You are currently browsing the tag archive for the ‘پروستریکا’ tag.
مردم جن زده مفتون شیدایی سیاستمداران!
فواره چون بلند شود،سرنگون شود…
دراین 33سال هیچ فردو گروه سیاسی در واکنش به رویدادهای سیاسی پیش رو نه خود را مقصرمی داند و نه مردم جن زده ایران را!
اگربه سخنان مخالفین (اعم ازمذهبیون وملیّون وکمونیست ها) وهم چنین موافقان نظام دراین 33 سال دقت کنید همه آنها بلا استثناء اولا خود را(در شرایطی که اکنون هستیم) پاک و منزه ازخطا،تقصیر،اشتباه وگناه می دانند و ثانیا همه آنهامردم را ملتی باشعور،با درایت،و آگاه به زمان و مطلع ازحوادث سیاسی و شناخت ازافراد؟!
این درحالی است که وضعیت فعلی محصول کسانی هم هست که اینک بخاطرجنگ قدرت در دام استبدادی که خودشان هم بی نقصیرنیستند، گرفتار آمده اند که هم در تثبیت آن تلاش های وافر و گاه رذیلانه و منافقانه داشته اند؛مثل دادن قدرت مافوق قانون، درقانون اساسی برای شخص ولایت فقیه، لابد به گمان آنکه روزی هم این قدرت نصیب آنها هم بشود! و تابه امروز لام تا کام سخنی نگفتند و مکتوبی ننوشتند واکنون که خیاط در کوزه افتاده است، داد از سلطان جائر می زنند… این فریاد به گمان ما ازحُب علی نیست، ازبغض معاویه است که روزی روزگاری وقتی افرادی مثل مهندس مهدی بازرگان و آیت الله منتظری(آنزمانی که آنان نیز درکرسی قدرت نشسته بودند و لعن این دو می کردند)دراوج سکوت ملتهب از ریا،نفاق و ترس فریاد زدند:ولایت فقیه تنها عبایی است که فقط به تن امام می خورد و برتن دیگران گشاد است… ولایت فقیه نباید تبدیل به سلطنت فقیه شود…که آنها اگراینک کلمه الحقی هم می گویند بوی یرادبهاالباطل می دهد! و آدمی احساس می کند برای فریب دوباره مردمی است که چون آدمهای جن زده،مفتون شیدایی سیاستمدارانی شده اند که آداب سیاست را در دوره ای که بایستی رعایت می کردند، نکردند و اکنون که درکنار و حاشیه قدرت هستند و نه سواربرقدرت،فریاد:ای آزادی چه رنج ها و زندانها که برایت نکشیده ام،بر زبان دارند!
این درحالی است که مطلعین سیاسی می دانند که خیلی ازاین افراد لااقل رنج سیاسی که نکشیده اند،هیچ خودشان و اقوامشان نیز سهم شان را هم گرفته اند و کیسه و جیب همه شان به یُمن همان ولایت فقیه پرشده است که اکنون می توانندبادراختیارداشتن بهترین امکانات،مادی درداخل وخارج وبایکوت برخی (بدلیل نداشتن همان امکانات) بخواهند دوباره مردم مفتون شده را شیدای خود کنند!
واقعش این است که در این بلبشوی سیاسی که جریانهای سیاسی راه انداخته اند، همه آنها بدلیل فهم قاصرمردم و شمولیت شیدایی آنهاکه شاد و شنگولند! می خواهند دوباره ازاین نقطه ضعف،سوار برقدرت شوند!مردمی که وقتی بخود می آیندکه مثل وقوع یک جنگ تازه کار ازکار گذشته باشد و قدمی دیگر تمدن پرآوازه ایرانی،مشمول فرسودگی و هدم وعدم شود!
اگرآداب سیاست رعایت می شد،اینها باید بدانندکه خود در این وضعیت مقصرند. برای آنکه حرف شان به دل بنشیند باید اول بخودشان یک سوزن بزنند! اما چرا اینکار را نمی کنند؟!چون:آنوقت پرده ها که کنار رود(هرچنداین روزها به استناد سخن یکی از امامان که فرمود:اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،ظلم کنندگان پرده هم را دارند می درند)مردم قاصر مفتون شده جن زده مامتوجه می شوند عجب کلاهی تمامی سیاستمداران بر سرشان گذاشته اند؟! لذا اینهابدشان هم نمی آید که این مردم همچنان برای آنها(بی حساب و کتاب)سوت بزنند و شیدایی کنند!آنطورکه دراین 33سال هم برای یزید هورا کشیدند و هم برای امام حسین!!؟
اینکه الان(هرچندکه شاید یک نوع وسیله گمراه کننده و فریب اذهان هم باشد)داد می زنندکه شنودها در رختحواب ها هم هست!در حالیک باید پرسید مگرمال آلان است؟! زمان شماچطور؟ نبود؟
یاآنکه بخواهند باشدیدترین و تندترین الفاظ یا بخاطر مثلا فقط حذف یک معظم از مقام،محکوم به زندان وحبس وشلاق شوند(درحالی که ما که توی روزنامه سلام که بودیم گه گاهی عامدامعظم راازمقام قلم می کشیدیم وچیزی هم نشد…) محکوم که شوندهیچ؛زیادی هم آگراندیسمان شود!والبته مثل قضیه سکینه آشتیانی که برای دولت ایران سوژه مناسبی شده تا جهانیان را سرکار بگذارد،و این وسط حرفهای گفتنی زده نشود و اگر برخی هم می گویند،بایکوت شود…
آنچه که اینک برای بازسازی لایه سوراخ سوراخ شده انقلاب،انقلابی که اگر واقعا خوب اداره می شد و فهم و شعورمدیریت اداره آن بود،موجب تعالی می شد،نه اینکه دراین 33 سال موجب تؤالی فساد و مفسده شده است،لازم است که این آقایانی که دائم ازهم انتقاد می کنند،یاد شان بیاوریم این است که آنان قدرت و سهمشان رادراین 33سال،در شرکت سهامی خاص ج.ا.ا. گرفته اند،نه من نوعی!
که اکنون بدلیل مفتونی و شیدایی و جن زده گی مردمی که در چم وخم بدبختی درهم می لولند،که اگریک فردی هم بدون هیچ پشتوانه وسابقه سیاسی وفرهنگی و علمی وسواد سیاسی برقدرت سوار شود،او را معجزه گر مشکلات بدانند،بخواهند دوباره بایک فریب و بدلیل همان داشتن بهترین امکانات سمعی و بصری دررسانه هاو توزیع افرادخویش در آن،سهم از دست رفته یکی دوسال اخیرشان را دوباره تامین کنند!
این نه جوانمردانه است و نه عادلانه،والبته اگربازی سیاست دراین 33 سال عادلانه بود،آنها عزیر مردم می شدند،و مردم برایشان تره هم خورد می کردند! اما اینطور نیست.
آینده ایران به واکنش مردم وابسته است؛اماازاین مردم جن زده امیدی نیست.آن مردمی که من می شناسم و برخورد دارم و با آن روبرو هستم می دانم که مثل آدمهای جن زده احتیاج به شوک دارند!
آیااین شوک،تحمیل یک جنگ دیگر است؟یاازهم پاشیدن شیرازه اقتصاد مملکت که ازرأسش تا ته اش دزدتربیت کرده وبرای آنکه بخواهنددزدی را«درز»بگیرند، رئیس پلیسش می آیدمی گوید:«بایدما دربانک مرکزی حضور داشته باشیم واگر مااز اول حضور داشتیم اینطورنمی شد»!!سخنی شبیه یک جوک!که کَل اگر طیب هستی،وظیفه اصلی ات،که همانا امنیت بدون حضورپلیس است را مدیریت کن!یا فروپاشی اخلاقی که درسایه حکومت اسلامی که دائم وَعظش گوش فلک را پر کرده،اماجنایاتی رامی خوانیم ومی شنویم که در غیراخلاقی ترین حکومت هاهم نبوده است!
طناب ظلم از کلفتی پاره می شود.
والسلام
محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)
11دی90
جرس
خواب ولایت فقیه
سید محمد خاتمی رئیس جمهوری سایق ایران خواب ولایت فقیه شدن را می بیند.
اگر همگان یادشان باشد وقتی سید مهدی هاشمی(از منسوبین آیت الله العظمی منتظری) وباندش! در سال 1365 دستگیرشد،سه سال بعد امام خمینی هم مرحوم شد؟!
به ضرس قاطع می توان گفت درپشت پرده سیاست«جمع قدرت» می دانست که امام بزودی رفتنی است؛لذا برای حذف قائم مقامی آیت الله العظمی منتظری،چه چیزی بهتر از پیراهن عثمان شدن«سیدمهدی هاشمی» که سوژه ای کهنه، ولی فراموش نشده بود!
لذا همین اصلاح طلبان حکومتی و محافظه کاران اصولگرا! به اتفاق نظر و هماهنگ،در خلع ید از«آیت الله العظمی منتظری»همت کردند و به جانشینی«آیت الله سید علی خامنه ای»که تجربه 8 سال ریاست جمهوری را هم داشت و مضافا اینکه جزو سادات هم بود،رأی داد…
ولایتی که همزمان در واپسین لحظات عمر امام خمینی و به دستور ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی دوم در حال تغییر بود؛ ولایتی که مطلقه شد و قدرتی مافوق قانون به او داده شد(نگاه کنید:به یادداشت اینجانب با عنوان:وقتی 177 اصل یک قانون شد).
آیا خاتمی با سخنانی از این دست در همسویی با سخنان اخیرش،خواب ولایت فقیه شدن همچون آیت الله خامنه ای را می بیند؟او نیز تجربه 8 سال ریاست جمهوری و باضافه سادات بودن را هم دارد؟!(بخوانید یادداشت اینجانب باعنوان:خاتمی ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان).اما بقول مرحوم مهندس مهدی بازرگان که سخنی تاریخی و جاودانه زد: «ولایت فقیه عبایی است که فقط به تن امام خمینی اندازه است».
برای اینکه این تئوری قرین به صحت باشد،باید یک نگاه کوتاه وفوری به گذشته هم کرد:
از یک سو دوره انقلاب و انقلابیگری را درعصر اینترنت و ماهواره معدوم و یا یایان یافته می توان تلقی کرد.و از سوی دیگر، اصلاحات در نظام جمهوری اسلامی،آنهم با همین قانون اساسی،بیشتر به یک «شو» و نمایش کُمدی می ماند؟! و تازه آنهم بدست اصلاح طلبان حکومتی(بخوانید یادداشتی باهمین عنوان ازاینجانب)که در وضع موجوددراین سالها شریک قدرت بوده اند.(بخوانیدیادادشتی ازاینجانب باعنوان:«شرکت سهامی خاص ج.ا.ا.» و«کفن دزد اولی»).
همچنین اگرخوب به سخنان منتقدین قانونی و اصلاح طلبان،از جمله لیدرهای کنونی جریان موسوم به جنبش سبز (میرحسین موسوی وکروبی)دقت کنید،متوجه می شوید همه آنها می گویند:اجرای بلامنازع قانون اساسی؟!(نگاه کنیدبه یادداشت اینجانب با عنوان:ظرفیت های قانون اساسی توَهُّم یا واقعیت؟!)ولذا اگر آنها تا الان برای بیانیه دادن و سخنرانی کردن فعال وآزادبودند،ناچارا بایدعلنادراین موردموضع رسمی می گرفتندو در باره ولایت فقیه حرف می زدند…و البته حصر خانگی به کمک شان آمد..!؟!…
به نظر نویسنده این یادداشت،هم اکنون قانون اساسی عینا دارد اجرا می شود.و همه چیز قانونی ست!
واین قانون-که بیشترین قدرت وآنهم مجاری اصلی وکلیدی رادراختیاریک شخص قرار داده- و طبق نظریاتی که اخیراعنوان شد،می تواند:زن رئیس جمهوری را هم به رئیس جمهور، حرام کند!
واقعیت این است که جمهوری اسلامی مساوی است باولایت فقیه؛واگرولایت فقیه راازآن بگیرندچیزی بنام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت!ومی شودچیزی مثل جمهوری ترکیه که دراین راستابودکه برخی هم شعار«جمهوری ایرانی»سر دادند!(بخوانید یادداشتی از اینجانب با عنوان:جمهوری آخوندی).
و همچنین بعد از این واقعه بودکه جریان«مشایی»چون بوی کُباب شنید،سعی کردبا شعار«مکتب ایرانی»بواسطه رانتی که بدست آورده برای بعداز آیت الله خامنه ای،برای خوددرعرصه قدرت جایی همیشگی دست و پا کند؛آنجا که وی می گوید:«من اهل سکته پکته نیستم ولی برخی را هم سکته می دهم!؟»لذاجنگ قدرت کنونی راهم می توان در این راستا توصیف کرد:(نگاه کنید به یادداشت اینجانب با عنوان:وزیر اطلاعاتی نقش وزیر بازی می کند).
و اگر که فرض بگیریم که انقلاب شود،ماحتی بدل و آلترناتیوهایی که در دهه بهمن 57 داشتیم را هم نداریم. یعنی باصطلاح کسانی که درعرصه سیاست عدد باشند!
یا کم داریم و یا آنهایی هم که هستندبرخی شان یا عددی نیستند و هنوز پشت لبشان در سیاست سبز نشده و یا آنکه در این سالهادرقدرت شریک ویابا جنایت و خیانت رفیق و همپالکی شده اند…!
وقتی انقلاب بهمن 57 پیروز شد افرادی مثل امام خمینی، آیت الله طالقانی،مهندس مهدی بازرگان،آیت الله منتظری،دکتر سنجابی،آیت الله شریعتمداری،دکتر سحابی و مهندس عزت الله سحابی و دکترابراهیم یزدی و دکتر بنی صدر و دکتر بهشتی و محمد منتظری و آیت لله لاهوتی و دکتر پیمان و دکتر سامی و دکتر فروهر و دکتر کیانوری،و گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق که محبوب بود،و اکنون ملعون،نهضت آزادی ایران، جبهه ملی وحزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق و هکذا امثالهم داشتیم…امااکنون یا نیستندو یا اگرهستند بواسطه 30سال تجربه ج.ا.ا،یا شریک خیانت شدند و یا بواسطه هدایت مردم توسط جریان قدرت،«اَهه» و بد…!
ماحتی برای بعدازآقای خامنه ای نیزبدل ولایت فقیه هم نداریم که مجلس خبرگان بخواهد آنراباصطلاح کشف کند!!
برای همین هم هست که برخی با شنیدن بوی کباب شایدمی خواهند نظام سلطنتی را بادمکراسی وجمهوری خواهی در ایران آشتی دهندودوباره روز ازنو و روزی از نو؟!… (جمهوری برباد رفته اینجانب را بخوانید).
بااین توصیف وبا این قاراشمیشی که فعلادربازی سیاست راه افتاده وباخروج اصلاح طلبان حکومتی ازقدرت و رحل اقامت درفرنگ! که کمافی السابق اجرای بلامنازع قانون اساسی را هم خواهانند، بعیدبه نظرنمی آید که آنها خواب حکومت ولایت فقیه اما این دفعه ازنوع قرائت رحمانی از اسلام را ببینند…!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
دوم خرداد سال 90
—————————————————-
آقایخاتمی!باآمدنتان،میخواهيدخاكريز
كدامجريانشويد؟!
تاانتخابرئيسجمهوریبعدی،11ماهوقتباقیاست،امادراين ميانجناحموسومبهاصلاحطلبعلاوهبرمعرفیكانديداهای اصلیخود،بهشكلفزايندهایسعیدراقناعآقایخاتمیبرای تكراردرحضوررادارد!
ازحضرتعلی(ع)درنهجالبلاغهنقلشدهاست:
«خردمندىكهبهديدهدلمىنگردوازروىبصيرتكارمىكند،در آغاز،بايدبداندكهآنچهمىكندبهزياناوستيابهسوداو.اگربه سوداوبود،همچنانشپىگيردواگربهزياناوبودازانجام،آنباز ايستد.زيراهركسبدونعلمدستبهعملىزند،چونانكسى استكهبيرونازراهگاممىزند،كههرچهپيشتررودبيشتراز مقصوددورگردد.كسىكهبرمقتضاىعلمعملمىكند،همانند كسىاستكهدرراهىروشنوآشكارراهمىسپرد.پسبر بينندهاستكهبنگردكهآياپيشمىروديابازپسمىگردد.بدان، كههرظاهرىراباطنىاستهمانندآن.».
آقایخاتمی!
بهاعترافخودوحامياناصلاحطلب،مردمدردومخردادنهبهشما رأیدادندونهبهجريانموسومبهاصلاحطلب؛[1]همانطوركه بارأیبهاحمدینژادنهبهايشانرأیدادندونهبهجرياناصلاح طلب!
آقایخاتمی!
مردمیكهبهشمارأیدادند،نمیدانستندجامعهمدنی چيست؛فكرمیكردندباآنديگربرایگرفتنهرنفرسهعددمرغ درماهمباركرمضان،سگدونخواهندزد[2]،هرچندكهتوسعه سياسیوفهمودركدرستازوضعيتجامعه،نانشبراهم ارزانخواهدكرد[3]البتهانتخابشماناخواستهكارخودش راكرد!وتأثيرخودراگذاشت.[4]
آقایخاتمی!
اولاآزمودهراآزمودنخطاست؟شماآزمودهشدهايد[5]واينكهمؤمنازيكسوراخدوبارگزيدهنمیشود.
آقایخاتمی!
شمايكشخصيتروحانیروشنفكریهستيدكهحرفهايتانشيريناست؛اماديگربرایمردموَصفالعيش،نصفالعيش نمیشود؛يعنیباحلوا،حلوادهانشيريننمیگردد.
شماتنهاكانديدايیهستيدكهدردورۀدومنيزرأیبيشتری آورديد![6]امااينشمارافريبندهد.چونآنسبوبشكستوآن پيمانهريخت![7]
فرضمیگيريمكهبازباهمانرأیبالا،بالاآمديد!بامجلسبرآمده ازنظارتاستصوابیچهخواهيدكرد؟[8]
آيابازمیخواهيدهمچوندكترمحمدمصدق،لايحۀقانونافزايش اختياراترابهمجلسببريد؟!!(همچنانكهكرديد؛ولیبعدپس گرفتيد!)
آقایخاتمی!
هميندوستانیكهاكنونباايجاديكفضایتبليغاتی،باكمكاز انواعشخصيتهایسياسیونيزبرخیمراجع،وراهاندازیانواع وبسايتهاووفورمصاحبهوگفتوگوها،اينكهبرای آمدندوبارهتانتلاشدارند،همانهاهمزمانباپاياندورۀ رياستجمهوریشما،گفتندباظرفيتیكهاينقانوناساسی دارد،رئيسجمهوریفقطيكتداركاتچیاستوالبتهدرستهم گفتهاند[9]امااينكمعلومشدكهكلمهالحقیگفتهاندكهيرادبها الباطلیرادرسرداشتهاند!
آيافكرنمیكنيدايننوع«هَلمِنمبارز»طلبيدنوجنگاحزابراه انداختند،فقطيكسياسیكاریونمايشسياهبازیست؟![10]
آقایخاتمی!
اكنونآنچهحاكميتدارد،هماهنگباهمهستند!دولتومجلس وقواینظامیوانتظامیهمهذوبدرولايتمطلقهفقيههستند. همانچيزیكهدرگذشتهبارهاشعارشدادهشدهبود.واينك عملیشدهاست!
همهاصولگراهستند.[11]يعنیمیخواهندآنچهبخاطرآنانقلابكرديمهمانباشدولاغير!!؟
چرانمیگذاريدخودرابيازمايند؟وگردشقدرتمدتیبرایآنها بچرخد!
انقلاببعداز30سالفرازونشيبيابهاصلبرمیگرددويا آنكه:«خانهازپایبستويرانهاست»![12]
آقایخاتمیچنانچهشمارئيسجمهوریدورهبعدیشديد؟آيابا ظرفيتهایقانونیكهقانوناساسیومجلساستصوابیدارد، چهاقدامیمیخواهيدانجامدهيدكهدرآن8سالنكرديد؟!
آقایخاتمی!
باآمدندوبارهخاكريزكدامجريانمیشويد؟اصولگرايانيا جرياننامتوازنوناهمگونباصطلاحاصلاحطلبان!؟!
تهران/22شهريور1387
محمدشوری/نويسندهوروزنامهنگار
1-رجوعكنيد بهروزنامهسلام،2خرداد1377،گزارش«دومخراد؛ انقلابدرانقلاب»ازاينجانب.كههمينمطلبباعثشدازانتشارمطالب ديگرمباناماصلیجلوگيریشودوسپسباانتشارگزارش«خطقرمز»با ناممستعارعلیميثمیدرروزنامهسلامبهتاريخ20آبان1377،وپاسخ مديرمسئولبهيكسؤالدر«الوسلام»برایهميشهازنوشتندرروزنامه سلاممحرومشدم.برایخواندنمیتوانيدبهكتاباينجانببهنام «حرفهایزدنیونوشتههاینوشتنیازيكنويسندهوروزنامهنگار اصلاحطلبمسافركش)صفحه72رجوعكنيد.
2-رجوعكنيدبهيادداشتاينجانبدرهمينوبلاگبهنام«نُشادروفرق جامعهمدنیوتودهای»!
3-دردمكراسیهایپيشرفتهدولتهانوكرمردمهستند،باهركجروی فورا،بااعتراضمردمواقتداراحزابراستشدهوياكنارمیروند، امادر كشورمابهدليلفقدانتوسعهسياسیوحاكميتاستبداددرطول سالهایگذشته،تحكّمپذيریوتندادنبهآنيكفرهنگتبديلشده است!
رجوعشودبهيادداشتاينجانبدرهمينوبلاگبهنام«سياهیلشگری بهناممردم».
4-نگاهكنيدبهيادداشت:«مُسهل،يبوستسياسی»درهمين وبلاگ.
5-ظاهرادرمملكتماقحطالرجالاست!نگاهبهيادداشتهایاينجانب درهمينوبلاگ،بهنامهای:«نوبتسياسی»،«قحطالرجال»،و «انسدادسياسی؛آقایخاتمیمعجزهنكرد!».
6-دردورهاولانتخاباترياستجمهوریكهآزادترينانتخاباتوبيشترين كانديداهاراداشت،وباتوجهبهسنرأیدهندگانكه18سالبود، ابوالحسنبنیصدر،بيشاز11ميليونرأیآوردوشهيدرجايیدرشرايط روزسياسی-كهكفّهسياستبهنفعآنانبود-وهمچنينباتوجه بهمابهالتفاوتسنرأیدهندگاندرتقليلآنبه16سالورشد جمعيتسنرأیدهندگاندراين5/1سالبعد،ايشانفقط1ميليونرأی بيشترآوردند!وهمينطوربانگاهیبهانتخاباتبعدیوباتوجهبهاوضاع روانیوسياسیروز،رشدسنرأیدهندگانوكانديداهایمحدود(كهاز دوياسهنفرتجاوزنمیكرد،)رشدكمّیرأی(بهغيرازآقایخاتمی)رشد كيفینداشت!
مردمهرچنددرشرايطیويژهوخاص،گاهیسياهیلشگرقدرتها میشوند،امايكجاهايیدرعينمشاركت،يكنوعمبارزهمنفیهماز خودنشاندادهاند!انتخابآقایخاتمیدردودورهبارأیبالاونيزپسازآن انتخاباحمدینژاد،يكمبارزهمنفیدرعينمشاركترامیتوانتلقّی كرد!
مردمهرچنددرمحضوراتروزمّرۀزندگیگرفتاروسَرخوردهشوند،اما نمیتوانندبهنَفْسخوددروغبگويند،لذاگاهی«شاخملت»برتنبالا دستانفرودستفرومیرود؛چوناينسنتتاريخوسنتخداونداست!
همچنينمیتوانيدنگاهكنيدبهيادداشتاينجانببهنام«حاكميتو فقدانامنيت»درهمينوبلاگ.
7-مواظبباشيدبهسرنوشتآقایهاشمیرفسنجانیدچارنشويد! ضمنآنكهباديجتيالیشدنانتخابات،هرگونهدستكاریسهلوساده است!وهركهازپيشقرعهبهنامشدرآمدهباشد،هماننيزرئيسجمهور خواهدشد؟!
8-نگاهكنيدبهيادداشتاينجانبدرهمينوبلاگ،بهنام:وقتی177اصل يكاصلشد».همچنينيادداشت:«حزبولايتفقيه».
9-نگاهكنيدبهيادداشتاينجانبدرهمينوبلاگبنام(مديرتداركاتچی).
10-نگاهكنيدبهيادداشتهایاينجانببنامسياستمدارانوسفسطه ونيز يادداشتدنكيشوتهایج.ا.ا.درهمينوبلاگ.
11-اينكلماتدرجایخودنيستند؛اصلاحطلبیواصولگرايیمحل كسبسياسیشدهاست.
نگاهكنيدبهيادداشتاينجانبدرروزنامه«مردمسالاری»بانام«اصول گرايیواصلاحطلبیبهكداممعنا؟!»مورخ30آبان1385انتشاربانام مستعار«محمدزمانی».
12-نگاهكنيدبهياداشتاينجانبدرهمينوبلاگبهنام:«انقلابعريان»
———————————————————————————————-
خاتمی؛ ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان
جریان راست(یا اصول گرا)علیرغم وحشت کاذب از «گلاسنوست»و «پروستریکا»ی ایرانی، چاره ای جز تمکین ندارد؛و درپنهان از آن حمایت خواهد کرد.
سید محمد خاتمی لیدر گلاسنوست و پروستریکای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
هر انقلابی چنانچه در دایرۀ بستۀ خود چرخ بخورد،محکوم به شکست است. انقلابها برای آن که استمرار داشته باشند، باید متمم پذیر باشند.
اصلاحات یعنی تبصره و متمم زدن به انقلاب.
انقلاب فرانسه تمثیل خوبی است .این انقلاب پس از عبور از چند جمهوری،اینک به یک دمکراسی نسبتا مطلوب رسیده است.
انقلابها یا ایدئولوژیک هستند و توده ها صرفا اطاعت پذیری دارند،یا محصول تحول فکر افراد جامعه .
انقلابهای ایدئولوژیک یا محکوم به شکست هستند، یا سعی دارند با تغییر در پوشش و پویش،پوستینی تازه بر تن کنند .
انقلاب مارکسیست لنینیستی شوروی سابق تامدتی گُل سرسبد مبارزات توده ای بود؛ولی با روی کارآمدن ژوزف استالین،ماهیت اقعی اش آشکار شد.
حضور خروشچف در شوروی کمونیستی، رویکرد به اصلاحات بود.
آخرین رهبر و امپراطور اتحاد جماهیر شوروی،یعنی «میخائیل گورباچف» با طرح «گلاسنوست»(فضای باز سیاسی)و «پروستریکا»(آزاد سازی اقتصاد)،شتاب اصلاحات تحمیلی را شدّت داد. این سرعت سرانجام اتحاد جماهیر شوروی را شکست و آن را به چندین جمهوری تبدیل کرد؛اما«تزاریسم»و«کمونیسم»جدید در روسیه فعلی همچنان باقی ماند! انقلاب مخملین یا«رنگین» واکنش آن است.
پوتین(رئیس جمهوری سابق و نخست وزیر فعلی)،عضو ارشد«کا.گ.ب» (سازمان اطلاعات امنیت)شوروی سابق بود.
اصلاح گرایی با اصلاح طلبی فرق دارد.هر مُصلحی بدنبال اصلاحات نیست! و هررویکرد اصلاح طلبانه هرچند متضمن رفرم و تغییرات است، اما نمی تواند متمم بر انقلاب باشد.
انقلابها وقتی متکامل می شوند که متمم بخورند و از یک دایرۀ بسته محدود و یکنواخت تکراری خارج شوند!
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیک است؛که در آن توده ها صرفا اطاعت پذیرهستند؛ و بدون وجود اصل «ولایت فقیه»،جمهوری اسلامی ایران نمی تواند استمرار داشته باشد.
ایران همچون اکثرکشورها، نیروهای سیاسی اش به دو جریان چپ و راست تقسیم شد. و در این سالها اختلاف ها نیز آشکار و فاحش شد؛اینک این دو جریان به «اصول گرایان» و «اصلاح طلبان» تغییر نام داده اند؛ و اکثر آنان بطور واقعی دراین جایگاه نیستند .در حقیقت آنها «دن کیشوت»های اصلاح طلب یا اصول گرا هستند.
هر دو جریان به حُکم ایدئولوژیکی بودن انقلاب «ولایت فقیه» مطلوب خود را جستجو می کنند؛و بدون آن نمی توانند برای همیشه باشند.
آیت الله منتظری هرچند با همه جریانها واشخاص گفتمان،دیدار و مصافحه داشت،اما «حرف شنو» نبود!
آقای خامنه ای تنها گُزینۀ مورد توافق هر دو جریان راست و چپ بود.
در حال حاضر اصولگرایان (یا همان جریان راست)همۀ لوازم قدرت، بعلاوۀ ولایت مطلقۀ فقیه را دارد و به هیچ وجه حاضر نیست قدرت را به جریان چپ (اصلاح طلبان ) تحویل دهد!
جریان اصلاحات در ایران یک هیبت «شتر،گاو،پلنگی» دارد و اکثر کسانی که اکنون جریان اصلاح طلبی را مِلک طِلق خود می دانند یا سالها بطور آشکار و پنهان درمدیریت کشور حضور داشته اند و یا برخی شان از مدیران ارشد وزارت اطلاعات ودستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بوده اند.
از آنجا که عصر ما،عصر تکنولوژی است و دورۀ انقلاب انسانی به سر آمده،انقلاب اسلامی ایران با ماهیتی ایدئولوژیک برای استمرار و ماندن،باید با آن مماشات کند؛ و از آنجا که ماهیتا با هم متفاوت هستند،در آینده (که هم اکنون نیز در حال آن هستیم!)دچار چالش جدی و خطر آفرین خواهد شد!
سید محمد خاتمی (رئیس جمهوری دو دوره ریاست جمهوری که بیشترین آراء را داشته است) از آنجا که «جهان پسند» است و می تواند رضایت بین المللی را کسب کند،و با توجه به ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب، وی علاوه بر بدست گرفتن رهبری گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، ولایت فقیهی مطلوب و مطیع نیز برای جریان باصطلاح اصلاح طلب است!
جریانی که سعی دارد با هدایت گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، توسط سید محمد خاتمی، هم حضور ایدئولوژیک و هم قدرت سیاسی خود را کماکان حفظ کند؛و جریان راست (یا اصولگرا) هر چند درظاهر مخالف است،اماچاره ای جز قرار گرفتن دراین مسیر ندارد!
محمد شوری (نویسنده و وروزنامه نگار)/تهران؛8/8/1387
—————————————————-
شاید این جمعه بیاید!
بی گمان اکثرشما درمورد ظهور امام زمان(ع)این شعار را شنیده یا خوانده اید:
«شاید این جمعه بیاید!»
الان مدتی است برخی سیاسیون ،که البته حتمالا از گرسنگی احساسی ندارند؛ وفکر می کنند الان تمامی مردم این سخنان و شعارها را با ولع می خوانند و همه چیز در چند تیتر و وبلاگ وسایت خلاصه می شود! موضوع آمدن یا نیامدن خاتمی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری را دستمایه عرض وجود و «اَنَا رَجُل» خود کرده اند.
نگاه کنید:
*خاتمی: یا من می آیم یا میرحسین موسوی.
*محمدعلی ابطحی:خاتمی امروز اعلام کرد که یا خود کاندید می شود و یا مهندس موسوی.
* ابطحی: خاتمی دیگر نمی تواند نیاید.
*سلامتی: خاتمی و میرحسین موسوی در امور اجرایی در کنار یکدیگر قرار گیرند.
*سحرخیز: خاتمی رئیسجمهور شود، میرحسین معاون اول.
*حمایت میرحسین از خاتمی.
*خاتمی یا میرحسین، مسئله این نیست.
*ظريفيان: دليل اصلي سکوت موسوی اين است که ذره ای نسبت به ضرورت حضور خاتمي القای خدشه نشود.
*سیدمحمد خاتمی و ميرحسين موسوی با يکديگر ديدار کردند.
*درباره دیدار آقای خاتمی با رهبر انقلاب / محمدعلی ابطحی.
*تردیدهای خاتمی با دیدار رهبری نیز پایان نمی گیرد.
* خاتمی فردا به دیدار خامنه ای می رود.
* دلیلی برای منع رهبری از حضور خاتمی نیست.
*موسوی تبریزی: گزينه اول مجمع محققين حمايت ازخاتمی است.
*آرمين: در ميان مخالفان سرسخت اصلاحات نيز کسی خاتمی را متهم به عدم صداقت و يا سياست بازی نمی کند.
*ناصری: اصولگرايان از حضور خاتمی هراس دارند.
*مزروعی: گرايش مردم به خاتمی و اصلاحطلبان رو به گسترش است.
*قائم مقام مديرعامل بنياد باران: حضور خاتمی براي عدهای حرمت شرعی پيدا کرده است.
*منصوری: موج استقبال جوانان از خاتمی بيپاسخ نخواهد ماند.
*عارف: حضور خاتمی به نفع نظام است.
*درایتی در گفتگو با یاری:تخریب خاتمی نتیجه عکس می دهد .
* راه حل آمدن خاتمی از نظر خانیکی.
*دعوت «موج سوم» از همه ایرانیان حامی نامزدی خاتمی برای گردآوری امضا برای طومار.
* یاری:درخواست ایرانیان برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی.
* موج سوم؛ پایگاه اطلاع رسانی «پویش (کمپین) دعوت از خاتمی».
* یک هموطن تبریزی خطاب به خاتمی:اگر حضورتان برای عده ای حساسیت ایجاد می کند غیبتتان دل ملتی را می شکند.
*آقای خاتمی برای اعلام نظرشان درباره کاندیداتوری منتظر دو اتفاق هستند که احتمالا به زودی با مشخص شدن آن نظر نهایی خود را اعلام خواهندکرد.
* روزنامه سرمايه – حضور سرزده خاتمی در جمع عزاداران حسینی.
* ترکیب احتمالی ستاد خاتمی اعلام شد – Khouznews : سایت خبری تحلیلی …
* عدم حضور خاتمی می تواند منجر به حضور همزمان دیگر کاندیداها شود.
* عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران: نه خاتمی جرأت مقابله با دوستان نابابش را دارد، نه کروبی.
* اطلاعيه ديدار با خاتمي در راهروي مجلس پاره شد.
* Noandish::تلاش شبکه های ماهواره ای برای تخریب خاتمی.
* شعار ضد خاتمی در تظاهرات غزه!
* شمال نیوز :حمله روزنامه اعتماد به خاتمی.
peykeiran.com * البرز نيوز(اصولگرا) : در درستی مدرک تحصيلی خاتمی شک است.
* سیدمحمد خاتمی: اگر قرار بر مأیوس شدن دوباره مردم باشد، نباید آمد.
* سياوشون :خاتمی: آمدن ما شاید هزینه مملکت را زیادتر کند.
* ادوار نيوز:محمد خاتمی: اگر نمی گذارند کار کرد، نباید آمد.
*آفتاب: آیا تردیدهای خاتمی پایان می یابد؟
* رادیو زمانه | گوي سياست | ایران | چرا خاتمی تعلل می کند؟
* شمال نیوز : احتمال کاندیداتوری خاتمی به زیر 50 درصد رسید.
* همکلاســــی – آقای خاتمی! یا بیا یا برای همیشه برو! – دانشگاه …
* الف – اعتماد چرخید؛ خاتمی نیاید
* سید محمد خاتمی : نمی آیم – ايران – اخبار : ايران ديپلماسي :: IRAN …
* سید محمد خاتمی نمی آیم .
دوره قهرمان پروری و سوپرمن بودن گذشته است. و این را شخص آقای خاتمی خود نیز خوب می داند. اما از آنجاکه مردم ما سالها گرفتار استبداد بوده اند و همواره در انتظار یک قهرمان «منتظر» بوده اند، لذا برخی از سیاسیون سعی می کنند از این احساسات و این انتظار ، به نفع خود بهره برداری کنند!
برخی با توسل به امام زمان ، وهاله نور دیدن؛ و برخی نیز شخصیت سازی از یک فرد؛ تا جایی که فردی تا حد خدا بودن نیز بالا می بردند و اگر بگوید ماست سیاه است قبول می کنند!
آقای خاتمی شما 8 سال با بهترین شعارها و در موقعیت بسیار عالی و با پشتوانه ای از بیشترین رأی در تاریخ سیاسی انقلاب ، خود را آزموده اید!
آقایخاتمی! جنابعالی عروس تازه انتخابات نیستید!
آقای خاتمی! چه شما کاندیدا شوید و بیائید؛ و چه دوستانتان بیایند؛بدانید که با این قانون اساسی کاری از پیش نمی برید.
این قانون اساسی یک رَجُل سیاسی مثل احمدی نژاد می خواهد.
والسلام علی من اتبع الهدی!
تهران/25دی 1387
محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)
———————————————
فاطی!
محمدشوری
مدتهاست که یادداشتها و مطالب فاطمه رجبی (همسرغلامحسین الهام وزیر دادگستری و فرزند علی دوانی مورخ تاریخ نویس حوزه علیمه قم) دربین مطبوعاتی ها و نیز در نزد سایتهای سیاسی نویس، مهم تشخیص داده شده و آگراندیسمان می شود! و علاوه بر درج مطالبش چه با ذکر انتقاد از وی و چه به نیت تبلیغ، بطور غیر مستقیم از این فرد یک چهره سیاسی خیلی مستقل، شجاع ونترس و… ساخته اند.
مرحوم محمد منتظری در مقاله ای که از وی در کتاب:( فرزند اسلام وقرآن) تحت عنوان « اهمیت مسائل جاسوسی » درج شده است، می گوید:
« دراین انقلاب مشکلاتی داریم که درگذشته نبوده است. از قبیل استعمارگران بین المللی که از طریق ستون پنجم و جاسوسان این مناطق را به هم می ریزند. این شکل استعمار در صدر اسلام نبوده است. شما درایران که حساب کنید چندین سازمان بین المللی مشغول کار بوده است. همه اینها در یک رابطه منظم استعماری و جاسوسی بود و جنگهای سازمانهای جاسوسی در ایران وجود داشته است. و دارد حتی در خود ساواک این مسئله بوده ، یعنی ساواک آنطوری نبود که موسسین سردمدار آن همیشه باقی مانده اند. گاهی درآخر بسیاری از عناصر اولیه اصلا محو و نابود می شدند و یا از صحنه سیاست کنار رفته اند . در این کشور هم ( ایران) دررابطه با سیاست انگلستان یاآمریکا همواره جنگ بوده است. یعنی آمریکائی ها که می خواستند جای انگلیسیها بنشینند. بنابراین اگر کسی در سازمان جاسوسی آدم حساب شده ای است، موقعی که نوبت به امریکا می شود باید آنرا کناربزنند. ساواک اسمش ساواک است ولی می بینی یک عناصری داخلش تصفیه شده اند و آن مربوط به سیاست استعماری غرب است و چه افرادی که داخل این سازمان جاسوسی ازبین می روند و مخفیانه نیز ازبین می روند و ماتوجه نداریم . چه بسا کارظریفی نیز می کنند ( مثلا) می بینی یک افرادی را از صحنه کنار می زنند و یا طردشان می کنند، یعنی یک افرادی را از صحنه کنار می زنند یاطردشان می کنند به منظور اینکه یک سری افراد دیگر و مردم به آن معتقد شوند و بگویند او مغضوب دستگاه است. تا مردم دوروبر او سینه بزنند و خلق الله را گول بزنند.»
نمی خواهم وارد مقوله توهم توطئه شوم. که همین موضوع خودش چوب تکفیری شده است.
از یک طرف خیلی از مسائل ممکن است یک توطئه از پیش طراحی شده باشد؛ چه داخلی وچه خارجی .
و از طرف دیگر با چوب تکفیر« توهم توطئه» بخواهند طرف مقابل را وادار به سکوت یا کتمان ویا قلب واقعیت کنند.
هر چند ممکن است خیلی از مسائل واقعا توهم توطئه باشد؛ وساخته ذهنی بوده ویا یک تابو ویک دشمن فرضی ؛ برای آنکه همیشه لولوئی برای ترساندن باشد.
مثل تابو و لولوئی بنام مذاکره با آمریکا. که ازآن، یعنی آمریکا چنان تابو ولولوئی به عنوان یک دشمن تراشیده اند که هیچ کس جرات وارد شدن به حریمش را ندارد. و نمی تواند بدون سانسور و یا خودسانسوری در موردش سخنسرایی کرده ویا مطلبی بنویسد.
حال در مورد جنجالهای سیاسی که ایشان ( خانم فاطمه رجبی ) از خود بروز می دهد و تبلیغ مستقیم وغیر مستقیم سیاسی که از ایشان می شود، را می توان به نوعی به سخن فوق تعمیم داد.
نمی خواهم همه چیز را از دریچه صرف و خشک همین سخن ببینم؛ خیر! بلکه ازسخن فوق می توان تاکتیکی برای همه استراتژی های سیاسی باشد ودر هر رژیمی آنرا بکار گرفت؛ چه توسط دولتها و چه جریانات و احزاب سیاسی و چه اشخاص .
ازیک سو در بازی سیاسی، فردی بنام فاطمه رحبی مطرح نبوده . بهتربگوئیم در سیاست و بازی سیاست عددی محسوب نمی شده است. که ما خودمان ( چه خواسته وبه عمد وچه ناخواسته وغیر خودآگاه) به تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم از ایشان پرداخته ایم و از وی یک چهره کاملا سیاسی مهم درعرصه سیاست ساخته ایم.
همچنین با توجه به سخن فوق از مرحوم محمد منتظری، ایشان ونیزکسانی را که (چه درجهت مخالف و چه درجهت موافق ایشان) که وی را در عرصه سیاست و بازی سیاست آگراندیسمان می کنند بنوعی قصد دارند افراد این مجموعه ای که دراین جنجالهای سیاسی از ایشان نام برده می شود را تطیهر یا مقدس ویا مطرح کنند.
مثلا آقای مسیح مهاجری خیلی وقت است که خودش و روزنامه اش از لحاظ سیاسی مرده است. هر چند گاه گاه همان حرکتهای شبیه حرکت فاطمه رجبی از وی و روزنامه اش در مورد افراد از او خوانده ایم و سر زده است ! همین شیوه ای اینک فاطمه رجبی ازوی به ارث برده است!
از سوی دیگر گاهی چوب خدا صدا ندارد. یعنی اگر تحلیل فوق هم درست نباشد، باید بگوئیم حکم قرآن است: « ولولا دفع الناس بعضهم ببعض! »
کسانی که یک زمانی خود ازچهره های محبوب سیاست و دین بوده اند را بی مهابا لگد مال کنیم و چوب حراج به آن بزنیم و بدون رعایت آداب اخلاق اسلامی وحتی اخلاق سیاسی بی ادبانه گستاخی کنیم ، امروز آن بلا و همان برخورد گریبان خودشان را گرفته است.
یادمان نرفته که چگونه آقای مسیح مهاجری وروزنامه اش به آیت الله منتظری و جریان وی چه اهانت هایی که نزد و چه اتهامات سنگینی را که بی ادبانه وغیراخلاقی در روزنامه اش مطرح نکرد؛ و همینطور برخی افراد دیگر!
از طرف دیگر مرحوم دکتر علی شریعتی می گوید: « از بد دفاع کردن تا نفی کردن راهی نیست». بنابراین اگر بخواهید از کسی یا جریانی بد بگوئید و اورا خراب کنید، باید از او بد دفاع کنید . وهمینطور اگر از یک چهر بد بخواهیم خوب بسازیم!؟ ! موضوع این نوشته هم می تواند مصداقی از همین نظریه باشد!در اینجا یک سوال مهم مطرح می شود که باید پاسخ داد و اذهان را آگاه نمود! وآن اینکه چرا دستگاه قضائی با این روند مقابله نمی کند؟آیا چونکه ایشان همسر وزیر دادگستری است؟
یا اینکه باپشتوانه سیاسی وداشتن «رانت سیاست» توانسته است چنین بی مهابا بتازد؟بطور مثال اگر «من نوعی» بخواهم چنین بی مها با بنویسم وسخن بگویم آیا تمامی مطبوعات حاضرند مطالب بنده را چاپ کنند؟ یا اینکه پدرم را درآورده و شمع آجینم می کنند!
گفتنی است همین موضوع در مورد بعضی افراد دیگر هم ممکن است صدق کند.
مثلا در مورد آقای اکبر گنجی !
بعضی ها معتقدند وی دست پرورده دستگاه اطلاعاتی و امنیتی است که ازوی یک چهره متفاوت ساخته اند؛ برای روزمبادا ! و یا برای رسیدن به بعضی از مسائل.
مثلا رفتن گنجی به خارج از کشور و آمریکا! آنهم سریع و بعد ازآزادی اززندان!؟ که خودشک برانگیز است. برای خیلی از متهمان سیاسی تاسالها این امکان وجود ندارد تا بتوانند از کشور خارج شوند ویا اینکه دولت برای مداویش در زندان میلیونها تومان خرج کند!؟
بعضی ها معتقدند رفتن گنجی به خارج برای سبک وسنگین کردن جریانهای مخالف در خارج و شناسائی کامل آنها و …. است! می گویند چگونه است که وی مخالفت صریح با رهبری و نظام دارد اما می تواند راحت به خارج برود؟ می گویند چرا دیگرمخالفان سیاسی نمی توانند چنین کنند؟ ویا چنین از آزادی عمل برخوردار باشند؟
مثلا معتقدند در زمان اعتصاب غذا و گرفتن آن عکسهای بد جور از حالت جسمی ایشان چگونه میسورو ممکن شده است؟ .
می گویند اگر به صحت و راستی حرکت آقای گنجی معتقد باشیم لابد ایشان دارای یک پشتوانه سیاسی در حاکمیت وقدرت است که توانسته است زود به نتیجه برسد و این چنین شود. می پرسند چرا افراد دیگر که در مسائل سیاسی دست کمی از ایشان ندارند، این وضعیت را پیدا نکرده اند. و چرا آقای گنجی از اینها نامی نمی برد؟ و خیلی چراهای دیگر!؟. . .
والسلام
تهران اول خردا دسال 86
——————————————————————————————————————————————
قحط الرجال!
محمدشوري
با حكم رياست جمهوري، آقاي غلامحسين الهام، به رياست برستاد مبارزه با قاچاق كالا تعيين شد. او( الهام) علاوه براين شغل تازه ، وزير دادگستري، سخنگوي دولت و عضو حقوقدان شوراي نگهبان هم هست!
به اينكه طبق قانون اساسي و قوانين مصوب چند شغله بودن خلاف است و شوراي نگبهان عضو حقوقدانش چند شغله است و نمك مي گندد! كاري نداريم … قحط الرجالي در نظام جمهوري اسلامي ايران را اينگونه تحرير مي كنيم:
الف- دراين 28 سال، حاكميت وقدرت سياسي متناوب در اختيار جريان راست و جريان چپ بوده است.
جريان راست را خلاصه اش كنيم يعني: طرفداران اسلام سنتي و ديدگاه طرفدار اقتصاد آزاد و خصوصي و بازار.
راس اين جريان، جامعه روحانيت مبارز، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، حزب با جمعيت موتلفه است كه در مجموع يك تفكر ويك راي و ديدگاه نزديك به هم را دارند.
اما از آنجاكه زمان و پيشرفت، آگاهي و اطلاع رساني توسط تكنولوژي را آسان كرده، طبيعي است كه نمي شد هميشه مدار سياست روي همين پاشنه بچرخد. لذا افكارهايي با كمي رنگ و لعاب تازه دركنار جناح راست بوجود آمد. كه دراصل آنها زير مجموعه همان سه شاخه فوق در جريان راست هستند. و بدون پشتوانه و يا رانت آنها نمي توانند به حاكميت و قدرت دسترسي پيدا كنند.
جريان چپ موسوم به جرياني است كه به اسلام انقلابي و نزديك به روشنفكري خود را مي شناساند. و از همين منشاء اختلاف فكري، ( درحد تفكر ، نه درزندگي شخصي و خصوصي كه تفاوتي نيست؟!) از دل همان سه شاخه از يك تفكر( راست) مجمع روحانيت( از جامعه روحانيت) ومجمع مدرسين حوزه علميه قم( از جامعه مدرسين) بوجو د آمد. و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ( كه تابحال بخاطراختلاف فكري سه باراشنعاب كرد تا به شكل حاضر درآمد) .
ازهمين تفكر نيز انجمن ها و گروههاي نزديك و همسو بوجود آمد. مثل كارگزاران،( كه ازلحاظ فكري دوقطبي است!) .
البته گروههايي چون نهضت آزادي و ملي مذهبي ها هم به هواي كسب قدرت به جناح چپ آويزان شده اند كه ايشان، يادشان رفته است كه همين جناح چپ يكي ازعاملان اصلي حذف آنها ازقدرت بوده است!
بنابراين از يك جهت قحط الرجالي در اين مقطع اين است كه حاكميت هيچگاه از مدار اين دوجناح خارج نشده است.
ب- مورد فوق را اگر تقسيم كنيم و باصظلاح ريزترش كنيم ، قحط الرجالي را بهتر مي توان حس كرد.
در ديگر كشورها ( مثل آمريكا و روسيه) وقتي رئيس جمهورش كنار مي رود، به يك شغل معمولي وعادي مي پردازد و ديگرآنطوركه بايد وشايد در حاكميت و قدرت نيستند و جاي آنها را آدمهاي تازه اي مي گيرد، كه اين همان روح دمكراسي است!
اما درايران با استعفا و رفتن يك وزير و حتي يك نماينده و مدير كل هم فورا آنهارا به جاي ديگري ( يا آشكار و يا پنهان ) منتقل مي كنند! مثلا در مجمع تشخيص مصلحت بعنوان كارشناس شروع به كار مي كنند. الان دراين مجمع يك جائي را براي اين آدمها بعنوان مشاوره و كذا و كذا باز مي كنند تا وقتي دوباره قدرت را بدست آوردند( يعني نوبت آنها شد!) به همان شغل سابق يا مشابهش بازگردند(1) .
شما وقتي به اسامي شخصيتهاي اول انقلاب در تاريخ سياسي اين 28 سال مروري بكنيد، اكثراهمان آدمهارا نيز هم اكنون هم مي بينيد و هميشه و همواره يك پاي قدرت بوده و هستند. دراصل اينكه مجلس بايد درراس امورباشد و همه چيز از آنجا سرچشمه بگيرد كشك است!
ج- اين قحط الرجالي فقط در حوزه قدرت و حاكميت نيست. همان آدمهاي حاكميت وقدرت ( كه درطول اين28 سال حاكميت و قدرت را دراختيارداشته اند ) در حوزه انديشه و مطبوعات و رسانه ها نيز همه چيز دراخنيار آنها است. اگر نگاهي به مطبوعات و رسانه ها بكنيد مي بينيد تنها از يك عده محدود و ثابت وهميشگي( كه اتفاقا دستي درقدرت داشته و يا داشته اند) مقاله، مطلب ، يادداشت و مصاحبه مي بينيد. يا رسانه ملي- صدا و سيما – كه مصاحبه هايش درهمه حوزه ها هميشه آدمهاي انگشت شماري هستند.
د- از آنجاكه وحشت و ترس است كه حضور نيروهاي تازه، (2) به پايان قدرت آنها منجر شود، براي همين هميشه در همه حوزه ها ، آدمهاي يكسان و ثابتي را مشاهده مي كنيم.درحاليكه دراين مملكت نه جهل الرجال است و نه قحط الرجال. آدمش هست و گمنام هم نيست، ولي فقط نمي تواند پا بگيرد.
چيزي شبيه همان حكومت انقلابي كوبا. فيدل كاستروي انقلابي كه مثل بختك قدرت را ول نمي كند.
درست است كه ما پارلمان ، رياست جمهوري ، هيات دولت و قوه قضائيه( ابزارهاي ظاهري يك دمكراسي) را داريم، اما اين لباسي است كه ما فقط برتن عده محدودي كرده ايم! وآ ن را يادر مجمعي بنام مجمع تشخيص مصلحت، يا شوراي نگهبان و يا شوراي امنيت وايا خيرا شوراي تصميم گيري براي سياست خارجي و هكذا امثالهم تجميع كرده ايم.
بنابراين وقتي خوب دقت كنيم مدار قدرت و حكاميت دراحتيارهمين چند نفر بوده است!
تهران – 13/4/1386
1- انشاء الله دريادداشتي ديگر اين قحط الرجالي را مستند به ذكر اسامي در حوزه انديشه و سياست( قدرت و حاكميت و رسانه ملي وم
——————————————————————————————————————————————————–
یک اخراجی بنام ده نمکی !
محمد شوری
چند شب پیش اخبار شبکه خبر در ساعت 20 وقتی مصاحبه ای کوتاه از مسعود ده نمکی که داشت گزارش رسیدن فیلم اخراجی ها به جشنواره فیلم کن را می داد، نشادن داد متعجب شدم! مضاف براینکه ( ده نمکی) از ساخت اخراجی های 3 خبرداد؛ درحالی که هنوز اخراجی های شماره 2 هم هنوز ساخته نشده است! مثل راکی 1 و 2 و3 !!
چند وقت پیش و همینطور در مجموعه حرفهای ایشان این گفته که وی از هیچ رانتی استفاده نکرده و نمی کند با پخش این مصاحبه کوتاه از ایشان خنده ام گرفت! البته شاید چون مدیرعامل صدا وسیما از قماش ایشان هست و لابد بر حسب السابقون السابقون سهمش راداده است!!
این درحالی است که تمام قصه پردازی ها و هیاهوها و جنجالهای ساخته شده پیرامون فیلم اخراجی ها یک تبلیغ غیر مستقیم و یک سناریوی طراحی شده برای فروش بیشتر بوده است!
قبلا که در روزنامه سلام کار می کردم تمامی فاکس های ارسالی برای این روزنامه ابتدا بدست من می رسید یعنی من مسئول جمع آوری و توزیع آن بودم!
طبیعی است برای روزنامه مهمی چون سلام فاکس های مهمی هم می رسید که من پیش ازهمه از آن مطلع می شدم و …
آنزمان از جائی یک برگ فاکس حاوی مطالبی در مورد شخص مسعود ده نمکی بدستم رسید.
درآنجا قید شده بود که وی جزو سمپات های سازمان مجاهدین خلق بوده است، که به زندان افتاده و تواب شده است! یعنی توسط برادران اطلاعاتی به راه راست هدایت شده و تواب می شود . توابی که دست پخت وزارت اطلاعات است . نوشته بود از همان زمان روی وی در زندان کار شده است. و با رفتن به جبهه برای خود نیز سرمایه فخر فروشی و و یک عمر نان خوردن بعد از آن را هم بدست آورد!
یادمان نرفته است که چگونه وی جزو دارودسته انصار حزب الله بود و چه حرکتهای شنیع و ضد اخلاقی بنام حزب الله که انجام نداد!؟
تاریخ غیب نمی شود. و اخبار گذشته چیزی نیست که یکباره معدوم شود و از خاطره ها بیفتد! شاید در این هنگام توسط همقطاران اصلاح طلبش – که در مصالحه سیاسی اینک خفه خون گرفته و چیزی نمی گویند- و غیر اصلاح طلب ایشان، روی صفحه مانیتورها و جریده ها نیاید والان از وی به عنوان یک کارگردان موفق و یک روشنفکر از او چهره بسازند. اما : مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید!
من فیلم اخراجی ها را ندیده ام ؛ اما اکثر اخبار ونقد های آن را بدقت خوانده و از آن مطلع شده ام.
در حقیقت آقای ده نمکی حدیث نفس می گوید .
لمپن هائی که به جبهه رفته و درآنجا مطهر شده اند.
او ( مسعود ده نمکی) خودش یک لمپن سیاسی است.
اگر سابقه وی در مورد سازمان مجاهدین خلق که از سمپاتی برای این سازمان شروع کرده است حقیقت باشد تا دست پرورده بودن وزارت اطلاعات ( که تمامی شواهد و هزینه هائی که برای وی شده است ، آن را قرین به صحت می کند. ) معلوم است که باید یک شبه کارگردان شود و لابد احساس می کند که امثال بهرام بیضائی وداریوش مهر جوئی هم باید در جبیب وی قرار گیرند.
استفاده از رانت سیاسی و رانت اقتصادی و تبلیغی ، ایشان را به یکباره سوپر من سینما و هنر کرده است. و معلوم است که کسی هم نمی گوید ماست من ترش است. یعنی اینکه من با استفاده ازرانت به اینجا رسیده ام. طبیعی است همه رانت خواران منکر رانت خواری هستند ؛ مثل جناب شهرام جزایری که از کیسه خلیفه به آقایان و محرومین وموسسه های خیریه ( که کارشان پول شوئی است ) هبه می کرد واز جمله آقای ده نمکی .
باید آن را به زمان سپرد تا روزی رانتخواران اصلی افشا شوند! وگرنه او یک انصارحزب اللهی بودکه مردم را بدلیل آنچه خود نمی پسندید کتک می زد و رو سری ازسر زنان – بزعم ایشان بی حجا ب – پائین می کشید. و هم ایشان و همقطارانش یدلیل نمایش فیلم آدم برفی سینما را آتش زدند و چه کارها و بلبشوئی که بخاطر این فیلم انجام ندادند! جالب است بدانید که یکی از هنرپیشه های فیلم اخراجی همان اکبر عبدی معروف در فیلم آدم برفی است که همین ها و همین کارگردانی که وی در فیلمش بازی کرده بود، زمانی آن فیلم را محکوم و سعی کردند جلوی اکران آن فیلم رابگیرند!
بهرحال خرج و تبلیغ که از کیسه رانت باشد یک شبه روزنامه نگار شدن، لیدر اصلاح طلبان شدن، روزنامه وحزب و دستک راه انداختن، روشنفکرشدن ودکترا و مهندس شدن و نیز کارگردان سینما شدن چه آسان است.
من آنم که رستم بود پهلوان .
لمپن های عرصه سیاست که کارشان برهم زدن سخنرانی سروش و کذا و کذا بود، اینک روزنامه نگار شوند و کارگردان موفق سینما!!؟
گاهی باید همه چیز را به زمان سپرد؛ زمان تنها قاضی عادل است!
—————————————————————————————————————————–
عباسپاليزاركيست؟!(ششاحتمال)
احتمالاول:گفتهشدآقایعباسپاليزارشباهتزيادیباسعيدامامی دارد.همبهلحاظعكسوصورت؛وهمبهلحاظسخنرانیدرهمانجايیكه پيشترسخنانیحيرتانگيزوجالبازسعيدامامیشنيدهشد!
ازكجامعلومكهايشانهمانشخصسعيدامامینباشد؟!چهكسانیمرگوخودكشیاوراتائيدكردند؟!همانهايیكهسالهاباویهمكاربودهوكار میكردند!ازاينهابرمیآيدكهيكشخصديگریراجایايشانچالكرده باشند؛ازكجامعلومكهبايكجراحیدرصورتويااصلابدونهيچتغييری، ویهمانسعيدامامینباشد؟
درستاستكهدرسهمخواهیبيشترگاهیبهتسويهحسابسياسیپرداختهشدهاست،اماچونهمهشاندروقايعاتفاقافتادۀدودهۀاول انقلابسهيمهستند،گوشتهمرانمیخورند…مثلسخناناخيرروحاللهحيسنياندرموردسعيدامامیوسعيدحجاريان.
احتمالدوم:شايدايشان«چشموگوش»آيةاللهشاهرودیباشد.
رئيسقوهقضائيهدرآبادساختنويرانۀقوهقضائيهدستتنهاست.شايداينشكلیمیتواندومیخواهدبخشیاز«عدالتگمشده»ونابودشدهدر نظامجمهوریاسلامیايرانرااعادهكند؟همانطوركهدرقضيۀدستگيری «سردارزارعی»قاطعانهعملكرد؟امابههزاردليلومانع،راساوعملا نمیتواندوارداينكارزارشود؟
احتمالسوم:شايدعباسپاليزارهمان«حاجكاظموعباس»فيلم «آژانسشيشهای»باشد.يعنیيكبسيجیواقعی؛يك«شهيدباكری» زنده.
نهآنهايیكهنام«بسيجی»را«نان»كردهوكيسهدوختهاند!كسانیكهدر گذشتهاینهچنداندوروفرواموششده،بنام«بسيجی»كارشانحملهبهسخنرانیوميتينگهاوبرهمزدنمراسمو…بود. «لُمپنهایسياسی»كهجزاطاعتازاوامر«راس»هاكارینداشتند، ولیبهتوصيههمان«آقا»ها»-وبقولزبانسريال«امپراطوردريا»-
رفتندعلومسياسیهمخواندند:
تابرخیشانسياستمدارشوند؛
برخیشانكارگردانمشهورسينماشوند؛
برخیشانروزنامهنگاربرجسته؛
وبرخیديگرمديركل،معاونووزير؛
رويكردونامشراهمگذاشتند:جوانگرايی!!
احتمالچهارم:شايداويكاصلاحطلبواقعیباشد،اصلاحطلبیكهرانتخواران«جرياناصلاحطلبی»حاضرنيستندچترحمايتیبرسراوقراردهندوهركسراكه«صُمّبُكّم»ذوبدرجريانآنهانباشد،پساصلاحطلبنيستو حتمامخالفجرياناصلاحطلبیاست؛وياحديثنفسگفتهوویرا
(فرصتطلب)میدانند.oportunism
احتمالپنجم:شايداويكنفوذیباشد؛مهمنيستنفوذیچهجريانی؛ مهمايناستكهدرشكل«تقيه»باتوجهبهوضعسياستوسياستبازی رايجدرحالحاضردرنظامج.ا.ا.،چارهایجز«تقيه»نداردوحرفهايیراهمكه درحمايتازاينشخصوياآنشخصزده،بخاطرحريمهایممنوعهایاستكهاينكهستوطلسمشهنوزشكستهنشده؟
احتمالششم:شايداويكمنافقباشد؛منافقنهازنوع«سازمان مجاهدينخلق»!بلكهازبابايناينكهفعلادرمملكتمايكبلبشوی سياسیرايجاستوهركسیتوانسته(بهنحوی)يكشبهرهصدسالهرود، وبتواندهمسياستمدارشود،همروزنامهنگاربرتر؛همنويسندۀمُبرّز؛هم انقلابیواصلاحطلبدوآتشه؛وهمانديشمندونخبهگرا؛و«ليدر»یكردن جريانات…!
شايداونيزدرهرحالتوانستهدربازیسياستوبلبشویوآنارشيسم سياسیموجود،يعنی:«منآنمكهرستمبودپهلوان»برایخودش آستينیبالابزندوبگويد:«اَنارَجُلُ»!
يعنی:«كلمةالحقی»میگويدكهارادۀباطلیدارد؛گفتۀمولایمتقيان علی(ع)است:«كلمةالحقيرادبهاالباطل».
ازهمينزاويههمهستكه:
ازيكطرف«مركزپژوهشهایمجلس»اصلاحضورووجودوشغلاورادرآنجانفیمیكند؟
قوۀقضائيهفعلاساكتاست…
وزارتاطلاعاتسكوتمعناداراختياركرده…
وجرياناصلاحطلبیاوراطرد…
وحامياناحمدینژداهماوراازخودنمیدانند…
وهكذالخ…ودرهمينراستااست:نقدهاويادداشتها…
مهمنيست«عباسپاليزار»كدامشخصيتازاينششاحتمالباشد؟
مهمنيستكهتمامجريانهایسياسی-بخاطرآنكهبرخیازسران
وطفيلیهایهمهجناحها(اصلاحطلبوغيراصلاحطلب)ازاينرانت خواریهادرطولاينسالهاكمالاستفادهراكردهومیلمیكنند-اورا
محكومكنندودررسايشحرفوحديثهابزنند؛چوناينكبهوحشت افتادهاندومیترسندكهنكندپروندهرانتخواریآنهاهمازبايگانیبيرون كشيدهشودويكشخص«مجهولالهويهسياسی»بنام«عباسپاليزار» پتّۀهمهشانرارویآببريزد.
مهمايناستكهویچهمیگويد.
وبازبقولمولایمتقيانامامعلی(ع):
«انظرواالیماقالولاتنظرواالیمنقال»!
نگاهكنيدچهمیگويد،چكارداريدچهكسیمیگويد؟
مهمايناستكهاينطلسمبالاخرهشكستهشد.
هرچنددراينسيستم(ج.ا.ا.)اينآقايانمحاكمهنخواهندشدوهميشه تبرئه؛امادرهرحال:
«آبدريارااگرنتوانكشيد،امابقدرتشنگیمیشودچشيد».
واينسنتتغييرناپذيروثابتالهیونيزتاريخاستكه:
«الملكيبقیمعالكفرولايبقیمعالظلم»
والسلام
تهران/محمدشوری/نويسندهوروزنامهنگار
21/خرداد1387
———————————————————————————-
آنهايي خوبند كه با ما خوبند!
محمد شوري
آيت الله فاضل لنكراني هم مرد!
چند روز قبل ازآنهم ايت قمي مرد؛ اما كسي مرگ او را تسليت نگفت!
ظاهرا سياست و ديني كه عين هم هستند اينجانيز عينيت مي يابد. مراجع تقليدي خوب هستند كه نظام جمهوري اسلامي ايران و شخص ولايت فقيه مي پسندد، هر چند او سوابق مبارزاتي عليه رژيم شاه هم داشته باشد؛ چون بقول امام خميني، حال فعلي آْنها مهم است كه چگونه است؟! حال فعلي راهم فقط در ترازوي دولتي و حكومتي سنجيده مي شود و معيارسنج حال فعلي افراد، دستگاه حاكميت است. پس هر كه را او پسنديد خوب است و هر كه را او نپسنديد خوب نيست و نبايد برايش پيام تسليت داد و روزي راهم تعطيل كرد!
تا رژيم صدام سقوط نكرد كسي اسمي ازايت الله سيستاني نمي دانست و يا نمي شناخت و وقتي صدام سقوط كرد همه محوريتها و وحدت را بدست تواناي ايشان مي دانند.
قصد نداريم وارد معقولات شويم. مي شود سوال كرد كه تا آنزماني كه صدام خون آشامي مي كرد و مراجع آنجارا به شهادت مي رساند و جنگ عليه ايران رااغاز كرد ، سكوت ايت سيستاني را به چه معنا بايد توجيه وتفسير كرد؟!
گفته مي شود او مداخله سياست را در دين صلاح نمي داند. كه همين تفكر نيز يك سياست است! اما اينك رهبري ملت عراق بر عهده ايشان است و با يك پيام ونظر ايشان موضوعي حل و يا انجام مي شود!
منظور اين است كه مراجع هر كدام براي خود درجه و جايگاه خاص خود را دارند كه با توجه به وضعيت حاشيه اي ايشان، واكنش هاي بعدي نيز متصور شده و به منصه ظهور مي رسد.
البته هر كدام از آنهائي كه موثر تر بوده ويا در افكارعمومي محبوبتر ويا در جايگاه علم و انديشه اثرات ماندگار و كليدي از خود برجاي گذاشته اند- نه آنانكه بقول ايت الله مننظري پس از 50 سال درس خواندن در حوزه علميه، از دست هم ديكته كرده ويك رساله عمليه و مانند آ ن نوشته اند – معلوم است جاودانه تر خواهند بود. پس مشك آن است كه خوببويد!
والبته اگر حمل بر توهين نشود گاهي : كمثل الحمار يحمل التورات!
در هر حال ايت الله قمي هم مرد و براي خودش كسي بود وسوابقي در چنته داشت اما كسي نفهميد و برايش وامصيبتا گرفته نشد. چون با سياست هاي نظام جمهوري اسلامي ايران همخواني نداشت.
پيش بيني مي كنيم چنانچه آيت سيستاني در آينده در رفتارو سخنانش همخواني با رژيم جمهوري اسلامي ايران نداشته باشد و روزي در جهت مخالف آن حركت و سخني بگويد ، آنروز مشاهده خواهيد كرد كه چه افشاگري ها عليه ايشان خواهد شد!
پس نتيجه مي گيريم آنهايي خوبند كه با ما خوبند!
تهران- 26/3/1386
—————————————————————————————–
مست وهوشيار
محمدشوري
بواسطه شغل نداشته ام ( روزنا مه نگاري) سالهاي زيادي است كه صفحه حوادث را به شكل تحليلي مي خوانم ، بندرت چنين اخباري راديده ام!
اول خبر رابخوانيد:
قاضي دادگستري به اتهام قتل همسرش به قصاص محکوم شد
يک قاضي دادگستري که به خاطر سوء ظن به همسر جوانش او را با شليک گلوله به قتل رسانده بود از سوي هيات پنج نفري قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگاراعتماد متهم که احمد نام دارد و قاضي دادگستري شهرستان سلماس بود نخستين روز خرداد ماه سال جاري به اتهام قتل همسر 17 ساله اش به نام مريم پاي ميز محاکمه رفت، اما اتهام خود را انکار کرد و مدعي شد مقتوله دست به خودکشي زده است و او در مرگ مريم هيچ نقشي نداشته است. بنا به محتويات پرونده اين مرد محکوم به قصاص تحقيقات در اين رابطه از روز 23 شهريور ماه سال 84 و زماني آغاز شد که ماموران از مرگ مريم در بيمارستان مطلع شدند و دريافتند وي بر اثر اصابت گلوله يي که از سلاح همسرش شليک شده جان باخته است.کارآگاهان جنايي در جريان تحقيقات خود به احمد مظنون و متوجه شدند وي به مريم که همسر سومش بوده شک داشته است. به اين ترتيب تلاش ها براي به دست آوردن مدارک بيشتر در اين زمينه آغاز شد ….در اين ميان همسر دوم متهم که سميه نام دارد و از او طلاق گرفته بود عليه شوهر سابقش شهادت داد و گفت؛ احمد مردي شکاک بود و بارها مرا به قتل تهديد کرده بود.در نهايت احمد از سوي دادسرا مجرم شناخته و براي وي به اتهام قتل عمدي کيفرخواست صادر شد … و سرانجام به اين نتيجه رسيدند که مريم با شليک گلوله از سوي همسرش به قتل رسيده است، به همين خاطر متهم را به قصاص محکوم کردند.بنا به اين گزارش پرونده اين جنايت به زودي در اختيار قضات ديوان عالي کشور قرار مي گيرد تا آنان نيز نظر خود را درباره حکم صادره اعلام کنند.
گفته اند قاضي بايد بلحاظ مالي تامين شود تا هيچ نوع وسوسه اي در محك قضاوتش خدشه وارد نكند؛ اما نگو كه برخي چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند.
شايد اين قاضي بخت برگشته از رانت قضائي( اصطلاحي كه رئيس قوه قضائيه عنوان كرد و به وجود آن دراين نهاد اعتراف نمود!) برخوردار نبود و جزو دانه درشت هانبود و جزو خودي ها نبود! كه خبرش روشد! اما آنهايي كه از رانت برخوردارند اگر جرمي هم آشكار شوند، اگر روحاني باشد و از خودي ها باشد، كه در دادگاه ويژه روحانيت محاكمه شده و به نحوي سروته قضيه را بهم مي آورند! مانند قتل آن فردي كه در مترو بدست يك شخص روحاني انجام گرفت و غيرعمد محسوب شد. و يا در قضيه شهرام جزايري معلوم نشد آن قاضي هايي كه باوي هم كاسه بودند چه كساني بودند.
امان از روزي كه موريانه ها دستگاه قضائي يك مملكت را آرام آرام بخورند و … و امان از روزي كه سكوت وآه وناله مظلومي كه دستش از همه جا كوتاه است ، به فرياد تبديل شود؛كه گفته اند:
الملك يبقي مع الكفر و لايبقي مع الظلم
محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت:اي دوست اين پيراهن است افسار نيست
گفت:مستي زان سبب افتان و خيزان مي روي
گفت: جرم راه رفتن نيست ره هموار نيست
گفت: مي بايد تورا تا خانه قاضي برم
گفت: رو صبح آي قاضي نيمه شب بيدار نيست
گفت: نزديك است والي راسراي آنجا شويم
گفت: والي از كجا در خانه خمار نيست؟
گفت: تا داروغه را گوئيم در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدكار نيست
گفت: ديناري بده پنهان و خود راوارهان
گفت: كار شرع كاردرهم ودينار نيست
گفت: از بهرغرامت جامه ات بيرون كنم
گفت: پوسيده است، جز نقشي زپود و تار نيست
گفت: آگه نيستي كز سردرافتادت كلاه
گفت: در سرعقل بايد بي كلاهي عار نيست
گفت: مي بسيار خودري زان چنين بي خود شدي
گفت: اي بيهوده گو حرف كم و بسيار نيست
گفت: بايد حد زند هوشيار مردم مست را
گفت: هشياري بيار اينجا كسي هشيار نيست
والسلام – تهران – 28/3/1386
—————————————————————————————————–
اصلاحطلبانسوخته![1]
انتخاباتدورۀهشتممجلس،باتمامفرايندهایتبليغاتی-سياسیوسياهكاریاشسرانجامپايانيافت؛25ميليوننفردراينانتخاباتشركتنكردند.[2]
اگربهآمارتمامیانتخابات30سالۀنظامج.ا.ا.نگاهكنيم،راسنتسنتی(باهمهملحقات بعدازآن،همچوناصولگرايانومحافظهكاران)هميشههمانرایثابتخودراداشتهاست. يعنیزيادآمارهوادارانآنهاتغييرمحسوسینكرده،امادرعوضجريانیكهموسومبه جرياناصلاحطلبیشدهاست،دربازیسياست،برایمردميكاطلاعاتسوخته محسوبشدهوآنارزشمصادرهبهمطلوبیكهبرخیاز«اصلاحطلبیواصلاحات»كردند، بیارزشويالااقلغيرقابلاعتمادشدهاست!
اينجانبطیيادداشتهايی[3]درموردوضعيتوآرايشسياسیدرج.ا.ا.ونيزماهيتقانون اساسیتاكيدكردهام:افرادیكهجريان«اصلاحطلبی»ويا«اصلاحات»رابهنفعخودمصادرهبه مطلوبكردهاند،چنانچهواقعادرصددتغييراتواصلاحاتبنيادینهستندبايدبهفكرتغييرقانون اساسیوجايگاهولايتفقيهومجمعتشخيصمصلحت،شوراینگهبانوقدرتمجلسشورای اسلامیباشند،درغيراينصورتاقداماتآنانيكنوعسياهبازیوياسياسیكاریمحسوب شدهومعلومخواهدشدآنانچانهزنیازپائينبهبالارافقطبرایتصاحبكرسیوقدرت
بيشتربرایخودمیخواهندوباايجادفرايندهایتبليغاتیمتفاوت[4]سعیداشتندبه
خواستۀخودبرسند.
اكنوننتيجۀانتخاباتنشانداد،جبهۀمخالفعلاوهبرتنگتركردندايره«انتخاب»وفائق
آمدنبرآن،يعنیاستفادهبهمطلوبازحقنظارتبرانتخاباتتوسطشوراینگهبان-كهنظارت
استصوابی-كليداينكشورگشايیشد،جريانموسومبهاصلاحطلبانراخيلیمحترمانه
ومنصفانه!«دور»زد.
چيزیكهنتايجانتخاباتنشاندادآناستكهجريانموسومبهاصلاحطلبانبرایهوادارانش يكجريانسوختهاست.
جبهۀمخالفهمانرایهميشگیخودرادرطولاين30سالكموبيش-چهباتقلبوچه
بیتقلب-داشتهاست؛منتهیدراينبازیسياست،فقطجريانموسومبهاصلاحطلبان
بازندۀمردمشد.مردمیكهفكرمیكردندباكلامشيرينوفرايندهایتبليغاتیويژۀخود، روبهسویآنهاخواهندآوردوبهآنهارایخواهندداد!
برایمردمیكه22ميليونرایخودراباتمامشوروهيجاندرانتخاباتدومرياستجمهوری
آقایخاتمیبهايشانرایدادند،اكنوناينجريان،يكجريانسوختهوبیخاصيتاست.
اماچراچنينشدهاست؟
جرياناصلاحطلبیبايديكجريانواقعیباشد.
اكثريتموسومبهاينجريان،بدلجرياناصلاحطلبیهستندوجزواصلاحطلبانقرارنمیگيرند!
آنانتوانستهاندباپمپاژتبليغاتیوداشتنوبهرهبردناز«رانت»دراشكالمتفاوتآن،خودرااصلاحطلبجابزنند؛برایهمينحرفیكهازدلنيايدبهدلهمنمینشيند.
درحاليكهاصلاحطلبانواقعیدستشانازقدرتوامكاناتوتبليغاتوگفتنونوشتنمحروم است.
اصلاحاتوجرياناصلاحطلبیتنهاشيوۀاصلاحاموربهنفعمردم،احقاقآزادیوتحققونهادينهشدندمكراسیاست.درجايیويامقطعیايناصلاحات(باتوجهبرفرايندهایسياسیدر جهانبينالملل)برحكومتهاتحميلمیشودوگاهینيز،خودجوشوهمچونيكخاكستر زيرآتش،«گُر»گرفتهوشعلهآتشآنهمهجارانورانیكردهوازپرتوآنهمهچيزشفاف،روشن ومنورمیشود.زيرادرهزارۀكنونی،تاريخ«انقلابكردن»بسرآمدهو«اصلاحات»خودانقلاب نُوينبرآمدهازقرنِكنونیاستكهبادراختيارداشتنبرترينتكنولوژیها،میتوانداقتدارخود رااعمالكند.
مهماين استكهرهبریاصلاحاتبرعهدۀچهاشخاصحقيقیوحقوقیباشد.
درآيندهبسيارنزديك،دريكيادداشتمستقل،مفصلاوبامعرفیاشخاصحقيقیوحقوقی، جريانموسوم بهاصلاحطلبانرانقدمیكنيمومیگوئيم:
چهكسیاصلاحطلبهستوچهكسیاصلاحطلبنيست!
والسلام
تهران/12فروردينسال1387
محمدشوری/نويسندهوروزنامهنگار
———————————————————————-
قانون،مجري قانون وآدمهاي دون مايه!
محمد شوري
حاكميت وفرهيختگان وآدمهاي دون مايه وذليل سه ضلع يك مثلث هستند كه باآن نموداردمكراسي وآزادي رامي توان ترسيم كرد وتشخيص داد.
حاكميت به معناي قانون ومجري قانون (هردوي آن) منظوراست.
ممكن است قانون، قانون خوب وكاملي باشد،امااجراي قانون وماموراجراي قانون بتواندازآن يك قانون بدبه ذهن مامتبادركند. وازهمين منظرحاكميت، يك حاكميت سخيف وضعيف وستمگرمعرفي شود.چنانچه دررژيم پيشين،دركليت،قانون،قانون بدي نبود!
امابين بتمرگ وبفرماوبنشين احساس مايكي نيست؛هرچندكه هرسه آن مفهوم نشستن رادارد. دراينجانقشي كه مجري قانون بازي مي كند ازخود قانون مهم ترواهميتش بيشتر است.[5]
فرهيختگان به معناي نويسندگان، نخبه گان سياست وعلم، هنرمندان وهمه افرادعاقلي است كه نان ازعمل خويش مي خورند.
ممكن است دراين ميان افرادي درشناسنامه حقوقي خود، جزو دسته نويسندگان،هنرمندان، سياستمداران ونخبه گان علم وصنعت قلمدادشوند، امادراصل بواسطه رانت وپشتوانه ،توانسته باشندچنين شناسنامه اي رايدك بكشند.[6]
آدمهاي دون مايه همان دسته ازافرادي هستند كه بواسطه هايي (چه بخاطرعمل خويش وچه وجودبي عدالتي وتبعيض درجامعه) حاشيه نشين شده و براي بدست آوردن وخودي ازخود نشان وسري ازسرهادرآوردن، حاضرندمفت ومجاني خود رابفروشند.[7]
درهر سه ضلع از اين مثلث، يك موضوع كاملا (بصورت عيان ومستتر)مشترك مي باشد، وآن وجه سخيف ودون مايه گي است!
درقانون ممكن است آشكاراامربه تعددي وستم شود ونيزممكن است بواسطه بدتدوين شدن(بخاطرهمان كم مايگي تحريركنندگان وتصويب كنندگانش)[8] قانوني ضعيف تصويب شود كه بااجرايش برعده اي جفاشود.
بنابراين ترواشات چنين قوانيني مجري بد نيزهست وهم چنين آدمهاي ضعيف ودون مايه اي كه ازاين مسير،شخصيت سازي مي شوند.
ممكن است في نفسه قانون بد نباشد ياخوب باشد؛[9]امامجري ناخلف درآيد و بواسطه احساس قدرت كردن، هرخلافي هم بكند،اما چون لباس قدرت برتن كرده،به شيوه اي عمل مي شود كه درنهايت اسمي ازقانون خوب برده نشود؛ وبه زشتي ازآن حاكميت يادكنند.
هرچه اين شيوه متورم ترشود، بدخيم ترمي شود واين بدخيمي عوارضي دارد وممكن است با دارو نسخه پيچي(مجازات مجري متخلف)غده برداري شود وگاه ممكن است بايك عمل جراحي-كه مرگ و زنده بودن- همراه دارد،همآغوش شود!
علاوه برآنچه گفته شد،افراد دون مايه به سبب عملكردرفتاري شان، متزايد شده وجامعه اي به همين خاطر،همه چيزش راازدست بدهد.
قرآن اززبان پيامبر(ص) مي فرمايد:قالت ان الملوك اذا دخلواقرية افسدوها وجعلوااعزة اهلها اذلة وكذالك يفعلون/نمل.34:«آنگاه كه ستمكاران برمسند قدرت وحاكميت بنشينند،آن مكان پرازفساد وتباهي خواهد شد وافراددون مايه وسخيف وذليل عزيز شده وافرادفرهيخته مبحوس ومغبون ومظلوم.
ازآنجاكه درعصري زندگي مي كنيم، كه نمي توان بمانند دوره چنگيز قانون ياسايي را بطورآشكاراجراكرد وهمه جهان دهكده اي شده است كه بواسطه شبكه هاي ارتباطي ومديريت تكنولوژي به آساني و سهولت افرادهمديگررامي يابند، مي شناسند،باهم سخن وگفتگومي كنند،وبدون طي مسافت،همديگرامي بينندوهكذاالخ وقص عليهذا…. حاكيمت ستم(چه دربخش دولتها وچه درتوزيع ثروت وقدرت) بواسطه همان تسلط برمنابع ودسترسي به آن، باپمپاژ وبمباران تبليغاتي مكرر،ازيك چهره ضعيف،كم سواد وبي اطلاع، يك شخصيت حقوقي ممتاز مي سازد وازسوي ديگر ازيك فردموافق سياستهاي خود، يك مخالف دوآتشه.
درهمين راستاآدمهاي دون مايه(به همان معنايي كه پيشترتوضيح داديم)بهترين مهره وپياده سوارچنين بازي اي هستند. كه بخاطرضعف خود وبدست آوردن،خودفروشي مي كنند.
چون سلاح وجهل آيد بهم
گشت فرعوني جهان سوز ازستم[10]
والسلام
تهران/5آذر/1386
-[1]اصلاحطلبانسوختهبهمعنایاطلاعاتسوخته؛آنرامترادفبا«نسلسوخته»-عنوانفيلمیازمرحومرسولملاقلیپور-نگيريد؛چوندرجهتتضادباآناست!يعنیهماننسلسوختهكهاصلاحطلبانسعیداشتندآنانرابهخودجذبكنند،امابرای
ايننسل،جرياناصلاحطلبان،يكجريانسوختهمحسوبمیشود!
[2]-نمیدانمچراهروقتانتخاباتمجلس،يارياستجمهوریانجاممیشود،ازقبل،ازآنبهعنوانيكحماسهيادمیكنند؛وبعدازانتخابات هممدعیهستندكهاينانتخاباتحماسۀديگربود!!
كسیازعدمحضوروشركت25ميليونايرانیدرانتخاباتيادنكرد؛ امادرعوض،آن4ميليوننفر-كهبخاطرسنرایدهندگاناز
16به18كممیشد-رامرتبابهرخكشيدند!؟
آقایاكبراعلمی(دوستوهمكارخوبمدرروزنامۀسلامونمايندۀمجلسشورایاسلامیدردورۀششموهفتم)دروبسايتخوديادداشتی بسيارمبسوطومتكیبريكمنطقعالیوزيبا،تحتعنوان«واقعيتهایهشتميندورهانتخاباتمجلس» نوشتهاستكهعينادرجمیشود:
بالاخرهپسازحرفوحدیثهایفراوانوقلعوقمعداوطلبانشاخصنمایندگیهشتمیندورهانتخاباتمجلس شورایاسلامیتوسطهیاتهایاجرائیمنصوبدولتوهیاتهاینظارتمنصوبشوراینگهبانوشورای نگهبان(6نفرمنصوبرهبریو6نفرمنصوبمجلسهمسوبانهادهایانتصابیکهحداقلسهنفرآنعضوهیات دولتوتابعاحمدینژاداست)درستیگفتهباهنرکهپیشاپیشصادقانهاعلامکردهبودکهاصلاحطلبانخواب مجلسراببینندراثابتکردواینانتخاباتهمکموبیشماننداغلبانتخاباتآنگونهکهاقلیتتمامیتخواهوبرخیاز نهادهایانتصابیدوستدارندبهپایانرسیدوالبتهکماکانازآنبهعنوانیکفتحالفتوحعظیموحماسهبینظیر ملییادشد!بااینوصفبنظرمیرسدکهبررسینتایجاینانتخاباتازجهاتیخالیازلطفنیست:
الف–آتشتهیهبرگزاریانتخابات:
1-مجلسدرآخرینروزکاریخوددرسال86،ماده19قانونانتخاباتمجلسشورایاسلامیشورايرااصلاحویک تبصرهبهذیلاینمادهالحاقکردتابراینخستینباردرجمهوریاسلامیحتیآرايناخوانا،آرايسفيدريختهشده بهصندوق،آراييکهکلاحاوياساميغيرازنامزدهايتاييدشدهمیباشند،باتاييدهياتنظارتحوزهيانتخابيه مربوطه(اینمصوبهدستهیاتهاینظارترابازمیگذاردتابدلخواهخودآنجاکهمصلحتمیداننداینقبیلآرارا تائیدویاردنمایندوازاینطریقزمینهراهیابیبرخیازداوطلبانبهمجلسراهموارومسدودنمایند!)برگههايراي باطلاماجزوآرايناخواناوآرایماخوذهمحسوبشوندوالبتهبموجبتبصرهالحاقی،آرايباطلماخوذهدرحدنصاب انتخابنمايندهمحاسبهنميشود!(1)ازاینروبااینمصوبهبخشوسیعیازآرایباطلهکسانیکهصرفاباهدف ممهورشدنشناسنامهدرپایصندوقهایرایحضورمییافتندودردورههایقبلیجزءآرایماخوذهمحسوب نمیشد،ازاینپسجزءآرایماخوذهتلقیخواهدشد.مخبرکمیسیونامنیتملیوسیاستخارجیمجلس هفتمدرتوجیهاینطرحگفتهبود:»يعنيحدود3الي4ميليوننفردرانتخاباتشركتميكردندكهياآرايشانناخوانا بودوياسفيدبود،درحاليكهحضورآنهادرانتخاباتبهمعنايآناستكهنظامراپذيرفتهاند،امافردمناسبخودرادر ميانكانديداهانيافتهاند!»(2)
اگر3-4میلیونموردادعایمخبرکمیسیونامنیتملیصحیحباشد،لاجرمدرمقایسهآماریانتخاباتمجلس هشتمبادورههایقبلیبایدرقممذکورازآماررایدهندگانمجلسهشتمکمشود(برایارائهتحلیلدقیقتر، امیدوارمکهوزارتکشوربرایرفعهرگونهابهامیآماردقیقوکاملمربوطبهانتخاباتراهمراهباهمهجزئیاتآنوبه تفکیکمناطقشهریوروستائیهریکازحوزههاوآراءباطلهصحیحوغیرصحیح،درپایگاهاطلاعرسانیخودقرار دهد).
2-چندهفتهپیشازانتخاباتشایعاتیمبنیبر بررسیممهورشدنشناسنامههابهمهرانتخاباتدرهنگام استخدامویاثبتنامدردانشگاههادربرخیازنقاطکشورمنتشرشدوگفتهمیشود ،برخلافاصل62تعرفههايي کهدررايگيريروزجمعهبهکاررفتدارايبارکدبودند!(3)
3-مقامرهبریضمنتاکیدبرلزوممشارکتگسترده مردمدرانتخاباتازآنانخواستندکه»نمایندگانیانتخاب شوندکهراهرابرایخدمتدولتهموارترکنند.»
4- ائمهجماعاتومراجعتقلیدنظیرآیاتعظام:نوریهمدانی،مکارمشیرازیومدرسیزدیشرکتدرانتخاباترا فریضهالهیواجبشرعیاعلامکردند.
5-خاتمیرئیسجمهورسابقاعلامکردکه»باهمهوجوددرانتخاباتمظلومانهامابانشاطشرکتميکنيم».(4) واغلبجریاناتسیاسیبابسیجهنرمندانازمردمبرایشرکتدرانتخاباتدعوتبهعملآوردند.
6- فرماندهسپاهپاسدارانخیلیصریحوصادقانهازهمهبسیجیانخواستکهدرانتخاباتازاصولگرایانحمایت کنند!(5)
7- صداو سیماازطریقشبکههایسراسریودههاشبکهاستانیباهمهقواوامکاناتیکهدراختیار
داشت،بصورتسرسامآوریبطورشبانهروزیمردمرابهحضوردرپایصندوقهایرایتشویقکرد،بنحویکهبر اساسآماراعلامشدهایکهدراختیاراست،همزمانباروزانتخاباتتنهاشبکهبینالمللیخبرباپخشهزارو671 آیتمبهمدت1090دقيقه،گروههایتولیدیشبکهخبرباتهیه237دقيقهبرنامه(6)،صداوسیمایمرکزگلستان15 هزاردقیقه(7)صداوسیمایاصفهانبيشاز2هزاردقيقهخبر،6هزاردقيقهبرنامهراديوييو4هزاردقيقهبرنامه تلويزيوني(8)وصداوسیمایمرکزآذربایجانشرقیبيشازهفتهزارو 600دقيقهبرنامهانتخاباتيشاملدوهزارو 700دقيقهبرنامهسيماوچهارهزارو900دقيقهبرنامهصداتوليدوپخشکرده اند.(9)حالاگر ایناعدادوارقامدر تعدادشبکههایسراسریومحلیضربشودحجمگسترده تبلیعاتصداوسیماوهزینهصرفشده دراینزمینه معلومخواهدشد.
ب-نتیجهتمهیداتفوق:
ب-1–درانتخاباتکلکشور
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلایران70495782نفربودهاست.ازاینمیان21064537نفرزیر17 سالسنداشتهاندو1790656نفرنیز17سالهبودهاندکهدرپایانسال86هنگامرایگیری18سالهشده اند.در اینصورتافراد18سالببالایواجدشرائطبرایرایدادندرکشور49431245نفرمیباشد.نظربهاینکهدرسال85 نرخمرگومیردرکشوربطورمتوسطحدود 6/0درصدبودهاستاگردرسال86نیزنرخمرگومیرراهمینعددفرض کنیم،دراینصورتحدود297764نفرازافرادواجدرایدادنفوتشده اندکهباکسرآنازژتعدادجمعیتبالای18 سالدرکشور،حدود49133481نفرواجدشرائطرایدادندرکلکشورباقیمیمانند.باتوجهبهاینکهبراساس سرشماریانجامگرفتهحدود1594628نفرازکلجمعیتایران،ازاتباعخارجی(15)بودهونمیتواننددرانتخابات شرکتکنند(بافرضاینکههمهآنهابالاتراز18سالسنداشته اند)،دراینصورتباکسرآنازکلجمعیت18سال ببالادرایران،48835717نفرایرانیواجدشرائطبرایرایدادندرهشتمیندورهانتخاباتمجلسهستند.حال چنانچهادعایمسئولانمبنیبراینکهکلآراءماخوذهدرکشور22میلیونو832هزارنفرمیباشد(16)،صحت داشتهباشد،دراینصورت75/46درصدازواجدینشرائطدرانتخاباتاخیرشرکتکردهاندکهدرمقایسهبادورهقبل کهمیزانمشارکت21/51درصدبوده است،46/4درصدکاهشمشارکتداشتهایم!حالاگر3-4میلیونمورد ادعایمخبرکمیسیونامنیتصحیحباشدباتوجهبهاینکهطبقمصوبهاخیرمجلسدر ایندورهبرخلافدورههای قبلیآرایباطلهنیزجزءآرایماخوذهمحسوبشده استلاجرمدرمقایسهآماریانتخاباتمجلسهشتمبادوره هایقبلیبایدرقممذکورازآماررایدهندگانمجلسهشتمکمشود.بافرضاینکهآرایباطلهدرکلکشورحدودیک میلیونیعنی5درصدکلآرایماخوذهویکچهارمرقمموردادعایمخبرکمیسیونامنیتملیباشد(طبقاعلام مسئولانامردرتبریزحدود8/6درصد(17)،درمشهدوکلات5/6درصد(18)ودرتهرانحدود9/8درصدکلآرای ماخوذه(19)جزءآرایباطلهبودهاستکهدرایندورهجزءآرایماخوذهشمارششده است)دراینصورتآرای ماخوذهکلکشوردرهشتمیندورهانتخاباتمجلسقابلمقایسهباآرایماخوذهدورهقبلیانتخاباتمجلس،حدود 21832000استکه7/44درصدواجدینشرایطراشاملمیشود.
ب-2–درحوزهانتخابیهتهران،اسلامشهر ،ریوشمیرانات
براساسسرشماریسال85حاصلجمعکلجمعیتتهران،اسلامشهر،ریوشمیرانات8760565نفرمیباشد کهازاینتعداد2007337نفردرزمانسرشماریکمتراز17سالسنداشتهاندلذادرهشتمینانتخاباتمجلس واجدشرائطرایدادننبوده اند.ازاینتعداد177510نفردرزمانسرشماری17سالهبوده اندکهدرهنگامرای گیریواجدشرائطبرایرایدادنشده اند،بنابرایندرتهرانوحومهحدود6753228نفربیشاز18سالسنداشته اند.طبقسرشماریبهعملآمدهحدود 1594628نفرازجمعیتایرانیعنینزدیکبه26/2درصدکلجمعیتجزء اتباعخارجیهستندکهحقرایندارند،ازاینرواگرفرضکنیمکه26/2درصدجمعیتتهرانوحومهنیز(حدود197988نفر )جزءاتباعخارجیمحسوبمیشوند،باکسراینتعدادتقریبا6555240نفرازجمعیتتهرانوحومه تبعهایرانوواجدشرایطبرایرایدادنمیباشند.امانظربهاینکهنرخمرگومیردراستانتهراندرسال85حدود 67/0درصدبودهاست،بنابراینبصورتتخمینی43920نفرازاتباعایرانیواجدشرایطنیزفوتکرده اندکهباکسرآن ازاتباعواجدشرایطحوزهانتخابیهتهرانوحومه،حدود6511320نفردراینحوزهبرایرایدادندرهشتمینانتخابات مجلسواجدشرایطبوده اند،حالچنانچه1740941آرایماخوذه صحیحتهرانوحومهصحتداشتهباشد(حتی 239617نفرکمترازمجلسهفتمو463906نفرکمترازمجلسششم)دراینصورت74/26درصدازکلواجدین شرایطحوزهانتخابیهتهران،ری،اسلامشهروشمیراناتدرهشتمینانتخاباتمجلسشرکتکرده اندکهنسبت بههفتمینانتخاباتمجلسبا75/2درصدکاهشمواجهشده است!
ب-3-درآذربایجانشرقی:
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلآذربایجانشرقیحدود3603456نفربودهاست(10).ازاینمیان 992569نفرکمتراز17سالسنداشتهاندکهفرضمیکنیمبدلیلنرسیدنسنشانبه18سالهیچیکنمی توانستنددرایندوره ازانتخاباترایبدهند.اماجمعیت17سالههاکهدرآبانماهسال85 حسبسرشماریبه عملآمده85210 نفرمیباشند ،درسال86واجدشرایطرایدادنبوده اند،دراینصورت2610887=992569 -3603456نفرواجدشرائطرایدادندرآذربایجانبوده اند.ازآنجاکهطبقسرشماریبهعملآمدهنرخمرگومیردر آذربایجانشرقیدرسال85حدود6/0%برآوردشدهاست،بافرضتداومهمیننرخمرگومیردرسال86حدود16176نفرمیزانمرگومیرجمعیتواجدینبرایرایدادنخواهدشدکهباکسرآنازرقم2610887،جمعیتواجد شرایطآذربایجانشرقیبرایرایدادندرهشتمیندورهانتخاباتمجلسشورایاسلامیحدود2594711نفر خواهدبود.اگرفرضکنیمکهگفتهمسئولینمبنیبر1250607آراءماخوذه(حاصلجمع آراءماخوذهصحیحباطلهو غیرباطلهدرهمهحوزههایانتخابیهاستانبهنقلازستادانتخاباتکشور(25/12/86)درحوزهانتخابیهموردنظر کاملادرستاست،دراینصورتدرصدمشارکتمردماستانآذربایجانشرقیدرهشتمیندورهانتخاباتمجلس 20/48درصدبودهاستکهبادرنظرگرفتناینکهدردورهقبلاز2670062نفرواجدشرایط،تعداد1373467نفر(11) یعنی4/51درصدازواجدانشرایطشرکتكردهبودند.بنابراینمیزانمشارکت20/3درصدنسبتبهدورهقبلو19 درصدنسبتبهانتخاباتمجلسششمکاهشداشتهاست(درششمیندورهانتخاباتمجلس2/67درصداز واجدانشرائطشرکتکردهبودندیعنی1511816کلآرایماخوذهبودهاست).ایندرحالیستکهدربرخیازحوزه هاتا110درصدازواجدینشرایطدرانتخاباتشرکتکرده اند!!چنانچهآرایباطلهایکهبامصوبهاخیرمجلسدراین دورهبرخلافدورههایقبلی،جزءآرایماخوذهمحسوبشدهاستراازکلآرایماخوذهکسرنمائیم،دراینصورت نتیجهمربوطبهمشارکتمردمآذربایجانشرقیدرانتخاباتمجلسهشتمبیشازاینکاهشنشانخواهدداد.*
ب-4–در حوزه انتخابیه تبریز،آذرشهر و اسکو
براساسسرشماریسال1385جمعیتکلحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکوحدود1766289نفربودهاست.از اینمیان449244نفردرسال1385کمتراز17سالسنداشتهاند.قهراایناشخاصدرسال86همنمیتوانندرای دهند.اماجمعیت17سالهکهتعدادآن37321 بودهاست،درسال86جزءواجدینشرائطرایدادنهستند،لذاافراد واجدشرایطبرایرایدادندرحوزهانتخابیهمذکور1317045=1766289-449244میباشد.نظربهاینکهنرخ مرگومیرسالانهدرآذربایجانشرقی6/0درصدبودهاستکهبافرضاینکههمیننرخدرحوزهانتخابیهموردبحثنیز صدقمیکند،دراینصورت7902نفرازواجدینشرایطفوتشده اندکهباکسراینتعدادافرادواجدشرایطبرایرای دادندرحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکو1309143نفرمیباشد.باوجوداینکهدرتبریزتاواپسینلحظاتروزرای گیریاکثریتشعباتاخذرایکاملاخلوتبود(علیرغماشتهایفراوانصداوسیمابهپخشتصاویرمردمدرپای صندوقهایرایدرسراسرکشور،حتییکتصویرهمازتبریزدرتلویزیونپخشنگردیداماپسازتمدیدمهلترای گیریوخریدهررایبهقیمت5000تابیستهزارتومانتوسطبرخیازداوطلبانوتوزیعفرمهایاشتغالتوسطیکی ازداوطلبان،دربرخیازشعباترایگیریتبریزصفهای30-40نفرهایجادشد!)،اگرفرضکنیمکهگفتهمسئولین مبنیبر382480 آراءماخوذه(12)درحوزهانتخابیهموردنظرکاملادرستاست(13)دراینصورتمشارکتمردم
تبریز،آذرشهرواسکووتوابعآندرانتخاباتاخیر2/29 %بودهاستکهدرمقایسهبادورهقبل59/2درصدکاهش مواجهشدهاست(دورههفتم79/31درصدمشارکتداشتند)واگردههاهزارآرائیکهبصورتتکرایبناماینجانب یاسفیددرصندوقهاریختهشدهوباطلهمحسوبامابموجبمصوبهاخیرمجلسبرخلافدورههایقبلیبرایبالا نشاندادنمیزانمشارکتمردمجزءآراءماخوذهمحسوبمیشودکسرنمائیم،دراینصورتدرصدمشارکتمردم اینحوزهانتخابیهکمتراز2/29درصدخواهدبودوچنانچهتعرفههائیکهبهبهانهنوشتنناماینجانبنامپزشکیانو چندتندیگرازداوطلبانراهمدرآننوشتهاند(بگفتهچندمنبعموثقدرنزدیکبهصدهزارتعرفهرایناماینجانبویکی دوتنازکاندیداهابعنواناعتراضنوشتهشدهبودوالبتهقانونابنامداوطلبانمذکورمنظورشدهاست)راکسرنمائیم، سهممشارکتازاینرقمهمکمترخواهدشد؟(گفتنیاستکهازدوهفتهقبلاززمانرایگیریتاآخرینلحظاترای گیریازطریقاساماسوروشهایدیگردرسطحبسیاروسیعیدرآذربایجانوحوزهانتخابیهتبریز،آذرشهرواسکو شایعکردهبودندکهصلاحیتاینجانبتائیدشدهاستوبهمحضاینکهدوروزماندهبهانتخاباتمراتبرادروبسایت شخصیامتکذیبکردم،بکمکامدادهایغیبیاینوبسایتتاپایانانتخاباتمسدودشد!).نکتهدرخورتوجهاینکه رئيسستادانتخاباتآذربايجانبرایتوجیهکاهشحضورمردمدرتبریزمدعیشدهاستکه:»بههنگامانتخابات مجلس،شهرستانيهايمقيمتبريزهموارهبهمناطقخودمراجعهكردهودرحوزههايمربوطبهخودرايميدهند لذااينمسئلهموجبشدهاستکهميزانمشاركترايدهندگانتبريزدرانتخاباتمجلسهموارهكمترازديگر شهرستانهااست.»!!(14)گفتنیاستکهدرششمیندورهانتخاباتمجلسدرسال78درهمینحوزهبالغبر۵۶۶۱۰۳رایصحیحغیرباطلهبهصندوقهاریختهشدهبودکهعلیرغمتقلباتوسیعصورتگرفتهوخواندنبسیاری ازآرایاینجانبحدود200هزاررایبهراقماینسطورتعلقداشت.
ب-5-درحوزهانتخابیهمشهدوکلات
درانتخاباتاخیرحوزهانتخابیهمشهدوکلاتنیزکهیکیازمناطقمذهبیایراناستباکاهشمشارکتمردم مواجهشد،بنحویکه82/33درصدازواجدینشرایطدرانتخاباتشرکتکردند(53/40درصدموردادعایوزارت کشور!)کهدرمقایسهبادورهقبل28/13درصدکاهشداشتهاست.سایرحوزههایانتخابیهوبویژهمراکزاستانها وکلانشهرهانیزکموبیشگرفتارهمینسرنوشتشدهاستکهدرایننوشتارمجالپرداختنبههمهآنها نیست.
ج- نتیجهگیری
امامجمعهتبریزگفتهاستکه»شرکتگستردهمردمدرانتخاباتلبیکبهمقامعظمایولایتبود»(20)واستاندار آذربایجانشرقینیزاعلامکردکه»انتخاباتهشتممجلسشورایاسلامیرفراندوممشروعیتنظامبود»!(21)از آنجاکهاستفادهازچنینتعابیریجزءشعارهایمرسومبسیاریازمسئولیناست،لذاحتیاگرچنینادعاهائیرا هممبنایداوریقراردهیم،دراینصورتمفهوممخالفاستدلالفوقاینخواهدشدکهنظامجمهوریاسلامیدر میان25/53درصدمردمکشور،26/73درصدمردمتهران،8/51درصدمردمآذربایجانشرقی،8/70درصدحوزه انتخابیهتبریزوحومهوحوزهانتخابیه…فاقدمشروعیتمیباشد!؟وباتوجهبهتوصیهمقامرهبریمبنیبراینکه «نمایندگانیانتخابشوندکهراهرابرایخدمتدولتهموارترکنند»،میزانتبعیتمردمازمقامرهبریدراینخصوص درانتخاباتاخیردرحالتخوشبینانهآنمعادلباحاصلجمعآرائیاستکهدرهریکازحوزههایانتخابیهآگاهانهبه داوطلبانمدافعدولتریختهشدهاستکهاینرقمدرتهرانوحومهبین500-400هزارنفراست!اگرآماربسیجیان
وسپاهیانو…درکشوروبویژهتهرانوتوصیهفرماندهکلسپاهرامدنظرقراردهیم،نتایجحاصلهبسیارمعنادارخواهد شد!ازطرفیباتوجهبهسیرنزولیکاهشمیزانمشارکتمردمدرهردوره،نتیجهدیگرپذیرشادعایفوقاین خواهدشدکهمشروعیتنظامهمسیرنزولیدارد!؟اماواقعیتایناستکهدربسیاریازحوزههایانتخابیه کوچکوخصوصاروستاهاوحتیدرشهرهاوکلانشهرها،مردمفارغازگرایشاتسیاسیداوطلبانونوعاباانگیزهها وعلائقبخشی،عاطفی،قومیوقبیلهایوخانوادگیونظایرآنبهداوطلبانموردنظرخودرایمیدهند،چنانکهدر رژیمگذشتهنیزباتوجهبههمینعلائقوتقریباباهمیندرصدبهداوطلباندلخواهحزبرستاخیزوحکومترای میدادند.لذاتجربهنشاندادهاستکهدرایرانحدود40تا65درصدازآرایماخوذهفارغازنوعرژیمحاکمباتوجهبه همینعلائقومناسباتدرصندوقهاریختهمیشودوارتباطیبانظامسیاسیحاکمندارد.درتهرانباتوجهبه آرایداوطلبانموسومبهاصولگرا،میتوانگفتکهحدود12-10درصدازآرایواجدینشرایطبرایرایدادن،باتوجه
بهعلائقحکومتیوبصورتسنتیدرصندوقهاریختهشدهاستوهمیندرصدکموبیشدرسایرنقاطایراننیز حاکماستویکطیفخاصازقدرتهایانتصابی،باتکیهبرهمینبخشاز آراءبر اکثریتمردماعمالاقتدار
وحکومتمیکنند.
ماخذ: (1)ایسنا 1/12/86(2)روزنا 30/11/86(3) (رونامه اعتماد)(4)ایسنا 16/12/86(5) 18بهمن 1386دردانشگاه تربيتمعلم تهران(6)ایسکانیوز24اسفند1386(7)مدیرکلصداو سیمایگلستان پنجشنبه ۲۳اسفند ۱۳۸۶ (8)مدیرکل صدا و سیمای اصفهان خبرگزاری فارس24/12/86(9)مدیرکلصداو سیمایآذربایجانشرقیدرگفتگو باایسناآذربایجانشرقی 26/12/86(10)ماپایگاهاینترنتی مرکز آمار ایران – جدول2-17 جمعیتبرحسبجنسو تابعیت(11) پورمحمدي افزود: كدملي22ميليونو832 هزار نفر ـ نزديكبه 23ميليون نفر ـ روز جمعه ثبتشده است.جامجم آنلاین 25 اسفند(12)قائم مقام ستاد انتخابات آذربایجانشرقیدر گفتگو با ایسنا منطقه آذربایجانشرقی 27/12/86 (13)خبرگزاری مهر 26/12/86(14) تابناک 27/12/86(15)جدول 26 نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1385(16)24 اسفند 86 ایرنا(17) رئیس ستاد انتخابات آذربایجانشرقی در گفتگو با ایسنا و مهر آذربایجانشرقی– 26/12/86 و فارس 26/12/86 بنقل از فرماندار تبریز،(18)مسئولان امر از فرط دستپاچگی آمارهای ضد و نقیض ارائه دادند. بنگرید:(فرماندار تبریز) فارس مورخه25/12/86، ایسنا 26/12/86 بنقلازاطلاعیه وزارتکشور،رئیسستادانتخاباتآذربایجانشرقیدر گفتگوبافارس 24/12/86 و 27/12/86 خبرگزاریایرناو ایسنابه نقلازنايبرييسستادبرگزاريانتخاباتآذربايجانشرقي(19)خبرگزاری مهر 25/12/86 (20)ایسنا 28/12/86(21)ایسنا 28/12/86 درجمعاعضایشورایتامیناستان*باپوز اشتباهیدرمحاسبه آمارمشارکتمردم آذربایجانرخداده بودکهاصلاحشد.
[3] -نگاهكنيدبهيادداشتهایاينجانبتحتعناوين:
«جمهوریسلطنتی»،«حزبولايتفقيه»،«مُسهل»،«تاريختكراری»،«دُنكيشوتهایج.ا.اا.»،«انسدادسياسی»،«نوبتسياسی»و «اصلاحطلبانحكومتی»
[4] -مثلادرانتخاباتدورۀهشتم،راسسهجريانموسومبهاصلاحطلبی(آقایخاتمی،كرباسچیوكروبی)
هركدامشيوۀمخصوصخودرا(باتوجهبهشخصيتخودشان)دركشاندنمردمبهصندوقهابيانواعمالكردند.
وحتیگاهیالتماس؛كهبهاصلاحطلبانرایدادهشود!ودراينميانبرخیازاشخاصحقيقیسرشناسهمدريك
بازی سياسیاعلانكردند:«كهمنبهايندليلرایمیدهم ومنبهايندليلراینمیدهم»!!
[5] – بقول مرحوم دكترعلي شريعتي:«ازبددفاع كردن تانفي كردن راهي نيست»
[6] -مثلاآقازاده هايي كه (ازجنس مونث ومذكرش) توانسته اند باپشتوانه رانت درحاكميت ازچنين شناسنامه حقوقي برخوردار شوند واگردرجائي آنان گاف دهند، بواسطه همين پشتوانه ورانت احدالناسي ازاسم ورسم آنها مطلع نمي شود وچنانچه بشكلي (دربازي تسويه)درزشد، به گونه اي ديگري صورت مساله پاك مي شود.
ياكساني غيرازآقازاده هاي حاكميت وقدرت،كه درپمپاژ تبليغاتي ازايشان يك شخصيت حقوقي ساخته مي شود تابراي بهره برداري(سياسي وغيرسياسي) درموقع مناسب ازآنها درجهت مطامع ومنافع واهدافي ويژه استفداه شود ودرموقع ويژه واخص آن، قرباني!
اين شيوه يك متدسياسي است كه اغلب نظام هاي سياسي آنرابكارمي گيرند.
[7] – خودفروشي فقط تن فروشي نيست؛آدم فروشي، دست زدن به اعمال شنيع وسخيف،وعوام بودن كه بخاطرعوام بودنش(يعني نفهمي وناآگاهي)خيلي آسان وبدون هيچ مزد وجيره مواجبي عمله ظلمه ياهرفرد حقيقي وحقوقي مي شود!
[8] -اين يك تسلسل ويك دوري است كه بخاطر جهل بدست مي ايد. يعني هرچه افراديك جامعه اطلاعات عمومي كمتري نسبت به اوضاع خود واجتماع داشته باشند،طبعاوتبعامنتخبين ونمايندگان آنهانيز.يعني ازكوزه همان برون تراود كه دراوست.
درهمين مرحله است كه برخي سعي دارند وسعي مي كنند به اطلاعات عمومي افراد بيافزايند تابه مخمصه وچاه ويل ظلمه وعمله ظلمه گرفتار نشوند وفرونروند؛ وازطرفي همواره حاكميت ستم درصدد ضعيف نگاه داشتن رعيت خوداست تاسربه نافرماني نزنند!
[9] – طبق قوانين،همه افراديك جامعه دربرابر قانون باهم مساويند وفرقي بين رئيس ومرئوس نيست! يعني يك آدم خلافكار ومتعدي به همان اندازه تخلفش مستوجب محاكمه ومحكوميت است،اما نمي توان شخصيت انساني اش راله كرد. پديده اي كه دربرخورد بادستگيري خرده فروشان مواد واراذل واوباش بوضوح درعكسهاي منتشرشده وصحنه هاي تصويري، آشكاراست .
[10] -شعرازمثنوي معنوي مولوي است.