ورود #روحانیت در قدرت اجرایی با مفهوم #ولایت_فقیه یک فاجعه است!

#ولی_فقیه_سوم؛خطری که درکمین است! شماره(62)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (19)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه»

]تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

آیا بین حاکمیت ملی و آرای عمومی و #ولایت_فقیه ازنظر شما تناقضی وجود دارد؟ و اصولا آیا اعمال اصل حاکمیت ملی و رعایت #آرای_عمومی که در پیش نویس دولت پیش بینی شده و تا بحال نیز در جمهوری اسلامی رعایت شده مغایر با اصول اسلام است؟مهندس عزت الله #سحابی:نه. به نظر من تناقضی وجود ندارد. آن پیش نویس از دیدگاه ما منطبق با شرایط #حکومت_اسلامی در عصر حاضر است. ولایت فقیه به معنای نظارت شرع بر قوانین کاملا در این پیش نویس ملحوظ شده، و بیشتر از این را برای مفهوم ولایت فقیه ما در این شرایط مفید نمی دانیم. نه مفید برای اسلام و نه مفید برای جامعه و نه مفید برای خود مراجع و #روحانیت. و اما اگر #نظارت_شرع و مراجع در حکومت از حد نظارت بر قوانین یا قوه قانونگذاری و مراقبت در اینکه قوانین مغایر شرع، یا مغایر با اصول احکام مسلم اسلامی از مجاری قانونگذاری ایران نگذرد، اگر ما بخواهیم این مراقبت و نظارت را فراتر از این حد ببریم و فی الجمله مسائل اجرایی و اجرائیات و دخالت در کار قوه ی مجریه توسعه بدهیم، فاسدهای ریادی دارد که یکی از آن ها چند قطبی بودن مراکز تصمیم گیری و اجرائیست و نتیجه ی آن هرج و مرج و عدم اقتدار قوه مجریه و بالنتیجه ضعف و عدم ثبات رژیم موجود خواهد بود. از طرف دیگر ورود روحانیت و مراجع در قدرت اجرائی با مفهوم ولایت فقیه یعنی مفهوم حاکمیت و مراقبت منجر به نوعی تسلط بر قدرت سیاسی جامعه خواهد شد و در نتیجه روحانیت و #مرجعیت را که تاکنون از یک قدرت معنوی برخوردار بود و از آن طریق مردم و جامعه را هدایت و یا در مقابله با جباران و مستکبرین بسیج می کرد، با شرکت و تسلط مستقیم بر قدرت اجرائی، خود به صورت عنصری از قدرت سیاسی و مادی جامعه در می آید و از نظر مردم عنصری از طبقه حاکم محسوب خواهد شد و آن وقت است که به تدریج نفود معنوی و رابطه معنوی و روحانی خود را با جامعه از دست خواهد داد و این هم برای روحانیت و هم اسلام یک فاجعه است. بنابراین در شرایطی که امروز هیچ مرجعی و هیچ روحانی نمی تواند ادعای عصمت کند این شکل از حکومت که نظارت فقیه یا ولایت فقیه در حد نظارت و مراقبت بر قانونگداری محدود بشود منطبق است بر اهداف اسلامی که در شرایط روز پیاده بشود.ابوالحسن #بنی_صدر:نه. هیچ مغایرتی ندارد. بسته به این است که ولایت فقیه را چه بفهمیم. در حدی که ما می فهمیم که نظارت باشد بر امور، تعارضی ندارد. اگر مردم هم رای دادند و انتخاب کردند که کرده اند، منتخب مردم است. البته اگر بگوئیم نه رای مردم اهمیتی ندارد و اصالت با رای فقیه است تعارض بهم می زند و اگر نه بگوئیم اصل با رای مردم است و #نظارت_فقیه هر دو، تعارضی ندارد.سید علی اکبر#پرورش:حاکمیت ملی که ظاهرا از اصل 15 به بعد است تا چهار، پنج اصل در قانون اساسی یعنی در پیش نویس قانون اساسی قبل مطرح شده بود، یک چیز گنگ و مبهمی بود و با توجه به اینکه حاکمیت در اسلام ویژه ی خداوند است، بنابراین اینجا در کمیسیون مربوط به اصل حاکمیت که اصول حاکمیت را بررسی می کردند، قرار شد که کلیه جریانی را که از ناحیه خداوند، یعنی قدرت و حاکمیتی که از جانب خداوند به مردم و احیانا گروه دیگری مثل فقیه که جانشین امام هستند واگذار می شود، آن روند بررسی بشود. معلوم گردید که حاکمیت در اسلام فقط ویژه ی خداوند است زیرا قرآن می فرماید که: «ان الحکم الا لله» یا «الیس الله احکم الحاکمین» و وقتی که حاکمیت را ویژه ی خداوند بدانیم بنابراین حاکمیتی است که بدو بخش جریان پیدا می کند، یکی به مردم واگذار می شود و یکی هم به نمایندگان واقعی امام و معصوم در اسلام واگذار می شود. بنابراین اگر حاکمیت باشد در راس مخروط از آن خداوند از ناجیه مقدس ذات خداوندی دو بخش و دو جریان دارد: یکی به سمت مردم است و یکی به سمت فقیه. که این ها هیچگونه مخالفتی باهم ندارند. همه اش در جهت اهداف توحیدی صرف می شود.محمد جواد #حجتی_کرمانی:من فکر می کنم تناقضی وجود نداشته باشد. به این معنا که ما آرای عمومی و حاکمیت ملی را اساس اداره مملکت می دانیم. برای اینکه اگر نباشد، امکان اداره مملکت جز از راه دیکتاتوری و زور وجود ندارد. پس لازمه ی حکومت این است که آرای عمومی با حکومت موافق باشد. یعنی اصل در تاسیس آرای عمومی است. ائمه ما با اینکه حق داشتند حکومت کنند هیچ وقت از راه زور مردم را وادار به اطاعت نکردند. همانطور که در هر مملکتی شرایطی وجود دارد، برای اینکه شخصی رئیس جمهور شود باید شرایطی داشته باشد، مثلا اینکه اهل آن کشور باشد. هیچ چا نیست که بدون قید و شرطی به حکومت برسد. ما می گوئیم آن کسی که مردم باید از او تبعیت کنند اسلام شناس باشد و مستقلا بتواند احکام اسلامی را استخراج بکند، منتها اینکه مردم ازاو تبعیت بکنند یا نه، به اختیار خود مردم است. یعنی اگر بخواهد حاکمیت خود را اعمال کنند احتیاج به اطاعت و قبول مردم دارند. نه از راه زور. من طرحی از #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی دیدم که به نظر من با ولایت فقیه جور درمی آید. و اینکه اگر چنانچه رئیس جمهور ما غیر فقیه بود باید اجازه از فقیه داشته باشد، و بعضی از اختیاراتی که مخصوص فقیه است به فقیه[او] داده شود. بنابراین ولایت فقیه ضامن حفظ احکام اسلامی است و باصطلاح نگبهان اسلام است از اینکه به آن دستبرد زده شود. دکتر محمود #روحانی:باید توجه داشته باشید مساله ولایت فقیه که ما می خواهیم بگوئیم علی الاصول یک مطلب کلی و ضابطه اصیلی است که مغایرت با آرای مردم ندارد. ریرا شما می دانید فقیه موقعی باصطلاح کارش از قوه به فعل درمی آید که مورد قبول مردم باشد. بنابراین هیچ تناقضی باهم ندارد. و آن ولایت فقیه که ما می خواهیم بگوئیم مردم را هم در بر می گیرد. نه به آن شکلی که فکر می کنیم یک فردی می آید فقیه می شود و یک ولایتی را بالقوه دارد، خوب، ولی موقعی که می خواهد این مساله به فعل درآید نیاز به مردم جامعه و جمعیت دارد. بنابراین می بینیم که این دو تا در رابطه باهم هستند و دو چیز مجزا و مقابل هم و متضاد نیست.ححت الاسلام[محمدجواد] #باهنر:به نظر ما هیچ نوع مغابرتی بین اصل حاکمیت ملی و مساله ولایت فقیه وجود ندارد. البته حوزه ی ولایت فقیه و معنا و مفهوم آن را باید در بندهای بعد پاسخ بدهیم. اما آنچه که بطور اجمال در پاسخ این سوال می توان عنوان کرد اینکه وجود شرایط و خصوصیاتی در مورد کسانی که صلاحیت رهبری و زمامداری دارند منافات با آن ندارد که اینگونه افراد بایستی با آرای مردم و انتخاب آرادانه ی آنان روی کار آیند. همانگونه که در هر نظام اجتماعی برای انتخاب شوندگان و مسئولان حکومت نوین، شرایط و مشخصات معنیی منظور شده، و با وجود این توده ی عظیم مردم هستند که بایستی اینگونه افراد را شناخته و انتحاب کنندو اصولا رهبری در اسلام بدون مقبولیت و گرایش عمومی عملی نیست.آیت الله ناصر #مکارم_شیرازی:به عقیده من مهم ترین بحثی که در پیش خواهیم داشت همین است و بدون شک در نظر ابتدایی یک تضادی بین دو این دو تا، یعنی حاکمیت ملی و آرای عمومی از یک سو و مساله ولایت فقیه از سوی دیگر وجود دارد. ولی اگر دقت بکنیم یک فرمول های خاصی برای حل این مشکل هست. در عین حال که حاکمیت ملی و آرای عمومی را می پذیریم ولایت فقیه را نیز بپذیریم. و این فرمول دقیقی است که در جلسات خصوصی مکرر بر روی آن ها بحث کرده ایم.[ #روزنامه_انقلاب_اسلامی،8 شهریور 1358،حاکمیت آرای عمومی و ولایت فقیه. مجلس خبرگان]ادامه دارد…4 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad