You are currently browsing the tag archive for the ‘دهه 60’ tag.

اینجا #زندان است؛ #دانشگاه_ولایت_فقیه![ #این_یک_داستان_واقعی_ست]

#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)t.me/shourimohammad

«قال ان الملوك اذا دخلوا قريه افسدواها و جعلوا اعزة اهلها اذله و كذلك يفعلون». (قرآن. نمل.34)[آنگاه که مستبدان، ظالمان و دیکتاتور ها بر سرزمینی مسلط شوند، عزتمندان ذلیل و فاسدان آقا و سروز آن سرزمین خواهند شد و فساد همه جا را در بر خواهد گرفت]!زمانی #خمینی خطاب به مردم و مسئولین گفت:«عالم محضر خداست؛ در محضر خدا گناه نکنید» و وقتی دوربین های مدار بسته و مخفی در عصر تکنولوژی اینجا و آنجا نصب و سبز شد، جمله ی وی دستمایه ی طنز شد:«اینجا به #دوربین_مخفی و مداربسته مجهز است، گناه نکنید!!».عبرت خانهپشت در سلول انفرادی یک کاعذ چسبانده بودند که عنوانش این بود:«زندان دانشگاه است. امام خمینی». و بعد در دنباله ی آن، یک جمله ی عربی:«النجات فی الصدق»!!در آبان سال 1365 برای اولین بار طعم #زندان_ولایت_فقیه را چشیدم، و در تیر 1378(همزمان با تعطیلی #روزنامه_سلام) برای دومین بار وارد سلول های انفرادی #اوین و #زندان_توحید شدم. همان زندان مخوف دوره ی پهلوی که کمیته مشترک ضد خرابکاری نام داشت و در #نظام_ولایت_فقیه#موزه_عبرت شد!! تا مردم برای دیدنش، آنجا رفته و از گذشتگان و تاریخ عبرت گرفته و از تاریخ درس بیاموزند… اینجا زندان است؛ دانشگاه ولایت فقیه!!تیر غیب!عوام، همان توده ها، همان ها که وقتی چرخه ی زندگی شان نمی چرخد و از سوی هر کس و ناکسی، از هر مکانی و هر مقامی عرصه برای شان تنگ می شود، وقتی در استیصال و عسر و حرج قرار می گیرند، نفرین می کنند: « الهی به #تیر_غیب گرفتار بشی»، و در این ایام با هک شدن دوربین های زندان اوین، مردم چهره ی کریه و شنیع نظام ولایت فقیه (عدل #علی_خامنه_ای) را عریان شده دیدند. این همان تیر غیب است!انفراج کوچک در راس زاویه#آیت_الله_منتظری در کتاب«مبانی فقهی حکومت اسلامی»، ج4 فصل هشتم، احکام استخبارات و کسب خبر در ص 385 در مورد انحراف مامورین اطلاعاتی و امنیتی می نویسد:«اگر روزی فرض شود که کجروی و انحرافی از برنامه ها و اهداف اصلی و مشروع آن صورت گرفته،این بسیار خطرناک خواهد بود، هر چندکه این انحراف باندازه یک ذره باشد. چون همین انحراف کوچک بتدریج و به مرور زمان برای نظام و مردم هر دو تبدیل به یک خطر و فاجعه بزرگ می گردد.چنانچه نمونه های آن را درمورد بسیاری از دولت ها و رژیم ها دیده ایم. مثال گسترش فزاینده ی غیر قابل کنترل این قبیل انحرافات احتمالی که اگر مورد توجه قرار نگیرد، مثال زاویه است. وقوع یک جدایی. انفراج کوچک در راس زاویه موجب این می شودکه دو خط مربوط به زاویه فاصله شان هر چه بیشتر گردد. آن دو خط به مقیاسی که از راس زاویه یعنی نقطه انفراج و انحراف فاصله می گیریند از همدیگر دورتر می شوند و این مساله بسیار شایان دقت است».سفیداب نظام!زندان هایی که روی زندان های #رژیم_پهلوی را هم سفید کردند، این تعبیری است که آیت الله منتظری در نامه ای خطاب به خمینی می نویسد! این نقطه ی انفراج و انحراف تا آنجا پیش رفت که برخی بگویند:«نور به قبرت ببارد پهلوی ، صد رحمت به کفن دزد اولی!!«شنیده شده فرموده اید فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا #ساواک شاه فرض می کند، البته حضرتعالی را شاه فرض نمی کنم، ولی جنایات اطلاعات شما روی ساواک را سفید کرده است. من این جمله را با اطلاع دقیق می گویم.(از نامه منتظری به خمینی.نقل از #کتاب_خاطرات_سیاسی_ری_شهری ص 285).«آیا می دانید در زندان های جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟!آیا می دانید عده ی زیادی در زیر #شکنجه#بازجوها مُردند؟آیا می دانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانی های دختر جوان بعدا ناچار شدند حدود 25 نفر دختر را با اخراج تخمدان و یا رحم ناقص کنند؟آیا می دانید در زندان شیراز دختری روزه دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افظار اعدام کردند؟آیا می دانید در بعضی از زندان های جمهوری اسلامی دختران جوان را به زور تصرف کردند؟آیا می دانید هنگام بازجویی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟آیا می دانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجه های بی رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده اند و کسی به دادشان نمی رسد؟آیا می دانید در بعضی از زندان های حتی از غسل و نماز زندانی جلوگیری کردند؟».از نامه ی آیت الله منتظری به خمینی در تاریخ 17 مهر ماه 1365. نقل از #کتاب_واقعیت_ها_و_قضاوت ها. ص 640).هم چنین آیت الله منتظری در تاریخ 5 مهر ماه سال 1360 نامه ای به خمینی نوشته است که بخشی از آن چنین است:«ضعف شورایعالی قضایی و بالنتیجه دادگاه‌های انقلاب به حدی است كه افراد صادق و متعهدی كه خود در متن آن‌ها هستند می گویند اوضاع جاری #زندان_اوین و بسیاری از زندان‌های شهرستان‌ها از قبیل اعدام‌های بی رویه و احیاناً بدون حكم قضات شرع یا بدون اطلاع آن‌ها و گاهی به رغم مخالفت با آن‌ها و ناهمآهنگی بین دادگاه‌ها و احكام صادره و تاثیر جوها و احساسات و عصبانیت‌ها در احكام صادره و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینكه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شركت كرده باشند كاملا ناراحت كننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شكنجه‌های طاقت فرسا رو به افزایش است. آمار زندانیان به حدی است كه بسا در یک سلول انفرادی پنج نفر باید با وضع غیر انسانی بمانند حتی به آن‌ها نوعاً امكانات نماز خواندن هم داده نمی شود، و به تعبیر یكی از قضات شرع هرج و مرج و خود مختاری مسئولین بازجویی وبازپرسی سخت نگران كننده است. اعدام ‌های اخیر معمولا از مهره‌های رده سوم و چهارم و سمپات‌ها می باشد و مهره‌های اصلی كاملا به كار مشغولند و از اعدام شدگان قهرمان سازی كرده و افراد دیگری را به دام انداخته و به میدان می فرستند…». [ #کتاب_خاطرات_آیت_الله_منتظری جلد دوم، صفحه ۱۰۶۵، پیوست ۱۲۸].در بخشی دیگر از کتاب خاطرات آیت الله منتظری جلد اول ص522 نوشته شده:«مشکلات زندان ها هم بکی از مشکلات ما در اوایل انقلاب بود و سر و صداهایی ایجاد کرده بود. مرحوم امام چند نفر را فرستاده بودند که بروند راجع به امور زندانیان تحقیقاتی را انجام بدهند. از جمله آن ها سید جعفر کربمی بود. یک روز ایشان آمد به من گفت: ما رفته ایم در زندان حصارک ( یا #قزل_حصار) نزدیک مردآباد، در آنجا دیدیم جلوی در یک اتاق یک گلیم و پتوی سیاه زده اند و داخل آن بقدری تاریک است که روز و شب تشخیص داده نمی شد. و حدود 10 نفر را آنجا زندانی کرده اند. بعد گفت رفتیم به یک دختر برخورد کردیم که نجاست خودش را می خورد از بس اذیتش کرده بودند دیوانه شده بود…»#مجید_انصاری عضو #مجمع_تشخیص_مصلحت_نظام و #رئیس_سارمان_زندانها در #دهه_60و عضو #مجمع_روحانیون مبارز و #اصلاح_طلب، که از امثال #حسین_شریعتمداری برای هدایت و ارشاد زندانیان سیاسی کمک می گرفت،در اعتراض به آنچه در فیلم های زندان اوین دیده،گفته است:«خشونت علیه زندانیان با هیچ توجیه و منقطی قابل پذیرش نیست. این نگرانی هست که در زندان های دیگر و مراکزی که این کنترل وجود ندارد چه بسا برخوردهای بدتری هم باشد». (نقل از کانال امتداد).اما آن زمان که خودش ماست فروش بود گفت ماست من ترش نیست! و به آیت الله منتظری ایراد گرفت و گفت نفوذی های منافقین با دفتر وی سر و سیر دارند! #روزنامه_کیهان در 28 اردیبهشت 1368 از قولش نوشته است:«ما چند بار از #خبرنگاران خواستیم تا بیایند از زندان ها دیدن کنند و حتی برای مردم بازدید عمومی گذاشتیم… این همه خدمات انجام شد، ولی هیچکدام به آیت الله منتظری گزارش نمی شد. درحالیکه ما زندانیانی داشتیم که پس از آزاد شدن از زندان به جبهه رفتند و شهید شدند. و این ها هم در اثر تبلیغات خوب و سازنده در داخل زندان بوده است»[!!] وی هم چنین گفته است:«درسال65به آقای ری شهری عرض کردم بعضی از زندانیان منافق در دفتر آیت الله منتظری رفت و آمد دارند و من از مساله سلامت ایشان بیم دارم»!شلاق می زنیم تا حیثیت امام و نظام و وزارت اطلاعات لکه دار نشود!#محمدی_ری_شهری(یا همان محمد دون پرور و یا محمدی نیک و اولین وزیر واجا که در دوران مبارزه علیه شاه دختر 9 ساله علی مشکینی، از روحانیان برجسته ی حوزه علمیه را به عقد ونکاح خود درآورد) در کتاب خاطرات سیاسی(ص71] و در مورد #سید_مهدی_هاشمی می نویسد: «حدود یک ماه از دستگیری #مهدی_هاشمی می گذشت اما او هنوزحاضر به پاسخگویی و روشن کردن نقاط ابهام نبود. خاموشی اسرار آمیز او بازجویی و بازجویان را به تدریج به بن بست می کشید و به نظرمی رسید که با گذشت هر روز بر تسخیر ناپذیری این قلعه مخوف افزوده می شود. غائله ای که ورود در آن اینگونه مشکل آفرین بود. اگر به کشف حقیقت منجر نمی شد، برای حیثیت وزارت اطلاعات بلکه برای حیثیت امام و نظام زیانباربود…. من خود به راه های مختلف برای غلبه بر این بن بست فکر می کردم… به خاطره هایم رجوع کردم؛ تا آن زمان بازجویی سه متهم سرشناس را خود انجام داده بودم. این سه تن عبارت بودند از تیمسار محققی، #قطب_زاده و #شریعتمداری. از دلم گذشت که این بار نیز خودم متهم را بازجویی کنم. می دانستم که با فرد با تجربه و پیچیده ای چون مهدی هاشمی نیازمند پشتیبانی روانی بسیارقوی است…. از خدا خواستم تا کلامم را نافذ و کارآ سازد. روحی بیمار درگیر اعوجاج خود بود. اگر خدایاری نمی کرد قادر به کمک و راهنمایی او نبودم. فضایی روحانی برآن اتاق حکومت یافت.گفتم: تو از خدا نمی ترسی؟گفت: چرا.گفتم: می ترسی؟گفت: بله.گفتم: خدا می داند که تو چه کاره ای و چه کرده ای. خودت هم می دانی. چرا مسائل را نمی گوئی؟گفت: گفته ام. بعضی از جزئیات هست که شاید نگفته باشم.گفتم: همه مسائل را گفته ای؟گفت:نه.گفتم:خب بگو!گفت: خیلی خب خواهم گفت.در آن فضا کلماتی ساده میان ما رد و بدل شد. اما این کلمات هر کدام معنایی به ژرفای یک قاموس و مفهومی فراتر از حد متعارف یافت. آری خداوند اثری در همین واژه های ساده نهاد که متهم به اصطلاح برید[!!].همین آقای ری در همین کتاب و در صفحه 95 در توصیف و شرح آن کلمات ساده،که هر کدام معنایی به ژرفای یک قاموس داشت تا زندانی را وادار کند ببُرد!! چنین توضیح می دهد:«او به جرم اخیر از سوی #قوه_قضائیه به تحمل 70 ضربه #شلاق محکوم شد. متهم پیش از اجرای کامل حکم برای افشای حقیقت اعلام آمادگی کرد، لذا از اجرای بقیه حکم خودداری شد[!!].روی دیگر این #تعزیر (سفیداب نظام)، #سلول_انفرادی است؛ ماه ها (حتی بدون بازجویی، هواخوری) در یک محل، به اندازه ی یک توالت، که مستراح شاشیدنش هم در آن تعبیه شده است قرارت می دهند تا باصطلاح ببُری!و بدون #کتاب و حتی کتاب دعا و #قرآن، روزها و ماه ها بلا تکلیف انتظار می کشی… و در کنار آن، با آزارهای دیگر، مثل بی خوابی دادن با سر و صداها، در وقت و بی وقت. روشن بودن دائمی لامپ آویزان شده از سقف. گرسنگی کشیدن و ندادن غذا به اندازه ی کافی. حبس طولانی در #تابوت و قبل از انجام ملاقات. هم سلول شدن با #زندانیان_خطرناک. خوراندن #قرص_های_توهّم_زا در درون ظرف غذا و از راه های مختلف. #بازجویی های نصفه شبانه. زدن حرف های رکیک از استاد دانشگاه ( #بازجو) به متعلم و شاگرد (زندانی). گذاشتن اسلحه بر شقیقه ی زندانی که چشم بند بر چشم دارد… بستن دست و پا و خواباندن دمرو به تخت و فرود آوردن شلاق سیمی… (که همه ی آن ها را خودم در زندان تجربه کرده ام) تا در مقابل، بازجو که به قول وزیرش (ری شهری) مترادف با «خدا و اسلام» است، زندانی ببُرد!!شنودی که تیر غیب شد! و شنیع تر (که آدمی حتی در خلوت خود شرم و حیا می کند که ببیند) آنرا ما در فیلم بازجویی از #همسر_سعید_امامی و #نیروهای_خودسر #واجا بدست همکاران خودشان، دیدیم . تیر غیبی که آمد و واجا را از سر تا پا لکه دار کرد!وقتی سربازان و #پاسداران_گمنام امام زمان یکی یکی در خفا مخالفین و به قول رهبرشان کبریت های بی خطر را در منزل قصابی کرده و یا ربودند و در بیابان رها کردند، عوامل جمعی و رسانه ای آنان(چون حسین شریعتمداری) با ضرس قاطع گفتند: کار، کار دشمن است؛ کار اسرائیل است،کار باند سید مهدی هاشمی ست!!اما« #الشرق_الاوسط» چاپ بیروت و لندن پرده از رازی برداشت و ادعا کرد: «دستگاه شنودی که در خانه داریوش فروهر کار گذاشته شده بود منجر به کشف شبکه ترورهای اخیر شده است. این روزنامه مدعی شد درگیری کلامی میان #داریوش_فروهر و همسرش با نیروهای امنیتی که پیش از قتل این دو روی داد،در دستگاه های #استراق_سمع یکی از مراکز اطلاعات نزدیک خانه فروهر ضبط شده است. به نوشته الشرق الاوسط یکی از کارکنان این مرکز از محتوای نوار شگفت انگیز شده و آن را به یکی از مسئولان می رساند. این مطلب می افزاید در نوار مزبور یکی از قاتلان پس از قتل فروهر تلفنی با[… ]صحبت می کند و خطاب به وی می گوید: «حاج آقا! کار با موفقیت تمام شد.اما ما مجبور شدیم تا از دست زنش راحت شویم».(نقل از #روزنامه_خرداد24 آذر 1377(.سرداری که فرزندش تیر غیب حضرت آقا شد!کشته شدن« #محسن_روح_الامینی» فرزند سردار مطیع حضرت آقا، در #زندان_کهریزک،سبب شد تا ماجرای مخوف این زندان هم آشکار شود. و بعد هم باصطلاح کمیته ای برای بررسی زندان ها و نقض« #حقوق_بشر» ترتیب و نمایش داده شود. و بر اساس دستور خامنه ای،زندان کهریزک بدلیل فاقد داشتن لوازم«حقوق انسانی» تعطیل شود!!ستاری که بهشتی شد!#ستار_بهشتی کارگر وبلاگ نویس طبقه ی محروم جامعه بوسیله ضرب و جرح در زندان کشته می شود.#زهرا_كاظمی (خبرنگار و عكاس كانادايي ايراني تبار) در زندان اوين كشته می شود؛و هيچ وقت قاتل معرفی نشد!خبری آمد که يك دختر خانم دكتر در بازداشتگاه امر به معروف شهرستان همدان خودكشي كرده است!؟‌‌‌‌زهرا بنی یعقوب، دانشجوی ‌دكترای پزشکی ‌به‌ جرم عمل‌ منكراتی، ‌آن هم در پارك ‌و بصورت ‌علنی!؟! بازداشت ‌و سپس‌ گفته ‌شد ‌‌وی ‌در زندان ‌#خودكشی‌ كرده ‌‌است!دو جوان كه بجرم اراذل و اوباش دستگير شده بودند، در دستشويی #اداره_آگاهی خودكشي كردند. آن ها نيز خودشان را دار زده بودند! و…و…#تجارت_سکس با امر به معروف!سال ها پیش یکی از عوامل جمعی و خودی نظام ولایت فقیه، رئیس دایره ی امر به معروف و نهی از منکر یکی از شهرستان ها(اهواز)که نام خودش را هم از نامسلمانی (مهرداد) به مسلمانی (سلمان) تغییر داده بود برای دختران و زنان این مرز و بوم – که به دلیل ضعف #حجاب!! دستگیر و زندانی شده بودند- تور پهن کرد و به تجارت سکس روی آورد!هم چنین سال ها پیش محلی برای دختران آسیب دیده در جایی به نام #خانه_یاس (که موسس و رئیسش #محسن_رفیقدوست از فرماندهان اسبق سپاه، همان راننده ی خمینی در هنگام ورود به بهشت زهرا و میوه فروش میدان دوره ی شاه بود) تاسیس شد تا در آنجا در امنیت باشند. با فرار یکی از آن دختران، معلوم شد از این دختران سو استفاده ی جنسی می شود. این خانه ‌منحل ‌و تعدادی ‌‌‌هم ‌بازداشت‌ ‌‌می شدند، جز رفیقدوست.‌گاهی هم برخی هم ‌توانسته‌اند دختران‌ و كودكانی‌ ‌را از ايران ‌برای ‌فروش ‌و يا‌ تجارت ‌سكس ‌به ‌دوبی‌ بفرستند. در تعميم ‌این نوع اخبار ، ‌برخی‌ محافل ‌‌تائید کردند‌‌ که ‌رد پای برخی ‌از #فرماندهان_‌سپاه ‌‌در اين ‌تجارت ‌‌برده‌، ‌پيدا شده ‌‌است!در این رابطه عده‌ای ‌‌غير ايرانی‌ (به ‌كمك ‌برخی ‌ايرانيان!) به ‌جرم ‌در اختيار قرار دادن ‌‌دخترانی ‌برای ‌سكس‌ بازداشت ‌شدند. و ایضا، در اخبار آمد که: تعدادی ‌از ‌نگهبانان ‌و افراد زير مجموعه ‌‌مديريت ‌زندان ها، به‌ جرم ايجاد باند فساد و فحشاء‌ دستگير، محاكمه ‌و برخی ‌هم ‌اعدام‌ شدند. و #سردار_زارعی (فرمانده ی وقت نیروی انتطامی) از اتهامات وارده تبرئه شد!باند 25 نفره!‌باند ‌25 ‌نفره ‌در زندان ‌اوين ‌‌‌به ‌توزيع ‌#مواد_مخدر (آنهم‌ از نوع‌ كراك ) در بين ‌زندانيان (آنهم‌ دختران ‌و زنان) می‌پرداخت؛ ‌كه ‌لو‌ می‌رود ‌‌و همه‌ آن ها به ‌همراه ‌‌دو كارمند ‌زندان،‌‌ در اين ‌‌ارتباط ‌‌بازداشت ‌و دستگير می‌شوند.در شرح ‌اين ‌خبر ‌آمده ‌بود: «پدری ‌دخترش‌ ‌به ‌‌جرم ‌سرقت ‌به ‌زندان ‌رفته ‌‌است‌، ‌بعد از مدتی ‌متوجه ‌می‌شود او در ‌زندان ‌به ‌مواد مخدر از نوع ‌كراك ‌‌معتاد شده ‌است!‌رانت قضائی!#هاشمی_‌شاهرودی ‌(رئيس‌ مرحوم شده ی قوه ‌قضائيه) وقتی ‌به‌ ‌سركار آمد،‌ ‌گفت‌: «من ‌يك ويرانه ‌تحويل ‌گرفته‌ام‌؛ و برای ‌بازسازی آن‌، ده ‌سال ‌‌وقت ‌لازم ‌دارم ‌و يا وقت ‌لازم ‌است».( رجوع شود به گزارش اینجانب با عنوان 10 سال انتظار، شاید وقتی دیگر! که با نام مستعار شیدایی قسمت اول آن در روزنامه همبستگی و در تاریخ 26/3/1381 منتشر شده و از چاپ قسمت دومش هم خودداری شد).‌وی‌ در سخنانی دیگر، به ‌وجود ‌« #رانت_قضائی» در دايره ‌مديريت ‌قضائی‌ ‌اشاره کرده است و اعلام‌ داشت: «‌رانت‌قضائی» ‌‌بسيار مفسده‌انگيز ‌‌‌است، تا جائی‌ كه‌‌ دختر 13 ساله‌ای را بخاطر زندانی ‌‌بودن ‌پدر و مادرش به ‌#فحشا ‌كشانده ‌است!».داستان هایی از این نوع، مثال های فراوانی دارد که به همین بسنده می شود. ولی با این وجود، برخی، بخصوص #ماله_کشان (که برخی هم به اسم خاص #اصلاح_طلب شهره ی شهر شده اند) تصور می کنند که از کوزه ی سردار #قالیباف و #رئیسی و #محسنی_اژه_ای به رهبری علی خامنه ای عسل بیرون می آید و نظام اصلاح و گشایش در روند زندگی مردم مستاصل!! به آنان عرض می شود:فاین تذهبون؟ فاعتبروا!پنجم شهریور سال 1400 t.me/shourimohammad

36 سال سلطنت فقیه
«…دراین سال60،چقدرچهره ها افشاشد؛چقدرماسک های دورغین آزادیخواهی و خلق گرایی ازصورت هاافتاد.آیااین ملت می توانست به آسانی این چهره های مزدور،این صورتک های بزک کرده رابشناسند؟
انقلاب سوم شما از انقلاب اول و دوم شماکم اهمیت تر نبود.درانقلاب سوم،همه خطراتی که سعی می کردانقلاب بزرگ اسلامی ایران رابه چپ و راست بکشاندودشمن راکه ازدربیرون رفته بود،ازپنجره برگرداند،محوشدند.
آن فتنه بزرگ چقدر نیروی انسانی این ملت رابخوداختصاص داده بود،امروز شما از آن فتنه رهاشده اید…
بعداز این تان،ای ملت بزرگ!ازپیش ازاین تان بهتراست.آینده تان ازگذشته تان درخشان تراست.آنقدرخدابه شمافضل و لطف خواهدکردکه از خدا و فضل او خشنودوراضی بشوید».
این سخنان سیدعلی خامنه ای درتاریخ28اسفند1360در#نمازجمعه تهران است (کتاب در مکتب جمعه،ج4ص303).
فتنه ای که هنوز ادامه دارد…
وقتی به گذشته این 36سال نگاه کنید،اکثر انقلابیون زندان رفته دوره پهلوی،مبارزان ومجاهدان شکنجه دیده های ساواک وتبعیدشدگان ربذه دوره سطلنت شاه،بعداز پیروزی انقلاب57،یکی یکی یااعدام شدند،یابه زندان رفتند و یاباتبعیدخودخواسته ازمیهن خارج شدند ویادرحصروحصارتنگ،همچنان می زیند!
گویی یک جریان مرموز، ازهمان سال نخست انقلاب57، به قصد انتقام، کودتای خزنده ای را آرام آرام ترتیب داده،تاانقلاب فرزندان خودش را به بلعد!
وآنهایی هم که مانده اندیادرسکوت(نه از نوع امام علی!،بلکه ازنوع فرصت مغتنم برای چنگ انداختن به قدرت) هستند،یاآلوده نان ونام شده اند و همه شان البته بقول شاملو باید نوبت خویش را انتظار بکشند:
«در مُردگان خویش
نظر می بندیم
باطرح خنده ئی،
و نوبت خود انتظار می کشیم
بی هیج
خنده ئی!»
خمینی-باخوبی وبدی هایش-همه-اعم ازچپ،راست،روشنفکر،روحانی-را مفتون شخصیت کاریزمای خود کرده بود؛او8سال دوام نیاوردودراین مدت هم،گرفتارجنگ.
اما« علی خامنه ای» یک تنه بیش از ربع قرن است که یکسویه سلطنت می کند،همان که مرحوم آیت الله منتظری از آن به عنوان « سلطنت فقیه»یادکرد!
ایشان در گفت و گویی می گوید:
«مردم ما درآغاز انقلاب در شعارهای خود می گفتند:استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی.در زمان شاه نفت ما به قیمت خوب فروخته می شد و پول ما نیز در جهان ارزش داشت.ولی چیزی که مردم را رنج می داد وآنان را به سوی انقلاب سوق می داد استبداد شاهانه واختناق،قانون شکنی،فشار ساواک،سلب آزادی ها و غارتگری ها وفساد اجتماعی بود.مردم در برابر این خصلت ها برای کسب آزادی توام با موازین اسلامی قیام کردند. درنظر مردم استبداد،استبداد است.خواه از ناحیه شاه باشد،خواه از ناحیه روحانیت»(گفت و گوبا آیت الله منتظری،نشریه پیام هاجر،4اسفند1377).
انقلاب57تنهاوشاخص ترین انقلاب درجهان است که بدون جنگ مسلحانه و کشتار،وفقط با حضورمیلیونی مردم برکف خیابان سرانجام یافت وهمه درآن(بقدرفهم خود)سهیم هستند!
ولی این انقلاب عظیم،بدلیل ثابت ماندن سقف آگاهی مردم(که با قرنطینه کردن ملت توسط حاکمان ازهمان سال نخست درنوریده شد)استحاله،مسخ واز هدف وغایت اصلی خود بکلی دور شد!
« احمد جنتی»فقیه شورای نگهبان،در مورد مردم می گوید:
«ملت که به عنوان ایتام محسوب می شوندوعالمان در حکم قیِّم و والیان امر هستند،حالت یتمی را دارندکه سایه پدراز سرش کوتاه شده وسفارش کرده اند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند وهدایت امت رابه عهده گیرند،مانند قیِّمی که بعد از پدرمتکفل اداره امور ایتام است».(روزنامه صبح امروز13و20 بهمن1377).
برای آنهاپارلمان،انتخابات،رای مردم،احزاب و رسانه، پوششی ست که بتوانند در دنیای فعلی-که حکومت«الیگاریشی»باافکار«مالیخولیایی»رابرنمی تابد-دهان ها راببندندو استبدادخود را با مُهر ومِهرقانون و رای مردم آرایش دهند؛که سرانجام چنین هم شدوبا«نظارت استصوابی»رسماسلطنت خودرا سیستماتیک قانونی کردند!
یادم هست قبل از انقلاب شعار می دادند:«استقلال،آزادی،حکومت اسلامی»! ولی یکباره این شعار جایش را به:«استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی داد»؟!
وقتی پرس و جو کردم،شنیدم:«واژه« حکومت اسلامی»،حس خوبی نمی دهد؛ تداعی سلطنت صفویه،دولت عثمانی،خلافت عباسیان ومثل آن رامی کند؛اما «جمهوری»روشنفکرانه ومال دنیای مدرن است و مقبول همه!».
اما این«جمهوری»باکدام «اسلام»؟
آیا اسلامی که« مصباح یزدی»آنرا تبیین می کند؟
«اگر ربوبیت الهی را قبول کرده ایم،بایددرچارچوب قانون خدا که توسط ولی فقیه اجرا می شود واطاعت از ولی امر حرکت کنیم»( روزنامه آریا،1خرداد1378).
وی هم چنین می گوید:
«خدای متعال فقیه جامع الشرایط را نصب کرده است.وبیعت مردم هیچ نقشی درمشروعیت ولایت فقیه نداردوفقط زمینه اعمال ولایت رافراهم می کند».(مجله حکومت اسلامی،ش اول).
یا اسلامی که« ابوالقاسم خزعلی»از آن حرف می زند؟
« قانون اساسی می گوید قوای ثلاثه زیر نظر ولایت فقیه است.شما وقتی ولایت فقیه را قبول نداشته باشید،20 میلیون که هیچ،30 میلیون هم رای بیاورید،تا این رای به تائید مقام ولایت نرسد،معتبر نیست»( روزنامه خرداد5خرداد1378).
ویا اسلامی که« حائری شیرازی»می شناسد؟
«درجامعه ما،بجای ولایت احزاب،ولایت فقیه است.اگراحزاب بخواهنددرکشور بیایند،بایددرچارچوب تفکر ماباشند.یعنی حزب یک خط وفقیه هم یک خط دیگر نباشد.چون درآن صورت دو قطب بوجودمی آیدوحالت دایره به بیضی تبدیل می شودو ثبات را از بین می برد»(نشریه اروند،8بهمن1375).
یااسلام وولایت فقیهی که« مرتضی مطهری»در سال نخست انقلاب،در«سیمای جمهوری اسلامی»بیان کرد؟
«ولایت فقیه به این معنی نیست که خودفقیه درراس دولت قراربگیردوعملا حکومت کند.نقش فقیه دریک کشوراسلامی،یعنی کشوری که درآن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته وبه آن ملتزم و متعهد هستند،نقش یک ایدئولوگ است واساسافقیه راخودمردم انتخاب می کنندواین امرعین دمکراسی است»( کتاب«پیرامون انقلاب اسلامی»،1358،ص85).
ولی این«عین دمکراسی»در لابراتوار« شورای نگهبان» که تفسیر قانون اساسی حق مسلم اوست!وخودنیزالبته منصوب همان ولی فقیه،درانتخابات مجلس خبرگان برای انتخاب ونظارت بر«ولی فقیه»،کاندیدهای این مجلس رادرپروسه « نظارت استصوابی»به شکل سیستماتیک استحاله و البته قانونی منصوب می کنند!!
ایشان( آیت الله مرتضی مطهری)در موردماهیت رژیم جمهوری اسلامی در همان سال نخست پیروزی انقلاب57،هم چنین می گوید:
«در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد.واز به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه هاخبرواثر نخواهد بود.همه بایدآزادباشندکه حاصل اندیشه ها وتفکرات اصلیشان را عرضه کنند»(همان).
یک اسلام دیگر هم البته هست؛وآن اسلام سلطان« مسعود رجوی»ست!! که«جلسه حوض شورای رهبری»برای عیش ونوش انقلابی راه می اندازد.
اسلام باقبض و بسط (تئوری قبض وبسط شریعت #عبدالکریم سروش)فراخ،و وسیع وبازبینی وصحیح می شود؛ولی درانقباض وانبساط قدرت،شهدآنرا به زهر تبدیل می کند،که در36سال سطلنت فقیه آنرا با پوست و گوشت خود لمس کرده ایم!
و اسلام این است(نقل قول علی شریعتی):
«وقتی در صحنه حق و باطل نیستی،هرکجا می خواهی باش!چه به شراب نشسته باشی،چه به نماز!».
برای بودن درصحنه،بایدفهم،درک،شعور،سواد،متعالی شود؛تابا«بسط وقبض»در روح وجسم،اندیشه وتفکر،دربستر زمان،زمام قدرت راخود دراختیار داشته باشند.و دو دستی تقدیم استبداد نکنند!؛بقول حافظ:«توخود حجاب خودی از میان برخیز»
ثابت بودن سطح آگاهی،سبب دورزدن ملت توسط استبداداست.ازدرکه بیرونش کنی،از پنجره وارد می شود.
آیا در این 36سال «این مان»بهتر از«آن مان»است؟!
محمد شوری/ نویسنده و #روزنامه نگار/20بهمن1393
https://www.facebook.com/assize.mahkame
https://www.facebook.com/mohammad.shorijeze
همچنین می توانید از همین نویسنده به لینک های زیر رجوع کنید:
سکولاریزم دینی:
http://enghelabe-eslami.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/18310-2012-11-17-12-39-15.html
قانون اساسی با سرویس پوپولیسم:http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=49472
آگاهی ایزوله شده/25/شهریور/91:http://assize.blogspot.nl/2012/09/blog-post.html
همه ضد انقلابیون/4/شهریور/1388:http://assize.blogspot.nl/2009/08/blog-post_26.html
جمهوری سلطنتی:https://mahkame2.wordpress.com
جمهوری برباد رفته: http://assize.blogspot.nl

بایگانی

دسته‌بندی