You are currently browsing the tag archive for the ‘ماکیاول’ tag.

سربازان گمنام امام زمان،لقب و عنوانی ست که خمینی به بازجویان و مامورین امنیتی و اطلاعاتی داد.
آیت الله منتظری،در کتاب جامع چند جلدی خود پیرامون چگونگی حکومت اسلامی تحت عنوان «دراسات فی ولایه الفقیه وفقه الدوله الاسلامیه»باعنوان فارسی:«مبانی فقهی حکومت اسلامی»ترجمه وتقریرابوالفضل شکوری، ج4 در فصل احکام استخبارات و کسب اخباردربیان اینکه مامورین امنیتی واطلاعاتی باید چه ویژگی هایی داشته باشند،می گوید:
«چنانکه بارها گفته ایم عمل مراقبت وتجسس یک عمل حساس وخطیرمی باشد.برای اینکه باحریم مردم وآزادی های مشروع آنان تماس مستقیم دارد.روی این اصل جایز نیست برای تصدی این شغل استخدام منصوب شودمگرکسی که خردمند، باهوش، ومورداعتماد و موثق،متعهدوملتزم به احکام وموازین شرع مقدس اسلام،عارف واشنا به حلال وحرام،نسبت به مردم خوش برخوردومهربان ونسبت به اسرارمردم امین وحافظ بوده وباشد.وازتحقیروکوچک بینی مردم بپرهیزد و در خواری آنان نکوشد.بویژه درباره افراد وشخصیتهای خوش سابقه وسرشناس با وقار،متانت وادب برخوردکند.ودرباره همه افرادواعضای جامعه و کسانیکه سر و کارشان باآن شخص می باشدخالی از حقدوکینه و حسد و رشک باشد». (ص382).
امااین سربازان گمنام چه کسانی هستند؟
(درقسمت های آینده بیشتردرموردآنهاخواهیم نوشت).
اماازمیان این همه سربازان گمنام(که درهمه جاهستند وبرخی هم مخلص) آنهایی سواربرکارندکه ماتعدادی ازایشان رادرفیلم بازجویی از همسرسعیدامامی و همکاران خودشان می بینیم.آنقدرمشئمزکننده است که آدمی درتنهایی و خلوت خودهم که آنراببیند،شرم می کند!…
خمینی درموردحفظ نظام ج.ا.ا،گفته است:
«حفظ نظام ازاوجب واجبات است،ولوبه ترک نماز،روزه،حج وواجبات دیگر».
یعنی همان«هدف وسیله راتوجیه می کند»که «ماکیاول»آن رابه زمامداران توصیه می کند!
منشااختلاف خمینی و آیت الله منتظری از همینجاست.ایشان می گوید:
«ماانقلاب کردیم تاارزشهای انسانی واسلامی برجامعه عملی شود،نه آنکه بخاطرنظام،همه ارزشهاپایمال».(بدین مضمون).
ششم مهرماه سال 1366،«سیدمهدی هاشمی»نماینده آیت الله منتظری در امورنهضتهای آزادی بخش واخوی دامادایشان،به حکم دادگاه ویژه روحانیت، اعدام شد.
فردای آن روزنگهبانهای زندان مراباچشم بند،به اطاقک بازجویم بردند.روی زمین برروی موکت نشستم.
بازجوبه من گفت:سیدمهدی اعدام شد.
گفتم:یک دستی می زنی!
گفت:نه این هم روزنامه اش!
گفتم:شایدساختگی باشد!
گفت:زنگ بزن منزل.
زنگ زدم و اعدام وی تائیدشد.بلافاصله گفتم حق او اعدام نبود.
وی گفت:ایشان مفسدفی الارض بود!
بازجویم را همیشه باچشم بند ملاقات می کردم.والبته گه گاها،اززیرآن یواشکی صورتش را (نه کامل)دیدمی زدم تادرخاطرم بماند.حالاوقتی روح الله حسینیان را می بینیم،یادبازجویم می افتم.چقدربه اوشباهت دارد!
روح الله حسینیان،ازطلاب مدرسه حقانی،که ازهمان سال نخست انقلاب درحوزه های امنیتی لنگرانداخته ودرحال کنگرخوردن تابه الان است.ازمهره دولت سایه.
من بارهادرجاهای مختلف اززبان افرادی خاص شنیدم:«کسانی که آمدن مک فارلین راافشاکردند،حکم شان اعدام بود».
اکنون وقتی می بینم پس از25سال ازهمه حقوق اجتماعی(شغل وغیره)محروم شده ومجوز به کتابهایم نمی دهند یااگرچاپ شد محترمانه توزیعش نمی کنند، می فهم که چراآنروزبازجومرانزدخودآورد واین خبرراداد…
من(والبته به کمک دوستان واخبارواطلاعات بدست آمده)قبل از دستگیری اما در 6آبان1365،اعلامیه ای نوشتم باعنوان:
«چراملاقات های فقیه عالیقدر لغوشد»
زیراعلامیه عنوان«گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران راداشت»
درآن جا نوشتم:«طبق اخباررسیده ازبعضی ازمسئولیت وچه یک سری مطبوعات اروپایی ملاقات دکترنجف آبادی!(محمدعلی هادی نجف آبادی،نماینده تهران)با«رابرت مک فارلین»مشاورامنیتی ریگان برسرحل مساله جنگ،یاملاقات مخفی و…»
اما آنچه محسن هاشمی به همراه حبیب الله حمیدی در کتاب:«ماجرای مک فارلین »می نویسد:«پس ازآزادی یکی از گروگان ها درابان 1365دربرخی دانشگاه هااعلامیه هایی ازسوی دفترتحکیم وحدت درمحکومیت برخی مراودها با آمریکامنتشر شد»!
و یا نقل سخنرانی هاشمی رفسنجانی هم در 13 آبان.
و یا عکس العمل برخی نمایندگان وابن الوقت ها(که در اصل درجهت مخالفت با میرحسین موسوی بود)به نفع خود برای استضیاح وزیر اطلاعیه دادندکه باسرکوب وانتقادشدیدخمینی مواجه شدند»
نمایندگانی که رد پای حزب زحمتکشان بقایی وآیت رادرمیان آنها می بینید!
همه این عکس العمل ها مال بعداز انتشار آن اعلامیه ای بود که توسط ما افشاگری شد و هم چنین توزیع.اما دربازتابها ازآن هیچ یادی نمی شود وتمام قدقصد انکارآن را دارند…
تا بعد…
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
5مهر1393

برای دیدن مستندات و عکس های مرتبط به فیس بوک اینجانب رجوع شود.اینجا:
https://www.facebook.com/mohammad.shorijeze
مقالات اندار احوالات من

مردم جن زده مفتون شیدایی سیاستمداران!

فواره چون بلند شود،سرنگون شود…
دراین 33سال هیچ فردو گروه سیاسی در واکنش به رویدادهای سیاسی پیش رو نه خود را مقصرمی داند و نه مردم جن زده ایران را!
اگربه سخنان مخالفین (اعم ازمذهبیون وملیّون وکمونیست ها) وهم چنین موافقان نظام دراین 33 سال دقت کنید همه آنها بلا استثناء اولا خود را(در شرایطی که اکنون هستیم) پاک و منزه ازخطا،تقصیر،اشتباه وگناه می دانند و ثانیا همه آنهامردم را ملتی باشعور،با درایت،و آگاه به زمان و مطلع ازحوادث سیاسی و شناخت ازافراد؟!
این درحالی است که وضعیت فعلی محصول کسانی هم هست که اینک بخاطرجنگ قدرت در دام استبدادی که خودشان هم بی نقصیرنیستند، گرفتار آمده اند که هم در تثبیت آن تلاش های وافر و گاه رذیلانه و منافقانه داشته اند؛مثل دادن قدرت مافوق قانون، درقانون اساسی برای شخص ولایت فقیه، لابد به گمان آنکه روزی هم این قدرت نصیب آنها هم بشود! و تابه امروز لام تا کام سخنی نگفتند و مکتوبی ننوشتند واکنون که خیاط در کوزه افتاده است، داد از سلطان جائر می زنند… این فریاد به گمان ما ازحُب علی نیست، ازبغض معاویه است که روزی روزگاری وقتی افرادی مثل مهندس مهدی بازرگان و آیت الله منتظری(آنزمانی که آنان نیز درکرسی قدرت نشسته بودند و لعن این دو می کردند)دراوج سکوت ملتهب از ریا،نفاق و ترس فریاد زدند:ولایت فقیه تنها عبایی است که فقط به تن امام می خورد و برتن دیگران گشاد است… ولایت فقیه نباید تبدیل به سلطنت فقیه شود…که آنها اگراینک کلمه الحقی هم می گویند بوی یرادبهاالباطل می دهد! و آدمی احساس می کند برای فریب دوباره مردمی است که چون آدمهای جن زده،مفتون شیدایی سیاستمدارانی شده اند که آداب سیاست را در دوره ای که بایستی رعایت می کردند، نکردند و اکنون که درکنار و حاشیه قدرت هستند و نه سواربرقدرت،فریاد:ای آزادی چه رنج ها و زندانها که برایت نکشیده ام،بر زبان دارند!
این درحالی است که مطلعین سیاسی می دانند که خیلی ازاین افراد لااقل رنج سیاسی که نکشیده اند،هیچ خودشان و اقوامشان نیز سهم شان را هم گرفته اند و کیسه و جیب همه شان به یُمن همان ولایت فقیه پرشده است که اکنون می توانندبادراختیارداشتن بهترین امکانات،مادی درداخل وخارج وبایکوت برخی (بدلیل نداشتن همان امکانات) بخواهند دوباره مردم مفتون شده را شیدای خود کنند!
واقعش این است که در این بلبشوی سیاسی که جریانهای سیاسی راه انداخته اند، همه آنها بدلیل فهم قاصرمردم و شمولیت شیدایی آنهاکه شاد و شنگولند! می خواهند دوباره ازاین نقطه ضعف،سوار برقدرت شوند!مردمی که وقتی بخود می آیندکه مثل وقوع یک جنگ تازه کار ازکار گذشته باشد و قدمی دیگر تمدن پرآوازه ایرانی،مشمول فرسودگی و هدم وعدم شود!
اگرآداب سیاست رعایت می شد،اینها باید بدانندکه خود در این وضعیت مقصرند. برای آنکه حرف شان به دل بنشیند باید اول بخودشان یک سوزن بزنند! اما چرا اینکار را نمی کنند؟!چون:آنوقت پرده ها که کنار رود(هرچنداین روزها به استناد سخن یکی از امامان که فرمود:اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،ظلم کنندگان پرده هم را دارند می درند)مردم قاصر مفتون شده جن زده مامتوجه می شوند عجب کلاهی تمامی سیاستمداران بر سرشان گذاشته اند؟! لذا اینهابدشان هم نمی آید که این مردم همچنان برای آنها(بی حساب و کتاب)سوت بزنند و شیدایی کنند!آنطورکه دراین 33سال هم برای یزید هورا کشیدند و هم برای امام حسین!!؟
اینکه الان(هرچندکه شاید یک نوع وسیله گمراه کننده و فریب اذهان هم باشد)داد می زنندکه شنودها در رختحواب ها هم هست!در حالیک باید پرسید مگرمال آلان است؟! زمان شماچطور؟ نبود؟
یاآنکه بخواهند باشدیدترین و تندترین الفاظ یا بخاطر مثلا فقط حذف یک معظم از مقام،محکوم به زندان وحبس وشلاق شوند(درحالی که ما که توی روزنامه سلام که بودیم گه گاهی عامدامعظم راازمقام قلم می کشیدیم وچیزی هم نشد…) محکوم که شوندهیچ؛زیادی هم آگراندیسمان شود!والبته مثل قضیه سکینه آشتیانی که برای دولت ایران سوژه مناسبی شده تا جهانیان را سرکار بگذارد،و این وسط حرفهای گفتنی زده نشود و اگر برخی هم می گویند،بایکوت شود…
آنچه که اینک برای بازسازی لایه سوراخ سوراخ شده انقلاب،انقلابی که اگر واقعا خوب اداره می شد و فهم و شعورمدیریت اداره آن بود،موجب تعالی می شد،نه اینکه دراین 33 سال موجب تؤالی فساد و مفسده شده است،لازم است که این آقایانی که دائم ازهم انتقاد می کنند،یاد شان بیاوریم این است که آنان قدرت و سهمشان رادراین 33سال،در شرکت سهامی خاص ج.ا.ا. گرفته اند،نه من نوعی!
که اکنون بدلیل مفتونی و شیدایی و جن زده گی مردمی که در چم وخم بدبختی درهم می لولند،که اگریک فردی هم بدون هیچ پشتوانه وسابقه سیاسی وفرهنگی و علمی وسواد سیاسی برقدرت سوار شود،او را معجزه گر مشکلات بدانند،بخواهند دوباره بایک فریب و بدلیل همان داشتن بهترین امکانات سمعی و بصری دررسانه هاو توزیع افرادخویش در آن،سهم از دست رفته یکی دوسال اخیرشان را دوباره تامین کنند!
این نه جوانمردانه است و نه عادلانه،والبته اگربازی سیاست دراین 33 سال عادلانه بود،آنها عزیر مردم می شدند،و مردم برایشان تره هم خورد می کردند! اما اینطور نیست.
آینده ایران به واکنش مردم وابسته است؛اماازاین مردم جن زده امیدی نیست.آن مردمی که من می شناسم و برخورد دارم و با آن روبرو هستم می دانم که مثل آدمهای جن زده احتیاج به شوک دارند!
آیااین شوک،تحمیل یک جنگ دیگر است؟یاازهم پاشیدن شیرازه اقتصاد مملکت که ازرأسش تا ته اش دزدتربیت کرده وبرای آنکه بخواهنددزدی را«درز»بگیرند، رئیس پلیسش می آیدمی گوید:«بایدما دربانک مرکزی حضور داشته باشیم واگر مااز اول حضور داشتیم اینطورنمی شد»!!سخنی شبیه یک جوک!که کَل اگر طیب هستی،وظیفه اصلی ات،که همانا امنیت بدون حضورپلیس است را مدیریت کن!یا فروپاشی اخلاقی که درسایه حکومت اسلامی که دائم وَعظش گوش فلک را پر کرده،اماجنایاتی رامی خوانیم ومی شنویم که در غیراخلاقی ترین حکومت هاهم نبوده است!
طناب ظلم از کلفتی پاره می شود.
والسلام
محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)
11دی90
جرس

بایگانی

دسته‌بندی