است. که صرفا زمان انتخابات فعال می شوند.و دوم: رسانه آزاد است، که الان رسانه های چایی ما در اختیار عده ای خاص است و به صورت باندی و رفاقتی و رانتی اداره می شوند. وسوم: ومهم تر از همه،آن نظارت استنصوابی است که ابتدا نمایندگان پارلمان توسط شورای نگهبان انتخاب می شوند.و بعد مردم از میان آن ها به تعداد کرسی های پارلمان آن را انتخاب می کنند!! و برفرض محال، چنانچه نمایندگان مجلس بدون نظارت استصوابی و با حضور همه کسانی که حق انتخاب شدن را دارند تشکیل شود باز اگر شورای نگهبان با لوایح و طرح های مصوب بدلیل مخالفت با شرع مانع قانونی شدن آن ها شود،باز همین مشکل همچنان باقی است!! مجمع تشخیص مصلحتی که درست شد برای رفع این معضل بود که در تجربه معلوم شد، مصلحت ولی فقیه (حتی در مورد پوشک بچه و تعداد فرزند) مصلحت مردم می شود.کسانی که درانتخابات توسط مردم برگزیده می شوند صرفا تا جایی حق دارند از سوی مردم اعمال حاکمیت کنند که رای و نظرشان هیچ مخالفت و مباینت و تضاد و تناقضی با آرای ولی فیقه نداشته باشد.
حقیقت این است که پارلمان، احزاب، مطبوعات،ریاست جمهوری در نظام ولایت فقیه همه صوری هستند. و برای فریب افکار عمومی تشکیل می شود.
انتخابات برای این در نظام ولایت فقیه مهم ا ست که به آن مشروعیت می دهد.
نظام ولایت فقیه حتی در صورت تحریم و عدم استقبال مردم،برای آن نیز چاره اندیشی کرده تا از صندوق رای هم تعداد آرا بالا باشد و هم شخص و یا اشخاص خاص از صندوق بیرون آیند.و آن:صندوقی مشابه صندوق دیگر است: «صندوق سایه»!
نوزده بهمن نود وهشت
21بهمن1364
حکومت اسلام با حکومت مسلمان ها چه فرقی دارد؟!
روزنامه جمهوری اسلامی21بهمن1364
هاشمی رفسنجانی(رئیس مجلس در یک کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی داخلی و خارجی)در پاسخ به پرسش خبرنگار تلویزیون«ان.اس.ش» ژاپن که پرسید:«باگسترش انقلاب اسلامی ایران در سرتاسر جهان،بخصوص در خاورمیانه، آیا به نظرجنابعالی تاسیس یک حکومت اسلامی در لبنان تنها راه حل برای بحران لبنان محسوب می شود؟» اظهار داشت:
[با توجه به اینکه اکثریت مردم لبنان مسلمان هستند، نظر ما هم همین است. از جهت دیگر مسیحی ها در لبنان مسئول دوران وابستگی لبنان هستند. همین حالا هم بسیاری از مسیحیان در کنار اسرائیل با آن ها هماهنگ هستند. مسلمان ها هم اگر بخواهند بعد از این همه جهاد آرام بگیرند بالاخره باید خواسته هایشان تامین بشود و اکثریت باید راضی باشند. البته ممکن است ما مستقیما مطرح نکنیم حکومت اسلامی.بلکه بگوئیم حکومت اکثریت. یعنی چیزی که الان در همه دنیا وجود دارد. اکثریت مردم لبنان مسلمان هستند. اما اینکه حالا اکثریت هم شکل حکومت را بخواهندحکومت اسلامی باشد یا حکومت مسلمان ها این را دقیقا من نمی دانم. ولی منطقی ترین مساله در لنبان حکومت اکثریت است و اگر اکثریت ملاک باشد، هم مجلس، هم دولت، و هم ارتش را مسلمان ها می بَرند و اگر چنانچه آن موقع خود مسلمان ها خواستند حکومت شان اسلامی باشد، خوب تعیین می کنند. اگر نخواستند حکومت اکثریت هست که باز همان حکومت مسلمان هاست، گرچه ممکن است این حکومت اسلام نباشد]!
پاورقی:
با تاسیس جمهوری اسلامی ایران، بر روحانیت حاکم این امر مشتبه شد که ایران پس از انقلاب ام القرای جهان اسلام، و رهبری ایران (یعنی ولایت فقیه) رهبر مسلمین جهان اسلام است و تمامی مسلمان ها باید از آن تبعیت کرده و بر علیه دولت متبوع خود قیام و در دایره آنان قرار گیرند. این مدینه فاضله (و البته توهُّم) نظام ولایت فقیه است که بیش از همه در دوران حکومت سی و چند ساله خامنه ای شدّت گرفت. و آنچه که به نام « #هلال_شیعی» مربوط می شود!
اما در سخنان هاشمی رفسنجانی یک نکته قابل توجه هست و آن اینکه:می گوید:حکومت اسلام یا حکومت مسلمان ها!و مساله حکومت اکثریت را مطرح می کند. اتفاقی که در #افغانستان و #عراق افتاد. حکومت مسلمان ها.
در افغانستان-هر چند که #طالبان با جنگ های نامنظم،افغان کُشی راه انداخته است- علیرغم فاصله سنت و تجدد، دایره آزادی مردم، رسانه، اینترنت و دیگر مسائل بیش از ایران است و نمود دارد. و به سرعت در حال پیشرفت.
همینطور در عراق پس از صدام. با وجود اکثریت شیعه، حکومت اسلام برقرار نیست. حکومت مسلمان هاست. و الان بیش از ایران پس از انقلاب، از آزادی رسانه، احزاب و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در انتخابات برخوردار است. ولی در نظام ولایت فقیه همه چیز باید از فلیتر ولی فقیه و نمایندگان وی بگذارد. و همه چیز فیلتر شده تئوریزه شده و کانالیزه شده است. یعنی همان مفهوم حکومت اسلام که هاشمی رفسنجانی می گفت. و التبه نظام ولایت فقیه سال هاست با هزینه های هنگفت و گزاف درصدد است در لبنان و با سرمایه گذاری روی حزب الله و در عراق روی برخی افراد و احزاب و یا در یمن، و برخی گروه های فلسطینی، آنان را به آن حکومت اسلام مورد مطلوب ایران نزدیک کند. اما حوادث اخیر در لبنان و عراق و افغانستان برخلاف خواسته حکومت ولایت فقیه پیش رفته و می رود، تا جایی که الان خشم و نفرت برخی از مردم آن جا را علیه حکومت ایران برانگیخته است!
بیست و یک بهمن نود و هشت
23بهمن1358
صدور انقلاب؛کالایی که مرجوع شد!
روزنامه جمهوری اسلامی23بهمن1358
در سالگرد انقلاب،امام امت خطوط استراتژیک سیاست خارجی را ترسیم کرد:
«ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر خواهیم کرد.چرا که انقلاب ما اسلامی است. تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیافکند،مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست،ما هستیم».
پاورقی:
آیا انقلاب ها صادر شدنی هستند؟ و چرا انقلاب بهمن57 صادر نشد؟!
1-وقوع هر انقلاب معلول عوامل متعدد است؛و هیچ جریان یا حزب و فرد و افرادی نمی تواند هر زمان که بخواهد انقلاب را تولید و به سرانجام و پیروزی برساند.
2-انقلابی که از یک ایدئولوژی حمایت کند و آرمان و عقیده و خاستگاهش ایدئولوژی باشد، در ذات خود مساله «صدور انقلاب » را دارد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم با آن متولد می شود؛ ایدئولوژی انقلاب بهمن57، «دین اسلام» بود که مردم ایران را با دیگر کشورهای مسلمان و اسلامی پیوند می زد.
3-ایدئولوژی ها هیچگاه نمی توانند گستردگی و فعالیت خود را در شکل حکومت و مدیریت به همه پوشش دهند.یک جایی بالاخره متوقف می شوند.
4-انقلاب مارکسیسم_لنینیستی شوروی سابق تنها انقلابی بود که توانست در عمل باصطلاح صادر شود؛ و به دلیل حمایت از طبقه کارگر و ضدیت با سرمایه داری، و شعار برقراری عدالت، در آن دهه و آن قرن، خریدار و مصرف کننده بسیاری را بدست آورد؛ و به شکل طبیعی این پتانسیل را بدست آورد که بتواند با انقلاب خود، در دیگر کشورها(به خصوص پس از خاتمه جنگ جهانی دوم)پایگاه هایی را بدست آورد و برخی از کشورها به طور رسمی حکومت کمونیستی را رسما برقرار کنند و به نوعی تحت الحمایه و قیومیّت اتحاد جماهیر شوروی شوند. جنگ سرد بین شوروی سابق و آمریکا(و اروپا) به همین دلیل بود.که با روند رو به رو رشد فضای امنیتی و دیکتاتوری و به اصطلاح استالینیستی، سرانجام اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و به دنبالش اکثر کشورهایی که حکومت مارکسیسم-لنینیسم را داشتند،سقوط کرده و به جای آن حکومت های مستقل و متمایل به غرب و اروپا را تاسیس کردند.
انقلاب اسلامی ایران از این قاعده مستثنا نیست؛با این تفاوت که برخلاف شوروی سابق، هیچ کشور اسلامی، نظام سیاسی اش بدلیل صدور انقلاب ساقط نشد و هیچ کشور مسلمانی مانند ایران«جمهوری اسلامی» نشد و در اصل کالای صادراتی انقلاب به دلیل نامرغوب بودن،غش درمعامله، و جنس تقلبی و خیانت و دروغگویی،هیچ وقت صادر نشد و در هر موردی هم که تلاش کرد کالایش مرجوع شد!!
دلیل مهمی که انقلاب ایران_برخلاف شوروی سابق_هیچ پایگاه حکومتی در دیگر کشورهای مسلمان بدست نیاورد، «شیعی» بودن این انقلاب است. عقیده ای که اکثریت مسلمان ها از آن برخوردار نیستند! ولی رهبری ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با این تصور خام که همه مسلمان ها از الگوی ایران تبعیت خواهند کرد، به مساله صدور انقلاب( که آن هم تحت تاثیر اتحاد جماهیر شوروی بود)دامن زد.
نطقه شروع این تصور خام،اولا مساله فلسطین و ایجاد کشور مستقل فلسطینی بود که هم خاستگاه آن بر آمده از ایدئولوژی اسلامی بود و هم تقریبا همه کشورهای اسلامی و مردم مسلمان(در فرق و مذاهب مختلف) با آن هم عقیده بودند و در آن زمان همه کشورهای اسلامی بر آن اتفاق داشته و بر علیه اسرائیل و صهیونیزم جهانی اتحاد. و ثانیا،تصرف سفارت آمریکا در تهران بود؛که این نیز تحت تاثیر ایدئولوژی انترناسیونالیستی مارکسیسم و نفوذش در بخشی از جهان، انجام گرفت.
5-در استراتژی صدور انقلاب، این مساله که ایدئولوژی مارکسیسم زمینی بود و شوروی تا حدودی هم موفق شد و ایدئولوژی انقلاب ایران، آسمانی و جمهوری اسلامی ایران در صدور انقلاب ناموفق، از پارامترهای بسیار مهمی است که باید در تحلیل و آنالیزم تاریخ انقلاب57 آن را دخالت داد. و در نظر گرفت.
و مساله دیگر اینکه، اگر شوروی توانست در دیگر کشورها باصطلاح انقلابش را صادر کند، به خاطر آن بود که قدرت داشت و از این قدرت در اعمال خواسته هایش نهایت بهره را برد. اما جمهوری تازه تاسیس شده اسلامی ایران نه تنها فاقد آن قدرت(و قدرت نظامی) بود، بلکه غوره نشده، مویز شد!
6-نظام جمهوری اسلامی ایران(که بهتر است گفته شود: نظام ولایت فقیه)، علیرغم مشترک بودن در لفظ«مسلمان» با کشورهای اسلامی و دیگر مسلمان های جهان،حتی در بین شیعیان نیز نتوانست آن هدایت و قیومیّت و پایگاه لازم را بدست آورد. صرفا به دلیل کمک مالی توانسته آن ها را به حمایت از خود وادارد. (مثل حزب الله لبنان).و زمانی که این کمک ها قطع و یا کم شود و یا از جای دیگر، به اشکال دیگر به آن ها کمک بیشتری شود،این حمایت را هم از دست خواهد داد!
نظام ولایت فقیه بدلیل تئوری «ولایت فقیه»هیچ وقت، هیچ تاثیر آنچنانی بر مسلمان ها و حتی شیعیان نمی تواند بگذارد.
7-در اولین سالگرد پیروزی انقلاب57،خمینی سخنان فوق را می گوید و در آن سال همه افراد حقیقی و حقوقی(احزاب) و حتی افراد و احزاب ملی از نظریه صدور انقلاب حمایت کردند. و بیشتر هم به خاطر مساله«فلسطین» و پرستیژ آن بود!
8-خمینی علیرغم دادن آن فرمان(صدور انقلاب)،در عقیده و عمل با آن موافق نبود. وی همانطور که با گروه های قبل از انقلاب که خط مشی مسلجانه داشتند، مخالف بود، با گروه ها و نهضت های آزادیبخش-که اکثریت آن ها خط مشی مسلجانه و نظامی را در راس اهداف شان قرار داده بودند-موافق نبود و آن ها را «باصطلاح نهضت های آزادی بخش» می نامید!
خمینی این تصور را داشت که با پیروزی انقلاب(که به دلیل مسلمان بودن اکثریت مردم ایران، پسوند اسلامی به آن پیوند زده شد)،دیگر مسلمان های کشورهای اسلامی با تحت تاثیر قرار گرفتن از انقلاب ایران،مردمش در کف خیابان شروع به مبارزه کرده و همچون مردم ایران به پیروزی می رسند و ایران همچون اتحاد جماهیر شوروی لیدر و رهبری آن ها را بدست خواهد گرفت و اتحاد جماهیر اسلامی را تاسیس خواهد کرد.تصوری که با شروع جنگ عراق و ایران بشدّت آگراندیسمان شد و به مرور، به شکل بدخیم آن تا الان ادامه پیداکرد.
دیگر تصور خام و غلط (و اتفاقا دلیل مهم عدم صدور انقلاب)رهبری جهان اسلام است که در این 30واندی سال حکومت«خامنه ای»،از وی به عنوان«رهبر مسلمین جهان» یاد می شود و دائم در بوق رسانه های تبلیغی نظام ولایت فقیه دمیده می شود!
9-«اسلام» که از برقراری عدالت و برادری و عدم تبعیض بین آدم های کُره زمین-که هیچ تفاوت و برتری نسبت به هم ندارند، مگر آن کس که صالح و باصطلاح با تقوا باشد(و این صالح و متقی بودن در عمل باید خود را نشان دهد و نه در تصویب شورای نگهبان!! )به استبداد دینی و خلاصه شدن دین و اسلام و قرآن و همه امورات مدیریتی کشور، در شخص«ولایت فقیه»،(که از آن در حد خدا و قدرت پیامبر تبیین شد و به او امکان سلطه و اقتدار و خود محوری و کیش شخصیت و دیکتاتوری را داد)، در انقلاب57 تنزّل شانیّت پیدا کرد و به ضد خود تبدیل شد و آن یک مقدار ایمانی را هم که مردم پیش از انقلاب به دین و انجام آداب دینی مثل خواندن نماز روزه و غیره داشتند از آن ها گرفت و فساد و فحشایش بیش از دوران رژیم پهلوی_که مشروب فروشی و «شهرنو»اش آدرسش معلوم بود_برجسته شد! لذا باید هم در مساله صدور انقلاب شکست بخورد. چون الگویی برای کشورهای مسلمان درست نکرد که به شکل طبیعی (و نه نظامی و مزدورپروری آن) هم صادر شود.
10-در مورد تفاوت دیدگاه ها از سوی احزاب و افراد در پروژه صدور انقلاب و در روند اجرا و عملیات(مثل دوره کوتاهی که«محمد منتظری» زنده بود و بیش از همه،به دلیل ارتباطاتش با افراد و نهضت های آزادیبخش در قبل از انقلاب فعال بود)،و یا دوره کوتاهی که سپاه پاسداران واحد نهضت های آزادیبخش را به مسئولیت» سید مهدی هاشمی» تاسیس کرد و خودش نیز قربانی همین موضوع «صدور انقلاب» شد و توسط نظام ولایت فقیه«اعدام» گردید، و پس از انحلال این واحد در سپاه و در عوض، تاسیس سپاه قدس و حکومتی و دولتی شدن صدور انقلاب، در جای دیگری که فرصت باشد خواهیم نوشت!
بیست وسوم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
24بهمن1359
شکنجه؛شایعه ای که سیستماتیک،فنی حرفه ای شد!
موسوی اردبیلی(خطبه نمازجمعه):
زیاد از من سوال می شود با اینکه نباید از من بپرسند. راجع به مساله شکنجه. می دانید گروهی قبلا معین شده اند به شایعه شکنجه رسیدگی کنند. ما تا کلمه شایعه را به زبان آوردیم مورد هجوم قرار گرفتیم. شایعه چرا؟ از حالا معلوم است شما می خواهید بگوئید در این مملکت شکنجه نشده، پیداست و الا چرا می گوئید شایعه؟ خوب بگوئید شکنجه… بروید بپرسید از هر حقوقدانی، از هر وکیلی، از هر قاضی ای، یک اتهام تا در محاکم اثبات نشده ما نمی توانیم نام مجرم بگذاریم. یک شایعه تا ثابت نشده ما نمی توانیم این را بگوئیم شکنجه است.ما ناچاریم شایعه بگوئیم و الا از نظر قانون ماباید تعقیب بشویم…امام دستور داده بود دقیقا بررسی کنید. این ها هم قول داند دقیقا بررسی کنند. گفتم: نتیجه را به ما بگوئید. گفتند: ما قول دادیم اول نتیجه را خدمت امام عرض کنیم، بعد همه را در جریان بگذاریم. من هم چون جز همه بودم این ها همه مساله را به من نگفتند! اما دو تا مساله کوچک است این ها را به شما عرض می کنم. این را به قرینه نگیرید که من می خواهم بگویم در این مملکت شکنجه نیست (قرینه بگیرید دروغ هم هست. این را اینجور قرینه بگیرید).[کتاب درمکتب جمعه،ج3،ص95].
پاورقی:
شایعه شکنجه وگروهی که به نمایندگی از خمینی به بررسی آن پرداخت و دادستانی که جزو همه بود و ازنتایج بررسی باخبر نشد!!
داستان شکنجه در نظام ولایت فقیه خیلی پیچیده تر و حرفه ای تر و فنی تر از ساواک رژیم پهلوی، مهیج تر و خواندنی تر است. آن جا که قائم مقام رهبری یعنی آیت الله منتظری به خمینی گفت: اطلاعات شما روی ساواک را هم سفید کرده است!
طبق قانون اساسی شکنجه ممنوع وجرم است. اما طبق قانون شرع،قاضی می تواند برای متهم یا مجرم حکم تعزیر شلاق را صادر کند!!
در مجلس خبرگان قانون اساسی برخی معتقدبودند که چنانچه مطمئن باشیم که متهم اطلاعات ذی قیمتی دارد و نمی دهد، می توان با تعزیر (اسم مستعار شکنجه) وی را مجبور به اقرار کرد. و برخی(و از جمله آیت الله منتظری)بشدّت با آن مخالف بودند؛ و گفتند: آزادی یک مجرم یا متهم بهتر از قصاص قبل از جنایت است.
نظام ولایت فقیه رویه اول را برگزید و بسیاری از متهمان سیاسی و حتی عادی را با شلاق تعزیر(که آسان ترین و کم درد ترین و معمولی ترین شیوه شکنجه است) وادار به اقرارکرد؛ که حتی به جرمی هم که بعضا انجام نداده بودند اقرار کنند!
و شکنجه فقط سلول انفرادی،و شلاق نیست؛فنی تر شده و با شیوه هایی متعدد، از جمله استراق سمع و شنود،(برای کسی که آگاه از آن نیست)بدترین شکنجه ها را در حق وی اعمال می کنند.
الان در نظام ولایت فقیه این فقط زندانی نیست که با شیوه هایی شکنجه می شود، حتی مردم عادی در زندگی روزمره خود دائم در حال شکنجه شدن هستند. شکنحه روحی و شکنجه معنوی و شکنجه های معیشتی،که ناکارامدی نظام ولایت فقیه در41سال حکومت استبداد دینی،آن را تحمیل و مردم را به لحاظ رشد عقلی و بنیه جسمی تعدیل و ضعیف ساخته است.
شاخص و مصداق بودن و نبودن شکنجه در هر حکومت و دولتی، عدم و وجود عدالت و آزادی و رشد و ایستایی چرخه معیشتی و رفاه عمومی است.
وقتی یک نظام سیاسی راه را بر آزادی می بندد و رسانه های جمعی را تعطیل و یا وادار به سانسور می کند و احزاب را عمله و پادو و کارچاق کن می خواهد،در چنین حکومت و دولتی،نیازی نیست که ثابت شود شکنجه هست یا نیست؟!شکنجه اینگونه سیستماتیک فنی حرفه ای شده است!
بیست و چهارم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
27بهمن1358
ناتوانی ولایت فقیه در نوسازی جامعه
روزنامه جمهوری اسلامی27 بهمن1358
سید علی خامنه ای(خطبه نماز جمعه):
اگر جامعه، جامعه اسلامی است، نمی تواند برادری نداشته باشد.اگر قرار باشد جامعه اسلامی شود، نمی شود تبعیض را تحمل کند.باید تقسیم ثروت و توزیع درآمدهای عمومی بر طبق روال عدل و قسط اسلامی انجام گیرد.باید معیارها، معیارهای اسلامی شود. این معنای نوسازی جامعه است. نوسازی جامعه را بعضی با جاده سازی و نهرسازی و مسکن سازی اشتباه می کنند. این ها روبناها و ظواهر کار هستند. تا وقتی سیستم جامعه و شیوه زندگی در جامعه عوض نشود و به شکل اسلامی درنیاید، نه این کارها بدرستی انجام می گیرد و نه اگر انجام گرفت نتیجه مطلوب را خواهد داد. این نوسازی جامعه است. دشمنان انقلاب با همین دشمنند.با این تغییرهای بنیادی دشمن هستند.
پاورقی:
در اخبار تائید شده آمده بود که 1شبکه از7شبکه(شبکه هویزه) سوداگران خرید و فروش صلاحیت، و ارتباط این شبکه با «شورای نگهبان»، کشف و شناسایی و فردی بنام«رحیمی» که رئیس حفاظت و بازرسی شورای نگهبان بوده، برکنار شده است! این شبکه و این افراد، با اخذ مبالغی هنگفت،به کاندیدهای رد صلاحیت شده انتخابات پارلمان، قول تائید صلاحیت را داده بودند!! تا این افراد در صورت انتخاب،در مجلس قانونگذاری برای نوسازی جامعه فعالیت کنند!!
این فقط یک سر سوزن از شیوه اداره جامعه به سبک تئوری «ولایت فقیه» است که در آن نمایندگان ولی فقیه در این41 سال درصدد بوده اند تا جامعه را نوسازی اسلامی کنند. این در حالی است که به اقرار خود روحانیت(که مبلغ دین است):هر گاه فقر از دری وارد شود،ایمان و فکر و اندیشه کردن،از در دیگر خارج می شود: [لامعاش له، لا معاد له] و اتفاقا سخن درستی است. و ربطی هم به دین ندارد، آن که مسکن ندارد، و در اداره زندگی اش،هشتش در گرو 9 است، و با گرسنگی مزمن و سیستماتیک روبروست، -همان روبناهایی که خامنه ای در این خطبه آن را بی اهمیت و ظواهر می داند- تا این ها درست نشود، آن نوسازی مورد اشاره ایشان هم سست و خانه ای است عنکبوتی:[ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت]. نتیجه 41سال تئوری ولایت فقیه(که بیش از سی واندی سال آن توسط علی خامنه ای رهبری و هدایت شده)،وضعیت امروز ماست که با گوشت و پوست خودمان حسش می کنیم:برخی از مردم ما برای فقیر نشدن، گاه سر هم کلاه می گذارند، و یا به دزدی و فحشا و فساد ورزی روی آورده و به تاسی از حاکمیت «غش در معامله می کنند» و «دفع افسد به فاسد»! که: [الناس علی دین ملوکهم]. و برخی هم صورت را با سیلی سرخ نگه می دارند تا…و تقسیم ثروت و توزیع عادلانه آن،کفُه اش فقط برای بخش اندکی از همان مردمی که نظام ولایت فقیه از آن ها به عنوان مروجان «اسلام آمریکایی» و «مرفهین بی درد» یاد کرده، سنگینی می کند! و اگر طبق معمول «دشمن» مقصر باشد، این نشانه آن است که نظام ولایت فقیه در مدیریت ضعیف بوده و کارامدی و بنیه علمی لازم را نداشته و در ارائه برنامه و اجرای آن یا بی سواد است و یا فاسد(والبته به زعم ما هر دو).و دشمن از ما باهوش تر!
*عکس پیوست یادداشت را در روز21بهمن1398درتهران،حوالی میدان فردوسی، خیابان انقلاب گرفته ام.
**دیروزهنگام خرید در یک فروشگاه رسمی زنجیره ای با حساب سرانگشتی متوجه شدم صندوق دار بیش از حد انتظار حساب کرده است. او فاکتور خرید را با این تصور که مطالبه نمی کنم، نداد. وقتی آن را درخواست کردم.گفت ببخشید: و بعد مبلغ یک پاکت سیگاری که جزو درخواست و خرید من نبود ولی در فاکتور آورده بود را به من عودت داد. و مثل این اتفاق در چنین فروشگاه هایی بارها برایم تکرارشده و من هم مچ گیری کرده ام!
بیست وهفت بهمن نود و هشت
30بهمن1358
وقتی که مطبوعات آزاد بود؛افشاگری علیه علی قدوسی(دادستان کل انقلاب)
روزنامه جمهوری اسلامی30 بهمن1358
افشاگری درباره دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی کارکنان معترض دادستانی انقلاب:
آیت الله منتظری وسید احمدخمینی درجریان انحرافات دادستانی انقلاب هستند.
کارمندان معترض دادستانی کل انقلاب اسلامی که ازآغازوقت اداری یکشنبه 28بهمن ماه دست ازکارکشیده انددیروزنیزبه این عمل خود ادامه دادندوباپیوستن گروه دیگری ازاعضای دادستانی انقلاب،کاردادگاه های انقلاب و دادسرابطورکلی مختل شد…در این حال عده ای ازپاسداران مستقردرزندان اوین نیزبه معترضین پیوستندو عده زیادی از اعضای دادستانی وپاسداران ضمن اعتراض به خط مشی کلی دادستان انقلاب وطرزعمل آیت الله قدوسی برسرپست های خود باقی مانده اند.
پاورقی:
علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی بودکه در۱۴شهریور ۱۳۶۰دردفتر دادستانی براثر انفجاریک بمب که توسط منشی خودکارگذاشته شده بود،کشته شد.وی ازبنیانگذاران مدرسه حقانی است که باهمکاری سید محمد بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی(منتظریه)ومکتب توحیدکرد.برخی از طلاب مدرسه حقاتی مثل علی فلاحیان، محسنی اژه ای،روح الله حسینیان، رهبرپور،و رازینی از ابتدای انقلاب درنهادهای قضایی واطلاعاتی مسئولیت های مهمی داشته اند.
پس ازانفلاب فقط همان سال نخست بودکه مطبوعات ازچنین آزادی هایی برخورداربود،تاجایی که می توانستندبرعلیه دادستان کل انقلاب،باانتشاراسنادی علیه وی افشاگری کنند.این آزادی با استقراراصل ولایت فقیه از مطبوعات گرفته شد.الان کدام یک ازمطبوعات می توانند در موردمثلاوفایع دهه60حقایق را بنویسندویاازوجودفساددرشورای نگهبان و قوه قضائیه سخن بگویند!؟
مطبوعات آزادرکن رکین استقرار جامعه مدنی است وازانجام هر انتخاباتی لازم تروواجب تراست. نشانه یک انتخابات سالم وکامل وفراگیر،وجودرسانه آزاداست که الان نداریم!
سی بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

#چنین_روزی_در_چند_سال_پیش(مجموعه #دی_ماه)
درمجموعه دی ماه به موضوعاتی مانند:
#ولایت_فقیه، #اخباری_گری در نظام ولایت فقیه،حکومت ولی فقیه و شرکا،ماهیت #حکومت_اسلامی و جمهوری اسلامی، استبداد و دیکتاتوری، #سلطنت_فقیه، #مجلس_خبرگان_رهبری، #شورای_نگهبان، #نظارت_استصوابی، وحدت در نظام ولایت فقیه،مصلحت نظام، مصلحت مردم، #احکام_اولیه و #احکام_ثانویه، #دفع_افسد_به_فاسد، #اعتراضات_آبان ماه،#17_دی،روز #کشف_حجاب، #حجاب و #بی_حجابی، #افشاگری #دانشجویان_پیرو_خط امام، #آیت_الله_منتظری، #خمینی، #خامنه_ای، سید احمد خمینی #هاشمی_رفسنجانی، #مصباح_یزدی، محمد یزدی، #موسوی_خوئینی، #مهدی_بازرگان #میر_حسین_موسوی،احمد #جنتی، #مصطفی_رحیمی،و…پرداخته ایم.
آنچه دراین مجموعه و در پاورقی های مرور #مطبوعات دهه های گذشته می خوانید، براساس دیدگاه و تجربه حضور نویسنده در#انقلاب_57 است.
گفتنی است ایام بهمن ماه را بطور روزانه در #تلگرام و #فیس_بوک اینجانب و هم چنین سایت #تریبون_زمانه مشاهده کنید.
#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
سی ام دی نود و هشت /
چنین روزی درچندسال پیش
4دی1394
مجلس خبرگان رهبری؛س
بی خاصیت ترین نهادپس از انقلاب!
روزنامه همشهری4دی۱۳۹۴
محمد یزدی:
[نگرانی رئیس مجلس خبرگان از ثبت نام 800نفربرای کاندیداتوری این مجلس؛ اهداف دیگری پشت پرده این نام‌نویسی ‌هاست]!
رئیس مجلس خبرگان رهبری،با انتقادازثبت نام۸۰۰کاندیدابرای ۸۸کرسی مجلس خبرگان،گفت: [به نظرمی‌رسداهداف دیگری پشت پرده این نام‌نویسی‌هاست، بنابراین بایدمراقب بود،زیرا وضعیت حساسی براین مجلس حاکم است]!
پاورقی:
طبق اصل111قانون اساسی: [هرگاه رهبرازانجام وظایف قانونی خودناتوان شود، یافاقد یکی ازشرایط مذکوردراصول پنجم ویکصدونهم گردد،یامعلوم شودازآغاز فاقد بعضی ازشرایط بوده است،ازمقام خودبرکنار خواهدشد]!
گفتنی ست که طبق اصل99 شورای نگهبان-که خودمنصوب رهبراست_وظیفه دارد برانتخابات مجلس خبرگان رهبری نظارت کند؛وبراساس تفسیرخودازاصل 98که حق تفسیرقانون اساسی ونظارت رابه این شوراداده واین نهادآنرا[نظارت استصوابی] تعربف کرده،حق داردنامزدهای این مجلس راردصلاحیت یاتائید کند!!که درحقیقت اعضای مجلس خبرگان رهبری به شکل غیر مستقیم خودمنصوب رهبری هستند!! وباتوجه به اینکه تغییر قانون اساسی هم منوط به اجازه رهبری ست،لذاهیچ راهی رابرای اصلاح وتغییربه شیوه اصلاح طلبانه نگذاشته اند.
اگراین مجلس بدرستی وظیفه خودراانجام می داد،نه الان ولایت فقیه درحدخدا پرستش می شدونه جامعه امروزمابه این وضعیت بحرانی وبیماری های بدخیم مبتلا می شد.فلاکت وغوطه ورشدن امروزجامعه ما درمنجلاب فساد، و ریختن خون مردم بی گناه در اعتراضات مدنی،همه و همه مسئولیتش متوجه رهبری ست که طبق همین قانون اساسی تمامی قدرت اجرایی و تصویب قوانین در ید اوست!
می توان به ضرس قاطع گفت که مجلس خبرگان رهبری ازبی خاصیت ترین نهادهای پس از انقلاب است.
چهارم دی نودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
5دی1366
ولایت فقیه؛نمی شود بالای حرف او حرفی زد!
روزنامه جمهوری اسلامی5دی1366
هاشمی رفسنجانی[خطبه نمارجمعه]
«مردم می خواهندبه تلویزیون گوش دهندودرعین حال تردیدداشته باشندکه اینکه حالا دارند گوش می کنند شرعی است یا نه؟دارند ثواب می کنند یاگناه؟این مسائلی است که قطعا باید حل شود وحل شدن آن درشرایطی که ما داریم، خوشبختانه محور دارد،یعنی ما مرجع و ولی فقیه داریم که در ولایت فقیه هیچکدام از ما که نظام را قبول داریم،تردیدنداریم که حرف آخر را ولی فقیه می زند و خوشبختانه ولی فقیه ای که خداوند در این مقطع به این ملت داده کسی است که نمی شود بالای حرف او حرفی زد.
اگر علم مطرح است،ماعالم تر از او کسی را سراغ نداریم.اگر شعور، استعداد و تیز بینی مطرح است،ما کسی برتر از او سراغ نداریم.و با قاطعیت عرض می کنم اگر تقوا و تعهد به اسلام است، ما کس دیگری را بالاتر ار امام سراغ نداریم.اگر عرفان، آشنابی با خلقت و فلسفه خلقت و جهان طبیعت است، بالای دست او ما امروز فیلسوفی نداریم. اگر سیاستمداری است که جهان را بشناسد و بتواند درشرایط جاری تصمیم مناسب را بگیرد ما ایشان را در حد اعلی می دانیم و اگر شجاعت و اظهار نظر است که شماهابارها تجربه کرده ایدکه چه عنصر شجاعی درراس این نظام قراردارد».
پاورقی:
«وشاورهم فی الامر» آن هم مثلث سید اجمد خمینی،هاشمی رفسنجانی،سید علی خامنه ای بوده است!
خمینی در سال1365یک بار تا یک قدمی مرگ رفت، و در طول دوران انقلاب،جایی به آن صورت نرفت و تقریبا باب مصاحبه با خبرنگاران را هم بست؛ از مطبوعات که گیر می دادند خوشش نمی آمد،و تمام دریافتی ها و آگاهی های وی از اوضاع جنگ و جامعه صرفا از ناحیه مثلث فوق بود و افرادی که گه گاه می توانستند با ایشان ملاقات حضوری کنند،شجاعت رک گویی و بیان واقعیت ها را نداشتند و تنها افرادی خاص و با جهت گیری های خاص،آنهم از راه نزدیک شدن به سید احمد خمینی سعی داشتند ایده ها و تحلیل ها و اخبار خود را به ایشان قالب کنند تا بر امور جامعه مسلط و غالب باشند!
الان به ولایت فقیه واژه «مطلقه» هم اضافه شده و پس از مرگ خمینی و طبق قانون اساسی جدید قدرتی بیش از حد به وی داده اند؛ و برای آن غلو گویی بسیار تا مرز الوهیت و خدا داده می شود.ولایت فقیه امروز ما ،همان فرعونی است که خدا در قرآن آن را توصیف کرده،الان ولایت فقیه چون یگ گوساله سامری جانشین خدا شده و پرستش می شود و کسی را قدرت آن نیست که بالای حرف خامنه ای حرفی بزند!
پنجم دی نود و هشت
چنین روزی در چند سال پیش
9دی1362
اخباریگری در حکومت ولی فقیه و شرکا!
[کتاب درمکتب جمعه،ج7،ص 326،خطبه نمازجمعه،امامی کاشانی]:
[یکی ازمسائلی که پیش آمد، مساله اخباریگری بود.اخباریگری این بود که عده ای از بزرگان و محدث بزرگ مثل ملا امین استر آبادی و عده دیگری آمدند عقل را از حجت انداختند. اجماع را هم از حجت انداختند.گفتند: به قرآن و اخبار عمل می کنیم. قرآن هم گفتند: آن آیاتی که روایات معنا کرده،…و یک بخشی از آیات از کار افتاد. عقل را و اجماع را هم که رها کردند و یک جمود و خشکی در فقه اسلام پیش آمد…امروز ممکن است یکی از معیارهایی که بعضی ها به کار ببرند یک معیار جمود فقهی باشد. یعنی نرود ببیند که امام در مطالب دیگر چه گفته و با این جمود افراد کارا و مسلمان و متعهد را کنار بزند. این حذف کردن ها و کنار زدن ها، همه بر اساس معیارهای اول و دوم و سوم نیست که یک نفر بگوید من که آدم چاپلوس و متملق نمی خواهم که مشمول آن کلمه بشوم؛ من که یک آدم خود رای و خود محوری هم نیستم که مشمول آن کلمه بشوم؛ من یک آدمی که باصطلاح بخواهم یک چیزهایی را برای خودم عنوان بکنم و طرح بکنم و بگویم که این امور مطرح باشد که باند من است، تیپ من است، جمعیت من است، برادر و دوست من است، این طور هم که نیستم. پس بنا بر این معیارهایی که من انتخاب می کنم و گزینش، و کاری که من در تشکیلاتم می کنم دیگر اسلامی هستم،نه! ممکن است مذهبی باشد ولی یک مذهبی خشک باشد.نیروهای خادم به اسلام و انقلاب از درهای مختلف ممکن است کنار زده بشوند. گاهی از در تندروی ها و خود محوری ها رد بشوند و گاهی از راه جمود و به عنوان دین و مذهب و وظیفه اسلامی رد بشوند. تمام این ها لطمه به نظام جمهوری و خدمت به این نظام است…].
پاورقی:
یک نوع اخباریگری منحصربفرد در تبیین و تصویب قوانین و ایضا، انتصاب و انتخاب مدیران در 41سال سلطنت فقیه، حکمفرما است.
اخباریون در مقابل عقلیون؛ کسانی بودند و هستند که دربیان احکام اسلام و قرآن می گفتند: ما از خودمان حرف و سخنی نداریم؛ و جز قال الباقر و قال الصادق، در تبیین و تدوبن احکام و فتاوی و مقررات دینی، کلمه ای بر زبان نمی آوربم! آن ها عقل را در پروسه اجتهاد تعطیل کردند.
هر چند در مقابل اخباریون، عقلیون، باصطلاح باب اجتهاد و تفقه در دین را باز گذاشته و غیر از روایات، عقل و اجماع را هم در استنباط ازکتاب مرجع و پایه (قرآن)،دخالت می دهند،اما یک جمود و خشکی و انسداد و اخباریگری مستتر و پنهان سال هاست که برنظام حوزوی (بخصوص حوزه های علمیه نجف و کربلا و قم) سایه افکنده و ما اجتهاد و دریچه های ویژه ای ندیده ایم؛ هر چه بوده بیشتر رونویسی بوده، و یک دور باطل!
با تاسیس جمهوری اسلامی_که پایه و اساس آن اجرای فقه و دخالت و حضورش در تدوین و تصویب قوانین است_علاوه بر شدت و استمرار آن دور باطل، با پایه گذاری بدعت ولایت فقیه در دین، و سلطه فقیه بر مدیریت کشور، اخباریگری ویژه نظام ولایت ففیه نیز بر امور مسلط شد!
هر چند پیش از تاسیس جمهوری اسلامی مراجع و مجتهدین بنا بر اجتهاد و آرای خود گاهی هم احکام و فتاوی متفاوت صادر می کردند و مقلدین نیز بنا بر اختیار، از مرجع مقبول خود تمکین می کردند، و باصطلاح تفاوت آرا و آزادی انتخاب در میان بود، اما پس از انقلاب، همه امور حکومت از ذیل تاصدر، در اختیار ولایت فقیه قرار گرفت و از آنجا که در رساله های عملیه همه مراجع آمده است: که تقلید از مرجع اعلم واجب است،و چون الان در حکومت اسلامی هستیم و ولی فقیه برآن حاکم است، لذا او هم اعلم است و هم اطاعت از وی بر همه، و حتی دیگر مراجع تقلید و مجتهدین هم واجب است! و از آنجا که بنا بر الزامات زمانه و پیشرفت تکنولوژی، و باز شدن درهای آگاهی بر روی عوام، حکومت فقیه برای اداره امور با موانع و درهای بسته روبرو شد، لذا بنا بر همان قاعده فقهی خود فقهیان، که احکام را به اولیه و ثانویه تقسیم کرده اند یعنی مثلا: روزه واجب است(حکم اولیه) برای بیمار واجب نیست(حکم ثانویه)، آمدند برای رتق و فتق امور و باصطلاح تدبیر مدن، مجمع تشخیص مصلحت نظام را تاسیس کردند؛ که این مجمع اکثریت مطلق اعضای آن توسط ولی فقیه منصوب می شوند و لذا و بالطبع و در نتیجه تمامی تصمیمات مجمع، متاثر از عقاید و دیدگاه و نقطه نظرات ولی فقیه خواهد بود.و تجربه هم آن را اثبات کرده است. در حقیقت مصلحت ولی فقیه،همان مصلحت جامعه و مردم می شود!
هم چنین با در نظرگرفتن اختیارات شورای نگهبان-که اعضای این نهاد نیز خود منصوب ولی فقیه هستند-که تفسیرقانون اساسی را بر عهده آن ها گذاشته، و آن ها نیز طبق وظیفه شان(که همان قانون اساسی آن را بر عهده شان قرار داده)، نظارت بر انتخابات را، نظارت استصوابی تعریف و تفسیر کردند و آنرا اجرا.و با ادامه این روند، در طول این سال ها، از ورود افراد دانشمند، متخصص، ماهر، مدیر، مدبر، سالم و عاقل به عرصه مدیریت اجرایی و پارلمان جلوگیری کردند و یک جمود، قشری نگری، انجماد و انسداد و انحصار بر جامعه، دولت و حکومت حاکم شد.
فساد موجود، فاصله طبقاتی، و بوجود آمدن یک طبقه مرفه متعفن بی درد ویژه حکومتی و وابستگان و دوستان(خواص)، فقر و فحشا و اعتیاد و ورشکستگی اقتصاد، همه ناشی از همین تسلسل و دور باطل است. و از آنجا که دایره هر روز تنگ و تنگ تر می شود، و حفظ نظام_که همان حفظ حکومت ولی فقیه و شرکای آن است_ارجح است به حفظ اسلام و قرآن و مردم، لذا برای تداوم و ادامه حیات در یک دور باطل و سیکل معیوب برای جلوگیری از بک فساد بزرگتر،(طبق استنتاجات ففهی فقها!!)مجبور شدند یک فساد کوچک انجام دهند(همان تئوری: دفع افسد به فاسد!). و آنقدر ادامه پبدا کرد که دیگر معلوم نیست کدام فساد خرد است و کدام فساد کلان!!و این چنین شد که برای حفظ حکومت ولی فقیه و شرکا، بر خلاف نص صربح قرآن که کشتن و قتل یک فرد بی گناه را مساوی با قتل و کشتن یک جامعه می داند و آن را گناهی نابخشودنی، برای مصلحت و حفظ نظام، در اعتراضات آبان ماه، بی گناهان بسیاری به قتل رسیدند!
نهم دی نود و هشت
چنین روزی درچند سال پیش
11دی1358
کدام دادگاه حق داردبر خلاف قضاوت مردم قضاوت کند؟
روزنامه بامداد۱۱دی1358
بازرگان در پاسخ به موسوی خوئینی ها:
جناب آقای موسوی خوئینی!
جنابعالی روز شنبه ۸دی در اجتماع برابر سفارت سابق آمریکا بااشاره به افشاگری های دانشجویان پیرو خط امام و عنوان کردن سیاست گام به گام،به کنایه و واضح نهضت آزادی ایران را مورد اتهامات ناروا وحملات بی محابا قراردادید.
حقایق وواقعیت ها طوری است که دوستان نهضت واینجانب می توانیم جواب رسا به اظهارات شما ودیگران بدهیم ولی بنا به مصلحت مملکت وانقلاب از حق دفاع مشروع صرف نظرکرده به سوال ذیل اکتفا می نمایم:آیا آمریکا ودشمنان داخلی از سیاست بقول جنابعالی گام به گام بیشتر شادمی شوند یا از اینکه سازندگان ودست اندرکاران انقلاب اسلامی در حساس ترین روزها به جان یکدیگر بیفتند؟
خدا عاقبت ما را بخیر کند!
پاورقی:
موسوی خوئینی ها گفته بود:[روزنامه بامدادامروز۹دی1358]
[ملت قضاوت کرد،دادگاه حق قضاوت خلاف آن راندارد!
درافشاگری هاسرجنگ بااشخاص ندارند.و این چه سخن بیهوده ای است که بعضی از نویسندگان گفته اندبایدابتدااسنادبه مراجع صلاحیت دارتحویل داده شودو آنان بررسی کنندتااگرمصلحت بودافشا گردد.کدام مصلحت؟
سوال ملت ایران امروزاین است که این همه اسنادی که در مرکزاسنادساواک ایران وجود داشت کدامیک برای ملت ایران افشاشد؟ازسوی دیگر آیاافشای جریانات انحراف سیاسی و مبارزاتی دردادگاه انقلاب رسیدگی می شود؟مگر اشخاص رامی خواستندمحاکمه کنندکه به دادگاه ارجاع شود؟مگربحث محاکمه اشخاص است که دادستان انقلاب رسیدگی بکند…اگرملت درباره چیزی قضاوت کردکدام دادگاه حق داردبر خلاف قضاوت او قضاوت کند؟ ].
«جوسازی می کنند وخون بی گناهی رامی ریزند.جوسازی کردن خون علی راربختند!»[نقل قولی ازمهدوی کنی].امیرانتظام را هم به همین دلیل افشاگری های دانشجویان پیرو خظ امام و جوسازی ها دوران نخست انقلاب،ابتدا به اعدام،و سپس به حبس ابد محکوم کردند!
مسلم ومبرهن و واضح است که سحن موسوی خوئینی هاخلاف شرع، قانون، عرف و اخلاق است.آن هم در بحبوبه سال نخست انقلاب که مردم نمی دانستند چی به چی است؟
تاالآن هم مردم ما در کشف حفیقت و شناخت واقعیت های زمانه درقرنطینه هستند و با جوسازی و هیاهو و تبلیغات حکومتی و غیره سعی در جاانداختن آرای و احکام حکومت ولایت فقیه هستند.
موسوی خوئینی ها بعدهادادستان کل کشورشد!
و البته تاریخ هم قضاوت کرد و حق را به«مهدی بازرگان»داد؛ولی عاقبت مردم به خیر نشد!
یازده دی نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی درچند سال پیش
16دی1362
آقای خامنه ای خود را بیازمائید؛برای نفس مطمئه شما خوب است!
[کتاب در مکتب جمعه،ج7،ش 335 ]
سید علی خامنه ای(خطبه نماز جمعه):
[یکی از مهم ترین خصوصیاتی که در حاکم طاغوتی و درفرعون در قرآن مشخص شده است، استبداد است.استبداد واضح ترین نشانه حاکم طاغوتی است.معنای استبداد این است که آن کسی که اداره جامعه به دست اوست فقط به رای خود و میل خود متکی باشد. رای دیگران، میل دیگران مخصوصا میل مردمی که زمام امور آن ها به دست اوست در تصمیم گیری های او تاثیری نداشته باشد.مهم نیست برای او که مردم چه می گویند و چه می خواهند.مهم این است که رای و نظر خود او چیست. او چه می خواهد و چه می گوید. استبداد به رای برای اداره یک خانه هم عیب است چه رسد برای اداره یک جامعه و یک کشور. طبیعی است وقتی یک آدم با رای خود، با میل خود، با احساسات و غرایز و عواطف و هواهای نفسانی خود، بخواهد یک ملت را اداره بکند دچار اشتباه خواهد شد.غفلت ها، مستی های گوناگون، بی خبری ها و غرض ورزی ها در اداره امور مردم دخالت خواهد کرد و مصلحت مردم و مصلحت جامعه گم خواهد شد….در جامعه ای که اداره آن به دست یک رای یا آرای معدود یک عده آدم مستبد و خودرای باشد، از این آینده لازم که وسیله کمال آن هاست دور خواهد افتاد…در طول تاریخ هر جا که شما انحراف و بدبختی برای مردم سراغ دارید، اگر کاوش کنید یکی از عوامل عمده و گاهی تنها عامل برای بدبختی مردم، استبداد و دیکتاتوری زمامداران آن مردم بوده است… آدم مستبد عیبش فقط این نیست که مشورت نمی کند. مشورت هم نمی تواند گره ای از کار آن مردمی باز کند که در راس امور آن ها افراد مستبد قرار دارد].
پاورقی:
چندی پیش توئیتی از خامنه ای در رسانه ها منتشر شد که ایشان در عکس العمل به شعارهایی که علیه وی می دهند گفته است:«این برای نفس ما خوب است»!
الان بیش از30 سال است که زمام امور بدست خامنه ای است.ایشان فقط با یک عده معدود طرف مشورت است،عده ای که خود را حواریون خامنه ای می دانند،از نیروهای امنیتی تا سپاه، و افراد بیت رهبری،و تمامی راه های انتخاب از راه های قانونی(و قانون اساسی) بسته شده است و همه مدیران کلیدی و حتی خرده مدیران منصوب وی هستند.
آقای خامنه ای در این خطبه حدیث نفس امروز خود را بیان می کند.فلاکت و نکبت و فساد و بیچاره گی و ورشکستگی اقتصادی امروز کشور ما همه بخاطر آن است که جامعه ما به دست یک رای یا آرای معدود یک عده آدم مستبد و خود رای اداره می شود. و مصلحت آن ها مصلحت یک ملت بیان می شود!
آقای خامنه ای و حواریون وی در این سال ها صرفا با رویدادهای روزمره از احساسات مردم سواستفاده کرده و با جو سازی، موج سواری کرده و می کنند،(و از جمله در ماجرای کشته شدن قاسم سلیمانی). این عده معدود با قرنطینه کردن مردم و جلوگیری از بیان و انتشار عقاید آزاد و گسترش سانسور در مطبوعات و آلوده کردن سلبریتی ها، شبه روشنفکران، روزنامه نگاران و خبرنگاران به خودسانسوری و مادیات، مانع عرضه واقعیت ها و حقایق شده اند.
آقای خامنه ای اگر به اطاعت این مردم از خود اطمینان دارد،کافی ست فقط یکبار اجازه دهد و فراخوان دهد و بگذارد و تضمین دهد در مقابل خبرنگاران داخلی و خارجی مردم ما بدون هیچ ترس و واهمه و فشار نظرشان را نسبت به حکومت وی،حکومت ولی فقیه و شرکا، و اصل ولایت فقیه بیان کنند. یا یکبار دیگر به همان صندوق رای-که ایشان و نظام ولایت فقیه مدعی آن هستند که این نظام و مسئولین آن با رای مردم است که حاکمند و 40سال مدام یک عده معدود در دایره قدرت مدیریت را دست به دست می کنند-استناد کند و ازمردم بخواهند با: [آری یا نه] رای خود را به اصل ولایت فقیه و اسلام ولایت فقیه بدهند.
آقای خامنه ای یک بار هم که شده خود را بیازمائید این برای نفس مطمئنه شما خیلی خوب است!
شانزده دی نود و هشت
چنین روزی در چند سال پیش
17دی1361
17دی کشف حجاب؛ کلاه برداشتیم، روسری گذاشتیم!
[کتاب در مکتب جمعه،جلد6،ص 12 ]
هاشمی رفسنجانی(نماز جمعه ):
[مساله دیگری که به مناسبت امروز داریم،17دی است…به نام تمدن و به نام آزادی زن کلاه بسیار بزرگی بر سر خانم ها گذاشتند که الحمد الله داریم کم کم این کلاه را بر می داریم و به جایش روسری سرشان می گذاریم و این ها را به آن راه واقعی که آفرینش در پیش ایشان گذاشته و سعادتشان آنجاست به آن طرف داریم می بریم ].
پاورقی:
روزنامه جمهوری اسلامی در 19دی1366(یعنی6سال بعد) در خبری نوشت:
[براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی با بدحجابی و منکرات برخورد قاطع و قانونی می شود…با کلیه عواملی که مبادرت به تولید پوشاک خلاف شئونات اسلامی می کنند، برخوردی قاطع خواهد شد].
انقلابی که قرار بود،مردمش را به مقام انسانیت و کمال برساند و فقر را برچیند و عدالت اقتصادی برقرارکند،از همان ابتدا با ایدئولوژی«نصربالرعب» و اجبار و الزام و تحکُّم و نیروهای خودسر و باصطلاح«انصارحزب الله» به حجاب زنان-که نماد و هویت نظام ولایت فقیه است-حساس شد و گیر داد و نتیجه عکس گرفت.
نظام ولایت فقیه بر اساس همان احکام و صراحت قرآن که می گوید:«لااکراه فی الدین» و «فبشر عبادالذین یستعمون القول»، حتی به آیات حجاب هم استناد نکرد؛ و ازآنجاکه نظام ولایت فقیه،حکومت فقه است، خر را ول کرد و به پالان خر چسبید. اقدامی که تا الان (چسبیدن به پالان خر) در خیلی از موضوعات و رویدادها به شدّت ادامه دارد؛و نه تنها در این امر( باحجاب کردن نسوان از روی اختیار و از روی عقل و اندیشه) موفق نشد،بلکه مثل خیلی از موارد دیگر،حجاب نیز استحاله و مسخ شد.
اگر در گذشته«رضاخان پهلوی» با زور سر زنان«کلاه» گذاشت، «جمهوری آخوندی ولایت فقیه» هم خواست تا با اجبار و توسری سر زنان «روسری»بگذارد. و یک پدیده «حَچَلهَفت»-که نه حجاب است و نه بی حجابی- را نهادینه کند!
تاریخ انقلاب را که نگاه کنید، سخنرانی های ائمه جمعه و مسئولین حکومتی و مواعظ روحانیون در این جا و آن جا نشان می دهد که آنان در موضوع حجاب عکس العمل سلبی نشان داده اند و البته نتیجه عکس هم تا الان گرفته اند.(به برخی عکس های گرفته شده این جانب در پیوست نگاه کنید).فقط چون الآن در زمانه شبکه های اجتماعی، سرعت اطلاع رسانی اطلاعات آزاد و دوربین موبایل و ماهواره و اینترنت هستیم،عده ای خواستند در این میان و برای مقابله با مقابله «حکومت ولی فقیه و شرکا» در مورد حجاب پرستیژ«فعال حقوق زنان» و «حقوق بشر» و کذا و کذا برای خود دست و پا کنند؛که دراین وسط هم برخی-آن ها هم به کمک نهادهای پنهان و امنیتی و دولت سایه- (که حکومت برای خودش هم مخالف خوان هم تربیت و صادر کرده است!) لیدر شده و با کمک با صطلاح«رسانه های آن ور آب »رجز خوانی کرده و هل من مبارز می طلبند!! که علاوه بر مشکوک بودن حضور مستقیم و غیر مستقیم برخی از آن ها در ماجراهای قاچاق دختران و زنان و «پرستو سازی» در بیرون مرزها،باید گفت که فعالیت آنان در مورد حجاب «آب در هاونگ کوبیدن» است؛ چون آنچه مطالبه می کنند یعنی بازگشت به رژیم گذشته، و این منوط به براندازی جمهوری اسلامی است!
هفده دی نود و هشت
چنین روزی درچند سال پیش
18 دی 1360
هاشمی رفسنجانی؛تئوریسین جبهه انحصار
کتاب در مکتب جمعه،ج4،ص 177]
هاشمی رفسنجانی(خطبه نماز جمعه):
همانگونه که مستمعین ما انتظار دارند امروز بحث های من در هر دو خطبه مزبور به وحدت و استفاده از فرصت اعلان هفته وحدت است…شعار وحدت زیاد بوده و درخواست وحدت زیاد بوده و خواست همه است.اما این مساله باید باز بشود…همکاری با ابناء بشر از دیدگاه اسلام و قرآن روشن بشود…مساله اینکه مردم در سطوح مختلف باید با هم همکاری کنند تا چه حد می شود همکاری کرد و متحد بود و کجا نمی شود همکاری کرد و با کی می شود همکاری کرد و جای همکاری کجاست و مراحل و درجات همکاری و اتحاد و وحدت چیست؟…آنچه به ذهن خودم می رسد در رابطه با همکاری مردم با هم، چهار درجه اصولی را می شود فکر کرد: یک وحدت، دوم اتحاد، سوم اشتراک مساعی در بعضی از امور و چهارم زندگی و همزیستی مسالمت آمیز… اما ببینیم واقعا اتحاد و همکاری چقدر ممکن است و کجا می شود و حدود و درجاتش چقدر است؟…به نظر می رسد اتحاد واقعی و وحدت[ان هذه امتکم واحده] تنها بر محور یک مکتب حق که با فطرت انسان سازگار باشد، به صورت پایدار ممکن است… چهار رکن معمولا در یک گروه متحد در نظرگرفته اندکه این ها باید در آن ها باشد: وحدت، جهان بینی،وحدت عقیده یا ایدئولوژی؛ وحدت استراتژیک یا خط مشی کلی؛ وحدت تاکتیک یا وحدت در فروع و جزئیات… تاکیتک آن حرکت های مقطعی و عملیاتی است که انسان در برنامه انجام می دهد که فروع ما است و فقه مان است.فقها مشخّص تاکتیک اند و اصول و عقاید ما را، علم کلام و متکلمین تبیین می کنند و فلاسفه عالیمقام جهان بینی را تبیین می کنند. ایدئولوژی از جهان بینی در می آید.آن کسی که با ما در جهان بینی اختلاف دارد نمی شود با او اتحاد واقعی برقرار کرد….و اما فروع همین است باز.ما در گذشته همین انقلاب، همین چند سال بعد از پیروزی آزمایش کردیم که اگر اختلاف در فروع هم داشته باشیم نمی توانیم با هم متحد باشیم. داستان ما و لیبرال ها، داستان ما و بنی صدر، داستان ما با خیلی از گروهک هایی که خودشان را مسلمان می دانستند همین بود. ما می گفتیم اسلام فقاهتی، اسلامی که مجتهدین و کارشناسان تائید شده اسلامی تعیین بکنند، باید حاکم بر جامعه باشد. آن ها مسائل من درآوردی داشتند برای خودشان. سر هر چیز باهم اختلافمان می شد. به حجاب می رسیدیم اختلافمان می شد. به درس خواندن می رسیدیم اختلافمان می شد…سر هر مساله ای که بر خورد می کردیم که می خواست رنگ فقاهت داشته باشد آن دید با این دید فرق می کرد و به اختلاف کشیده می شد.
پاورقی:
صبغه الله و من احسن من الله صبغه(قرآن.بقره.138).
رنگ خدا بهترین رنگ است.
چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد
موسیی با موسیی در جنگ شد
چونکه آن رنگ از میان برداشتی
موسی و فرعون کردن آشتی
(مولوی)
رنگ فقاهت همان رنگ شش نفر از اعضای شورای نگهبان است که به اسلام و قرآن زده اند! و دین اسلام را از دریچه تنگ خود می بینند. و نظارت استصوابی (که از ورود نمایندگان مردم به پارلمان جلوگیری می کند) یکی از محصولات آن است.
از کجای قرآن و ازکجای آیه [واعتصموا بحبل الله] چنین نتیجه گرفته می شود که حبل الله همان اسلام فقاهتی است؟ و تبلور و مصداق عینی آن هم در این 40 سال این6نفر از اعضای شورای نگهبان است؟ که مانع ورود افراد با دیدگاه های مختلف در مجلس شده اند!
چرا نباید آن فرد کمونیست که برای این مردم شکنجه شده بود، زندان رفته بود، و حتی برخی هم اعدام شدند در پس از پیروزی این انقلاب سهم داشته باشد و نماینده یا نمایندگانی در مجلس؟ چه رسد به اینکه افرادی مسلمان با دیدگاه مختلف ولی غیر اسلام فقاهتی؟[ و به قول هاشمی رفسنجانی اسلام من در آوردی] وارد مجلس شوند؟
ازکجای اسلام و قرآن این طور استنباط می شود که مسلمان آن کسی است که اولا شیعه اثتی عشری است و ثانیا پیرو و مطیع محض اسلام فقاهتی؟ که تبلور آن پس از انقلاب، همان بدعت ولایت فقیه است! که 40 سال است داریم آن را تجربه می کنیم و نکبت و فلاکت فعلی کشور ما هم ناشی از همین انحصار اسلام فقاهتی است!
هاشمی رفسنجانی در این دیدگاه هیچ تفاوتی با مصباح یزدی ندارد.
هاشمی رفسنجانی پایه گذار و راس مثلث انحصار بود. او خود را مترادف و هم معنی اعتدال و اصلاحات می دانست!
هجده دی نود و هشت
چنین روزی در چند سال پیش
19دی 1366
دیه اش را می دهیم؛حفظ حکومت اسلامی مقدم بر همه احکام است؛حتی با کشتن مردم!!
روزنامه جمهوری اسلامی19دی1366
پاسخ رهبر انقلاب[خمینی] به نامه رئیس جمهور[خامنه ای] پیرامون اختیارات حکومت اسلامی
[جناب حجه الاسلام آقای خامنه ای رئیس محترم جمهور…من میل نداشتم در این موقع حسّاس به مناقشات پرداخته شود و عقیده دارم در این مواقع سکوت بهترین طریقه است و البته نباید ماها گمان کنیم هر چه می گوئیم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست،اشکال بلکه تخطئه یک موهبت الهی برای رشد انسان هاست.لکن صحیح ندانستم جواب مرقوم شریف و تقاضائی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم…از ییانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم واگذار شده و از اعم احکام الهی است و برجمیع احکام فرعیه تقدم دارد صحیح نمی دانید و تعبیر به آنچه که اینجانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی برخلاف گفته های اینجانب است. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است باید ارض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مقوضله نبی اسلام (ص) یک پدیده بی معنا و بی محتوا می باشد…باید عرض کنم که حکومت شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص)یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.آنچه گفته شده است تاکنون و یا گفته می شود ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است.آنچه که گفته شده است که شایعه است مزارعه و مضاربه و امثال آن ها با این اختیارات از بین خواهد رفت،صریحا عرض کنم که فرضا که چنین باشد این از اختیارت حکومت است و بالاتراز آنهم مسائلی هست که مزاحمت نمی کنم.]
پاورقی:
حکومت اسلامی از احکام اولیه اسلام وقرآن است که برای حفظ آن حتی می شود نماز و روزه و حج و مانند آن و دیگر احکام فقهی که در این سال ها فقها و مجتهدین و مراجع تقلید برای مقلدین خود تبیین و تدوین کرده اند را کنار گذاشت و به بایگانی سپرد! تا جایی که می شود(همانطور که در پاسخ به اعتراضات آبان 98انجام شد) انسان های بی گناهی را هم کُشت و در عوض نام«شهید» را بر آن ها نهاد و بابت آن هم «دیه» پرداخت کرد!!
به نظر می رسد آقای خامنه ای از محتوای این نامه و حُکم نهایت بهره را در این سی سال و اندی زمامداری مطلقه خود برده است.
باید در نظر داشته باشیم که ان قلت آقای خامنه ای پیرامون اختیارات ولایت فقیه در زمانی بود که تقریبا جانشینی آیت الله منتظری منتفی شده بود و خمینی حدود 2سال بعد فوت می کند و قانون اساسی جدید«ولایت فقیه» را «مطلقه» کرد و هر سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه را ملزم به اطاعت از ولی فقیه کرد. ایشان در مجلس خبرگان رهبری که-او را برخلاف قانون اساسی اول که هنوز تغییر نکرده بود و ایشان هم مرجع تقلید محسوب نمی شد- و در پاسخ و جواب به انتصاب خود-که خود را باصطلاح حقیر برای این مقام می داند و دارای عدم دانش فقهی لازم -گفت:آیا مثلا آقای آذری قمی بعد ازاین از من حمایت و اطاعت خواهد کرد؟(نقل به این مضمون).که در پرانتز این جا یادآوری می شود: آذری قمی ابتدا بشدّت و بطور افراطی از خامنه ای و اصل ولایت فقیه حمایت کرد، ولی بعدها به دلایلی به ایشان(خامنه ای) ان قلت کرد و مغضوب وی و یاران خودش در جناح راست شد و سپس در حَصر مُرد!
با توجه به اینکه مساله جانشینی آیت الله منتظری منتفی شده بود، به نظر می رسد طبق شواهد و نقل قول ها مثلث سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی و خامنه ای(جبهه انحصار)در صدد قبضه و نگهداری ولایت فقیه در بین خودشان بودند و از طرفی[سیّد]بودن هم شرط مخفی آن بود، با این رویکرد که ابتدا خامنه ای برای 10سال ولی فقیه باشد و بعد آن را به«سید احمد خمینی» تفویض شود، این جا دو پرسش برای کشف تاریخ مطرح است: یکی آن که آیا با توجه به این که در همان زمان خمینی قرار بود قانون اساسی تعمیم شود و از جمله در مورد اصل ولایت فقیه،آیا خامنه ای می خواست از همان زمان امام اختیارات خودش را قرص و محکم کند!؟! یا نه؟واقعا به آنچه در نامه و نماز جمعه نوشته و گفته اعتقاد داشت؛ولی بعداز انتصاب وی به ولایت فقیه، نهایت استفاده از این قدرت بی حساب و کتاب را-که کسی را حق استیضاح او نیست و می شود به اسم حفظ حکومت تمامی احکام اولیه و ثانویه اسلام و قرآن را تعطیل و تمامی دکّان هایی را که مراجع تقلید و مجتهدین حوزه برای برای مقلدین خود باز کرده بودند را تخطئه کرد-ببرد!(الله اعلم!؟).
نوزده دی نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
21دی1366
منافع ملی همان مصلحت «آقا»ست؛هر چه «آقا» بگوید!!
روزنامه جمهوری اسلامی21دی 1366
نخست وزیر[میرحسین موسوی] درپایان جلسه دیروز هیات دولت:
[پیام امام راه را برای برخورد حکومت اسلامی با مشکلات جهانی باز کرد!
هر نوع تفسیر غیر مرتبط نسبت به پیام امام می تواند منجر به خط و خط کشی گردد و نشان بدهدکه پیروان واقعی حضرت امام چه کسانی هستند… اهمیت این این پیام را شاید دستگاه های اجرایی بیش از همه نهادها و ارگان ها و بخش ها احساس کنند،چرا که در عمل بازوی اجرایی حکومت اسلامی، نظام اجرایی کشور است.].
پاورقی:
سخنان«میر حسین موسوی»در شرح پیام«خمینی» به «علی خامنه ای» در مقام ریاست جمهوری و حق دخالت حکومت اسلامی در تمامی تصمیم گیری ها-که آنرا اولی تر و واجب تر از حتی نماز و روزه و حج دانست- می باشد. و ما آن را در همین ستون[چنین روزی در چند سال پیش(19دی1366)با تیتر:«دیه اش را می دهیم،حفظ حکومت اسلامی مقدم بر همه احکام اسلامی است؛حتی با کشتن مردم!!»]،در تاریخ19دی 1398در همین جا منتشر کرده ایم.
آنچه که سبب شد تا خمینی این نامه را بنویسید،اولا: سخنان خامنه ای در نماز جمعه بود،که خمینی با آن مخالف بود. و ثانیا: دوگانگی و تضاد و اختلاف در تصمیمات مجلس و دولت با شورای نگهبان،که همه امور را می خواست با همان فقه ستنی خود تطبیق دهد، فقهی که برای جامعه امروزی نوشته نشده و از جامعیت و درایت و تیز بینی و با صطلاح به روز شدن، برخورد نبود و نیست. اما چون اختلافات سیاسی در میان نیروهای پیرو خمینی، اندک اندک آشکار و آشکارتر می شد، لذا در همه امور اثر خود را گذاشت و از جمله تصمیمات شورای نگهبان؛و برای همین بود که مجمع تشخیص مصلحت(که فاقد وجاهت قانونی بود،ولی بعدا در قانون اساسی جدید آمد)توسط خمینی تشکیل شد تا در مواردی که برای اداره کشور رای حکومت بر خلاف فقه رایج و فتاوی مراجع و فقها بود،بتواند تصمیم نهایی را بگیرد.اما آنچه بعد از فوت خمینی انجام شد عکس آن بود.با تصویب قانون اساسی جدید که ولایت فقیه را«مطلقه»کرد و سه قوه:قضائیه و مقننه و مجربه را موظف کرد که از وی اطاعت کنند.یعنی همان راهکاری که بعدا «حکم حکومتی» نامیده شد.ولی فقیه بعدی(علی خامنه ای)آن را در هر جا که خواست دخالت داد و چون هم مجلس،هم مجمع تشخیص مصلحت، هم شورای نگهبان و هم مجلس خبرگان رهبری مستقیم و غیر مستقیم منصوبین خودش بودند، و ایضا علاوه بر این، اکثر مقامات کلیدی در مدیریت و اداره کشور که منصوب وی هستند، لذا آنان چاره ای جز اطاعت دستور نداشته و جرات مخالفت با وی را هم ندارند!
تصویب لوایح دو گاته مربوط به نظام بانکی بین المللی،ورود زنان به ورزشگاه ها و مساله موسیقی و آلات موسیقی،حجاب زنان و مثل آن،ازجمله مشکلات و موانعی است که باصطلاح حکومت و حاکمیت با آن روبروست و باید تصمیم قاطع و نهایی را بگیرد. اما از آنجا که امنیت و منافع آن ها(منصوبین خامنه ای)مترادف با امنیت و منافع ملی کشور معنی می شود و شده است، و مساله حقوق بشر،حقوق مردم و حقوق شهروندی باصطلاح کشک است و برای آنان اهمیت ندارد.لذا برای حفظ خود و حفظ نظام و بودن دائم بر سرقدرت،به نام دفاع از شرع، واسلام وقرآن،از هر وسیله غیر مشروع هم استفاده کرده و می کنند؛که باصطلاح آن را «دفع افسد به فاسد»می گویند!!
در سی و اندی سال حکومت خامنه ای-که همیشه متکلم الوحده بوده و خود را در معرض پرسش خبرنگاران قرار نداده- از آنجا تمامی اعضای نهادهای تصمیم گیر کشور،اکثریت قریب به اتفاق آن ها،منصوب خامنه ای هستند، و باصطلاح از ذوب شدگان و حواریون«آقا» هستند، لذا مصلحت ایران و مصلحت مردم، همان مصلحت «آقا» است. هرچه آقا بگوید!!
بیست و یک دی نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
23دی1366
شورای نگهبان یا شورای گیوتین؟!
روزنامه جمهوری اسلامی23دی1366
حجت الاسلام والمسلمین امامی کاشانی سخنگو و عضو شورای نگهبان دیروز طی یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد:فتوای اخیر امام امت دست شورای نگهبان را در تصصویب طرح و لوایح بازکرده است…یکی ازمسائل بسیار پراهمیتی که باید اتفاق می افتاد،به وقوع پیوست و آن مساله نقش حکومت اسلامی و اختیاراتی است که حکومت اسلامی در وضع قوانین دارد…با مطلبی که اخیرا امام در مورد جواب رئیس جمهور فرمودند به نظر من مساله را حل کرد… حکومت اسلامی می تواند بگوید به مصلحت جامعه این قضیه باید به چنین صورت باشد… در رابطه با مرجع تشخیص آن چیزی که ما در مبانی فقهی داریم به عنوان ولی امر است که می گوید ولی امر می تواند این کارها را انجام دهد و به عبارت دیگر همان حکومت اسلامی است…مسلم است نظر ولی امر برای شورای نگهبان که منصوب ایشان است حجت شرعی است و به آن باید عمل کرد.
پاورقی:
در دو شماره گذشته در باره نامه خمینی در پاسخ و مخالفت به سخنان خامنه ای در نمازجمعه و نظر میر حسین موسوی به عنوان نخست وریر، اجمالا توضیح داده ایم. شما را به آنجا احاله می دهم .
تمام نکبت و فلاکت و پس رفت و عقب گرد و در جا زدن و از قافله عقل و تمدن و پیشرفت دور ماندن همین مساله ولایت فقیه و شورای نگهبان،یا بهتر است بگوئیم شورای گیوتین می باشد.
از دل اسلام و قرآن فرق و مذاهب متعدد متولد شده است و متولی های آن (به قول قرآن یومن ببعض و یکفر ببعض) متاثر از محیط و فرهنگ و جغرافیای خود(و باز به قول قرآن برخی آیات را محکم و برخی را متشابه)فتاوی و احکام مختلف و متضاد و متناقض صادر کرده اند. که این روند تا آن زمان که در اداره حکومت نقش آفرین نباشد و فقط محدود به مقلّدین و متشرعین خودشان باشد، مانعی نیست؛ ولی انسداد و استبداد و استحمار و انگیزاسیون اسلامی (و جنگ72ملت) زمانی آغاز می شود (و یا بهتر است بگوئیم که پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران آغاز شد) که در پس از پیروزی انقلاب اصل ولایت فقیه مسلط بر جان و ناموس و ارض مردم شد. یعنی طبق آنچه در همین سخنان امامی کاشانی هست مصلحت یک جامعه را ولی امر تشخیص می دهد که در قانون اساسی برای تصویب قوانین و در عدم مخالفت آن با شرع و باصطلاح اسلام و قرآن(و دراصل آنچه روحانیون در دروس حوزه به نام فقه خوانده و تدریس کرده اند)، نهادی به نام شورای نگهبان تاسیس شد که نظر نهایی را و مصلحت 80 میلیون ایرانی را باید آن ها تشخیص دهند و بعد هم تصویب نظارت استصوابی به نظام مدیریتی در اداره کشور گَندی زدندکه بوی تعفن آن در حال حاضر به ماجرای شلیک موشک خودی به هواپیما مسافربری با آسمان ریسمان بافتن برای لاپوشانی آن و دروغ پردازی های مکرر(که لابد مصلحت ولی امر براین منوال بوده که با این دروغ چنین جنایتی را اگر بشود ماست مالی کرد تا آن شارلاتانیرمی که در پروگاندای کشته شدن قاسم سلیمانی از شهدش مدهوش شده بودند!!گم نشود)مشهود است.
اگر داعش،طالبان و القاعده و مانند آن را دست ساز نهادهای قدرت در جهان سیاست بدانیم،باز علت و اصل آن به مبانی ولایت فقیه بازگشت دارد.چون آنجا هم یک نوع ولایت فقیه با قرائت خاص خودشان حاکم است. در حالی که در بحث ایجاد حکومت اسلامی در دنیای مدرن و سرعت و انتقال آگاهی و تکنولوژی زمانی می تواند مطرح باشد و یا حداقل محلی از اعراب داشته باشد که احزاب اسلامی در کشورهای متبوع خود با دیدگاه ها و قرائت های خاص خود از اسلام وقرآن در یک نظام برابر و عدالت محور و سکولار برنده انتخابات شوند و دیدگاه و برنامه های خود بر پایه همان عقاید دینی را در عمل برای رای دهندگان خود به منصه ظهور برسانند!
بیست و سه دی نود و هشت
محمد شوری( نویسنده و رونامه نگار)
چنین روزی درچند سال پیش
25دی1357
آن که گفت نه؛به جمهوری اسلامی!
روزنامه آیندگان 25 دی1357
نامه سرگشاده مصطفی رحیمی به خمینی درسال1357:
چراباجمهوری اسلامی مخالفم؟
[…آیا می توان ادعا کرد همه شهیدانی که درسال های سیاه با خون خود نهال انقلاب را آبیاری کرده اند،طرفدارجمهوری اسلامی بوده اند؟…عنوان کردن جمهوری اسلامی در زمان ما با روح دمکراسی گونه ای که در زمان حضرت محمد(ص) و خلفای راشدین برقرار بود،منافاتدارد… آن چنان‌ که من می‌فهمم، جمهوری اسلامی یعنی آن که حاکمیت متعلق به روحانیون باشد.].
پاورقی:
مصطفی رحیمی جامعه‌ شناس، استاد دانشگاه،نویسنده و مترجم. او با تالیف کتاب «اصول حکومت جمهوری»_که در آستانه همه پرسی قانون اساسی منتشر شد_به تبیین جمهوری مطلق بدون هیچ پسوندی پرداخته است. وی در سال 60 به علت نوشتن متنی باعنوان«عصرانه حکومت قانون» بیش ازسه ماه در بازداشت بود. وی در تاریخ ۹مرداد ۱۳۸۱درگذشت.
مرتضی مطهری در پاسخ به ایراداتی که برخی روشنفکران به واژه جمهوری اسلامی گرفتند، در کتابی که از وی بنام [پیرامون انقلاب اسلامی] منتشر شده،در پاسخ به پرسش مجری تلویزیون گفته است: [ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خود در راس دولت قرار بگیرد و عملا حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی،یعنی کشوری که در آن مردم اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته اند…نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم…تصور مردم ما از ولایت فقیه این نبود و نیست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بدست گیرند…اما آنجا که از حکومت طبقه روحانی نام بردید، گویا در بیان شما میان حکومت اسلامی و حکومت طبقه روحانی اشتباه شده است.می پرسم از کجای واژه اسلامی مفهوم حکومت روحانیون استفاده می شود؟…آیا واقعا روشنفکران ما آنگاه که با مفهوم جمهوری اسلامی روبرو می شوند یا این کلمه را می شنوند جمهوری به اصطلاح آحوندی در ذهنشان تداعی می شود؟…].
در عمل و خیلی زود، با تصویب اصل ولایت فقیه،جمهوری اسلامی به جمهوری آخودی تبدیل شد. و به تعییر آیت الله منتظری سلطنت فقیه!
برخلاف سخن مرتضی مطهری، و در تناقض و تضاد با سخنان فوق، خمینی در دی ماه66 با نوشتن نامه ای به خامنه ای پیرامون ماهیت حکومت اسلامی نقش و قدرت و اختیار ولایت فقیه را همطراز با پیامبر اسلام دانست! و حفظ آن را حتی واجب تر از نماز، روزه و حج!
خمینی با نوشتن این نامه رسما در جمهوری را گل گرفت و به آن ققل محکمی زد! و در ادامه و دربازتاب این نامه،کنفرانس ها و مصاحبه ها و تحلیل ها انجام شد، تا جایی که احمد جنتی_که از آن زمان تا کنون در شورای نگهبان(شورای گیوتین)فعال ما یشا است گفت:[ولی امر مسلمین یکی از وظایفش این است که علیرغم تمایل مردم، اگر لازم باشد حکمی صادر کند.آنجا هم که ولی فقیه حکومت می کند با اتکای به اسلام شناسی و عدالتش دقت می کند، آنجایی که لازم باشد مشورت می کند و مصلحت را تشخیص می دهد. او بعد از تشخیص مصلحت، امر می کند. مردم چه بخواهند و چه نخواهند باید آن را اجرا کنند. اینجا دمکراسی غرب نیست که آرای مردم اجرابشود، ولایت مطرح است.].
باتعمیم قاتون اساسی درسال68 و اضافه نمودن قید مطلقه بر ولایت فقیه و با تفسیرنظارت بر انتخابات به نظارت استصوابی آخربن میخ هم به تابوت جمهوری_که درهمان سال نخست انقلاب ابتدا به کما رفت و بعد مرحوم _ زده شد.
درسی و اندی سال حکومت خامنه ای، نهادی که بتواند او را ملزم به پاسخگویی کتدو یا وادار به استعفا و ایشان را استیضاح و برکنارکند،وجود ندارد.حتی اختیار تغییر قانون اساسی را هم به ایشان و اصل ولایت فقیه داده اند!!
بیست و پنج دی نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
26دی1366
گره کورکشور ولایت فقیه است
روزنامه جمهوری اسلامی26دی 1366
هاشمی رفسنجانی(نمازجمعه):
[مشروعیت کل نظام از منصب ولایت گرفته می شودوچون امام معصوم الان نیست،نایب امام هست و نایب امام معصوم هم فقهای واجد شرایط هستند و در میان فقهای واجد شرایطُ آن کسی که مردم پذیرفته اند و با موازینی که خودمان قبول و تعیین کردیم آن مقام رهبری می شود.وخبرنگاران و تحلیل گرانی که اکنون صحبت از قدرت مطلقه می کنند و می خواهند استبداد را نتیجه گیری بکنند،خیلی کور خواندند،خیلی بد می فهمند و مساله این نیست.ببینید همان ولایت فقیه با همان قدرتش این نظام دمکراسی را باب کرده است.شوراها،و مجلس و رای وجود دارد.تصمیم گیری از مردم شروع می شود ولی این ها در درون خودش روح ولایت را دارد و با اجازه ولایت این کار را می کند.پس زندگی،زندگی دمکراسی است.حرکت،حرکت بر محورافکارعمومی مردم است که درانتخابات ماظاهرمی شود. رئیس جمهورماباانتخابات مردم است. رئیس دولت ازطریق مجلس و رئیس جمهور درمی آید که مجلس و رئیس جمهور را مردم انتخاب کردندو حتی رهبر درقانون اساسی ماکه بعد از اینکه شرایط آن را داشته باشد از طریقق مجلس خبرگان تائید می شودکه مجلس خبرگان را مردم انتخاب کرده اند.پس می بینید دمکراسی به صورت بهتر از غربی ها وجو داردو قدرت مطلقه ای که اینجا مطرح است که این حق برای ولی فقیه است و ایشان است که باید اجازه این کارها را بدهد،نه اینکه نظام می خواهدبطرف دیکتاتوری واستبداد برود.این مجموعه سالم حاکمیت مردم برمردم بااجازه ولی فقیه همانطور که به راه افتاد ادامه خواهد داشت و راه ما هم همین است.].
پاورقی:
واقعیت این است که خمینی و حواریون خاص وی سر مردم و انقلاب57کلاه گشادی گذاشتند.در ایام انقلاب،ابتدا شعاراستقلال آزادی حکومت اسلامی می دادند،و چون از آن حکومت روحانیون استنتاج شد، برای آن که انقلابیون ودیگر مخالفین را گمراه یا قانع کنند،به یکباره بجای آن،شعاراستقلال آزادی جمهوری اسلامی جایگزین شد،تا بگویندبه جمهوری -که از آن حکومت مردم و براساس آرای مردم استخراج می شود-اعتقاد داریم.منتهاکمترکسی بودکه بگویدازاین اسلام هزارقرائت و تفسیرمتفاوت هست.وبااین استدلال که مردم مسلمان هستند،حکومت هم باید بر اساس اسلام اداره شود و در نتیجه قرائت روحانیون حاکم،قرائت حاکم و قرائت رسمی اسلام شد و با تصویب اصل ولایت فقیه که دکان مراحع تقلید را هم تعطیل کرد،فقط قرائت یک فرد از اسلام درمصلحت کشور و تصویب قوانین قابل قبول شد و با حق اختیار وی درعزل و نضب مدیران کلیدی کشور و منصوبین وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و اعضای شورای نگهبان و قانون نظارت استصوابی، دیکتاتوری و استبداد و سلطنت فقیه رسمی قانونی شد!!
گره کورکشور ولایت فقیه است که بابرچیدن آن،راه اصلاح هم باز می شود.
بیست و شش دی نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
27دی1366
ازاختیارات جنتی؛ تصرف درشئون مردم!
روزنامه جمهوری اسلامی27دی 1366
متن سخنان آیت الله جنتی پیرامون ولایت فقیه و حکومت اسلامی:[پیامر علاوه بر اینکه مسئول دریافت تبیین وابلاغ رسالت الهی و پیام های خداوند است،مسئولیت دیگری دارد و آن اداره امورمسلمین است…این مقام ولایت پس از پیامبر بزرگ اسلام به دلیل آن که قهرا اسلام باید حکومت داشته باشد و اسلام بدون حکومت نیست و مشکل است و ظاهر و صورت خود به خودبه امام معصوم منتقل شد… در زمان غیبت امام معصوم این ولایت باید باشد. چون یک دینی که می خواهد تا قیامت باقی بماند و باید خود به خود همه احکامش قابل اجرا باشد، حکومت می خواهد.نمی شود اسلام باشد و حکومت نباشد…پس اسلام حکومت می خواهد و این حکومت باید دست کسی سپرده شود و این جامعه باید یک ولی داشته باشد و این ولی بر اساس مسائل قطعی اسلام باید یک امام عادل آشنا به مسائل اسلامی،آشنا به مسائل زمان و قادر بر اداره امور مردم با آن شرایطی که این پست حساس اقتضامی کند باشد…. وقتی علمایی پیدا شدند که با رعایت شرایط زمان و شناخت این شرایط و شناخت نیازهای مردم متناسب با منطقه و زمان قانون وضع کنند و حق قانونگذاری در این حد را ازجانب خدا دارند، مسائل حل می شود…ما الان دوران الفبای حکومت اسلامی را طی می کنیم و باید سال ها بگذرد تا این رشته تکامل پیدا کند تا مردم و مردم دنیا بفهمند که چگونه اسلام می تواند در عصر ها و قرن ها حکومت کند….همانطور که امام بزرگوار هم در نامه شان مطرح کرده بودند مساله حکومت اسلامی اهّم واجبات اسلامی است…یکی از اختیارات حاکم اسلامی اختیار قانونگذاری متناسب بر شرایط زمان مکان و یا مصلحت همه جانبه جامعه اسلامی است. از اختیارات دیگر تصرف در شئون مردم است در آنجا که به صلاح جامعه باشد ولی علیرغم میل مردم…ولی امر مسلمین یکی از وظایفش این است که علیرغم تمایل مردم اگر لازم باشد حکمی صادر کند. آنجا هم که ولی فقیه حکومت می کند با اتکای به اسلام شناسی و عدالتش دقت می کند، آنجایی که لازم باشد مشورت می کند و مصلحت را تشخیص می دهد او بعد از تشخیص مصلحت، امر می کند. مردم چه بخواهند و چه نخواهند باید آن را اجرا کنند. اینجا دمکراسی غرب نیست که آرای مردم اجرا بشود، ولایت مطرح است].
پاورقی:
احمد جنتی و مانند ایشان ازجمله منصوبان علی خامنه ای هستند که بیش از سی و اندی سال ثابت در مرکز قدرت قرار دارند. و هیچ نهادی هم برای استیضاح و برکناری آن ها نیست. آن ها می توانند برخلاف خواست مردم، مصلحت مردم را تشخیص دهند!
گماشتگان رهبری به عنوان فقیهان در شورای نگهبان به خود حق می دهند و این اجازه را به خود داده اند تا براساس نظارت استصوابی هرکه را بخواهند با دستاویزی_ازجمله مخالفت با مقام رهبری_ مانع ورود آنان به مجلس قانونگذاری شوند. به نحوی که اخیرا شورای نگهبان (گیوتین)حدود 150نماینده فعلی مجلس را رد صلاحیت کرده است. و یا در مجمع تشخیص مصلحت نظام که اکثریت اعضای آن منصوب ولی فقیه هستند، به عنوان مشاور مقام رهبری مصلحت اراده همایونی یعنی حضرت آقا را لحاظ می کنند. این فقیهان و مشاورین رهبری و نمایندگان وی در این جا و آن جا، مثل ائمه جمعه بر اساس اختیاراتی که حکومت به ولی فقیه می دهد (که از نظر خمینی در نامه معروفش به خامنه ای قدرتش همطراز پبامبر است) این حق را به خود می دهتد تا بر خلاف میل و تمایل مردم در شئونات مردم دخالت کنند. آنان امر می کنند و باید اجرا شود!
بیست و هفت دی نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

#چنین_روزی_در_چند_سال_پیش(مجموعه #آذر)
درمجموعه آذر ماه به موضوعاتی مانند:ماجرای #مک_فارلین، #ایران_گیت،#مذاکره با آمریکا، #برجام،واحدنهضت های آزادیبخش #سپاه پاسداران، #صدور_انقلاب، #قتل_های_زنجیره_ای، #دولت_سایه، #واجا، #سربازان_گمنام، #قوه_قضائیه،پیام 8ماده ای، #قلعه_حیوانات،مشاوران نهادهای حکومتی،قانون اساسی،فساداقتصادی، #خمس، #مالیات، #ولایت_فقیه، #قائم_مقام رهبری،اعتراف گیری دزندان ها،محمدی ری شهری، #سعید_امامی #حسین_شریعتمداری، #آیت_الله_منتظری، #سید_مهدی_هاشمی، #امید_نجف_آبادی،قربانی فر،علی هاشمی،محسن کنگرلو، #فروهر، پوینده،محسن میردامادی، #سید_احمد_خمینی،هاشمی رفسنجانی،سیدعلی خامنه ای و،،..پرداخته ایم.
آنچه دراین مجموعه درپاورقی های مرور #مطبوعات دهه های گذشته می خوانید، براساس دیدگاه و تجربه حضورنویسنده درانقلاب57 است.
گفتنی است ایام دی ماه بطورروزانه رادر #تلگرام وفیس بوک اینجانب و هم چنین #تریبون_زمانه مشاهده کنید.
#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
سی ام آذرنودوهشت
t.me/shourimohammad
https://www.facebook.com/assize.mahkame/

چنین روزی در چند سال پیش
8آذر1367
اطلاع دهنده ماجرای مک فارلین به آیت الله منتظری اعدام شد!
روزنامه رسالت،8آذر1367
شش روحانی نمابه جرم فساد اخلاقی ومالی اعدام شدند.جرم معدومین ابتلای شدیدبه فساد اخلاقی ومالی وتشکیل باندفساد برای گمراه ساختن افراد بوده است.حکم دادگاه ویژه روحانیت ازتاریخ 15/8/67تا5/9/67 متناوبادراین مجرمین اجراگردیده است.
اسامی روحانی نماهای معدوم به قرارریراست:1-محمدحسن مشکور.2-حسین کاظم عرب.3-فتح الله امیدنجف آبادی.4-حسن رسایی.5- سیدعلی نقی اثنی عشری معروف به زمانی6- سید علی نقی خاوری لنگرودیو سه تن ازمرتبطین آن’هابه اسامی روبرت رستاخی،بهمن رحمانی، بهروز قهرمانیان.باتوجه به اقاریر صریح متهمین سرانجام باحکم ریاست محترم دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم گشته که حکم صادره ازمورخه 15/ 8/ 67تا5/9/67به طور متناوب به اجراگذاشته شده است
پاورقی:
درمورد اسامی فوق(به جز امید نجف آبادی)اطلاعی ندارم و نمی شناسم.اما درمورد امید نجف آبادی،روزهای آخری که از زندان دادگاه ویژه روحانیت در اوین بیرون آمدم وباصطلاح آزادشدم و قدم درزندان بزرگتری به نام ایران گذاشتم، دراواخراسفند66 دریک سلول(باتعداددیگری از زندانیان)باایشان هم سلول شدم. قبراق،سرحال و ورزش روزانه که به طور مرتب انجام می داد.
وانگشتان پاکه خون مردگی داشت!
امیدنجف آبادی مجتهد بود و در ابتدای انقلاب57،از سوی خمننی حاکم شرع بود. او حکم اعدام میراشرافی(ازسرمایه داران معروف دوره پهلوی و از عاملین کودتای28مرداد علیه دولت ملی مصدق)راداد.واجراکرد.
در مورد اعدام میراشرافی گفته شد خیلی به خمینی توصیه و فشار آوردند که حکم اعدام را نقض کند وجلوی آن را بگیرد. گفته شد که موفق هم شدند اما قبل از رسیدن پیام خمینی،او اعدام شد!
در ماجرای اعدام سید مهدی هاشمی هم همین روال تکرار شده است.امابا دیررساندن پیام خمینی،سید مهدی هاشمی اعدام شد.که البته ری شهری آنرا تکذیب می کند!
در ماجرای احضار سید مهدی هاشمی به وزارت اطلاعات(و سپس زندانی کردن وی ودر نهایت اعدام ایشان)،ابتداصرفادر مورد ماجرای قتل شمس آبادی بود،اما برای هرچه بیشتر حجیم کردن پرونده، به ماجرای کهنه شده که دردادگاه منسوخ شده و حکم آن داده شده بود،(مثل ماجرای ترور رئیس کمیته اصفهان،مهندس بحرینیان،که گفته شده عامل موساد بوده است!و امید نجف آبادی درآن دخیل بوده)آویزان شدند.
امید نجف آبادی(که نام وی به همراه چند تن دیگر به جرم فساد اخلاقی و.تشکیل باند فساد یکجا آمده است)اتهام اصلی اش ورود به ماجرای مک فارلین است.که پنهان ماتده است!
روال مرسوم درزندان های نظام ولایت فقیه در مورد زندانیان سیاسی،این است که اول فردی را زندانی می کنند و سپس در درون زندان؟ برای او جرم واتهام بخصوص درموردمسائل اخلاقی( که درمورداکثرزندانیان به این راه ختم می شود!!) پیدامی کنند.
آنچه در مورد امید نجف آبادی،که آنرا پنهان می دارنداطلاع رسانی ماجرای ورود مخفیانه مک فارلین (مشاور امنیتی ریگان رئیس جمهوری آمریکا)به ایران و ملاقات مخفی ومذاکره(درواقع معامله)بابرخی مقامات نظام ولایت فقیه است که به ماجرای «ایران گیت»معروف شد.
آیت الله منتظری درکتاب خاطرات خود ودرپاسخ به سوال می گوید:
سوال:یكی ازمسائلی كه در ارتباط باجنگ ايران وعراق در رسانه های داخلی و خارجی انعكاس وسيعی يافت ماجرای سفر محرمانه مقامات آمريكايی به ايران و پيامدهای پس از آن بود؛لطفابفرماييدآياحضرتعالی از اين سفراطلاع داشتيدياخير؟ چه كساني دراين ماجرانقش داشتند وچگونه خبرآن فاش گرديد؟
آیت الله منتظری پاسخ می دهد: «اين ماجرايك جريان سرِّی بود، شخصي به اسم «منوچهر قربانی فر»اهل ايران دلال و واسطه خريداسلحه وآدم ثروتمندی بود، اين شخص رفته بودخارج وباهمه اينهامربوط بود، باآمريكاو كشور های خارج ارتباط داشت.اين شخص با«مك فارلين»نماينده ريگان آمده بود ايران،اينطوركه من شنيدم دكترمحمدعلی هادی هم ازطرف مسئولين باآنان تماس می گيرد،من اينهاراخبرنداشتم، مامور خريد اسلحه هم يك نفربه اسم«محسن كنگرلو»يكی از اعضای سپاه بود،او واسطه بوده كه«منوچهر قربانی فر»برای آن هااسلحه وقطعات خريداری كند، اين اسلحه و قطعات راآمريكا داشته، و آمريكامی خواسته بدين وسيله باايران رابطه برقرار كند.قربانی فربه ضمانت كنگرلو پول اجناس راداده بوده وكنگرلو دروقتی كه می بايست پول را بدهدنداده بودوكارآنان به مشاجره كشيده بود.بعدآقای قربانی فردو تانامه به آقای كنگر لومی نويسدكه يكی ده صفحه وديگری نوزده صفحه بودو فتوكپی آنهاراخودآقای قربانی فربه عنوان اينكه من قائم مقام رهبری هستم به وسيله مرحوم آقای اميدنجف آبادی برای من فرستادودرواقع بانوشتن اين دو نامه جريان رالوداد،چون آقای محسن كنگرلوبه وعده هايی كه به اوداده بود عمل نكرده بود، البته محسن كنگرلوهم يك واسطه بوده؛بعدازاينكه اين نامه هادست من رسيدتازه فهميدم كه يك چنين جريان وقراردا
دوارتباطی بوده است ومك فارلين و هيات آمريكايی باقربانی فربه تهران آمده اندو سلاح آورده اندبالاخره چون اينهاحرفشان شده بودمن فهميدم كه چنين قضيه ای هست ودر اين ميان معلوم شدردپای اسرائيل هم درميان بوده است و اصلا اشكال من اين بودكه چرا بايدكاربه جايی برسدكه ما خواسته باشيم با اسلحه اسرائيلی باعراق بجنگيم.بعدآقاي هاشمی رفسنجاني كه پيش من آمدمن به او اعتراض كردم كه چراقضيه مك فارلين رابه من نگفتيد؟خيلي تعجب كردو گفت:«شمااين قضيه راازكجا فهميديد؟!» گفتم:«ازهركجا فهميدم،چرااين قضيه رابه من نگفتيد؟»
گفت:«قصدداشتيم اين قضيه را بعدابه شمابگوييم»؛بالاخره من اعتراض كردم كه چرا خودسرانه اين كارهارامی كنيد،و آن هاناراحت بودندكه چرامن اين مسائل رافهميده ام ».
سوال:
آیادرجلسات سران،اين مساله مطرح نشده بود؟
پاسخ آیت الله منتظری:«درآن جلسات كه من بودم مطرح نشده بود،ماجراراازدونامه اعتراض منوچهر قرباني فربه محسن كنگر لوكه فتوكپي آن هارا برای من فرستاده بودباخبر شدم ».
سوال:آيامرحوم امام(ره)درجريان اين معامله بودنديانه؟
پاسخ آیت الله منتظری:
«من درست نمی دانم كه مرحوم امام(ره)در جريان اين مساله بودنديانه،ولي من پس ازآنكه اين جريان راشنيدم رفتم به بيت مرحوم امام وجريان رابرای حاج احمدآقا گفتم،اوخيلي تعجب كردكه شماازكجادرجريان قرار گرفتيد؟گفتم:«ازهرجا، بالاخره اجنه به من خبرداده اند! ».
گفت:«خوب گاهی اين اجنه كه برای شماخبر می آورنداين خبرها رابنويسيدوبرای امام هم بفرستيد»!
گفتم:«بالاخره اينگونه نيست كه من درجريان قرارنگيرم»،ولی آقايان ازاينكه من به طوركامل همه اين جريان رامي دانم خيلي ناراحت بودند »
هشتم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چند سال پیش
9آذر1377
حسین شریعتمداری؛ مامور غیر معذور دولت سایه!
روززنامه کیهان،9آذر،سال 1377
حسین شریعتمداری(مدیرمسئول روزنامه کیهان)
مامورمعذور!
«حتی دردورترین،نقاط ذهن نیز نمی توان این توهُّم راجای دادکه عاملان قتل فروهرازنیروهای انقلابی بوده اند!واساسامنظقی نیست که نیروهای انقلابی دست به اقدامی علیه انقلاب بزنند!بلکه به وضوح می توان گفت:که عامل یاعاملان قتل دریک برنامه حساب شده وباهدف بدنام کردن نظام ونیروهای انقلابی برای دست زدن به این اقدام زشت ماموریت داشتند.وحتی باقاطعیت می توان گفت که عاملان قتل،با شخص فروهروهمسرش نیز دشمنی نداشته اندوفقط درپی یک ماموریت علیه نظام وانقلاب وارد این ماجراشده ونقش مامور معذور را بازی کرده اند!..آمریکا بعدازناکامی ازهیات13نفره و خروش مردم علیه این هیات و برنامه های پشت پرده آن بایستی به ایجادیک حادثه موازی دست می زدکه ازیک سو افکار عمومی راتحت الشعاع قرارداده وازتوجه به ماجرای مرموز هیات 13نفره آمریکایی منصرف کندو ازسوی دیگر نیروهای انقلابی را مورد اتهام قرارداده و خروش آنان علیه حضورهیات13 نفره را خروشی بی منظق،آدم کش وتنگ نظرجلوه دهد».
پاورقی:
اما خیلی زودمکرخداوندگریبان حسین شریعتمداری(که مامورغیر معذوردولت سایه ویکی ازجعبه سیاه های نظام ولایت فقیه می باشد)راگرفت وبوسیله همان شنودی که بخش دیگری ازواجا درمنزل مرحوم فروهروهمسرش کارگذاشته بودندماجرابدست خودشان لومی رودومعلوم می شودسربازان گمنام امام زمان در این قتل هادست داشته وایضا در ماجرای حمله به هبات13 نفره …خون بی گناه گریبان آن ها را گرفت وامثال حسین شریعتمداری درکوزه افتادند!
نهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چند سال پیش
10آدر1377
پازل های دولت سایه؛مشاورین گمنام!
روزنامه کیهان،10آذر1377
رضاامینی(مشاوررئیس قوه قضائیه،هاشمی شاهرودی(
[قتل های زنجیره ای]کارسیدمهدی هاشمی ست!
«ازدیدفنی،این قتل هااعمال گروه تروریست فرقان،گروه منصوب به مهدی هاشمی رادر اذهان تداعی می کند.این قتل ها نمی تواندمنشاویاحمایت خارجی نداشته باشد.دراین زمینه مسئولان کشورنیزمعتقدندکه این قتل هاسازماندهی ومحاسبه شده انجام گرفته است.
وی تاکید کرد:عکس العملی حرکت کردن برخی جوامع غربی ومطبوعات خارجی دراین مورد، این باوررا تقویت می کندکه این قتل ها از سوی برخی کشورهای غربی و سازمان های خارجی وابسته به آن انجام شده است ».
پاورقی:
می توان گفت قتل های منصوب به سیدمهدی هاشمی صرفا عملیات شخصی دوسه نفر بوده، ولی باجوسازی و جنگ روانی رسانه ای نظام ولایت فقیه علیه آیت الله منتظری،به ایشان وکل جریان سیدمهدی هاشمی نسبت وتعمیم داده می شود؛ومادراین یادداشت قصدنداریم به صحت و سقم و ماهیت آن وارد شویم.
مقصدکلام ما این است:
چنانچه رازقتل های زنجیره ای آشکارنمی شدومشخص نمی شد که این قتل ها،کارکارمندان وزارت اطلاعات نظام ولایت فقیه بوده،سخنان امثال ایشان وحسین شریعتمداری راپوشش می دادند وازسوی مسئولین هم موردتائید قرارمی گرفت.
باید جستجوکردوامثال رضاامینی رادرشغل های مشاوره و شغل کلیدی ولی گمنام!وناآشنا!را شناسایی و سوابق آن ها را پیدا کرد.این افراد پازهای دولت سایه هستند.در حقیقت این افرادهستند که حکومت رااداره می کنند!
دهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
12آذر1358
قانون اساسی در زندان ولایت فقیه!
روزنامه جمهوری اسلامی12آذر 1358
اولین روزرفراندوم قانون اساسی با استقبال میلیونی مردم مسلمان و متعهدکشورمان روبروگردید.امت بپاخاسته امروز ودیروزبه پیروی ازرهبری خویش امام خمینی،به پای صتدوق های رای رفتند تامصوبات و سرنوشت قانون اساسی نمایندگان خود را درمجلس خبرگان تعیین کنند.
پاورقی:
اگرفرضاقانون اساسی اول را قابل قبول بدانیم،باتعمیم آن در سال1368،بیش از30سال است که قانون اساسی درزندان ولایت فقیه درحبس است!
حکایت وجوداصل ولایت فقیه در قانون اساسی،حکایت یک قطره زهریاخون دریک لیوان آب زلال و خوردنی است که دیگرنمی شود آنرا نوشید!
طبق اصل177که به قانون اساسی دوم اضافه شد،حتی تغییر و تعمیر یا تعمیم قانون اساسی هم تقریبا غیرممکن شد و فقط با تائید ولایت مطلقه فقیه ممکن است!
اولین گام برای اصلاحات ساختاری و بدون انقلاب و خشونت،هدایت مردم به درخواست برای تغییرقانون اساسی باید باشد.
تنهایک قاون اساسی بدون اصل ولایت فقیه راه رابرای اصلاحات باز می کند و بدون انجام آن اصلاحات کور و هرنوع فعالیتی از ناحیه احزاب باصطلاح اصلاح طلب صرفا فریب و غش در معامله است!
دوازدهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چند سال پیش
14آذر1372
«حریم»همچنان «محفوظ»است!
مجله گزارش هفته،14آذر 1372:
تاهنگامی که«حریم»دزدان بیت المال ومسئولین فاسددولتی در کشورما«محفوظ»وخالی ازهر گونه تعرضی است،دزدی وغارت بیت المال نه تنها ادامه خواهد داشت،بلکه روزبه روزبرشدَّت و حِدَّت آن نیزافزوده خواهدشد. هفته قبل روزنامه ها خبرازیک دزدی کلان درسطح مدیران رده ی بالای بانک تجارت دادندوبه رغم اعلام این خبر،روابط عمومی بانک مرکزی ونیزمسئولین عالی رتبه بانک تجارت،ازپاسخگویی در مورد این سرقت خودداری کردند.ظاهرا پرونده این سرقت کلان،همچون موارد مشابه دیگر، به صورتی محرمانه وبدون اطلاع مردم،وباصدور احکام مجازاتی خفبف خاتمه خواهد یافت وکسی از اسم و رسم این دزدان اطلاعی کسب نخواهد کرد. اما کیست که ندانداین شیوه های مسالمت جویانه وملایم تنهاسبب بسط و گسترش فسادمالی در سازمان های دولتی کشور خواهدشد. متاسفانه هم اکنون به جایی رسیده ایم که «فسادمالی» در حال نهادینه شدن درسازمانه های دولتی است وکم وبیش همچون یک«اصل»ویک «موضوع»کاملا عادی وحتی«مشروع»پذیرفته شده است ».
پاورقی:
اکنون درسال،98ربع قرن بعد، فساد درسلسله مراتب ازبالا تا پائین سیستماتیک شده و«حریم» البته «محفوظ»است!
در سال 98،کسانی می خواهند با فساد مبارزه کنند که خودشان یا آلوده هستند ویا در مظان اتهام بوده و یا قادر به افشای دانه درشت های اصل(ونه جعلی و قربانی ها) نیستند.
چگونه می توان در نظام ولایت فقیه که قوه قضائیه آن مستقل نیست و از راس تا ذیل آن مطیع محض نهادهای قدرت پنهان و تصمیم گیران اصلی حکومت(دولت سایه)وایضا رهبری هستند،فسادی راکه ریشه دوانده،خشکاند؟و درخت عدالت را کاشت؟آیا در نظام ولایت فیقه شما یک قاضی مستقل را می توانید جستجو کنیدکه بتواند وجرات داشته باشد به مفاسد اقتصادی وسیاسی و غیره، کادر رهبری سپاه پاسداران،بیت رهبری،و راس قوه قضائیه بپردازد؟!
آش که زیاد شور شود برای شیرین کردن کام ملت!! فقط برخی این وسط قربانی می شوند تا این ریشه سرطانی فساد-که بدخیم شده است-به مغز و قلب سرایت نکند و فاتحه نظام خوانده نشود!
فساد اکنون نه صرفا در اقتصاد، بلکه در سیاست نیز راه خود را هموار می بیند وکلاهبرداران سیاسی،مفت سواران سیاسی و ابن الوقت های مذبذب نوکسیه و نوچه این وآن بالا آمده است، تا راس ها وشاه کلید های نظام ولایت فقیه یا در امنیت بمانند و یا بعد از مدتی به عنوان منجی، کاسبکارانه پاپیش بگذارند و دوباره از گُرده ملت سواری بگیرند.نگاه کنید به مدیریت کلان سیاسی واقتصادی وفرهنگی کشور دراین 40سال،اصلا تکان نخورده واین افراددائم در قدرت در چرخش هستند.آب زلال هم که یک مدت یکحا راکد بماند می گَنددولجن شده و بوی تعفن خواهد داد!
چهاردهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی درچندسال پیش
ایران گیت!
روزنامه کیهان۱۵آذر۱۳۶۵
توسط سخنگوی شورای عالی دفاع [هاشمی رفسنجانی]تکات تازه ای درباره جنگ،خریداسلحه و شکست آمربکادر مذاکره باایران اعلام شد.
نماینده امام درشورای عالی دفاع درپاسخ به این سوال خبرنگارکه پرسید:اخیرابعد ازشکست سیاسی آمریکادرجریان سفر مک فارلین به تهران وایجادشکاف در هیات حاکمه دررسانه های گروهی غرب برای انحراف افکار عمومی به این مساله پرداخته اند که پول پرداختی ایران برای سلاح هابه حساب ضدانقلابیون نیکاراگوئه واریزشده است،نظر شماراجع به این تبلیغات چیست؟ گفت:[آمریکائی هااینجادوسه مساله رادارندباهم مخلوط می کنندواین شانتاژتبلیغاتی است برای اینکه مساله اصلی راگم کنند.دوسه مساله وجوددارد. یکی مساله شکست آمریکاست. باافتضاحی که شروع کرده بودند تاباجمهوری اسلامی تماس بگیرندورابطه برقرارکنندکه این مساله راآقای ریگان،آقای شولتز وواینبرگروحتی مخالفین ریگان گفته اند…].
پاورقی:
ریگان درسخنانی پیرامون ماجرای سفرمک فارلین(مشاور امنیتی خود)به ایران گفته است: [بایدبگویم افرادی که باماتماس گرفتند،یعنی کسانی که ماباآن هامراوده داشتیم،هرگاه رازآن ها برملامی شدواگرآیت الله خمینی باخبرمی شد،زندگی آنان تاقبل ازفرودآمدن شب نیزبه طول نمی انجامید…این افرادعناصری بودند که مایل بودندحکومتی داشته باشندکه مابانوعی ازآن روزی روابط بسیارنزدیک داشتیم وبه همین دلیل بودکه مامراوده خود راباآنهاآغازکردیم].(نقل از:نشریه راه مجاهد،به مدیرمسئولی لطف الله_میثمی،ش۶۱منتشره درسال ۱۳۶۹).
محسن رضایی به علی هاشمی رفسنجانی(برادرزاده هاشمی رفسنجانی وازملاقات ومذاکره کنندگان باآمریکایی هادرلندن) وقتی که ماجرای آمدن مخفیانه ومذاکره مخفیانه(والبته معامله مخفیانه)بامک فارلین آشکارمی شود،توصیه می کند:[بهتراست اودرتهران نماندوهمانندگذشته به جبهه برود].ووقتی آب هااز آسیاب می افتد، کتاب«ماجرای مک فارلین»(نوشته: محسن هاشمی وحبیب الله حمیدی»بازبه نقل ازایشان می نویسد:[پس از دخالت امام خمینی وبازداشتن منتقدان ازایراداتهام به اشخاص درگیردرامرخریدسلاح،محسن رضایی به علی هاشمی می گوید:اگرمی خواهی می توانی به تهران بازگردی مساله دیگر پایان یافته است].
درماجرای خریداسلحه که برخی ازآن هامحصول وتولیداختصاصی #اسرائیل بود،دولت آمربکاسود ناشی ازفروش آن هارابه ضد انقلابیون نیکاراگوئه دادتادولت انقلابی راسرنگون کنند.
کل ماجرای«مک فارلین» به [ #ایران_گیت]مشهوراست!
پانزدهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

چنین روزی در چند سال پیش
16آذر1378
باندسیدمهدی هاشمی افشاکننده باندسعیدامامی!
نشریه آوا۱۶آذر۱۳۷۸به نقل هفته نامه ارزش:
[افشاشدن قتل ها،کارهواداران آیت الله منتظری ست!
هفته نامه نشریه ارزش،درشماره ۲۷۲خودباانتشارآخرین اطلاعیه گروه موسوم به»فدائیان اسلام ناب محمدی»،افشاگری های جدیدباند سعیدامامی،معاون امنیتی علی فلاحیان راچاپ کرد.
این اطلاعیه برملاکردن جنایات سعیدامامی وباندوابسته و صهیونیسم اوراکارهواداران آیت الله منتظری می داند.ودستگیری وزندانی کردن قاتلان روشنفکران ونویسندگان رابه دلیل دخالت همکاران سعیدامامی درپرونده سیدمهدی هاشمی اعلام کرده است.درقسمتی ازاین اطلاعیه خطاب به رئیس جمهوری آمده است:»بهوش باشیدتمام کسانی که درپرونده باندسیدمهدی هاشمی دخیل بوده انداکنون هر یک به نوعی موردخشم وکینه مدافعان منتظری قرارگرفته اندو مابهای سنگینی برای این فریادها واعتراض هابه سنگینی خون دل خوردن هاوتهمت وتحقیروزخم زبان شنیدن ویهودی شدن هاو توطئه گربودن ها پرداخته ایم».
پاورقی
طبق اطلاعیه واجا،تعدادی از سربازان گمنام امام زمان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران [واجا]درربودن وبه قتل رساندن تعدای ازروشنفکران وسیاستمدار انقلابی،داریوش فروهرو همسرش(سلاخی درمنزل مسکونی)مجرم شناخته شدند!
تاقبل ازکشف موضوع،آن رابه عوامل بیگانه ومرتبط باموسادو سیانسبت دادند.برای آگاهی بهتربه گزارش های اینجانب درموردقتل های زنجیره ای که در روزنامه[صبح امروز]منتشرشده است، رجوع شود:باعناوبن:تحلیل‌های محفل فکری قتل های محفلی،حرکت تکاملی انسان به زور اسلحه ممکن است!آبشخور!تحلیل های خواندنی ازمحفل فکری قتل های زنجیره‌ای، گنجینه اطلاعاتی «سیا»اینجاست!تحلیل های خانواده استثنایی!درتاریخ های 26و27اسفندو 8بهمن1377.بانام مستعار [علی میثمی].بواسطه همین مطالب ودیگرنوشته هایم روز بعد تعطیلی روزنامه سلام(17 تیر78)بازداشت وزندانی شدم!والبته تاهمین الآن مدعیان داخل وخارج ازکشورسکوت کرده اند!
شانزدهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چند سال پیش
17آذر1377
وزیران واجاماشین امضاهای سربازان گمنام
روزنامه کیهان17آذر1377
دری نجف آبادی وزیراطلاعات:
[افرادی که به این وزارتخانه تهمت می زنندوبرخی روزنامه ها که زحمات سربازان گمنام را نادیده می گیرندونقش دستگاه اطلاعاتی وپرسنل خدوم آنرانقش مزاحم می پندارند ورشکستگان سیاسی هستندکه می خواهند وزارت اطلاعات درخدمت اغراض سیاسی آن ها باشد.وی کسانی راکه ازسرنادانی وسبک سری یک حادثه کوچک رابهانه جوسازی درمطبوعات علیه دستگاه امنیتی قرارمی دهند،افرادی معلوم الحال وباسابقه خودکه پرونده آنان برای مردم تاحدودی معلوم است وبرخی ازآنان بدیلیل عدم صلاحیت وسوء سابقه درگزینش ها نیز رد شده اند ]
پاورقی:
ازهمه وزرای اطلاعات،دری نجف آبادی ضعیف تربن آن هابود!
وزیران واجا[به قول آیت الله منتظری]فقط ماشین امضاء هستند.آن ها ازدانش سیاسی و مدیریتی لازم و اختصاصی مسائل امنیتی بهره ای ندارند.آن هابدلیل مجتهد بودن و اطلاع از فقه وشرع،برای احکام واعمالی که توسط نیروهای واجا انجام می گیرد،فقط باامضای خود برآن صحت شرعی و مهر تائید می زنند.هیچ وزیری درطول عمرنظام ولایت فقیه در مجلس شورای اسلامی زیرسوال نرفته است. وقتی هاشمی رفسنجانی می خواست علی فلاحیان رابرای وزیرشدن به مجلس معرفی کند، گفت:هیچکس جرات نمی کند با وزارت ایشان مخالفت کند!وزیر اطلاعات همواره باتائید ولی فقیه [دراصل]منصوب می شود.وقتی عامل بودن سربازان گمنام امام زمان،(اعضای رده بالای کادر وزارت اطلاعات)درقتل های زنجیره ای آشکارشد،اطلاعات سپاه-که غیررسمی فعال بود-پس ازاین،به شکل رسمی با عنوان[سازمان اطلاعات سپاه] علنا واردفاز عملیاتی می شود. اکنون به جای واژه سربازان گمنام،ازواژه پاسداران گمنام استفاده می شود.همزمان با تاسیس سپاه،واحداطلاعات آن نیز فعال شد.که ابتدامحسن رضایی وسپس مرتضی رضایی (فعلااز مشاورین رهبروازنیروهای پنهان دولت سایه)رئیس آن بود.درحال حاضروپس ازمساله دارشدن وزارت اطلاعات درماجرای قتل های زنجیره ای،خامنه ای با سازمان اطلاعات سپاه اقدامات و عملیات های آن را رهبری می کند،ولی در مقام پاسخگویی این ماشین امضا یا همان وزیر اطلاعات است که باید به مجلس (بطورفرمایشی)پاسخ دهد! هفدهم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چندسال پیش
18آذر1365
مثلث سیداحمدخمینی،هاشمی رفسنجانی،سید علی خامنه ای!
روزنامه کیهان۱۸آذر۱۳۶۵
گزارش امروزکیهان ازنیویورک پیرامون اظهارات شولتزومک فارلین درمقابل کمیته تحقیفاتی مجلس نمایندگان آمربکا:وزیر امورخارجه آمریکا(شولتز)و مشاورامنیتی ملی ریگان(مک فارلین)درکمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکاهرکدام جداگانه بااستیضاح نمایندگان مجلس درموردسیاست پنهانی ریگان پیرامون ایران پاسخ گفتند.
مک فارلین دراعترافات خودگفت: ماعلاوه براهمیت استراتژیک،به آینده ایران نیزعلاقه مندبودیم و کوشش های مابرای جبران فعالیت های منفی وسیاست های ۷سال گذشته وبرای عدم حمایت ازتروریسم بوده است.
پاورقی:
باآشکار شدن سفرمخفیانه مک فارلین به ایران،این رویدادبه به دلیل آزادی رسانه درآمریکابه سرعت به عنوان یک رسوایی، دولت ریگان راتاحداستیضاح مفتضح وبرخی راواداربه استعفا ومک فارلین راواداربه خودکشی (امانافرجام)کرد!امادرایران بدلیل فضای بسته مطبوعات،افشاء کنندگان دستگیروزندانی وبرخی ازآن ها(به بهانه های دیگروغیر قابل اثبات)اعدام شدند.ودرعوض، عاملین مذاکره مخفیانه با«مک فارلین»،(که علی هاشمی،برادر زاده هاشمی رفسنجانی یکی از آن هابود.وهاشمی رفسنجانی خوددرراس این ماجرا بود) توانستندباقلب وجعل حقیقت، موضوع رابه سودخودازآن بهره برداری سیاسی کنند.وسپس دریک جو سازی پوپولیتسی و عوامانه باموضع باصطلاح شدید ضدامپریالیستی وضد آمریکایی!! بجای آن که خودمجازات شوند،با حُکم ونامه گرفتن ازخمینی،افشا کنندگان رامجازات شدیدکردند.
اطلاع رسانی این ماجراتوسط امیدنجف آبادی(ازاعدام شدگان) به آیت الله منتظری، انتشار اعلامیه ای ازسوی جریان سیدمهدی هاشمی(یکی دیگرازاعدام شدگان)باعنوان:[چراملاقات های قائم مقام رهبری لغوشده است؟!]که به صراحت وآشکار نوشت:[«طبق اخباررسیده چه ازبعضی ازمسئولین وچه دریک سری مطبوعات اروپایی ملاقات دکترنجف آبادی(محمدعلی هادی نجف آبادی،نماینده تهران)با «رابرت مک فارلین»مشاور امنیتی«ریگان»درتهران…]و انتشارآن درمجله الشراع لبنان، افتضاح[ایران گیت]رابوجودآورد.
گفتنی است فروردین 1365 خمینی تایک قدمی مرگ رفت وبه حیات بازگشت وتاخرداد 1368 فقط سه سال دوام آوردونیروی محرکه قدرت درایران آنرابه خوبی می دانست.ملاقات کنندگان قرارومدارهایی با آمریکایی هاگذاشته بودند.ازجمله قربانی کردن سیدمهدی هاشمی به عنوان رهبرتروریست ها در باصطلاح مبارزه ایران علیه تروریسم؛که اعدام شد.ودرادامه آن،اعدام های فله ای سال67 است که بامرگ خمینی مدت زمان زندانیان گروه های چپ و سازمان مجاهدین خلق به پایان می رسیدوآن هاواردجامعه سیاسی پس ازرهبری خمینی می شدندوجمع کردن آن هاسخت بود.لذایک جا آن هارابااعدام تسویه کردند!
ازهمه مهم تر،مساله کنار گذاشتن آیت الله منتظری ازقائم مقام رهبری بود.که به نظرمی آیداعلان قائم مقام رهبری توسط مجلس خبرگان(که محمل قانونی نداشت ولی انجام شدوقائم مقام معلوم شدکه چه کسی است)،یک سناریوی مهندسی شده باشدتا دراین فاصله زیرآبش زده شود که باعلم کردن سیدمهدی هاشمی موفق هم شدندو توانستندرهبری بعدازخمینی را هم دراختیارداشته باشند.همه این اقدامات توسط مثلث سیداحمد خمینی،سیدعلی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی هدایت می شد!
هجده آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی درچندسال پیش
19آذر1365
اعتراف گیری قرون وسطایی نظام ولایت فقیه باشارلاتانیسم دینی!
روزنامه کیهان۱۹آذر11365
متن اعترافات مهدی هاشمی پیرامون فعالیت های خوددرقبل وپس ازانقلاب:مهدی هاشمی طی یک مصاحبه تلویزیونی که دیشب ازسیمای ج.ا.پخش شدبه اتهامات خودکه ازسوی وزارت اطلاعات اعلام شده بود،اعتراف کرد.
پاورقی:
اعتراف گیری نظام ولایت فقیه دربیدادگاه های آخوندیسم حاکم، متاثرازشیوه های نامتجانس و نامتعارف وغیرعقلانی،عرفی، قانونی وحتی شرعی ودینی یک تعدادبازجوودادیار-که نامشان را هم سربازان گمتام امام زمان گذاشته اند-می باشد.ورای دادگاه هم براراده آن هاصادرمی شود.وتاالان،بعداز41سال همچنان این شیوه قرون وسطایی ادامه دارد.بااین تفاوت که زندانیان فعلی خوشوقت هستند که درانقلاب تکنولوژی ودرعرصه جهانی پنهان ومهجورنمی مانندو مغفول نمی شوند!
مااینجافقط به بخشی ازکتاب خاطرات سیاسی ری شهری (اولین وزیرواجا)اشاره می کنیم:
ایشان در71می نویسد:[حدود یک ماه ازدستگیری مھدی ھاشمی می گذشت امااوھنوز حاضر به پاسخگویی وروشن کردن نقاط ابھام نبود.خاموشی اسرارآمیزاو،بازجویی و بازجویان رابه تدریج به بن بست می کشیدوبه نظرمی رسیدکه باگذشت زمان ھرروز برتسخیرناپذیری این قلعه مخوف افزوده می شود.
غائله ای که وروددرآن اینگونه مشکل آفرین بود.اگربه کشف حقیقت منجرنمی شد،برای حیثیت وزارت اطلاعات بلکه برای حیثیت امام ونظام زیانباربود…من خودبه راه ھای مختلف برای غلبه براین بن بست فکرمی کردم…به خاطره ھایم رجوع کردم؛تاآن زمان بازجویی سه متھم سرشناس راخودانجام داده بودم. این سه تن عبارت بودنداز:تیمسارمحققی،قطب زاده وشریعتمداری،ازدلم گذشت که این بارنیزخودم متھم را بازجویی کنم.می دانستم که بافرد با تجربه وپیچیده ای چون مھدی ھاشمی نیازمندپشتیبانی روانی بسیار قوی است…ازخداخواستم تاکلامم رانافذوکارآسازد.روحی بیمار درگیراعوجاج خودبود،اگرخدا یاری نمی کردقادربه کمک و راھنمایی نبودم،فضایی روحانی برآن اتاق حکومت یافت.
گفتم:تو ازخدا نمی ترسی؟!
گفت:چرا.
گفتم:می ترسی؟
گفت:بله.
گفتم خدامی داند که توچیکاره ای وچه کرده ای؛خودت ھم می دانی.چرامسائل رانمی گویی؟
گفت:گفته ام. بعضی از جزئیات ھست که شایدنگفته باشم.
گفتم:ھمه مسائل را گفته ای؟
گفت:نه.گفتم:خُب،بگو!
گفت:خیلی خُب،خواھم گفت!
درآن فضاکلماتی ساده میان ماردوبدل شد.امااین کلمات ھرکدام معنایی به ژرفای یک قاموس و مفھومی فراترازحدمتعاف باشد.آری خداونداثری درھمین واژه ھای ساده نھادکه متھم به اصطلاح برید!…به اوگفتم که تصورکندکه بازجوی اوخداست و اسلام درحال بازجویی ازاوست…
البته کمی بعد،ایشان درھمین کتاب،چند صفحه بعد(95)،پاسخ می دھدواضافه می کند:او (مھدی ھاشمی)،به جرم اخیر،ازسوی قوه قضائیه به تحمل ھفتادضربه شلاق محکوم شد.متھم بیش ازاجرای کامل حکم،برای افشای حقیقت اعلام آمادگی کرد ]!
نوزده آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )

چنین روزی درچندسال پیش
25آذر1361
همه برای ولایت فقیه!
روزنامه جمهوری اسلامی25آذر 1361
ازمتن فرمان8ماده ای خمینی به قوه قضائیه:
«هیچکس حق نداردبه خانه یا مغازه کسی ویامحل کارشخصی کسی بدون اذن صاحب آن ها واردشودیاکسی راجلب کندیابنام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نمایدویانسبت به فردی اهانت نموده واعمال غیرانسانی مرتکب شود. یا به تلفن هانوار ضبط صوت دیگری بنام کشف جرم یاکشف مرکز گناه گوش کند و یابرای کشف گناه وجرم هرچندبزرگ باشد،شنودبگذارد. ویابدنبال اسرار مردم باشدو تجسس ازگناهان غیرنماید.ویا اسراری که از غیربه او رسید و لوبرای یک نفر فاش کند!
پاورقی:
فرمانی که هیجگاه به آن عمل نشدوتاالان مخصوصادرمورد شنودخلاف آن انجام می شود. همه چیزوهمه کس بایدبرای اجرای منویات ولایت مطلقه فقیه انجام گیردوتمام پیش بینی هاو طرح هاوتحلیل های وی همانی باشدکه اومی خواهدومی گوید!
اکنون در41سالگی انقلاب در روی همان پاشنه دهه60می چرخد وهنوز دادگاه انقلاب هم هست!
این فرمان ما را به یادفرمان7 ماده ای کتاب قلعه حیوانات نوشته جورج اورول می اندازد!
[پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیراست:
همه آن‌ها که روی دوپا راه می‌رونددشمن هستند.
همه آن‌ها که چهارپایابالدار هستند،دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری راندارد.
همه حیوانات با هم برابرند.
درطول داستان،مشخص می‌شود که همه«هفت فرمان»،به مرور زمان، باتحریف وتغییر مواجه می‌شود و در اواخر داستان تمام شش فرمان اول ازروی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف می‌شود:
«همه حیوانات باهم برابرند،اما بعضی برابرترند»
بیست وپنجم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی درچند سال پیش
26آذر1361
خمس یامالیات درنظام ولایت فقیه؟!
[کتاب درمکتب جمعه،ج5،ص 407خطبه نمازجمعه]هاشمی رفسنجانی:
[گفتیم که هدف اسلام درنظام اقتصادش این است که جامعه ای خالی ازاستکبارواستضعاف از لحاظ اقتصادی بسازد…یکی ازآن موارد،مالیات های جزمی است که دراسلام هست.که دوجور مالیات است.یک جورمالیات ثابت وفیکس که مقدارش تعیین شده. دومی،مالیات های غیرثابت…در مالیات های ثابت ومعین چند موردمشخص است که خیلی معروف است..یکی از مواردآن خمس است.خمس معنای تحت الفظی اش یعنی یک پنجم از اموال بخشی ازمردم به عنوان مالیات شرعی ازآن هاگرفته می شود…خمس به طورکلی از ضروریات اسلام است…که هیچکس نمی تواند منکرش باشد واگرکسی منکرباشد،باموازین فقهی کافر است…خمس ضروری اسلام است…بنابراین منکرخمس کافراست.کسی که خمس نمی دهدیاباید کافرباشد،یابایدباغی بر اسلام باشد.مسلمان باغی باشد. ازاین دوحال نمی تواندبیرون باشد!
پاورقی:
برخلاف ذکات که چندین باردر قرآن ازآن نام برده شده،ازلفظ خمس فقط یک دفعه دریک آیه و آن هم به صراحت ازغنائم جنگی نام می برد!وعلیرغم اختلاف فقهی درتشبع وتسنن،این پرسش اساسی مطرح می شودکه فقها ومراجع تفلیدشیعه این همه احادیث وچاپ کتاب[مرجع فقهی]ازخمس راازکجای این یک آیه درقرآن درآوورده اند؟!و آنچنان باب خمس رابسط داده و بسیط کرده اندکه منکرش یا ندادن آن رامترادف کافروباغی که حکمش ارتدادومرگ است می دانند؟!به نظرمی رسددرنظام ولایت فقیه به جای آن که قرآن اصل باشد،این فقه استنباطی فقهاومراجع تقلیدوخاتم آن ها!! ولایت مطلقه فقیه است که اصل است وحکومت می کند!وبر همه، وحتی دیگرمراجع تقلیدومجتهدین هم واجب است ازآن اطاعت کنند! ازآنجاکه الان درایران حکومت و دولت بربنای اسلام وقوانین اسلامی است وولایت مطلقه فقیه حاکم برآن است،این تضاد وتناقض گرفتن مالیات وخمس از یک سو،وازطرف دیگردریافت مسقیم خمس توسط دیگرمراجع تقلیدچگونه توجیه می شود!؟و ایضامالیات مستقیم وغیرمستقیم ازدرآمدافراد؟!!
هم چنین رجوع شودبه کتاب: [مشکل اساسی درسازمان روحانیت]اثر:مرتضی مطهری.و ایضانگاه کنیدبه عنوان:[خمس؛به کدام حساب واریزمی شود؟]از کتاب:[همه حرف خدا،دفتراول] اثر:[محمدشوری]،[انتشارات شرکت قلم ]
بیست وشش آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار
چنین روزی در چند سال پیش
27آذر1359
واحدنهضت های آزادیبخش سپاه پاسداران
روزنامه صبح آزادگان27آذر 1359
روابط عمومی ستادمرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
واحدنهضت های آزادیبخش اسلامی باانتشاراطلاعیه ای اعلام کرددراجرای رهنمودهای زعیم کبیرحضرت آیت الله العظمی امام خمینی(دامه ظله)برتقویت ملت محروم بپاخاسته جهان، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقدام به تاسیس واحد نهضت های اسلامی نموده وهم اکنون طبق استراتژی انقلاب جهان اسلام بانهضت هایی که در جهت رهایی محرومین ازقید اسارت امپریالیزم غرب وشرق و صهیونیزم بین الملی نبردمی کند،ارتباط برادرانه برقرارمی کندوبه یاری خداوندتانیل به پیروزی برمستکبرین جهانی این پیوندانقلابی استمرار خواهد یافت. همانطورکه ملت شهیدپرورو قهرمان ایران اطلاع دارندجنبش های آزادیبخش جهان انقلاب اسلامی به ایران امیدفراوانی بسته وپیروزی نهایی خویش را درتداوم آن می دانند.باافتتاح شماره حساب 7100بانک ملی قم توسط فقیه عالیقدرآیت الله العظمی منتظری گامی بزرگ در پیشبرداهداف محرومین ستم دیده جهان اسلام برداشته است و طبق اطلاعی که ازدفترایشان دریافت شده تاکنون توسط این واحدمبلغ7میلیون تومان به نهضت های آزادیبخش جهان اسلام پرداخت شده است.این واحدضمن تشکروقدرانی ازکمک های بی دریغ خواهران وبرداران مسلمان که مبالغی به این حساب واریزکرده اندمجدداازهموطنان مبارزدرخواست می کنداکنون که شیطان بزرگ بامحاصره اقتصادی وتهاجم نظامی قصدازبین بردن انقلاب اسلامی رادارندشمابا فداکاری وایثارهرچه بیشتردر تقویت مالی نهضت های آزادی بخش اسلامی بکوشیدتا بخواست خداوندمتعال پوزه امپریالیسم جهانخواربادست توانای محرومین جهان به خاک مالیده شوند.
پاورقی:
هرانقلابی که بایک ایدئولوژی پیوندناگسستنی داشته باشد،مساله صدورانقلاب راهم درذات خوددارد.شوروی سابق نیزهمین مسیررارفت والبته سرانجام آن فروپاشی شد.
اماانقلاب ایران یک تفاوت فاحش باشوروی سابق داشت:
اولاواژه اسلامی رابدنبال خود داشت وازنظرمسلمان هااسلام آخرین دین ومحمدآخرین پیامبرواز همه مهم ترتفکر«امام زمانی» که برمردم ایران مسلط است.وثانیارهبراین انقلاب بک مرجع تقلیدبودوایضاروحانیت توانست براسلام وانقلاب سوار شودو اسلام موردنظرخودرا ارائه دهد.
وثالثاابتدای انقلاب همه گروه ها وافرادشاخص،ازنهضت آزادی وسازمان مجاهدین خلق و بازرگان وبنی صدروغیره به این موضوع اعتقادداشته ودرباره آن سخن گفته اند؛منتهاباآن نگاه و تفکرخاص خود!
پس ازتصرف سفارت آمریکادرتهران،موضوع صدورانقلاب اهمیت ویژه ای پیدا کرد و باآغازجنگ عراق وایران،یک راهبردواستراتژی دائمی شدکه سپاه ونهادهای حکومتی آنرا هدایت می کند.درحالیکه مساله صدورانقلاب نبایدحکومتی و دولتی شودوبه صورت نظام درآید!
سپاه پاسداران که صرفابرای حفظ انفلاب ومقابله باکودتاهای احتمالی تاسیس شده بودوارداین فازشد.ولذا تصمیم گرفت با تاسیس واحدنهضت ها،به آن صورت رسمی دهد.وسیدمهدی هاشمی که تاآنزمان جزو فرماندهان شورای عالی ستادمرکزی سپاه پاسداران و مسئول واحدروابط عمومی آن بود،درکنارمحمد منتظری مسئولیت این واحدرابرعهده گرفت.که باشروع جنگ،بیشترین فعالیت این واحد(تازمان انحلال دراواخرسال 1361)،مربوط به جنگ است.ولی خمینی هم به احزاب وسازمان های آزادیبخش بدبین بودوهم به سیدمهدی هاشمی.
خمبنی همواره گفته است:سازمان های[باصطلاح آزادی بخش]که این واژه [باصطلاح]درعرف جنبه منفی دارد.یعنی آنکه آنراقبول نداردویکی از موارداختلاف خمینی وآیت الله متتظری مربوط به همین نگاه خمینی به سازمان های آزادیبخش بود.
آیت الله منتظری وفرزندش(محمدمتتظری)ازسال هاپیش از اتقلاب57محوردفاع ازنهضت های آزادیبخش بوده وباآن ها رابطه وارتباط داشته اند.
باآشکار شدن اختلافات وتصمیم مجلس برای حدودقانونی فعالیت های سپاه پاسداران،واحدنهضت ها منحل شد.وبه جای آن واحدبین الملل تاسیس ومسئولیت آنرابه محسن میردامادی(از دانشجوبان تصرف کننده سفارت آمریکا و ازاصلاح طلبان فعلی)دادند.
آیت الله متتظری بلافاصله با حکمی سیدمهدی هاشمی را نماینده خوددرامور نهضت هاکرد. وبدنبال آن موسسه نهصت جهانی اسلام که صرفاکارفرهنگی و انتشاراتی می کرد،تاسیس شد.و درنهایت باسناریوی ازپیش طراحی شده برای عزل آیت الله منتظری ازقائم مقامی رهبری و باپیش بینی مرگ احتمالی خمینی وخیزش انحصاربرای تصاحب رهبری(مثلث سیداحمد خمینی، هاشمی رفسنجانی وسیدعلی خامنه ای)سیدمهدی هاشمی دستگیر،زندانی وسپس در راستای اهداف پنهانی ماجرای مک فارلین درمبارزه باتروریسم، وی اعدام واین موسسه هم منحل شد.
اصولاآنچه که ابتدای انقلاب در موردصدورانقلاب-که صرفا شعارهم بود-باآنچه امروزمطرح است،تفاوت فاحش دارد.آنچه امروزانجام می شودمزدور پروری وصرفاشیعی کردن منطقه است.آنهم باصرف منابع مالی حکومتی(ونه مردمی) کلان ازجیب ملت بی نوا!
بیست وهفت آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
28آذر1365
رقص باشیطان درجهنم
رونامه کیهان۲۸آذر۱۳۶۵
هاشمی رفسنجانی درخطبه های نمازجمعه:
اگرمی خواهیدباماخوب بشوید، اولین شرطش این است که باما خوب نشوید!بامادنبال رابطه نباشیدفعلاشماآدم های ناجوری هستید…شیطونید.درهمین کارهایی که مامی خواستیم به شماکمک کنیم که گروگان های شمارانجات بدهیم ومی خواستید گروگان بگیریدازما.شما شیطونید.به هرحال بنابراین اگر هم بفکرهستیداول راهش این است که فعلاحالا که جنگه و اموال دست شماست اول این ها راآزادکنیدآنوقت بعدبنشینیم بعدا ببینیم چکارمی توانیم بکنیم؟
پاورقی:
هاشمی فسنجانی که خودهدایت کننده مذاکرات مخفی بامک فارلین بود،پس ازافشاشدن این ماجرا،توانست باقلب واقعیت، حقیقت راجعل کندوازجمله دراین سخنان که دست پیش می گیرد! نظام سیاسی آمریکااگرتجسم شیطان است،که مبارزه باآن باید تاابدادامه داشته باشد.اما متاسفانه یکباره،آن هم باتصرف سفارت آمریکادرتهران توسط دانشجویان مسلمان پیروخط امام، مساله رابطه ومذاکرات باآمریکا بخاطرخودخواهی واستکباروکیش شخصیت یک فرد(ولایت فقیه)_ که ازکنارآن نیزعده ای خوب می برندومی خورند_جزواصول دین شد!
اگردرمقاطعی_بخصوص درزمان ریاست جمهوری اوباما_روزنه هایی بوجودآمد،اکنون باشیلنگ تخته انداختن های ترامپ،مساله ناموسی هم شده است!!
الان دیگرحربه عدم فروش نفت و یابستن تنگه هرمزمحلی ازاعراب ندارد.تاجایی که خود دولت(معاون اول)به صراحت می گوید:حتی دوستان ما،چین وروسیه وبه خصوص هندکه کشوری مستقل است،ازمانفت نمی خرند.واین وضعیت فقط بخاطرتحریم آمریکا، والبته حب نفس خامنه ای است که وضع رابه اینجاکشانده است. الان نرمش قهرمانه هم کارگر نیست،بایدباشیطان درجهنم رقصید،رقصی ذلیلانه؛آنهم برای روسیه!تاباوام های پرداختی، کسربودجه نظام ولایت فقیه را تامین کندوازآنجاکه توان بازپرداخت دیون بابهره اش را ندارد،لذاناچاراست خاک و سرزمین ایران رابفروشد!
الان هرمذاکره ای باآمریکا،دیگر نامش نرمش قهرمانانه نیست که بشودبااین الفاظ،عوام رافریب داد.الان هرنوع مذاکره،خوش رقصی وعقب نشینی ازآن همه هارت وپورت های ناشی ازتوهم است!
تحریم فقط گریبان مردم وبیشتر قشرمتوسط وضعیف راگرفته است ونه حاکمیت وافرادش را.و آمریکابرای این وضعی که بوجودآورده،هیچ غم بادی نمی گیرد؛اندوهگین نمی شود! نباید هم بشود.آن هاوهرکشوری_حتی ضعیف ترین کشور_درارتباطات بین المللی بدنبال منافع ملی خودهستند.این ضعف مدیریت، نابخردی وعلی الخصوص کیش شخصیت خامنه ای است کشور ایران رابه این فلاکت و ورشکستکی برده است.متاسفانه الان وضع به گونه ای است که مذاکره درشرایط فعلی راناممکن کرده.ولی بااین وجودتمامی جناح های انحصار،(بخصوص ذوب شدگان درخامنه ای)برگ برنده و پیروزی وبدست آوردن وحفظ قدرت ونظام رادرپیشگام شدن و تحقق بخشیدن مذاکراه باآمریکا می دانتد.برخی ازآن هاپیشتربه صراحت گفته بودند:اگرلازم باشد باشیطان(آمریکا)درقعرجهنم هم که باشدحاضریم مذاکره کرده و دست دهیم!
ازیک طرف وجودوعدم جمهوری اسلامی ایران بااصل ولایت فقیه گره خورده،وازطرف دیگر تحریم، نظام رادرحالت معلق و سقوط قرارداده است،وازآنجاکه احتمال مرگ خامنه ای هست،جناح طرفداروی_که تواتسته در وضعیت فعلی اعتباری برای خود درمیان مردم فرض کند!!_درصدد قبضه کردن کامل رهبری،ریاست جمهوری ومجلس است،لذاپیش بینی می شودکه خامنه ای با نوشتن وصیت نامه،اجازه ورودبه مساله آمریکارابه اراده واختیارو خواست ورای رهبربعدی واگذار کند!وبدین وسیله ثبات قدرت برای دوستداران ودراصل کسانی که بروی اشراف دارندوبه وی مشاوره می دهند،راتضمین کند.
ازسوی دیگرآمریکاهم به خوبی می داندکه خوش رقصی های برخی ازاپوزیسیون برای دولت آمریکا_ که مبارزه بانظام ولایت فقیه رامنوط به نزدیکی وکمک از آمریکاوملاقات های یواشکی و غیریواشکی درشنبه های سفید!! می دانند،فقط بچه بازی ست و روی آن واین اشخاص نمی توان حساب بازکرد!وازسوی دیگردر فقدان جانشینی،برای آمریکاو علی الخصوص اسرائیل،نظام ولایت فقیه یک کرگدن بی عقل وبی خاصیت است که می توان باآن دیگرگاوهای منطفه را دوشید!نفع وجود،بیش ازعدم آن است!
بیست وهشتم آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چندسال پیش
29آذر1388
آیت الله منتظری؛قائم مقام مردمی،نه رهبری!
پرسش روزاین است:
چرا و به چه دلیل و با توجه به شرایط بحرانی جامعه و سن و سال رهبر فعلی، مجلس خبرگان اسامی کاندیدهای احتمالی و یا نام جانشین احتمالی خامنه ای را رسما اعلان و بیان نمی کند؟!
امروز در چنین روزی(29آذر1388) آیت الله منتظری از میان ما رفت.مرجع تقلیدی که به روز بود و علیرغم جفاهایی که بر وی شد،وعلیرغم زوایه ها و اختلافات فکری که با خمینی و ایضا و بخصوص در مورد رعایت حقوق مردم و دفاع از حقوق انسانی زندانیان سیاسی و…و…داشت،حرمت استاد را تا پایان عمر نگاه داشت.
و برخلاف برخی از باصطلاح اساتید و فضلا و مجتهدین و مسئولین درجه یک کشوری که شاگرد وی بودند، و از وجود وی وجود پیداکردند، علیرغم آن همه تقدیس ها و تعریف های بی شمار که از وی می کردند، یک شبه متحول!! شده (برای حفظ قدرت و جایگاه)،روی از وی برتافته و تا حد نثار کردن رکیک تربن ناسزاها و اهانت ها و دروغ ها و تهمت ها، دهان خود را آلوده به نجاست کردند، آیت الله منتظری لب فرو بست و درجواب،خاموش ماند و سکوت اختیار کرد!
ماه آذر از روزهای نخست آن تاپابان،روزهای آیت الله منتظری ست!
از سناریوی زندانی کردن سیدمهدی هاشمی و گرفتن اعترافات دروغین تا انتخاب ایشان(وعلیرغم میل قلبی)به قائم مقام رهبری!
بدون شک آیت الله متتظری در زمان آیت الله بروجردی-که از شاگردان درجه یک ایشان بود- به اجتهاد رسیده و مرجع تقلیدبود.منتها بنا بر تواضع و به دلیل باز نکردن دکان در بازارهایی که بنام دین انواع حجره ساخته اند و می سازند،تا مکاسب را کسب کنند!! وی رساله عملیه خود را تا زمان قائم مقامی متتشر نکرد.
و علیرغم اختلافات و تفاوت های بنیادین در مبانی فکری و نظری، احرار و آزادگان ایرانی و مسلمان غیر ایرانی و غیر مسلمان،برای شخصیت وی ادای احترام کرده و از وی به حُسن ظَن باد می کنند.
آیت الله منتظری سال های مدیدی از زندگی قبل از انقلاب را در تبعید و زندان های سلطنت پهلوی گذراند و ایضا بیشترین آزار و حصر را در پس از انقلاب. و بر خلاف خمبنی که 15سال در عراق و نجف دور از ایران بود،بودن در جامعه ایرانی،شدن را زندگی کرد، و همین در پسا انقلاب،دلیل زاویه فکری و عملی ایشان باخمینی شد!
سادگی و افتادگی و خاکی بودن و تواضع وی را ساده لوحی دانستند.او را ساده لوح نامیدند! او فقط صریح الهجه بود. و شجاعت در بیان کلام را داشت و برای سخن گفتن نفاق نمی ورزید.
نمونه بارز و تاربخی آن،انتشار نوار صوتی سختان وی در مقابل«هیات مرگ» بود. هیاتی که فله ای در سال 67 و در دهه 60بسیاری را بی دلیل اعدام کرد.زندانیاتی که مدت زندانی بودن آنان رو به اتمام بود و می بایستی آزاد می شدند! اما او در کسوت فائم مقامی رهبری-که می توانست سکوت اختیار کند تا مرگ خمینی فرا رسد و خود جانشین شود و اصلاحات مورد نظر را انجام دهد، در مفابل«هیات مرگ» که مزورانه و با فریب و نیرنگ، سعی و تلاش می کرد تا از زبان وی موافقت اعدام ها را بگیرد،با همان صراحت لهجه گفت:«تاربخ از شما به عنوان جنایتکار باد خواهد کرد» و چه درست پیش بینی کرد!
آیت الله منتظری پیش از آن که مجلس خبرگان رهبری بخواهد وی را قائم مقام خمینی کند، قائم مقام طبیعی و خودجوش مردم بود!
اکنون ما برای کشف حقیقت، و بعد از سپری شدن35سال از انتخاب وی به عنوان قائم مقام رهبری توسط مجلس خبرگان، و رویدادها و حوادث و اتفافاتی که بوجود آمد و برخی پرده ها و حجب و حیاها هم کنار رفت و نقاب نفاق بسیاری آشکار شد، این پرسش را مطرح می کنیم که چرا مجلس خبرگان که هیچ مصوبه و التزام قانونی برای انتخاب قائم مقام رهبری نداشت و به ویژه آن که آیت الله منتظری خودجوش و بطور طبیعی از پیش معلوم بود که جانشین خمینی خواهد شد و آنرا هر فرد عامی و عادی هم خوب می دانست،چرا و به چه دلیل این مجلس آمد و به آن صورت رسمی و قانوتی داد؟!
آیا این رویداد تاریخی سناریویی ترتیب داده شده از سوی جناح انحصار قدرت و حلقه کانالیزاتور خمینی (سیداحمد خمینی،هاشمی رفسنجانی و سیدعلی خامنه ای)برای خلع ید از ایشان و برکناری از قائم مقامی نبود!؟!
و چرا اکنون و درحال حاضر، مجلس خبرگان نمی آید مثل دوره خمینی، همان را تکرار کند؟ از چه وحشت دارد؟ مگر آن فرد با افرادی که لایق و استحقاق جانشبنی را خامنه ای دارند،مقبولبت مردمی ندارند؟
با توجه به سن و سال خامنه ای و فضای ملتهب جامعه،برای شناخت مردم و نقد آن،نائب بعدی و یا نواب خاص امام زمان_که درلیست انتظار هستند_را به مردم معرفی کنید!!
شایدبخاطر آن است که هنوز مجلس خبرکان درحال اکتشاف است!!وشایدهم این جمعه بیاید!!
29آذرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

چنین روزی در چند سال پیش( مجموعه فروردین ماه)
در مجموعه فروردین به موضوعاتی چون:زندان،سن ازدواج دختران،امیرانتظام،آیت الله منتظری، قوه قضائیه،اقتصاد خصولتی،مک فارلین،ولایت فقیه،سپاه،و…پرداخته شده است.
من از آندسته آدم هایی هستم که همیشه نیمه ی خالی لیوان را می بینم.وچنانچه نیمه ی پر هم آلوده باشد،که واویلا!باید تخلیه اش کرد!
چهل سال از انقلاب57 گذشته و فکر می کنم در موارد اساسی و بنیادی هنوز درجامی زنیم.
ممکن است کارهای مثبتی هم باشد؛اما من آنهارااستثنای این انقلاب می دانم نه قاعده.آن انتظاری که از بهمن 57 می رفت حاصل نشد…
نظام ولایت فقیه در صداوسیما و تبلیغات و سخنرانی های حکومتی خود،استثناهارا قاعده نشان می دهد؛وبدین وسیله غَش در معامله می کند.در حالی که واقعیت و عینیّت جامعه خلاف آن است.آنچه انتظار از انقلاب-که پسوند اسلام را هم یدک دارد-بوجود آمدن این وضعیت نبود!واین بدلیل ناکارمدی در مدیریت و سلطه ی یک شخص(ولایت فقیه)،جهل و لُمپنیسم و ریاکاری در اداره اموراست…ونه فقط تحریم!
نگاه به گذشته برای تدبیردر آینده است،که از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم!
آنچه در این مجموعه می خوانید براساس حضوردر بطن حوادث،شناخت ودیدگاه نویسنده وبا همان عینک«نیمه خالی دیدن لیوان»است.که جداگانه در تلگرام و فیس بوک در روز خود منتشر شده واینک یکجا تقدیم می شود.تابعدبرویم سراغ اردیبهشت.
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
فروردین1398
@shourimohammad
https://www.facebook.com/assize.mahkame
چنین روزی درچندسال پیش1فروردین1359
دشمن!!
سیدعلی خامنه ای(کتاب در مکتب جمعه،ج2،ص2.خطبه نمازجمعه):
نکته بسیارقابل توجهی که درآغازسال نو بایدبه آن باهمه دل توجه کنیم این است که انقلاب ماباگذرانیدن یک سال گام های بلندی درخط پیدایش نظام توحیدی برداشته است.برخلاف همه یاوه گویی ها،برخلاف منفی بافی های دشمن،برخلاف همه دلسردی هاو دلزدگی هایی که گاهی و غالبا براثر تلقین دشمنان در بعضی مشاهده شده است گام های بلندی برداشت.
پاورقی_________:
دشمنان نقشه ها داشتند برای این ملت.
اولین جمله علی خامنه ای در پیام نوروزی سال 1398.
بی شک هر انسان و هرجامعه ای دشمنانی دارد،اما بهترین تدبیرآن است که درخت دوستی بکاریم و دشمنی را به دوستی تبدیل کنیم که منافع ملی دراین است.امابدلیل سوء مدیریت و تجمیع قدرت در یک شخص،سرمایه ملت مستهلک شد و تولیدی به بارنیامد!
اول فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش6فروردین1368
شیش و 8خمینی برای حاصل عمر!
ازنامه ی 6فروردین1368خمینی به آیت الله منتظری:
«شمادراکثرنامه هاوصحبت هاوموضعگیری هاتان نشان دادیدکه معتقدیدلیبرالهاو منافقین بایدبرکشورحکومت کنند».
پاورقی_________:
همین چندجمله کافی ست که جعلی بودن نامه حقیقت پیداکند؛حالاچه جعلی باشدوچه نباشد(همانطورکه دوروزبعددر نامه8فروردین،باچرخش زیاد،نوشته خودراپس گرفت)حاکی ازاین است که خمینی درسالهای پایانی عمر،اختیارش دست خودش نبود.
چه نامه هاجعلی باشدوچه نباشد،اعتبار خمینی زیرسوال رفته است!
وبالطبع اعتبارنداشته ی مدعیان صحت نامه ها؛وبخصوص اصلاح طلبان حکومتی که باسکوت وتوجیه،جیره خواری قدرت می کنند!
ششم فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش8فروردین1360
انحراف ازشورای نگهبان آغازشد!
[روزنامه جمهوری اسلامی]
یوسف صانعی(زمانی که خودعضو شورای نگهبان بود؛درسخنانی قبل از خطبه ی نمازجمعه تهران):
«شورای نگهبان مفسرقانون اساسی است.شورای نگهبان درمقابال دویست رای درمجلس، رایش قاطع است…اگربه اصول قانون اساسی مراجعه کنیدتنها نظری که می توانیم حاکم قرار دهیم نظر شورای نگهبان است…یعنی اگراکثریت مجلس مطلبی راگفتندشورای نگهبان تشخیص دادمخالف قانون اساسی است طبق خودقانون اساسی ردمی شود.من فکرمی کنم اگربخواهیم اختلاف بینش ها کناربرودواگربخواهیم بهترپیام امام پیاده شودبایدبرگردیم به شورای نگهبان مسئولیت رابه عهده آنان قراربدهیم که قانون اساسی هم قرارداده که یک وقت خدای ناکرده یکی ازماهادرانحراف قرار بگیریم.
پاورقی: _____
انحراف ازاصول انقلاب57با تصویب اصل91بآغازشد.نهادی بنام شورای نگهبان رامفسررسمی وقانونی اسلام تاسیس کرد؛درحالیکه قرن هاست که از دین اسلام خوانش های مختلف وبعضا متضادی تبیین شده و وجه مثبت ایدئولوژی اسلام همان مساله اجتهادو استقلال مراجع دینی آن ازقدرت و حکومت است که بااین اصل بکلی تعطیل شد.واین یعتی آغازاستبداد دینی؛وعلاوه برآن تفسیرقانون اساسی،که آنرابرعهده ی شورای نگهبان گذاشتندواین شورا نظارت برانتخابات رااستصوابی تفسیر کردواین ابتدای ثبیت قانونی استبداد سیاسی بود.چه خوب است بعداز40 سال،آقای صانعی یکباردیگرنظرخود رادر همین موردبیان فرمایند!
هشتم فروردین نودوهشت

چنین روزی در چند سال پیش
9فرروردین1360
امیرانتظام
روزنامه کیهان۹فروردین۱۳۶۰
امیرانتظام دردفاع ازخوددردادگاه انقلاب گفت:نماینده محترم دادستانی به مدارکی استنادمی فرمایندکه من هرگز آنها را ندیده ام.
پاورقی:______
شخصیت عباس امیرانتظام(اولین سخنگوی دولت انقلاب)رادردو وجه باید آنالیزکرد:یکی اینکه:آیاایشان(باتوجه به سابقه)،دراندازه ی آن بودکه سخنگوی اولین دولت انقلاب شود؟ ازنظرمن،نه؛ هرچندبازرگان این حق را داشت که برای کابینه اش هرکس راکه بخواهدمنصوب وبرگزیند.البته این”حق”ازهمان ابتدای انقلاب(با وجود ولایت فقیه)ازتمامی دولت هاسلب شد؛وهردولتی که آمددرانتخاب اعضایش، مصلوب الاختیاربود.ودوم اینکه: همان سوابق وحساسیت هامنجربه جریان سازی وسپس جوسازی علیه ایشان شد؛ بطوری که دادگاه انقلاب صرفاتحت تاثیر جوسازی هاحکم ناعادلانه وظالمانه اعدام وسپس باتخفیف،”حبس ابد”رابرای وی صادرکرد.واگرقیامتی باشد،حق الناس گریبانشان راخواهدگرفت؛هرچندزمان،از وی اعاده ی حیثیت کرد!موضوع امیر انتظام پیچیدگی های بسیاری داردکه بایدجداگاته به آن پرداخت.گفتنی ست اینجانب امیرانتظام رافقط در زندان،ودر سالن ملاقات دیده است!
نهم فروردین نودوهشت

چنین روزی درچندسال پیش
زندان ولایت فقیه
10فرروردین1365
روزنامه کیهان۱۰فروردین۱۳۶۵
موسوی بجنوردی(عضوشورای عالی قضایی):
زندان های جمهوری اسلامی ایران اکنون به آموزشگاه ودانشگاه تبدیل شده است بطوری که مجرم راپس ازطی کیفربه یک انسان واقعی تبدیل کرده وبه جامعه اسلامی تحویل می دهد.
پاورقی:_______
تجربه40سال حکومت ولایت فقیه،خلاف سخن پدرهمسرسیدحسن خمینی رانشان می دهد.دردهه60که بیشترین زندانی سیاسی وآن همه اعدام راداشت،اکثریت آنهاپس ازآزادشدن برخط مشی خودباقی ماندند.ودر موردزندانیان عادی،تعدادآنها بیشترو بیشرشد.تخم مرغ دزدرفت،شتر دزدبیرون آمد.این درحالی ست که به گفته فقها،درحکومت اسلامی اصلانبایدزندان داشت!ولی می بینیم تعدادزندانی وزندان هابیشتروبیشتروقبرستان هاهم آبادترشد!!دلیل آن ناکارامدی مدیریتی ست که با رانت،ریاکاری ونفاق برسرکارآمدوبا ‘نفهمی”خوداین وضعیت راساخت.
دهم فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
11فروردین1366
مظفربقایی،حسن آیت،وطرح ولایت فقیه
روزنامه کیهان۱۱فروردین۱۳۶۶
مظفربقایی دستگیرشد.مظفربقایی کرمانی رهبرحزب زحمتکشان دردوره کودتای ۲۸مرداددرکرمان دستگیرشد.
لازم به یادآوری است که مظفربقایی در دوره کودتای آمریکایی۲۸مرداد۳۲وپس ازآن ارتباط نزدیکی باکودتاوبیگانگان داشته است.خبرنگارمامی افزایداحتمالا دستگیری مظفربقایی درارتباط باپرونده سیداحمدکاشانی صورت گرفته است.
پاورقی:_______
سیداحمدکاشانی فرزندآیت الله کاشانی بدلیل توزیع اعلامیه ای درارتش،درهمان زمان زندانی بود.ایشان وحسن آیت(که با پیروزی انقلاب جزوشورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود)،تحت تاثیرواز مریدان مظفربقایی بودند.
مساله “ولایت فقیه”درمجلس خبرگان نیز به اشاره مظفربقایی ازجانب حسن آیت طرح شد.
حسن آیت همچون مظفربقایی(دراختلاف بین مصدق وکاشانی)سناریوی اختلاف بین بنی صدروخمینی رااجرایی کرد.آن نوارمعروف حسن آیت که متن آن در روزنامه انقلاب اسلامی منتشرشد،پرده ازیک کودتای خزنده وطرح اختلاف افکنی برداشت.
گفته شدکه مظفربقایی به مرض سفلیس مرده است
یازدهم فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
12فروردین1358
وعده سر خرمن دولت ولایت فقیه
(صحیفه نور.ج5.پیام رادیوتلویزیونی خمینی):
انشاء الله وعده می دهم که ایران برای شماکاردرست می کند،اسلام برای شما کاردرست می کند.اسلام زندگی شمارا مرفع می کند.اسلام برای شمامنزل درست می کند.اسلام آنطوری که درفکر مستمندان است درفکردیگران نیست.
پاورقی:_____
وقتی قدرت سیاسی به یک شخص(ولایت فقیه)داده شودکه ایضانماینده ی خداروی زمین است واحکام الله راجاری می کند، مگس هانه تنهادورشیرینی جمع شده، بلکه روی گوشت لخم وچربی دارمانور تجمل می دهند!!(آنطورکه هاشمی رفسنجانی پس ازخاتمه جنگ گفت:اکنون نوبت مانورتجمل است!)هردولتی که آمد وعده سرخرمن دادودولت قبلی رامقصر دانست؛وهمه آنها رژیم گذشته را.گیریم پهلوی معاویه بود،مردم ازامام علی انتظارعدالت دارند،نه معاویه.وبعدمی آیندبین آن رژیم والان را،خمینی وشاه را قیاس می کنندکه قیاسی ست مع الفارق !فقروبیکاری،اعتیادوفحشا،وفسادسیستماتیک بیش ازرژیم گذشته بیدادمی کندکه نتیجه سلطه لمپنیسم ریاکاردراداره امور است!
دوازده فروردین نودوهشت
چنین روزی در چندسال پیش
15فروردین1360
اقتصادخصولتی ولایت فقیه!
بنی صدر(روزنامه انقلاب اسلامی، 15فروردین60):
مردم محروم مامثل مردم محروم همه جای دنیاتجربه نسل های بعدازنسل را دارندومی دانندکه تورم یک بیماری ست؛ ویابابیان بهتر،علامت یک بیماری ست که هرچه میزان آن بیشتربشودوهرچه گرانی قیمت هابیشترمی شود،نشانه آن است که محرومیت جامعه بیشترشده است و گروههای محروم جامعه تحت فشار بیشتری قرارگرفته اند…این گرانی روز افزون واین تورم به زیان کیست؟چه کسی نمی داندکه تورم به سودگروه های حاکم است؟وبه سودآنهایی ست که سرمایه ودستگاه اداری ووسایل توزیع کالاوهمه وهمه چیزرادردست دارند.
پاورقی——————–
اقتصادایران وقتی باایدئولوژی ولایت فقیه گره خوردازآن بنگاه های خصولتی بوجودآمدکه ثروت رابه سمتی تجمیع کردکه کارگزارانش خودی هستند:
بیت رهبری(بنیادبرکت)،خانواده واقوام سببی ونسبی حاکمیت(آقازاده ها)،برخی روحانیون ومراجع،نهادهاوبنیاد های خود تاسیس کرده،مثل سپاه پاسداران،بنیاد مستضعفان.که دراین میان عده ای از پادوها،نوچه وسمپات ها،(عده ای هم داناوهم جاهل به فن اقتصاد)بابدست آوردن رگ خواب حاکمیت(رباکاری،پاچه خواری)ازرانت های ویژه بهره بردندویک طبقه خاص متمول رابوجودآوردندکه اکثر ثروت کشورتوسط آنهایابه یغمامی رودو یاحیف ومیل می شود.تحریم،گرانی،به سوداینهاست،کسانیکه سرمایه ودستگاه اداری راهم دراختیاردارند!
پانزده فروردین نود وهشت
چنین روزی در چندسال پیش
17 فروردین 1366
معامله پنهان(مک فارلین)برای پساخمینی
کیهان۱۷فروردین۱۳۶۶
مصاحبه اختصاصی هاشمی رفسنجانی (باکیهان هوایی)درارتباط باگزارش تاور درموردمک فارلین:«مادرحال نوشتن قضیه تلاش های آمریکا به صورت درست ودقیق هستیم تابااتکاء به اسنادومدارک ونوارهایی که وجوددارد وقایع ازآغازتاپایان نوشته شود… ماموریت کمیسیون تاورگریم تاریخ بود ولی دراین بازسازی شکست خورد».
پاورقی—————:
ماموریت مک فارلین درورودمخفیانه به ایران صرفامعامله اسلحه وآزادی گروگانهای آمریکایی درلبنان نبودوعلاوه برآن،به ماجرای مرگ خمینی(که در فروردین65تاچندسانتی آن رفته بودو صدایش رادرنیاوردند)ساخت وپاخت با حزب جمهوری خواهان آمریکابرای پس از مرگ خمینی بود.که باافشاگری توسط جریان مربوط به سیدمهدی هاشمی قبل ازدستگیری افراداین جریان،وقبل از13 آبان65ماجراهم لورفت وهم توسط هاشمی رفسنجانی وباکمک سیداحمد خمینی برای فریب پدر،قلب واقعیت شد. امادرآمریکابدلیل آزادی رسانه واستقلال قوه قضائیه،به رسوایی انجامید.
برای اطلاعات بیشتربه لینک زیررجوع کنید:

17فروردین1398
چنین روزی درچندسال پیش
19فروردین 1362
حکم فقط حکم ولی فقیه
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه.کتاب درمکتب جمعه، ج6،ص201):
حکم اولی یعنی اسلام یک هدفی داردو براساس آن یک حکمی برای تامین آن صادرمی کند،اگرنشد،یک چیزدومی در نظرگرفتند.آن دومی می شودثانی.من مثلابایدجانم محفوظ بماند،اگرمال حلال پیداکردم وسالم خوردم محفوظم.اگرنه اجازه داده اندچنانچه مضطرهستی می توانی گوشت میت رابخوری،مال حرام برداری بخوری ونگذاری جانت ازبین برود.این مواردجزیی دراختیارخودمکلفین است.یعنی هرفرددروظایف خودش بایدبه آن هدف تعیین شده برسد.اگرنرسید راهی هم تعیین شده،اضطراری عمل می کند.
پاورقی________:
ایضادرمواردکلی(ومدیریت کشور)هم اختیاربدست ولایت فقیه است!!مصلحت جامعه دراختیارنمایندگان منصوب ولی فقیه درمجمع تشخیص است وتطبیق قواتین بااسلام هم با6تامنصوب ولی فقیه درشورای نگهبان!!وهرگاه درزمان وعصرخرددرجازدند!!برای حفظ قدرت و حفظ نظام،(که اوجب واجبات است)،دفع افسدبه فاسدمی کنند!!یعتی گتاه کوچکی انجام می دهندتاگناهی بزرگتر انجام نشود!!وآنقدرآنراتکرارکردندکه فسادسرتاپای نظام مقدس رافراگرفت!!
نوزده فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
20فروردین1361
انقلاب چهل ساله؟!
موسوی اردبیلی(خطبه نمازجمعه.کتاب درمکتب جمعه،ج4،ص345):
انقلاب مانندیک انسان مانندیک نوزادهرچه زمان براومی گذرد،رشیدتر،مستقرترو نیرومندترمی شود.انقلاب یک روزه، انقلاب یک هفته ای،انقلاب یکساله با انقلاب چهارساله فرق دارد.
پاورقی_________:
آری،انقلاب40ساله باانقلاب4ساله هم فرق دارد:درچهل سالگی،دست سارقین حکومتی قطع نشد،ولی برای آنکه بگویندحدودالهی درنظام مقدس رعایت می شود،به قطع یدآفتاب دزدهااقدام کردند.درچهل سالگی انقلاب بی بند باری ومانورتجمل وفاصله طبقاتی فاخش بین غنی وفقیرکاملامحسوس وفحشابه سن12سالگی رسید،اما گاه به گاه برای یک تارمو،دربرخی مناطق نمایشی راه می افتدوهمان لحظه هم فیلمش در سراسرجهان پخش می شود!؟درحالی که ماخانه هدایت(که دختران بدسرپرست را نگهداری می کرد)ودایره امربه معروف یکی ازشهرستانها(که زنان بدحجاب و منکراتی رامی گرفت،برای آنهاپرونده می ساخت وبعد گندش درآمدکه به صنعت وصادرات سکس اقدام می کرده اند!درمیکده هابسته شد،ولی گوشه و کنارکشوروحتی درشهرمذهبی قم عده زیادی بخاطرمصرف مشروبات تقلبی جان خودراازدست می دهندوافزایش اعدام ها برای قتل،جنایت وموادمخدر…والخ… مثنوی هفتادمن می شود.به همین بسنده کردیم!
20فروردین1398
چنین روزی درچند سال پیش
24فروردین 1378
سایه سپاه
روزنامه جبهه24فروردین1378،ش6
بدنبال ادعای پوچ وکاملاهدف دارروزنامه سلام مبنی براینکه برخی ازافرادسپاه پاسداران انقلاب اسلامی درتروررازینی رئیس کل دادگستری استان تهران دست داشتند،سپاه پاسداران پس ازتکذیب این ادعاوشیطنت جدیدسلام علیه یکی از نهادهای انقلابی اقدام به شکایت و پیگیری قضایی این پرداختند.
پاورقی———:
صرف نظرازصحت وسقم خبر،ردسپاه در مهم ترین وقایع داخلی وخارجی دیده می شود.برخی ازاعضای سپاه قسمتی از پازل دولت سایه(پنهان)هستند.آنها می توانندبرخی نیروهارادرانجام فعالیت هایی هدایت کنندبدون آنکه فاعلین بفهمند!وشکل مافیایی سپاه متاثراز نفوذی هایی ست که به سازمان های جاسوسی مثل موساد مرتبطند!وگرنه بدنه سپاه عرضه چنین طراحی وفعالیت های پیچیده درداخل وخارج راندارد!
بیست وچهارفروردین نودوهشت
چنین روزی در چندسال پیش
26فروردین1366
تفاوت آیت الله منتظری با روحانیت دولتی
روزنامه کیهان۲۶فروردین۱۳۶۶
آیت الله العظمی منتظری درپایان درس فقه روزدوشنبه:
هرکس برتفاوت های ظالمانه درجامعه صحه بگذاردگناهکار است.بویژه علماو دانشمندان. هر کس باهررویه فکری از مسئول گرفته تاطبقات مختلف مردم می تواندبه اینجانب مراجعه کرده وحرفش را بزند.واینگونه نیست که کسی ازافراد بیت یادیگران حق داشته باشندبگویند فلانی بایدبیایدوفلان کس نیاید.
پاورقی—–:
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراعظیما(قرآن).عاقبت بخیررفت؛ونامش درتاریخ به نکویی می برند.کاش علمای طرازاول،ازفضلاومراجع حوزه،کمی از شجاعت بیان ایشان درنقدحاکمیت ولایت فقیه-که تفاوتهای فاحش ظالمانه جامعه به همین علت است-راداشتند.وآبروی روحانیت حفظ می شدوکارمندوجیره بگیرولایت فقیه نمی شدند!تفاوت خمینی و منتظری دراین بودکه برای خمینی مراسم مخصوص دستبوسی ترتیب دادند،ولی آیت الله منتظری درب بیت خودرا برای شنیدن اقوال متفاوت بازگذاشت و برای همین ازخیلی مسائل-حتی زودتراز حاکمیت-مطلع می شد.وی درقدرت و مقام قائم مقامی ولایت فقیه،حداقل توانست ازادامه کشتارو اعدامهادر سال67جلوگیری کندوبه هیات مرگ بگوید: تاریخ ازشماوخمینی به عنوان جنایتکاریاد خواهدکرد!
بیست وششم فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
27فروردین1361
خانم هادقت کنند!!(سن ازدواج دختران)
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه.کتاب درمکتب جمعه،ج4،ص364):
حضرت زهرادرسن سیزده سالگی یایازده سالگی ازدواج می کنددرسن هیجده سالگی یابیست ویک سالگی که ازدنیامی رودپنح بچه داشته.خانم هادقت کننداگر می خواهندنمونه زندگی انتخاب کنند زندگی حضرت زهرا(س)رابااین اختصار که عرض می کنم ببینندچگونه است؟پنح تابچه.
پاورقی__________:
غرایزجنسی دختران درسن بلوغ شروع به فوران می کند،اماسن عقلی آنان هنوزنارس وکال است.ودرسن عقلی هم (که عرف آن18سال است)برای ازدواج (چه موقت ودائم)به فتوای اکثرفقها،باید ازقیم وولی خوداحازه بگیرند!!اصولا حکومت ولایت فقیه صرفادرسودای ازدیاد تولیدنسل است،بدون آنکه ملزم وتوان تامین وتربیت آنها(مثل بیمه رایگان ازبدو تولدوهزینه تحصیل)راداشته باشدو تضمین کند.فهم فکری آنان دراین محدوده است که بگویند:حضرت زهراکه درسن21سالگی مرحوم شد،پنج فرزند داشته،وآنربرای عوام به عنوان نمونه زندگی معرفی کنند!!
بیست و هفت فروردین نودوهشت
چنین روزی در چند سال یش
28فروردین1375
سایه خدا در سلطنت فقیه
[ازیادداشت روزنامه رسالت]
ولی فقیه به واسطه ملکه راسخه عدالت وعلم وتقوی(آنهم نه در معمول،بلکه درسطح بالا)دارای نوعی از معصومیت ازگناه واشتباه است.ولذا اسلام او راحاکم وناظربردیگری قرارداده است.لذا چه کسی و چه نهادی می تواند برفرازولی فقیه قرار گیرد وبر او حکومت کند.
پاورقی ————
اخیرا هم مصباح یزدی گفته است:
«اطاعت ازولی فقیه مثل ائمه واجب است.هرچند بین هارات تصمیم،اشتباه هم داشته باشد».
این خلاصه حکومت اسسلامی ست که روحانیت قشری واصولگرایان می توانند در آن به نان ونوا برسند!
یک نفر که در حوزه فقه خوانده در ردیف خدا قرارداده شده است:سایه خدا در سلطنت فقیه تجلی پیدا می کند!!
واصلاح طلبان حکومتی در این میان کارشان این است که عجوزه ای را بجای نوعروس و قورباغه راجای قناری رنگ کنند…!
بیست و هشت فروردین نودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
29فروردین1381
زندان دانشکده تعلیم جرم وکارگاه فساد
روزنامه آزاد29فروردین1381
هاشمی شاهرودی(ریاست قوه قضائیه):
آقایان اضی یک روز پابه زندان بگذارندوببینندچه خبر است.پرونده ها را باید رده بندی کنندو هم چنین از صدور قراروثیقه های سنگین وکمرشکن بپرهیزند.آنها باید به وضعیت فعلی جامعه توجه کنند…دراستان های مختلف مشاهده شده است که بازندانی شدن پدریامادر،دخترفرزندخانواده در13سالگی به فحشا و منکر روی آورده است.
پاورقی—————:
وقتی هاشمی شاهرودی ریاست قوه قضائیه را ازمحمدیزدی تحویل گرفت،گفت:ویرانه ای تحویل گرفتم؛وازرانت قضائی سخن گفت.بعدازایشان نیزویرانه،ویرانه تر شد.قوه قضائیه بدلیل آنکه روسایش منصوب ولی فقیه بوده وبا مکانیزم های حقوقی دمکراتیک انتخاب نمی شوند؛مستقل نیست.وهمین خود دلیل بوجودآمدن رانت قضائی ست؛وزندان را به یک کارگاه تولید فسادودانشکده تعلیم جرم کرده است.
بیست ونهم فروردین نودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
30فروردین 1366
ادبیات زمان قدرت یکی ست!
کیهان۳۰فروردین۱۳۶۶
موسوی خوئینی ها(دادستان کل کشور):
کسانی که رعایت شئون اسلامی رانمی کنندوبه نحوی به انقلاب دهن کجی می کنندعاقبت ازمیان خواهندرفت آنهابایدبترسندازروزی که مردم مسلمان ورزمندگان اسلام براساس همان انگیزه ای که به مقابله با دشمنان درجبهه هارفتندباهمان انگیزه درصددپاک کردندجامعه برآیند. آنوقت است که دیگرنه به حرف من گوش می کنندونه به حرف امثال من،مردم وقتی احساس تکلیف ببیندومسئولین به وعده هایشان در زدودن آثارفسادنتوانستندعمل نمی کنندخودشان واردصحنه خواهند شد.وتمام خس وخاش ک هاوعلف های هرزجامعه راازمیان بر خواهند داشت وجامعه راپاک خواهندکرد.آن مردغیرتمندی که احساس بکند خانواده وناموسش درجامعه درمعرض فسادقرارگرفته است دیگرنمی آیدازمن بپرسدکه مابایدچه کنیم خودش دست بکارمی شودوریشه فسادراازبین می برد.
پاورقی—————-:
ادبیات زمان قدرت در دو جناح حاکم(اصلاح طلب و اصولگرا)یکی ست:[خش و خاشاک].ولی بعدازخروج از قدرت،همه می شوندمصلح!
ازابتدای انقلاب چماق دفع،ادبیات حاکمیت بود!
علی الظاهر تنها آیت الله منتظری ست که در کسوت قائم مقام رهبری،حاکمیت را نقد می کرد و همیشه سیاست جذب داشت والبته متهم به ساده لوحی شد.
سی فروردین نودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
31فوردین1368
زیرسیبلی جناح چب برای رهبری
روزنامه کیهان۳۱فروردین۱۳۶۸
موسوی خوئینی ها:
امروزبعدازگذشت۴تجربه درشورایعالی قضایی هیچ تردیدی نداریم که رهبری جامعه به صورت شورایی یک فاجعه است…درزمانی که مجلس خبرگان نسبت به ایشان اظهارنظرکرد،ایشان مرجع تقلیدنبود.الان هم ایشان مرجع تقلیدنیست.یعنی الان آقای منتظری مرجع نیستند.چون کسانی که تقلیدمی کنندیاازامام تقلیدمی کنندیاازغیر.آقای منتظری خودشان هم قبول دارندکه مرجع تقلیدنیستند.
پاورقی——:
این سخنان نشانه هایی ست ازتوافق جناح چپ وجناح راست دراتفاق روی یک شخص برای رهبری غیرازآیت الله منتظری که مرجع تقلید هم نباشد!این درحالی ست که آیت الله منتظری ازلحاظ حوزی خیلی پیش ازاین،دراندازه مرجع تقلید بوده است وتاآنزمان قانون اساسی یکی ازشرایط ولی فقیه رامرجعیت می دانست که برخلاف قانون اساسی خامنه ای به رهبری رسیدومرجع نبودوجناج چپ زیرسیبلی ردکرد!
سی ویک فروردین نودوهشت

نظرات

بایگانی

دسته‌بندی