You are currently browsing the tag archive for the ‘قحط الرجال’ tag.

در #سرزمین_سوخته #قحط_الرجال نیست!
این یک #داستان واقعی ست.
از: #محمد_شوری
(نویسنده و روزنامه نگار بیکار)
آخوندکی(ازلمپنیسم تولیدی نظام)درهمان تلگرامی که (بقول استادش #مکارم_شیرازی:صاحبش یهودی روسی تباراست وسر بر فرمان یهود)اظهارفضل کرده وگفته:
[درصورت #براندازی نظام فعلی،«سرزمین سوخته»به مردم تحویل خواهیم داد!].
درسرزمین سوخته خیالتان راحت، ماقحط الرجال نداریم.
تابخواهید #لُمپن #پوپولیست حُقه بازپاچه خوارریاکارتولیدشده است.
در #جمهوری_آخوندی_ولایت_فقیه،مابی شمار #سرباز_گمنام_امام_زمان داریم.
نمونه عینی اش راهمگان درفیلم منتشرشده از #بازجویی همسر #سعید_امامی دیده اند!!
دراین جمهوری،ماسرداران #بسیجی #جبهه و #جنگ ندیده ای را داریم که در #دانشگاه_امام_صادق و#دانشگاه_امام_حسین ودانشکده« #واجا»و #حوزه_علمیه درحال کسب مدرک دکتراوخواندن درس خارج فقهند!!
درجمهوری آخوندی ولایت فقیه #آقازاده هایی داریم که بخاطر #ژن خدادادی شان آماده اندتابعدازفوت پدر(آنهم بعداز۱۲۰سال)مدیریت کشوررابدست گیرندونسل اندرنسل نظام را(که مساوی ست باخودشان)حفظ کنند.
ماامثال #احمدی_نژادهایی را داریم که برای مدیربت جهانی تربیت شده اند؛ همه معجزه ی هزارسوم میلادی اند!!
ما #بقایی وبقایی هایی داریم را که صدبرابر« #بابی_ساندز»معروف #اعتصاب_غذاکرده اندولی بخاطرآنکه نظام وانقلاب به وجودچنین مدیرانی باکفایت نیازمبرم دارد،ازاین اعتصاب غذاهازنده بیرون می آیند!!
اگرمی بینیدآیت‌الله #جوادی_‌آملی خونشان بجوش آمده ومی گویند:
[اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به #دریا خواهد ریخت.به همین جهت حواس‌تان باشد.البته بسیاری از کشورفرارکردندیاجای فرارخود رافراهم آوردند،اماماجای فرار نداریم.این بی‌عدالتی‌ و بی‌عرضگی‌ برخی مسئولان قابل تحمل نیست.کشوری که این همه منابع دارد چرا این همه گرسنه دارد]
بخاطرآن است که مملکت رابی عرضه هااداره می کنند؛که خداراشکر یکی ازآنها( #کاوه_مدنی)اخیرا-مثل خیلی های دیگر-دُمش را روی کولش گذاشت و فرارکرد؛ورفت درهمان بلادکفری که بی عرضه ها دارنداداره اش می کنند.
خودش هم اقرارواعتراف کرده وگفته:
[فهمیدم!من به گروه #خودی‌ها در سیاست ایران تعلق ندارم].
خودی هاچه کسانی هستند؟
یکی ازآنهاهمین« #علی_فروغی»ست که چند روزپیش به مقام ریاست #شبکه_سه #صدا_و_سیمارسید.
درسوابق غرورآفرینش همین بس که پیش ‌ازاین رئیس مرکزبسیج صداوسیما ومدیرمرکزتخصصی معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین بوده است!!
همچنین او از ژن های خوب هم هست!
پسرباجناق #غلامعلی_حداد_عادل است!!

علاوه براین،اوعضو هیئت‌امنای #سازمان_ سینمایی_اوج-که متعلق به #سپاه است-
هم می باشد.
دراوصاف نیکوی بی شمارش یکی این که سرداری چون #نقدی،[یکی ازهمان مدیران کمیاب وباکفایت ولایق کشور(کثرالله امثالهم)!!]گفته است:
[آقای فروغی یک سربازتازه‌نفس وپرکار رسانه‌ی ملی ست که درگذشته کارهای بسیارارزشمندی انجام داده اندوبرای همین موردتجلیل رهبری قرار گرفته است]
رهبری-که خودرادرمحاصره #دشمن می بیند-به وجودچنین سربازان گمنامی می بالد.وبایدهم تجلیل کند!
سربازانی که چنانچه دشمن بخواهدوارد حوزه ی خودی هاشوند،زمین سوخته تحویل خواهندداد!!
واگررهبری رئیس دولتش راهم یک قاسم خانی چون #سلیمانی می کرد،این پازل دشمن ستیزی کامل وهم خواب آقا از دشمن هراسی آشفته نمی شد!
علی ای حال این همه تغییروتحول نشان از رویکردجمهوری اسلامی به #جوان_گرایی ست !!انتقادی که واردبودونظام #ولایت_فقیه درصددرفع واصلاح آن برآمده!
لذامی بینیم درمدیریت کشورگام و خیزهای بلندی برای جوان گرایی برداشته شده است.
ازجمله همین #محمد_جواد_آذری_جهرمی؛ که اخیرا #وزیر_ارتباطات_و_فن_آوری_اطلاعات شد.
حالاچرابرای #شهرداری_تهران که شهردارش سر زا رفت(چونکه ۷ماهه بدنیاآمده بود)اینهمه هزینه هدرشد واین همه وقت تلف؟!پرسشی ست که مسئولان بی عرضه بایدجوابگوباشند؟!
چگونه است که درشهرداری تهران جوان گرایی نشد؟
چراشهرداری که ازهمان سال نخست تاسیس جمهوری اسلامی،تاالان که شهردارشد،درمدیریت های متفاوت چرخیده ووقتی خواست بیایدبه اوگفتند:
بابیماری قلبی که داری چگونه می توانی یک شهربزرگی مثل تهران رااداره کنی؟
گفت:نه مشکلی نیست؛حالم خوب است؛اصراربرماندنش کردند؟!!
واگرنبوددستورصریح مسئولین باعرضه ی #قوه_قضائیه(آنهم درراستای #اصل_۵۷_قانون_اساسی که همه قوازیرمقام عظمای ولایت مطلقه فقیه وجودپیدامی کنند!!)ایشان عمرابدلیل عودکردن مرض #پروستاتش استعفامی داد!!
خُب،حالااگرجناب #نجفی هم می ماندبدلیل همین بیماری تازه اش می بایست تمام وقتش راصرف تاسیس سرویس های بهداشتی شهر-که واقعاافتضاح هم هست_می کرد!
پرسش این است:
مگردرسرزمین سوخته قحط الرجال است؟!
گیربم که آقازاده ی #قالیباف نمی توانست شهردارشود،(چون شورای شهرتهران اینباربه عقداصلاح طلبان وکارگزاران درآمد)پسر #عارف که بود!
یک ژن خوب…!

در مزار آباد

شهر بی تپش

وای جغدی هم نمی آید به گوش

دردمندان بی خروش و بی فغان

خشمناکان بی فغان و بی خروش

آهها در سینه ها گم کرده راه

مرغکان سرشان به زیر بالها

در سکوت جاودان مدفون شده ست

هر چه غوغا بود و قیل و قال ها

آبها از آسیا افتاد ه است

دارها برچیده خونها شسته اند

جای رنج و خشم و عصیان بوته ها

پشکبنهای پلیدی رسته اند
(#مهدی_اخوان_ثالث)

هفتم اردیبهشت۱۳۹۷

شرکت سهامی خاص ج.ا.ا. با مشغولیت نامحدود! – محمد شوری

این یک داستان واقعی ست
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
درآستانه ٣۶ مین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و درپایان سال«اقتصاد وفرهنگ،باعزم ملی و مدیریت جهادی» هستیم؛- نام گذاری رهبر معظم ج.ا.ا.حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای برای سال۹٣. متوجه شدیم که حجه الاسلام والمسلمین سید علی خمینی (نوه بنیانگذارشرکت سهامی ج.ا.ا.)در جمع مردم قزوین سخنانی مبسوط در باره فساد داشته اند.
ایشون در بخشی از سخنانشان فرموده اند: «بیش از ۳۵ سال از انقلاب گذشته و ما باید ببینیم برای مبارزه با فساد چه کردیم. این فسادهای موجود باعث ناراحتی دلسوزان انقلاب است؛ این که امروز فسادهای میلیاردی را می‌شنویم بسیار ناراحت کننده است؛ در نظامی که ما شعار مبارزه با فساد را می‌دهیم این مبالغ چه بوده است؟».
یادگار یادگار امام هم چنین گفته اند: «امروز شاهد هستیم که این فسادها موجب ناراحتی مقام معظم رهبری شده که خیلی هم تلخ است، رییس جمهور محترم نیز انتقادهایی وارد می‌کند و می‌گوید باید اقدام کنیم. البته ما توقع کارهای افراطی نداریم، مردم باید هوشمند باشند، باید مبارزه با فساد آشکار و روشن باشد و مردم در جریان باشند، چرا که ضد انقلاب از این موضوع سوءاستفاده می‌کند».
وی هم چنین گفته است:«نباید برای مبارزه با فساد تعلل کنیم، چرا که هیچ مصلحتی بالاتر از مقابله با فساد نیست و برای این مهم باید با تمام توان در مقابل فساد ایستاد».
به همین مناسبت میزگردی با حضور نمایندگان هیات مدیره این شرکت در صداو سیما ترتیب داده ایم تا در مورد علت فساد برپیکر پاک انقلاب ۵۷ دیدگاه هایشان را بشنویم.
میهمانانی که اینجا حضور دارند:
بردار مجتبی به نمایندگی خانواده «خ»و برادرمهدی به نمایندگی از خانواده«ه» و بردارحسن به نمایندگی ازخانواده«خ»می باشن که مثلث بحث امشب مارو تشکیل می دن.
ابتداعن عرض کنم که این مثلث،سال نخست پیروزی انقلاب،مساوی الاضلاع بود، لیکن آنهاکه سهمشان درشرکت سهامی ج.ا.ا.(شرکت سهامی خاص بامشغولیت نامحدود) کم بود،خواستن با تاسیس شرکت های موازی مثل شرکت سهامی جمهوری دمکراتیک اسلامی و جمهوری خلق مسلمان و جمهوری خداو خلق وجمهوری دمکراتیک رقیب و سد راه نایب خدا بر روی زمین بشن که به همت والای این سه خانواده و مردم همیشه درصحنه ،ازدایره مدیریت حذف،تا در راستای پاکسازی انقلاب از افراد کج فکر،و دست کژ،شرکت سهامی خاص ج.ا.ا. درجهت اهداف زعامت امامت مستضعفین جهان به رهبری نایب خدا بر روی زمین بتواند٣۶ومین سال تولدش راجشن بگیرد.
قبل ازآنکه اولین پرسش رو مطرح کنم، لازم است که به شنوندگان وبینندگان محترم ومحترمه یادآوری کنیم که مالک اصلی، این شرکت رو بنام«ولایت فقیه» ذرسال ۱٣۵٨ باتصویب مرامنامه و اساسنامه در مجلس نخبه گان ملت،(که بعدا بنام مجلس خفته گان تغییرنام داد)،به ثبت رساند. وسپس در سال۱٣۶٨ پس از پالایش شرکت از عناصر ناباب و غیرخودی ونخودی،بااضافه نمودن قید«مطلقه»همه این عناصرکج فکررو سه طلاقه کرده وبدنبالش با تعمیم آن،یعنی با تصویب«نظارت استخلاصی»صواب وثواب و همینطور کباب رو در این دید که با خلاص شدن از شّر همه آدم های مزاحم منحرف منافق التقاطی فتنه گر خائن وابسته به اجانب و مزدور شرق وغرب و عامل موساد وسیا وک.ک.ب، برای یک عمر نوه ونتیجه ونبیره وندیده های هیات مدیره این شرکت روبیمه کنه؛تا هیات مدیره به همت والای این مردم همیشه درصحنه، که برای حق مسلم شون همیشه وسط میدونن،شرکت رو به بهره وری و سودهی کامل برسونن ودر راستای خدمت به مردم، سالهای سال نفس راحت بکشن.
ابتدا سوال نخست رو از برادر حسن می پرسم که به نمایندگی از خانواده«خ» و یکجورایی به طریق اولی، هم به نمایندگی از مالک اصلی شرکت سهامی خاص ج.ا.ا.اینجا تشریف آورده اند.
بردار حسن به این میزد گردخوشامدی؛لطفا بفرمائید چه جوری شد شما با این سن کم تونستید مالک سهمی عظیم از این شرکت شوید؟وقبل از اون شجره نامه واصل ونصب و مشاغل خود وخانواده خودتان را هم در این شرکت اعلان بفرمائید.تا بعد برسیم به موضوع اصلی بحث امشب، که فساد باشه!
بردارحسن:
باسلام وخوشامدگویی به همه شرکای عزیزم بردارمجتبی ،بردارمهدی و درود و سلام به مردم همیشه دروسط میدون که تونسته ان دراین ٣۵ سال همواره برای دفاع از حق مسلم خودشون بامشت های گره کرده خود مشت محکم بردهان دشمن بکوبن تا این٣ ظلِ مشارکت الاضلاع در شرکت سهامی خاص ج.ا.ا همچنان سرپاباشن وبتونن در یوم الله های مکرر و ایام تاریخی مردم غیرتمند و حساس رو سورپرایزکنن!
بنده دو وجه از پرسشتون رو یکجا تجمیع می کنم،تابعد درادامه به مساله فساددراین شرکت بپردازم!
عرضم به عارضتون پدر بزرگ ما که حاج آقا«روح الله» باشن با حاجیه «خدیجه»خانم دختر«میرزا محمد ثقفی» ازدواج می کنن،حاصل اون دو پسز بنام های مصطفی و احمد و سه آبجی بنام های زهرا و صدیقه و فریده خانم هستش.
همینطوراز آثار میرزا ثقفی یکیش دکتر کامیار ثقفی ست که یکی از شغلهاشون کار تو مزکز فیلترینگه!
خودم فرزند اول احمدم؛فرزنددوم دوم ذکور حاج آقا روح الله.
خب اگه تنها عمویم مرحوم نمیشد،الان شاید بجای حسن،حسین اینجا بود.منتهاعموی ما زود مرحوم شد.اون موقع هنوز نبودم و گفته شد که مرگ ایشون بود که سبب شد تا پدربزرگم بفکر تاسیس این شرکت بیفته!
از تنهاعمویم حاج آقا مصطفی و زن عمویم «معصومه خانم حائری» که دختر آشیخ «مرتضی حائری» و نوه آیت الله «عبدالکریم حائری»(موسس حوزه علمیه قم)هستن دوتا فرزند یکی دختر و یکی هم پسرمونده بنام های حسین و مریم.
لابد باخودتون میگید چرا ایشون هیچ وقت تورسانه هانبوده؟یا هیچ شغل و مقامی دستش نیست؟ یا چرااصلا اسمش نیست؟باید عرض کنم:
پسرعمویم حسین آقا از همون ابتدا آبش باما تو یک جوب نرفت؛زیاده خواه بود و سهمی بیشتر ازآنچه حقش بود،می خواست؛درحالیکه همه کارهای شرکت،روی دوش بابام بود؛اگرازگردونه رقابت یکجورایی حذف شده،دلیلش اینه که بابای ایشون مثل بابای ما وسط معرکه بازارنبود؛بابای ماحتی برای نجات شرکت از ورشکستگی حاضر شدپای هررنج نامه ای رو امضا کنه!
داشتم عرض می کردم،فرزندان خودم هم یکیش این آقا مهدی، محمد و علی هستن،- جملگی بدلیل نواده بودن بنیانگذارشرکت،دارن مدارج رشد وترقی را جهشی طی میکنن.
هم چنین فاطی خانوم-مادرم رو میگم-خودش فرزندآیت الله سلطانی طباطباییه،خواهرهمون آقاصادق طباطبائی که ابتدای انقلاب خواست رئیس جمهور بشه که نشد.اما بااین وجود هنوز مشغول تجارت وسیاست هردوباهم هستش؛همانطور که سالها کارش توآلمان هم همین بود؛روابط ویژه دوجانبه باایران وآلمان داره! ایشون خواهرزاده امام موسی صدر خودمونه؛و با آیت الله سید محمد باقر صدر و دختر خاله خانم زهره صادقی(همسر آسید محمد خاتمی)هم فامیل میشه.
در اینجا بایستی از دو برادر خودم یادکنم که حالا واسه خودشون کسی شده ان. و اینروزهازیادباچهره ایشون تورسانه ها دارید آشنا میشین،مخصوصا روزنامه آرمان که از خودمونه!
یکی یاسره که با دختر آسید محمدصدر ازدواج کرده،و دیگری علی.- همونی که شما درابتدای برنامه از سخنان ایشون یادی کردید-همسربنده هم نداخانوم هستن.فرزندآیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی،که قبلن عضو سابق شورای عالی قضائی بودن وهم چنین عضو دفتر استفتائات حاج آقا روح الله و نیز جزومجمع روحانیون مبارز.که نهادی ست برای اصلاح مملکت!

همینجا عرض کنم که مدتی پیش یه شب نشینی با ایشون راجه به بنیانگذار شرکت داشتیم و خاطره گویی بود اما یکهواین وسط، فرزند اون شیخ که دستش از جانشینی پدربزرگ ما کوتاه شد،احمدرامیگم،یکهو زد خاطره ما رو خط خطی کرد وبرنامه خوب خاطره گویی خراب شد!
زن داداشم آقایاسر، حوراخانوم صدر هستن؛این اخوی ما،داماد سیدمحمد صدر (معاون اسبق وزارت خارجه خاتمی)شده ان.
براردکوچک ما هم آقاسیدعلی هم داماد آیت الله شهرستانی ست.آیت الله شهرستانی خودش داماد و نماینده آیت الله سیستانی در قم و شوهر نوه آیت‌الله سیدعلی سیستانی درعراق است.
نرگس خانوم و فرشته خانوم و احمدآقا هم کوچیک شما فزندان خودم می باشن.
عمه خانوم ماهم زهرا خانوم، علاوه براینکه دبیرکل جمعیت زنان انقلاب اسلامی ست، همسر محمود بروجردی ست که زمانی (معاون آموزش و پرورش در دولت موسوی و سفیر ایران در فنلاند در دوره خاتمی بود.اکنون هم مسیح و لیلی خانوم فرزندان عمه خانومن.لیلی خانوم هم رئیس کمیته بانوان و جوانان دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ،هم وکیل دادگستری، هم مشاور انتخاباتی و کاندیدای وزارت خارجه محسن رضائی در انتخابات دهم ریاست جمهوری بودن، ایشون خودش همسر عبدالحسین سلطانی طباطبایی(فوق تخصص بیماریهای قلب و عروق و استادیار دانشگاه تهران و برادر زن آسید احمد آقا)ومادر زن پسر محسن رضائی (فرمانده اسبق سپاه و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات دهم)هستن.
هدی و ضحی طباطبائی، فرزندان لیلی خانومن بروجردی و عبدالحسین طباطبائی و نوه های دختری زهرا مصطفوی عمه خانوم ما می باشن.
هدی طباطبائی، عروس محسن رضائی(فرمانده پیشین سپاه و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام)شدن و مسیح پسر آقامحمود و خانوم زهرا داماد محمد میرمحمدی(از اعضای بیت رهبری، نماینده قم در مجالس ششم و هفتم و دبیر کل حزب تمدن اسلامی) شد.
آقا سیدصادق هم که معرف حضور هستن:معاون سیاسی وزارت کشور در دولت مهدی بازرگان،معاون سیاسی نخست وزیر و سنخگوی دولت موقت و سرپرست نخست وزیری، ومشاور محسن رضائی در انتخابات دهم ریاست جمهوری.
ایشون خودش فرزند مرحوم آیت الله حاج سید محمد باقر سلطانی طباطبائی ست. نوه پسری مرحوم آیت الله حاج سید صدرالدین صدر،و خواهر زاده امام موسی صدر ،و برادر فاطی خانوم مادرمون. ودایی ماهستن. وهم چنینی پسر خاله خانم زهره صادقی (همسر سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران) هم هستند
وآسید مرتضی (شهردار تهران قبل از کرباسچی)، و برادر آسید صادق طباطبائی،با فرشته اعرابی،دختر فریده خانم و نوه دختری پذربزرگ ماحاج آقاوح الله ازدواج کردند.فرشته خانوم خودش دختر خاله لیلی خانوم بروجردی ست.
عمه دیگر ما صدیقه خانم هستن، که همسر مرحوم آیت الله شهاب الدین اشراقی شد.زهراو عاطفه ونفیسه ونعیمه ومحمد تقی و علی و مرتضی اشراقی همگی فرزندان حاجیه خانوم صدیقه هستن
زهرا اشراقی،زن آسیدمحمد رضا خاتمی شد؛همون دبیر سابق حزب مشارکت و برادر آسید محمد خاتمی رهبر اصلاح طلبان!
نفیسه خانم اشراقی هم عروس آسیدمحمد صادق روحانی شد.
نعیمه که این روزها شایعاتی هم پیرامونش بدخواهان به آن دامن می زنن،عروس آسید جلال الدین طاهری(امام جمعه مستعفی ومرحوم اصفهان)شد.
آقامرتضی هم همسر نوه دختری آیت الله محقق داماد و برادر زن محمد رضا خاتمی شد.
عمه خانوم دیگرما،خانوم فریده هستن که همسر محمد حسن اعرابی(بازاری)شد.
خانم فرشته اعرابی، تنها فرزند آقا محمد حسن اعرابی و عمه خانوم فریده، همسر سید مرتضی سلطانی طباطبائی(شهردار اسبق تهران قبل از کرباسچی) و دخترخاله خانم لیلی بروجردی (دختر زهرا مصطفوی)
همین جاباید یادآوری کنم که خانوم زهره صادقی(همسر سیدمحمدخاتمی)خواهرزاده‌ی امام موسی صدر، و دخترخاله مامان فاطمه و همچنین دختر خاله آ سید صادقن.
میدونیدکه آسید محمد خاتمی وبابای مرحوم ما با دو دختر خاله از خاندان صدر ازدواج کرده اند.وبردارشون هم آسید محمد رضا (که هم نماینده دوره ششم بودند وهم دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت)بازهراخونم اشراقی تزویج ودخترش هم با آسید صادق خرازی ازدواج کرده است.آسید علی آقا هم که رئیس دفتر ایشون تو سالهای ٨۰،٨بود به توصیه رهبرمعظم برای بازرسی گذاشته بودند!
سیدمحمد صدراز شاخه اصلاح طلب، و معاون وزارت کشور موسوی و معاون وزارت خارجه در دوره خاتمی، پسرخاله خانوم زهره صادقی،همسر سید محمد خاتمی و همچنین پسر خاله مامان فاطمه هستن.
علیرضا و خانم فاطمه ، هم فرزندان خانوم زهرا اشراقی و محمد رضا خاتمی می باشن.
خانوم فاطمه دختر محمد رضا خاتمی و خانوم زهرا اشراقی، و برادر زاده محمد خاتمی (رئیس جمهور سابق)عروس آ سید صادق خرازی برادر زاده کمال خرازی ست که قبلن سفیر ایران در فرانسه بود.
باید اضافه کنم که آسید صادق –که ازطیف اصلاح طلبان هستند-سیدصادق خرازی(از طیف موسوم به اصلاح طلب، سخنگوی ستاد انتخاباتی خاتمی، معاون اسبق وزارت خارجه و سفیر اسبق ایران در فرانسه در زمان ریاست جمهوری خاتمی)، فرزند سید محسن خرازی ،برادر سید محمد باقر خرازی، برادر زاده سید کمال خرازی، پدر داماد محمدرضا خاتمی و برادر زن حجت الاسلام مسعود خامنه ای فرزند مقام رهبری هستش.
ایشون تازه گی ها یه حزب بنام ندا ساخته که میخاد اصلاحات رو بنیادین تومملکته ترتیب بده و فساد رو ریشه کن کنه!!
خش….خششش.خششش.
برفک شدن تلویزیون
قطع برنامه…
به گیرنده های خود دست نزنید..
ادامه برنامه تاچند دقیقه دیگر
باپوزش از بینندگان عزیر،بعلت پریدن برق شبکه، از ادامه برنامه معذوریم.
وعده ما بزودی در آینده..
…..

محمد شوری /نویسنده و روزنامه نگار/۱۰بهمن۱٣۹٣

سیاست قربانی سیاست (مجموعه ی دوم) – محمد شوری

سیاست(POLITIC)سرنوشتی ست که سیاستمداران (حاکمیت،دولت، اقلیت) برای جامعه (مردم،اکثریت)رقم می زنند!
اقلیت و اکثریت دربازی سیاست،آینده را می سازند. کیفیَّت آینده،بستگی به کیفیَّت«اقلیت» و «اکثریت» دارد که ازکارخانه
جامعه تولید می شود!

سیاست قربانی سیاست (۱۱)
اکثریت و اقلیت واژگان مظلوم سیاست و هردو قربانی سیاست!
هر اکثریتی گاه اقلیت می شود؛(نه از لحاظ کمیّت) و هر اقلیتی نیز گاه اکثریت(باز نه از لحاظ عدد و رقم). آن اکثریتی در اقلیت قرار می گیرد که اسیر اقلیتی قدرتمدار می شود.وآن اقلیتی در اکثریت است که از صندوق آرای اکثریت بیرون می آید. متنها چنانچه اکثریت فهم و درک و شعورش از محیط پیرامون خود به اندازه ی یک بزغاله باشد،اقلیتی گرگ در لباس چوپان در اکثریت قرار می گیرد! تا وقتی آن فهم و درک ثابت باشد ویا از آن کاسته شود،این دور وتسلسل همچنان هست. شاید تکرار واژگان «اکثرهم لایعقلون»و«اکثرهم لایعلمون»در قرآن متاثر از همین دور باطل باشد.

سیاست قربانی سیاست (۱۲)
فرمانده،فرمانبر؛یکی فرمان می دهد،یکی فرمان می برد.آنکه فرمان می دهد، درپروسه وشرایطی به این مقام می رسد.
تدابیرسیاسی برای اداره جامعه از فرمانده تدوین می شود. اما زمانی که تدابیر از افکار مالیخولیایی سرچشمه گیرد،دنیا را به گَند
می کشد. و جهانی رادرآتش خود می سوزاند.وهمان نیزعلت اخذ تدابیری در واکنش به آن می شود.که گاه به ایجاد خلق وضعیتی می شود که تاسالهای سال می بایست در اصلاح آن تلاش کرد. هیتلر (درآلمان نازی)،داعش (دراجرای شریعت اسلامی)، ولایت فقیه (در جنگ، جنگ تا رفع فتنه در جهان)،احمدی نژاد(درآنقدر قطع نامه بدهید تا قطع نامه دونتون پاره شه) ومحمد حسن منطقی(هارون یونس)در سیدنی استرالیا که از شیعه افراطی به سنی افراطی رسید!
پروسه فرمانده و فرمانبر در پروسه اقلیت و اکثریت کلید می خورد.اقلیت واکثریتی که معلوم نیست با چه کیفیتی بوجود آمده است!

سیاست قربانی سیاست (۱٣)
تدبیر مُدن(با انتخابات)توسط اکثریتی که درک،فهم و شعور متناسب با زمان و تجدد و تمدن و پیشرفت را بدست نیاورده وبین آن فاصله فاحش باشد،از آن اقلیتی منجز می شود که بواسطه بدست آوردن اقتدار وقدرت،فساد و استبداد،نتیجه مختوم آن است.
در داستان «قلعه حیوانات»فشار ناشی ازتاخیر در دوشیدن شیر گاوها،منجر به پیروزی حیوانات مزرعه شد ولی سرانجام خیلی زود به جای اول خود بازگشتند.
از اکثریت ناآگاه(فرمانبر)اقلیتی(فرمانده)فاسد بوجود خواهد آمد.

سیاست قربانی سیاست (۱۴)
سیاستمداران اقلیتی هستند که توسط اکثریت در پروسه انتخابات،برای اداره جامعه تدبیر مُدنُ می کنند!
در جوامع دمکراتیک،با وجود اطلاع رسانی آزاد،قلب سیاست هست،اما مشکل تر است. اما درجوامع بسته،بلحاظ آنکه اکثریت درحصار رسانه ای اقلیتی مقتدر است،فهمش کانالیزه می شود؛واقلیت فرهیخته هم امکان ابراز ندارد. در چنین جوامعی لایه پنهانی سیاست است که حکمفرمایی می کند. اظهار نظرهایی از این دست توسط «حسن روحانی»-رئیس جمهوری-که:
اقتصاد باید از رانت خارج شود چرابرخی نهاد ها مالیات نمی دهند فساد از آنجا ناشی می شود که قدرت،رسانه،اسلحه وثروت در اختیار یک نهاد باشد واخیرا مساله رفراندوم ،در بخش زنده رسانه ملی با توجه به ماهیت قانون اساسی،اصل نظارت استصوابی و مساله چگونگی رفراندوم دراصول قانون اساسی و قدرت مطلقه ولی فقیه در این قانون،چنانچه سفسطه ای برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی ها در وعده های انتخاباتی نباشد،باید منتظر آشکار شدن آن لایه پنهانی ماند!

سیاست قربانی سیاست (۱۵)
«سیاست آزادی»سیاست(تدبیرمُدن)را تبیین می کند؛و«سیاست»،سیاستِ آزادی را مخدوش،یا موزون ودارای هارمونی مثبت!
«آزادی»بماهو«آزادی»یعنی انجام اختیاری فعل،که توسط حیوان ناطق انجام می شود. انسان را حیوانی ناطق تعریف کرده اند
ازآنجاکه جامعه از مجموعه حیوانات ناطق بوجود می آید،هویت مستقل دارد. لذا برای اداره احسن آن باید سیاست کرد.
اینجاست که سیاست آزادی توسط سیاستمداران(اقلیت مقتدر)-همان منتخب اکثریت-بصورت قوانین تدوین وبه مرحله اجرا گذارده می شود. ثابت بودن فهم،درک،شعوروعقل اکثریت درطول زمان،نتیجه اش چرخش معیوب سیاست است! و تولیدحیوانات ناطقی چون:داعش،طالبان،القاعده وحزب ولایت فقیه که هرکدام یکجور آزادی را می فهمد و هم چنین آن کاریکاتوریستی که در مهد آزادی، با اینکه می داند درکشورش اقلیت مسلمان اقلیتی مقتدراست،وپیامبر محبوب یک میلیارد مسلمان و منطقه آبستن حوادث نامیمون،آزادی راهمچنان در کشیدن کاریکاتور محمد می بیند!
آزادی در هر جا از ظّنِ سیاستمداران سیاست می شود.وسیاستمداران ذاتا خواهان قدرت وماندگاری.
آیا پروسه حوادث اخیر پروژه سیاستمداران نخبه نبوده است!؟

سیاست قربانی سیاست (۱۶)
«احمد منتظری»،در نامه خود به«سید علی خامنه ای»-«ولی مطلقه فقیه»-نوشت: «الناس علی دین ملوکهم»!
«ناس»(مردم-اکثریت-فرمانبر) «ملوک»(اقلیت-سیاستمدار- فرمانده) «سیاست»،(تدبیر مُدُن برای اداره شهر)ازسوی برگزیدگان«ناس»(توده مردم) اجرایی می شود.
چرخ سیاست باید همیشه سالم و سیال باشد تا بتواند به حرکت ادامه دهد. حرکت -همانطور که قُدَماگفته اند-برکت می آورد!
برای حرکت باید توانا بود و قدرت داشت. این توانایی و قدرت فقط با توزیع عادلانه آن، اجرایی می شود. و برکت می آورد.
ولی با تجمیع قدرت در یک فرد،یک حزب و یک نهاد،سبب فساد،و ضَعف و قصور عقول و ناهنجاری در ناس(اکثریت)می شود.
آب هم در یکجا بماند می گَندد؛لجن می شود وبوی تعفن آن،فراگیر وباعث سرایت میکرب به محیط. ۹۰درصد قدرت طبق«قانون اساسی»در اختیار شخص«ولی فقیه» است. و با اجرای اصل«نظارت استصوابی»،۱۰درصد آن نیز تکمیل شد!
نتیجه:فساد موجود در جامعه آینه فساد حاکمان است. پس:آینه چو عیب تو بنمود راست
خود شکن آینه شکستن خطاست!

سیاست قربانی سیاست (۱۷)
بازتاب افکار عمومی،«سیاست»است! این«سیاست»چگونه اجرایی و تدوین می شود؟
برانگیختن افکار عمومی،از اصول سیاست است. این اصل،در بطن خود،«تدبیر»(سیاست)های دیگر دارد! افکار عمومی(همان)اکثریت است. اکثریت یا«قاصر»،و«نادان»است؛یا«عاقل»و«بالغ»و«دانا». «قاصرین»،آنهایی هستندکه به علت عدم دسترسی،کانالیزه و«قرنطینه» شدن وبی سوادی،درک وفهم شان ازحقیقت وواقعیت ناقص است! درنتیجه:بازتاب(واکنش)آنهابه «کُنش»ها هم معیوب. «اقلیت»(همان):«سیاستمداران»،«نُخبه گان»، «روشنفکران»، «هنرمندان»، «نویسندگان» و«فلاسفه»و«اُدَبا»هستند. اقلیت یا«اخلاقگرا»ست؛وبرای رسیدن به هدف،وسیله را توجیه نمی کند. یانه،از هر ابزاری در جهت منافع،اهداف و خواسته هااستفاده می کند.
این اقلیت است که می تواند با«کُنش» و «واکنش»های خود،به افکار عمومی بازتاب بدهد.و از این راه آن تدبیر و سیاست خود را عمومی کند. پروسه افکار عمومی،از اصول سیاست در ثبیت شیوه ها،راهکارها و قوانین «سلبی»و «ایجابی»ست!
واقعه اتفاقیه نشریه فرانسوی«شارلی»،افکار عمومی را تهییج کرد. اما سود و منفعت آنرا اقلیت خاص بُرد!

سیاست قربانی سیاست (۱٨)
«رسانه»،افکار عمومی را پالایش و پرورش می دهد؛و اقلیت و اکثریت متاثر از آن است. در جامعه آزاد و دمکراتیک عکس صفحه اول روزنامه مردم امروز،یک عمل ژورنالیستی نچندان مهم است!ولی در جامعه بسته وانحصارطلبانه،باتوجه به سوژه-«من شارلی هستم»-اگر نگوئیم احمقانه،باید گفت:یک عمل برنامه ریزی شده برای بسترسازی جهت ساختن پروژه ای خاص است. «قرنطینه» شدن رسانه و بدنبال آن تثبیت«قحط الرجالی»ویژگی انحصارگرایانه جوامع بسته و غیردمکراتیک است که در نظام مطبوعاتی ج.ا.ا،بوضوح وآشکار مشاهده می شود و درامتدادآن،پروسه هدایت افکار عمومی!

سیاست قربانی سیاست (۱۹)
تدوین سیاست قلابی با تثبیت قحط الرجالی. هویت با شناسنامه جعلی وبازی در نقش دیگری،سیاست قلابی ست!
مثل مامورنما،روحانی نما! قحط الرجالی یعنی انتخاب و انتصاب یک فرد برای انجام چند کار! برای آنکه قحط الرجالی جا بیفتد ومقبول افتد،سیاست جهل الرجالی پامیدان می گذارد. سیاست جهل الرجالی یعنی استفاده از قدرت+رانت+حکومت+رسانه، تا فرد یا افراد صاحب آرا و نظر وبرنامه ازدید افکار عمومی ناشناس و گمنام بماند!

سیاست قربانی سیاست (۲۰)
نظارت استصوابی،قانونی شدن سیاست «قحط الرجال»ی ست. طبق اصل ۹٨تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است؛و طبق اصل۹۹،نظارت بر انتخابات برعهده همین شورا. شورای نگهبان نظارت را استصوابی تفسیر کرد. خمینی گفته است:میزان حال فعلی افراد است. شورای نگهبان می گوید ملاک ما،حال فعلی افراد است. این میزان فعلی چگونه بدست می آید؟ اطلاعات آنالیز شده توسط شنود و غیر شنود نیروهای امنیتی و اطلاعاتی (واجا)منبع میزان فعلی افراد توسط شورای نگهبان است!
واینگونه از صندوق رای افرادی بیرون می آید که کارشان تدوین سیاست قلابی ست!

خواب ولایت فقیه

سید محمد خاتمی رئیس جمهوری سایق ایران خواب ولایت فقیه شدن را می بیند.

اگر همگان یادشان باشد وقتی سید مهدی هاشمی(از منسوبین آیت الله العظمی منتظری) وباندش! در سال 1365 دستگیرشد،سه سال بعد امام خمینی هم مرحوم شد؟!

به ضرس قاطع می توان گفت درپشت پرده سیاست«جمع قدرت» می دانست که امام بزودی رفتنی است؛لذا برای حذف قائم مقامی آیت الله العظمی منتظری،چه چیزی بهتر از پیراهن عثمان شدن«سیدمهدی هاشمی» که سوژه ای کهنه، ولی فراموش نشده بود!

لذا همین اصلاح طلبان حکومتی و محافظه کاران اصولگرا! به اتفاق نظر و هماهنگ،در خلع ید از«آیت الله العظمی منتظری»همت کردند و به جانشینی«آیت الله سید علی خامنه ای»که تجربه 8 سال ریاست جمهوری را هم داشت و مضافا اینکه جزو سادات هم بود،رأی داد…

ولایتی که همزمان در واپسین لحظات عمر امام خمینی و به دستور ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی دوم در حال تغییر بود؛ ولایتی که مطلقه شد و قدرتی مافوق قانون به او داده شد(نگاه کنید:به یادداشت اینجانب با عنوان:وقتی 177 اصل یک قانون شد).

آیا خاتمی با سخنانی از این دست در همسویی با سخنان اخیرش،خواب ولایت فقیه شدن همچون آیت الله خامنه ای را می بیند؟او نیز تجربه 8 سال ریاست جمهوری و باضافه سادات بودن را هم دارد؟!(بخوانید یادداشت اینجانب باعنوان:خاتمی ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان).اما بقول مرحوم مهندس مهدی بازرگان که سخنی تاریخی و جاودانه زد: «ولایت فقیه عبایی است که فقط به تن امام خمینی اندازه است».

برای اینکه این تئوری قرین به صحت باشد،باید یک نگاه کوتاه وفوری به گذشته هم کرد:

از یک سو دوره انقلاب و انقلابیگری را درعصر اینترنت و ماهواره معدوم و یا یایان یافته می توان تلقی کرد.و از سوی دیگر، اصلاحات در نظام جمهوری اسلامی،آنهم با همین قانون اساسی،بیشتر به یک «شو» و نمایش کُمدی می ماند؟! و تازه آنهم بدست اصلاح طلبان حکومتی(بخوانید یادداشتی باهمین عنوان ازاینجانب)که در وضع موجوددراین سالها شریک قدرت بوده اند.(بخوانیدیادادشتی ازاینجانب باعنوان:«شرکت سهامی خاص ج.ا.ا.» و«کفن دزد اولی»).

همچنین اگرخوب به سخنان منتقدین قانونی و اصلاح طلبان،از جمله لیدرهای کنونی جریان موسوم به جنبش سبز (میرحسین موسوی وکروبی)دقت کنید،متوجه می شوید همه آنها می گویند:اجرای بلامنازع قانون اساسی؟!(نگاه کنیدبه یادداشت اینجانب با عنوان:ظرفیت های قانون اساسی توَهُّم یا واقعیت؟!)ولذا اگر آنها تا الان برای بیانیه دادن و سخنرانی کردن فعال وآزادبودند،ناچارا بایدعلنادراین موردموضع رسمی می گرفتندو در باره ولایت فقیه حرف می زدند…و البته حصر خانگی به کمک شان آمد..!؟!…

به نظر نویسنده این یادداشت،هم اکنون قانون اساسی عینا دارد اجرا می شود.و همه چیز قانونی ست!

واین قانون-که بیشترین قدرت وآنهم مجاری اصلی وکلیدی رادراختیاریک شخص قرار داده- و طبق نظریاتی که اخیراعنوان شد،می تواند:زن رئیس جمهوری را هم به رئیس جمهور، حرام کند!

واقعیت این است که جمهوری اسلامی مساوی است باولایت فقیه؛واگرولایت فقیه راازآن بگیرندچیزی بنام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت!ومی شودچیزی مثل جمهوری ترکیه که دراین راستابودکه برخی هم شعار«جمهوری ایرانی»سر دادند!(بخوانید یادداشتی از اینجانب با عنوان:جمهوری آخوندی).

و همچنین بعد از این واقعه بودکه جریان«مشایی»چون بوی کُباب شنید،سعی کردبا شعار«مکتب ایرانی»بواسطه رانتی که بدست آورده برای بعداز آیت الله خامنه ای،برای خوددرعرصه قدرت جایی همیشگی دست و پا کند؛آنجا که وی می گوید:«من اهل سکته پکته نیستم ولی برخی را هم سکته می دهم!؟»لذاجنگ قدرت کنونی راهم می توان در این راستا توصیف کرد:(نگاه کنید به یادداشت اینجانب با عنوان:وزیر اطلاعاتی نقش وزیر بازی می کند).

و اگر که فرض بگیریم که انقلاب شود،ماحتی بدل و آلترناتیوهایی که در دهه بهمن 57 داشتیم را هم نداریم. یعنی باصطلاح کسانی که درعرصه سیاست عدد باشند!

یا کم داریم و یا آنهایی هم که هستندبرخی شان یا عددی نیستند و هنوز پشت لبشان در سیاست سبز نشده و یا آنکه در این سالهادرقدرت شریک ویابا جنایت و خیانت رفیق و همپالکی شده اند…!

وقتی انقلاب بهمن 57 پیروز شد افرادی مثل امام خمینی، آیت الله طالقانی،مهندس مهدی بازرگان،آیت الله منتظری،دکتر سنجابی،آیت الله شریعتمداری،دکتر سحابی و مهندس عزت الله سحابی و دکترابراهیم یزدی و دکتر بنی صدر و دکتر بهشتی و محمد منتظری و آیت لله لاهوتی و دکتر پیمان و دکتر سامی و دکتر فروهر و دکتر کیانوری،و گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق که محبوب بود،و اکنون ملعون،نهضت آزادی ایران، جبهه ملی وحزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق و هکذا امثالهم داشتیم…امااکنون یا نیستندو یا اگرهستند بواسطه 30سال تجربه ج.ا.ا،یا شریک خیانت شدند و یا بواسطه هدایت مردم توسط جریان قدرت،«اَهه» و بد…!

ماحتی برای بعدازآقای خامنه ای نیزبدل ولایت فقیه هم نداریم که مجلس خبرگان بخواهد آنراباصطلاح کشف کند!!

برای همین هم هست که برخی با شنیدن بوی کباب شایدمی خواهند نظام سلطنتی را بادمکراسی وجمهوری خواهی در ایران آشتی دهندودوباره روز ازنو و روزی از نو؟!… (جمهوری برباد رفته اینجانب را بخوانید).

بااین توصیف وبا این قاراشمیشی که فعلادربازی سیاست راه افتاده وباخروج اصلاح طلبان حکومتی ازقدرت و رحل اقامت درفرنگ! که کمافی السابق اجرای بلامنازع قانون اساسی را هم خواهانند، بعیدبه نظرنمی آید که آنها خواب حکومت ولایت فقیه اما این دفعه ازنوع قرائت رحمانی از اسلام را ببینند…!

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

دوم خرداد سال 90

—————————————————-

آقای‌‌خاتمی!باآمدنتان‌،می‌خواهيد‌خاكريز‌

كدام‌جريان‌شويد؟!

تاانتخاب‌رئيس‌جمهوری‌بعدی،11ماه‌‌وقت‌باقی‌‌است،اما‌دراين‌ ميان‌جناح‌‌موسوم‌به‌اصلاح‌طلب‌علاوه‌برمعرفی‌كانديداهای‌ اصلی‌خود،به‌شكل‌فزاينده‌ای‌‌سعی‌‌‌دراقناع‌‌آقای‌خاتمی‌‌برای‌ ‌تكرار‌درحضور‌رادارد!

ازحضرت‌علی‌(ع)‌درنهج‌البلاغه‌نقل‌شده‌است:

«خردمندى‌كه‌به‌ديده‌دل‌مى‏نگرد‌و‌از‌روى‌بصيرت‌كارمى‏كند،در‌ آغاز،بايدبداندكه‌آنچه‌مى‏كندبه‌زيان‌اوست‌يا‌به‌سود‌او.اگر‌به‌ سود‌او‌بود‌،‌همچنانش‌پى‌گيرد‌و‌اگر‌به‌زيان‌او‌بود‌از‌انجام‌،‌آن‌باز ايستد.زيراهركس‌بدون‌علم‌دست‌به‌عملى‌زند،چونان‌كسى‌ است‌كه‌بيرون‌ازراه‌گام‌مى‏زند،كه‌هرچه‌پيشتررودبيشتراز‌ مقصوددورگردد.كسى‌كه‌بر‌مقتضاى‌علم‌عمل‌مى‏كند،همانند كسى‌است‌كه‌درراهى‌روشن‌و‌آشكارراه‌مى‏سپرد.پس‌بر‌ بيننده‌است‌كه‌بنگردكه‌آياپيش‌مى‏روديابازپس‌مى‏گردد.بدان،‌ كه‌هرظاهرى‌راباطنى‌است‌همانند‌آن.».

آقای‌خاتمی!

به‌اعتراف‌خود‌وحاميان‌اصلاح‌طلب،مردم‌دردوم‌خرداد‌نه‌به‌شما‌ رأی‌دادندونه‌به‌جريان‌موسوم‌به‌‌اصلاح‌طلب‌؛[1]همانطوركه بارأی‌به‌احمدی‌نژاد‌‌نه‌به‌ايشان‌رأی‌دادند‌ونه‌به‌جريان‌اصلاح طلب!

آقای‌خاتمی‌!

مردمی‌كه‌به‌شمارأی‌دادند،نمی‌دانستند‌جامعه‌مدنی‌ چيست؛فكر‌می‌كردند‌باآن‌ديگر‌برای‌‌گرفتن‌هرنفرسه‌‌عدد‌مرغ ‌درماه‌‌مبارك‌رمضان،‌‌سگدونخواهند‌زد[2]،هرچندكه‌توسعه‌ سياسی‌‌وفهم‌‌ودرك‌‌درست‌از‌وضعيت‌جامعه‌،نان‌شب‌راهم‌ ارزان‌خواهد‌كرد[3]البته‌انتخاب‌شما‌‌ناخواسته‌‌كارخودش راكرد!وتأثيرخودراگذاشت.[4]

آقای‌خاتمی!

اولاآزموده‌راآزمودن‌خطاست؟شماآزموده‌شده‌ايد[5]واينكه‌مؤمن‌ازيك‌سوراخ‌دوبارگزيده‌نمی‌شود.

آقای‌خاتمی!

شمايك‌شخصيت‌روحانی‌روشنفكری‌هستيد‌كه‌حرف‌هايتان‌شيرين‌‌است؛اماديگربرای‌مردم‌وَصف‌العيش،نصف‌العيش‌ نمی‌شود؛يعنی‌باحلوا‌،حلوا‌دهان‌شيرين‌نمی‌گردد.

شماتنها‌‌كانديدايی‌هستيد‌كه‌دردورۀ‌دوم‌نيز‌رأی‌بيشتری آورديد!‌[6]اما‌اين‌شمارافريب‌ندهد.چون‌آن‌سبوبشكست‌وآن‌ پيمانه‌ريخت![7]

فرض‌می‌گيريم‌كه‌بازباهمان‌رأی‌بالا‌،بالاآمديد!بامجلس‌‌برآمده‌ ازنظارت‌استصوابی‌چه‌خواهيد‌كرد؟[8]

آيابازمی‌خواهيد‌‌همچون‌دكترمحمد‌مصدق‌،لايحۀ‌قانون‌‌افزايش‌ اختيارات‌‌رابه‌مجلس‌ببريد؟!!(همچنان‌كه‌كرديد‌؛ولی‌بعد‌پس ‌گرفتيد!)

 آقای‌خاتمی‌!

همين‌دوستانی‌كه‌اكنون‌با‌ايجاد‌يك‌فضای‌تبليغاتی‌،باكمك‌از انواع‌شخصيتهای‌‌سياسی‌ونيزبرخی‌مراجع،وراه‌اندازی‌‌انواع‌‌ ‌وب‌سايت‌‌هاووفورمصاحبه‌وگفت‌وگو‌ها،اينكه‌برای آمدن‌دوباره‌تان‌‌تلاش‌دارند،همانهاهمزمان‌با‌‌پايان‌دورۀ ‌رياست‌جمهوری‌شما،گفتند‌باظرفيتی‌كه‌اين‌‌قانون‌اساسی‌ دارد،‌رئيس‌جمهوری‌‌فقط‌يك‌تداركاتچی‌است‌و‌البته‌درست‌‌هم‌ گفته‌اند[9]اما‌اينك‌معلوم‌شدكه‌كلمه‌الحقی‌گفته‌اند‌كه‌‌يراد‌بها‌ الباطلی‌را‌درسرداشته‌اند!

آيا‌فكرنمی‌كنيد‌اين‌نوع‌«هَل‌مِن‌مبارز‌»طلبيدن‌وجنگ‌احزاب‌راه‌ انداختند،فقط‌يك‌سياسی‌كاری‌ونمايش‌سياه‌بازی‌‌‌ست؟![10]

آقای‌خاتمی!

اكنون‌‌آنچه‌حاكميت‌دارد،هماهنگ‌‌باهم‌هستند!دولت‌‌‌ومجلس‌ و‌قوای‌نظامی‌وانتظامی‌همه‌ذوب‌درولايت‌‌‌مطلقه‌فقيه‌هستند. همان‌چيزی‌كه‌درگذشته‌بارهاشعارش‌داده‌شده‌بود.واينك عملی‌شده‌است!

همه‌اصولگرا‌هستند.[11]يعنی‌می‌خواهند‌آنچه‌بخاطرآن‌انقلاب‌‌كرديم‌همان‌باشدولاغير!!؟‌

چرانمی‌گذاريد‌‌خود‌را‌‌بيازمايند؟و‌گردش‌قدرت‌مدتی‌برای‌آنها بچرخد‌!

انقلاب‌بعد‌از30سال‌فرازونشيب‌‌يابه‌اصل‌برمی‌گرددو‌يا‌‌ آنكه‌:«خانه‌ازپای‌بست‌ويرانه‌است»![12]

آقای‌خاتمی‌چنانچه‌شمارئيس‌جمهوری‌‌دوره‌بعدی‌شديد؟آيا‌با ظرفيت‌های‌قانونی‌كه‌قانون‌اساسی‌ومجلس‌‌‌استصوابی‌دارد، چه‌اقدامی‌می‌خواهيد‌انجام‌دهيد‌كه‌درآن‌8سال‌نكرديد؟!

آقای‌خاتمی!

باآمدن‌دوباره‌خاكريزكدام‌جريان‌‌می‌شويد؟اصولگرايان‌يا جريان‌نامتوازن‌وناهمگون‌باصطلاح‌اصلاح‌طلبان‌!؟!

تهران/22‌شهريور‌1387

محمد‌شوری‌/نويسنده‌وروزنامه‌نگار


 1-رجوع‌كنيد به‌روزنامه‌سلام‌،2خرداد1377،گزارش‌«دوم‌خراد؛ انقلاب‌درانقلاب»ازاينجانب.كه‌همين‌مطلب‌باعث‌شد‌ازانتشارمطالب ‌ديگرم‌بانام‌اصلی‌جلوگيری‌شودوسپس‌باانتشارگزارش‌«خط‌قرمز»با نام‌‌مستعارعلی‌ميثمی‌درروزنامه‌سلام‌به‌تاريخ‌20آبان‌1377،و‌‌‌پاسخ‌ ‌مديرمسئول‌به‌يك‌سؤال‌در‌«الوسلام»برای‌هميشه‌ازنوشتن‌در‌روزنامه‌ سلام‌محروم‌شدم.برای‌خواندن‌‌می‌توانيد‌به‌كتاب‌‌اينجانب‌‌به‌نام «حرف‌های‌زدنی‌ونوشته‌های‌نوشتنی‌ازيك‌نويسنده‌وروزنامه‌نگار اصلاح‌طلب‌‌مسافركش)‌صفحه‌72رجوع‌كنيد.

2-رجوع‌كنيد‌به‌يادداشت‌‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام‌«نُشادر‌‌و‌فرق‌ جامعه‌مدنی‌وتوده‌ای‌»!

 3-دردمكراسی‌های‌پيشرفته‌‌دولت‌هانوكرمردم‌هستند،باهر‌كج‌روی ‌فور‌ا،بااعتراض‌مردم‌واقتدار‌احزاب‌‌راست‌شده‌وياكنارمی‌روند، اما‌در كشورمابه‌دليل‌فقدان‌توسعه‌سياسی‌وحاكميت‌استبداد‌درطول‌‌ سالهای‌‌گذشته‌،‌تحكّم‌پذيری‌وتن‌دادن‌به‌آن‌‌يك‌فرهنگ‌‌تبديل‌شده‌ است!

رجوع‌شود‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام‌«سياهی‌لشگری به‌نام‌مردم».

 4-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت:«مُسهل،يبوست‌سياسی»درهمين وبلاگ.

 5-ظاهرادرمملكت‌ماقحط‌الرجال‌است!نگاه‌به‌يادداشت‌های‌اينجانب ‌درهمين‌وبلاگ،به‌نام‌های:«نوبت‌سياسی»،«قحط‌الرجال»،‌و «انسدادسياسی؛آقای‌خاتمی‌معجزه‌نكرد!».

 6-دردوره‌اول‌انتخابات‌رياست‌جمهوری‌كه‌آزادترين‌انتخابات‌وبيشترين‌ كانديداهاراداشت‌،‌وباتوجه‌به‌سن‌رأی‌دهند‌گان‌كه‌18سال‌‌بود،‌ ابوالحسن‌بنی‌صدر،بيش‌از11ميليون‌رأی‌آوردو‌شهيد‌رجايی‌‌درشرايط ‌روزسياسی-كه‌كفّه‌‌سياست‌به‌نفع‌آنان‌بود-وهم‌چنين‌باتوجه ‌به‌‌مابه‌التفاوت‌سن‌رأی‌دهندگان‌درتقليل‌آن‌به‌‌16سال‌ورشد ‌جمعيت‌سن‌رأی‌دهندگان‌دراين‌5/1سال‌بعد،ايشان‌فقط‌1ميليون‌رأی ‌بيشترآوردند!وهمينطوربانگاهی‌به‌انتخابات‌بعدی‌وبا‌‌توجه‌به‌اوضاع‌ روانی‌وسياسی‌روز،رشد‌سن‌رأی‌دهندگان‌‌وكانديداهای‌محدود(كه‌از دوياسه‌نفرتجاوز‌نمی‌كرد،)‌رشد‌كمّی‌رأی‌(به‌غيراز‌آقای‌خاتمی)رشد ‌كيفی‌نداشت‌!

مردم‌هرچند‌درشرايطی‌‌ويژه‌وخاص‌،گاهی‌‌سياهی‌لشگر‌‌قدرت‌ها‌ می‌شوند،اما‌يك‌‌جاهايی‌درعين‌مشاركت‌،‌يك‌نوع‌مبارزه‌منفی‌هم‌از خودنشان‌داده‌اند!انتخاب‌آقای‌خاتمی‌دردودوره‌بارأی‌بالاونيزپس‌ازآن ‌‌انتخاب‌احمدی‌نژاد،يك‌مبارزه‌منفی‌درعين‌‌مشاركت‌‌رامی‌توان‌تلقّی‌ كرد!

مردم‌هرچنددرمحضورات‌‌روزمّرۀزندگی‌گرفتاروسَرخورده‌شوند،اما نمی‌توانند‌به‌نَفْس‌خوددروغ‌بگويند،‌لذاگاهی«‌شاخ‌ملت»‌برتن‌‌بالا دستان‌فرودست‌فرومی‌رود؛چون‌اين‌سنت‌تاريخ‌وسنت‌‌خداونداست!

هم‌چنين‌می‌توانيد‌نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اين‌جانب‌به‌نام‌«حاكميت‌و فقدان‌‌امنيت»درهمين‌وبلاگ.‌

 7-مواظب‌باشيد‌‌‌به‌سرنوشت‌آقای‌هاشمی‌رفسنجانی‌دچارنشويد! ضمن‌آنكه‌باديجتيالی‌شدن‌‌انتخابات،هرگونه‌دستكاری‌‌سهل‌و‌ساده‌ است!‌وهر‌كه‌ازپيش‌قرعه‌به‌نامش‌‌درآمده‌باشد،‌همان‌نيزرئيس‌جمهور ‌خواهدشد؟!

8-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ،به‌نام‌:وقتی‌177اصل ‌يك‌اصل‌شد».هم‌چنين‌يادداشت‌:«حزب‌ولايت‌فقيه».

 9-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اينجانب‌درهمين‌وبلاگ‌بنام‌(مديرتداركاتچی).

 10-نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌های‌اينجانب‌بنام‌سياستمداران‌وسفسطه‌ ونيز يادداشت‌دنكيشوتهای‌ج.ا.ا.‌درهمين‌وبلاگ.

11-اين‌كلمات‌درجای‌‌خود‌نيستند؛اصلاح‌طلبی‌‌واصولگرايی‌‌محل‌ كسب‌‌سياسی‌شده‌است.

نگاه‌كنيد‌به‌يادداشت‌اين‌جانب‌‌درروزنامه‌«مردم‌سالاری»‌بانام‌«اصول ‌گرايی‌واصلاح‌طلبی‌به‌كدام‌معنا؟!»مورخ‌30آبان‌1385انتشاربانام‌ مستعار«محمدزمانی».

12-نگاه‌كنيد‌به‌ياداشت‌اين‌جانب‌درهمين‌وبلاگ‌به‌نام:«انقلاب‌‌عريان»

———————————————————————————————-

  خاتمی؛ ولایت فقیه مطیع اصلاح طلبان

جریان راست(یا اصول گرا)علیرغم وحشت کاذب از «گلاسنوست»و «پروستریکا»ی ایرانی، چاره ای جز تمکین ندارد؛و درپنهان از آن حمایت خواهد کرد.

سید محمد خاتمی لیدر  گلاسنوست و پروستریکای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

 هر انقلابی چنانچه در دایرۀ بستۀ خود چرخ بخورد،محکوم به شکست است. انقلابها برای آن که استمرار داشته باشند، باید متمم پذیر باشند.

اصلاحات یعنی تبصره و متمم زدن به انقلاب.

انقلاب فرانسه تمثیل خوبی است .این انقلاب پس از عبور از چند جمهوری،اینک به یک دمکراسی نسبتا مطلوب رسیده است.

انقلابها یا ایدئولوژیک هستند و توده ها صرفا اطاعت پذیری دارند،یا محصول تحول فکر افراد جامعه .

انقلابهای ایدئولوژیک یا محکوم به شکست هستند، یا سعی دارند با تغییر در پوشش و پویش،پوستینی تازه بر تن کنند .

انقلاب مارکسیست لنینیستی شوروی سابق تامدتی گُل سرسبد مبارزات توده ای بود؛ولی با روی کارآمدن ژوزف استالین،ماهیت اقعی اش  آشکار شد.

حضور خروشچف در شوروی کمونیستی، رویکرد به اصلاحات بود.

 آخرین رهبر و امپراطور اتحاد جماهیر شوروی،یعنی «میخائیل گورباچف» با طرح «گلاسنوست»(فضای باز سیاسی)و «پروستریکا»(آزاد سازی اقتصاد)،شتاب اصلاحات تحمیلی را شدّت داد. این سرعت سرانجام اتحاد جماهیر شوروی را شکست و آن را به چندین جمهوری تبدیل کرد؛اما«تزاریسم»و«کمونیسم»جدید در روسیه فعلی همچنان باقی ماند! انقلاب مخملین یا«رنگین» واکنش آن است.

پوتین(رئیس جمهوری سابق و نخست وزیر فعلی)،عضو ارشد«کا.گ.ب» (سازمان اطلاعات امنیت)شوروی سابق بود.

اصلاح گرایی با اصلاح طلبی فرق دارد.هر مُصلحی بدنبال اصلاحات نیست! و هررویکرد اصلاح طلبانه هرچند متضمن رفرم و تغییرات است، اما نمی تواند متمم بر انقلاب باشد.

انقلابها وقتی متکامل می شوند که متمم بخورند و از یک دایرۀ بسته محدود و یکنواخت تکراری خارج شوند!

انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیک است؛که در آن توده ها صرفا اطاعت پذیرهستند؛ و بدون وجود اصل «ولایت فقیه»،جمهوری اسلامی ایران نمی تواند استمرار داشته باشد.

ایران همچون اکثرکشورها، نیروهای سیاسی اش به دو جریان چپ و راست تقسیم شد. و در این سالها اختلاف ها نیز آشکار و فاحش شد؛اینک این دو جریان به «اصول گرایان» و «اصلاح طلبان» تغییر نام   داده اند؛ و اکثر آنان  بطور واقعی دراین جایگاه نیستند .در حقیقت آنها «دن کیشوت»های اصلاح طلب یا اصول گرا هستند.

هر دو جریان به حُکم ایدئولوژیکی بودن انقلاب «ولایت فقیه» مطلوب  خود را  جستجو می کنند؛و بدون آن نمی توانند برای همیشه باشند.

آیت الله منتظری هرچند با همه جریانها واشخاص گفتمان،دیدار و مصافحه داشت،اما «حرف شنو» نبود!

آقای خامنه ای تنها گُزینۀ مورد توافق هر دو جریان راست و چپ بود.

در حال حاضر  اصولگرایان (یا همان جریان راست)همۀ لوازم قدرت، بعلاوۀ  ولایت مطلقۀ فقیه را دارد و به هیچ وجه حاضر نیست قدرت را به جریان چپ (اصلاح طلبان ) تحویل دهد!

جریان اصلاحات در ایران یک هیبت «شتر،گاو،پلنگی» دارد و اکثر کسانی که اکنون جریان اصلاح طلبی را مِلک طِلق خود می دانند یا سالها بطور آشکار و پنهان درمدیریت کشور حضور داشته اند و یا برخی شان از مدیران ارشد وزارت اطلاعات ودستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بوده اند.

از آنجا که عصر ما،عصر تکنولوژی است و دورۀ انقلاب انسانی به سر آمده،انقلاب اسلامی ایران با ماهیتی ایدئولوژیک برای استمرار و ماندن،باید با آن مماشات کند؛ و از آنجا که ماهیتا با هم متفاوت هستند،در آینده (که هم اکنون نیز در حال آن هستیم!)دچار چالش جدی و خطر آفرین خواهد شد!

سید محمد خاتمی (رئیس جمهوری دو دوره ریاست جمهوری که بیشترین آراء را داشته است) از آنجا که «جهان پسند» است و می تواند رضایت بین المللی را کسب کند،و با توجه به ماهیت ایدئولوژیکی انقلاب، وی علاوه بر بدست گرفتن رهبری گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، ولایت فقیهی مطلوب و مطیع نیز برای جریان باصطلاح اصلاح طلب است!

جریانی که سعی دارد با هدایت گلاسنوست و پروستریکای ایرانی، توسط سید محمد خاتمی، هم حضور ایدئولوژیک و هم قدرت سیاسی خود را کماکان حفظ کند؛و جریان راست (یا اصولگرا) هر چند درظاهر مخالف است،اماچاره ای جز قرار گرفتن دراین مسیر  ندارد!

محمد شوری (نویسنده و وروزنامه نگار)/تهران؛8/8/1387

 

—————————————————-

 شاید این جمعه بیاید!

بی گمان اکثرشما درمورد ظهور امام زمان(ع)این شعار را شنیده یا خوانده اید:

«شاید این جمعه بیاید!»

الان مدتی است برخی  سیاسیون ،که البته حتمالا از گرسنگی احساسی ندارند؛  وفکر می کنند الان تمامی مردم این سخنان و شعارها را با ولع می خوانند و همه چیز در چند تیتر و وبلاگ وسایت خلاصه می شود! موضوع آمدن یا نیامدن خاتمی به عرصه انتخابات ریاست  جمهوری را دستمایه عرض وجود و «اَنَا رَجُل» خود کرده اند.

نگاه کنید:

*خاتمی: یا من می آیم یا میرحسین موسوی.

*محمدعلی ابطحی:خاتمی امروز اعلام کرد که یا خود کاندید می شود و یا مهندس موسوی.

* ابطحی: خاتمی دیگر نمی تواند نیاید.

*سلامتی: خاتمی و میرحسین موسوی در امور اجرایی در کنار یکدیگر قرار گیرند.

*سحرخیز: خاتمی رئیس‌جمهور شود، میرحسین معاون اول.

*حمایت میرحسین از خاتمی.

*خاتمی یا میرحسین، مسئله این نیست.

*ظريفيان: دليل اصلي سکوت موسوی اين است که ذره ای نسبت به ضرورت حضور خاتمي القای خدشه نشود.

*سیدمحمد خاتمی و ميرحسين موسوی با يکديگر ديدار کردند.

*درباره دیدار آقای خاتمی با رهبر انقلاب / محمدعلی ابطحی.

*تردیدهای خاتمی با دیدار رهبری نیز پایان نمی گیرد.

*  خاتمی فردا به دیدار خامنه ای می رود.

* دلیلی برای منع رهبری از حضور خاتمی نیست.

 *موسوی تبریزی: گزينه اول مجمع محققين حمايت ازخاتمی است.

*آرمين: در ميان مخالفان سرسخت اصلاحات نيز کسی خاتمی را متهم به عدم صداقت و يا سياست بازی نمی کند.

*ناصری: اصولگرايان از حضور خاتمی هراس دارند.

*مزروعی: گرايش مردم به خاتمی و اصلاح‌‏طلبان رو به گسترش است.

*قائم‌‏ مقام مدير‌‏عامل بنياد باران: حضور خاتمی براي عده‌‏ای حرمت شرعی پيدا کرده است.

*منصوری: موج استقبال جوانان از خاتمی بي‌‏پاسخ نخواهد ماند.

*عارف: حضور خاتمی به نفع نظام است.

*درایتی در گفتگو با یاری:تخریب خاتمی نتیجه عکس می دهد .

* راه حل آمدن خاتمی از نظر خانیکی.

*دعوت «موج سوم» از همه ایرانیان حامی نامزدی خاتمی برای گردآوری امضا برای طومار.

* یاری:درخواست ایرانیان برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی.

* موج سوم؛ پایگاه اطلاع رسانی «پویش (کمپین) دعوت از خاتمی».

* یک هموطن تبریزی خطاب به خاتمی:اگر حضورتان برای عده ای حساسیت ایجاد می کند غیبتتان دل ملتی را می شکند.

*آقای خاتمی برای اعلام نظرشان درباره کاندیداتوری منتظر دو اتفاق هستند که احتمالا به زودی با مشخص شدن آن نظر نهایی خود را اعلام خواهندکرد.

* روزنامه سرمايه – حضور سرزده خاتمی در جمع عزاداران حسینی.

* ترکیب احتمالی ستاد خاتمی اعلام شد – Khouznews : سایت خبری تحلیلی …

* عدم حضور خاتمی می تواند منجر به حضور همزمان دیگر کاندیداها شود.

* عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران: نه خاتمی جرأت مقابله با دوستان نابابش را دارد، نه کروبی.

* اطلاعيه ديدار با خاتمي در راهروي مجلس پاره شد.

* Noandish::تلاش شبکه های ماهواره ای برای تخریب خاتمی.

* شعار ضد خاتمی در تظاهرات غزه!

* شمال نیوز :حمله روزنامه اعتماد به خاتمی.

peykeiran.com * البرز نيوز(اصولگرا) : در درستی مدرک تحصيلی خاتمی شک است.

* سیدمحمد خاتمی: اگر قرار بر مأیوس شدن دوباره مردم باشد، نباید آمد.

* سياوشون :خاتمی: آمدن ما شاید هزینه مملکت را زیادتر کند.

* ادوار نيوز:محمد خاتمی: اگر نمی گذارند کار کرد، نباید آمد.

* همه دغدغه های خاتمی.

*آفتاب:  آیا تردیدهای خاتمی پایان می یابد؟

* رادیو زمانه | گوي سياست | ایران | چرا خاتمی تعلل می کند؟

* شمال نیوز : احتمال کاندیداتوری خاتمی به زیر 50 درصد رسید.

* همکلاســــی – آقای خاتمی! یا بیا یا برای همیشه برو! – دانشگاه …

* الف – اعتماد چرخید؛ خاتمی نیاید

* سید محمد خاتمی : نمی آیم – ايران – اخبار : ايران ديپلماسي :: IRAN …

* سید محمد خاتمی نمی آیم .

دوره قهرمان پروری و سوپرمن بودن گذشته است. و این را شخص آقای خاتمی خود  نیز خوب می داند. اما از آنجاکه مردم ما سالها گرفتار استبداد بوده اند و همواره در انتظار یک قهرمان «منتظر» بوده اند، لذا برخی از سیاسیون سعی می کنند از این احساسات  و این انتظار ، به نفع خود بهره برداری کنند!

برخی با توسل به امام زمان ، وهاله نور دیدن؛ و برخی نیز شخصیت سازی از یک فرد؛ تا جایی که فردی تا حد خدا بودن نیز بالا می بردند و اگر بگوید ماست سیاه است قبول می کنند!

آقای خاتمی شما 8 سال با بهترین شعارها و در موقعیت بسیار عالی و با پشتوانه ای   از بیشترین  رأی در تاریخ سیاسی انقلاب ، خود را آزموده اید!

آقایخاتمی! جنابعالی عروس تازه انتخابات نیستید!

آقای خاتمی! چه شما کاندیدا شوید و بیائید؛ و چه دوستانتان بیایند؛بدانید که با این قانون اساسی کاری از پیش نمی برید.

این قانون اساسی یک رَجُل سیاسی مثل احمدی نژاد می خواهد.

والسلام علی من اتبع الهدی!

تهران/25دی 1387

محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)

———————————————

بایگانی

دسته‌بندی