You are currently browsing the tag archive for the ‘عراق’ tag.

#آیت_الله_منتظری، و #ولایت_فقیه( #ولی_فقیه_سوم؛ خطری که در کمین است!) شماره 43

این قسمت آخرین شماره از فصل اول مجموعه ی حکایت #حکومت_ولایت_فقیه در سرزمین #ایران است و فصل دوم هم بزودی منتشر خواهد شد!42 سال از #انقلاب_57 گذشته و همه ما می دانیم که علت وضعیت اسف بار کنونی ولایت فقیه است. با این وجود فقط تعداد اندکی(در داخل کشور) شهامت و شجاعت آن را دارند که به صراحت از این علت سخن بگویند و یا بنویسند.و برخی هم بنا بر توجیه، #تقیه می کنند!و عده ای بر نفس #نفاق، هم از توبره ی ولایت فقیه می خورند و هم از آخور باصطلاح شیوه ی شبه #روشنفکری، مدعی #اصلاح_ورزی و #اصلاح_طلبی هم هستند!!آنچه در این 42 شماره (با توجه به منابع در اختیار) نوشتیم مربوط به اظهار نظرها در پیش از تصویب #اصل_ولایت_فقیه در #قانون_اساسی اول بود.فصل اول در این شماره به پایان می رسد. و فصل دوم با آغاز بکار #مجلس_خبرگان_قانون_اساسی و تصویب اصل ولایت فقیه و تا زمان تغییرات قانون اساسی و آوردن کلمه « #مطلقه» به اصل ولایت فقیه(در زمان مرگ #خمینی و در سال 1368)ادامه خواهد یافت.و درنهایت، فصل پایانی هم از آغاز تعمیم و تغییر قانون اساسی و تصویب قدرت بیشتر برای ولایت فقیه و حکومت یکسویه #علی_خامنه_ای(با اختیاراتی بیشتر از خمینی)، که بیش از 32 سال است همچنان ادامه دارد، این مجموعه هم به پایان می رسد.نویسنده آنچه از #مطبوعات در اختیار داشت، از جمله « #روزنامه_جمهوری_اسلامی» و « #روزنامه_انقلاب_اسلامی» را به طور کامل مرور کرد و آنچه فقط مربوط به ولایت فقیه بود را عینا آورد. تمامی آن مطالب (یکجا) از یک هارمونی برخوردار است و تا حدودی قصه ی پر غصه ی انقلاب57، که این سرنوشت را بر مردم ایران تحمیل کرد را عیان و آشکار می کند!پیش نویس قانون اساسی فاقد اصل ولایت فقیه بود و قدرت #ریاست_جمهوری آنطور تنظیم شده بود که برخی از انقلابیون و #روحانیون و مردم احساس خطر کردند و احتمال دادندبجای #شاه، یک شخص (ناآشنا) بتواند به نام« #رئیس_جمهوری»،سال ها قدرت را در قبضه ی خود نگاه دارد. این هراس و نگرانی را در مجموعه ی آنچه بیان و نوشته می شد، می توان در پیش از آغاز بکار مجلس خبرگان قانون اساسی به وضوح درک کرد!و از سوی دیگر، انقلاب مردمی و فراجناحی #بهمن_57 (چه می خواستیم و چه نمی خواستیم) کاریزماتیک توسط خمینی هدایت می شد! لذا بدیهی بود با توجه به سرنوشت قانون اساسی در دوره ی #مشروطیت (که وجود 5 مجتهد را برای انطباق قوانین با اسلام ملزم می دانست)، برای محکم کاری (با توجه به #کتاب_حکومت_اسلامی و ولایت فقیه خمینی که در سال 1348 در درس های حوزوی خود در #نجف بیان کرده بود و ما درشماره های نخست بخشی از آنرا نقل کرده ایم) همزمان با شروع بررسی تصویب قانون اساسی، اصل ولایت فقیه (و با توجه به اختیاراتی که قانون اساسی به #مجلس_خبرگان_رهبری می داد تا حق #استیضاح و برکناری رهبری (اگر خودکامه شد) را داشته باشد و نمایندگانش هم توسط مردم انتخاب شوند، و نه توسط #شورای_نگهبان منصوب رهبر!!) اصل ولایت فقیه تصویب شد.وقتی پای تحلیل تاریخ معاصر و این 4 دهه دراز شود، عده ای در مورد تصویب اصل ولایت فقیه، صرفا آیت الله متتظری را مقصر می دانند؛ و این کمال بی انصافی است. برخی هم عامل آن را #حسن_آیت (از مُریدان #مظفر_بقایی، رهبر #حزب_زحمتکشان_ایران) و (از اعضای کادر مرکزی #حزب_جمهوری_اسلامی) می دانند.آنچه مسلم و مبرهن است #کتاب_ولایت_فقیه_خمینی( #حکومت_اسلامی) قبل و ابتدای انقلاب چاپ شده بود و لااقل آن هایی که باید بدانند می دانستند که خمینی چه در سودا دارد؛ و البته مردم قاصر،که بخاطر جهل استضعافی، دفاع بی بدون شناخت و بعضا کورکورانه می کردند و از روی تعصب و قطب بندی های کاذب _که پشت پرده هدایت و مهندسی می شد_ وارد صحنه ی موضع گیری و شعار له و علیه این و آن می شدند. که در این معرکه و انقلاب زدگی، دفاع از اسلام و #روحانیت و ولایت فقیه بر همه ی امور غلبه پیدا کرد و لذا همزاد با انقلاب، « #باند_ولایت_فقیه» هم متولد شد؛ که تا الان نَحسی آن، که جهل و نفاق و ریا و شارلاتانی باشد، مانند یک #ویروس خطرناک در همه جا ریشه دوانیده است!از آن زمان با محدویت هایی که بوجود آوردند، مردم در #قرنطینه ی «باند ولایت فقیه» قرار گرفتند. و حتی با وجود سرعت بیش از حد تصور تکنولوژی، و آمدن #ماهواره، #اینترنت، خط تلفنی #موبایل و #شبکه_های_اجتماعی و تاسیس بنگاه های ریز و درشت اطلاع رسانی،و رسانه های فارسی زبان، مثل « #بی.بی.سی» و « #ایران_اینتر_نشنال»، بازهم می بینیم این قرنطینه، مهندسی شده شکل و شمایلی مردم پسند پیدا کرد! ما وقتی به آنچه از آن ور مرز و از سوی مخالفین و #اپوزیسیون، که برای مردم ما بازتاب داده می شود نگاهی کنیم، مشاهده می شود کارشناسان مصاحبه شونده (که در هر مورد، مثل جامعه شناسی،روانشناسی و پزشکی و سیاست و اقتصاد و غیره جامعیت و تخصص دارند!!) _و برخی مصاحبه کننده ها هم که صادراتی و بسته بندی شده و آنالیز و مهندسی شده ی #نظام_ولایت_فقیه هستند_ تمامی این افراد تعدادشان از انگشتان دست و پا بیشتر نیست و فقط به نوبت در دایره ی آنان می چرخد!! و دائما توسط آنان، افکار عمومی #شستشوی_مغزی داده شده و روی مخ مردم رفته و با کمک مطبوعات داخلی (که نویسندگان و ناشرین آن ها هم تعداد محدود و معدودی از باصطلاح #اصلاح_طلبان و راست افراطی و محافظه کارهستند)همراه باصدا و سیمای ولایت فقیه، مستقیم و غیر مستقیم به هم نان قرض داده و به #حفظ_نظام (که اوجب واجبات است) مشغولند!!درمورد «حسن آیت»، آنچه که از منابع در اختیار داشتیم (برخی نشریات و مطبوعات آن دوره)، تاقبل از شروع کار مجلس خبرگان قانون اساسی، (لااقل من) اظهار نظری تا قبل از تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی از ایشان ندیدم که نشان دهد وی عامل و آغازگر تصویب این اصل بوده باشد!؟ و یا اینکه حسن آیت به آیت الله منتظری خط داده و از کانال وی توانسته اصل ولایت فقیه را وارد بازی سیاست کند!!؟ پوچی این ادعا همان خود این ادعاست. و نیاز به اثبات ندارد!چنین به نظر می رسد که حسن آیت (با توجه به سوابق وی) و نه بر اساس اعتقاد و ایمان به ولایت فقیه، بلکه بر تمثیل «کلمه الحق»[اگر ولایت فقیه حق باشد!!] «یراد بهاالباطل» داشته و به آن پرداخته است. و نه تنها ایشان، بلکه برخی،و از جمله بخشی از روحانیون، همان هایی که الان زیادی ذوب در ولایت فقیه هستند!! (بخشی از همان باند ولایت فقیه)که هم مخالف خمینی و هم منتظری بودند و اصلا به حکومت اسلامی و… اعتقادی نداشتند، جزو همین قماش هستند. #مصباح_یزدی را می توان مصداق آن دانست.به گمان من حسن آیت به دلیل فهیم بودن او به اهمیت ولایت فقیه _که عامل اختلاف و شکاف بین نیروهای انقلاب و انحصار در قدرت خواهد شد_ همان رویه ی حزب زحمتکشان بقایی در مورد دکتر #مصدق و آیت الله #کاشانی را پیشه ی خود کرد!و در مورد آیت الله منتظری، آنطور که همه ی تقصیر متوجه وی باشد، قابل قبول نیست و بعضا این نوع تحلیل و قضاوت بر اساس عُقده ی حقارت و کینه و بعضا هدایت شده از سوی نظام ولایت فقیه است که چنین تحلیل های ناروایی را صرفا متوحه وی می کنند! [1]آیت الله منتظری شارح ولایت فقیه بود، اما نه #سلطنت_فقیه؛ آن انتظار و توهّمی که او از خمینی و ولایت فقیه داشت درست از آب درنیامد! و ایضا ترس از شکست انقلاب و گرفتار شدن دوباره ی مردم به یک شاه دیگر که نامش «رئیس جمهوری» است!همه خوب می دانیم او بیشترین ضربه را از «باند ولایت فقیه» خورده است. او برخلاف خمینی،که اکثر عمرش را در دایره ی بسته و تنگ حوزه علمیه نجف #عراق سپری کرد و تقریبا هم در عراق و هم در بازگشت به ابران دریافت اطلاعاتش از جامعه، از دایره ی چند نفر روحانی مورد وثوق (و از جمله فرزندش #سید_احمد_خمینی)فراتر نرفت،آیت الله منتظری سال ها هم در #زندان و هم در #تبعید و هم پس از انقلاب با دیدگاه های متنوع نشست و برخاست کرد و از او یک #مرجع_تقلید سنتی اصلاح ورز روشنفکر ساخت؛که عملکرد و رفتار بعدی وی، آن را ثابت می کند!به اعتراف تاریخ و مستندات موجود، آیت الله منتظری چه در حد یک شخصیت باسابقه ی انقلابی و چه درمنصب #قائم_مقام_رهبری، از همان سال نخست، همواره روحیه ی انتقادی داشت و بر علیه ظلم و نابرابری و تبعیض و بی عدالتی بود و با رویه ی ساختارشکنانه ی #دادگاه_های_انقلاب در زندان ها و #اعدام های ناصواب، بخصوص اعدام های فله ای سال67 به مقابله برخاست و حتی حاضر نشد بخاطر حفظ قدرت (قائم مقام رهبری) سکوت کند!وی آن « #گوساله_سامری» که از «ولایت فقیه» ساخته شد و مردم را به پرستش آن وادار کردند، همچون ابراهیم بت شکن، آن بت را شکست! و اتفاقا برخلاف دیگر مدعیان (از جمله در جامعه روحانیت) شجاعت و شهامت آن را داشت که هم به انتقاد ازخود بپردازد و هم از ولایت فقیه_که به سلطنت فقیه منجر شد_ تبری جسته و با آن مخالفت کرده و آن را نقد کند!و نکته آخر و پایانی پاورقی فصل اول اینکه:قصد نداشتم و ندارم همچون مجموعه [ #چنین_روزی_در_چند_سال+پیش] در ذیل مطالب گرد آوری شده، پاورقی تحلیلی بنویسم؛ وگرنه گفتنی نوشتنی بسیار است!انشاالله وقتی این مجموعه پایان یافت و در زمان تنظیم و تدوین به صورت کتاب(جهت چاپ)،بر آن حاشیه آن خواهم نوشت!با توجه به آزارهای « #شنود»ی و محدودیت های ایجابی و سلبی که مدام تکرار می شود و وقتی هم به سوابق نوشته ها و تاریخ انتشار و … _که غالبا محتوای آن مطالب تولیدی و تحلیلی است و نه باز نشر اخبار_ نگاهی کنید، با یک حساب سرانگشتی هر مبتدی تاره واردی هم که بازخورد و عدم حمایت ها را ببیند! (جز عده ای انگشت شمار، که خود آن دلیل مدعای ماست،آفتاب آمد دلیل آفتاب)مهندسی شدن آن را درک می کند که چگونه است و ازکجا سرچشمه می گیرد؟!؟و یک دلیل عدم نوشتن پاورقی ذیل هرشماره ی این مجموعه این است که نخواستم خودم را هزینه ی یک عده ی محدود و خاص کنم که به هر دلیل و یا با هر توجیه، حداقل ترین حمایت را هم نکردند؛ و ما روزی کارنامه ی آنان در مورد خودم را بررسی خواهیم کرد.به استناد اسناد موجود، «شنود» کنندگان و آزار دهنده های «شنود»ی، نمی توانند مسئولیت جنایت و کارهای کثیف و ضد اخلاقی خود را برعهده بگیرند. آنان همچون یک فرد«مازوخیسم» حاضرند حتی به خودشان آسیب برسانند و با صرف هزینه های گزاف، یا با رانت و یا ارعاب و یا فشار و یا هر نوع فریب دیگر، خیلی ها را(هم در داخل ایران و هم خارج از کشور) وادار به سکوت کنند.یک دلیل ساده و آشکار و غیرقابل انکارش، (که در آستانه سالگرد آن هستیم) «تبانی سکوت» در مورد #زندانی شدنم همزمان با تعطیلی « #روزنامه_سلام» است، که این جانب علاوه بر اینکه یکی از نویسندگان آن روزنامه بودم، مسئولیت اداره حروفچینی روزنامه را هم بر عهده داشتم. و ایضا استمرار این «تبانی سکوت» پس از #تعطیلی_«روزنامه_سلام» تا الان و حال حاضر! که جز تحمیل #بیکاری و ایجاد وضع بد معیشتی حاصلی نداشته است؛ و البته این #حق_الناس همواره بر سکوت کنندگان سنگینی خواهد کرد!قصد آنان هم این است تا بدون پذیرفتن رسمی مسئولیت، مرا از نوشتن(که حرفه و عشق است) بازدارند…! تا مثل یک فرد عادی و عوام، با وضعیت بد معیشتی، زندگی را سپری کنم!مجوز ندادن به #کتاب هایم، به تاخیر انداختن چاپ کتاب هایی که مجوز می گیرند و ندادن مجوزتاسیس یک #انتشارات،آنهم به دلیل واهی وموهومی که اصلاوجودخارجی نداشت و… از جمله روندی است که با تعطیلی روزنامه سلام در پیش گرفته اند و هر روز و هر سال هم بر شدّت آن افزوده اند.(در همه ی این موارد نوشته ام. به آنجا رجوع شود).لذا در این وضعیت، اگر بخاطر مصلحت خاصی نبود (و حداقل برای رو کم کنی)،همین مقدار حضور در شبکه های اجتماعی و اینترنت هم زیاد است… در این فضای آلوده و رانتی و شارلاتان بازی و کلاشی و حُقه بازی، از دیگ شبکه های اجتماعی و اینترنت، آشی پخته نشده و نمی شود. دائم دیگی را بهم می زنند که در آن سر سگ می جوشد!فلک به مردم نادان دهد زمام مراد…تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!و اینکه:چون غرض آمد هنر پوشیده ماند!#محمد_شوری(نویسنده و رونامه نگار)10تیر 1400t.me/shourimohammadپاورقی[1]: آیت الله منتظری:[پس از اینکه بعضی از روزنامه های مزدورو متملق همچون سابق هرچه خواستند از تهمت و اهانت دریغ نکردند،در روز چهارشنبه 18رجب مطابق با 28/8/1376 به بهانه حمایت از ولایت فقیه جمعی از افراد بی منطق را به نام حزب الله به راه انداختند و به زور و تهدید و اغفال، بعضی ازمحصلین بی گناه دبیرستان ها را هم با آنان همراه کردند و ضمن راهپیمایی در خیابان های قم آنان را به طرف حسینیه شهدا و دفتر اینجانب حرکت دادند؛ و با شکستن درب ها و قفل ها آن ها را اشغال کردند و هرچه توانستندشکستند و پاره کردند و هرچه خواستند گفتند و اهانت کردند، و دراین میان همکاری بعضی از افراد اطلاعاتی باحمله کنندگان بسیارمحسوس بود. در این میان اصرار داشتند -به بهانه محافظت از من- مرا از اطاق وکتابخانه ومنزل شخصی خارج نمایند و ببرند و همه هستی مرا در اختیار رجاله ها و غارتگران قرار دهند،و معلوم نبود مرا به کجامی‎خواستندببرند،وهمین بی سیم به دست ها حتی می‎خواستند برای این منظور درب خانه اندرونی را با دیلم از جا بکنند تا به من دسترسی پیدا کنند و به زور ببرند. جمعی از فضلا و طلاب و برادران را بازداشت و تلفن ها را قطع کردند و بلندگوهای حسینیه را دراختیار گرفتند، و مانند لشگر مهاجم پیروزشده با شعارهای انحرافی و توهین آمیز و به نام حمایت از ولایت فقیه و ولی فقیه، خودشان هرچه خواستند گفتند و پخش کردند و موجبات ناراحتی همه همسایگان محترم را فراهم نمودند. معلوم شد در منطق آقایان ولایت فقیه یعنی غارت اموال و شکستن و پاره کردن کتاب ها و حتی قرآن کریم، ولایت فقیه یعنی تصرف غاصبانه در خانه و ملک دیگران، ولایت فقیه یعنی اهانت به حوزه های علمیه و علما وفقه و علم و بی احترامی به همه مقدسات. خوب شد نمردیم و ثمره ولایت فقیه آقایان را برای چندمین بار لمس کردیم.فرستادن رجاله ها برای غارت هستی من سابقه دارد؛ در بهمن 1371 نیز همین عمل را انجام دادند و هستی مرا و حتی آرشیو چهارده ساله مرا بردند و پس ندادند؛ و بالاخره در زمان عملیات وحشیانه آقایان، من مشغول مطالعه نهج البلاغه بودم،ولی زنان وهمسایگان همه گریه و زاری می‎کردند، این ولایت فقیه چماقی وآمیخته باغارت و فحاشی برای آقایان مبارک باد.و برحسب اخبار واصله موثقه،آتش بیار معرکه رئیس قوه قضائیه -که باید مظهر قانون و عدالت باشد- بوده است، ایشان در شب چهارشنبه به قم آمدند و فرمان آتش را صادر کردند و به تهران بازگشتند…در خاتمه متذکر می‎گردد که آقایان با شعار«مرگ بر ضد ولایت فقیه» دست به همه خرابکاری ها می‎زنند].

کشته شدن #قاسم_سلیمانی و نوشیدن جام زهر دوم توسط ولی فقیه سوم!،
از #محمد_ شوری
تاریخ ایجاد در جمعه, 13 دی 1398 16:53
#ترامپ با کشتن قاسم سلیمانی ریاست جمهوری خود دردوره دوم و حزب جمهوریخواهان آمریکا را تضمین کرد، و با کشته شدن قاسم سلیمانی، پایۀ لرزان و سست نظام #ولایت_فقیه، با جایگزینی فرد مورد نظر سپاه پاسداران برای جانشینی خامنه ای، تقویت و با نوشیدن جام زهر دوم توسط ولی فقیه سوم ثبیت خواهد شد!
با کشته شدن قاسم سلیمانی نقشۀ راه و معادلات بین المللی و منطقه در ایران چگونه خواهد بود و آیا منافع آمریکا و اسرائیل در جهان به خطر خواهد افتاد؟ و آیا بنیان نظام ولایت فقیه، (و جانشینی خامنه ای) و قدرت سپاه، متزلزل و یا مستحکم خواهد شد؟!
در عرصه و بازی سیاست، حتی یک درصد هم ممکن است به صد در صد برسد و هر رویدادی هر چند ناچیز و نامتحمل، متحمل خواهد شد.
١- #عراق، پیش و پس از انقلاب، همواره گربه سیاه ایران بوده است.
پیش از انقلاب، نظام بعثی عراق تا یک قدمی جنگ با ایران جلو آمد. ولی به دلیل ژاندارمی رژیم پهلوی در خلیج فارس و حمایت صد درصد نظامی آمریکا، جنگ نه تتها صورت نگرفت، بلکه منجر به یک قرارداد صلح هم شد. اما با پیروزی انقلاب و سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی و جایگزینی یک رژیم ایدئولوژیک– که خود را حامی مردم مسلمان جهان و نهضت ها و گروه های رهایی بخش و آزادیبخش و در ضدیت با صهیونیزم و دولت اسرائبل می دانست-، با تصرف سفارت آمریکا در تهران، و شدت پیدا کردن شعارهای ضد آمریکایی– که همسویی با ایدئولوژی صدور انقلاب را هم داشت-، صدام حسین– که آن زمان معاون حسن البکر بود- در غیاب آمریکا و ایضاً باچراغ سبز آمریکا، وقت را غنیمت شمرد و با پاره کردن قرارداد صلح الجزایر، با حمله ای سراسری به خاک ایران، آن جنگی که در نظام پهلوی ممکن نشد را ممکن کرد!
٢- با توجه به پایین آمدن مجبوبیت نظام ولایت فقیه در نزد افکار عمومی مردم عراق و ناتوانی و عدم اتفاق در انتخاب یک فرد مقتدر و قابل قبول توسط پارلمان عراق برای نخست وزیری، احتمال کودتا– به کمک پنهان آمریکا- و بدست گرفتن قدرت توسط ارتش برای یکپارچگی و امنیت در عراق هست.
نظام سیاسی عراق تا قبل از سقوط صدام، همواره با کودتا متغیّر بوده و صدام حسین آخرین رئیس جمهوری عراق مقتدر و با ثبات، با کودتای حزب بعث، جایگزین شد.
بر خلاف گذشته که نظام کودتایی عراق به اصطلاح در ظاهر متمایل به شوروی و نظام سوسیالیستی بود، در چنین احتمالی– کودتای احتمالی عراق-،گرایش به سمت آمریکا– و بالطبع اسرائیل- خواهد بود.
هرچند برخی شبه کودتای احتمالی توسط شبه نظامیان طرفدار ایران را هم محتمل می دانند،که احتمال آن ضعیف است،اما در صورت محتمل شدن، یکپارچگی در عراق بشدت سست و علاوه بر به راه افتادن حمام خون در عراق به جان گرفتن دوباره داعش منجر خواهد شد.
٣- همانطور که پیشتر در یادداشت ها و مطالبی نوشته ام، جنگ بین ایران و آمریکا به صورت کلاسیک و همه جانبه، متصور نیست و بوجود نخواهد آمد؛ و همچنان این بازی موش و گربه– یا تام و جری- ادامه خواهد داشت. این بحران یا این بازی سیاسی برای نظام آمریکا منافعی دارد؛ و ایضاً برای حزب جمهوری خواهان آمریکا که حزبی اقتدارگرا و میلیتاریستی است.
۴- آمریکا در پاسخ به چرایی اقدام به کشتن قاسم سلیمانی، می تواند بگوید: ما عوامل حشد الشعبی– که در تخریب سفارت آمریکا در بغداد عامل بوده- را هدف گرفته ایم، قاسم سلیمانی آنجا چه می کرده؟! و همان را دلیلی موجه برای اثبات دخالت ایران در حمله به سفارت بداند!
۵- درحال حاضر بحران و فقدان جانشینی نظام سیاسی ایران وجود دارد؛ و از طرفی وضعیت فعلی نظام ولایت فقیه و شیوۀ رهبری خامنه ای جز منافع سرشار برای کارخانه های اسلحه سازی، کشته شدن مسلمان ها به دست هم، و اتحاد اعراب علیه ایران بجای اسرائیل، بازده ای نداشته و سود حفظ وضع موجود، بر مضار آن می چربد!
۶- خامنه ای، سپاه پاسداران، و نظام ولایت فقیه، برای #انتقام به اصطلاح سخت، و در پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی، کار ویژه ای انجام نخواهد داد و جنگ به داخل مرزهای ایران سرایت نخواهد کرد و صرفاً می تواند در حد یک مقابله در خارج از ایران و زدن منافع آمریکا، آنهم نه با حمله مستقیم ایران، بلکه توسط حامیان– و با بهتر بگوئیم مزدوران و گروه هایی که از ایران ارتزاق مالی می شوند و در صورت قطع کمک مالی ایران به هر سمت و سویی که به آن ها کمک شود، خواهند رفت- باشد.
اسرائیل بارها و بارها اهداف و پایگاه های نظامی ایران و سپاه در سوریه را بمباران می کند، ولی در پاسخ– علیرغم شعارهای تند و هارت و پورت- حکومت ولی فقیه و شرکا، هیچ عکس العملی عملی انجام نداده است!
از همه مهم تر، اصولاً بودجۀ مالی نظام ولایت فقیه به ته دیگ رسیده و توان اقدام نظامی مستقیم علیه آمریکا را ندارد.
٧- متأسفانه این نوع اقدامات به نفع نظام ولایت فقیه تمام خواهد شد و نوعی نان قرض دادن به حکومت ولایت فقیه و شرکا است. محدودیت های سیاسی را بیشتر، و مانع بروز و بازتاب و گسترش اعتراضات آرام مردمی خواهد شد و سبب تقویت و سلطۀ بیشتر سپاه پاسداران در ارکان قدرت و تصمیم گیری ها خواهد شد.
پیشتر نوشته بودیم شعار رضا شاه، رضا شاه، روحت شاد، سناریویی برنامه ریزی شده برای پیش آوردن وضعیتی مشابه زمان رضا شاه است، یعنی نیاز مردم ایران به یک فرد نظامی و اقتدارگرا برای حفظ امنیت و حفظ انقلاب و نظام. حتی نوشتیم دادن این شعار مترادف است با ریاست جمهوری قاسم سلیمانی؛ و در اصل سپاه پاسداران که با کشته شدن سلیمانی این تحلیل همچنان صادق خواهد بود؛ و اتفاقاً با کشته شدن قاسم سلیمانی، این پیش بینی محتمل است! متتها با فرد دیگری که مطیع سپاه است. و ایضاً مجلس آینده که با اکثربت مطلق در اختیار حامبان و به اصطلاح فدایی های خامنه ای و در اصل سپاه و جانشین بعدی خامنه ای که سپاه آن را تعیین خواهد کرد! و همانطوز که پیشتر نوشته ایم، مرگ خامنه ای، خیلی از معاملات را بر هم خواهد زد– و این یکی از همان یک درصد از صد درصد در بازی سیاست است- و این احتمال هست که ولی فقیه بعدی– حتی با اجازه غیرمسقیم خامنه ای و با نوشتن آن در وصیت نامه اش که مذاکره یا عدم مذاکره با #آمریکا را از اختیارات ولی فقیه بعدی بداند- برای حفظ نظام ولایت فقیه– که به لحاظ اقتصادی در حال ورشکستگی و فروپاشی بوده و با فساد سیستماتیک دست و پنجه نرم می کند- راه مذاکرۀ رسمی با آمریکا را در پیش گرفته و #جام_زهر دوم، توسط #ولی_فقیه_سوم، نوشیده شود!

t.me/shourimohammad

به بهانه ی سالگرد آغاز #جنگ #عراق با #ایران(همراه با مجموعه ای از #عکس)
من خودم بعدازانقلاب تقریبایک سال در #آبادان بودم وازاوائل سال ۱۳۵۹ برای فعالیت کاری به تهران رفتم.
وقتی در #۳۱شهریور۱۳۵۹ رسما جنگ عراق با ایران آغاز شددرتهران بودم وخانواده ام (پدر،مادر،خواهران وبرادران)همگی درآبادان سکونت داشتند.
فعالیت کاری من در«ستادمرکزی سپاه پاسداران»درتهران فقط درحوزه ی جنگ بودوهیچ ارتباطی بامسائل داخلی نداشتم.البته تاآخرسال۱۳۶۱که ازسپاه استعفاء دادم.
باشروع جنگ درهمان مهرماه 1359برای تهیه ی یک گزارش جنگی باهمراهی برخی از دوستان آبادانی والبته همکار،راهی منطقه ی جنگی شدیم.آن حکم ماموریت(پیوست) برای اجازه حضوردراین مناطق توسط #شهید #اسماعیل #دقایقی نوشته شد.
#کتاب«نامه جنگ»که درسال۱۳۸۶ به #اداره ی کتاب #ارشاداسلامی! دادم (والبته مجوزچاپ نگرفت)حاوی نامه های #شهید«#احمدرضا زمانی»(ازهمان همکاران)به اینجانب دردوران حضورش درجبهه های جنگ است. به اضافه ی خاطرات من بااین شهید؛وهمینطور تحلیل وخاطرات خودم ازجنگ همراه با همان گزارشی که در ابتدای جنگ نوشتم وبه فرماندهی دادم.و #عکس هایی که بااین دروبین های فوری که همان لحظه درمی آمد!(پولاروید)وعکس هایی از«شهیداحمدرضازمانی»همراه بادیگر دست نوشته هایش که ازخانواده اش گرفتم می باشد.
کتابی که بدلیل درخواست سانسورهای زیاد وازجمله حذف عکس مرحوم #آیت الله #منتظری ازاعلامیه ی ترحیم،کتاب راازاصل می انداخت وچون مورد قبول اینجانب قرارنگرفت وتمکین نشد،لذاالان دربایگانی ارشاداسلامی!خاک می خورد.
گفتنی است آن دوره،یعنی دوره شاه،عراق وایران تامرزجنگ پیش رفتندومادردوره ی نوجوانی خودشب های بسیاری شاهدآژیرقرمز وحضورتانک های چیفتن درخیابان های شهربودیم وبعدازانقلاب هم چندماه قبل ازآغازرسمی جنگ شب های بسیاری آژیرخطرزده می شد و اعلان اضطراری می کردند…
علی ای حال اینکه من هیچوقت رزمنده نبودم …
ولی به روح رزمندگان وطن که درحفظ خاک ایران،جان خودراازدست دادند درود می فرستم وبرای شان آمرزش می طلبم وبرای کسانی که (نه همه ی ِآنها)بدلیل فقط چندماه حضوردرجبهه جنگ فکرمی کنند«ملکت همش واس ایناس»وهمه جارا قبضه وقدرت رادودستی چسبیده وآنراول نمی کنند وخود وکشور رابه فسادوتباهی کشانده اند،آرزوی بازگشت وانابه وتوبه نصوح وایفای حقوق حق الناس که آورده اند: الملک یبقی مع الکفرولایبقی مع الظلم.
والسلام
#محمد #شوری #نویسنده و #روزنامه نگار
31شهریور1395
برای دیدن عکس ها:

دمکراسی مشترک

فشارهای بین المللی، همراه با تحریم های همه جانبه و تقویت و تهییج افکارعمومی علیه رژیم ج.ا.ا.، هیزم تنور آتش جنگ را انبوه و انبوه ترکرده است.

آیا بزودی جنگ سراسر جهان را فراخواهد گرفت؟!

دمکراسی یاهمان حکومت مردم بر مردم مذهب تمدن است. این مذهب همچون تمدنها در فرایند تاریخ، فراز و فرودهایی داشته و دارد.

دمکراسی مشترک همان توافق بین المللی و جلب افکار عمومی برای مداخله نظامی در یک کشور به جهت سرنگونی و تغییر نظام سیاسی است.

البته این توافق هرگونه که ساخته و پرداخته شود، برای خود بهانه یا دلایلی عنوان میکند که بتواند همراه با جذب افکار عمومی، خود را از هرگونه سلطه جویی و کشور گشایی (به رسم قدیم) مبری سازد.

دمکراسی مشترک هم در عراق و هم در افغانستان با مداخله نیروهای نظامی سازمان ملل ، ناتو، غرب و امریکا، نتیجه داد.

درآن کشورها، رژیم سیاسی مستبد و توتالیتر تغییر و یک نظام مبتنی بر آرای مردم شکل گرفت؛ و هم چنین منافع بین المللی به جهت امنیتی،اقتصادی و فرهنگی تأمین شد! و این یعنی «دمکراسی مشترک».

دو ضلع مثلث در دو منطقه پرآشوب خاورمیانه تکمیل شد. آیا با حمله نظامی به ایران ضلع سوم این مثلث کامل خواهد شد؟!

رژیم بعثی صدام همیشه نامتعادل بود. سالیان متمادی گروهی به ریاست صدام حسین برمردم عراق حکومت کردند؛ استبداد صدام زبانزد شد؛ این رژیم چه در دوره پهلوی و چه در دوره رژیم ج.ا.ا. برای کشورما و نیز برخی از کشورهای منطقه مثل کویت مزاحم بود.

در دوره پهلوی بخاطر حمایت بین المللی، جرأت حمله را نداشت؛ اما آرزوی خود را در دوره ج.ا.ا. به علت عدم حمایت بین المللی از ایران، عملی ساخت. و آنقدر توهّم قدرت بالا رفت که به کویت نیز حمله کرد.

در جنگ 8 ساله عراق و ایران هر چند غرب و آمریکا از در دوستی با صدام،با وی همکاری کردند،اما حمله عراق به کویت، حجت را بر آنها تمام کرد .

لذا افکار عمومی جهان به این سمت رفت که صدام زرّادخانه های سلاح های آتشین هسته ای دارد؟و خطر جنگ هسته ای جهان را تهدید می کند.

نتیجه گزارشات این شد که تا با یک جنگ تمام عیار پرونده رژیم بعثی در عراق مختومه و تاریخ مصرف صدام تمام شود.

و بدون آنکه ما بتوانیم در جنگ 8 ساله خود با عراق –که خواستار جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان بودبم- سربلند جنگ را خاتمه دهیم و برای فتح قدس از کربلا عبور کنیم، صدام سقوط کرد؛ و نیروهای چند ملیتی کربلا را آزادکردند!:ولولادفع الناس بعضهم ببعض(قرآن).

علیرغم حوادث تلخ در عراق،دمکراسی دلخواه مردم در حال تجربه شدن است.

ضلع دوم این مثلث افغانستان است.

افغانها سال های سال زیر چکمه های تزاریسم کمونیست! له شده بود؛با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گرفتار نوعی آنارشیزم سیاسی شد .

نتیجه فروپاشی جماهیر کمونیستها و خروج ارتش سرخ از افغانستان، تسلط و استیلای حکومت طالبان با رویکردی افراط گرایانه از اندیشه سیاسی اسلام بود.

توافق بین المللی برای نابودی طالبان بوجود آمد. و نتیجه آن نیز ورود نیروهای چندملیّتی و اعاده دمکراسی و انتخابات آزاد درافغانستان بود.

هرچنددر افغانستان همچون عراق،حوادث تلخ هنوز وجود دارد. اما مردم عراق و افغان دارند برای نخستین بار طمع شیرین دمکراسی ازنوع انتخابات آزاد را می چشند و البته در حاشیه آن منافع امنیتی و اقتصادی به همراه تغییرات فرهنگی بین المللی حاصل است!

پس از تأسیس ج.ا.ا. و تغییر رژیم سلطنتی شاه (که باکودتای 28 مرداد سرمست ومغرور شده بود)،هنوز کشورما دمکراسی «جمهوری خواهی» راتجربه نکرده بود که با یک جنگ ویرانگر مواجه شد.

و همان نیز آغاز دفن دمکراسی درایران و مسخ جمهوری و شروع تبلیغ و ترویج تفکر بنیادگرایانه از اندیشه سیاسی اسلام بود.

گروه های متعددی با نام اسلام خواهی درسراسر جهان به عملیات انتحاری و بمب گذاری پرداختند. که برخی از این گروهها مثل حماس و حزب الله لبنان به طور مستقیم از ایران حمایت می شوند.

از میان حوادث تلخ تاریخ عملیات انتحاری،حادثه 11 سپتامبر اوج آن بود که توسط خشن ترین گروه که خود را معرف اسلام می داند،یعنی گروه اسامه بن لادن بوجود آمد.

در داخل ایران و در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی رویکرد بین المللی به سمت گفت و گوی تمدنها که معبری برای تنش زدایی بود، پیش رفت؛ ولی با انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت ایران،ادبیات و لحن کلام رهبران ایران خشن شد و به سمت جنگ رفت.

احمدی نژاد،علیرغم فقدان سوابق درخشان در قبل و بعد از انقلاب در زمینه های علمی و سیاسی و برخلاف دو سلف پیشین ، یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی که دارای سوابق سیاسی و علمی متعددی هستند،مورد حمایت شدید و همه جانبه آیت الله خامنه ای قرار گرفت . وی که خود مجری گروهی خاص است و حتی از مجلس برآمده از نظارت استصوابی هم تمکین نمی کند، اکثر مدیران خود را از میان نیروهای امنیتی و سپاهی که روحیه جنگ ستیزی دارند برگزید.

دریک نظرسنجی که از مردم اروپا شده بود، اکثرا موافق جنگ با ایران هستند. آنها وحشت دارند که سلاح های هسته ای ایران شهر و کشورشان را هدف قرار دهد.

الان همه مسائل ایران و افکارعمومی جهان تحت الشعاع انرژی هسته ای ایران به این سمت رفته است که ایران در حال تولید بمب هسته ای است؟

اسرائیل تنها کشوری است که هر وقت هرکاری خواست انجام داد و هیچ وقت بخاطر آن مجازات بین المللی هم نشد.

آیا اسرائیل بدون اجازه آمریکا، ایران را بمباران خواهد کرد؟! و استارت شروع جنگی تمام عیار زده خواهد شد؟

آیا اوبامای برنده صلح نوبل رهبری یگ جنگ تما عیار را بدست خواهدگرفت تا ضلع سوم دمکراسی مشترک با ایران کامل و نتیجه دهد؟!

محمد شوری/ 28 مرداد 1389.

بایگانی

دسته‌بندی