You are currently browsing the tag archive for the ‘عزت الله سحابی’ tag.

واقعیت موجود با اسلام فاصله دارد،ما نمی توانیم جهانی بیاندیشیم،یا جهانی عمل کنیم!

#ولی_فقیه_سوم؛خطری که درکمین است! شماره (63)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (20)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

سوال:ممکن است بطور اجمال نظرخودتان را درباره #ولایت_فقیه و مفهوم و نتایج حاصله از آن در امر حکومت برای خوانندگان تشریح بفرمائید؟سوال:اصولا به نظر شما #فقیه در شرایط و اوضاع و احوال کنونی به چه کسی اطلاق می شود و برای فقیه چه شرایطی از حیث احاطه به امور و حوادث واقعه وجود دارد؟سوال: باتوجه به اینکه اسلام مرز نمی شناسد و #مرز_اسلام عقیده است و ولایت فقیه نیز منوط به تابعیت او نیست، چرا از مجتهدین و فقهای سایر بلاد اسلامی و خصوصا شیعه برای تدوین #قانون_اساسی دعوت نشده است؟#عزت_الله_سحابی:«نظرم راجع به ولایت فقیه در سوال قبلی گفتم. آن قدرت و اختیاری که برای فقیه در مفهوم ولایت فقیه قائل هستند در صورتی جائز و بی خطر است که فقیه از مقام عصمت برخوردار باشد و ما چون چنین فقیهی نداریم و خود فقها همه به این امر اعتقادا و ایمانا معترف هستند لذااختیاراتی که به معصوم می توانیم بدهیم یا خداوند اعطا کرده، اگر به یک فرد غیر معصوم یا هیاتی از فقهای غیر معصوم واگذارگردد، موجب انحراف ازاصل توحید و اسلام خواهد شد. در چنین شرایطی اختیارات #معصوم تفکیک می شود به قوا و مراجع مختلفی در جامعه که مشخصا امروه سه قوه یا سه مرجع درنظر گرفته می شود.و بعد این سه قوه که در واقع سه قوه حکومتی هستند زیر نظارت و مراقبت آن مقامی که صاحب حق در جامعه است یعنی مجموعه حکومت شوندگان یا مجموعه ملت، آن سه قوه به عنوان وکیل ملت، زیرمراقبت و نظارت خود ملت به عنوان موکل اصلی قرار می گیرند. فقهاومراجع به عنوان نمایندگان و پاسداران مکتب اسلام و #شیعه حق نطارت و مراقبت را در قوانین پیدا می کنند. این مجموعه و این مکانیسمی که درتقسیم و توریع قدرت، قدرت سیاسی در جامعه بوجود می آید، یک سیستمی است که از دیدگاه من منطبق است بر ولایت فقیه.فقیه اصطلاحاعالم به اصول واحکام اسلامی و دارای قدرت استنباط و استخراج احکام جزئی از اصول کلی شرع اسلام. فقیه در این معنای اصطلاحی قدرت استخراج حکم را از اصول اسلامی دارد.ولی این قدرت به معنای قدرت تطبیق برموضوعات و قدرت اجرای احکام نیست. تطبیق بر موضوعات، تطبیق حکم بر موضوعات و اجرای حکم در موضوعات خاص نیازمند به صفات و سجایا، تبحرها و اطلاعات دیگریست که در فقیه به معنای اصطلاحی، لروما جمع نیست. حال ممکن است یک فقیهی پیدا بشود که دارای آن صفات و خصوصیات باشد و لیکن مجرا و کانالی را که فقیه به معنای اصطلاحی تربیت می شود و رشد می کند مجرایی نیست که آنگونه اطلاعات و سجایا را رشد بدهد. فقیه به معنای وسیع و کامل آن که بتواند متصدی امر حکومت و ولایت شود باید بر دانش اداره اجتماع امروزی، اجتماع مدرن و پیچیده امروزی و مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و تربیتی که امروزه در پیش پای حکومت ها قرار دارد، احاطه و تسلط داشته باشد. و علاوه برآن از قدرت اراده وسجایای اخلاقی خاص برخوردار باشد.که اولا بتواند برموانع و مشکلات اجرایی و اداری فائق شود و ثانیابا قبضه شدن قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی درنزد خود، از جاده راست منحرف نشود. این خصوصیاتی است که به نظر من برفقیه بایستی اطلاق بکنیم تااینکه آن فقیه صلاحیت ولایت عامه برجامعه را پیدا بکند.بالاترین و صالح ترین فقهای شیعه یا در ایران هستندیادرخارج، از ایرانی ها هستند. یعنی درخارج هم اگرشیعه باشدازایرانیها است.نیازی نبود که فقیه شیعه غیر ایرانی که در سطح فقهای ایرانی کنونی باشد، دعوت کنیم.ثانیااینکه درست است که اسلام مرزنمی شناسد و لیکن شرایط واقعی و سیاسی امروز در رابطه با جدایی ذولت ها و ملتها و منابع خاص، منافع و برنامه های خاصی که هر ملت برای خود دارد، این واقعیت یا عنییت موجود جهان امروز، این مرز را می شناسد. اسلام مرزنمی شناشد، ولی واقعیت موجود مرزدارد. اسلام بتدریج آن بین الملل اسلامی را یا آن وحدت امت اسلامی را در طول زمان بتدریج که عراقی یا ترک یا افغان یا مصری آن تعصبات خاص ملی یا منافع و مصالح قومی و منطقه ای خودشان را دربراتر ایدئولوژی واسلام تحت الشاع قراربدهند ما این واقعیت را به طرف آرمان اسلامی باید سوق بدهیم. درنتیجه تا زمانی که این واقعیت هنوز اسلامی نشده، واقعیت موجود هنوزبا اسلام فاصله دارد.ما خیلی نمی توانیم هانی بیاندیشیم.یا جهانی عمل کنیم».[ #روزنامه_انقلاب_اسلامی 10 شهریور 1358. ولایت فقیه و نتایج آن در امر حکومت]ادامه دارد…6 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

ورود #روحانیت در قدرت اجرایی با مفهوم #ولایت_فقیه یک فاجعه است!

#ولی_فقیه_سوم؛خطری که درکمین است! شماره(62)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (19)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه»

]تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

آیا بین حاکمیت ملی و آرای عمومی و #ولایت_فقیه ازنظر شما تناقضی وجود دارد؟ و اصولا آیا اعمال اصل حاکمیت ملی و رعایت #آرای_عمومی که در پیش نویس دولت پیش بینی شده و تا بحال نیز در جمهوری اسلامی رعایت شده مغایر با اصول اسلام است؟مهندس عزت الله #سحابی:نه. به نظر من تناقضی وجود ندارد. آن پیش نویس از دیدگاه ما منطبق با شرایط #حکومت_اسلامی در عصر حاضر است. ولایت فقیه به معنای نظارت شرع بر قوانین کاملا در این پیش نویس ملحوظ شده، و بیشتر از این را برای مفهوم ولایت فقیه ما در این شرایط مفید نمی دانیم. نه مفید برای اسلام و نه مفید برای جامعه و نه مفید برای خود مراجع و #روحانیت. و اما اگر #نظارت_شرع و مراجع در حکومت از حد نظارت بر قوانین یا قوه قانونگذاری و مراقبت در اینکه قوانین مغایر شرع، یا مغایر با اصول احکام مسلم اسلامی از مجاری قانونگذاری ایران نگذرد، اگر ما بخواهیم این مراقبت و نظارت را فراتر از این حد ببریم و فی الجمله مسائل اجرایی و اجرائیات و دخالت در کار قوه ی مجریه توسعه بدهیم، فاسدهای ریادی دارد که یکی از آن ها چند قطبی بودن مراکز تصمیم گیری و اجرائیست و نتیجه ی آن هرج و مرج و عدم اقتدار قوه مجریه و بالنتیجه ضعف و عدم ثبات رژیم موجود خواهد بود. از طرف دیگر ورود روحانیت و مراجع در قدرت اجرائی با مفهوم ولایت فقیه یعنی مفهوم حاکمیت و مراقبت منجر به نوعی تسلط بر قدرت سیاسی جامعه خواهد شد و در نتیجه روحانیت و #مرجعیت را که تاکنون از یک قدرت معنوی برخوردار بود و از آن طریق مردم و جامعه را هدایت و یا در مقابله با جباران و مستکبرین بسیج می کرد، با شرکت و تسلط مستقیم بر قدرت اجرائی، خود به صورت عنصری از قدرت سیاسی و مادی جامعه در می آید و از نظر مردم عنصری از طبقه حاکم محسوب خواهد شد و آن وقت است که به تدریج نفود معنوی و رابطه معنوی و روحانی خود را با جامعه از دست خواهد داد و این هم برای روحانیت و هم اسلام یک فاجعه است. بنابراین در شرایطی که امروز هیچ مرجعی و هیچ روحانی نمی تواند ادعای عصمت کند این شکل از حکومت که نظارت فقیه یا ولایت فقیه در حد نظارت و مراقبت بر قانونگداری محدود بشود منطبق است بر اهداف اسلامی که در شرایط روز پیاده بشود.ابوالحسن #بنی_صدر:نه. هیچ مغایرتی ندارد. بسته به این است که ولایت فقیه را چه بفهمیم. در حدی که ما می فهمیم که نظارت باشد بر امور، تعارضی ندارد. اگر مردم هم رای دادند و انتخاب کردند که کرده اند، منتخب مردم است. البته اگر بگوئیم نه رای مردم اهمیتی ندارد و اصالت با رای فقیه است تعارض بهم می زند و اگر نه بگوئیم اصل با رای مردم است و #نظارت_فقیه هر دو، تعارضی ندارد.سید علی اکبر#پرورش:حاکمیت ملی که ظاهرا از اصل 15 به بعد است تا چهار، پنج اصل در قانون اساسی یعنی در پیش نویس قانون اساسی قبل مطرح شده بود، یک چیز گنگ و مبهمی بود و با توجه به اینکه حاکمیت در اسلام ویژه ی خداوند است، بنابراین اینجا در کمیسیون مربوط به اصل حاکمیت که اصول حاکمیت را بررسی می کردند، قرار شد که کلیه جریانی را که از ناحیه خداوند، یعنی قدرت و حاکمیتی که از جانب خداوند به مردم و احیانا گروه دیگری مثل فقیه که جانشین امام هستند واگذار می شود، آن روند بررسی بشود. معلوم گردید که حاکمیت در اسلام فقط ویژه ی خداوند است زیرا قرآن می فرماید که: «ان الحکم الا لله» یا «الیس الله احکم الحاکمین» و وقتی که حاکمیت را ویژه ی خداوند بدانیم بنابراین حاکمیتی است که بدو بخش جریان پیدا می کند، یکی به مردم واگذار می شود و یکی هم به نمایندگان واقعی امام و معصوم در اسلام واگذار می شود. بنابراین اگر حاکمیت باشد در راس مخروط از آن خداوند از ناجیه مقدس ذات خداوندی دو بخش و دو جریان دارد: یکی به سمت مردم است و یکی به سمت فقیه. که این ها هیچگونه مخالفتی باهم ندارند. همه اش در جهت اهداف توحیدی صرف می شود.محمد جواد #حجتی_کرمانی:من فکر می کنم تناقضی وجود نداشته باشد. به این معنا که ما آرای عمومی و حاکمیت ملی را اساس اداره مملکت می دانیم. برای اینکه اگر نباشد، امکان اداره مملکت جز از راه دیکتاتوری و زور وجود ندارد. پس لازمه ی حکومت این است که آرای عمومی با حکومت موافق باشد. یعنی اصل در تاسیس آرای عمومی است. ائمه ما با اینکه حق داشتند حکومت کنند هیچ وقت از راه زور مردم را وادار به اطاعت نکردند. همانطور که در هر مملکتی شرایطی وجود دارد، برای اینکه شخصی رئیس جمهور شود باید شرایطی داشته باشد، مثلا اینکه اهل آن کشور باشد. هیچ چا نیست که بدون قید و شرطی به حکومت برسد. ما می گوئیم آن کسی که مردم باید از او تبعیت کنند اسلام شناس باشد و مستقلا بتواند احکام اسلامی را استخراج بکند، منتها اینکه مردم ازاو تبعیت بکنند یا نه، به اختیار خود مردم است. یعنی اگر بخواهد حاکمیت خود را اعمال کنند احتیاج به اطاعت و قبول مردم دارند. نه از راه زور. من طرحی از #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی دیدم که به نظر من با ولایت فقیه جور درمی آید. و اینکه اگر چنانچه رئیس جمهور ما غیر فقیه بود باید اجازه از فقیه داشته باشد، و بعضی از اختیاراتی که مخصوص فقیه است به فقیه[او] داده شود. بنابراین ولایت فقیه ضامن حفظ احکام اسلامی است و باصطلاح نگبهان اسلام است از اینکه به آن دستبرد زده شود. دکتر محمود #روحانی:باید توجه داشته باشید مساله ولایت فقیه که ما می خواهیم بگوئیم علی الاصول یک مطلب کلی و ضابطه اصیلی است که مغایرت با آرای مردم ندارد. ریرا شما می دانید فقیه موقعی باصطلاح کارش از قوه به فعل درمی آید که مورد قبول مردم باشد. بنابراین هیچ تناقضی باهم ندارد. و آن ولایت فقیه که ما می خواهیم بگوئیم مردم را هم در بر می گیرد. نه به آن شکلی که فکر می کنیم یک فردی می آید فقیه می شود و یک ولایتی را بالقوه دارد، خوب، ولی موقعی که می خواهد این مساله به فعل درآید نیاز به مردم جامعه و جمعیت دارد. بنابراین می بینیم که این دو تا در رابطه باهم هستند و دو چیز مجزا و مقابل هم و متضاد نیست.ححت الاسلام[محمدجواد] #باهنر:به نظر ما هیچ نوع مغابرتی بین اصل حاکمیت ملی و مساله ولایت فقیه وجود ندارد. البته حوزه ی ولایت فقیه و معنا و مفهوم آن را باید در بندهای بعد پاسخ بدهیم. اما آنچه که بطور اجمال در پاسخ این سوال می توان عنوان کرد اینکه وجود شرایط و خصوصیاتی در مورد کسانی که صلاحیت رهبری و زمامداری دارند منافات با آن ندارد که اینگونه افراد بایستی با آرای مردم و انتخاب آرادانه ی آنان روی کار آیند. همانگونه که در هر نظام اجتماعی برای انتخاب شوندگان و مسئولان حکومت نوین، شرایط و مشخصات معنیی منظور شده، و با وجود این توده ی عظیم مردم هستند که بایستی اینگونه افراد را شناخته و انتحاب کنندو اصولا رهبری در اسلام بدون مقبولیت و گرایش عمومی عملی نیست.آیت الله ناصر #مکارم_شیرازی:به عقیده من مهم ترین بحثی که در پیش خواهیم داشت همین است و بدون شک در نظر ابتدایی یک تضادی بین دو این دو تا، یعنی حاکمیت ملی و آرای عمومی از یک سو و مساله ولایت فقیه از سوی دیگر وجود دارد. ولی اگر دقت بکنیم یک فرمول های خاصی برای حل این مشکل هست. در عین حال که حاکمیت ملی و آرای عمومی را می پذیریم ولایت فقیه را نیز بپذیریم. و این فرمول دقیقی است که در جلسات خصوصی مکرر بر روی آن ها بحث کرده ایم.[ #روزنامه_انقلاب_اسلامی،8 شهریور 1358،حاکمیت آرای عمومی و ولایت فقیه. مجلس خبرگان]ادامه دارد…4 شهریور 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

نزمان دعوای حکومت #مشروعه یا #مشروطه،و امروز #ولایت_فقیه یا حکومت دمکراسی!

#ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (53)[ #حکایت_حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایرانفصل دوم (10)تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه».]

تدوین و تحقیق از: #محمد_شوری (نویسنده و روزنامه نگار) @shourimohammad

«از صبح امروز در این مجلس محترم از طرف برادران عزیزمان مطالب زیادی ابزاز شد که اکثرآن ها _اگر نگویم همه اش_ در جهت نفی این پیش نویس قانون اساسی بود. یا اگر مستقیما در جهت نفی نبود در جهت پیشنهاد طرح های جدید بود… آنچه که در اینجا مطرح است و مساله اصلی است، نحوه و کیفیت قدرت سیاسی، در جامعه است. مبارزاتی که در صدر #مشروطیت بود و منجر به قانون اساسی و مخصوصا #متمم_قانون_اساسی شد. در آن موقع هم یک چنین بحث هایی که الان در بین جامعه ما هست مطرح بود. آن موقع تحت لوای دو شعار حکومت مشروعه و حکومت مشروطه مطرح شد و امروز تحت عنوان ولایت فقیه و مثلا حکومت #دمکراسی یا حکومت قانون اساسی و امثالهم…».«ولایت فقیه در استخراج احکام است. رد فروع بر اصول است. استخراج احکام فرض شرعی است. #ولی_فقیه در مقام اجرا نیست. ولایت فقیه مترداف با این نیست که فقیه حتما در اجرای سیاست و در توزیع قدرت سیاسی در جامعه عمل بکند و نظارت بکند».سید محمد حسین #بهشتی:«آقای سحابی شما ولایت فقیه را با #فقاهت_فقیه اشتباه کردید».[#سحابی.عزت الله، #کتاب_صورت_مشروح_مذاکره_مجلس_بررسی_نهایی_قانون_اساسی جمهوری اسلامی.ج1،ص89 و 91و 93 جلسه چهارم،29مرداد1358] ادامه دارد…17 مرداد 1400#نه_به_ولی_فقیه_سوم!پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.t.me/shourimohammad

بایگانی

دسته‌بندی