You are currently browsing the tag archive for the ‘حزب توده ایران’ tag.

خواب ولایت فقیه

سید محمد خاتمی رئیس جمهوری سایق ایران خواب ولایت فقیه شدن را می بیند.

اگر همگان یادشان باشد وقتی سید مهدی هاشمی(از منسوبین آیت الله العظمی منتظری) وباندش! در سال 1365 دستگیرشد،سه سال بعد امام خمینی هم مرحوم شد؟!

به ضرس قاطع می توان گفت درپشت پرده سیاست«جمع قدرت» می دانست که امام بزودی رفتنی است؛لذا برای حذف قائم مقامی آیت الله العظمی منتظری،چه چیزی بهتر از پیراهن عثمان شدن«سیدمهدی هاشمی» که سوژه ای کهنه، ولی فراموش نشده بود!

لذا همین اصلاح طلبان حکومتی و محافظه کاران اصولگرا! به اتفاق نظر و هماهنگ،در خلع ید از«آیت الله العظمی منتظری»همت کردند و به جانشینی«آیت الله سید علی خامنه ای»که تجربه 8 سال ریاست جمهوری را هم داشت و مضافا اینکه جزو سادات هم بود،رأی داد…

ولایتی که همزمان در واپسین لحظات عمر امام خمینی و به دستور ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی دوم در حال تغییر بود؛ ولایتی که مطلقه شد و قدرتی مافوق قانون به او داده شد(نگاه کنید:به یادداشت اینجانب با عنوان:وقتی 177 اصل یک قانون شد).

آیا خاتمی با سخنانی از این دست در همسویی با سخنان اخیرش،خواب ولایت فقیه شدن همچون آیت الله خامنه ای را می بیند؟او نیز تجربه 8 سال ریاست جمهوری و باضافه سادات بودن را هم دارد؟!(بخوانید یادداشت اینجانب باعنوان:خاتمی ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان).اما بقول مرحوم مهندس مهدی بازرگان که سخنی تاریخی و جاودانه زد: «ولایت فقیه عبایی است که فقط به تن امام خمینی اندازه است».

برای اینکه این تئوری قرین به صحت باشد،باید یک نگاه کوتاه وفوری به گذشته هم کرد:

از یک سو دوره انقلاب و انقلابیگری را درعصر اینترنت و ماهواره معدوم و یا یایان یافته می توان تلقی کرد.و از سوی دیگر، اصلاحات در نظام جمهوری اسلامی،آنهم با همین قانون اساسی،بیشتر به یک «شو» و نمایش کُمدی می ماند؟! و تازه آنهم بدست اصلاح طلبان حکومتی(بخوانید یادداشتی باهمین عنوان ازاینجانب)که در وضع موجوددراین سالها شریک قدرت بوده اند.(بخوانیدیادادشتی ازاینجانب باعنوان:«شرکت سهامی خاص ج.ا.ا.» و«کفن دزد اولی»).

همچنین اگرخوب به سخنان منتقدین قانونی و اصلاح طلبان،از جمله لیدرهای کنونی جریان موسوم به جنبش سبز (میرحسین موسوی وکروبی)دقت کنید،متوجه می شوید همه آنها می گویند:اجرای بلامنازع قانون اساسی؟!(نگاه کنیدبه یادداشت اینجانب با عنوان:ظرفیت های قانون اساسی توَهُّم یا واقعیت؟!)ولذا اگر آنها تا الان برای بیانیه دادن و سخنرانی کردن فعال وآزادبودند،ناچارا بایدعلنادراین موردموضع رسمی می گرفتندو در باره ولایت فقیه حرف می زدند…و البته حصر خانگی به کمک شان آمد..!؟!…

به نظر نویسنده این یادداشت،هم اکنون قانون اساسی عینا دارد اجرا می شود.و همه چیز قانونی ست!

واین قانون-که بیشترین قدرت وآنهم مجاری اصلی وکلیدی رادراختیاریک شخص قرار داده- و طبق نظریاتی که اخیراعنوان شد،می تواند:زن رئیس جمهوری را هم به رئیس جمهور، حرام کند!

واقعیت این است که جمهوری اسلامی مساوی است باولایت فقیه؛واگرولایت فقیه راازآن بگیرندچیزی بنام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت!ومی شودچیزی مثل جمهوری ترکیه که دراین راستابودکه برخی هم شعار«جمهوری ایرانی»سر دادند!(بخوانید یادداشتی از اینجانب با عنوان:جمهوری آخوندی).

و همچنین بعد از این واقعه بودکه جریان«مشایی»چون بوی کُباب شنید،سعی کردبا شعار«مکتب ایرانی»بواسطه رانتی که بدست آورده برای بعداز آیت الله خامنه ای،برای خوددرعرصه قدرت جایی همیشگی دست و پا کند؛آنجا که وی می گوید:«من اهل سکته پکته نیستم ولی برخی را هم سکته می دهم!؟»لذاجنگ قدرت کنونی راهم می توان در این راستا توصیف کرد:(نگاه کنید به یادداشت اینجانب با عنوان:وزیر اطلاعاتی نقش وزیر بازی می کند).

و اگر که فرض بگیریم که انقلاب شود،ماحتی بدل و آلترناتیوهایی که در دهه بهمن 57 داشتیم را هم نداریم. یعنی باصطلاح کسانی که درعرصه سیاست عدد باشند!

یا کم داریم و یا آنهایی هم که هستندبرخی شان یا عددی نیستند و هنوز پشت لبشان در سیاست سبز نشده و یا آنکه در این سالهادرقدرت شریک ویابا جنایت و خیانت رفیق و همپالکی شده اند…!

وقتی انقلاب بهمن 57 پیروز شد افرادی مثل امام خمینی، آیت الله طالقانی،مهندس مهدی بازرگان،آیت الله منتظری،دکتر سنجابی،آیت الله شریعتمداری،دکتر سحابی و مهندس عزت الله سحابی و دکترابراهیم یزدی و دکتر بنی صدر و دکتر بهشتی و محمد منتظری و آیت لله لاهوتی و دکتر پیمان و دکتر سامی و دکتر فروهر و دکتر کیانوری،و گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق که محبوب بود،و اکنون ملعون،نهضت آزادی ایران، جبهه ملی وحزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق و هکذا امثالهم داشتیم…امااکنون یا نیستندو یا اگرهستند بواسطه 30سال تجربه ج.ا.ا،یا شریک خیانت شدند و یا بواسطه هدایت مردم توسط جریان قدرت،«اَهه» و بد…!

ماحتی برای بعدازآقای خامنه ای نیزبدل ولایت فقیه هم نداریم که مجلس خبرگان بخواهد آنراباصطلاح کشف کند!!

برای همین هم هست که برخی با شنیدن بوی کباب شایدمی خواهند نظام سلطنتی را بادمکراسی وجمهوری خواهی در ایران آشتی دهندودوباره روز ازنو و روزی از نو؟!… (جمهوری برباد رفته اینجانب را بخوانید).

بااین توصیف وبا این قاراشمیشی که فعلادربازی سیاست راه افتاده وباخروج اصلاح طلبان حکومتی ازقدرت و رحل اقامت درفرنگ! که کمافی السابق اجرای بلامنازع قانون اساسی را هم خواهانند، بعیدبه نظرنمی آید که آنها خواب حکومت ولایت فقیه اما این دفعه ازنوع قرائت رحمانی از اسلام را ببینند…!

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

دوم خرداد سال 90

—————————————————-

آقای‌‌خاتمی!باآمدنتان‌،می‌خواهيد‌خاكريز‌

كدام‌جريان‌شويد؟!

تاانتخاب‌رئيس‌جمهوری‌بعدی،11ماه‌‌وقت‌باقی‌‌است،اما‌دراين‌ ميان‌جناح‌‌موسوم‌به‌اصلاح‌طلب‌علاوه‌برمعرفی‌كانديداهای‌ اصلی‌خود،به‌شكل‌فزاينده‌ای‌‌سعی‌‌‌دراقناع‌‌آقای‌خاتمی‌‌برای‌ ‌تكرار‌درحضور‌رادارد!

ازحضرت‌علی‌(ع)‌درنهج‌البلاغه‌نقل‌شده‌است:

«خردمندى‌كه‌به‌ديده‌دل‌مى‏نگرد‌و‌از‌روى‌بصيرت‌كارمى‏كند،در‌ آغاز،بايدبداندكه‌آنچه‌مى‏كندبه‌زيان‌اوست‌يا‌به‌سود‌او.اگر‌به‌ سود‌او‌بود‌،‌همچنانش‌پى‌گيرد‌و‌اگر‌به‌زيان‌او‌بود‌از‌انجام‌،‌آن‌باز ايستد.زيراهركس‌بدون‌علم‌دست‌به‌عملى‌زند،چونان‌كسى‌ است‌كه‌بيرون‌ازراه‌گام‌مى‏زند،كه‌هرچه‌پيشتررودبيشتراز‌ مقصوددورگردد.كسى‌كه‌بر‌مقتضاى‌علم‌عمل‌مى‏كند،همانند كسى‌است‌كه‌درراهى‌روشن‌و‌آشكارراه‌مى‏سپرد.پس‌بر‌ بيننده‌است‌كه‌بنگردكه‌آياپيش‌مى‏روديابازپس‌مى‏گردد.بدان،‌ كه‌هرظاهرى‌راباطنى‌است‌همانند‌آن.».

آقای‌خاتمی!

به‌اعتراف‌خود‌وحاميان‌اصلاح‌طلب،مردم‌دردوم‌خرداد‌نه‌به‌شما‌ رأی‌دادندونه‌به‌جريان‌موسوم‌به‌‌اصلاح‌طلب‌؛[1]همانطوركه بارأی‌به‌احمدی‌نژاد‌‌نه‌به‌ايشان‌رأی‌دادند‌ونه‌به‌جريان‌اصلاح طلب!

آقای‌خاتمی‌!

مردمی‌كه‌به‌شمارأی‌دادند،نمی‌دانستند‌جامعه‌مدنی‌ چيست؛فكر‌می‌كردند‌باآن‌ديگر‌برای‌‌گرفتن‌هرنفرسه‌‌عدد‌مرغ ‌درماه‌‌مبارك‌رمضان،‌‌سگدونخواهند‌زد[2]،هرچندكه‌توسعه‌ سياسی‌‌وفهم‌‌ودرك‌‌درست‌از‌وضعيت‌جامعه‌،نان‌شب‌راهم‌ ارزان‌خواهد‌كرد[3]البته‌انتخاب‌شما‌‌ناخواسته‌‌كارخودش راكرد!وتأثيرخودراگذاشت.[4]

آقای‌خاتمی!

اولاآزموده‌راآزمودن‌خطاست؟شماآزموده‌شده‌ايد[5]واينكه‌مؤمن‌ازيك‌سوراخ‌دوبارگزيده‌نمی‌شود.

آقای‌خاتمی!

شمايك‌شخصيت‌روحانی‌روشنفكری‌هستيد‌كه‌حرف‌هايتان‌شيرين‌‌است؛اماديگربرای‌مردم‌وَصف‌العيش،نصف‌العيش‌ نمی‌شود؛يعنی‌باحلوا‌،حلوا‌دهان‌شيرين‌نمی‌گردد.

شماتنها‌‌كانديدايی‌هستيد‌كه‌دردورۀ‌دوم‌نيز‌رأی‌بيشتری آورديد!‌[6]اما‌اين‌شمارافريب‌ندهد.چون‌آن‌سبوبشكست‌وآن‌ پيمانه‌ريخت![7]

فرض‌می‌گيريم‌كه‌بازباهمان‌رأی‌بالا‌،بالاآمديد!بامجلس‌‌برآمده‌ ازنظارت‌استصوابی‌چه‌خواهيد‌كرد؟[8]

آيابازمی‌خواهيد‌‌همچون‌دكترمحمد‌مصدق‌،لايحۀ‌قانون‌‌افزايش‌ اختيارات‌‌رابه‌مجلس‌ببريد؟!!(همچنان‌كه‌كرديد‌؛ولی‌بعد‌پس ‌گرفتيد!)

 آقای‌خاتمی‌!

همين‌دوستانی‌كه‌اكنون‌با‌ايجاد‌يك‌فضای‌تبليغاتی‌،باكمك‌از انواع‌شخصيتهای‌‌سياسی‌ونيزبرخی‌مراجع،وراه‌اندازی‌‌انواع‌‌ ‌وب‌سايت‌‌هاووفورمصاحبه‌وگفت‌وگو‌ها،اينكه‌برای آمدن‌دوباره‌تان‌‌تلاش‌دارند،همانهاهمزمان‌با‌‌پايان‌دورۀ ‌رياست‌جمهوری‌شما،گفتند‌باظرفيتی‌كه‌اين‌‌قانون‌اساسی‌ دارد،‌رئيس‌جمهوری‌‌فقط‌يك‌تداركاتچی‌است‌و‌البته‌درست‌‌هم‌ گفته‌اند[9]اما‌اينك‌معلوم‌شدكه‌كلمه‌الحقی‌گفته‌اند‌كه‌‌يراد‌بها‌ الباطلی‌را‌درسرداشته‌اند!

آيا‌فكرنمی‌كنيد‌اين‌نوع‌«هَل‌مِن‌مبارز‌»طلبيدن‌وجنگ‌احزاب‌راه‌ انداختند،فقط‌يك‌سياسی‌كاری‌ونمايش‌سياه‌بازی‌‌‌ست؟![10]

آقای‌خاتمی!

اكنون‌‌آنچه‌حاكميت‌دارد،هماهنگ‌‌باهم‌هستند!دولت‌‌‌ومجلس‌ و‌قوای‌نظامی‌وانتظامی‌همه‌ذوب‌درولايت‌‌‌مطلقه‌فقيه‌هستند. همان‌چيزی‌كه‌درگذشته‌بارهاشعارش‌داده‌شده‌بود.واينك عملی‌شده‌است!

همه‌اصولگرا‌هستند.[11]يعنی‌می‌خواهند‌آنچه‌بخاطرآن‌انقلاب‌‌كرديم‌همان‌باشدولاغير!!؟‌

چرانمی‌گذاريد‌‌خود‌را‌‌بيازمايند؟و‌گردش‌قدرت‌مدتی‌برای‌آنها بچرخد‌!

انقلاب‌بعد‌از30سال‌فرازونشيب‌‌يابه‌اصل‌برمی‌گرددو‌يا‌‌ آنكه‌:«خانه‌ازپای‌بست‌ويرانه‌است»![12]

آقای‌خاتمی‌چنانچه‌شمارئيس‌جمهوری‌‌دوره‌بعدی‌شديد؟آيا‌با ظرفيت‌های‌قانونی‌كه‌قانون‌اساسی‌ومجلس‌‌‌استصوابی‌دارد، چه‌اقدامی‌می‌خواهيد‌انجام‌دهيد‌كه‌درآن‌8سال‌نكرديد؟!

آقای‌خاتمی!

باآمدن‌دوباره‌خاكريزكدام‌جريان‌‌می‌شويد؟اصولگرايان‌يا جريان‌نامتوازن‌وناهمگون‌باصطلاح‌اصلاح‌طلبان‌!؟!

تهران/22‌شهريور‌1387

محمد‌شوری‌/نويسنده‌وروزنامه‌نگار


 1-رجوع‌كنيد به‌روزنامه‌سلام‌،2خرداد1377،گزارش‌«دوم‌خراد؛ انقلاب‌درانقلاب»ازاينجانب.كه‌همين‌مطلب‌باعث‌شد‌ازانتشارمطالب ‌ديگرم‌بانام‌اصلی‌جلوگيری‌شودوسپس‌باانتشارگزارش‌«خط‌قرمز»با نام‌‌مستعارعلی‌ميثمی‌درروزنامه‌سلام‌به‌تاريخ‌20آبان‌1377،و‌‌‌پاسخ‌ ‌مديرمسئول‌به‌يك‌سؤال‌در‌«الوسلام»برای‌هميشه‌ازنوشتن‌در‌روزنامه‌ سلام‌محروم‌شدم.برای‌خواندن‌‌می‌توانيد‌به‌كتاب‌‌اينجانب‌‌به‌نام «حرف‌های‌زدنی‌ونوشته‌های‌نوشتنی‌ازيك‌نويسنده‌وروزنامه‌نگار اصلاح‌طلب‌‌مسافركش)‌صفحه‌72رجوع‌كنيد.

2-رجوع‌كنيد‌به‌يادداشت‌‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام‌«نُشادر‌‌و‌فرق‌ جامعه‌مدنی‌وتوده‌ای‌»!

 3-دردمكراسی‌های‌پيشرفته‌‌دولت‌هانوكرمردم‌هستند،باهر‌كج‌روی ‌فور‌ا،بااعتراض‌مردم‌واقتدار‌احزاب‌‌راست‌شده‌وياكنارمی‌روند، اما‌در كشورمابه‌دليل‌فقدان‌توسعه‌سياسی‌وحاكميت‌استبداد‌درطول‌‌ سالهای‌‌گذشته‌،‌تحكّم‌پذيری‌وتن‌دادن‌به‌آن‌‌يك‌فرهنگ‌‌تبديل‌شده‌ است!

رجوع‌شود‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام‌«سياهی‌لشگری به‌نام‌مردم».

 4-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت:«مُسهل،يبوست‌سياسی»درهمين وبلاگ.

 5-ظاهرادرمملكت‌ماقحط‌الرجال‌است!نگاه‌به‌يادداشت‌های‌اينجانب ‌درهمين‌وبلاگ،به‌نام‌های:«نوبت‌سياسی»،«قحط‌الرجال»،‌و «انسدادسياسی؛آقای‌خاتمی‌معجزه‌نكرد!».

 6-دردوره‌اول‌انتخابات‌رياست‌جمهوری‌كه‌آزادترين‌انتخابات‌وبيشترين‌ كانديداهاراداشت‌،‌وباتوجه‌به‌سن‌رأی‌دهند‌گان‌كه‌18سال‌‌بود،‌ ابوالحسن‌بنی‌صدر،بيش‌از11ميليون‌رأی‌آوردو‌شهيد‌رجايی‌‌درشرايط ‌روزسياسی-كه‌كفّه‌‌سياست‌به‌نفع‌آنان‌بود-وهم‌چنين‌باتوجه ‌به‌‌مابه‌التفاوت‌سن‌رأی‌دهندگان‌درتقليل‌آن‌به‌‌16سال‌ورشد ‌جمعيت‌سن‌رأی‌دهندگان‌دراين‌5/1سال‌بعد،ايشان‌فقط‌1ميليون‌رأی ‌بيشترآوردند!وهمينطوربانگاهی‌به‌انتخابات‌بعدی‌وبا‌‌توجه‌به‌اوضاع‌ روانی‌وسياسی‌روز،رشد‌سن‌رأی‌دهندگان‌‌وكانديداهای‌محدود(كه‌از دوياسه‌نفرتجاوز‌نمی‌كرد،)‌رشد‌كمّی‌رأی‌(به‌غيراز‌آقای‌خاتمی)رشد ‌كيفی‌نداشت‌!

مردم‌هرچند‌درشرايطی‌‌ويژه‌وخاص‌،گاهی‌‌سياهی‌لشگر‌‌قدرت‌ها‌ می‌شوند،اما‌يك‌‌جاهايی‌درعين‌مشاركت‌،‌يك‌نوع‌مبارزه‌منفی‌هم‌از خودنشان‌داده‌اند!انتخاب‌آقای‌خاتمی‌دردودوره‌بارأی‌بالاونيزپس‌ازآن ‌‌انتخاب‌احمدی‌نژاد،يك‌مبارزه‌منفی‌درعين‌‌مشاركت‌‌رامی‌توان‌تلقّی‌ كرد!

مردم‌هرچنددرمحضورات‌‌روزمّرۀزندگی‌گرفتاروسَرخورده‌شوند،اما نمی‌توانند‌به‌نَفْس‌خوددروغ‌بگويند،‌لذاگاهی«‌شاخ‌ملت»‌برتن‌‌بالا دستان‌فرودست‌فرومی‌رود؛چون‌اين‌سنت‌تاريخ‌وسنت‌‌خداونداست!

هم‌چنين‌می‌توانيد‌نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اين‌جانب‌به‌نام‌«حاكميت‌و فقدان‌‌امنيت»درهمين‌وبلاگ.‌

 7-مواظب‌باشيد‌‌‌به‌سرنوشت‌آقای‌هاشمی‌رفسنجانی‌دچارنشويد! ضمن‌آنكه‌باديجتيالی‌شدن‌‌انتخابات،هرگونه‌دستكاری‌‌سهل‌و‌ساده‌ است!‌وهر‌كه‌ازپيش‌قرعه‌به‌نامش‌‌درآمده‌باشد،‌همان‌نيزرئيس‌جمهور ‌خواهدشد؟!

8-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ،به‌نام‌:وقتی‌177اصل ‌يك‌اصل‌شد».هم‌چنين‌يادداشت‌:«حزب‌ولايت‌فقيه».

 9-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌بنام‌(مديرتداركاتچی).

 10-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌های‌اينجانب‌بنام‌سياستمداران‌وسفسطه‌ ونيز يادداشت‌دنكيشوتهای‌ج.ا.ا.‌درهمين‌وبلاگ.

11-اين‌كلمات‌درجای‌‌خود‌نيستند؛اصلاح‌طلبی‌‌واصولگرايی‌‌محل‌ كسب‌‌سياسی‌شده‌است.

نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اين‌جانب‌‌درروزنامه‌«مردم‌سالاری»‌بانام‌«اصول ‌گرايی‌واصلاح‌طلبی‌به‌كدام‌معنا؟!»مورخ‌30آبان‌1385انتشاربانام‌ مستعار«محمدزمانی».

12-نگاه‌كنيد‌به‌ياداشت‌اين‌جانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام:«انقلاب‌‌عريان»

———————————————————————————————-

  خاتمی؛ ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان

جریان راست(یا اصول گرا)علیرغم وحشت کاذب از «گلاسنوست»و «پروستریکا»ی ایرانی، چاره ای جز تمکین ندارد؛و درپنهان از آن حمایت خواهد کرد.

سید محمد خاتمی لیدر  گلاسنوست و پروستریکای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

 هر انقلابی چنانچه در دایرۀ بستۀ خود چرخ بخورد،محکوم به شکست است. انقلابها برای آن که استمرار داشته باشند، باید متمم پذیر باشند.

اصلاحات یعنی تبصره و متمم زدن به انقلاب.

انقلاب فرانسه تمثیل خوبی است .این انقلاب پس از عبور از چند جمهوری،اینک به یک دمکراسی نسبتا مطلوب رسیده است.

انقلابها یا ایدئولوژیک هستند و توده ها صرفا اطاعت پذیری دارند،یا محصول تحول فکر افراد جامعه .

انقلابهای ایدئولوژیک یا محکوم به شکست هستند، یا سعی دارند با تغییر در پوشش و پویش،پوستینی تازه بر تن کنند .

انقلاب مارکسیست لنینیستی شوروی سابق تامدتی گُل سرسبد مبارزات توده ای بود؛ولی با روی کارآمدن ژوزف استالین،ماهیت اقعی اش  آشکار شد.

حضور خروشچف در شوروی کمونیستی، رویکرد به اصلاحات بود.

 آخرین رهبر و امپراطور اتحاد جماهیر شوروی،یعنی «میخائیل گورباچف» با طرح «گلاسنوست»(فضای باز سیاسی)و «پروستریکا»(آزاد سازی اقتصاد)،شتاب اصلاحات تحمیلی را شدّت داد. این سرعت سرانجام اتحاد جماهیر شوروی را شکست و آن را به چندین جمهوری تبدیل کرد؛اما«تزاریسم»و«کمونیسم»جدید در روسیه فعلی همچنان باقی ماند! انقلاب مخملین یا«رنگین» واکنش آن است.

پوتین(رئیس جمهوری سابق و نخست وزیر فعلی)،عضو ارشد«کا.گ.ب» (سازمان اطلاعات امنیت)شوروی سابق بود.

اصلاح گرایی با اصلاح طلبی فرق دارد.هر مُصلحی بدنبال اصلاحات نیست! و هررویکرد اصلاح طلبانه هرچند متضمن رفرم و تغییرات است، اما نمی تواند متمم بر انقلاب باشد.

انقلابها وقتی متکامل می شوند که متمم بخورند و از یک دایرۀ بسته محدود و یکنواخت تکراری خارج شوند!

انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیک است؛که در آن توده ها صرفا اطاعت پذیرهستند؛ و بدون وجود اصل «ولایت فقیه»،جمهوری اسلامی ایران نمی تواند استمرار داشته باشد.

ایران همچون اکثرکشورها، نیروهای سیاسی اش به دو جریان چپ و راست تقسیم شد. و در این سالها اختلاف ها نیز آشکار و فاحش شد؛اینک این دو جریان به «اصول گرایان» و «اصلاح طلبان» تغییر نام   داده اند؛ و اکثر آنان  بطور واقعی دراین جایگاه نیستند .در حقیقت آنها «دن کیشوت»های اصلاح طلب یا اصول گرا هستند.

هر دو جریان به حُکم ایدئولوژیکی بودن انقلاب «ولایت فقیه» مطلوب  خود را  جستجو می کنند؛و بدون آن نمی توانند برای همیشه باشند.

آیت الله منتظری هرچند با همه جریانها واشخاص گفتمان،دیدار و مصافحه داشت،اما «حرف شنو» نبود!

آقای خامنه ای تنها گُزینۀ مورد توافق هر دو جریان راست و چپ بود.

در حال حاضر  اصولگرایان (یا همان جریان راست)همۀ لوازم قدرت، بعلاوۀ  ولایت مطلقۀ فقیه را دارد و به هیچ وجه حاضر نیست قدرت را به جریان چپ (اصلاح طلبان ) تحویل دهد!

جریان اصلاحات در ایران یک هیبت «شتر،گاو،پلنگی» دارد و اکثر کسانی که اکنون جریان اصلاح طلبی را مِلک طِلق خود می دانند یا سالها بطور آشکار و پنهان درمدیریت کشور حضور داشته اند و یا برخی شان از مدیران ارشد وزارت اطلاعات ودستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بوده اند.

از آنجا که عصر ما،عصر تکنولوژی است و دورۀ انقلاب انسانی به سر آمده،انقلاب اسلامی ایران با ماهیتی ایدئولوژیک برای استمرار و ماندن،باید با آن مماشات کند؛ و از آنجا که ماهیتا با هم متفاوت هستند،در آینده (که هم اکنون نیز در حال آن هستیم!)دچار چالش جدی و خطر آفرین خواهد شد!

سید محمد خاتمی (رئیس جمهوری دو دوره ریاست جمهوری که بیشترین آراء را داشته است) از آنجا که «جهان پسند» است و می تواند رضایت بین المللی را کسب کند،و با توجه به ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب، وی علاوه بر بدست گرفتن رهبری گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، ولایت فقیهی مطلوب و مطیع نیز برای جریان باصطلاح اصلاح طلب است!

جریانی که سعی دارد با هدایت گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، توسط سید محمد خاتمی، هم حضور ایدئولوژیک و هم قدرت سیاسی خود را کماکان حفظ کند؛و جریان راست (یا اصولگرا) هر چند درظاهر مخالف است،اماچاره ای جز قرار گرفتن دراین مسیر  ندارد!

محمد شوری (نویسنده و وروزنامه نگار)/تهران؛8/8/1387

 

—————————————————-

 شاید این جمعه بیاید!

بی گمان اکثرشما درمورد ظهور امام زمان(ع)این شعار را شنیده یا خوانده اید:

«شاید این جمعه بیاید!»

الان مدتی است برخی  سیاسیون ،که البته حتمالا از گرسنگی احساسی ندارند؛  وفکر می کنند الان تمامی مردم این سخنان و شعارها را با ولع می خوانند و همه چیز در چند تیتر و وبلاگ وسایت خلاصه می شود! موضوع آمدن یا نیامدن خاتمی به عرصه انتخابات ریاست  جمهوری را دستمایه عرض وجود و «اَنَا رَجُل» خود کرده اند.

نگاه کنید:

*خاتمی: یا من می آیم یا میرحسین موسوی.

*محمدعلی ابطحی:خاتمی امروز اعلام کرد که یا خود کاندید می شود و یا مهندس موسوی.

* ابطحی: خاتمی دیگر نمی تواند نیاید.

*سلامتی: خاتمی و میرحسین موسوی در امور اجرایی در کنار یکدیگر قرار گیرند.

*سحرخیز: خاتمی رئیس‌جمهور شود، میرحسین معاون اول.

*حمایت میرحسین از خاتمی.

*خاتمی یا میرحسین، مسئله این نیست.

*ظريفيان: دليل اصلي سکوت موسوی اين است که ذره ای نسبت به ضرورت حضور خاتمي القای خدشه نشود.

*سیدمحمد خاتمی و ميرحسين موسوی با يکديگر ديدار کردند.

*درباره دیدار آقای خاتمی با رهبر انقلاب / محمدعلی ابطحی.

*تردیدهای خاتمی با دیدار رهبری نیز پایان نمی گیرد.

*  خاتمی فردا به دیدار خامنه ای می رود.

* دلیلی برای منع رهبری از حضور خاتمی نیست.

 *موسوی تبریزی: گزينه اول مجمع محققين حمايت ازخاتمی است.

*آرمين: در ميان مخالفان سرسخت اصلاحات نيز کسی خاتمی را متهم به عدم صداقت و يا سياست بازی نمی کند.

*ناصری: اصولگرايان از حضور خاتمی هراس دارند.

*مزروعی: گرايش مردم به خاتمی و اصلاح‌‏طلبان رو به گسترش است.

*قائم‌‏ مقام مدير‌‏عامل بنياد باران: حضور خاتمی براي عده‌‏ای حرمت شرعی پيدا کرده است.

*منصوری: موج استقبال جوانان از خاتمی بي‌‏پاسخ نخواهد ماند.

*عارف: حضور خاتمی به نفع نظام است.

*درایتی در گفتگو با یاری:تخریب خاتمی نتیجه عکس می دهد .

* راه حل آمدن خاتمی از نظر خانیکی.

*دعوت «موج سوم» از همه ایرانیان حامی نامزدی خاتمی برای گردآوری امضا برای طومار.

* یاری:درخواست ایرانیان برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی.

* موج سوم؛ پایگاه اطلاع رسانی «پویش (کمپین) دعوت از خاتمی».

* یک هموطن تبریزی خطاب به خاتمی:اگر حضورتان برای عده ای حساسیت ایجاد می کند غیبتتان دل ملتی را می شکند.

*آقای خاتمی برای اعلام نظرشان درباره کاندیداتوری منتظر دو اتفاق هستند که احتمالا به زودی با مشخص شدن آن نظر نهایی خود را اعلام خواهندکرد.

* روزنامه سرمايه – حضور سرزده خاتمی در جمع عزاداران حسینی.

* ترکیب احتمالی ستاد خاتمی اعلام شد – Khouznews : سایت خبری تحلیلی …

* عدم حضور خاتمی می تواند منجر به حضور همزمان دیگر کاندیداها شود.

* عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران: نه خاتمی جرأت مقابله با دوستان نابابش را دارد، نه کروبی.

* اطلاعيه ديدار با خاتمي در راهروي مجلس پاره شد.

* Noandish::تلاش شبکه های ماهواره ای برای تخریب خاتمی.

* شعار ضد خاتمی در تظاهرات غزه!

* شمال نیوز :حمله روزنامه اعتماد به خاتمی.

peykeiran.com * البرز نيوز(اصولگرا) : در درستی مدرک تحصيلی خاتمی شک است.

* سیدمحمد خاتمی: اگر قرار بر مأیوس شدن دوباره مردم باشد، نباید آمد.

* سياوشون :خاتمی: آمدن ما شاید هزینه مملکت را زیادتر کند.

* ادوار نيوز:محمد خاتمی: اگر نمی گذارند کار کرد، نباید آمد.

* همه دغدغه های خاتمی.

*آفتاب:  آیا تردیدهای خاتمی پایان می یابد؟

* رادیو زمانه | گوي سياست | ایران | چرا خاتمی تعلل می کند؟

* شمال نیوز : احتمال کاندیداتوری خاتمی به زیر 50 درصد رسید.

* همکلاســــی – آقای خاتمی! یا بیا یا برای همیشه برو! – دانشگاه …

* الف – اعتماد چرخید؛ خاتمی نیاید

* سید محمد خاتمی : نمی آیم – ايران – اخبار : ايران ديپلماسي :: IRAN …

* سید محمد خاتمی نمی آیم .

دوره قهرمان پروری و سوپرمن بودن گذشته است. و این را شخص آقای خاتمی خود  نیز خوب می داند. اما از آنجاکه مردم ما سالها گرفتار استبداد بوده اند و همواره در انتظار یک قهرمان «منتظر» بوده اند، لذا برخی از سیاسیون سعی می کنند از این احساسات  و این انتظار ، به نفع خود بهره برداری کنند!

برخی با توسل به امام زمان ، وهاله نور دیدن؛ و برخی نیز شخصیت سازی از یک فرد؛ تا جایی که فردی تا حد خدا بودن نیز بالا می بردند و اگر بگوید ماست سیاه است قبول می کنند!

آقای خاتمی شما 8 سال با بهترین شعارها و در موقعیت بسیار عالی و با پشتوانه ای   از بیشترین  رأی در تاریخ سیاسی انقلاب ، خود را آزموده اید!

آقایخاتمی! جنابعالی عروس تازه انتخابات نیستید!

آقای خاتمی! چه شما کاندیدا شوید و بیائید؛ و چه دوستانتان بیایند؛بدانید که با این قانون اساسی کاری از پیش نمی برید.

این قانون اساسی یک رَجُل سیاسی مثل احمدی نژاد می خواهد.

والسلام علی من اتبع الهدی!

تهران/25دی 1387

محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)

———————————————

بایگانی

دسته‌بندی