You are currently browsing the tag archive for the ‘عباس پالیزدار’ tag.
فاطی!
محمدشوری
مدتهاست که یادداشتها و مطالب فاطمه رجبی (همسرغلامحسین الهام وزیر دادگستری و فرزند علی دوانی مورخ تاریخ نویس حوزه علیمه قم) دربین مطبوعاتی ها و نیز در نزد سایتهای سیاسی نویس، مهم تشخیص داده شده و آگراندیسمان می شود! و علاوه بر درج مطالبش چه با ذکر انتقاد از وی و چه به نیت تبلیغ، بطور غیر مستقیم از این فرد یک چهره سیاسی خیلی مستقل، شجاع ونترس و… ساخته اند.
مرحوم محمد منتظری در مقاله ای که از وی در کتاب:( فرزند اسلام وقرآن) تحت عنوان « اهمیت مسائل جاسوسی » درج شده است، می گوید:
« دراین انقلاب مشکلاتی داریم که درگذشته نبوده است. از قبیل استعمارگران بین المللی که از طریق ستون پنجم و جاسوسان این مناطق را به هم می ریزند. این شکل استعمار در صدر اسلام نبوده است. شما درایران که حساب کنید چندین سازمان بین المللی مشغول کار بوده است. همه اینها در یک رابطه منظم استعماری و جاسوسی بود و جنگهای سازمانهای جاسوسی در ایران وجود داشته است. و دارد حتی در خود ساواک این مسئله بوده ، یعنی ساواک آنطوری نبود که موسسین سردمدار آن همیشه باقی مانده اند. گاهی درآخر بسیاری از عناصر اولیه اصلا محو و نابود می شدند و یا از صحنه سیاست کنار رفته اند . در این کشور هم ( ایران) دررابطه با سیاست انگلستان یاآمریکا همواره جنگ بوده است. یعنی آمریکائی ها که می خواستند جای انگلیسیها بنشینند. بنابراین اگر کسی در سازمان جاسوسی آدم حساب شده ای است، موقعی که نوبت به امریکا می شود باید آنرا کناربزنند. ساواک اسمش ساواک است ولی می بینی یک عناصری داخلش تصفیه شده اند و آن مربوط به سیاست استعماری غرب است و چه افرادی که داخل این سازمان جاسوسی ازبین می روند و مخفیانه نیز ازبین می روند و ماتوجه نداریم . چه بسا کارظریفی نیز می کنند ( مثلا) می بینی یک افرادی را از صحنه کنار می زنند و یا طردشان می کنند، یعنی یک افرادی را از صحنه کنار می زنند یاطردشان می کنند به منظور اینکه یک سری افراد دیگر و مردم به آن معتقد شوند و بگویند او مغضوب دستگاه است. تا مردم دوروبر او سینه بزنند و خلق الله را گول بزنند.»
نمی خواهم وارد مقوله توهم توطئه شوم. که همین موضوع خودش چوب تکفیری شده است.
از یک طرف خیلی از مسائل ممکن است یک توطئه از پیش طراحی شده باشد؛ چه داخلی وچه خارجی .
و از طرف دیگر با چوب تکفیر« توهم توطئه» بخواهند طرف مقابل را وادار به سکوت یا کتمان ویا قلب واقعیت کنند.
هر چند ممکن است خیلی از مسائل واقعا توهم توطئه باشد؛ وساخته ذهنی بوده ویا یک تابو ویک دشمن فرضی ؛ برای آنکه همیشه لولوئی برای ترساندن باشد.
مثل تابو و لولوئی بنام مذاکره با آمریکا. که ازآن، یعنی آمریکا چنان تابو ولولوئی به عنوان یک دشمن تراشیده اند که هیچ کس جرات وارد شدن به حریمش را ندارد. و نمی تواند بدون سانسور و یا خودسانسوری در موردش سخنسرایی کرده ویا مطلبی بنویسد.
حال در مورد جنجالهای سیاسی که ایشان ( خانم فاطمه رجبی ) از خود بروز می دهد و تبلیغ مستقیم وغیر مستقیم سیاسی که از ایشان می شود، را می توان به نوعی به سخن فوق تعمیم داد.
نمی خواهم همه چیز را از دریچه صرف و خشک همین سخن ببینم؛ خیر! بلکه ازسخن فوق می توان تاکتیکی برای همه استراتژی های سیاسی باشد ودر هر رژیمی آنرا بکار گرفت؛ چه توسط دولتها و چه جریانات و احزاب سیاسی و چه اشخاص .
ازیک سو در بازی سیاسی، فردی بنام فاطمه رحبی مطرح نبوده . بهتربگوئیم در سیاست و بازی سیاست عددی محسوب نمی شده است. که ما خودمان ( چه خواسته وبه عمد وچه ناخواسته وغیر خودآگاه) به تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم از ایشان پرداخته ایم و از وی یک چهره کاملا سیاسی مهم درعرصه سیاست ساخته ایم.
همچنین با توجه به سخن فوق از مرحوم محمد منتظری، ایشان ونیزکسانی را که (چه درجهت مخالف و چه درجهت موافق ایشان) که وی را در عرصه سیاست و بازی سیاست آگراندیسمان می کنند بنوعی قصد دارند افراد این مجموعه ای که دراین جنجالهای سیاسی از ایشان نام برده می شود را تطیهر یا مقدس ویا مطرح کنند.
مثلا آقای مسیح مهاجری خیلی وقت است که خودش و روزنامه اش از لحاظ سیاسی مرده است. هر چند گاه گاه همان حرکتهای شبیه حرکت فاطمه رجبی از وی و روزنامه اش در مورد افراد از او خوانده ایم و سر زده است ! همین شیوه ای اینک فاطمه رجبی ازوی به ارث برده است!
از سوی دیگر گاهی چوب خدا صدا ندارد. یعنی اگر تحلیل فوق هم درست نباشد، باید بگوئیم حکم قرآن است: « ولولا دفع الناس بعضهم ببعض! »
کسانی که یک زمانی خود ازچهره های محبوب سیاست و دین بوده اند را بی مهابا لگد مال کنیم و چوب حراج به آن بزنیم و بدون رعایت آداب اخلاق اسلامی وحتی اخلاق سیاسی بی ادبانه گستاخی کنیم ، امروز آن بلا و همان برخورد گریبان خودشان را گرفته است.
یادمان نرفته که چگونه آقای مسیح مهاجری وروزنامه اش به آیت الله منتظری و جریان وی چه اهانت هایی که نزد و چه اتهامات سنگینی را که بی ادبانه وغیراخلاقی در روزنامه اش مطرح نکرد؛ و همینطور برخی افراد دیگر!
از طرف دیگر مرحوم دکتر علی شریعتی می گوید: « از بد دفاع کردن تا نفی کردن راهی نیست». بنابراین اگر بخواهید از کسی یا جریانی بد بگوئید و اورا خراب کنید، باید از او بد دفاع کنید . وهمینطور اگر از یک چهر بد بخواهیم خوب بسازیم!؟ ! موضوع این نوشته هم می تواند مصداقی از همین نظریه باشد!در اینجا یک سوال مهم مطرح می شود که باید پاسخ داد و اذهان را آگاه نمود! وآن اینکه چرا دستگاه قضائی با این روند مقابله نمی کند؟آیا چونکه ایشان همسر وزیر دادگستری است؟
یا اینکه باپشتوانه سیاسی وداشتن «رانت سیاست» توانسته است چنین بی مهابا بتازد؟بطور مثال اگر «من نوعی» بخواهم چنین بی مها با بنویسم وسخن بگویم آیا تمامی مطبوعات حاضرند مطالب بنده را چاپ کنند؟ یا اینکه پدرم را درآورده و شمع آجینم می کنند!
گفتنی است همین موضوع در مورد بعضی افراد دیگر هم ممکن است صدق کند.
مثلا در مورد آقای اکبر گنجی !
بعضی ها معتقدند وی دست پرورده دستگاه اطلاعاتی و امنیتی است که ازوی یک چهره متفاوت ساخته اند؛ برای روزمبادا ! و یا برای رسیدن به بعضی از مسائل.
مثلا رفتن گنجی به خارج از کشور و آمریکا! آنهم سریع و بعد ازآزادی اززندان!؟ که خودشک برانگیز است. برای خیلی از متهمان سیاسی تاسالها این امکان وجود ندارد تا بتوانند از کشور خارج شوند ویا اینکه دولت برای مداویش در زندان میلیونها تومان خرج کند!؟
بعضی ها معتقدند رفتن گنجی به خارج برای سبک وسنگین کردن جریانهای مخالف در خارج و شناسائی کامل آنها و …. است! می گویند چگونه است که وی مخالفت صریح با رهبری و نظام دارد اما می تواند راحت به خارج برود؟ می گویند چرا دیگرمخالفان سیاسی نمی توانند چنین کنند؟ ویا چنین از آزادی عمل برخوردار باشند؟
مثلا معتقدند در زمان اعتصاب غذا و گرفتن آن عکسهای بد جور از حالت جسمی ایشان چگونه میسورو ممکن شده است؟ .
می گویند اگر به صحت و راستی حرکت آقای گنجی معتقد باشیم لابد ایشان دارای یک پشتوانه سیاسی در حاکمیت وقدرت است که توانسته است زود به نتیجه برسد و این چنین شود. می پرسند چرا افراد دیگر که در مسائل سیاسی دست کمی از ایشان ندارند، این وضعیت را پیدا نکرده اند. و چرا آقای گنجی از اینها نامی نمی برد؟ و خیلی چراهای دیگر!؟. . .
والسلام
تهران اول خردا دسال 86
——————————————————————————————————————————————
قحط الرجال!
محمدشوري
با حكم رياست جمهوري، آقاي غلامحسين الهام، به رياست برستاد مبارزه با قاچاق كالا تعيين شد. او( الهام) علاوه براين شغل تازه ، وزير دادگستري، سخنگوي دولت و عضو حقوقدان شوراي نگهبان هم هست!
به اينكه طبق قانون اساسي و قوانين مصوب چند شغله بودن خلاف است و شوراي نگبهان عضو حقوقدانش چند شغله است و نمك مي گندد! كاري نداريم … قحط الرجالي در نظام جمهوري اسلامي ايران را اينگونه تحرير مي كنيم:
الف- دراين 28 سال، حاكميت وقدرت سياسي متناوب در اختيار جريان راست و جريان چپ بوده است.
جريان راست را خلاصه اش كنيم يعني: طرفداران اسلام سنتي و ديدگاه طرفدار اقتصاد آزاد و خصوصي و بازار.
راس اين جريان، جامعه روحانيت مبارز، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، حزب با جمعيت موتلفه است كه در مجموع يك تفكر ويك راي و ديدگاه نزديك به هم را دارند.
اما از آنجاكه زمان و پيشرفت، آگاهي و اطلاع رساني توسط تكنولوژي را آسان كرده، طبيعي است كه نمي شد هميشه مدار سياست روي همين پاشنه بچرخد. لذا افكارهايي با كمي رنگ و لعاب تازه دركنار جناح راست بوجود آمد. كه دراصل آنها زير مجموعه همان سه شاخه فوق در جريان راست هستند. و بدون پشتوانه و يا رانت آنها نمي توانند به حاكميت و قدرت دسترسي پيدا كنند.
جريان چپ موسوم به جرياني است كه به اسلام انقلابي و نزديك به روشنفكري خود را مي شناساند. و از همين منشاء اختلاف فكري، ( درحد تفكر ، نه درزندگي شخصي و خصوصي كه تفاوتي نيست؟!) از دل همان سه شاخه از يك تفكر( راست) مجمع روحانيت( از جامعه روحانيت) ومجمع مدرسين حوزه علميه قم( از جامعه مدرسين) بوجو د آمد. و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ( كه تابحال بخاطراختلاف فكري سه باراشنعاب كرد تا به شكل حاضر درآمد) .
ازهمين تفكر نيز انجمن ها و گروههاي نزديك و همسو بوجود آمد. مثل كارگزاران،( كه ازلحاظ فكري دوقطبي است!) .
البته گروههايي چون نهضت آزادي و ملي مذهبي ها هم به هواي كسب قدرت به جناح چپ آويزان شده اند كه ايشان، يادشان رفته است كه همين جناح چپ يكي ازعاملان اصلي حذف آنها ازقدرت بوده است!
بنابراين از يك جهت قحط الرجالي در اين مقطع اين است كه حاكميت هيچگاه از مدار اين دوجناح خارج نشده است.
ب- مورد فوق را اگر تقسيم كنيم و باصظلاح ريزترش كنيم ، قحط الرجالي را بهتر مي توان حس كرد.
در ديگر كشورها ( مثل آمريكا و روسيه) وقتي رئيس جمهورش كنار مي رود، به يك شغل معمولي وعادي مي پردازد و ديگرآنطوركه بايد وشايد در حاكميت و قدرت نيستند و جاي آنها را آدمهاي تازه اي مي گيرد، كه اين همان روح دمكراسي است!
اما درايران با استعفا و رفتن يك وزير و حتي يك نماينده و مدير كل هم فورا آنهارا به جاي ديگري ( يا آشكار و يا پنهان ) منتقل مي كنند! مثلا در مجمع تشخيص مصلحت بعنوان كارشناس شروع به كار مي كنند. الان دراين مجمع يك جائي را براي اين آدمها بعنوان مشاوره و كذا و كذا باز مي كنند تا وقتي دوباره قدرت را بدست آوردند( يعني نوبت آنها شد!) به همان شغل سابق يا مشابهش بازگردند(1) .
شما وقتي به اسامي شخصيتهاي اول انقلاب در تاريخ سياسي اين 28 سال مروري بكنيد، اكثراهمان آدمهارا نيز هم اكنون هم مي بينيد و هميشه و همواره يك پاي قدرت بوده و هستند. دراصل اينكه مجلس بايد درراس امورباشد و همه چيز از آنجا سرچشمه بگيرد كشك است!
ج- اين قحط الرجالي فقط در حوزه قدرت و حاكميت نيست. همان آدمهاي حاكميت وقدرت ( كه درطول اين28 سال حاكميت و قدرت را دراختيارداشته اند ) در حوزه انديشه و مطبوعات و رسانه ها نيز همه چيز دراخنيار آنها است. اگر نگاهي به مطبوعات و رسانه ها بكنيد مي بينيد تنها از يك عده محدود و ثابت وهميشگي( كه اتفاقا دستي درقدرت داشته و يا داشته اند) مقاله، مطلب ، يادداشت و مصاحبه مي بينيد. يا رسانه ملي- صدا و سيما – كه مصاحبه هايش درهمه حوزه ها هميشه آدمهاي انگشت شماري هستند.
د- از آنجاكه وحشت و ترس است كه حضور نيروهاي تازه، (2) به پايان قدرت آنها منجر شود، براي همين هميشه در همه حوزه ها ، آدمهاي يكسان و ثابتي را مشاهده مي كنيم.درحاليكه دراين مملكت نه جهل الرجال است و نه قحط الرجال. آدمش هست و گمنام هم نيست، ولي فقط نمي تواند پا بگيرد.
چيزي شبيه همان حكومت انقلابي كوبا. فيدل كاستروي انقلابي كه مثل بختك قدرت را ول نمي كند.
درست است كه ما پارلمان ، رياست جمهوري ، هيات دولت و قوه قضائيه( ابزارهاي ظاهري يك دمكراسي) را داريم، اما اين لباسي است كه ما فقط برتن عده محدودي كرده ايم! وآ ن را يادر مجمعي بنام مجمع تشخيص مصلحت، يا شوراي نگهبان و يا شوراي امنيت وايا خيرا شوراي تصميم گيري براي سياست خارجي و هكذا امثالهم تجميع كرده ايم.
بنابراين وقتي خوب دقت كنيم مدار قدرت و حكاميت دراحتيارهمين چند نفر بوده است!
تهران – 13/4/1386
1- انشاء الله دريادداشتي ديگر اين قحط الرجالي را مستند به ذكر اسامي در حوزه انديشه و سياست( قدرت و حاكميت و رسانه ملي وم
——————————————————————————————————————————————————–
یک اخراجی بنام ده نمکی !
محمد شوری
چند شب پیش اخبار شبکه خبر در ساعت 20 وقتی مصاحبه ای کوتاه از مسعود ده نمکی که داشت گزارش رسیدن فیلم اخراجی ها به جشنواره فیلم کن را می داد، نشادن داد متعجب شدم! مضاف براینکه ( ده نمکی) از ساخت اخراجی های 3 خبرداد؛ درحالی که هنوز اخراجی های شماره 2 هم هنوز ساخته نشده است! مثل راکی 1 و 2 و3 !!
چند وقت پیش و همینطور در مجموعه حرفهای ایشان این گفته که وی از هیچ رانتی استفاده نکرده و نمی کند با پخش این مصاحبه کوتاه از ایشان خنده ام گرفت! البته شاید چون مدیرعامل صدا وسیما از قماش ایشان هست و لابد بر حسب السابقون السابقون سهمش راداده است!!
این درحالی است که تمام قصه پردازی ها و هیاهوها و جنجالهای ساخته شده پیرامون فیلم اخراجی ها یک تبلیغ غیر مستقیم و یک سناریوی طراحی شده برای فروش بیشتر بوده است!
قبلا که در روزنامه سلام کار می کردم تمامی فاکس های ارسالی برای این روزنامه ابتدا بدست من می رسید یعنی من مسئول جمع آوری و توزیع آن بودم!
طبیعی است برای روزنامه مهمی چون سلام فاکس های مهمی هم می رسید که من پیش ازهمه از آن مطلع می شدم و …
آنزمان از جائی یک برگ فاکس حاوی مطالبی در مورد شخص مسعود ده نمکی بدستم رسید.
درآنجا قید شده بود که وی جزو سمپات های سازمان مجاهدین خلق بوده است، که به زندان افتاده و تواب شده است! یعنی توسط برادران اطلاعاتی به راه راست هدایت شده و تواب می شود . توابی که دست پخت وزارت اطلاعات است . نوشته بود از همان زمان روی وی در زندان کار شده است. و با رفتن به جبهه برای خود نیز سرمایه فخر فروشی و و یک عمر نان خوردن بعد از آن را هم بدست آورد!
یادمان نرفته است که چگونه وی جزو دارودسته انصار حزب الله بود و چه حرکتهای شنیع و ضد اخلاقی بنام حزب الله که انجام نداد!؟
تاریخ غیب نمی شود. و اخبار گذشته چیزی نیست که یکباره معدوم شود و از خاطره ها بیفتد! شاید در این هنگام توسط همقطاران اصلاح طلبش – که در مصالحه سیاسی اینک خفه خون گرفته و چیزی نمی گویند- و غیر اصلاح طلب ایشان، روی صفحه مانیتورها و جریده ها نیاید والان از وی به عنوان یک کارگردان موفق و یک روشنفکر از او چهره بسازند. اما : مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید!
من فیلم اخراجی ها را ندیده ام ؛ اما اکثر اخبار ونقد های آن را بدقت خوانده و از آن مطلع شده ام.
در حقیقت آقای ده نمکی حدیث نفس می گوید .
لمپن هائی که به جبهه رفته و درآنجا مطهر شده اند.
او ( مسعود ده نمکی) خودش یک لمپن سیاسی است.
اگر سابقه وی در مورد سازمان مجاهدین خلق که از سمپاتی برای این سازمان شروع کرده است حقیقت باشد تا دست پرورده بودن وزارت اطلاعات ( که تمامی شواهد و هزینه هائی که برای وی شده است ، آن را قرین به صحت می کند. ) معلوم است که باید یک شبه کارگردان شود و لابد احساس می کند که امثال بهرام بیضائی وداریوش مهر جوئی هم باید در جبیب وی قرار گیرند.
استفاده از رانت سیاسی و رانت اقتصادی و تبلیغی ، ایشان را به یکباره سوپر من سینما و هنر کرده است. و معلوم است که کسی هم نمی گوید ماست من ترش است. یعنی اینکه من با استفاده ازرانت به اینجا رسیده ام. طبیعی است همه رانت خواران منکر رانت خواری هستند ؛ مثل جناب شهرام جزایری که از کیسه خلیفه به آقایان و محرومین وموسسه های خیریه ( که کارشان پول شوئی است ) هبه می کرد واز جمله آقای ده نمکی .
باید آن را به زمان سپرد تا روزی رانتخواران اصلی افشا شوند! وگرنه او یک انصارحزب اللهی بودکه مردم را بدلیل آنچه خود نمی پسندید کتک می زد و رو سری ازسر زنان – بزعم ایشان بی حجا ب – پائین می کشید. و هم ایشان و همقطارانش یدلیل نمایش فیلم آدم برفی سینما را آتش زدند و چه کارها و بلبشوئی که بخاطر این فیلم انجام ندادند! جالب است بدانید که یکی از هنرپیشه های فیلم اخراجی همان اکبر عبدی معروف در فیلم آدم برفی است که همین ها و همین کارگردانی که وی در فیلمش بازی کرده بود، زمانی آن فیلم را محکوم و سعی کردند جلوی اکران آن فیلم رابگیرند!
بهرحال خرج و تبلیغ که از کیسه رانت باشد یک شبه روزنامه نگار شدن، لیدر اصلاح طلبان شدن، روزنامه وحزب و دستک راه انداختن، روشنفکرشدن ودکترا و مهندس شدن و نیز کارگردان سینما شدن چه آسان است.
من آنم که رستم بود پهلوان .
لمپن های عرصه سیاست که کارشان برهم زدن سخنرانی سروش و کذا و کذا بود، اینک روزنامه نگار شوند و کارگردان موفق سینما!!؟
گاهی باید همه چیز را به زمان سپرد؛ زمان تنها قاضی عادل است!
—————————————————————————————————————————–
عباسپاليزاركيست؟!(ششاحتمال)
احتمالاول:گفتهشدآقایعباسپاليزارشباهتزيادیباسعيدامامی دارد.همبهلحاظعكسوصورت؛وهمبهلحاظسخنرانیدرهمانجايیكه پيشترسخنانیحيرتانگيزوجالبازسعيدامامیشنيدهشد!
ازكجامعلومكهايشانهمانشخصسعيدامامینباشد؟!چهكسانیمرگوخودكشیاوراتائيدكردند؟!همانهايیكهسالهاباویهمكاربودهوكار میكردند!ازاينهابرمیآيدكهيكشخصديگریراجایايشانچالكرده باشند؛ازكجامعلومكهبايكجراحیدرصورتويااصلابدونهيچتغييری، ویهمانسعيدامامینباشد؟
درستاستكهدرسهمخواهیبيشترگاهیبهتسويهحسابسياسیپرداختهشدهاست،اماچونهمهشاندروقايعاتفاقافتادۀدودهۀاول انقلابسهيمهستند،گوشتهمرانمیخورند…مثلسخناناخيرروحاللهحيسنياندرموردسعيدامامیوسعيدحجاريان.
احتمالدوم:شايدايشان«چشموگوش»آيةاللهشاهرودیباشد.
رئيسقوهقضائيهدرآبادساختنويرانۀقوهقضائيهدستتنهاست.شايداينشكلیمیتواندومیخواهدبخشیاز«عدالتگمشده»ونابودشدهدر نظامجمهوریاسلامیايرانرااعادهكند؟همانطوركهدرقضيۀدستگيری «سردارزارعی»قاطعانهعملكرد؟امابههزاردليلومانع،راساوعملا نمیتواندوارداينكارزارشود؟
احتمالسوم:شايدعباسپاليزارهمان«حاجكاظموعباس»فيلم «آژانسشيشهای»باشد.يعنیيكبسيجیواقعی؛يك«شهيدباكری» زنده.
نهآنهايیكهنام«بسيجی»را«نان»كردهوكيسهدوختهاند!كسانیكهدر گذشتهاینهچنداندوروفرواموششده،بنام«بسيجی»كارشانحملهبهسخنرانیوميتينگهاوبرهمزدنمراسمو…بود. «لُمپنهایسياسی»كهجزاطاعتازاوامر«راس»هاكارینداشتند، ولیبهتوصيههمان«آقا»ها»-وبقولزبانسريال«امپراطوردريا»-
رفتندعلومسياسیهمخواندند:
تابرخیشانسياستمدارشوند؛
برخیشانكارگردانمشهورسينماشوند؛
برخیشانروزنامهنگاربرجسته؛
وبرخیديگرمديركل،معاونووزير؛
رويكردونامشراهمگذاشتند:جوانگرايی!!
احتمالچهارم:شايداويكاصلاحطلبواقعیباشد،اصلاحطلبیكهرانتخواران«جرياناصلاحطلبی»حاضرنيستندچترحمايتیبرسراوقراردهندوهركسراكه«صُمّبُكّم»ذوبدرجريانآنهانباشد،پساصلاحطلبنيستو حتمامخالفجرياناصلاحطلبیاست؛وياحديثنفسگفتهوویرا
(فرصتطلب)میدانند.oportunism
احتمالپنجم:شايداويكنفوذیباشد؛مهمنيستنفوذیچهجريانی؛ مهمايناستكهدرشكل«تقيه»باتوجهبهوضعسياستوسياستبازی رايجدرحالحاضردرنظامج.ا.ا.،چارهایجز«تقيه»نداردوحرفهايیراهمكه درحمايتازاينشخصوياآنشخصزده،بخاطرحريمهایممنوعهایاستكهاينكهستوطلسمشهنوزشكستهنشده؟
احتمالششم:شايداويكمنافقباشد؛منافقنهازنوع«سازمان مجاهدينخلق»!بلكهازبابايناينكهفعلادرمملكتمايكبلبشوی سياسیرايجاستوهركسیتوانسته(بهنحوی)يكشبهرهصدسالهرود، وبتواندهمسياستمدارشود،همروزنامهنگاربرتر؛همنويسندۀمُبرّز؛هم انقلابیواصلاحطلبدوآتشه؛وهمانديشمندونخبهگرا؛و«ليدر»یكردن جريانات…!
شايداونيزدرهرحالتوانستهدربازیسياستوبلبشویوآنارشيسم سياسیموجود،يعنی:«منآنمكهرستمبودپهلوان»برایخودش آستينیبالابزندوبگويد:«اَنارَجُلُ»!
يعنی:«كلمةالحقی»میگويدكهارادۀباطلیدارد؛گفتۀمولایمتقيان علی(ع)است:«كلمةالحقيرادبهاالباطل».
ازهمينزاويههمهستكه:
ازيكطرف«مركزپژوهشهایمجلس»اصلاحضورووجودوشغلاورادرآنجانفیمیكند؟
قوۀقضائيهفعلاساكتاست…
وزارتاطلاعاتسكوتمعناداراختياركرده…
وجرياناصلاحطلبیاوراطرد…
وحامياناحمدینژداهماوراازخودنمیدانند…
وهكذالخ…ودرهمينراستااست:نقدهاويادداشتها…
مهمنيست«عباسپاليزار»كدامشخصيتازاينششاحتمالباشد؟
مهمنيستكهتمامجريانهایسياسی-بخاطرآنكهبرخیازسران
وطفيلیهایهمهجناحها(اصلاحطلبوغيراصلاحطلب)ازاينرانت خواریهادرطولاينسالهاكمالاستفادهراكردهومیلمیكنند-اورا
محكومكنندودررسايشحرفوحديثهابزنند؛چوناينكبهوحشت افتادهاندومیترسندكهنكندپروندهرانتخواریآنهاهمازبايگانیبيرون كشيدهشودويكشخص«مجهولالهويهسياسی»بنام«عباسپاليزار» پتّۀهمهشانرارویآببريزد.
مهمايناستكهویچهمیگويد.
وبازبقولمولایمتقيانامامعلی(ع):
«انظرواالیماقالولاتنظرواالیمنقال»!
نگاهكنيدچهمیگويد،چكارداريدچهكسیمیگويد؟
مهمايناستكهاينطلسمبالاخرهشكستهشد.
هرچنددراينسيستم(ج.ا.ا.)اينآقايانمحاكمهنخواهندشدوهميشه تبرئه؛امادرهرحال:
«آبدريارااگرنتوانكشيد،امابقدرتشنگیمیشودچشيد».
واينسنتتغييرناپذيروثابتالهیونيزتاريخاستكه:
«الملكيبقیمعالكفرولايبقیمعالظلم»
والسلام
تهران/محمدشوری/نويسندهوروزنامهنگار
21/خرداد1387
———————————————————————————-
آنهايي خوبند كه با ما خوبند!
محمد شوري
آيت الله فاضل لنكراني هم مرد!
چند روز قبل ازآنهم ايت قمي مرد؛ اما كسي مرگ او را تسليت نگفت!
ظاهرا سياست و ديني كه عين هم هستند اينجانيز عينيت مي يابد. مراجع تقليدي خوب هستند كه نظام جمهوري اسلامي ايران و شخص ولايت فقيه مي پسندد، هر چند او سوابق مبارزاتي عليه رژيم شاه هم داشته باشد؛ چون بقول امام خميني، حال فعلي آْنها مهم است كه چگونه است؟! حال فعلي راهم فقط در ترازوي دولتي و حكومتي سنجيده مي شود و معيارسنج حال فعلي افراد، دستگاه حاكميت است. پس هر كه را او پسنديد خوب است و هر كه را او نپسنديد خوب نيست و نبايد برايش پيام تسليت داد و روزي راهم تعطيل كرد!
تا رژيم صدام سقوط نكرد كسي اسمي ازايت الله سيستاني نمي دانست و يا نمي شناخت و وقتي صدام سقوط كرد همه محوريتها و وحدت را بدست تواناي ايشان مي دانند.
قصد نداريم وارد معقولات شويم. مي شود سوال كرد كه تا آنزماني كه صدام خون آشامي مي كرد و مراجع آنجارا به شهادت مي رساند و جنگ عليه ايران رااغاز كرد ، سكوت ايت سيستاني را به چه معنا بايد توجيه وتفسير كرد؟!
گفته مي شود او مداخله سياست را در دين صلاح نمي داند. كه همين تفكر نيز يك سياست است! اما اينك رهبري ملت عراق بر عهده ايشان است و با يك پيام ونظر ايشان موضوعي حل و يا انجام مي شود!
منظور اين است كه مراجع هر كدام براي خود درجه و جايگاه خاص خود را دارند كه با توجه به وضعيت حاشيه اي ايشان، واكنش هاي بعدي نيز متصور شده و به منصه ظهور مي رسد.
البته هر كدام از آنهائي كه موثر تر بوده ويا در افكارعمومي محبوبتر ويا در جايگاه علم و انديشه اثرات ماندگار و كليدي از خود برجاي گذاشته اند- نه آنانكه بقول ايت الله مننظري پس از 50 سال درس خواندن در حوزه علميه، از دست هم ديكته كرده ويك رساله عمليه و مانند آ ن نوشته اند – معلوم است جاودانه تر خواهند بود. پس مشك آن است كه خوببويد!
والبته اگر حمل بر توهين نشود گاهي : كمثل الحمار يحمل التورات!
در هر حال ايت الله قمي هم مرد و براي خودش كسي بود وسوابقي در چنته داشت اما كسي نفهميد و برايش وامصيبتا گرفته نشد. چون با سياست هاي نظام جمهوري اسلامي ايران همخواني نداشت.
پيش بيني مي كنيم چنانچه آيت سيستاني در آينده در رفتارو سخنانش همخواني با رژيم جمهوري اسلامي ايران نداشته باشد و روزي در جهت مخالف آن حركت و سخني بگويد ، آنروز مشاهده خواهيد كرد كه چه افشاگري ها عليه ايشان خواهد شد!
پس نتيجه مي گيريم آنهايي خوبند كه با ما خوبند!
تهران- 26/3/1386
—————————————————————————————–
مست وهوشيار
محمدشوري
بواسطه شغل نداشته ام ( روزنا مه نگاري) سالهاي زيادي است كه صفحه حوادث را به شكل تحليلي مي خوانم ، بندرت چنين اخباري راديده ام!
اول خبر رابخوانيد:
قاضي دادگستري به اتهام قتل همسرش به قصاص محکوم شد
يک قاضي دادگستري که به خاطر سوء ظن به همسر جوانش او را با شليک گلوله به قتل رسانده بود از سوي هيات پنج نفري قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگاراعتماد متهم که احمد نام دارد و قاضي دادگستري شهرستان سلماس بود نخستين روز خرداد ماه سال جاري به اتهام قتل همسر 17 ساله اش به نام مريم پاي ميز محاکمه رفت، اما اتهام خود را انکار کرد و مدعي شد مقتوله دست به خودکشي زده است و او در مرگ مريم هيچ نقشي نداشته است. بنا به محتويات پرونده اين مرد محکوم به قصاص تحقيقات در اين رابطه از روز 23 شهريور ماه سال 84 و زماني آغاز شد که ماموران از مرگ مريم در بيمارستان مطلع شدند و دريافتند وي بر اثر اصابت گلوله يي که از سلاح همسرش شليک شده جان باخته است.کارآگاهان جنايي در جريان تحقيقات خود به احمد مظنون و متوجه شدند وي به مريم که همسر سومش بوده شک داشته است. به اين ترتيب تلاش ها براي به دست آوردن مدارک بيشتر در اين زمينه آغاز شد ….در اين ميان همسر دوم متهم که سميه نام دارد و از او طلاق گرفته بود عليه شوهر سابقش شهادت داد و گفت؛ احمد مردي شکاک بود و بارها مرا به قتل تهديد کرده بود.در نهايت احمد از سوي دادسرا مجرم شناخته و براي وي به اتهام قتل عمدي کيفرخواست صادر شد … و سرانجام به اين نتيجه رسيدند که مريم با شليک گلوله از سوي همسرش به قتل رسيده است، به همين خاطر متهم را به قصاص محکوم کردند.بنا به اين گزارش پرونده اين جنايت به زودي در اختيار قضات ديوان عالي کشور قرار مي گيرد تا آنان نيز نظر خود را درباره حکم صادره اعلام کنند.
گفته اند قاضي بايد بلحاظ مالي تامين شود تا هيچ نوع وسوسه اي در محك قضاوتش خدشه وارد نكند؛ اما نگو كه برخي چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند.
شايد اين قاضي بخت برگشته از رانت قضائي( اصطلاحي كه رئيس قوه قضائيه عنوان كرد و به وجود آن دراين نهاد اعتراف نمود!) برخوردار نبود و جزو دانه درشت هانبود و جزو خودي ها نبود! كه خبرش روشد! اما آنهايي كه از رانت برخوردارند اگر جرمي هم آشكار شوند، اگر روحاني باشد و از خودي ها باشد، كه در دادگاه ويژه روحانيت محاكمه شده و به نحوي سروته قضيه را بهم مي آورند! مانند قتل آن فردي كه در مترو بدست يك شخص روحاني انجام گرفت و غيرعمد محسوب شد. و يا در قضيه شهرام جزايري معلوم نشد آن قاضي هايي كه باوي هم كاسه بودند چه كساني بودند.
امان از روزي كه موريانه ها دستگاه قضائي يك مملكت را آرام آرام بخورند و … و امان از روزي كه سكوت وآه وناله مظلومي كه دستش از همه جا كوتاه است ، به فرياد تبديل شود؛كه گفته اند:
الملك يبقي مع الكفر و لايبقي مع الظلم
محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت:اي دوست اين پيراهن است افسار نيست
گفت:مستي زان سبب افتان و خيزان مي روي
گفت: جرم راه رفتن نيست ره هموار نيست
گفت: مي بايد تورا تا خانه قاضي برم
گفت: رو صبح آي قاضي نيمه شب بيدار نيست
گفت: نزديك است والي راسراي آنجا شويم
گفت: والي از كجا در خانه خمار نيست؟
گفت: تا داروغه را گوئيم در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدكار نيست
گفت: ديناري بده پنهان و خود راوارهان
گفت: كار شرع كاردرهم ودينار نيست
گفت: از بهرغرامت جامه ات بيرون كنم
گفت: پوسيده است، جز نقشي زپود و تار نيست
گفت: آگه نيستي كز سردرافتادت كلاه
گفت: در سرعقل بايد بي كلاهي عار نيست
گفت: مي بسيار خودري زان چنين بي خود شدي
گفت: اي بيهوده گو حرف كم و بسيار نيست
گفت: بايد حد زند هوشيار مردم مست را
گفت: هشياري بيار اينجا كسي هشيار نيست
والسلام – تهران – 28/3/1386
—————————————————————————————————–
اصلاحطلبانسوخته![1]
انتخاباتدورۀهشتممجلس،باتمامفرايندهایتبليغاتی-سياسیوسياهكاریاشسرانجامپايانيافت؛25ميليوننفردراينانتخاباتشركتنكردند.[2]
اگربهآمارتمامیانتخابات30سالۀنظامج.ا.ا.نگاهكنيم،راسنتسنتی(باهمهملحقات بعدازآن،همچوناصولگرايانومحافظهكاران)هميشههمانرایثابتخودراداشتهاست. يعنیزيادآمارهوادارانآنهاتغييرمحسوسینكرده،امادرعوضجريانیكهموسومبه جرياناصلاحطلبیشدهاست،دربازیسياست،برایمردميكاطلاعاتسوخته محسوبشدهوآنارزشمصادرهبهمطلوبیكهبرخیاز«اصلاحطلبیواصلاحات»كردند، بیارزشويالااقلغيرقابلاعتمادشدهاست!
اينجانبطیيادداشتهايی[3]درموردوضعيتوآرايشسياسیدرج.ا.ا.ونيزماهيتقانون اساسیتاكيدكردهام:افرادیكهجريان«اصلاحطلبی»ويا«اصلاحات»رابهنفعخودمصادرهبه مطلوبكردهاند،چنانچهواقعادرصددتغييراتواصلاحاتبنيادینهستندبايدبهفكرتغييرقانون اساسیوجايگاهولايتفقيهومجمعتشخيصمصلحت،شوراینگهبانوقدرتمجلسشورای اسلامیباشند،درغيراينصورتاقداماتآنانيكنوعسياهبازیوياسياسیكاریمحسوب شدهومعلومخواهدشدآنانچانهزنیازپائينبهبالارافقطبرایتصاحبكرسیوقدرت
بيشتربرایخودمیخواهندوباايجادفرايندهایتبليغاتیمتفاوت[4]سعیداشتندبه
خواستۀخودبرسند.
اكنوننتيجۀانتخاباتنشانداد،جبهۀمخالفعلاوهبرتنگتركردندايره«انتخاب»وفائق
آمدنبرآن،يعنیاستفادهبهمطلوبازحقنظارتبرانتخاباتتوسطشوراینگهبان-كهنظارت
استصوابی-كليداينكشورگشايیشد،جريانموسومبهاصلاحطلبانراخيلیمحترمانه
ومنصفانه!«دور»زد.
چيزیكهنتايجانتخاباتنشاندادآناستكهجريانموسومبهاصلاحطلبانبرایهوادارانش يكجريانسوختهاست.
جبهۀمخالفهمانرایهميشگیخودرادرطولاين30سالكموبيش-چهباتقلبوچه
بیتقلب-داشتهاست؛منتهیدراينبازیسياست،فقطجريانموسومبهاصلاحطلبان
بازندۀمردمشد.مردمیكهفكرمیكردندباكلامشيرينوفرايندهایتبليغاتیويژۀخود، روبهسویآنهاخواهندآوردوبهآنهارایخواهندداد!
برایمردمیكه22ميليونرایخودراباتمامشوروهيجاندرانتخاباتدومرياستجمهوری
آقایخاتمیبهايشانرایدادند،اكنوناينجريان،يكجريانسوختهوبیخاصيتاست.
اماچراچنينشدهاست؟
جرياناصلاحطلبیبايديكجريانواقعیباشد.
اكثريتموسومبهاينجريان،بدلجرياناصلاحطلبیهستندوجزواصلاحطلبانقرارنمیگيرند!
آنانتوانستهاندباپمپاژتبليغاتیوداشتنوبهرهبردناز«رانت»دراشكالمتفاوتآن،خودرااصلاحطلبجابزنند؛برایهمينحرفیكهازدلنيايدبهدلهمنمینشيند.
درحاليكهاصلاحطلبانواقعیدستشانازقدرتوامكاناتوتبليغاتوگفتنونوشتنمحروم است.
اصلاحاتوجرياناصلاحطلبیتنهاشيوۀاصلاحاموربهنفعمردم،احقاقآزادیوتحققونهادينهشدندمكراسیاست.درجايیويامقطعیايناصلاحات(باتوجهبرفرايندهایسياسیدر جهانبينالملل)برحكومتهاتحميلمیشودوگاهینيز،خودجوشوهمچونيكخاكستر زيرآتش،«گُر»گرفتهوشعلهآتشآنهمهجارانورانیكردهوازپرتوآنهمهچيزشفاف،روشن ومنورمیشود.زيرادرهزارۀكنونی،تاريخ«انقلابكردن»بسرآمدهو«اصلاحات»خودانقلاب نُوينبرآمدهازقرنِكنونیاستكهبادراختيارداشتنبرترينتكنولوژیها،میتوانداقتدارخود رااعمالكند.
مهماين استكهرهبریاصلاحاتبرعهدۀچهاشخاصحقيقیوحقوقیباشد.
درآيندهبسيارنزديك،دريكيادداشتمستقل،مفصلاوبامعرفیاشخاصحقيقیوحقوقی، جريانموسوم بهاصلاحطلبانرانقدمیكنيمومیگوئيم:
چهكسیاصلاحطلبهستوچهكسیاصلاحطلبنيست!
والسلام
تهران/12فروردينسال1387
محمدشوری/نويسندهوروزنامهنگار
———————————————————————-
قانون،مجري قانون وآدمهاي دون مايه!
محمد شوري
حاكميت وفرهيختگان وآدمهاي دون مايه وذليل سه ضلع يك مثلث هستند كه باآن نموداردمكراسي وآزادي رامي توان ترسيم كرد وتشخيص داد.
حاكميت به معناي قانون ومجري قانون (هردوي آن) منظوراست.
ممكن است قانون، قانون خوب وكاملي باشد،امااجراي قانون وماموراجراي قانون بتواندازآن يك قانون بدبه ذهن مامتبادركند. وازهمين منظرحاكميت، يك حاكميت سخيف وضعيف وستمگرمعرفي شود.چنانچه دررژيم پيشين،دركليت،قانون،قانون بدي نبود!
امابين بتمرگ وبفرماوبنشين احساس مايكي نيست؛هرچندكه هرسه آن مفهوم نشستن رادارد. دراينجانقشي كه مجري قانون بازي مي كند ازخود قانون مهم ترواهميتش بيشتر است.[5]
فرهيختگان به معناي نويسندگان، نخبه گان سياست وعلم، هنرمندان وهمه افرادعاقلي است كه نان ازعمل خويش مي خورند.
ممكن است دراين ميان افرادي درشناسنامه حقوقي خود، جزو دسته نويسندگان،هنرمندان، سياستمداران ونخبه گان علم وصنعت قلمدادشوند، امادراصل بواسطه رانت وپشتوانه ،توانسته باشندچنين شناسنامه اي رايدك بكشند.[6]
آدمهاي دون مايه همان دسته ازافرادي هستند كه بواسطه هايي (چه بخاطرعمل خويش وچه وجودبي عدالتي وتبعيض درجامعه) حاشيه نشين شده و براي بدست آوردن وخودي ازخود نشان وسري ازسرهادرآوردن، حاضرندمفت ومجاني خود رابفروشند.[7]
درهر سه ضلع از اين مثلث، يك موضوع كاملا (بصورت عيان ومستتر)مشترك مي باشد، وآن وجه سخيف ودون مايه گي است!
درقانون ممكن است آشكاراامربه تعددي وستم شود ونيزممكن است بواسطه بدتدوين شدن(بخاطرهمان كم مايگي تحريركنندگان وتصويب كنندگانش)[8] قانوني ضعيف تصويب شود كه بااجرايش برعده اي جفاشود.
بنابراين ترواشات چنين قوانيني مجري بد نيزهست وهم چنين آدمهاي ضعيف ودون مايه اي كه ازاين مسير،شخصيت سازي مي شوند.
ممكن است في نفسه قانون بد نباشد ياخوب باشد؛[9]امامجري ناخلف درآيد و بواسطه احساس قدرت كردن، هرخلافي هم بكند،اما چون لباس قدرت برتن كرده،به شيوه اي عمل مي شود كه درنهايت اسمي ازقانون خوب برده نشود؛ وبه زشتي ازآن حاكميت يادكنند.
هرچه اين شيوه متورم ترشود، بدخيم ترمي شود واين بدخيمي عوارضي دارد وممكن است با دارو نسخه پيچي(مجازات مجري متخلف)غده برداري شود وگاه ممكن است بايك عمل جراحي-كه مرگ و زنده بودن- همراه دارد،همآغوش شود!
علاوه برآنچه گفته شد،افراد دون مايه به سبب عملكردرفتاري شان، متزايد شده وجامعه اي به همين خاطر،همه چيزش راازدست بدهد.
قرآن اززبان پيامبر(ص) مي فرمايد:قالت ان الملوك اذا دخلواقرية افسدوها وجعلوااعزة اهلها اذلة وكذالك يفعلون/نمل.34:«آنگاه كه ستمكاران برمسند قدرت وحاكميت بنشينند،آن مكان پرازفساد وتباهي خواهد شد وافراددون مايه وسخيف وذليل عزيز شده وافرادفرهيخته مبحوس ومغبون ومظلوم.
ازآنجاكه درعصري زندگي مي كنيم، كه نمي توان بمانند دوره چنگيز قانون ياسايي را بطورآشكاراجراكرد وهمه جهان دهكده اي شده است كه بواسطه شبكه هاي ارتباطي ومديريت تكنولوژي به آساني و سهولت افرادهمديگررامي يابند، مي شناسند،باهم سخن وگفتگومي كنند،وبدون طي مسافت،همديگرامي بينندوهكذاالخ وقص عليهذا…. حاكيمت ستم(چه دربخش دولتها وچه درتوزيع ثروت وقدرت) بواسطه همان تسلط برمنابع ودسترسي به آن، باپمپاژ وبمباران تبليغاتي مكرر،ازيك چهره ضعيف،كم سواد وبي اطلاع، يك شخصيت حقوقي ممتاز مي سازد وازسوي ديگر ازيك فردموافق سياستهاي خود، يك مخالف دوآتشه.
درهمين راستاآدمهاي دون مايه(به همان معنايي كه پيشترتوضيح داديم)بهترين مهره وپياده سوارچنين بازي اي هستند. كه بخاطرضعف خود وبدست آوردن،خودفروشي مي كنند.
چون سلاح وجهل آيد بهم
گشت فرعوني جهان سوز ازستم[10]
والسلام
تهران/5آذر/1386
-[1]اصلاحطلبانسوختهبهمعنایاطلاعاتسوخته؛آنرامترادفبا«نسلسوخته»-عنوانفيلمیازمرحومرسولملاقلیپور-نگيريد؛چوندرجهتتضادباآناست!يعنیهماننسلسوختهكهاصلاحطلبانسعیداشتندآنانرابهخودجذبكنند،امابرای
ايننسل،جرياناصلاحطلبان،يكجريانسوختهمحسوبمیشود!
[2]-نمیدانمچراهروقتانتخاباتمجلس،يارياستجمهوریانجاممیشود،ازقبل،ازآنبهعنوانيكحماسهيادمیكنند؛وبعدازانتخابات هممدعیهستندكهاينانتخاباتحماسۀديگربود!!
كسیازعدمحضوروشركت25ميليونايرانیدرانتخاباتيادنكرد؛ امادرعوض،آن4ميليوننفر-كهبخاطرسنرایدهندگاناز
16به18كممیشد-رامرتبابهرخكشيدند!؟
آقایاكبراعلمی(دوستوهمكارخوبمدرروزنامۀسلامونمايندۀمجلسشورایاسلامیدردورۀششموهفتم)دروبسايتخوديادداشتی بسيارمبسوطومتكیبريكمنطقعالیوزيبا،تحتعنوان«واقعيتهایهشتميندورهانتخاباتمجلس» نوشتهاستكهعينادرجمیشود:
بالاخرهپسازحرفوحدیثهایفراوانوقلعوقمعداوطلبانشاخصنمایندگیهشتمیندورهانتخاباتمجلس شورایاسلامیتوسطهیاتهایاجرائیمنصوبدولتوهیاتهاینظارتمنصوبشوراینگهبانوشورای نگهبان(6نفرمنصوبرهبریو6نفرمنصوبمجلسهمسوبانهادهایانتصابیکهحداقلسهنفرآنعضوهیات دولتوتابعاحمدینژاداست)درستیگفتهباهنرکهپیشاپیشصادقانهاعلامکردهبودکهاصلاحطلبانخواب مجلسراببینندراثابتکردواینانتخاباتهمکموبیشماننداغلبانتخاباتآنگونهکهاقلیتتمامیتخواهوبرخیاز نهادهایانتصابیدوستدارندبهپایانرسیدوالبتهکماکانازآنبهعنوانیکفتحالفتوحعظیموحماسهبینظیر ملییادشد!بااینوصفبنظرمیرسدکهبررسینتایجاینانتخاباتازجهاتیخالیازلطفنیست:
الف–آتشتهیهبرگزاریانتخابات:
1-مجلسدرآخرینروزکاریخوددرسال86،ماده19قانونانتخاباتمجلسشورایاسلامیشورايرااصلاحویک تبصرهبهذیلاینمادهالحاقکردتابراینخستینباردرجمهوریاسلامیحتیآرايناخوانا،آرايسفيدريختهشده بهصندوق،آراييکهکلاحاوياساميغيرازنامزدهايتاييدشدهمیباشند،باتاييدهياتنظارتحوزهيانتخابيه مربوطه(اینمصوبهدستهیاتهاینظارترابازمیگذاردتابدلخواهخودآنجاکهمصلحتمیداننداینقبیلآرارا تائیدویاردنمایندوازاینطریقزمینهراهیابیبرخیازداوطلبانبهمجلسراهموارومسدودنمایند!)برگههايراي باطلاماجزوآرايناخواناوآرایماخوذهمحسوبشوندوالبتهبموجبتبصرهالحاقی،آرايباطلماخوذهدرحدنصاب انتخابنمايندهمحاسبهنميشود!(1)ازاینروبااینمصوبهبخشوسیعیازآرایباطلهکسانیکهصرفاباهدف ممهورشدنشناسنامهدرپایصندوقهایرایحضورمییافتندودردورههایقبلیجزءآرایماخوذهمحسوب نمیشد،ازاینپسجزءآرایماخوذهتلقیخواهدشد.مخبرکمیسیونامنیتملیوسیاستخارجیمجلس هفتمدرتوجیهاینطرحگفتهبود:»يعنيحدود3الي4ميليوننفردرانتخاباتشركتميكردندكهياآرايشانناخوانا بودوياسفيدبود،درحاليكهحضورآنهادرانتخاباتبهمعنايآناستكهنظامراپذيرفتهاند،امافردمناسبخودرادر ميانكانديداهانيافتهاند!»(2)
اگر3-4میلیونموردادعایمخبرکمیسیونامنیتملیصحیحباشد،لاجرمدرمقایسهآماریانتخاباتمجلس هشتمبادورههایقبلیبایدرقممذکورازآماررایدهندگانمجلسهشتمکمشود(برایارائهتحلیلدقیقتر، امیدوارمکهوزارتکشوربرایرفعهرگونهابهامیآماردقیقوکاملمربوطبهانتخاباتراهمراهباهمهجزئیاتآنوبه تفکیکمناطقشهریوروستائیهریکازحوزههاوآراءباطلهصحیحوغیرصحیح،درپایگاهاطلاعرسانیخودقرار دهد).
2-چندهفتهپیشازانتخاباتشایعاتیمبنیبر بررسیممهورشدنشناسنامههابهمهرانتخاباتدرهنگام استخدامویاثبتنامدردانشگاههادربرخیازنقاطکشورمنتشرشدوگفتهمیشود ،برخلافاصل62تعرفههايي کهدررايگيريروزجمعهبهکاررفتدارايبارکدبودند!(3)
3-مقامرهبریضمنتاکیدبرلزوممشارکتگسترده مردمدرانتخاباتازآنانخواستندکه»نمایندگانیانتخاب شوندکهراهرابرایخدمتدولتهموارترکنند.»
4- ائمهجماعاتومراجعتقلیدنظیرآیاتعظام:نوریهمدانی،مکارمشیرازیومدرسیزدیشرکتدرانتخاباترا فریضهالهیواجبشرعیاعلامکردند.
5-خاتمیرئیسجمهورسابقاعلامکردکه»باهمهوجوددرانتخاباتمظلومانهامابانشاطشرکتميکنيم».(4) واغلبجریاناتسیاسیبابسیجهنرمندانازمردمبرایشرکتدرانتخاباتدعوتبهعملآوردند.
6- فرماندهسپاهپاسدارانخیلیصریحوصادقانهازهمهبسیجیانخواستکهدرانتخاباتازاصولگرایانحمایت کنند!(5)
7- صداو سیماازطریقشبکههایسراسریودههاشبکهاستانیباهمهقواوامکاناتیکهدراختیار
داشت،بصورتسرسامآوریبطورشبانهروزیمردمرابهحضوردرپایصندوقهایرایتشویقکرد،بنحویکهبر اساسآماراعلامشدهایکهدراختیاراست،همزمانباروزانتخاباتتنهاشبکهبینالمللیخبرباپخشهزارو671 آیتمبهمدت1090دقيقه،گروههایتولیدیشبکهخبرباتهیه237دقيقهبرنامه(6)،صداوسیمایمرکزگلستان15 هزاردقیقه(7)صداوسیمایاصفهانبيشاز2هزاردقيقهخبر،6هزاردقيقهبرنامهراديوييو4هزاردقيقهبرنامه تلويزيوني(8)وصداوسیمایمرکزآذربایجانشرقیبيشازهفتهزارو 600دقيقهبرنامهانتخاباتيشاملدوهزارو 700دقيقهبرنامهسيماوچهارهزارو900دقيقهبرنامهصداتوليدوپخشکرده اند.(9)حالاگر ایناعدادوارقامدر تعدادشبکههایسراسریومحلیضربشودحجمگسترده تبلیعاتصداوسیماوهزینهصرفشده دراینزمینه معلومخواهدشد.
ب-نتیجهتمهیداتفوق:
ب-1–درانتخاباتکلکشور
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلایران70495782نفربودهاست.ازاینمیان21064537نفرزیر17 سالسنداشتهاندو1790656نفرنیز17سالهبودهاندکهدرپایانسال86هنگامرایگیری18سالهشده اند.در اینصورتافراد18سالببالایواجدشرائطبرایرایدادندرکشور49431245نفرمیباشد.نظربهاینکهدرسال85 نرخمرگومیردرکشوربطورمتوسطحدود 6/0درصدبودهاستاگردرسال86نیزنرخمرگومیرراهمینعددفرض کنیم،دراینصورتحدود297764نفرازافرادواجدرایدادنفوتشده اندکهباکسرآنازژتعدادجمعیتبالای18 سالدرکشور،حدود49133481نفرواجدشرائطرایدادندرکلکشورباقیمیمانند.باتوجهبهاینکهبراساس سرشماریانجامگرفتهحدود1594628نفرازکلجمعیتایران،ازاتباعخارجی(15)بودهونمیتواننددرانتخابات شرکتکنند(بافرضاینکههمهآنهابالاتراز18سالسنداشته اند)،دراینصورتباکسرآنازکلجمعیت18سال ببالادرایران،48835717نفرایرانیواجدشرائطبرایرایدادندرهشتمیندورهانتخاباتمجلسهستند.حال چنانچهادعایمسئولانمبنیبراینکهکلآراءماخوذهدرکشور22میلیونو832هزارنفرمیباشد(16)،صحت داشتهباشد،دراینصورت75/46درصدازواجدینشرائطدرانتخاباتاخیرشرکتکردهاندکهدرمقایسهبادورهقبل کهمیزانمشارکت21/51درصدبوده است،46/4درصدکاهشمشارکتداشتهایم!حالاگر3-4میلیونمورد ادعایمخبرکمیسیونامنیتصحیحباشدباتوجهبهاینکهطبقمصوبهاخیرمجلسدر ایندورهبرخلافدورههای قبلیآرایباطلهنیزجزءآرایماخوذهمحسوبشده استلاجرمدرمقایسهآماریانتخاباتمجلسهشتمبادوره هایقبلیبایدرقممذکورازآماررایدهندگانمجلسهشتمکمشود.بافرضاینکهآرایباطلهدرکلکشورحدودیک میلیونیعنی5درصدکلآرایماخوذهویکچهارمرقمموردادعایمخبرکمیسیونامنیتملیباشد(طبقاعلام مسئولانامردرتبریزحدود8/6درصد(17)،درمشهدوکلات5/6درصد(18)ودرتهرانحدود9/8درصدکلآرای ماخوذه(19)جزءآرایباطلهبودهاستکهدرایندورهجزءآرایماخوذهشمارششده است)دراینصورتآرای ماخوذهکلکشوردرهشتمیندورهانتخاباتمجلسقابلمقایسهباآرایماخوذهدورهقبلیانتخاباتمجلس،حدود 21832000استکه7/44درصدواجدینشرایطراشاملمیشود.
ب-2–درحوزهانتخابیهتهران،اسلامشهر ،ریوشمیرانات
براساسسرشماریسال85حاصلجمعکلجمعیتتهران،اسلامشهر،ریوشمیرانات8760565نفرمیباشد کهازاینتعداد2007337نفردرزمانسرشماریکمتراز17سالسنداشتهاندلذادرهشتمینانتخاباتمجلس واجدشرائطرایدادننبوده اند.ازاینتعداد177510نفردرزمانسرشماری17سالهبوده اندکهدرهنگامرای گیریواجدشرائطبرایرایدادنشده اند،بنابرایندرتهرانوحومهحدود6753228نفربیشاز18سالسنداشته اند.طبقسرشماریبهعملآمدهحدود 1594628نفرازجمعیتایرانیعنینزدیکبه26/2درصدکلجمعیتجزء اتباعخارجیهستندکهحقرایندارند،ازاینرواگرفرضکنیمکه26/2درصدجمعیتتهرانوحومهنیز(حدود197988نفر )جزءاتباعخارجیمحسوبمیشوند،باکسراینتعدادتقریبا6555240نفرازجمعیتتهرانوحومه تبعهایرانوواجدشرایطبرایرایدادنمیباشند.امانظربهاینکهنرخمرگومیردراستانتهراندرسال85حدود 67/0درصدبودهاست،بنابراینبصورتتخمینی43920نفرازاتباعایرانیواجدشرایطنیزفوتکرده اندکهباکسرآن ازاتباعواجدشرایطحوزهانتخابیهتهرانوحومه،حدود6511320نفردراینحوزهبرایرایدادندرهشتمینانتخابات مجلسواجدشرایطبوده اند،حالچنانچه1740941آرایماخوذه صحیحتهرانوحومهصحتداشتهباشد(حتی 239617نفرکمترازمجلسهفتمو463906نفرکمترازمجلسششم)دراینصورت74/26درصدازکلواجدین شرایطحوزهانتخابیهتهران،ری،اسلامشهروشمیراناتدرهشتمینانتخاباتمجلسشرکتکرده اندکهنسبت بههفتمینانتخاباتمجلسبا75/2درصدکاهشمواجهشده است!
ب-3-درآذربایجانشرقی:
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلآذربایجانشرقیحدود3603456نفربودهاست(10).ازاینمیان 992569نفرکمتراز17سالسنداشتهاندکهفرضمیکنیمبدلیلنرسیدنسنشانبه18سالهیچیکنمی توانستنددرایندوره ازانتخاباترایبدهند.اماجمعیت17سالههاکهدرآبانماهسال85 حسبسرشماریبه عملآمده85210 نفرمیباشند ،درسال86واجدشرایطرایدادنبوده اند،دراینصورت2610887=992569 -3603456نفرواجدشرائطرایدادندرآذربایجانبوده اند.ازآنجاکهطبقسرشماریبهعملآمدهنرخمرگومیردر آذربایجانشرقیدرسال85حدود6/0%برآوردشدهاست،بافرضتداومهمیننرخمرگومیردرسال86حدود16176نفرمیزانمرگومیرجمعیتواجدینبرایرایدادنخواهدشدکهباکسرآنازرقم2610887،جمعیتواجد شرایطآذربایجانشرقیبرایرایدادندرهشتمیندورهانتخاباتمجلسشورایاسلامیحدود2594711نفر خواهدبود.اگرفرضکنیمکهگفتهمسئولینمبنیبر1250607آراءماخوذه(حاصلجمع آراءماخوذهصحیحباطلهو غیرباطلهدرهمهحوزههایانتخابیهاستانبهنقلازستادانتخاباتکشور(25/12/86)درحوزهانتخابیهموردنظر کاملادرستاست،دراینصورتدرصدمشارکتمردماستانآذربایجانشرقیدرهشتمیندورهانتخاباتمجلس 20/48درصدبودهاستکهبادرنظرگرفتناینکهدردورهقبلاز2670062نفرواجدشرایط،تعداد1373467نفر(11) یعنی4/51درصدازواجدانشرایطشرکتكردهبودند.بنابراینمیزانمشارکت20/3درصدنسبتبهدورهقبلو19 درصدنسبتبهانتخاباتمجلسششمکاهشداشتهاست(درششمیندورهانتخاباتمجلس2/67درصداز واجدانشرائطشرکتکردهبودندیعنی1511816کلآرایماخوذهبودهاست).ایندرحالیستکهدربرخیازحوزه هاتا110درصدازواجدینشرایطدرانتخاباتشرکتکرده اند!!چنانچهآرایباطلهایکهبامصوبهاخیرمجلسدراین دورهبرخلافدورههایقبلی،جزءآرایماخوذهمحسوبشدهاستراازکلآرایماخوذهکسرنمائیم،دراینصورت نتیجهمربوطبهمشارکتمردمآذربایجانشرقیدرانتخاباتمجلسهشتمبیشازاینکاهشنشانخواهدداد.*
ب-4–در حوزه انتخابیه تبریز،آذرشهر و اسکو
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکوحدود1766289نفربودهاست.از اینمیان449244نفردرسال1385کمتراز17سالسنداشتهاند.قهراایناشخاصدرسال86همنمیتوانندرای دهند.اماجمعیت17سالهکهتعدادآن37321 بودهاست،درسال86جزءواجدینشرائطرایدادنهستند،لذاافراد واجدشرایطبرایرایدادندرحوزهانتخابیهمذکور1317045=1766289-449244میباشد.نظربهاینکهنرخ مرگومیرسالانهدرآذربایجانشرقی6/0درصدبودهاستکهبافرضاینکههمیننرخدرحوزهانتخابیهموردبحثنیز صدقمیکند،دراینصورت7902نفرازواجدینشرایطفوتشده اندکهباکسراینتعدادافرادواجدشرایطبرایرای دادندرحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکو1309143نفرمیباشد.باوجوداینکهدرتبریزتاواپسینلحظاتروزرای گیریاکثریتشعباتاخذرایکاملاخلوتبود(علیرغماشتهایفراوانصداوسیمابهپخشتصاویرمردمدرپای صندوقهایرایدرسراسرکشور،حتییکتصویرهمازتبریزدرتلویزیونپخشنگردیداماپسازتمدیدمهلترای گیریوخریدهررایبهقیمت5000تابیستهزارتومانتوسطبرخیازداوطلبانوتوزیعفرمهایاشتغالتوسطیکی ازداوطلبان،دربرخیازشعباترایگیریتبریزصفهای30-40نفرهایجادشد!)،اگرفرضکنیمکهگفتهمسئولین مبنیبر382480 آراءماخوذه(12)درحوزهانتخابیهموردنظرکاملادرستاست(13)دراینصورتمشارکتمردم
تبریز،آذرشهرواسکووتوابعآندرانتخاباتاخیر2/29 %بودهاستکهدرمقایسهبادورهقبل59/2درصدکاهش مواجهشدهاست(دورههفتم79/31درصدمشارکتداشتند)واگردههاهزارآرائیکهبصورتتکرایبناماینجانب یاسفیددرصندوقهاریختهشدهوباطلهمحسوبامابموجبمصوبهاخیرمجلسبرخلافدورههایقبلیبرایبالا نشاندادنمیزانمشارکتمردمجزءآراءماخوذهمحسوبمیشودکسرنمائیم،دراینصورتدرصدمشارکتمردم اینحوزهانتخابیهکمتراز2/29درصدخواهدبودوچنانچهتعرفههائیکهبهبهانهنوشتنناماینجانبنامپزشکیانو چندتندیگرازداوطلبانراهمدرآننوشتهاند(بگفتهچندمنبعموثقدرنزدیکبهصدهزارتعرفهرایناماینجانبویکی دوتنازکاندیداهابعنواناعتراضنوشتهشدهبودوالبتهقانونابنامداوطلبانمذکورمنظورشدهاست)راکسرنمائیم، سهممشارکتازاینرقمهمکمترخواهدشد؟(گفتنیاستکهازدوهفتهقبلاززمانرایگیریتاآخرینلحظاترای گیریازطریقاساماسوروشهایدیگردرسطحبسیاروسیعیدرآذربایجانوحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکو شایعکردهبودندکهصلاحیتاینجانبتائیدشدهاستوبهمحضاینکهدوروزماندهبهانتخاباتمراتبرادروبسایت شخصیامتکذیبکردم،بکمکامدادهایغیبیاینوبسایتتاپایانانتخاباتمسدودشد!).نکتهدرخورتوجهاینکه رئيسستادانتخاباتآذربايجانبرایتوجیهکاهشحضورمردمدرتبریزمدعیشدهاستکه:»بههنگامانتخابات مجلس،شهرستانيهايمقيمتبريزهموارهبهمناطقخودمراجعهكردهودرحوزههايمربوطبهخودرايميدهند لذااينمسئلهموجبشدهاستکهميزانمشاركترايدهندگانتبريزدرانتخاباتمجلسهموارهكمترازديگر شهرستانهااست.»!!(14)گفتنیاستکهدرششمیندورهانتخاباتمجلسدرسال78درهمینحوزهبالغبر۵۶۶۱۰۳رایصحیحغیرباطلهبهصندوقهاریختهشدهبودکهعلیرغمتقلباتوسیعصورتگرفتهوخواندنبسیاری ازآرایاینجانبحدود200هزاررایبهراقماینسطورتعلقداشت.
ب-5-درحوزهانتخابیهمشهدوکلات
درانتخاباتاخیرحوزهانتخابیهمشهدوکلاتنیزکهیکیازمناطقمذهبیایراناستباکاهشمشارکتمردم مواجهشد،بنحویکه82/33درصدازواجدینشرایطدرانتخاباتشرکتکردند(53/40درصدموردادعایوزارت کشور!)کهدرمقایسهبادورهقبل28/13درصدکاهشداشتهاست.سایرحوزههایانتخابیهوبویژهمراکزاستانها وکلانشهرهانیزکموبیشگرفتارهمینسرنوشتشدهاستکهدرایننوشتارمجالپرداختنبههمهآنها نیست.
ج- نتیجهگیری
امامجمعهتبریزگفتهاستکه»شرکتگستردهمردمدرانتخاباتلبیکبهمقامعظمایولایتبود»(20)واستاندار آذربایجانشرقینیزاعلامکردکه»انتخاباتهشتممجلسشورایاسلامیرفراندوممشروعیتنظامبود»!(21)از آنجاکهاستفادهازچنینتعابیریجزءشعارهایمرسومبسیاریازمسئولیناست،لذاحتیاگرچنینادعاهائیرا هممبنایداوریقراردهیم،دراینصورتمفهوممخالفاستدلالفوقاینخواهدشدکهنظامجمهوریاسلامیدر میان25/53درصدمردمکشور،26/73درصدمردمتهران،8/51درصدمردمآذربایجانشرقی،8/70درصدحوزه انتخابیهتبریزوحومهوحوزهانتخابیه…فاقدمشروعیتمیباشد!؟وباتوجهبهتوصیهمقامرهبریمبنیبراینکه «نمایندگانیانتخابشوندکهراهرابرایخدمتدولتهموارترکنند»،میزانتبعیتمردمازمقامرهبریدراینخصوص درانتخاباتاخیردرحالتخوشبینانهآنمعادلباحاصلجمعآرائیاستکهدرهریکازحوزههایانتخابیهآگاهانهبه داوطلبانمدافعدولتریختهشدهاستکهاینرقمدرتهرانوحومهبین500-400هزارنفراست!اگرآماربسیجیان
وسپاهیانو…درکشوروبویژهتهرانوتوصیهفرماندهکلسپاهرامدنظرقراردهیم،نتایجحاصلهبسیارمعنادارخواهد شد!ازطرفیباتوجهبهسیرنزولیکاهشمیزانمشارکتمردمدرهردوره،نتیجهدیگرپذیرشادعایفوقاین خواهدشدکهمشروعیتنظامهمسیرنزولیدارد!؟اماواقعیتایناستکهدربسیاریازحوزههایانتخابیه کوچکوخصوصاروستاهاوحتیدرشهرهاوکلانشهرها،مردمفارغازگرایشاتسیاسیداوطلبانونوعاباانگیزهها وعلائقبخشی،عاطفی،قومیوقبیلهایوخانوادگیونظایرآنبهداوطلبانموردنظرخودرایمیدهند،چنانکهدر رژیمگذشتهنیزباتوجهبههمینعلائقوتقریباباهمیندرصدبهداوطلباندلخواهحزبرستاخیزوحکومترای میدادند.لذاتجربهنشاندادهاستکهدرایرانحدود40تا65درصدازآرایماخوذهفارغازنوعرژیمحاکمباتوجهبه همینعلائقومناسباتدرصندوقهاریختهمیشودوارتباطیبانظامسیاسیحاکمندارد.درتهرانباتوجهبه آرایداوطلبانموسومبهاصولگرا،میتوانگفتکهحدود12-10درصدازآرایواجدینشرایطبرایرایدادن،باتوجه
بهعلائقحکومتیوبصورتسنتیدرصندوقهاریختهشدهاستوهمیندرصدکموبیشدرسایرنقاطایراننیز حاکماستویکطیفخاصازقدرتهایانتصابی،باتکیهبرهمینبخشاز آراءبر اکثریتمردماعمالاقتدار
وحکومتمیکنند.
ماخذ: (1)ایسنا 1/12/86(2)روزنا 30/11/86(3) (رونامه اعتماد)(4)ایسنا 16/12/86(5) 18بهمن 1386دردانشگاه تربيتمعلم تهران(6)ایسکانیوز24اسفند1386(7)مدیرکلصداو سیمایگلستان پنجشنبه ۲۳اسفند ۱۳۸۶ (8)مدیرکل صدا و سیمای اصفهان خبرگزاری فارس24/12/86(9)مدیرکلصداو سیمایآذربایجانشرقیدرگفتگو باایسناآذربایجانشرقی 26/12/86(10)ماپایگاهاینترنتی مرکز آمار ایران – جدول2-17 جمعیتبرحسبجنسو تابعیت(11) پورمحمدي افزود: كدملي22ميليونو832 هزار نفر ـ نزديكبه 23ميليون نفر ـ روز جمعه ثبتشده است.جامجم آنلاین 25 اسفند(12)قائم مقام ستاد انتخابات آذربایجانشرقیدر گفتگو با ایسنا منطقه آذربایجانشرقی 27/12/86 (13)خبرگزاری مهر 26/12/86(14) تابناک 27/12/86(15)جدول 26 نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1385(16)24 اسفند 86 ایرنا(17) رئیس ستاد انتخابات آذربایجانشرقی در گفتگو با ایسنا و مهر آذربایجانشرقی– 26/12/86 و فارس 26/12/86 بنقل از فرماندار تبریز،(18)مسئولان امر از فرط دستپاچگی آمارهای ضد و نقیض ارائه دادند. بنگرید:(فرماندار تبریز) فارس مورخه25/12/86، ایسنا 26/12/86 بنقلازاطلاعیه وزارتکشور،رئیسستادانتخاباتآذربایجانشرقیدر گفتگوبافارس 24/12/86 و 27/12/86 خبرگزاریایرناو ایسنابه نقلازنايبرييسستادبرگزاريانتخاباتآذربايجانشرقي(19)خبرگزاری مهر 25/12/86 (20)ایسنا 28/12/86(21)ایسنا 28/12/86 درجمعاعضایشورایتامیناستان*باپوز اشتباهیدرمحاسبه آمارمشارکتمردم آذربایجانرخداده بودکهاصلاحشد.
[3] -نگاهكنيدبهيادداشتهایاينجانبتحتعناوين:
«جمهوریسلطنتی»،«حزبولايتفقيه»،«مُسهل»،«تاريختكراری»،«دُنكيشوتهایج.ا.اا.»،«انسدادسياسی»،«نوبتسياسی»و «اصلاحطلبانحكومتی»
[4] -مثلادرانتخاباتدورۀهشتم،راسسهجريانموسومبهاصلاحطلبی(آقایخاتمی،كرباسچیوكروبی)
هركدامشيوۀمخصوصخودرا(باتوجهبهشخصيتخودشان)دركشاندنمردمبهصندوقهابيانواعمالكردند.
وحتیگاهیالتماس؛كهبهاصلاحطلبانرایدادهشود!ودراينميانبرخیازاشخاصحقيقیسرشناسهمدريك
بازی سياسیاعلانكردند:«كهمنبهايندليلرایمیدهم ومنبهايندليلراینمیدهم»!!
[5] – بقول مرحوم دكترعلي شريعتي:«ازبددفاع كردن تانفي كردن راهي نيست»
[6] -مثلاآقازاده هايي كه (ازجنس مونث ومذكرش) توانسته اند باپشتوانه رانت درحاكميت ازچنين شناسنامه حقوقي برخوردار شوند واگردرجائي آنان گاف دهند، بواسطه همين پشتوانه ورانت احدالناسي ازاسم ورسم آنها مطلع نمي شود وچنانچه بشكلي (دربازي تسويه)درزشد، به گونه اي ديگري صورت مساله پاك مي شود.
ياكساني غيرازآقازاده هاي حاكميت وقدرت،كه درپمپاژ تبليغاتي ازايشان يك شخصيت حقوقي ساخته مي شود تابراي بهره برداري(سياسي وغيرسياسي) درموقع مناسب ازآنها درجهت مطامع ومنافع واهدافي ويژه استفداه شود ودرموقع ويژه واخص آن، قرباني!
اين شيوه يك متدسياسي است كه اغلب نظام هاي سياسي آنرابكارمي گيرند.
[7] – خودفروشي فقط تن فروشي نيست؛آدم فروشي، دست زدن به اعمال شنيع وسخيف،وعوام بودن كه بخاطرعوام بودنش(يعني نفهمي وناآگاهي)خيلي آسان وبدون هيچ مزد وجيره مواجبي عمله ظلمه ياهرفرد حقيقي وحقوقي مي شود!
[8] -اين يك تسلسل ويك دوري است كه بخاطر جهل بدست مي ايد. يعني هرچه افراديك جامعه اطلاعات عمومي كمتري نسبت به اوضاع خود واجتماع داشته باشند،طبعاوتبعامنتخبين ونمايندگان آنهانيز.يعني ازكوزه همان برون تراود كه دراوست.
درهمين مرحله است كه برخي سعي دارند وسعي مي كنند به اطلاعات عمومي افراد بيافزايند تابه مخمصه وچاه ويل ظلمه وعمله ظلمه گرفتار نشوند وفرونروند؛ وازطرفي همواره حاكميت ستم درصدد ضعيف نگاه داشتن رعيت خوداست تاسربه نافرماني نزنند!
[9] – طبق قوانين،همه افراديك جامعه دربرابر قانون باهم مساويند وفرقي بين رئيس ومرئوس نيست! يعني يك آدم خلافكار ومتعدي به همان اندازه تخلفش مستوجب محاكمه ومحكوميت است،اما نمي توان شخصيت انساني اش راله كرد. پديده اي كه دربرخورد بادستگيري خرده فروشان مواد واراذل واوباش بوضوح درعكسهاي منتشرشده وصحنه هاي تصويري، آشكاراست .
[10] -شعرازمثنوي معنوي مولوي است.