You are currently browsing the tag archive for the ‘مجمع تشخیص مصلحت’ tag.

چه مرجعی باید اختلاف بین مجلس شورای ملی و شورای نگهبان را حل و فصل نماید؟(ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!) شماره 28

ایراد و اشکال و نقائصی که در بعضی از اصول پیش نویس #قانون_اساسی جمهوری اسلامی ایران به نظر رسید بطور اختصار با ذکر دلیل ذیلا به اختصار به عرض می رساند:1- در اصل 143 صلاحیت #شورای_نگهبان قانون اساسی را در رسیدگی به قوانین، منوط به درخواست یکی از مراجع معروف تقلید و یا رئیس جمهور و یا رئیس دیوانعالی کشور یا دادستان کل و مشروط به عدم انقضاء مدت مقرر در آن دانسته، در حالی که اهم وظیفه شورای نگهبان:1- پاسدارای از قانون اساسی. 2- نظارت بر قوانین موضوعه از نظر عدم مخالفت با موازین شرعیه و اصول مسلم اسلام است. و روی این دو اصل مهم شورای نگهبان باید در دوری از ادوار مجلس شورای ملی و هر عصری از اعصار تا ظهور حضرت حجت بن الحسن (عج)درجلسات مجالس شورای ملی حضور داشته و چنانچه قوانینی طرح گردد که مخالف با اصول مسلم اسلام باشد طرد و رد نماید و باصطلاح معروف شورای نگهبان #حق_وتو داشته باشد.2- در اصل 144 آمده است: شورای نگهبان قوانین معارض با قانون اساسی و یا مخالف اصول اسلام را با ذکر دلیل جهت اظهار نظر مجدد به مجلس اعاده می دهد، لکن حمایت اجرایی برای اجرای مدلول این اصل پیش بینی نشده، به عبارت دیگر اگر مجلس شورای ملی در عقیده خود اصرار و پافشاری نماید و شورای نگهبان هم در نظریه خود پابرجا بوده باشد،تکلیف چه خواهد شد؟ و چه مرجعی باید اختلاف بین مجلس شورای ملی و شورای نگهبان را حل و فصل نماید.[ پس از تصویب قانون اساسی،و در همان ابتدا، و علیرغم اینکه فقیهان شورای نگهبان خود منصوب خمینی بودند، با قدرت نمائی 6 نفر! ساختار اجرایی حکومت بامشکلات اساسی روبرو شد، لذا خمینی مجبور شد برخلاف قانون اساسی #مجمع_تشخیص_مصلحت_نظام(را با تعدادی محدود) تاسیس کند، که در دوره ی بازنگری قانون اساسی(در سال1368) و پس از فوت خمینی، این نهاد جزو اصول قانون اساسی شد، ولی با این تفاوت که تعداد اعضا بیشتر شد و اکثر اعضای آن هم منصوب رهبری(ولایت فقیه) هستند! این 6 نفر منصوب ولی فقیه، سال هاست که به نام ان ها و با فکت قانون( #نظارت_استصوابی) و در اصل توسط نهادهای امنیتی و #بیت_رهبری و #باند_ولایت_فقیه، مدیریت خرد و کلان را جابجا و تعیین می کنند!(توضیح از اینجانب است)]. [رحیمیان،غلامعلی.سمنان.قانون اساسی و مردم. #روزنامه_جمهوری_اسلامی 11تیر 1358].* #نه_به_ولی_فقیه_سوم!علاج واقعه قبل از وقوع؛ پیشگیری بهترین درمان؛ #ولی_فقیه_سوم، اتفاقی که نباید حادث شود!این مجموعه،داستان حکومت ولایت فقیه در سرزمین #ایران است و همچنان ادامه دارد…9 خرداد 1400#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار) t.me/shourimohammad

سراب اصلاحات در لابی ولایت فقیه برای بقای جمهوریت!(در پاسخ به یادداشت آیت الله موسوی خوئینی)بن بست موجود-که به انتهای آن نزدیک شده و مجبور به بازگشت هستیم-یک علت بیشتر ندارد و آن #اصل_ولایت_فقیه است.جناب آیت الله #موسوی_خوئینی!در یادداشت خود به مخالفین #نظام_ولایت-فقیه مرقوم فرموده اید:[آنچه در ورای جمهوری اسلامی می‌بینید سرابی بیش نیست و به آن دل نبندید؛ شما نیز برای آبادانی و سربلندی ایران به همین نظام و به اصلاح آن بیندیشید].عرض می شود:آیا در #لابی_ولایت_فقیه امکانی برای #اصلاحات و بقای #جمهوریت هست؟طبق اصل پنجم #قانون_اساسی:[رئیس حکومت فقیه عادل است]؛ که نقطه ی شروع حرکت در بن بست،همین اصل است که با کلماتی چون «عادل»، «باتقوا»، «شجاع»، «مدیر» و «مدبر» به ناف ملت بسته شد!در عالم واقع و علم سیاست، تقوا سنج و عادل سنج نداریم!! برای مهار رئیس حکومت،معیارهای دیگری هست که می توان با آن فردی را برگزید و در کنار برگزیدن، لگام او را برای نرفتن به سمت استبداد، چفت و بست زد؛ تا وی مستبد نشود.طبق اصل57 قانون اساسی:[سه قوه ی فضائیه،مقننه و مجریه زیر نظر ولایت مطلفه امر و امامت هستند].آنچه به نام تفکیک قوا و استفلال قوا در عالم علم سیاست هست، در این اصل مخدوش است.هرسه قوا مسلوب الاختیارند! یعنی قوه قضائیه و مجریه و مقننه علاوه بر اینکه منصوب مستقیم و غیر مستفیم همان باصطلاح فقیه عادل و با تقوا هستند، در طول ولایت فقیه قرار می گیرند؛ و نه در عرض آن! چنانچه آنان بخواهند خلاف رای و نظر آن فقیه عادل و با تقوا قدمی بردارند، یا تصمیمی بگیرند و یا قانونی تصویب کنند، نمی توانند. یعنی اراده ی آن را ندارند.در عمل و در 42سال تجربه ی جمهوری اسلامی، همیشه این تناقض دردسرساز بوده است. به خصوص در مورد پست ریاست جمهوری (که به قول رئیس دولت اصلاحات جناب خاتمی رئیس جمهوری یک #تدارکاتچی بیش نیست) دوپادشاه در یک اقلیم نمی گنجد!طبق اصل 99 قانون اساسی:[نظارت بر انتخابات #مجلس_خبرگان_رهبری،ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی بر عهده #شورای_نگهبان است].این شورا طبق حق قانونی خود در اصل 98-که تفسیر قانون اساسی برعهده آنان است-نظارت را، #نظارت_استصوابی اعلام کرد. و به این ترتیب نمایندگان مجلس شورا،نمایندگان #مجلس_خبرگان،و کاندیدهای ریاست جمهوری اول از دایره ی تنگ و فیلتر 6 فقیه عادل باتقوا!!(که خود منصوب ولی امر امت یعنی ولی فقیه عادل با تقوا هستند) گذشته، منصوب می شوند و سپس مردم در میان این گلابی ها حق انتخاب یک کیلو گلابی را دارند! همان تئوری معروف «آذری قمی» در حق انتخاب در #حکومت_ولایت_فقیه.جناب موسوی خوئینی مدیر مسئول ر#وزنامه_سلام!با این اوصاف کدام انتخابات؟ که برای پر شور شدن آن مدام مردم را به آن فرا می خوانید، و می خوانند؟ که حتی کاندیداهای قابل قبول #اصلاح_طلبان حکومتی هم نمی توانند کاندیدای آن شوند!؟شما نوشته اید: [اگر #انتخابات با مشارکت حداکثری و قابل قبول برگزار شد، شما پیروز شده‌اید و اگر مردم به‌ گونهٔ دیگری رفتار کردند، این شما نیستید که شکست خورده‌اید،‌ بلکه کسانی شکست خورده‌اند که بارها با تمام قوا تلاش کرده‌اند تا اصلاحات را ناکام بگذارند و مردم را از اصلاحات ناامید کنند و در نتیجه مردم از پای صندوق‌های رأی و انتخابات کنار روند. آنان نه‌تنها به نظام لطمه می‌زنند، که خود را هم به اقلیت تبدیل می‌کنند و ادارهٔ کشور را برای خود سخت‌تر و به‌تدریج غیرممکن می‌سازند].اگر منظورتان حق انتخاب شدن فقط برای طیف اصلاح طلبان باشد، که این خود انحصارطلبی و خودی و غیر خودی کردن است.و علاوه بر این بخشی از مردم در شعار های خود اعلان کردند: [اصلاح طلب،اصولگرا،دیگه تمومه ماجرا]. و در عمل هم دیده ایم حداقل (و شاید بیشتر،با در نظر گرفتن مسائل دیگر دوسوم مردم)یک سوم از مردمی که حق رای دارند در انتخابات شرکت نمی کنند. چیزی حدود 20میلیون نفر!جناب موسوی خوئینی!در اصل 107 قانون اساسی آمده است:[رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است]. این اصل مضحکه ترین طنز قانون اساسی است!جدای از آنکه برخی (آن هایی که الآن حاکمند) اصول قانون اساسی را کف اختیارات ولی فقیه می دانند و وی را مافوق فانون؛ و در عمل هم چنین شده است. همین خامنه ای(که بیش از30 سال متکلم الوحده است) در 3بهمن1366 و در خطبه #نماز_جمعه و در زمان ریاست جمهوری خود در مورد سقف اختیارات ولایت فقیه گفته است:[کار ولی فقیه در جامعه چیست؟کار ولی فقیه عبارت است از اداره جامعه بر مبنای اسلام. اما آن جاهایی که مصالح اسلامی و اجتماعی را ولی فقیه تشخیص می دهد و بر طبق مصلحت یک دستوری صادر می کند، آن دستور، حکم الله است. آن دستور، یک دستور شرعی است.ولی فقیه چه با اتکاء به دلیل عقلی قطعی، و چه با اتکاء به ادله شرعی یک مصلحتی را برای جامعه تشخیص می دهد و آن مصلحت را اعمال می کند و آن حکم الله می شود و برای همه مردم این حکم واجب الاطاعه است. و معنای این جمله ای هم که در بیانات بزرگان تکرار شد که حکومت از احکام اولیه است، همین است….درجامعه اسلامی تمام دستگاه ها، چه دستگاه های قانونگذار، چه دستگاه های اجرا کننده، اعم از قوه اجرائیه و قوه قضائیه، مشروعیتشان بخاطر ارتباط و اتصال به ولی فقیه هست. والا به خودی خود، حتی مجلس قانونگذاری هم حق قانونگذاری ندارد…. بالاتر از این من بگویم قانون اساسی در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار چارچوب قوانین است، اختیارش بخاطر قبول و تائید ولی فقیه می باشد. والا خبرگان پنجاه نفر ،شصت نفر، صد نفر از هر قشری، چه حقی دارند دور هم بنشینند و برای مردم مملکت و مردم جامعه قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که قانون اساسی را امضا کنند و برای همه مردم این قانون را لازم الاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد قانون اساسی را برای جامعه قرار بدهد ولی فقیه هست.] نقل از:روزنامه جمهوری اسلامی 3بهمن1366.و #هاشمی_رفسنجانی هم در نماز جمعه گفته است:[مردم می خواهندبه تلویزیون گوش دهندودرعین حال تردید داشته باشندکه اینکه حالا دارند گوش می کنند شرعی است یا نه؟دارند ثواب می کنند یا گناه؟ این مسائلی است که قطعا باید حل شود و حل شدن آن در شرایطی که ما داریم، خوشبختانه محور دارد،یعنی ما مرجع و ولی فقیه داریم که در ولایت فقیه هیچکدام از ما که نظام را قبول داریم،تردید نداریم که حرف آخر را ولی فقیه می زند و خوشبختانه ولی فقیه ای که خداوند در این مقطع به این ملت داده کسی است که نمی شود بالای حرف او حرفی زد. اگر علم مطرح است، ما عالم تر از او کسی را سراغ نداریم. اگر شعور، استعداد و تیز بینی مطرح است،ما کسی برتر از او سراغ نداریم.و با قاطعیت عرض می کنم اگر تقوا و تعهد به اسلام است، ما کس دیگری را بالاتر ار امام سراغ نداریم. اگر عرفان، آشنابی با خلقت و فلسفه خلقت و جهان طبیعت است، بالای دست او ما امروز فیلسوفی نداریم. اگر سیاستمداری است که جهان را بشناسد و بتواند در شرایط جاری تصمیم مناسب را بگیرد ما ایشان را در حد اعلی می دانیم و اگر شجاعت و اظهار نظر است که شماها بارها تجربه کرده اید که چه عنصر شجاعی در راس این نظام قرار دارد.(نقل از:روزنامه جمهوری اسلامی 5دی1366)].خود حضرتعالی در مقطعی فرموده اید:[همانطور که ما در زمان حضرت امام معتقد بودیم مجلس خبرگان لازم نبود که بر اعمال حضرت امام نظارت داشته باشد، بلکه همه معتقد بودندکه این حضرت امام است که باید اشراف و نظارت بر خبرگان داشته باشد و آن ها را ارشاد و هدایت کند، حالا هم که خبرگان فردی را برای رهبری تعیین کرده دقیقا با ضریب بسیار بالایی از اطمینان این عمل را انجام داده اند. و نگرانی اینکه لحظه ای در انجام وظایف، رهبری ناتوان شود و بعضی از آن شرایط را از دست بدهد را ندارند.چنین نگرانی وجود ندارد که حالا خبرگان می بایست تشکیلاتی درست کند و دائم برکارهای رهبر و تک تک اعمال ایشان نظارت کند که آیا رهبر درست انجام وظیفه می دهد یا نه؟ چنین چیزی نیاز نیست. این انتخاب با یک محاسبه و دقتی درخور توجه بوده و هیچ وقت نگرانی به دنبال ندارد!]. نقل از:روزنامه سلام، 26 مرداد 1370.هم چنین خود حضرتعالی در جایی دیگر فرموده اید:[در نظام درمورد رهبری نباید کسی بگوید به عقیده من رهبری حرفش درست نبود،هم زمان حضرت امام همین عقیده را داشتم و هم حالا].نقل از روزنامه سلام،3شهریور1370.و ایضا در اظهار نظری دیگر فرموده اید:[دولت، و مجلس شورای اسلامی و مجموعه کارگزاران حکومتی مشاوران و کارشناسانی هستند که در اختیار ولی مسلمین و حاکم اسلامی می باشند و این امتیاز را دارند که از طرفی مشروعیتشان از ولی مسلمین گرفته اند و از طرفی هم منتخب مردم هستند]. نقل از:روزنامه کیهان،28دی 1366.اگر این اظهارات خود را همچنان قبول دارید که هیچ؛ پاسخ خودتان را به یادداشت خودتان داده اید! و اگر آن زمان چنین استنباطی داشته اید، راه حلش فقط کشاندن مردم به #صندوق_رای نیست. برای تقویت #جامعه_مدنی-که رای دادن یک بند ابتدایی آن است- راه های متعدد دیگری هم هست که انجام نمی شود!مثلا از ظرفیت های قانون اساسی سخن گفته می شود!آیا شما و طیف باصطلاح اصلاح طلبان(حکومتی) می توانید طبق دیگر اصول فانون اساسی (باصطلاح همان اصول مترقی)حزب تشکیل دهید و در خواست برگزاری راهپیمایی کنید و بعد به شما هم مجوز بدهند و آن گاه (حالا استیضاح کردن رهبری را کنار می گذاریم) مثلا مردم برای فلان موضوع، مثلا تغییر برخی از اصول فانون اساسی، برچیدن نظارت استصوابی،نحوه گزینش و تعداد و نوع صنوف و طبقه ی اعضای مجلس خبرگان رهبری، به کف خیابان بیایند و آن را مطالبه کنند؟!این بخشی از همان #رفراندوم است؛ که به آن می گویند: افکار عمومی که ما نداریم!جناب موسوی خوئینی!طبق اصل 110 قانون اساسی:[تعیین سیاست های کلی نظام (پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام) با مقام رهبری است]!که در این قانون اساسی حتی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هم انتصابی همان ولایت فقیه هستند!! حداقل اگر انتخابی بود (بدون دخالت نظارت استصوابی) بازهم جای امید و گشایشی بود!و ایضا طبق همین اصل:[فرمان همه پرسی، فرماندهی کلی نیروهای مسلح، اعلان جنگ و صلح، و بسیج نیروها و نصب و عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان، عالی ترین مقام قوه فضائیه، رئیس سازمان صدا و سیما رئیس ستاد مشترک، فرماندهی کل سپاه پاسداران، حل اختلاف، و تنظیم روابط قوای سه گانه، حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست. و حتی حکم امضای ریاست جمهوری با ایشان (ولایت فقیه) است. یعنی اگر مردم فردی را برای ریاست جمهوری انتخاب کنند ولی ایشان توقیع نفرمایند! انتخاب مردم کان لم یکن تلقی می شود!جناب موسوی خوئینی!آیا در این قانون اساسی فردی هست که منصوب ولی فقیه نباشد. حتی آن ها هم که نیستند غیر مستقیم و یا با دخالت ایشان منصوب و انتخاب می شوند!جناب سید محمد موسوی خوئینی!حتی تغییر و بازنگری قانون اساسی طبق اصل177 از جمله وظایف ولایت فقیه است. یعنی اگر وی نخواهد نمی شود!حضرت آیت الله موسوی خوئینی!خود به خوبی می دانید یکی از وجوه آزادی،عدالت است. عدالت قضایی بخش مهم و رکن آن است. وقتی #قوه_قضائیه از صدر تا ذیلش انتصابی و منصوب ولایت فقیه هستند این چه استقلالی است.بخش بزرگی از وضعیت ناهنجار جامعه کنونی ما و گستردگی فساد ناشی از مستفل نبودن قوه قضائیه است.حضرت آیت الله موسوی خوئینی دادستان منصوب خمینی، مشاور پیشین رهبری(علی خامنه ای)،و رئیس اسبق مرکز استراتژیک ریاست جمهوری و مدیر مسئول روزنامه ی تعطیل شده سلام که خود(نویسنده این یادداشت) از شماره صفر تا زمان تعطیلی اش بخاطر حُسن ظن شما(نیت خوانی نمی کنم که الاعمال بالنیات) توانستم در آن روزنامه فعالیت کنم و یاد بگیرم که با تعطیل شدن آن، تنها فردی از آن روزنامه هم بودم که همزمان با تعطیل شدنش زندانی شدم و آن هم فقط بخاطر نوشتن. ولی پس از آزادی تا الان، فقط بخاطر سکوت و همراهی با نظام ولایت فقیه و نیروهای امنیتی، همان هایی که در روزنامه سلام بودند و بعداز تعطیلی به نان و نوا رسیدند که نامشان اصلاح طلب هم هست!! از شغل خود محروم شدم و تا الان هم در تنگ دستی و بدترین وضعیت معیشتی زندگی می کنم، چون راه دیگری برگزیدم، بخشی از همین مردمی هستم که اینک بخاطر حاکمیت یک سویه ی ولایت فقیه (و علی خامنه ای) در حال انقراض هستند.عقول و اندیشیدنشان تعطیل شده و همانطور که در این یادداشت مرقوم فرموده اید:[هم در روزگار ویروس کرونا، سختی معیشت عرصه را بر هموطنان عزیز تنگ کرده است]، و بعد اضافه می کنید که: [آیا طرح مباحثی از قبیل انتخابات و لزوم مشارکت فعال یا معرفی نامزد انتخاباتی و نظایر آن‌ها برای مردم پذیرفتنی است و حمل بر خیرخواهی می‌شود؟ امیدوارم خوانندگان بر ما ببخشند اگر برای نجاتشان از این گرفتاری‌های نفس‌گیر کاری نمی‌کنیم و یا کاری از ما ساخته نیست].ما می گوئیم:یکی دارد می میرد از بی نوایی شما می گوئید زردک می خواهید!!جناب آیت الله!راه دیگری برگزینید! طرحی نو دراندازید و سقف بشکافید.حتی اگر به همین قانون اساسی هم اعتقاد دارید(که دارید) رای دادن و گرم کردن باصطلاح تنور انتخابات راه حل نیست. در فکر رام کردن و قانونی کردن اصل ولایت فقیه باشید. و گرنه آنچه به نام اصلاحات معروف است تنها سرابی بیش نیست که می خواهید برای بقای جمهوریت نظام، آن را در لابی ولایت فقیه عملیاتی کنید!من الله التوفیق#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار)دوم مهرنودونهt.me/shourimohammad

#مصلحت_کثیف در #چهل_سالگی_انقلاب!
چون غرض آمد هنر پوشیده ماند
صد حجاب از دل به سوی دیده شد(مولوی)
قبل ازاین فرمان همایونی بود؛امروزحکم و فتوای ولی فقیه!
خیلی زودتر از یک تصورذهنی، انقلاب57،با یک اصل از قانون اساسی (ولایت مطلقه فقیه)از این رو به آن رو شد.
ساقیامی بده و غم مخورازدشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد واین آمد (حافظ )
همه ی امور به مصلحت #ولی_فقیه گره خورد. و بنام #مصلحت_نظام،اصل #ولایت_فقیه همچون#ضحاک_ماردوش قربانی گرفت.
همه برای یکی شد؛وآن یکی جانشین الله روی زمین بود تا فرمان ربوبی الهی آسمانی رابه صورت لایحه،قانون و حکم حکومتی ازمسیر منصوبین خود،فقهای شورای نگهبان(اصل110قانون اساسی) ومجمع تشخیص مصلحت(اصل112قانون اساسی)و پارلمان نظارت استصوابی (اصل98واصل99قانون اساسی)و رئیس جمهوری(تدارکاتچی نظام)به اجرادرآورد!
زر( #پول_کثیف)و زور( 3نصربالرعب)و تزویر ( #نظارت_استصوابی)در مثلثی مصلحت نظام شد.
مصلحت نظام همچون پول،کثیف شد.
به بهانه ی #دفع_افسد_به_فاسد،فساد، فحشا،قتل وجنایت( #قتل_های_زنجیره_ای_وزارت_اطلاعات و بسیجی خودسرهای #دولت_ سایه) #شکنجه(بنام #تعزیر)امری مباح وحلال توجیه شرعی شد تا مصلحت نظام که همان مصلحت ولی فقیه است،بقای خود را تضمین کند.
#روحانیت و #مرجعیت شیعی در حد کارمندان ولی فقیه تنزل مقام داده شدو طلبه های حوزه با پول کثیف ارتزاق و روزی اش را دریافت کرد تا مطیع و فرمان بر حکم و فتوای ولی فقیه باشد!
در هیچ دورانی از تاریخ ایران دین و مرجعیت اینگونه مبتذل نشد.
#حکومت_دینی ازخود ضد دین زائید: «ازقضاسرکنگبین صفرافزود!»
دردناک تر دراین مصلحت کثیف،فریبی بنام اصلاحات و مجریان حکومتی آن (#اصلاح_طلبان)است که بدلیل آلوده شدن به سیاست کثیف نجاست مصلحت نظام را بدوش کشیده تا بوی گند خود فروشی از محفظه و دایره ی خودی ها به بیرون منتشر نشود.
آنهابا قرنطینه کردن #رسانه های داخلی و صادرکردن #اپوزسیون صادراتی(پیاده نظام اصلاح طلبان حکومتی در خارج از کشور )_که اکثرا نقش برانداز(نما) را هم بازی می کنند!!_ و قُرق کارشناسی در رسانه های خارج از کشور،به صورت دگماتیسم خود نقاب دمکراتیک زده و با غسل تعمید دادن جمهوری آخوندی ولایت فقیه، همچنان در صدر قهرمان خیرخواه با فریب مردم»تکرار می کنم» را ادامه داده و از#رانت» #غش_در_معامله«سهم خود در بازار #بورس مصلحت کثیف نظام را بالا برده و نگذارند غیرخودی عرض اندام کند!
وگرنه چه کسی نمی داند که همه ی آنچه امروز ما باآن روبرو هستیم و فلاکتی که بهتربن انقلاب را فراگرفت بخاطر سکوت و بزدلی و عدم شجاعت آنان در اظهار صربح و بی پرده شان در مورد اصل ولایت فقیه وشخص خامنه ای است!
ظاهر دستارچون خلد بهشت
چون منافق اندرون رسوا و زشت(مولوی )
بیست و یکم بهمن نود و هفت
#محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
@shoorijezehmohammad

اگر #خامنه ای فوت کند…اگر #خاتمی رهبرشود!
از: #محمد_شوری(نویسنده و روزنامه نگاربیکار)
طبق اصل یکصدویازده #قانون_اساسی،درصورت فوت یاکناره گیری یاعزل رهبر،مجلس خبرگان رهبری موظف است دراسرع وقت نسبت به تعیین ومعرفی رهبرجدیداقدام نماید.وتاهنگام معرفی رهبر،شورایی مرکب ازرئیس جمهوری،رئیس قوه قضائیه ویکی ازفقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام همه ی وظایف رهبری رابطورموقت به عهده می گیرد.
این شورادرخصوص وظایف رهبری دراصل یکصدوده دربندهای ۱و۳و۵و۱۰وقسمت های (د)و(ه)و(و)پس از تصویب سه چهارم اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام می توانداعمال قانون کند.
ویکی ازوظایف رهبری دراصل۱۱۰فرمان همه پرسی ست؛وطبق اصل۱۷۷بازنگری وتعمیم قانون اساسی نیزمنوط به اجازه ی رهبری ومعرفی شورایی مرکب از اعضای #شورای_نگهبان(که همه ی آنها منصوب رهبری هستند)وروسای سه قوه،که ریاست قوه قضاییه هم منصوب رهبری ست واعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام که طبق اصل۱۱۲اعضای ثابت ومتغیرش بازمنصوب رهبرند،به همراه ۵نفرازاعضای #مجلس_خبرگان_رهبری وده نفربه انتخاب مقام رهبری وسه نفرازهیات وزیران وسه نفراز قوه قضائیه وده نفرهم ازنمایندگان مجلس شوراوسه نفرهم ازدانشگاهیان (که قید نشده این سه نفرچگونه انتخاب می شوند؟).
جمهوری اسلامی ایران بدون اصل ولایت فقیه یعنی مرگ مغزی!
بنابراین برای دوام وادامه،بایدیکی راپس از خامنه ای تعیین کند.
یا همانطورکه #هاشمی_رفسنجانی پیشترگفته بودمجلس خبرگان رهبری دراین مورداقدام هایی انجام داده وافرادویافردی رابه عنوان پیش فرض درچنته دارد.ویااینکه هنوزبه موردیامواردایده آل نرسیده است.
همانطورکه قبلادریادداشت»مشکل خامنه ای بحران رهبری ست»نوشتیم،درشرایط عادی انتخاب رهبربه سادگی میسور نیست.بدلیل آنکه برخلاف گذشته رسانه های آزاد وشبکه های اجتماعی ناگفته هاواسرارمگوها رابه سرعت برق اطلاع رسانی می کنندودراین زمان آگاهی سیاسی مردم بسیاربالارفته ونمی توانند به همان راحتی گذشته همچون انتخاب خامنه ای(که درفیلم ویدئویی اش افتضاح آن آشکارشد)مردم رافریب دهندوکسی راقالب وغالب کنند!!
وازطرفی همه ی جناح های انحصارقدرت(جناح #اصولگرایعنی راست اسبق وجناح #اصلاح_طلب همان چپ اسبق باتمامی زادوولدهایشان)اگردرجنگ قدرت گوشت هم را بخورند،بخاطربقای خوداستخوان همدیگررادورنمی ریزندو بشدت برای حفظ نظام که در راسش فقط بایدولی فقیه باشد،اتحاددارند.
آنهابخوبی می داننددرجمهوری اسلامی بدون اصل ولایت فقیه ودریک انتخابات آزاد،دیگر محلی ازاعراب نخواهندداشت؛چون بوفور ومکرردرمدیریت وقدرت سیاسی ورسانه هادائم تکرارشده اندوالآن دردوران پیری نیزسعی دارند با تمامی توان ورمل واسطرلاب آقازاده ها و نزدیکان سببی ونسبی وسیاسی خودرادر عرصه مدیریت ورسانه تثبیت کنند.یکی بدلیل آنکه نقاب هابرداشته نشودوپرده ها کنارنرودودیگری حفظ ثروت های بادآورده!
حال فرض کنیدفرداخامنه ای فوت کند،چه اتفاقی می افتدوگزینه های رهبری چه افرادی می توانندباشند؟
طبق اصل۱۱۱شورای موقت به غیرازرئیس جمهوری که بارای مستقیم مردم انتخاب شده است،بقیه اعضاوازجمله مجمع تشخیص مصلحت نظام مشروعیت خود راازوجودرهبری دارندکه الان نیست! آیاآنهابعدازفوت رهبر،همچنان اعتبار حقوقی وقانونی خواهندداشت؟
گفتنی ست دراصل۱۱۱ قانون اساسی سابق قیدنشده بوددرفقدان رهبری، شورای موقت می تواندکشوررااداره کندو دیدیم مجلس خبرگان رهبری باتوجه به همین ضعف وخلاء قانونی درخفاومخفی کاری وبرخلاف اصول مسلم قانون اساسی فردی رارهبرکردکه به اقرارخودش صلاحیت نداشت ومی بایست خون گریست؟
وسوالی اینجابه ذهن می آیدکه اولاآیاممکن است این شورای موقت طولانی شود؟
وثانیادرصورت مشروعیت حقوقی وقانونی شورای موقت رهبری،آیاآنهامی توانندهمه پرسی راه بیاندازندودر قانون اساسی تغییراتی بوجودآورند؟وسپس آنراطبق روال همیشگی دریک نمایش انتخاباتی وبا»غش درمعامله» همچون انتخابات گذشته برای چندمین بار مردم رافریب دهندوآنرابه تصویب برسانند؟!!
ویااینکه آیامحتمل نیست بدلیل فقدان رهبری کاریزماومورداتفاق، درهمین حین وبین بخواهندباخلق بحران درجامعه وایجادهراس ازسوریه ای شدن وتجزیه کشور،سپاه پاسداران نخواهدهوس کندبه اعتباراصل۱۵۰قانون اساسی که وظیفه نگهبانی وحفظ دستاوردهای انقلاب رابرعهده اش گذاشته شبه کودتاکندو بدین شکل باز بایک قیام وقعود فرمایشی درمجلس خبرگان فردمطلوب خودرا تحمیل کنند،همانطور که بافریب مجلس خبرگان توسط مثلث سیداحمدخمینی وخامنه ای وهاشمی رفسنجانی،خامنه ای رهبرشد.
به اضافه ی یک رضاخان سپاهی درمقام ریاست جمهوری!؟
امایک احتمال دیگر هم هست.
حاکمیت ومدیریت #جمهوری_آخوندی_ولایت_فقیه بخوبی می داندفسادمثل سلول سرطانی همه جارشدکرده وتبعیض ونابرابری وبی عدالتی،بروز بحران های متعدد رانشان می دهد.آنهابخوبی می داننداگر دیربجنبندوکاری نکنند فروپاشی حتمی ست؛هرچندکه درکلام وشعارخلاف آنرادرسانه های خودسخنسرایی کنندوآمارغلط وگمراه کننده هم بدهند.
آنهامی دانندبعدازخامنه ای به سادگی انتخاب خامنه ای کسی رانمی توانندرهبر کنندوفردموردنظربایدآنچنان جامعیتی داشته باشدکه بشود باآن مردم رافریب دادواین فردکسی نیست جزسیدمحمد خاتمی.
باتوجه به اینکه حفظ نظام اوجب واجبات است.
وتزریق توهم یک #ولی_فقیه خوب برای مردم!!
(همین جادرپرانتزبگویم که یک قانون نانوشته واجماع درحاکمیت هست که ولی فقیه حتما بایدازسادات وهم چنین ملبس به لباس #روحانیت باشدتاوصل به امام زمان،مهدی موعودشوند!؟!)
حال اگر خاتمی رهبر شد،چه اتفاقی می افتد؟
#سید_محمد_خاتمی یابایدآن روی خامنه ای خودرانشان دهد_که رگه هایی هم در برخی گفتارونوشته هایش هست_یاباید همان چیزی که الان می گویدوپیشترهادر دوران ریاست جمهوری خود،مثل ایجاد#جامعه_مدنی وساماندهی اقتصادی گفته شدراالان باداشتن اختیارات کامل _که دیگر تدارکاتچی هم نیست_به سرعت انجام دهد.
اگربخواهدآن روی خامنه ای خودرانشان دهدکه تیرخلاص رابرجمهوری اسلامی زده است.ومرگ مغزی اینبارباقطع دستگاه،کامل می شود
واگربخواهدآنچنان که هست وشعارمی دهدباشد،مجبوراست همچون #گورباچف (آخرین رئیس جمهوری اتحادجماهیر شوروی) #پروستریکای خودرادرامراقتصادو#گلاسنوست فرهنگی راه بیاندازدکه این نیزسرانجامی چون اتحادجماهیرشوروی نخواهدداشت و فقط باتاخیر،کمی عمر #جمهوری_آخوندی ولایت فقیه رازیادخواهدکرد.*
*گِلاسنوست (به روسی: гл́асность) اصطلاحی روسی است که به یکی از سیاست‌های میخائیل گورباچف که در ۱۹۸۵ و پس از به رهبری رسیدن او در اتحاد شوروی شروع به کار کرد اشاره دارد. این کلمه را در فارسی «فضای باز» یا «شفّافیّت» ترجمه کرده‌اند.
*پرسترویکا (به روسی: перестро́йка) اصطلاحی روسی است که به یک سری از اصلاحات اقتصادی که در ژوئن ۱۹۸۷ توسط رهبر وقت شوروی، میخائیل گورباچف، معرفی گشت اطلاق می‌شود.
دوم بهمن۱۳۹۶

 

نرمش قهرمانانه کله شق های انقلابی
این یک داستان واقعی ست
داستانِ اون کلِّه شقِّ انقلابی ست که هر چی نرمش میکنه،قهرمان نمیشه(آیت الله خامنه ای).
و داستانِ کسی ست که با کلِّه شقی میخاد امیرکبیر قهرمان بشه!(آیت الله هاشمی رفسنجانی).
آقای خامنه ای خودش گفته بود من انقلابیم و…؛رفسنجانی هم درپاسخش گفت:انقلابی کله شق نباشید.کله شقی که انقلابیگری نیست!
تا یادمون میاد فقط این دوتا «آقا» رو دیده ایم که آقایی می کنند که گفته اند:
«العلماء باقون»،مابقی در به داغون!
آقای خامنه ای ربع قرنه که هر چه نرمش می کنه قهرمان نمیشه!
توصیه ما اینه که اگر این نرمشو بذاره کنار (نرمش رهبری مادام العمر)واستعفا بده حتما قهرمان قهرمانان میشه.عاقبت بخیری که داره هیچ،دعای 75 میلیون مسلمون هم پشتشه.
اما این یار غارخامنه ای که اهل رفسنجانه واین روزا هوس پدرخوانده شدن به سرش زده،غیر از یه خورده نمایندگی درجه یک امام اون ابتدای انقلاب،8سال رئیس مجلس،8 سال رئیس جمهورهمون اکثریت والباقی بعدی هم تومجمع تشخیص مصلحت،دنباله اینه که بفهمه مصلحت کی چی هست تا بعد بیاد توسخنرانیهاش واین ور و اونور پشت و پس پرده هرکه ساز مخالف زد بگه: ای افراطی تندور غیر معتدل کله شق انقلابی!
اما،آقا بخدا ما انقلابی هستیم اما کله شق نیستیم؛میخام آهسته برم وآهسته بیام که گربه شاخم نزنم،اما این گربه شما ول کنمون نیست همش دنبالم!
ما با اینکه توسال 56و57فقط 17 سالمون بود،امااگه کمتر نباشه ازاین اطرافی های شما ودیگرون که همیشه هم همین هارو تومدیریت اداره کشور می بینیم،بیشتره،میگی نه،میزاریم توکفه ترازو!
اما آقا بخداتواین سالها فقط زندون بود وپشت زندون.همه اش خوف اینو داریم که بیان دوباره ببرمون زندون.نه اینکه حالا وضعمون از زندون هم خوبتره ها؟!نه!گاهی هم بدتر از زندونه!
بی پولی،بیکاری،فقر،عدم امنیت،دربدری و شنود و این جور چیزا!
حضرت دو آقا!
مثل من(به غیر از یه مورد که فقط مال ِ منه وکسی همراش نداره)خیلی های دیگه هستند.حالا یا مثل من پول وپَله نداشتندکه برن خارج پُز اپوزیسیونی بدن،یاکه نخواستن! انقلابی انقلابیند!آو قا کار بلد ..!
آقا ما تا ج.ا.ا. رو دیدیم فقط آقای ایکس و ایگرد وزد یا همون زید وعمروقلی خانو دیدیم که با اهل وعیال وفامیل وقربا ورفقا…اگریه جا پست ومقامشو گرفتند زودی رفت تو مرکز تحقیقات استراتژیک که بعدش شما که رئیس مصلحت نظام که شدیدو سند اونجاراهم بنام خودتون زدید اومدن اونجا. هی کارکارشناسی استژایک کردند تاجایی که در عرض 50 روزبه اندازه 500روزگره کور سیاست خارجی روبازکردن!
آقا ما هرجاسرک کشیدیم فقط یک مشت آدم تکراری رو دیدیم که البته برخی شون یا سیاه بودن یاسفید!
همین احمدی نژاد خودتون کدوم سابقه شاخص انقلابی قبل وبعدازانقلاب رو داشت که حتی نظرات آقا بزرگه هم به نظرات ایشون نزدیک شده بود؟!!
خب حالا شما سوژه گیر آوردی و میخای همه کاسه کوزه ها رو سرایشون بشکنی .اون وقت آدم یاد اون ضرب المثل معروف می افته که می گه:صدر رحمت به کفن دزد اولی!
آقا جان شما میگید اکثریت،آخه این اکثریت ننه مُرده که تو این سالهافقط حق خرید یک کیلو گلابی رو داشت!
نظریه معروف آیت آلله آزی قمی رو که یادتون هم هست.البته بعدا خودش هم جزو تندورها وافراطیون شد …
حضرت آقا شماهم استعفا بدید.نرمش نشون بدین حتما قهرمان میشید.
ای دو آقا بیا واکن کتاب رو که گفته:
«اینما تکونوایدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده»

اصلاحات فقط با تغییر قانون اساسی میسور است

 درحال حاضر-خصوصادردوره ریاست احمدی‌نژاد-قانون اساسی کامل ومبسوط درحال اجراست؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی یعنی چه؟!

عبدالله نوری می‌گوید: ما خواستاراجرای بی‌تنازل قانون اساسی هستیم؛ واصلاحات به‌دنبال براندازی نیست؛ و با سقوط نظام، دمکراسی درایران توسعه نمی‌یابد. آنها که پیش از انقلاب برای سرنگونی سلطنت و نظام مبتنی برفردمحوری مبارزه کردند، اعم از مارکسیست‌ها، ملّیون ومذهبی‌ها، بی شک دوست ندارند این انقلاب این‌گونه کله پا شود!

امادراین اشتراک یک افتراق اساسی وجود داردوآن اینکه باوجود این قانون اساسی نمی‌توان اصلاحات برای انقلاب بهمن ۵۷ به ارمغان آورد! قانونی که مجلس خبرگانش توسط اعضای منصوب شده رهبر در شورای نگهبانی که فقط آنها مفسرقانون اساسی هستند ونظارت برانتخابات را استصوابی تعریف کرده‌اند، انتخاب می‌شوند، تا بخواهند رهبر را درصورت تخلف، استیضاح کنند، نمی‌تواند اصلاحات ایجاد کند!

قانونی که تمام اختیارات کلیدی را به رهبرداده وحتی تغییر قانون اساسی را منوط به اجازه ایشان می‌داند، ممکن نیست درروند توسعه و دموکراسی سرعت ببخشد!

جناب عبدالله نوری! اصلاحات وجریان اصلاح‌طلبی فقط مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب وحزب کارگزاران نیست؛ که هرگاه نظام درتنگنا قرارگرفت، بازدست به دامان آنها شود و بخواهد با جلو انداختن آنان یک فریب تازه را آغاز کند! بعید است که به شما فرصت دوباره بدهند؛ چون قراراست احمدی‌نژاد اصلاح‌طلب شود!؟

تازمانی که درجه فهم آن دسته ازمردم که رای راس‌ها به آن متکی است، و درفاصله ۳۴ سال انقلاب همان‌طور که عکس «امام» را درماه دیدند، اینک نیزعکس پپسی کولا را می‌بینند، تغییرماهوی نیابد، ممکن نیست از اینجا معجزه‌ای رخ دهد؛ همیشه وهمواره قدرت‌خواهان وانحصارگران قدرت، ته دل‌شان مایل نیست که فهم و آگاهی مردم بالا رود؛ آری باچنین وضعیتی سقوط نظام مترادف است با روز از نو، و روزی از نو، و تجمیع قدرت در فرد دیگر. آن‌زمان دراختیارشاه بود، اینک دراختیارولایت مطلقه فقیه و درآینده؟!

————

محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

23خرداد91

 این یادداشت ابتدا در سایت خودنویس منتشر شده است

———————————————————–

 نظام اصلاح پذیر است؟نیست؟![1]

آیانظام جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر است؟!

آیابااقدامات اصلاح طلبانه،می توان به آنچه که در 22بهمن 57خواست ملت بود،رسید؟یابایداین انقلاب سرنگون شود و روز ازنو،و روزیِ دولتهابه ملتها از نو؟!

آیا با این قانون اساسی می شود،انقلاب اسلامی ایران را اصلاح کرد؟

فرق اصلاح باانقلاب درچیست؟!آیا اصلاحات نوعی انقلاب است؟!

آیا اصلاحات با انقلابِ ایدئولوژیک همخوانی وهمراهی دارد؟!

 آیا اصلاحات در چانه زنی با بالا  و فشار  از پائین شدنی است؟

 اینها پرسشهایی است که «جبهه اصلاح طلبان» باید به آن پاسخ دهند.

سؤالاتی که هرکس یا هر گروه سیاسی می تواند به آن واکنش دهد و از ظَنِّ خود،خو یش را مُصلح بداند !

روزی روزگاری رژیم پهلوِی با انقلابِ سفید،دست به نوعی اصلاحات زد؛ «ازقضاسرکنگبین صَفرانمود»!و روزی دیگر همان رژیم برای آنکه باشد و بماند،و برای خاموش کردن آتش خشم ملت،بهترین و طولانی ترین چاکرانِ خانه زادِ خود(نصیری-رئیس ساواک-وهویدا-نخست وزیری با 13 سال دوام) را به زندان افکند و آنها را چون یک گوسفند به کشتارگاه فرستاد،تا بدست نظام جمهوری اسلامی ذبح شوند!

آیا نظام جمهوری اسلامی ایران،بعداز30سال،و با توجه به رویدادها، مختومانه به چنین سرنوشتی گرفتار و به جبر تقدیر تاریخ دچار خواهد شد؟!

تمام سؤالات فوق را بصورت یک مجموعه واحد تجزیه و تحلیل می کنیم.

اگرقانون اساسی رادستورالعمل انقلاب بهمن 57 بدانیم،متوجه میشویم بیش ازآنچه که ملت به هنگام روبروشدن باگلوله ژ3،شعارآنراسرمی داد: (استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی)،انقلاب به سمت ایدئولوژیک شدن در حرکت است…

قانون اساسی هرچنددرخود اصلهای 38،39،34،27،26،25،24،23 22،20،19رادارد،که این اصول همان محتوای استقلال وآزادی است؛اماهر چه زمان گذشت،توسط چنداصل انگشت شمار،نه تنها آنها،بلکه همه اصول قانون اساسی را تحت الشعاع خودقرار داد؛وصورت ایدئولوژیک نظام فَربه ترواصول «آزادی»نحیف ترشد…

مثلاهمان ابتدای انقلاب گفته شد:«حجاب اجباری نیست»؛امااینک با انجام پروسه هایی چون«طرح امنیت اجتماعی»ایمان مردم رابا«نُصرة بِالرُعب»حفظ کرده اند؛چرا؟چون انقلاب مایک انقلاب ایدئولوژیک است،اما همه مردم دنیاوبالطبع مردم ایران،باانقلابِ تکنولوژی وانقلاب در تکنولوژی[2] –که عرضه آن به سهولت وآسانی دردور افتاده ترین نقاط جغرافیایی مَیسور و ممکن شده است-آنان را تنوع طلب کرده است؛و نیازها و   ذائقه هایشان(چه کاذب و چه واقعی) آنلاین تغییر می یابد!…

درحوزه ارتقای سیاسی،یارشدکیفی درآگاهی های سیاسی،داشتن حق انتخاب ویاحیّ وحاضرشدن درمنازعات سیاسی واجتماعی،وواکنش نشان دادن به آنها،جزوِ زیر ساخت عمارت «جامعه مدنی»است.[3]

جامعه مدنی با نهادهای مدنی(گفتمان آزاد،مطبوعات آزاد،احزاب متعدد،و تقسیم عادلانه قدرت دربخش مدیریت وحاکمیت)نهادینه خواهدشد…

آیادراین30سال،نظام به این سمت رفت؟…

ابتدای انقلاب اززبان امام خمینی شنیده ایم:«مجلس در رأس امور است» و«میزان رأی ملت است»؛یعنی همان پایه وچارچوب آزادی واستقلال و زیر ساخت یک جامعه مدنی…

اماهرچه زمان گذشت؛کفِّه ترازویِ«میزان رأی مردم است »سبک وتوخالی شد،وبجایش کفِّه ترازوی«میزان رأی شورای نگهبان است»، سنگین تر گشت…

چرا؟چون انقلاب بیش از آنچه که تصورش می رفت،ایدئولوژیک شده است…

دردوره ای تمامی ملت حق انتخاب داشتند؛اما اکنون تنها«یک کیلو گلابی»وجود دارد. [4]

اگر ابوالحسن بنی صدر هنوز به همان11میلیون رأی خودمی نازد،حق دارد؛چون هرچه زمان سپری شد،کمیَّت وکیفیّتَ رأی نیز سیر نزولی یافت؛دردوره ای هرچندیک کاندیدافقط مثلا50درصدآرای مردم رابدست     می آوردوانتخاب می شد؛امااین رأی ازمجموعه حضور تقریبا100درصدی افرادصاحب حق رأی درپای صندوقهاحاصل شده بود؛امااکنون50درصداز صاحبان حق رأی درانتخابات شرکت نمی کنند،وکاندیدای منتخب هرچند50درصد آرای مردم را بدست می آورد،اما این رأی فقط ازحضور50 درصدصاحبان حق رأی است.این نیز نامش«میزان رأی مردم »است…

جای چانه زنی هم نیست!همه چیز به شیوه دمکراتیک(حق انتخاب وحق کاندیدا شدن)صورت گرفته است وجای هیچ نوع«ان قلتِ»قانونی هم ندارد؛اما آن کجا و این کجا؟!…

یامجلسی که طبق فرمایش امام خمینی،دررأس امور است،وطبق اصل 76،حق تحقیق وتفحص درهمه امور کشور را دارد؛آنچنان مجلسی      می شودکه خودش،خودش راذبح کرده وبدون آنکه قانون اساسی در مجاری طبیعی تغییریابد،تصویب می کند:«همه مراکزی که مستقیما تابع رهبری نظام (اصل ولایت فقیه)هستند،از تحقیق و تحفحص مجلس معاف هستند»…

چرا چنین شد؟چون شورای نگهبان میزان شد؟

نهادشورای نگهبان به حق یا«شبهه حق»به خوداین حق را داد تا بتواند  طبق اصول دیگر قانون اساسی(اصل 99و98)دردقیقه90،برنده بازی سیاست[5] باشد و نبض امور را درست خود بگیرد،و لذا تنهاکسانی توانستندکاندیدای انتخابات(مجلس،ریاست جمهوری وخبرگان رهبری) شوندکه ازفیلتر صوابدیدآنان(که نظارت رابه نظارت استصوابی تفسیر کردند)،گذشته باشند…

ازطرف دیگرطبق اصول دیگر قانون اساسی حق تشکیل احزاب وحق برگزاری میتینگ سیاسی برای مردم به ثبت رسیده است؛امااین رؤیا هیچگاه(یالااقل خیلی کم)به واقعیت تبدیل شد؛واصلاملموس نیست. چونکه اولا تمامی دست اندرکاران احزاب(مخصوصااحزاب مهم و سرشناس)بطورآشکاریاپنهان درمدیریت30ساله انقلاب همیشه حضور داشته ودارند؛بنابراین نمی توانند،برخوردشان بارویدادهای اجتماعی، برخورد واقعی و یاچهره به چهره باشد…

الان شدیدترین واکنشهای سیاسی احزاب درشکل یک بیانیه،یاسخنرانی ومصاحبه ونوشتن یک یادداشت و اکثرا در مقاطع انتخابات تبلور دارد؛اماهمین احزاب(مثلاسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یاحزب مشارکت)نخواسته است ویانمی توانداز مردم بخواهدمثلا فلان روز درفلان جا،مثلابه واقعه قتل«زهرا کاظمی»واکنش سیاسی نشان دهند…

امامامی بینیم دریونان بخاطر کشته شدن یک جوان یونانی چه اعتراضاتی شده است…

احزاب مانخواسته اندچون خودبخشی ازمدیریت نظام هستند…واز طرفی نمی توانند؛چونکه بایددرخیلی ازواکنشهای سیاسی موضع خود رادر قبال قدرت مطلقه ولایت فقیه معلوم کنند…

ازطرفی می ترسند؛چون که ممکن است بادعوت مردم و کشاندن آنها به حضورشان درمراسم ومیتینگها،ضعف شان درجذب مردم ،آشکارشود؛ وکسی درزیر چترشان سینه نزند…

ویاآنکه بخاطرهمان مواردی که خیلی ازاصول قانون اساسی به آن ختم شده است،یعنی:«مگرمواردی که قانون مُعَیَّن کند»[6]اجازه رسمی به آنان داده نشود؛بنابراحزاب ما،احزابِ بیانیه ای،مقطعی،واکنشی وشعاری هستند و شده اند…

این درحالی است که همه اصول یک دمکراسی دمکراتیزه شده درجامعه را دارا هستیم و شکل واقعی داردوکسی هم نمی تواندمنکرآن شود!!…

مشکل ازآنجاآغازشدکه طرح«حکومت اسلامی»فقط یک شعاربود؛رؤیایی که ازحکومت اسلامی علی(ع)درسَرداشتند؛اما مانیفست یا تبیینی جامع ازجزئیات وجودنداشت…

حتی دردوره انقلاب،بخاطرمجهول بودن عنوانِ«حکومت اسلامی»در شعارهای تظاهرات مردم:(استقلال،آزادی،حکومت اسلامی)کلمه «حکومت»به«جمهوری»،(عنوانی که حداقل درنظامهای رایج دنیاآشنا بود)،تغییر یافت…

همواره وهمیشه بین اندیشمندان دینی(خصوصادرکسوت روحانیت) اختلاف دیدگاه آشکار و نیزفاحش بوده است…

وآنگاه که روحانیت مدیریت انقلاب را (باسقوط رژیم پهلوی)بدست آورد، این اختلاف درصحنه اجراء،(چون به چشم عوام نیزعریان شد)،عمیق و بدخیم تر شد…

لذا در واکنش به وقایع اتفاقیه (اعم از اجتماعی،اقتصادی،سیاسی وفرهنگی)،به شیوه تجویز مُسکِّن،نسخه هایی برای حفظ نظام پیچیده شد…

مثلادردوره امام خمینی،معلوم شدسه پادشاه دریک اقلیم نمی گُنجدو مجبور شدندیک پادشاه راکم کنند:(حذف نخست وزیر).یادیدگاههای سنتی وخیلی محدوددرحوزه احکام اقتصادی،سبب اختلاف شد؛ تا آنجاکه داشت نظام رافلج می کرد،مثلابرای تقسیم اراضی،(بندج ودال)،یارِبای بانکهاویا…به شکل احکام ثانوی ودردایره ضرورت وسپس به نام«مصلحت نظام»احکامی تجویزدارو شد؛تاجایی که بعداهمان«مصلحت نظام»، خودش مستقلایک تشکیلات عریض وطویل شد.اما هیچگاه این بیماری رو به بهبودی نرفت؛وچنانچه داروی مصلحت قطع شود؛بیمار کُن فَیکون خواهد شد…

در این سیرتحول،«مصلحت اشخاص»جانشین «مصلحت نظام»شد…

 سیرنزولی و یاحال نزار انقلاب از آنجا آغازشدکه بین «حکومت دینی و حکومت دیندار»[7]،حکومت دینی برگزیده شدو انقلاب و نظام قائم به اشخاص شد. اشخاصی محدود که مُطلقا نیز تَجَسُّم دین هستند.

دینداری وَجه حقوقی وفرهنگ،عُرف و سنت مردم ایران است که با تغییر هررژیمی،تغییر آن اصلاممکن نیست؛اماحکومت دینی،وَجه حقیقی دین آن است،که وقتی قائم به شخص شود،همین است که اینک هست…

دررژیم گذشته،شاه به تنهایی درکنارخدا(مطلق کامل وخالق جهان)ومردم (نیروی اعطاء کننده قدرت به اشخاص)قرارگرفت:«خدا،شاه،میهن»… اصلاح هرچندنوعی انقلاب است،اما انقلابی است هوشمند…

اصلاحات،انقلابِ رادیکال نیست؛انقلاب رادیکال مثلِ همان کارهایی است که در دوره انقلاب 57 علیه رژیم پهلوی،مردم باحضور شان درتظاهرات خیابانی و شکستن و کشتن وکشته شدن می کردند…

دوره این نوع انقلابهادرهمه جای جهان به سر آمده است…؛البته نه اینکه بطور100درصداین قانون علمی باشد،خیر؛این امربستگی به نهادینه شدن دمکراسی دارد؛دمکراتیزه شدن نیزبستگی به نهادینه شدن جامعه مدنی دارد،جامعه مدنی نیز بستگی به افرادمدنی دارد،افرادمدنی به «مردم مدنی» نیاز دارد…

 انقلاب به اصلاحات نیاز دارد؛اما باکدام اصلاح طلب و کدام تفکر؟

فرق است بین اینکه قولاوعملابه تفکر اصلاح گری معتقد باشیم وآنرالازمه حرکت تکاملی انقلاب و افرادبدانیم،وآنکه برای ماندن وبودن،مجبور وملزم شویم دست به عملیات اصلاح طلبانه بزنیم…

اصلاحات یعنی تغییر؛تغییرنه به شکل رفرمالیسم!ویادرلفظ عوام: «ماست مالیزیشن»…[8]

چه چیزی باید تغییرکندکه انقلاب اصلاح شود،وبنایش تاثُریاکج نرود؟!

آنهایی که علناباعملیاتی کردن«پروژه اصلاحات»درنظام ج.ا.ا.،مخالف هستند،موضعشان مشخص است؛دراین محدوده،تنهاکسانی شعار اصلاحات سرمی دهندکه خاستگاه خواسته های خود رادرآنجا می یابند…

حال بااین وصف هرکس دربازاراصلاحات می تواند،خودرااصلاح طلب بداند؛همانطوری که همواره طبق سنت مرسوم دراین 30 سال،همیشه واژه هایی مقدس ویاحرکت آفرین،دراشکال کلامی ونمایشی مسخ و استحاله شده اند؛ازجمله اصلاح طلبی و اصلاح طلب…

اصلاحات نیزباتقسیم شدن به«اصلاح طلبان اصول گرا»و«اصولگرایان اصلاح طلب»ویا«مستقل»،و …لوث وبی معنی شد…[9]

بااین اوصاف پروسه«چانه زنی بابالا وفشاراز پائین»که بابرانگیزاندن و برانگیختن مردم،برای نهادینه کردن دردستیابی ورسیدن به حقوق فردی و اجتماعی خودمَیسور است،فعلا تقریبا تعطیل است؛وچانه زنی با بالاهم  به پروژه«نوبت سیاسی»[10]تغییرهویت داده است…

ازابزاربَرنده وبُُرنده اصلاحات،«مردم»هستند.

ملتها(باتوجه به درجه بلوغ سیاسی)یاسیاهی لشگرند[11]یاخاموش«چون آتشِ زیرخاکستر»؛مردم مانیز درطول این30سال چنین واکنش هایی از خودبُروزداده اند؛آنهاواکنشی عمل میکنند؛هرجریان یافردی که بتواند نقطه تحریک(یارگِ خواب)آنهاراکشف کند،برایش«کَف»می زنند؛ویاروزبعدش، برایش«فرکانس مرگ»ارسال می کنند؛«مصدق»«روز»قهرمان ملی بود، «شب»خائن به کشور؛ الان نیز به نوعی همینطور است…[12]

چنین شیوه برخورد ازسوی مردم(باتوجه به فرایندرشدسیاسی) همیشه بوده وهست؛برای همین هم هست که سلاطین(یاسلطه گران)طبق فرمایش قرآن هرجا باشند،سعی دارندآدمهای«دون پایه»زمام قدرت را بدست داشته باشند،ویاهمچنان در«دون پایه گی»غوطه ورباشندودر عوض انسانهای وارسته،اندیشمندودانا در کُنج عزلت و درگمنامی باقی بمانند[13]

 پروژه اصلاحات درصورتی موفق است که بتواندمردم رابه«بلوغ سیاسی» مطلوب هدایت کند.امااگرنتواندمردم را تغییر ذائقه دهد[14]باچانه زنی دربالا نمی شود پروژه اصلاحات رابه سرانجام رساندودرمسیر درست قرارداد…

والسلام!/تهران/محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)/25 آذر سال 1387

——————————————————————————————————-

نظارت بدون استصواب آری!

وقتی حاکمیت ازیک اظهار نظر وتحلیل برنمی تابد و بخاطردستمالی،قیصریه ای آتش  زده شده و روزنامه ای تعطیل می شود،آقای هاشمی رفسنجانی!پرسش ما این است:نظارت مردم را باید درکجا جستجو کرد؟

نظارت دولت بردولت؟! یانظارت مردم برحاکمیت؟ که دومی فقط با مطبوعات آزاد و احزاب شجاع  ونهاد های مدنی مستقل میسور و ممکن  است.

آقای هاشمی رفسنجانی دردیدار اعضای انجمن اسلامی دانشگاه گیلان گفت: «براساس استنادات قرآنی و اصول علمی جامعه شناسانه، هر انسان و جامعه‌‏ای در معرض طغيان است و نظارت مردمی مهمترين عامل مهار طغيان‌‏هاست».
و این درحالی است که جنبش دانشجویی دریکی ازتشکلهای خود(دفترتحکیم وحدت)برهمان اساس و استنادات قرآنی و آزادی بیان واحزاب مندرج در قانون اساسی،دیدگاه خود را ازوضعیت غزه اعلام کرده بود؛اما چون باتفکرحاکمیت همخوانی نداشت،بمباران شدو در این بمباران به هیچکس فرصت دفاع  داده نشد و روزنامه ای که صرفا وظیفه اش همان نظارت مردمی برحاکمیت است را شهید و مرحوم کردند.

هم چنین آقای هاشمی رفسنجانی اضافه کرده است:«براساس قانون اساسی نظارت بر حُسن اجرای سياست‌‏های کلی از وظايف رهبری است که رهبری به مجمع تفويض کردند و مجمع نيز براساس آيين نامه‌‏ای نه چندان قوی نظارت می‌‏کند»

آقای هاشمی رفسنجانی!

نظارت وقتی کارآمد وقوی است که نظارت مردم باشد؛مردم ما به نظارتِ بدون استصواب رأی آری دادند؛اما اکنون آن نظارت در دایره تشیخص  مصلحت نظام و  قانون نظارت استصوابی،استحاله شد. یعنی همان مصلحتی که هرکس ازظن خود می تواند به سادگی  یک روزنامه را  تعطیل  وبه همراه آن اندیشه ای رانیز تخطئه کند.

درنظارت استصوابی صلاحدید 6نفربر50 میلیون نفر حائزین حق رأی،ارجحیت دارد.طبیعی است مردم درصورتی نظارتشان نظارت است،که حق انتخاب داشته باشند،اما بر اساس همان تفکر ،که مردم فقط حق خرید یک کیلو گلابی را دارند،این سیره، سنت انقلاب شد!

ایشان هم چنین درسخنان خود تأکید کرده اند:«انقلاب اسلامی  ما در طول 50 سال مبارزه، پيروزي، تثبيت و تداوم، براساس  و خواسته مردم حرکت کرده است؛وهمانطور که اجبار در اصل دين اسلام مطرود است، در انقلاب اسلامی نيز کسی نمی تواند  مردم را در تعيين سرنوشت خويش در تنگنا قرار دهد.

این درحالی است که طبق همین قانون اساسی  اختیارات بسیط  پرای شخص ولایت  فقیه تصویب شده  و از آن به عنوان قدرت مطلقه  یاد شده است؛ و با دور باطلی که براساس انتخاب فقهای شورای نگهبان توسط رهبری و سپس تشخیص استصوابی کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری (که باید براقدامات رهبری نظارت کند ودرصورت مشاهده خلاف وی را استیضاح نمایند)،توسط شورای نگهبان،بازیگرانِ بازی،خود به داوری نشسته اند.با این وجود،چگونه نظارت مردمی میسور است؟وازطرفی دیگر با تأسیس و تصویب مجمع تشیخص مصلحت مدیریت در این  30سال، تقریبایکدست وثابت بوده است.

امام خمینی در سخنرانی معروف خود به هنگام ورود به ایران  دربهشت زهرا گفتند:

«مافرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد،بسیار خوب،اینها ازباب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند ومختار به سرنوشت خودشان هستند رأی آنها برای آنهاقابل عمل است.لکن اگر چنانچه یک ملتی رأی دادند (ولوتمامشان)به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد ،این به چه حقی ملت پنجاه سال پیش ازاین ،سرنوشت ملت بعد رامُعیَّن می کنند؟ سرنوشت هرملتی به دست خودش است… (صحیفه نور،ج 5،ص3)

آیاحاضرید؟یکباردیگر خود را بیازمائید؟

آیا حاضر ید اصل  ولایت مطلقه فقیه را حذف کنید؟

مسلما حاضر نخواهید شد؛چون انقلاب اسلامی بیش ازآن که به «جمهورمردم» متکی باشد و نظارت  و سرنوشت مردم بوسیله  احزاب و مطبوعات مستقل و مجلسی متشکل ازهمه حق رأی دهندگان باشد، ایدئولوژیک شده است.

انقلاب ایدئولوژیک یک عقیده دارد و چنانچه خلاف آن، نظر و تحلیلی دراختیار افکار عمومی قرارگیرد، فورا متهم شناخته شده و با موج سواری بر کَف، ضد انقلاب،مُرتد، و خائن وطن فروش  و ساده لوح و بازیچه اجانب و نوکر بیگانه  معرفی می شود؛امری که در این سالها در وقایع مختلف به آشکار عیان بوده است.و مردم واراده ونظارت مردم تا آنجا مثبت است که با ایجاد موج سواری(یا مردم سواری)،مشت های گره  کرده  خود را بر فرق این و آنی  بکوبند که حاکمیت می پسندد!

تعطیلی روزنامه کارگزاران صرفا بخاطرموج سواری ایدئولوژیک از قضیه فلسطین و اسرائیل انجام گرفت!

تهران

محمد شوری (نویسنده وروزنامه نگار)

15دی 1387


 1-سعید حجاریان درپاسخ به سؤال پرسشگر گفت:

«سوال مهمی است. اصلاحات يک پروژه نسبتاً محافظه کارانه است و اصلاً راديکال نيست. لذا اول بايد ثابت کرد نظام اصلاح پذير است يا خير. اگر نظام اصلاح پذير باشد، اصلاحات معنا دارد. حالا سوال اين است که نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذير است يا خير؟ اين را از کجا بايد فهميد؟»

  2- هم چنین می توانید رجوع کنید به یادداشتی از اینجانب در روزنامه«اخبار اقتصاد» مورخ 29فروردین 1379با نام«انقلاب فرهنگی جهانی؛کالای تکنولوژی»

 3-همچنین می توانیدبه گزارشات ومطالب اینجانب در«روزنامه سلام»درمورد«جامعه مدنی»،باعناوین:«قانون،محوراصلی جامعه مدنی/14و 15تیر1376»،«جامعه مدنی، احزاب،مشارکت مردم/17و19و21آبان1376»،«جامعه مدنی وجامعه زدنی/ 22و24دی 1376»،«جامعه مدنی واستیفای حق/2و4اسفند1376»و«امربه معروف درجامعه مدنی/15 و17تیر1377بانام مستعار علی میثمی»مراجعه کنید.

4–آیة الله آذری قمی درمقطعی ودرتبیین مرامنامه ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی وحق انتخاب،گفت:«مایک کیلو گلابی داریم وهمانرا نیزباید بخریم»!

 5-رجوع شود به یاداشت اینجانب بانام«بازارسیاست»درروزنامه مردم سالاری (25مرداد1385)بانام مستعار«محمدزمانی».

 6-هم چنین می توانیدبه گزارش اینجانب درروزنامه«صبح امروز»،مورخ1اردیبهشت78، بانام«قانون علیه قانون»که بانام مستعار«علی میثمی»چاپ شده است،رجوع کنید.

 7-درتاریخ12دی77،یادداشتی ازاینجانب بانام مستعار«علی میثمی»درروزنامه«صبح امروز»باعنوان:«حکومت دینی وحکومت دیندار»چاپ شده است.آن زمان سعی داشتیم درکوتاه ترین کلام،تمام ترین حرف خود را به رُخ بکشیم…

 8- نگاه شودبه برخی یاداشتهای اینجانب درمورد«اصلاحات»ازجمله:«اصلاحات،دیانت، اقتصاد»روزنامه «ملت»17شهریور1380،با نام مستعار«محمد زمانی».و یادداشت: «نیروهای سیاسی ملزم به همراهی باقطاراصلاحات هستند»،روزنامه «ملت» 6شهریور1380،بانام مستعار«محمد زمانی».

 9-هم چنین می توانیدرجوع کنیدبه یاداشت اینجانب بانام«اصول گرایی واصلاح طلبی به کدام معنا؟»،روزنامه«مردم سالاری،30آبان 1385»،که بانام مستعار«محمد زمانی»چاپ شده است.

10-نگاه کنید به یادداشت نویسنده در همین وبلاگ بانام«نوبت سیاسی».

 11-رجوع شودبه یادداشت اینجانب درهمین وبلاگ بانام«سیاهی لشگری به نام مردم»وهم چنین رجوع شود به یادداشت اینجانب درروزنامه مردم سالاری 19شهریوربانام«فرهنگ سیاست وعوام پروری»که بانام مستعار«محمد زمانی»چاپ شده است.

12–ماجرای قائم مقامی «آیة الله منتظری»سپس «حصر» در منزل  و…ازجمله آن است…

13-قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون (نمل/34).

14–همچنین می توانیدرجوع کنیدبه یادداشت نویسنده درروزنامه«مردم سالاری»مورخ 8مرداد1385بانام«ساندویچ سیاست»که بانام مستعار«محمد زمانی»چاپ شده است.

—————————————————————————————————————————

 از خواب گران خيز(8سال جنگ و دیگر هیچ)

تقریباچندماه قبل ازآغازرسمی جنگ در31شهریور59،شب ونیمه شبهاصدای آژیرخطر و پدافندضدهوایی در زادگاهم شهرآبادان،خواب را ازچشم مردم شهرمی گرفت.برای من که در آن شهر متولد شده ام،صدای آژیر و وضعیت قرمز صدایی آشنا بود.

شبهایی که دردوره رژیم پهلوی دوم،وقتی خاموشی های شبانه به همراه صدای آژیرخطر شنیده می شد،من و هم سن و سالهای خودم جمع می شدیم و شعارمی دادیم:

نون و پنیر و سبزی،عراق چرا می ترسی / ایران کاریت نداره،سر به سرت می ذاره.

وروزهایی که طیّاره های ارتش شاه برفرازشهراعلامیه پخش می کردو هشدارمی داد: بحرنبردی بی امان آماده باش،آماده باش؟!و با ورودتانکهای چیفتن خود درخیابانهای اصلی شهر، می گفت:جنگ در راه است و خواهد آمد!…

و جنگ بلافاصله باسقوط شاه و دربُحبوحه ضعف مدیریت سیاسی نظام ج.ا.ا.، در شهریور 59 آمد و در خانه ایران بیتوته کرد و هیچگاه هم نرفت!

صدام حسین رئیس رژیم بعث عراق در مقابل دوربین تلویزیون قرار گرفت وگفت:«ما از این پس موافقتنامه های مورخ 6مارس1975الجزیره را باطل و بلااثرمی کنیم».

قراردادی که شاه توانسته بود پس از کش و قوسهای جنگ سرد خود با رژیم بعث در مورد اختلافات مرزی به تصویب بین المللی برساند.

همزمان با شروع جنگ روزنامه کیهان درتاریخ 1مهر59،ازقول امام خمینی نوشت:امیدوارم کاربه آنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند».

در8مهرماه 59کیهان نوشت:«صدام آتش بس شورای امنیت را پذیرفت؛ودرفردای همانروز، همین روزنامه ازقول امام خمینی نقل کرد:«ماپیروزهستیم و به صدام و دولتهای همراه او اعتنا نمی کنیم»:

«ماتا آخر با آنها جنگ خواهیم کردو انشاءالله پیروز خواهیم شد و هر یک از دول هم که با او همراهی کندما هیچ ابدا اعتنایی به این نمی کنیم. برای اینکه ماهدفمان این است که تکلیفمان راعمل کنیم.تکلیف مااین است که ازاسلام صیانت کنیم وحفظ کنیم اسلام را. کشته بشویم تکلیف را عمل کرده ایم،بکشیم هم تکلیف راعمل کرده ایم»./صحیفه نور، ج18ص109

ودرتاریخ 18مهر همان سال کیهان ازقول امام جمعه تهران نوشت:«این جنگ تمام شدنی نیست».و البته تمام هم نشد!

جنگی که گفته شدتارفع فتنه درجهان ادامه خواهد یافت،خودفتنه شد تا دمکراسی نوپای کشور دفن و شهید شود!

جنگی که می خواست با عبور از خاک کربلا،بیت المقدس را آزاد کند،با عبور از ارزشهایی که برای آن انقلاب شد و نظام ج.ا.ا. با آن تأسیس، واردجنگی شدکه قدرت پرستان برای ادامه بقاء خود،حاضرشدندآدم بکشند،تجاوز و شکنجه کنندودر زندگی عمومی و خصوصی مردم بااستراق سمع وتجسس سَرک بکشندوبعداعلان کنند:حفظ نظام ازنماز،روزه وهمه واجبات وارزشهای اخلاقی ودینی وآنچه که برایش انقلاب شد،واجب تر و از اوجب واجبات است!!؟!

جنگ که هدفش حفظ و صیانت از اسلام و کشور بود و آنرا تکلیف می دانست،سرانجام با نوشیدن جام زهر پایان یافت:

«وامادرموردقطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است که ما تا چند روزقبل معتقدبه همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودیم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدیم ولی بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خود داری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد با قبول قطعنامعه و آتش بس موافقت نمودم»./امام خمینی،صحیفه نورج20ص238.

گفتنی است سرتیپ پاسدارعلیرضاافشاردرتاریخ5/3/1373گفت:«یکی ازاهداف استکباری عراق این بود که ایران را به پای میز مذاکره بکشاند امافتح خرمشهر باعث شد تا ایران خواستار تشکیل دادگاهی برای تنبیه متجاوز شود»!(روزنامه اطلاعات).

درساعت30/6بامدادروز20مهرماه سال1367دبیرکل سازمان آغازآتش بس جنگ ایران و عراق را اعلام کرد.

قطعنامه598 درسال 1366تصویب شد؛اماحدودیک سال بعدودر27تیرماه 67ازسوی ج.ا.ا. پذیرفته شد.

در ماده 6قعطنامه 598 از دبیرکل سازمان درخواست شده بودکه با مشورت ایران و عراق هیأتی بی طرف را برای رسیدگی وتحقیق درموردآغازگرجنگ مأمورنمایدودراسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد».

امامتجاوزر-که رژیم صدام اعلام شده بود-تازمان سقوط،هیچگاه تنبیه نشد؛وهیچ غرامتی هم تاکنون به ایران پرداخت نگردید!

ولی ازطنزهای تاریخ جهان وپس از22سال خاتمه جنگ،این است که«احمدی نژاد» رئیس دولت ایران،هیأتی را مأمور کرد تا با طرح شکایت،بتواندغرامت خود را ازجنگ جهانی دوم بگیرد !!؟!

وازعبرتهای آموزنده تاریخ اینکه:صدام حسین در دادگاهی عراقی والبته پس ازسقوط رژیم بعث،توسط نیروهای ارتش آمریکا و انگلیس، محاکمه و سپس اعدام شد.

و هم چنین پس از سالهای متمادی، زیارت کربلا آزاد و گروه گروه مردم ایران برای زیارت ارز را خارج و مُهر و تسبیح را واردکنند!

تا جنگ تمام شد، اعلان شد:«از این به بعد باید مانور تجمل داشته باشیم»!جیب خالی و پز عالی!

و22سال پس از جنگ،وبا شروع مانور تجمل،این بالا رفتن آمار فحشا،اعتیاد،دختران فراری و افزایش خانه های فساد بود که تشییع فاحشه می شد!

و نیزبالارفتن کشته های جنگ؛که پس از22سال،هنوزاجسادقربانیان جنگ از لابلای خاکها کشف وبیرون کشیده می شودو سپس درحاشیه همان مانور تجمل، تشییع می شود!

روزنامه کیهان در17مهر59 ازقول امام خمینی نوشت:حکومت عراق رفتنی است».آری حکومت صدام بدست حامیان خودسقوط کردو رفت،ولی حکومت ایران تجربه صدام را آغاز کرد.وبا«غشِّ درمعامله»توسط حکام6نفره شورای نگهبان،ازتفسیرنظارت درقانون اساسی به«نظارت استصوابی»،دمکراسی و آزادی هم در ایران شهید و مفقودالاثر شد.

خوبان وفرزندان انقلاب وایران دردادگاهها وخارج ازدادگاهها،محاکمه،زندانی،شکنجه،ومورد آزارو اذیَّتهای جسمی و روحی قرارگرفتند.مطبوعات تعطیل،قلم هاشکسته و برای نفس کشیدن در هوای تازه،مالیات بستند!

عنوان همه این اتفاقات حفظ اسلام و نظام است،که از روی تکلیف شرعی و به نیَّت قربه الی الله انجام گرفته و می گیرد. 8سال جنگ و دیگر هیچ!:

ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز

کاشانه مارفت به تاراج عمان خیز

ازناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز

ازگرمی هنگامه آتش نفسان خیز

ازخواب گران،خواب گران خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

خورشیدکه پیرایه بسیماب سحر بست

آویزه بگوش سحر ازخون جگر بست

ازدشت و جبل قافله ها رخت سفربست

ای چشم جهان بین به تماشای جهان خیز

ازخواب گران،خواب گران،خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

خاور همه مانند غبار سر راهی ست

یک ناله خاموش و اثر باخته آهی ست

هرذره این خاک گره خورده نگاهی ست

از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز

ازخواب گران،خواب گران،خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

دریای تو دریاست که آسوده چو صحراست

دریای تو دریاست که افزون نشد و کاست

بیگانه آشوب ونهنگ است چه دریاست

از سینه چاکش صفت موج روان خیز

ازخواب گران،خواب گران، خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

این نکته گشاینده اسرار نهان است

ملک است تن خاکی و دین روح روان است

تن زنده و جان زنده ز ربط تن و جان است

با خرقه و سجاده و شمشیر و سنان خیز

ازخواب گران،خواب گران، خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

ناموس ازل را تو امینی تو یمینی

دارای جهان را تو یساری تو زمینی

صهبای یقین در کِش و از دیر گمان خیز

ازخواب گران، خواب گران، خواب گران خیز

ازخواب گران خیز

فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ

فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ

عالم همه ویران ز چنگیزی افرنگ

معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز

ازخواب گران،خواب گران،خواب گران خیز

ازخواب گران خیز (علامه اقبال لاهوری)

والسلام

محمد شوری / 25شهریور1389

جرس

—————————————————————————————

بمناسبت آزادی خرمشهر؛پایان جنگ به کام کی!؟

محمد شوری

امروز سالروز آزادسازی خرمشهر است!

درجائی، وصیت نامه شهید باکری را می خواندم؛ او نوشته بود پس از پایان جنگ، سه دسته وارث جنگ هستند؛ عده ای که کشته شده و شهید؛ عده ای که به بدترین وضع روزگار را می گذرانند و محکومین ومجروحین همیشگی جنگ هستند و کسی به آنها محل نمی گذارد وکارشان به خودکشی هم می رسد! عده ای دیگر هم  سورچرانی می کنند و غنیمت جنگ را تامادام العمر جمع کرده و می خورند ( به همین مضمون و معنا)

 والبته ما هرچه تحقیق کرده و می دانیم ، دسته سوم بیشتر است.

دیروز( دوم خرداد ) آقای رشید پور مجری  برنامه شب شیشه ای از جناب فرمانده کل سپاه –آقای صفوی – سوال کرد جوان های امروزی این چنین می پوشند و آنچنانی می گردند و کذا و کذا … آیا  اگر خدای نکرده جنگ شود فکر می کنید این افراد داخل جنگ شوند و مثل اول انقلاب و جنگ ایران وعراق به جبهه ها هجوم برند؟ یا اینکه مجبورید فقط از نیروهای سپاه وارتش استفاده کنید؟

سلمان صفوی پاسخ داد . مثل گذشته به جبهه ها هجوم می آورند!؟

و مثال زد:  ماها که انقلاب کردیم مگر آنموقع چگونه لباس می پوشیدیم و … و … که توانستیم انقلاب کنیم.

باید در پاسخ ایشان عرض شود که:

 اولا آن اول انقلاب بود وتب جنگ وآن شور وحال و باقی قضایا.

ثانیا ماها که انقلاب کردیم ورژیم شاه را سرنگون ساختیم تولید شده زمان شاه بودیم. یعنی دریک رژیم شاهنشاهی بدنیا آمدیم و زندگی کردیم. مثل موسی که دردامان فرعون بزرگ شد!

اما شما اگر به صفحه حوادث  مطبوعات نگاهی بکنید  ماکزیمم سن کسانی که به جرم قتل ، دزدی ، فحشا، اعتیاد و… و…  دستگیر می شوند معادل سن نظام جمهوری اسلامی ایران  است. و ماشاء الله هر روز هم آمارش سیر صعودی پیدا می کند.  یعنی از کوزه همان برون تراود که دراوست! الناس علی دین ملوکهم!

ثالثا وقتی جنگ تمام شد، چه کسی بود که گفت که باید مانور تجمل بدهیم؟ مگرآقای هاشمی رفسنجانی در اولین خطبه بعداز پایان جنگ نگفت که اینک باید مانور تجمل داد؟!

مگر خو شما ( سلمان صفوی – فرمانده کل سپاه) نبودید که در مقابله با مخالفانتان گفتید زبان می بریم و گردن می زنیم؟!

مگر همین جناب فرمانده پیشین سپاه و دبیرکل مجمع تشخیص مصلحت- لابد از باب مصلحت بود که گفت!!-  که در مورد اقدامات شنیع آقای الله اکرم ( به عنوان حزب الله) گفت:  وی دیگردرسپاه نیست و پرونده اش را به جریان انداخته ایم . در حالی که اینک  از خوان  غنیمت جنگی، او(آقای حسین الله کرم) دکترای علوم سیاسی اش  راگرفت و اینک دراین دولت ( دولت نظامیان واطلاعاتی ها) وابسته نظامی  در خارج از کشور شده است؟!  و مگر همین آقای محسن رضائی نبودند که گفتند ماخودمان به مطبوعات آزادی دادیم آنهم هروقت بخواهیم پس می گیریم؟

مگرهمین آقای تیمسار نقدی ( فرمانده پیشین حفاظت اطلاعات  نیروی انتظامی؟) و مسئول مبارزه با قاچاق کالا در حال حاضر نبودند که به جرم شکنجه شهرداران مدتی آفتابی نشدند؟! مگر قرار نبود ایشان که گفت اگر بگذارند (در جریان  دستگیری آقای  کرباسچی)  1000 میلیون  تومان از اموال ملت را از جیبب آقای کرباسچی بیرون می کشیم وبه حساب خزانه دولت واریزمی کنیم!!؟ پس چی شد؟!! بازکه نگشت هیچ، محکومیت نقدی آقای کرباسچی بعلاوه آزادی  ایشان از زندان هم توسط رهبری بخشیده شد!!؟ مگر می شود اموال ملت را بخشید؟! البته اگر سناریوی دستگیری  آقای کرباسچی راساختگی ندانیم!؟ این درحالی است که  در هنگامی که  ایشان( آقای کرباسچی ) باصطلاح زندان بود! برای پرداخت جریمه نقدی ایشان( توسط قاضی محسنی اژه ای ؟!و  از همکلاسی های دوران مدرسه حقانی آقای کرباسچی!) حسابی باز شد تا کمک های نقدی مردم را جمع کرده و از کیسه ملت جریمه نقدی ایشان پرداخت شود! و در آن هیاهوی سیاسی وتبلیغاتی که بپا شده بود، هر روز، روزنامه ها می نوشتند که موجودی این حساب چقدراست. تاجائی که از مبلغ جریمه هم بیشترشد؟ و جالب است بدانید تنها چیری که بخشبده نشد انفصال از خدمات دولتی بود! یعنی باقی زندانی اش  بعلاوه جریمه نقدی اش بخشبده شد! و وی فقط به محروم شدن از مشاغل دولتی محکوم  شد تا کمی استراحت کنند !! و  بخودشان  برسند و البته قهرمان باشند و  برای سالهای بعد و آینده نظام جمهوری اسلامی ایران و  آینده سیاسی کشور دوباره به صحنه بیایند که  اینک  با روزنامه رفع توقیف شده هم میهن آمده اند. این درحالی  است که آن جریان سیاسی  که وی منتسب به آن است روزنامه دیگری  هم بنام کارگزاران دارد؟!

یکی می نالد از درد بی نوائی یکی می گوید زردک می خواهی؟! لابد با همان پولی که مردم به حساب وی ریخته اند درست شده است که برا یشان شعاردرد گرسنگی و کذا و کذا سر دهند؟!!

و هکذا امثالهم…. مثل  اعلام برائت از فرمانده حمله کنندگان به کوی دانشگاه  ( سردار نظری ) و قص علیهذا…

و خیلی حرفهای دیگر. . .  که زمان وتاریخ گذشته  را نمی شود نفی کرد!

بنابراین:

آن  دسته سومی که شهید باکری از آن سخن گفته است اینک همه جارا قبضه کرده اند و خیلی هم از ایشان  باکری) دائما سخن می گویند و تعریف و تمجید می کنند!!؟ )

 آقای حاتمی کیا فیلم آژانس شیشه ای می سازد! درحالی  که  بسیاری از این آژانس های مسافرتی و تورهای خارجی متعلق به آنان بوده  و ناندانی همین باصطلاح جبهه رفته ها و خانواده یشان است! آنجوری درفیلم نشان می دهند واینجوری زندگی می کنند؟!  اما همیشه  درفیلم ها فقط نان وپنیر و سبزی می خورند و همه بدبختی ها مال این افراد است؟! و بهترین آدمها و مقدس ترین آدمها در سریالها وفیلمهایشان فقط همین افراد هستند؟

و تمام  نیروی انتظامی و شهربانی سابق کشورهم  ازسرداران سپاه  بوده و درقبضه آنها است؟!  وهینطوردر   ارتش  و اینک در دولت نهم ( دولت نظامیان واطلاعاتی ها ) که اکثر مصادر کلیدی ورسمی دراختیاراینان قرار گرفته است؟!

والسلام- تهران – محمد شوری – سوم خرداد 86

 ——————————————————————————————————————

به‌مناسبت‌31شهريور‌سالروزآغاز‌جنگ‌عراق‌وايران‌؛


چون‌نديدند‌حقيقت،‌ره‌افسانه‌زدند!
امروز‌(31‌شهريور)‌آغاز‌رسمی‌شروع‌جنگ‌است. البته‌تاشش‌ماه‌قبل‌ازآن،‌جنگ‌روانی‌آغاز‌شده‌بود. مخصوصادرشهرآبادان!
آنچه‌می‌خوانيد‌:
1-‌گزارشی‌است‌كه‌اينجانب‌در‌پانزدهم‌مهرماه ‌سال1359برای‌فرماندهی‌‌ستادمركزی‌سپاه ‌نوشتم.بدون‌هيچ‌كم‌وكاست‌‌وتغييرانشاء‌آن‌رادر اختيار‌خوانندگان‌قرار‌می‌دهم.
2-‌اين‌گزارش‌‌قسمتی‌از‌كتاب‌اين‌جانب‌به‌نام:‌«نامۀ ‌جنگ»‌‌است.
كتابی‌كه‌درآذر1386به‌ارشاد‌سپرده‌شدودرتاريخ‌ 26/12/1386‌وبه‌شرط‌‌‌حذف‌‌‌بخشهای‌اصلی‌كتاب،‌به‌آن‌اجازه‌‌چاپ‌داده‌می‌شد؛‌‌يعنی‌كتاب‌راهم‌شهيد‌كردند!
البته‌تابه‌امروز‌هيچ‌پاسخی‌به‌اعتراضم‌داده‌نشده ‌است!
برخلاف‌آنچه‌تبليغ‌می‌شود(جناح‌اصولگرا) اصولگرايی‌،جنگ‌،شهادت‌،شهدای‌انقلاب‌و…‌ ‌چنانچه‌بامِطماروشاقو‌‌ل‌آنهاهمخوانی‌‌داشته‌ باشد،مجوزعبور‌‌می‌گيرند،حتی‌مجوز‌عبوربه‌ بهشت‌را!
3-‌عنوان‌:«جنگ‌؛راه‌حل‌صلح‌!»مقدمه‌ای‌است‌‌كه‌ بر اين‌كتاب‌‌نوشتم؛بخشی‌ازآن‌را‌بخوانيد:
اوریانافلانچی‌کتابی‌داردبنام«زندگی‌جنگ‌است ودیگرهیچ!»بانگاهی‌به‌تاریخ‌بشریت،جنگ‌راه‌حل‌صلح‌بوده‌است!
جنگ‌جهانی‌اول‌ودوم،جنگ‌کُره،جنگ‌ویتنام، تابلوهای‌ويترينی‌‌از‌جنگ‌هستند؛ونیزتابلوی‌‌8سال جنگ‌بی‌حاصل‌و‌بی‌نتیجه‌وزیانباردوملت‌مسلمان‌و همسایه‌ایران‌وعراق.
بمباران‌اتمی‌هیروشیما‌وناكازاکی‌توسط‌آمریکائیها‌ برسرملت‌ژاپن،چهره‌فاحش‌وجنایت‌بارترش‌رابعدا دربمباران‌شیمیایی‌شهرحلبچه‌اوج‌چهرۀ‌زشت‌و کریه‌جنگ‌درتاریخ‌بشریت‌رابه‌نمايش‌گذاشت!‌ ازجنگ‌ایران‌وعراق‌بیشترفقط‌حماسه‌سرائی‌شده‌ است،فیلم‌هائی‌ساخته‌شدکه‌غلوآمیزبودن‌درآن‌ عینیت‌دارد،وهیچگاه‌پدیده‌زشت‌آن؛خیانتها‌و حماقتهاتحریروفیلم‌نشد!
مدت‌کمی‌است‌که‌برخی‌آنهم‌بخاطرمصارف‌ سیاسی‌وبهره‌برداری‌برای‌رانت‌خواری‌ازقدرت، پرستیژ‌انتقاد‌از8سال‌جنگ‌رادستاویزگذشته‌پراز غلط‌وگناه‌آلودوخون‌آلودخودکرده‌اند؛وازطرفی‌دیگر آنكه‌جرأت‌وشهامت‌خودرادرعُریان‌كردن‌چهره‌زشت 8سال‌جنگ‌عراق‌وایران‌وافشای‌خیانتکاران‌وتمیزو جداكردن‌مقصرازقاصر بدلایلی،ازجمله‌مطرود ‌شدن،موردهجمه‌قرارگرفتن‌وانگ‌واتهام‌خوردن‌و‌ گِره‌زدن‌جنگ‌به‌مذهب،دین‌وخدا‌وماورای‌الطبیعه‌ازدست‌داده‌ومی‌شد‌خيلی‌زودتر‌ازپايان‌جنگ،جنگ‌ تمام‌می‌شد!….
4-متن‌‌پايانی‌‌اين‌يادداشت،مطلبی‌است‌كه‌‌برای‌ ‌نشريه‌هفتگی‌«توانا»باعنوان‌:‌«قطع‌نامه‌598 (زمان‌وانديشه)درتاريخ‌28تير1377‌نوشته‌شد‌وبا نام‌مستعار‌«علی‌ميثمی»‌‌به‌چاپ‌رسيد،كه‌در‌آن‌به‌‌برخی‌ازسخنان‌شخصيتهای‌مختلف‌درمورد‌جنگ‌ اشاره‌شده‌است!
تهران/محمد‌شوری‌/نويسنده‌وروزنامه‌نگار
31شهريور1387
مأموريتی‌برای‌جنگ!
مأموریت‌به‌خوزستان
صبح‌روز‌دوشنبه،تاریخ 15/7/1359
موضوع‌مأموریت:وضعیت‌و(آرایش)جنگی‌بین‌ایران وعراق.
مناطق‌مورد‌بررسی:
1-آبادان.2-خرمشهر.3-اهواز.4-اندیمشک. 5-دزفول
گزارش‌درمورد‌مسائل‌زیر:1-وضعیت‌نظامی‌ 2-وضعیت‌امنیتی‌3-وضعیت‌مایحتاج‌عمومی‌ 4-وضعیت‌بهداشتی‌و‌پزشکی‌‌5-وضعیت رادیووتلویزیون‌ووسائل‌خبری6-تعداد شهیدان‌ومجروحین‌وخرابی‌ها7-تحلیل وبررسی
1-آبادان:
1-1-وضعیت‌نظامی:
ساعت‌ورودمابه‌شهرآبادان‌ساعت40/2دقیقه‌ بعدازظهرروزدوشنبه‌15/7/1359می‌باشد.
وضعیت‌نظامی‌شهربدین‌قراراست:
ازوسائل‌نظامی‌ونیروهای‌ارتش‌درشهرخبری‌ نیست.وبیشترافراد‌مسلح‌ازافرادجوان‌شهرو پاسداران‌می‌باشند.ونیروهای‌ارتش‌وپاسداران‌ باوسائل‌نظامی‌شان‌بیشتردرمناطق‌حساس‌و سوق‌الجیشی‌می‌باشند.
هرروزصبح‌تافردای‌آن‌روزیابطوریکنواخت‌ويادر فواصل‌نیم‌ساعته،‌صدای‌خمپاره‌وتوپ‌وضدهوائی‌ بگوش‌می‌رسد.ونیروهای‌بعثی‌عراق‌هرروز‌یک‌ منطقه‌ازقبیل‌خانه‌های‌مسکونی‌ومساجدو بیمارستانهارابوسیله‌خمپاره‌خراب‌می‌نمایند.در این‌حمله‌هااکثرازخمی‌داشته‌ولی‌کمترکشته‌ داشته‌است.
نظردر‌این‌باره:
نظراین‌است‌که‌ازنظرنظامی‌ووسائل‌آن‌بایدیک‌ مقداردرداخل‌هرباشند.چراکه‌ممکن‌است‌نیروهای‌ بعثی‌بتوانندچتربازپیاده‌نمایندوامکان‌داردجنگ،به‌جنگ‌خیابانی‌وتن‌به‌تن‌بکشد.
2-1-وضعیت‌امنیتی‌:اکثرمردم‌شهر،آبادان‌راترک‌ گفته‌اند.وبیشترافراد،خانواده‌خویش‌رابجائی‌دیگرمنتقل‌نموده‌وبیشترافراد‌جوان‌وکسانی‌که‌ازنظر‌ مکانی‌جائی‌رانداشته‌وازنظرمادی‌نیزدرمضیقه‌ بوده‌اندشهررانتوانسته‌اندترک‌کنند.
3-1-وضعیت‌مایحتاج‌عمومی:‌ازنظرمایحتاج‌ عمومی‌ازقبیل‌مواد‌خوراکی،نانواها‌بازهستند‌وتک‌وتوکی‌مغازه‌ورستورانهای‌غذاخوری‌باز‌می‌باشد.‌ برق‌ازساعت2بعدازظهرتا6صبح‌می‌رودوروزنامه‌در این‌شهرنمی‌آید.وکامیونهای‌موادغذایی‌دراین‌شهر می‌آیند.درحدودسه‌جایگاه‌پمپ‌بنزین‌درآبادان‌کار می‌کندکه‌یکی‌ازآنها‌مربوط‌به‌نیروهای‌نظامی‌است وبقیه‌آنهادارای‌صفهای‌طولانی‌می‌باشد.
4-1-وضعیت‌بهداشتی‌وپزشکی:‌ازنظرپزشکی دراین‌شهرهلال‌احمروبیمارستانهای‌شرکت‌نفت‌و تعدادی‌نیزسرپائی‌کارمی‌کنندوازنظر دارودرمضیقه نیستندوازنظرخدمات‌بهداشتی‌درشهرامکان‌ بیماری‌می‌رودوماشاهدسم‌پاشی‌درمناطقی‌از شهربودیم.وحیوانات‌ازقبیلسگها‌درشهربطوردسته جمعی‌درحرکتندودنبال‌غذامی‌گردندوامکان‌بیماری دراین‌باره‌می‌رود.
5-1-وضعیت‌رادیووتلویزیون‌ووسائل‌خبری:‌الف- رادیووتلویزیون‌آبادان‌.ب-رادیووتلویزیون‌عراق
الف-رادیووتلویزیون‌ایران(آبادان):رادیووتلویزیون آبادان‌خودوسیله‌ای‌شده‌است‌برای‌منبع‌خبری‌ عراق؛به‌این‌دلیل‌که‌رادیوتلویزیون‌آبادان‌خبر می‌دهدکه‌مثلافلان‌مسجد‌شده‌است‌ستاد هماهنگیویا‌دادن‌مواد‌غذائی‌ویا‌تجمع‌افرادبرای‌ کاری؛که‌مزدوران‌بعثی‌عراق‌می‌شنوندوبعدبا‌ خمپاره‌آن‌قسمت‌مورد‌نظرراخراب‌می‌نمایند.مانند‌مسجدصاحب‌الزمان‌آبادان‌وخرمشهروبیمارستان‌ مصدق‌خرمشهرومسجد‌بهبهانی‌های‌آبادان‌که‌ ستادی‌بوده‌است‌برای‌کارهای‌مختلف‌که‌بدین‌ وسیله‌مقداری‌ازآن‌خراب‌شده‌است.
ویامثلامی‌گویدکه‌فلان‌راکت‌عراقی‌در200متری‌ هدف‌موردنظرخورده‌است‌که‌این‌باعث‌می‌شود عراق‌بعدا200مترجلوترهدف‌رابزند.
ب-رادیووتلویزیون‌عراق:رادیووتلویزیون‌عراق‌موقع تسخیرقصرشیرین‌درتلویزیون‌این‌شهررانشان‌داده‌و نظامی‌های‌عراق‌که‌عکس‌های‌امام‌ومنتظری‌رااز درودیوارمی‌کنندوپاره‌می‌نمودند.آنهابانشان‌دادن‌25کیلومتری‌اهوازونشان‌دادن‌پاسگاه‌حمیدیه‌که‌ پرازمهمات‌بوده‌وعادی‌کردن‌نیروهای‌بعثی‌و‌نشان‌ دادن‌قسمتی‌ازشهرسوسنگردکه‌دردست‌آنها‌بوده است.ازنظرتبلیغات‌نیزبانشان‌دادن‌خوانندگان‌زن‌و مردودرست‌نمودن‌جوناسیونالیستی‌ونوشتن‌ شعارهائی‌برصفحه‌تلویزیون،علیه‌ایران‌و شخصیتهای‌ایران‌ونشان‌دادن‌نیروهای‌نظامی‌و همان‌موشکهائی‌که‌بطرف‌خانه‌های‌مسکونی‌ دزفول‌پرتاب‌نموده‌اند.ووسائلی‌دیگرازقبیل‌ستون پنجم‌عراق‌که‌درخرمشهروجوددارند‌وبی‌سیمهائی‌ که‌نقطه‌هائی‌راپیداکرده‌اند‌بزبانهای‌روسی‌و انگلیسی‌وعربی‌که‌حتی‌درشهرآبادان‌به‌یک‌نفر مترجم‌که‌زبان‌روسی‌بداند‌احتیاج‌داشتند‌که‌چنین‌ افرادی‌امکان‌پیدا‌شدنش‌کم‌بوده‌است.
نظردراین‌باره:
نظراین‌است‌که‌به‌رادیووتلویزیون‌آبادان‌وکل‌ خوزستان‌گزارش‌دهندکه‌چنین‌کارهائی‌راکه‌باعث‌ میشودکارهالورودانجام‌ندهندومی‌توانندبرای‌ کارهائی‌ازقبیل‌آدرس‌دادن‌برای‌جمع‌شدنویاگفتن ستادیاین‌رامی‌توانندبابلندگودرشهربگویند.
نکته‌دیگراینکه‌خبرنگاران‌به‌‌هنگام‌مصاحبه‌ازگفتن‌ سؤالهایی‌که‌باعث‌شود‌کارهالورودویامنطقه‌ای‌ شناسائی‌شودخودداری‌وکسانی‌که‌طرف‌صحبت‌ هستندنیزبایدباهوشیاری،جوابی‌دهندکه‌موجب‌ لورفتن‌کارها‌نشود.
6-1-تعدادشهیدان‌ومجروحین‌وخرابی‌ها:درحدود 200نفردرشهرستان‌آبادان‌درجنگ‌جان‌داده‌اند‌واز لیست‌مجروحین‌نمی‌توان‌گزارش‌دادچرا‌که‌ مشخص‌نیست‌ومی‌شودگفت‌درحدود1000نفر یابطورسطحی‌وياعمقی‌جراحتداشته‌باشند.
خرابیها‌به‌بدین‌شرح‌است:الف-آموزش‌وپرورش‌ آبادان‌که‌بکلی‌نابود‌شده‌است‌و25‌کشته‌داشته‌ است.ب-موزه‌آبادان‌که‌مقداری‌ازآن‌خراب‌شده‌ است.پ‌-لوله‌های‌نفت-‌خط‌لوله‌که‌درحال‌آتش‌ گرفتن‌است.‌درطرف‌ایستگاه7این‌شهر.ث-قسمتی ازبیمارستان‌واطراف‌ومحوطه‌آن‌وپارکینک‌آنهم‌خراب شده‌است.د-تانک‌فارم-که‌محل‌مخزنهای‌بنزین‌ سوپروسوخت‌جت‌می‌باشد.‌درحدود20مخزن‌ می‌باشدکه‌درحدود10مخزن‌راباراکت‌زده‌اندوما بقی‌سالمندولی‌کم‌کم‌آنهانیزمنفجرمی‌شوندوبا آتش‌اینمخزنها‌شهردرشب‌بکلی‌روشن‌می‌باشد.
ح-درمنطقه‌فلکه‌کارون‌درحدود40الی50خانه‌ویران شده‌است‌ولی‌کشته‌زیادنداشته‌چون‌ازقبل‌تخلیه شده‌بود.ج-درمحل‌کلانتری7درحدود20خانه‌راویران نموده‌اند.خ-قسمتی‌ازخانه‌های‌احمدآباددرشهر راخراب‌نمودهاند.چ-مساجدصاحب‌الزمان، بهبهانی‌های‌آقای‌جمی،مقداری‌ازآن‌باخمپاره خراب‌شده‌است.‌ه-شرکت‌نفت‌نیزبیشترمخازن‌آن را‌بمبماران‌کرده‌اندوقسمتهایی‌چون‌کَت‌کراکرو بویلروچندقسمت‌فنی‌سالم‌هستندکه‌درضمن‌مهم می‌باشند.وشرکت‌نفت‌بکلی‌تعطیل‌وکسی‌درآن‌ کارنمی‌کند.بدلایل‌امنیتی‌که‌دارد.
پ-قسمتی‌ازخانه‌های‌مسکونی‌بوارده‌که‌در حوالی‌تانک‌فارم‌می‌باشد‌آنها‌نیزویران‌شده‌اند.
2-خرمشهر:
1-2-ساعت‌ورود‌ما‌به‌خرمشهرساعت8صبح‌روز چهارشنبه‌می‌باشد.
الف-‌وضعیت‌نظامی:وضعیت‌نظامی‌درداخل‌شهر بدین‌صورت‌است‌که‌درداخل‌جزافرادپاسدارو جوانهای‌شهروتعدادی‌کمی‌ارتشی‌که‌بیشترشان‌ فقط‌مسلح‌به‌سلاح‌ژ3می‌باشند‌دیده‌می‌شودو وضع‌جنگی‌بدین‌صورت‌است:قبلاکه‌گمرک‌وراه‌آهن‌که‌دردست‌نیروهای‌بعثی‌بود‌با‌دلاوریهای‌بزرگ وحماسه‌آفرینی‌جوانهاومردم‌بازپس‌گرفته‌شده‌و نیروهای‌بعثی‌عقب‌نشینی‌کرده‌اند.لکن‌وقتی‌ داخل‌گمرک‌می‌شويدوپیشروی‌می‌کنیم‌حملات‌ خمپاره‌ازهرسوبه‌سوی‌انسان‌می‌آید‌زیرانقطه‌ جنگی‌یک‌طرفش‌آنجا‌است‌ویعثی‌ها‌درداخل‌ نخلهای‌خرما‌با‌توپ‌وخمپاره‌حمله‌مداوم‌می‌کنندو نیروهای‌مامقداری‌درآنجامستقرهستندولی‌کافی‌نیست‌واگروسائل‌نظامی‌مخصوصا‌آرپی‌جی7 باشدمی‌توانند‌شکست‌بزرگی‌به‌آنها‌بدهندو نیروهای‌تکاوردراینجافعال‌می‌باشد.‌وطرف‌راه‌آهن‌که‌آن‌نیزدردست‌عراقی‌ها‌بودوباز‌پس‌گرفته‌شده‌ است،‌محدوده‌درگیری‌می‌باشد.وماخودشاهدآن بودیم.درخیابانهای‌این‌شهرکه‌راه‌می‌رویدوبه‌ صدای‌خمپاره‌آشناباشید‌فوراروی‌زمین‌درازکش‌ می‌شویدوخدای‌ناکرده‌هرآن‌ممکن‌است‌تیکه‌ای‌ازخمپاره‌به‌بدن‌شمااصابت‌بکند.وطرف‌دیگرازمنطقه جنگی،قسمت‌دژبان‌خرمشهرمی‌باشدکه‌اصلاغیرممکن‌است‌کسی‌بتواندازاین‌جاده‌حرکت‌کند‌زیراکه هرآن‌امکان‌فرود‌آمدن‌توپ‌می‌باشد.
2-2-وضعیت‌امنیتی:ازلحاظ‌امنیتی‌غیرمطلوب‌ است‌وهرآن‌امکان‌حمله‌می‌باشدودرهرقسمت‌ازشهرخمپاره‌فرودمی‌آیدوبجای‌باران،خمپاره‌دیده‌ می‌شود.دیگراینکه‌چون‌نیروهای‌ارتش‌باوسائل‌ مجهزدرداخل‌شهرنیستندامکان‌داردکه‌جنگ‌دوباره‌ به‌جنگ‌خیابانی‌وتن‌به‌تن‌بکشد.وبایدازاین‌لحاظ‌ آماده‌بود.اکثرقریب‌به‌اتفاق‌مردم،شهرراترک‌کرده‌ وبیشترجوانهای‌مسلح‌درشهرمی‌باشند.وتخمین‌جمعیت‌درحدود1000الی2000می‌باشد.یک‌عده‌ قلیلی‌که‌آه‌دربساط‌ندارندوتنهادارایی‌هایشان‌گاو وگوسفندان‌هستند.اکثرشهرآثارخرابی‌درآن‌دیده‌ می‌شودوتمام‌خانه‌های‌مسکونی‌شیشه‌هایش‌ شکسته‌ویا‌بکلی‌ویران‌ویا‌اینکه‌آسیب‌جزئی‌دیده است.
3-2-وضعیت‌مایحتاج‌عمومی:ازنظرمایحتاج‌ عمومی‌مسجدجامع‌این‌شهرکه‌ستادهمه‌اموراین‌شهرمی‌باشدوموادخوراکی‌نیزدرآنجامی‌باشدوهرکس‌غذایش‌راازآنجامی‌گیردوبیشترغذاها،غذاهای سردمی‌باشد.مانندپنیروماست‌وازاین‌قبیل‌واگر موادغذائی‌بیشتربدانهابرسدبهترمی‌باشد.پمپ‌ بنزین‌اصلادرآنجاکارنمی‌کند.
4-2-وضعیت‌پزشکی‌وبهداشتی:بیمارستان‌دکتر محمدمصدق‌که‌قبلابرای‌درمان‌بیماران‌جنگ‌بودکه بوسیله‌نیروهای‌بعثی‌به‌توپ‌بسته‌شده‌است‌وکارچندانی‌انجام‌نمی‌دهدویک‌بیمارستان‌سرپائی‌نیزمی‌باشدکه‌روبروی‌مسجدجامع‌محل‌ستاد هماهنگی‌است‌وبیشترپانسمان‌می‌کند.وبرای‌ کارهای‌بزرگ‌به‌شهرآبادان‌می‌برند.ازنظربهداشتی امکان‌وقوع‌بیماری‌می‌رود.
5-2-وضعیت‌رادیووتلویزیون‌ووسانل‌خبری:وضعیت رادیووتلویزیون‌این‌شهرمانندشهرآبادان‌می‌باشد. چون‌خودستادمستقلی‌ندارد.
6-2-‌تعدادشهداومجروحین‌وخرابی‌ها:الف-تعداد شهیدان‌بطورتخمینی‌درحدود400الی500نفر می‌باشد.ب-تعدادمجروحین‌مشخص‌نمی‌باشد‌و پس‌ازجنگ‌تعداد‌واقعی‌کشته‌ومجروحین‌مشخص‌ خواهدشد.‌پ-بیمارستان‌مستقل‌این‌شهرکه‌آن‌را باتوپ‌وخمپاره‌زده‌اندوتعدادی‌آمبولانس‌که‌درحدود4 الی5عددمی‌باشدخراب‌شده‌اندوقسمتی‌از بیمارستان‌نیزخراب‌شده‌است.ث-اکثرخانه‌های‌مسکونی‌ومغازه‌هاوخیابانهاوفلکه‌ها يابه‌کلی‌ویران‌ویااینکه‌آسیب‌های‌مختصر‌دیده‌اند.
ح-انبارگمرک‌خرمشهرکه‌باوسائل‌اش‌بکلی‌ویران‌ ودرحال‌سوختن‌می‌باشد.د-راه‌آهن‌این‌شهرکه‌ بکلی‌ویران‌ودرآن‌منطقه‌تعدادی‌تانک‌ونفربرعراقی‌که‌آسیب‌دیده‌اند،ديده‌می‌شود.ل-دوکشتی‌که‌ درحال‌سوختن‌می‌باشد‌دراطراف‌آبهای‌کمرگ‌که‌در آنجا‌درگیری‌می‌باشد.ع-شهربکلی‌جنگ‌زده‌ می‌باشدوامکان‌وقوع‌هرخرابی‌نیزمی‌باشد. 3-اهواز:
ساعت‌ورودمابه‌شهراهوازساعت11و40دقیقه‌روز دوشنبه15مهرماه‌می‌باشد.درسپاه‌اهوااز(شهید) اسماعیل‌دقایقی‌ورقه‌ای‌برای‌‌ورود‌به‌جبهه‌گرفتیم.

1-3-وضعیت‌نظامی:‌درداخل‌شهرنیروهای‌مسلح‌ هستندوبقیه‌افراد‌باوسائل‌وتجهیزات‌نظامی‌در مناطق‌حساس‌ومهم‌به‌حملات‌دشمن‌جواب‌ می‌دهند.
2-3-وضعیت‌امنیتی:‌ازلحاظ‌امنیتی‌نسبتاخوب‌ می‌باشدوتقریبا‌اکثرمغازه‌هاومردم‌هستندودرشهر مردم‌رفت‌وآمدخوبی‌دارندوازلحاظ‌جنگی‌زیاد‌آسیب ندیده‌است.‌وفقط‌امکان‌حمله‌هوایی‌دشمن‌زیاد است‌وبایدهوشیارومواظب‌بود.
3-3-وضعیت‌مایحتاج‌عمومی:ازنظرموادغذایی‌واز اینقبیلشهراهوازخوبمی‌باشد.وکمبودی‌احساس‌ نمی‌شود.
4-3-وضعیت‌بهداشتی‌وپزشکی:ازاین‌نظرهم‌شهر اهوازخوب‌می‌باشد‌وکمبودی‌احساس‌نمی‌گردد.
5-3-تعدادشهیدان‌ومجروحین‌وخرابی:الف-تعداد شهیدان‌مشخص‌نیست‌امازیاد‌نمی‌باشد.ب-مجروحین‌هم‌نسبتازیادمی‌باشد.پ-‌انبارقیردر اهوازکه‌بوسیله‌موشک‌آتش‌گرفته‌است.ث-قسمتی‌ازاستادیوم‌ورزشی‌که‌آنهم‌بوسیله‌ موشک‌زده‌شده‌است.ح-تعدادخانه‌های‌ویران‌شده مسکونی‌کم‌می‌باشد.
4-اندیمشک:
ساعت‌ورود5/8‌صبح‌روزسه‌شنبه‌می‌باشد.‌شهر اندیمشک‌ازنظرعمومی‌خوب‌می‌باشد.ودرحدوديک ‌دوم‌مغازه‌ها‌تعطیل‌می‌باشدوازنظرموادخوراکی‌و غذائی‌کمبودی‌احساس‌نمی‌شودوازنظرنظامی‌نیز وابسته‌به‌شهردزفول‌است.‌خرابی‌هایی‌که‌ما مشاهده‌کردیم:الف-اول‌کیلومترکه‌وارد‌اندیمشک‌ می‌شویم‌پادگانی‌وجوددارد‌که‌قسمتی‌ازآن‌پادگان‌رابا‌راکت‌بمباران‌ودهکده‌ای‌که‌در‌اطراف‌آن‌بوده‌‌ است‌نیزبکلی‌ویران‌شده‌است‌ودرحدود5غیر نظامی‌و2نظامی‌کشته‌شده‌اند.این‌منطقه‌رادوباربمباران‌کرده‌اند‌یکبار4روزقبل‌ازورودماوباردیگرروز چهارشنبه‌ساعت‌40/11میگ‌عراقی‌قسمتی‌از مهمات‌رابمباران‌نموده‌که‌خودنیزدریکی‌ازانبار مهمات‌سرنگون‌می‌شود.ومیگ‌عراقی‌درروزسه‌ شنبه‌ساعت8صبح‌مرکزاصلی‌اداره‌برق‌اندیمشک‌و دزفول‌راباراکت‌بمباران‌ومغازه‌های‌اطراف‌آن‌رابه‌ رگبار‌بست.
5-دزفول:
ساعت‌ورودمابه‌شهردزفول‌حدود20/9دقیقه‌صبح‌ می‌باشد.روزسه‌شنبه‌15/7/1359شهردزفول‌از نظرروحیه‌مردمی‌‌بسیارعالی‌می‌باشد.‌وبااینکه‌ تعدادزیادی‌ازخانه‌های‌مسکونی‌رادریک‌آن‌بمباران‌ کرده‌اند‌ولی‌کمتردیده‌شده‌که‌شهرراترک‌کنند.‌از نظرنظامی‌هم‌ظاهرابدنیست‌وسپاه‌پاسداران‌آنها‌فعال‌می‌باشد.و‌شب‌روزچهارشنبه‌موشک‌انداز عراقی5عددموشک‌به‌خانه‌مسکونی‌وپادگان‌این‌شهرزدکه‌برای‌پادگان‌عمل‌نشده‌ولی‌خانه‌های‌ مسکونی‌زیادی‌خراب‌شد.درحدود‌150خانه‌ومغازه‌دراین‌حمله‌هوائی‌بکلی‌ویران‌ودرحدود140الی150کشته‌داشته‌است.ومجروحین‌بسیاربوده‌اند. ‌گزارش‌ما‌روزپنج‌شنبه‌ساعت‌30/5‌دقیقه‌بعدازظهر می‌باشد.نوع‌موشک،موشک‌سکوئی‌است‌که‌در حدود9مترطول‌وروی‌تریلرحمل‌می‌شودودرحدود2 تن‌وزن‌داردوتلویزيون‌عراق‌این‌نوع‌موشک‌رانشان‌ داده‌است.شهردزفول‌ازنظرموادغذائی‌و‌پزشکی‌و غیره‌درحدخوب‌ومردم‌درشهربکارمشغول‌هستند.
وضعيت‌راههای‌خوزستان:
1-راه‌اندیمشک،اهوازخوب‌وخطری‌آن‌راتهدید نمی‌کند.2-‌راه‌اهواز،‌آبادان‌که‌به‌دوقسمت‌تقسیم‌ می‌شود:الف-راه‌اهوا،خرمشهرکه‌از‌خرمشهررد می‌شود.ب-راه‌اهوازآبادان‌که‌ازخرمشهررد ‌نمی‌شود.‌راه‌اهواز-آبادان‌که‌ازشهرخرمشهررد نمی‌شودوماشین‌هارفت‌وآمدمی‌کنند.اماراه‌اهوازخرمشهربسته‌وهیچ‌ماشینی‌نمی‌تواندعبورکندو موقعی‌که‌می‌خواهی‌ازاین‌راه‌بروی‌ارتش‌ایستاده‌ است‌ونمی‌گذارد.دلیل‌آن‌راپرسیدیم‌گفتندکه‌چند کیلومتربالاترخط‌مقدم‌جنگ‌است‌ویک‌قسمت‌از پاسگاه‌حمیدیه‌در‌دردست‌نیروهای‌بعثی‌می‌باشد.وازقراراطلاع‌روی‌نیروهای‌بعثی‌آب‌بازکرده‌اندو پشت‌آن‌سدی‌ازآب‌است‌.
(قطع‌نامه‌598/زمان‌وانديشه)
*سال‌آغاز‌جنگ؛صدام‌حسین:‌من‌در‌مقابل‌شما‌ اعلام‌می‌کنم‌که‌ما‌موافقت‌نامه‌های‌‌مورخ‌6مارس/1957الجزیره‌راباطل‌و‌بلااثرمی‌کنیم.‌«روزنامه‌ اطلاعات21/6/1359»
*امام‌خمینی:امیداورم‌کاربه‌آن‌جانرسدواگربرسد دیگربغدادی‌باقی‌نخواهدماند.‌«روزنامه‌کیهان 1/7/1359»
*سفیرعراق‌درپاکستان:عراق‌ازهرنوع‌پیشنهاد میانجیگری‌استقبال‌خواهدکرد.‌«روزنامه‌‌کیهان 14/7/1359»
*بنی‌صدر:ظرف‌امروزوفردادرس‌خوبی‌به‌عراق ‌می‌دهیم.‌«‌روزنامه‌کیهان 14/7/1359»
*امام‌خمینی:مابرای‌خدامی‌جنگیم.«روزنامه ‌کیهان14/7/1359»
*دولت‌عراق‌با‌آغاز‌شکست‌نظامی‌به‌میانجیگری‌ متوسل‌شد.‌«‌کیهان7/7/1359»
*بنی‌صدر:میانجیگری‌بین‌حق‌و‌باطل‌بی‌معناست‌.‌روزنامه‌کیهان7/7/1359»‌
*سیداحمدخمینی:مامصمم‌هستیم‌جنگ‌راادامه‌ دهیم.«روزنامه‌کیهان‌7/7/1359»
*صدام‌حسین:‌برای‌مذاکره‌مستقیم‌با‌ایران‌ آماده‌ایم.«روزنامه‌کیهان7/7/1359»
*صدام‌حسین:آتش‌بس‌شورای‌امنیت‌راپذیرفت. «روزنامه‌کیهان8/7/1359»
*امام‌خمینی:ماپیروزهستیم‌وبه‌صدام‌و‌دولتهای‌ همراه‌اواعتنانمی‌کنیم«روزنامه‌کیهان‌‌9/7/1359»
*شرایط‌ایران‌برای‌آتش‌بس‌.«روزنامه‌کیهان ‌9/7/1359»
*عراق‌اعلام‌کردبطور‌یکجانبه‌آتش‌بس‌رامی‌پذیرد‌.«روزنامه‌کیهان‌10/7/1359»
*امام‌جمعه‌تهران:‌این‌جنگ‌تمام‌شدنی‌نیست‌. «روزنامه‌کیهان‌12/7/1359»
*امام‌خمینی:‌ای‌ملت‌عراق‌بپاخیزید‌و‌انقلاب‌کنید.«روزنامه‌کیهان‌13/7/1359»
*امام‌خمینی:حکومت‌عراق‌رفتنی‌است‌.«روزنامه‌کیهان‌17/7/1359»‌
*دکتر‌بهشتی:ماخواستار‌آنیم‌که‌متجاوزان‌هرچه‌ زودترازایران‌بیرون‌بروندوجنگ‌پایان‌‌یابد.«روزنامه‌ کیهان‌17/7/1359»
*امام‌خمینی:‌مامواضع‌نظامی‌آن‌ها‌راخواهیم‌زد‌و ‌آتیه‌جنگ‌با‌ماست.«روزنامه‌کیهان ‌19/7/1357»‌
*آیت‌الله‌خامنه‌ای:شورای‌عالی‌دفاع‌درباره‌ادامه ‌جنگ‌یا‌آتش‌بس‌تصمیم‌می‌گیرد.‌«روزنامه‌کیهان ‌21/7/1359»
*هاشمی‌رفسنجانی:ماجنگ‌راشروع‌نکردیم‌و خواهان‌جنگ‌نبودیم‌وخواهان‌جنگ‌هم‌‌نیستیم. «روزنامه‌کیهان22/7/1359»
*نخست‌وزیر:پایان‌عادلانه‌جنگ‌جز‌باسرکوب‌و مجازات‌تجاوزگران‌امکان‌پذیرنیست‌.‌«روزنامه‌کیهان‌26/7/1359»
*امام‌خمینی:‌ماتا‌آخربا‌آن‌ها‌جنگ‌خواهیم‌کردو‌ انشا‌ء‌الله‌پیروزخواهیم‌شد‌و‌هریک‌از‌دول‌هم‌که‌بااو همراهی‌کندماهیچ‌ابداًاعنتایی‌به‌این‌نمی‌کنیم‌ برای‌اینکه‌ما‌هدفمان‌این‌‌است‌که‌تکلیف‌مان‌راعمل‌کنیم.تکلیف‌مااین‌است‌که‌از‌اسلام‌صیانت‌کنیم‌و ‌حفظ‌کنیم‌‌اسلام‌راکشته‌بشویم‌تکلیف‌راعمل‌ کردیم.بکُشیم‌هم‌تکلیف‌را‌عمل‌کردیم.‌ «صحیفه‌نورج18ص109»
*دبیرکل‌سازمان‌ملل‌ساعت‌30/6بامدادروزبیست‌و نهم‌مردادجاری‌راروز‌آغازآتش‌بس‌‌رسمی‌درجنگ‌‌ ایران‌وعراق‌اعلام‌کرد‌ایران‌از‌امروزهرگونه‌اقدام ‌نظامی‌در‌زمین،‌هواو‌دریارامتوقف‌می‌کند.‌«روزنامه‌رسالت18/5/1367»
*هاشمی‌رفسنجانی:‌من‌این‌حرکت‌راباصلح‌ حُدیبیه‌تشبیه‌مي‌کنم«روزنامه‌رسالت‌8/7/1367»
*خاویرپرزدکوئیار،دبیرکل‌سابق‌سازمان‌ملل:حتی‌ اگر‌قبل‌ازشروع‌مخاصمه‌برخی‌تعرضات‌ازجانب‌ایران‌ به‌خاک‌عراق‌صورت‌گرفته‌باشدچنین‌تعرضاتی‌ نمی‌تواند‌توجیه‌‌کنندۀ‌تجاوزعراق‌به‌ایران‌باشد. تجاوزی‌که‌اشغال‌مستمرخاک‌ایران‌رادر‌طول‌ مخاصمه‌‌درپی‌داشت.«روزنامه‌کیهان28/4/1373»
*سرتیپ‌علیرضا‌افشار:یکی‌ازاهداف‌استکباری ‌عراق‌این‌بودکه‌ایران‌را‌به‌پای‌میزمذاکره‌‌بکشاند،‌اما فتح‌خرمشهرباعث‌شدتاایران‌خواستارتشکیل ‌دادگاهی‌برای‌تنبیه‌‌متجاوز‌‌شود.«روزنامه‌اطلاعات5/3/1373»
*ماده‌شش‌قطعنامه‌598:‌ازدبیرکل‌درخواست‌ می‌نمایدکه‌بامشورت‌ایران‌و‌عراق‌‌موضوع‌‌یک‌هیأت ‌بی‌طرف‌به‌منظورتحقیق‌پیرامون‌مسئولیت‌درگیری‌ رابررسی‌نموده‌و‌دراسرع‌‌وقت‌به‌شورای‌امنیت‌ گزارش‌دهد.«روزنامه‌کیهان‌28/4/1373»
*محمدجوادظریف:به‌دلیل‌سیاست‌های‌حاکم‌بر سازمان‌ملل‌و‌تسلطی‌که‌کشورهای‌‌غربی‌‌به ‌خصوص‌آمریکابرسازمان‌ملل‌دارند،‌متأسفانه‌هنوز درزمینه‌بازسازی‌خسارات‌غیر‌‌مستقیم‌وغرامات‌ مستقیم‌جنگی‌که‌درقطعنامه‌598‌تصریح‌شده ‌هیچگونه‌‌اقدامی‌صورت‌‌نگرفته‌است.«روزنامه ‌کیهان‌28/ 4/ 1373»
*شورای‌امنیت‌ضمن‌ابراز‌ناراحتی‌ازآغازجنگ‌و ‌ادامه‌جنگ‌میان‌ایران‌و‌عراق‌وکشتاربی‌شمار انسانهاوخسارات‌مالی‌این‌جنگ‌هفت‌ساله،‌ ضرورت‌رسیدن‌به‌یک‌راه‌حل‌جامع‌و‌عادلانه ‌شرافتمندانه‌وپایدارمیان‌دوکشورمتخاصم‌تأکیدکرد وحکم‌خودرابه‌صورت‌یک‌متن‌ده‌ماده‌ای‌ارائه‌داد.در این‌قطعنامه‌آمده‌بود‌که‌هرکشوری‌که‌این‌قطعنامه‌ رانپذیرد‌‌نسبت‌به‌آن‌کشور‌اقدامات‌بیشتری‌صورت ‌خواهد‌گرفت.‌عراق‌بلافاصله‌این‌قطعنامه‌را‌پذیرفت؛مشروط‌به‌متابعت‌ایران.‌ولی‌جمهوری‌اسلامی‌ ایران‌از‌پذیرفتن‌صریح‌قطعنامه‌‌سرباززد.‌ایران‌گفت‌ این‌قطعنامه‌دارای‌نکات‌مثبتی‌است.‌به‌هرحال‌ایران‌ قبول‌کردن‌‌قطعنامه‌رامشروح‌به‌جابه‌جایی‌برخی ‌بندها‌اعلام‌کرد.‌بعدازاعلام‌قطعنامه،‌عراق‌که‌در کناراین‌تحولات‌توان‌نظامی‌خودراافزایش‌داده‌بود ‌حملات‌خودرابه‌اهداف‌اقتصادی‌و‌نیزپایانه‌های ‌نفتی‌واهداف‌دریایی‌بطورکم‌سابقه‌شدت‌دادو اعلام‌نمودتازمانی‌که‌‌ایران‌‌آتش‌بش‌راقبول‌نکندبه ‌حملات‌خودادامه‌خواهددادوازسویی‌درگیری‌میان‌‌ نیروهای‌‌آمریکاوایران،کشتارزائرین‌خدادرمکه، تحریم‌تجاری‌توسط‌امریکا،تشدید‌حملات‌تهاجمی‌ عراق‌وتشدیدحملات‌شیمیایی‌این‌حلقه‌راتنگ‌و تنگ‌ترکرد.قطعنامه598در‌سال1366به‌تصویب ‌رسیدوحدودیکسال‌بعددر27تیرماه1367ازسوی ‌جمهوری‌اسلامی‌‌ایران‌پذیرفته‌شد.«روزنامه‌سلام‌29/4/1370»
*امام‌خمینی:وامادرموردقطعنامه‌که‌حقیقتاً مسأله‌بسیارتلخ‌وناگواری‌برای‌همه‌وخصوصاً‌برای ‌من‌بوداین‌است‌که‌من‌تاچندروزقبل‌معتقد‌به‌همان‌شیوۀ‌دفاع‌و‌مواضع‌‌اعلام‌شده‌در‌جنگ‌بودم‌و ‌مصلحت‌نظام‌وکشوروانقلاب‌رادر‌اجرای‌آن‌می‌دیدمولی‌به‌‌واسطۀ‌حوادث‌و‌عواملی‌که‌از‌ذکر‌آن‌فعلاً خودداری‌می‌کنم‌وبه‌امیدخداونددرآینده‌‌روشن‌ خواهدشد،‌باقبول‌قطعنامه‌و‌آتش‌بس‌موافقت ‌نمودم.«صحیفه‌نورج‌20ص 238»

بایگانی

دسته‌بندی